رابطه نامشروع با زن متاهل زندگیم را ویران کرد/ چراغ سبز نازیلا من را به ...
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل عروس خانواده در نیمه شب با نقشه آنی دو برادر /شوهر زندانی شد و برادر اعدام
گفت برادرش نیز قاتل اصلی است. متهم به قتل گفت: چند وقتی می شد که با همسرم دچار اختلاف شده بودم. دعوا و مشاجره مان هر روز بیشتر می شد تا این که همسرم مرا تهدید کرد که اگر به این اختلاف ها پایان ندهم، با مراجعه به دادگاه خانواده ابتدا مهریه اش را از من می گیرد و بعد تقاضای طلاق می کند. این مرد ادامه داد: ابتدا حرف های همسرم را جدی نگرفتم اما بعد از چند روز متوجه شدم او به ...
خودکشی دختر جوان به خاطر عشق به یک پسر بد ذات + جزییات کامل
دختر تنها که در کمبود احساسات از طرف پدر و مادرش به دام شوم پسر جوان افتاده بود وقتی متوجه نقشه پسر شیطانی شد تصمیم به خودکشی گرفت. به گزارش سلام نو به نقل از رکنا، تیرماه امسال بود که دختر جوانی همراه دختر خاله اش به کلانتری 124 قلهک مراجعه کرد. دختر جوان که مریم نام دارد بغضش را گلو نگه داشته بود و حال خوشی نداشت و خواست تا به تنهایی با مشاور کلانتری صحبت کند. مریم هنگامی ...
خودکشی دختر چشم رنگی پس از تجاوز در زیرزمین خانه شیطان
چشم هایم که سبز رنگ بود اظهار علاقه می کرد مرا نیلوفر زندگی اش خطاب می کرد این ارتباط های روزانه باعث شده بود من دیگر به او اعتماد کنم یک روز او مرا به خانه دوستش برد من و او داخل زیر زمین خانه دوستش تنها بودیم که او پیشنهاد شرم آوری به من کرد من ممانعت کردم اما با فریب و نیرنگ سرانجام اسیر فکر شیطانی او شدم بعد از این رابطه عذاب وجدان سختی به سراغم آمد مهرداد وقتی بازم به دنبال این رابطه بود که من ...
رابطه نامشروع با عروس خانواده / مرگ فرهاد پایان عشق ممنوعه
....مأموران در تحقیقات اولیه خود متوجه شدند مقتول فرهاد نام دارد. پدر فرهاد به مأموران گفت: شب گذشته فرهاد همراه با پسر دیگرم به منزل ما آمد، اما همسرش را به دلیل اینکه مادرزنش بیمار بود با خود نیاورده بود.از آن شب دیگر از او خبری نداشتم.زمانی که دنبال فرهاد می گشتم، خانواده عروسم به من گفتند که فرهاد با همسر برادرزنش رابطه دارد و به او پیامک های عاشقانه می دهد، به این ترتیب مأموران همسر فرهاد ...
انتظار فلسطینی ها برای بازگشت کودکان زندانی: برای پسرم کیک شکلاتی محبوبش را درست کرده ام
تحت درمان های مختلفی قرار گرفته بود تا دوباره از دستش استفاده کند. اما درمان او با حضور در سیستم زندان اسرائیل متوقف شد. مانند بسیاری از پسران جوان فلسطینی، متأسفانه این اولین باری نبود که او دستگیر می شد، او چهار بار قبل از آن دستگیر شده بود. او در ابتدای بازداشت مورد ضرب و شتم نگهبانان زندان قرار گرفت که منجر به جراحت سر وی شد و به مدت 14 روز در سلول انفرادی نگه داشته شد. پدرش می گوید ...
مادر شوهرم گفت دختر زیبای برای پسرش در نظر گرفته است
زن 18 ساله گفت: 13سال بیشتر نداشتم که با اصرار پدرم درحالی پای سفره عقد نشستم که نامزدم 21 سال از من بزرگ تر بود. پدرم شیربهای زیادی از خانواده همسرم گرفته بود وبه همین خاطر هم مرا مجبور کرد تا با حمید ازدواج کنم. در آن دوران من هنوز از زندگی مشترک آگاهی کافی نداشتم درس و مدرسه را رها کردم و به خانه بخت رفتم اما تفکرات من با همسرم زمین تا آسمان تفاوت داشت. با این حال بعد از چند سال ...
دردسر های زندگی با همسر بلاگر
مورد یکی از عکس های من اظهارنظر کرد و همین باعث آشنایی ما شد. کم کم بیشتر با هم صحبت و ملاقات کردیم و من عاشقش شدم. مهرسا در فضای مجازی بلاگری و تولید محتوا می کرد. وقتی به خواستگاری اش رفتم و جواب مثبت گرفتم حدود 5 ماه بعد ازدواج کردیم. زندگی خوبی داشتیم تا اینکه. در این موقع دختر جوان حرفش را قطع کرد و گفت: آقای قاضی زندگی خوبی داشتیم و الان هم از نظر من زندگی خیلی خوبی ...
قصاص مردی که زن برادرش را به قتل رساند
شهریار مطلع شدند. کارآگاهان جنایی با حضور در محل حادثه با جسد زنی جوان روبه رو شدند که درون چاه مزرعه افتاده بود. بازپرس کشیک ویژه قتل شهریار دستور داد با کمک ماموران آتش نشانی جسد از درون چاه خارج شود و به پزشکی قانونی انتقال یابد. این درحالی بود که با بررسی جسد و محل حادثه مدرکی که هویت مقتول را نشان دهد، به دست نیامد. از این رو با تشکیل پرونده ای تحقیقات جنایی با عنوان کشف جسد مجهول ...
نقشه عجیب دختر 15ساله برای اخاذی یک میلیاردتومانی از پدر/ برای اینکه بتوانم با پسر موردعلاقه ام به ...
دختران چقدر راحت می توانند همه جا بروند اما من اجازه نداشتم حتی به خانه دوستانم بروم. این رفتارها موجب شد تا از خانه فرار کنم و پیش پسر موردعلاقه ام بروم. سپس نقشه آدم ربایی ساختگی طراحی کردم تا از پدرم پول بگیرم و بتوانم با پسر موردعلاقه ام به مسافرت برویم اما خیلی زود دستم رو شد. با افشای این حقیقت، تحقیقات پلیسی در این پرونده، زیرنظر بازپرس جنایی تهران ادامه دارد ...
نقشه ترسناک دختر 15 ساله برای فرار از سختگیری های خانواده
دختر نوجوان آغاز شد اما ساعتی بعد وی بار دیگر به اداره پلیس رفت و گفت: از خط تلفن دخترم پیامی دریافت کردم که نوشته بود دخترم را ربوده اند و برای آزادی اش باید پول پرداخت کنم. آنها مرا تهدید کردند که اگر از این ماجرا به پلیس حرفی بزنم، آرمیتا را می کشند. به دنبال اظهارات پدر آرمیتا و ردزنی های پلیسی مشخص شد که آخرین بار تلفن همراه دختر جوان در خانه باغی اطراف تهران روشن شده است. با ...
هم آغوشی زن جوان با دوستان ناباب شوهر بی غیرتش+جزییات
سرگذشت غم انگیز زن جوان که خواسته های بی شرمانه همسرش از او منجر به هم آغوشی با دوستان ناباب شوهرش شده بود. رابطه نامشروع مرد شیطان صفت با همسر خواهرزاده اش| شک خواهرزاده به دایی منجر به قتل کودک 15ماهه شد! این زن جوان درباره ماجرای ازدواجش با مردی بی بند و بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به ...
فکر نمی کردم قاتل دخترم شوم ؛ آنقدر کتکش زدم که ... | همسرم مرد خوبی است؛ آزادش کنید!
: اواخر سال قبل به همراه زن و 4 فرزندم از افغانستان به ایران آمدیم. من از صبح تا شب کار می کردم تا خانواده ام راحت زندگی کنند تا اینکه 2 ماه قبل مریم را پشت موتور پسر جوانی به نام کریم دیدم و آنقدر عصبانی شدم که کارم را رها کردم و به خانه آمدم و او را به شدت کتک زدم. بعد هم کریم را پیدا کردم و گفتم یا به خواستگاری دخترم بیا یا رهایش کن. وی ادامه داد: شب حادثه متوجه شدم که کریم دوباره به ...
گفتگو با رزمنده ای بسیجی کم سن سال اهل باغملک که 2بار در جبهه جانباز شدند
فراغت چه کار می کردین؟ قبل از اعزام به جبهه دانش آموز بودم و بعد هم به عنوان بسیجی رزمنده به جبهه رفتم و در سال 65 عضو رسمی سپاه شدم اوقات فراغت بیشتر به کارهای کشاورزی و کمک خانواده بودم صحبت شما با کسانی که در آن زمان نبودند چی هست؟ کسانی که در زمان جنگ نبودن و شرایط حضور در جبهه را نداشتند سعی کنند ادامه دهنده راه شهیدان و رزمندگان باشند و با حضور در کارهای فرهنگی و مذهبی قدردان ...
همسرم خیلی به من مشکوک بود و هر چی قسم می خوردم باور نمیکرد/ نگو خانم زیر سر خودش بلند شده و...
جوان از حدود دو ماه قبل آشنا شده است و تنها یک بار آن جوان غریبه را ملاقات کرده است و ... با این حرف های همسرم دنیا روی سرم خراب شد و ناخودآگاه به یاد چگونگی آشنایی خودم و فرشته افتادم با خودم فکر می کردم وقتی سرآغاز عشقی در خیابان باشد عاقبتی جز این نخواهد داشت تازه آن جا بود که فهمیدم همسرم در دوران مجردی اش و با معرفی یکی از دوستانش نیز با جوان دیگری ارتباط داشته و زمانی که من به خواستگاری اش ...
قاتل غیرتی پای چوبه دار به زندان بازگشت / او بخاطر عروس شان یک نفر را کشته بود + جزییات
بررسی آخرین تماس های تلفنی این پسر جوان در دستور کار کاراگاهان قرار گرفت و مشخص شد محمد آخرین بار مردی به نام منوچهر تماس داشته و با هم قرار گذاشته اند. در ادامه تحقیقات و پس از بازداشت منوچهر مشخص می شود او به دلیل اختلافات که با قربانی داشته دست به کشتن او زده است. منوچهر در اظهارات اولیه بازپرس دستور بررسی صحنه جرم را صادر و با متهم به مکانی که جسد را دفن کرده رفته و ...
همسرم از من سو استفاده کرد و مرا فریب داد. /رابطه نامشروع شوهرم با مربی موسیقی دخترم / صحنه بسیار بدی از ...
بودم و دیرتر به کلاس موسیقی در منزل رسیدم،ناگهان شوهرم را با فریبا تنها دیدم و تازه فهمیدم که فریبا به عقد موقت نعمت درآمده و هووی خودم است. شوهرم با سوءاستفاده ازمن ودخترش، فریبا را به بهانه آموزش موسیقی به منزل آورده بود تا ما درباره ازدواجش اعتراض نکنیم. این درحالی بود که او حتی قبل از ازداوج با من نیز با فریبا ارتباط داشت و مرا فقط برای همراهی و پرستاری از سارا می خواست.حالا هم به ...
مرد راننده به خاطر ازدواج با من شوهرم را کشت
... با دست به مردی که آن سوی سالن ایستاده اشاره می کند و می گوید: او این کار را کرد. *چرا؟ من با او درددل کردم اما قصدی برای کشتن شوهرم نداشتم. او هم به خیال خودش برای این که مرا از وضعیتی که داشتم رها کند، شوهرم را کشت. *خب، برویم کمی عقب تر. چطور با هم آشنا شدید؟ یک شب از محل کارم در یک آرایشگاه خارج شدم و کنار خیابان درحال گرفتن اسنپ بودم که یک ...
دختر 16ساله: پسر روستایی را در کمدم مخفی کردم تا شب ها با او باشم
مرا خیلی دوست داشتند و همه خواسته هایم را برآورده می کردند.من هم برای رهایی از تنهایی فقط با گوشی تلفن هوشمندم سرگرم بودم تا این خلاء عاطفی را جبران کنم چرا که پدر و مادرم بعد از ظهر از سر کار به خانه باز می گشتند و من در این مدت در گروه های مختلف اجتماعی فضای مجازی پرسه می زدم تا این که در اینستاگرام با پسری به نام قنبر آشنا شدم. او اهل روستا بود و بدین ترتیب ارتباط پیامکی و تلفنی ما ...
دختر 20 ساله در دام شیطانی یک شرور سابقه داری که او را وادار به رفتارهای شرم آوری می کرد
زبانی ها و دوست داشتن ها فقط برای هوسرانی بود. در حالی که بسیار زجر می کشیدم و از اینکه بازیچه جوانی هوسران شده بودم از خودم تنفر پیدا کرده بودم، باز هم درس عبرت نگرفتم و در فضای مجازی با قادر آشنا شدم. رفتار و گفتار محبت آمیز قادر روح و روانم را تسخیر کرد و این بار با پای خودم به خانه قادر رفتم اما صحنه ای مرا دچار حیرت کرد. خواهر و برادرزن قادر نیز آنجا بودند و کاملا عادی ...
درخواست های نامتعارف شوهر، زن را به پاسگاه کشاند!
بار گفت: پدرم کارگری ساده و بی سواد بود که به سختی می توانست هزینه های زندگی خانواده 5 نفره اش را تامین کند. به همین دلیل هم هیچ کدام از خواهران و برادرانم نتوانستند حتی تا مقطع دیپلم تحصیل کنند. من در خانواده ای بزرگ شدم که نه تنها از اوضاع مالی نامناسبی برخوردار بود بلکه پدر و مادرم هیچ گاه توجهی به نیازهای عاطفی و روحی ما نیز نداشتند. با وجود این من با همه سختی ها به ...
نمی گذارم اعتیاد بر من پیروز شود
خودت را معرفی کن. ساره، 34ساله هستم. اعتیاد داری؟ بله. شیشه مصرف می کنم. اما به قیافه ات نمی خورد. همیشه پولش را داشتم و به اندازه مصرف می کردم. نمی گذاشتم مواد بر من پیروز شود و چهره زیبایم را بگیرد. هفته ای دو سوت شیشه می زنم. سابقه داری؟ بله. دو بار به جرم سرقت و جیب بری دستگیر شدم. چه شد که به اینجا رسیدی؟ همه چیز بعد ...
عجیب ترین آدم ربایی های این روزها
مردی جوان به اداره پلیس یکی از شهرستان های غرب کشور رفت و خبر از ربوده شدن پسر 5 ساله اش داد. وی گفت که چندی قبل از همسرش جدا شده و حضانت کودکش را گرفته است. این مرد ادامه داد: امروز صبح مانند روزهای قبل به محل کارم رفتم که دو فرد ناشناس، به خانه ام رفته و پسرم را با خود برده اند. از همسایه ها پرس و جو کردم متوجه شدم که دو مرد ناشناس به مقابل خانه ام رفته و کودکم را با خود برده اند. با ...
اسرار قتل هولناک دختر جوان به دست پدر فاش شد
کتک زد. یک سال قبل مردی به پلیس گزارش داد دخترش نازیلا خودکشی کرده است. زمانی که ماموران به خانه این مرد رفتند متوجه شدند او از اتباع افغان است و سال های زیادی است در ایران زندگی می کند. همچنین مشخص شد دختر دیگر مرد هم وضعیت مناسبی ندارد و او نیز بدن و صورتی کبود دارد. وقتی دختر زخمی مورد پرسش قرار گرفت به پلیس گفت نمی داند چه اتفاقی برای خواهرش افتاده است فقط می داند او خودکشی ...
ماجرای جان دلینجر ایرانی(قسمت اول)
سرقت صرافی کرج را انجام داده بودند. وقتی روی سرقت ها بیشتر تمرکز کردم، متوجه چند شباهت شدم. وقوع یک فقره سرقت مسلحانه مشابه دیگر در یک صرافی در خیابان ولیعصر، شکم را به یقین تبدیل کرد که تمام سرقت ها کار یک باند است. در این سرقت ها چند نفری مجروح شده بودند که نشان می داد سارقان خشن ممکن است برای فرار دست به قتل هم بزنند. فشار روی من و همکارانم هر روز زیاد می شد اما سرنخ به درد بخوری از سارقان نداشتیم ...
گفت وگو با جانباز "مهدی بساوند" (بخش دوم) جانبازی که گذشتن از زیبایی ها و زشتی های دنیا را خوب بلد است
بگذارم و تا حدودی وضعیتم بهتر شد. فاش نیوز: در گفته هایتان به ویلچرنشینی اشاره کردید، مگر نخاعتان هم آسیب دیده بود؟ - خیر. اما چون اولین کسی بودم که در ایران عمل پیوند مغز استخوان روی من انجام شده بود، بنابراین نیاز به مراقبت بیش از اندازه بود. دکتر کشانیان به من لطف داشتند و عنوان کردند که چون جوان و همچنین عضو تیم ملی هستی دوست دارم خودم شما را عمل کنم. مرا در بیمارستان دی عمل ...
4 بار تا آستانه تبادل رفتم، اما آزاد نشدم
عالم رؤیا می دیدم و از او می خواستم دستم را بگیرد و مرا با خود به عقب برگرداند. خبر نداشتم که توکلی در همین عملیات والفجر 4 به شهادت رسیده است. من رؤیایش را می دیدم و با اصرار از او می خواستم کمکم کند، اما او امتناع می کرد. بسیار از دست توکلی ناراحت شدم. گفت اجازه ندارم تو را با خودم ببرم. نمی دانستم که توکلی شهید شده است و نمی تواند مرا با خودش ببرد. اصرار می کردم و اصرارهایم نیز بی فایده بود. ...
روزی که فهمیدم ناخواسته باردار شدم
.... چهار ماه گذشته بود و وقتش بود دوست داشتنش در من تپش بگیرد. اما از سوزش معده و کمر درد خسته بودم. دلم می خواست به دکتر و دم و دستگاهش پشت کنم و ساعتی بخوابم. وقتی با خنده مایع لزج را روی تنم می سراند، توی دلم خدا خدا می کردم که از آن دکترهای بانمک با سوال های دوست داری جنسیتش رو دختر بگم یا پسر؟ نباشد. حوصله خوشمزگی نداشتم. با صدایش به خودم آمدم. مانیتورو نگاه کن . یک توده سیاه و سفید ابری توی ...
برای فرار از خانواده به پارتی شبانه رفتم/ تجاوز پسرشیطان صفت به دختر 16ساله
گرفت و دوستانش را که یک پسر و دو دختر بودند، دعوت کرد. بساط مشروب و گل هم بر پا بود. هر آنچه می دیدم، برایم تازگی داشت ولی ته دلم خیلی آشوب بود. احساس دوگانه ای داشتم؛ هم برای خانواده ام دلم تنگ شده بود و هم خوشحال بودم که در چنین فضایی تنها هستم. احساساتم را به سمیرا گفتم. او هم گفت بهتر است دیگر خانه نروم و از خاطرات خودش برایم گفت و کمی آرام شدم. با خودم گفتم ...