ماجرای عجیب بازیگری که سارق حرفه ای شد!
سایر منابع:
سایر خبرها
بدشانسی سارق /سقوط سارق به حیاط کلانتری
به گزارش پایگاه خبری حامیان ولایت ، به نقل از روزنامه ایران ، چند روز قبل مرد جوانی در یکی از ایستگاه های مترو تهران در حالی که دنبال فردی می دوید، فریاد می زد دزد دزد بگیریدش در نهایت، با کمک مردم حاضر در محل مرد فراری دستگیر و به پلیس مترو تحویل شد. اما وی خودش را بی گناه خواند، با این حال شاکی به پلیس گفت: سوار مترو شدم تا به محل کارم بروم؛ داخل واگن قطار، این مرد با مرد دیگری شروع ...
شکنجه پسر جوان در کمپ ترک اعتیاد که معتاد نبود / پدرم دستور ربودن مرا داده است
به گزارش زیرنویس، چندی پیش مرد میانسالی با مراجعه به اداره پلیس آگاهی تهران از پدرش شکایت کرد و در تشریح دلیل شکایت خود گفت: من از مدتی قبل با پدرم اختلاف و مشاجره داشتم که کارمان به درگیری هم رسیده بود؛ اما هیچ وقت اقدام جدی برای انتقام از او انجام نداده بودم تا [...]
دزد بدشانس قربانی زیرکی مالباخته شد
سرقت کردم. هنوز دستم داخل جیبش بود که مچ دستم را گرفت. دومین بار هم پس از سرقت در حال فرار بودم که با یک مأمور پلیس روبه رو شدم و او به من مشکوک شد و مرا تعقیب کرد، اما بدشانسی آوردم و وارد کوچه ای بن بست شدم. سومین بار هم وقتی فرار می کردم پایم پیچ خورد و زمین خوردم و مأموران مرا دستگیر و برای درمان به بیمارستان منتقل کردند. در بیمارستان تصمیم به فرار گرفتم و وقتی مأمور پلیس برای گرفتن داروهایم از ...
دختر جوان از چوبه دار نجات یافت
نهایت دختر جوان بعد از حدود 21 ماه از حادثه، قفل سکوت را شکست و به قتل اقرار کرد. او انگیزه اش را سرقت طلاهای مقتول عنوان کرد. دختر جوان در بازجویی ها گفت: من قصد قتل نداشتم، همه چیز در یک لحظه رخ داد. قصد من سرقت بود و برای دزدی نقشه کشیده بودم اما ماجرا جور دیگری رقم خورد و به قتل منجر شد. وی ادامه داد: مشکلات مالی فراوانی داشتم. به دنبال راهی بودم که از این وضعیت خلاص شوم تا اینکه یک ...
قتل زن سالخورده به خاطر یک مشت طلا | تصمیم عجیب اولیای دم درباره قاتل چه بود؟
دنبال راهی بودم که از این وضعیت خلاص شوم تا اینکه یک روز همراه مادرم به خانه مقتول رفتم. مادرم کارهای خانه مقتول را انجام می داد و گاهی مرا هم همراه خودش می برد تا کمکش کنم. مادرم هم مریض بود و دست و پاهایش درد می کرد. اما به خاطر پول ناچار بود کار کند و همه اینها مرا عذاب می داد. روزی که همراه مادرم به خانه مقتول رفتم چشمم افتاد به طلاهایش و وسوسه سرقت آن به جانم افتاد. به دنبال فرصتی بودم تا سرقت را ...
پسر صاحبخانه تنها مظنون قتل زن مستأجر
درگیری های سریالی زن مستأجر با پسر صاحبخانه باعث شد بعد از قتل وی، این پسر به عنوان نخستین مظنون پرونده بازداشت شود. ساعت یک بعد از ظهر شنبه 4 آذر، مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از کشف جسد زن همسایه در خانه اش خبر داد و گفت: به خانه دوستم فریدون رفته بودم، [...]
ماجرای درگیری خونین یک دستفروش با همکارش
دیدند که روی زمین افتاده بود. با انتقال حامد به بیمارستان عملیات نجات او آغاز شد اما راه به جایی نبرد و پسر جوان جان باخت. سامان به پلیس گفت: من ضارب بودم اما شروع کننده دعوا حامد بود. او به سمتم حمله کرد. چون دخترم پیشم بود، به دعوا ادامه ندادم اما حامد باز هم به من حمله کرد و اگر نمی زدمش او مرا می زد. با بازداشت سامان و درخواست قصاص از سوی اولیای دم، کیفرخواست علیه متهم صادر ...
دسیسه ای پلید برای آدمکش اجاره ای!
و داماد شدم. بعد هم در آر ماتوربندی ساختمان کار می کردم چون در نانوایی کاری پیدا نکردم! چه شد که تصمیم گرفتی این جنایت وحشتناک را انجام بدهی؟ برای مخارج اعتیادم مانده بودم انگشت پایم مویه کرده بود و نمی توانستم کار کنم فقط اگر چند میلیون داشتم مشکلم حل می شد! در واقع به خاطر پولی که مسعود پیشنهاد کرد این کار را انجام دادم حتی اگر 5 میلیون هم می داد باز هم نقشه او را اجرا می کردم. ...
دیداری پر خیر و برکت برای عمو کهزادی که مثل کوه مقابل مشکلات ایستاده است
کهزاد این همه راه فقط برای یک نامه رفته بودی؟ - نامه که بهانه بود، من وصف آقای رئیسی را زیاد شنیده بودم، خیلی توی تلویزیون دیده بودمش، چند روز قبل از سفر از مردم شنیدم که پنج شنبه به شهرکرد می آیند، آقای رئیسی مرا یاد شهیدان رجایی، باهنر و بهشتی می اندازد، خیلی دوست داشتم ببینمش و یاد گذشته را زنده کنم. صبح زودتر از همیشه بیدار شدم رفتن این مسیر روی پا و دست کلی زمان می برد، آن ...
شکایت از پدر به اتهام آدم ربایی
دوباره به اعتیاد روی نیاورم، اما من معتاد نبودم و مطمئن بودم فردی آن ها را اجیر کرده تا به بهانه ترک اعتیاد از من انتقام بگیرد. به هر حال تلاش زیادی کردم تا از کمپ رها شوم، اما نتیجه نگرفتم تا اینکه تصمیم گرفتم با خوردن دارو خودم را مسموم کنم و وقتی به بیمارستان منتقل شدم، از دست آن ها فرار کنم. یک روز قبل مقدار زیادی شربت مخصوص ترک اعتیاد خوردم و حالم بد شد و کارکنان کمپ هم مرا به بیمارستان منتقل ...
کسب وکار پشت میله های زندان
دستگیری و زندانی شدنش زندگی اش را تغییر داده و حالا به فرد دیگری تبدیل شده که فقط به کار و زندگی سالم فکر می کند. چطور شد که زندانی شدی؟ به خاطر فروش مواد مخدر دستگیر شدم. حدود 30گرم شیشه داشتم. حدود 2سال بود که مواد می فروختم، اما درآمد چندانی نداشتم. آن زمان خودم هم مواد مصرف می کردم و معتاد بودم و بیشتر برای تامین هزینه مواد مصرفی ام، مواد می فروختم. قبلا چه شغلی داشتی؟ ...
بانویی که با دست سوخته زندگی اش را روی پا نگه داشت
مسوولیت بود. تا اینکه مجبور شدم از او جدا شوم؛ این تصمیم در بدترین شرایط زندگی ام بود، چون از وسایل خانه چیزی نمانده بود. همه آنها را شکسته و یا فروخته بود. دست فرزندم را محکم گرفتم و به راه سخت و دشوار پیش رویم فکر می کردم؛ خداوند در تمام لحظات زندگی کنارم بود. او را حس می کردم و می دیدم توکل به خودش و دل بستن به او من را به ادامه زندگی مصمم تر می کند. بعد از چند روز پیگیری به عنوان ...
شوهرم روباهی حیله گر است/ او دختران را فریب میدهد و...
بسیاری از زنان رابه آشوب می کشید. من هم از این وضعیت اطلاع داشتم اما به روی خودم نمی آوردم چرا که نمی خواستم بیشتر از این دچار تالمات روحی و روانی شوم! رحمت هم که می دانست من به خاطر حفظ آبرو به خانواده ام چیزی نمی گویم، از این شرایط نهایت سوءاستفاده را می کرد و تنها به فکر خوش گذرانی های خودش بود. من هم با کارگری هزینه های زندگی را می پرداختم تا این که یک روز وقتی به طور اتفاقی زودتر از همیشه به خانه بازگشتم، ناگهان چند دختر و پسر جوان را درکنار شوهرم دیدم که به طور زننده ای مشغول خوش گذرانی بودند. با دیدن این صحنه دردناک، دیگر دوام نیاوردم و... ...
اسرار مرگ گروگانگیر در خانه قاچاقچی مواد مخدر
زور و تهدید مرا به داخل یکی از اتاق ها برد و زندانی ام کرد. من هم از فرصت استفاده کردم و زمانی که آنها با یکدیگر درگیر بودند و جرو بحث می کردند، به پدرم زنگ زدم و درخواست کمک کردم. لحظاتی بعد وقتی پدرم و ماموران رسیدند، نوید و صاحبخانه از ترس پلیس تصمیم به فرار گرفتند. من هم فورا از اتاق خارج شدم و به دنبال آنها رفتم تا مانع فرارشان شوم. اما در پشت بام نوید پایش لغزید، تعادلش را از دست داد و به ...
روایت دادگاه تعرض سریالی شیطان لویزان به 9 زن جوان / اعتراف به آزار جنسی در پشت شمشادهای بزرگراه
: اردیبهشت سال گذشته در پارک همراه همسر و فرزندم بودیم که تلفن همراهم زنگ خورد. در حال صحبت با تلفن بودم و همسر و فرزندم به سمت زمین بازی رفتند. در یک لحظه این مرد مقابلم ظاهر شد و با چاقو تهدید کرد اگر سروصدا کنم مرا می کشد. بعد هم مرا روی زمین انداخت و آن قدر سرم را به زمین کوبید که بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم زیر یک درخت در آن حوالی بودم. همین متهم مرا آزار داد و برای او اشد مجازات را می خواهم ...
سقوط مشکوک مرد میانسال در خیابان فرجام / بازپرس ویژه قتل وارد عمل شد
همسایه های این فر را صادر می کند. بازپرس براعه پس از بررسی های ابتدایی متوجه می شد مرد جوان 25 ساله ای در خانه این مرد میانسال زندگی می کرده و همین موضوع کافی بود تا معمایی در ذهن بازپرس به وجود بیاید که احتمال قتل را به این پرونده قوت ببخشد. پدر این پسر جوان به بازپرس گفت:از چند ساعت قبل از پسر 25 ساله ام بی خبر بودم و دقایقی قبل از اینکه با پلیس تماس بگیرم پسر جوانم زنگ زد ...
کفش زنانه سارق شیشه ای را به دام انداخت
... شاه کلیدی ساخته بودم که در ورودی تمام خانه ها را باز می کندو آن را هم در زندان یاد گرفتم. شغلت چیست؟ 5 سالی است که دزدی می کنم، اما قبل از اینکه دزد شوم، عاشق بازیگری بودم و در چند فیلم هم به عنوان سیاهی لشکر نقش بازی کردم. استعداد خوبی داشتم اما مواد نابودم کرد. چرا معتاد شدی؟ مغرور شدم؛ فکر می کردم دو تا نقش سیاهی لشکر بازی کرده ام دیگر همه مرا می ...
دستگیری دزدی با کفش های قرمز زنانه/ مرد سارق عشق بازیگری داشت
. در جریان یکی از سرقت ها در صحنه فیلمبرداری مرا گرفتند که اخراج شدم و عشقم به سینما برای همیشه دود شد. سابقه داری ؟ چهارمرتبه بابت سرقت کفش زندانی شدم. آخرین بار یک سال و نیم حبس کشیدم و شش ماه پیش آزاد شدم. از شیوه سرقت هایت بگو . آخر شب یا نیمه شب مقابل ساختمان ها می رفتم، با میله ای که ساخته بودم در را باز و وارد ساختمان های بدون نگهبان و دوربین ...
فوت دانش آموز مینو دشتی در حادثه اردو
سارق شیشه ای که هنگام سرقت به اشتباه کفش های پاشنه بلند زنانه پوشیده بود، از سوی ساکنان ساختمان دستگیر شد. بیشتر بخوانید مرگ غم انگیز مادر و 2 کودکش زن جوان و دختر و پسر خردسالش بر اثر استنشاق گاز سمی در خانه جان باختند. بیشتر بخوانید فوت دانش آموز مینو دشتی در حادثه اردو پسر دانش آموز که در اردوی تفریحی مدرسه در جنگل باقرآباد مینودشت بر اثر ...
جوانمردی که ناجی کارتن خواب های تهران شد
افتخاریان که نزدیکی تهران کمپ ترک اعتیاد دارد ملاقات می کند. سعید می گوید: به پیشنهاد محسن که روحیه خیرخواهی من را میدید، شروع کردیم به معتادین کارتن خواب کمک کردن و با وجود اینکه از لحاظ مالی ضعیف بودم، این راه را آغاز کردیم. از رفتن به داخل کمپ هراس داشتم ، تا قبل از این اگر معتادی سوار ماشینم میشد میترسیدم اما الا در خیابان ها به دنبال کارت خواب ها هستم و با شهامت به پاتوق های آنها میروم ...
توهم مرد شیشه ای و زن 40 ساله
من هم مجبور بودم در خیابان دست فروشی کنم! مدتی بعد شوهرم به جرم سرقت از محل کارش دستگیر و از کار اخراج شد. در این شرایط مخارج زندگی به دوش من افتاد به طوری که گاهی مغازه داران به من و فرزندانم کمک می کردند . مادرم به سرطان خون مبتلا شد به همین خاطر برای مراقبت از او پیش او رفتم برخی از نزدیکانم به خاطر ابتلا به سرطان خون از دنیا رفته بودند و حالا مادرم نیز به همین بیماری مبتلا شده بود. حتی خواهرم ...
حادثه مرگبار پس از گروگانگیری در پاتوق معتادان
از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در حیاط خلوت آپارتمان مسکونی با جسد مرد 40 ساله ای به نام منوچهر روبه رو شدند که حکایت از آن داشت با سقوط از پشت بام ساختمان مسکونی به داخل حیاط به کام مرگ رفته است. مرگ مرموز نخستین بررسی ها نشان داد مرد فوت شده ساعتی قبل پسر 25 ساله ای به نام شاهرخ را در ساختمان بغلی که پاتوق فروش مواد مخدر است، پس از ضرب و جرح در ...
فروشنده مواد مخدر، مرد نگهبان را با خودرو زیر گرفت و کشت
در توضیح علت فرارش گفت: من ساقی مواد بودم و چند سابقه داشتم به همین دلیل ترسیدم اگر بازداشت شوم همه چیز را گردن من بیندازند. در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متهم به مواد مخدر اعتیاد دارد و بررسی فیلم دوربین مداربسته نشان می دهد او هنگام ورود به مجتمع مسکونی حال طبیعی نداشته است. به نظر می رسد تحت تاثیر مصرف مواد هوشیار نبوده و ناخواسته نگهبان را زیر گرفته است. با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند. ...
به من گفتند وجودت برای پسرت سم است | تا صبح از استشمام بوی مواد لذت می بردم | هیچکس از سیگار کشیدن من ...
دچار شده بود. یک بار که پسرم روی تخت بیمارستان میان مرگ و زندگی دست و پا می زد، دکتر من را از اتاق بیرون کرد و گفت وجود تو برای بچه سم است.. به یاد آوردن آن روزها صورت شکسته نادر را پر از اشک می کند. او می گوید: دیگر خسته شده بودم، هر بار که پای بساط می رفتم، زارزار گریه می کردم. ولی به نظرم ترک کردن محال می آمد. یک روز یکی از دوستانم که اعتیادش را ترک کرده بود، به سراغم آمد و برای جشن سومین سال ترک ...
عکاسان جنگ عکس وداع من و مادرم را ماندگار کردند
سخنرانی بودم و البته مدتی هم گم شدم! می پرسم اولین بار چه زمانی به جبهه رفتید؟ سیدمحسن با همان نفس های شمرده شمرده اش می گوید: اولین باری که به عنوان یک نیروی رزمی وارد جبهه شدم، مربوط به اواخر سال 62 و اوایل سال 63 بود. در پایگاه بسیج مالک اشتر فعالیت داشتم که منطقه وسیعی از بازار و خیابان ابوسعید و گلوبندک تحت پوشش این پایگاه بود. پایگاه فعالی بود و گشت خیابانی و ایست بازرسی داشت. در ...
قصاص دو جنایتکار پیش از طلوع خورشید در زندان قزل حصار + جزییات کامل
مراجعه کرد و از ناپدید شدن همسر جوانش خبر داد. این مرد گفت: من و همسرم ساکن یکی از شهرهای غربی کشور هستیم. مدتی قبل من برای کار به تهران آمدم و تقریبا هر ماه برای او پول می فرستادم. مرد جوان افزود: آخرین بار هفدهم فروردین، 21 میلیون تومان پول موجود در حساب بانکی ام را برداشت کرده و در کیف همسرم گذاشتم و هر دو به تهران سفر کردیم. روز بعد در پایانه غربی تهران منتظر یکی از دوستان قدیمی بودم ...
معجزه تدریجی
از دوستان با ایشان آشنا شدم، هنوز زندگی ام درست پا نگرفته بود. همین بود که خرج روزمره ام را درمی آوردم، ولی هنوز خانه ام با دوستان مشترک بود. ایشان ولی هیچ مشکلی با شرایط من نداشت. فقط از من خواست دنبال یک کار دولتی بگردم. همین خواسته، من را به کار در یکی از بیمارستان های تهران کشاند. از املاک اجازه گرفتم نصف روز را به آن کار مشغول شوم. خیلی زود صبح ها نیروی بیمارستان بودم و بعدازظهر نیروی املاک ...
پنج همکاری ویژه در کارنامه بیتا فرهی/ وقتی اشک خسرو شکیبایی درآمد!
.... هنوز هم وقتی به آن زمان فکر می کنم، پیشنهاد آقای چشم آذر، دوست صمیمی دایی ام و معرف من به داریوش مهرجویی باعث شد به سمت سینما کشیده شوم. آن سال ها از سینما فاصله داشتم. اما قطعا به دلیل اسم و اعتبار داریوش مهرجویی، حس کردم که دوست دارم تجربه کنم. وی، اما از این تصمیم خود راضی بود و بعد ها گفت: خوشبختانه برای بازی در این فیلم انتخاب شدم. نقش مهشید، جلوتر از نقش های آن زمان بود. تا ...