سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات مادر شهیدان کمالی مقدم
.... تا آن شب نمی دانستم باردارم، اما بعد از خواب مطمئن شدم که بچه ای در راه دارم. مادر شهیدان در جای دیگر از خاطرات خود می گوید: یک بار که احمد برای مرخصی آمده بود، جلوی تلویزیون بودم و داشتم سخنرانی امام خمینی(ره) را می دیدم، گفتم: احمد جان مثل وقتی که آدم روزه ست و چند روز هیچی نخورده و دل ضعفه داره، منم دلم ضعف می ره امام خمینی رو از نزدیک ببینم. تلویزیون رو که نگاه می کنم، همین ...
پیام تبریک سال نو میلادی | سال نو میلادی 2024 چه روزی است؟
زندگی خود دارم. من واقعاً برای همه کارهایی که برای زندگی مان انجام می دهی سپاسگزارم. . سال نو مبارک باد شب که می شه تو یه خونه س تن ِ اون درخت ِ کاج ... روی سرش صدتا ستاره می درخشن مث ِ تاج ... اما اون مدتیِ که مُرده و بی خبره ... کی واسه زخم ِ تبر می شناسه یه راه ِ علاج ...؟ بعدِ تعطیلی ِ عید درختو از یاد می برن ... پولک ...
از ام البنین ها بپرسید چرا هنوز شهید می آورند...
می بست، انگار داشت در آسمان ها سیر می کرد. اما هرچقدر علی خوشحال بود، غم و غصه دست از دل من بر نمی داشت. تعارف نداشتم؛ دلم به رفتنش رضا نبود. آخه بچه 16ساله را چه به جبهه و جنگ؟ هرچه تلاش کردم منصرفش کنم، نشد که نشد. هرچه گفتم نرو، هنوز برای تو زوده، هرچه گفتم جنگ که تموم نمی شه، حداقل صبر کن وقت سربازیت که شد، اون موقع برو، هرچه گفتم اگه هدفت خدمت کردنه، بمون و به پدر پیرت خدمت کن، به گوشش نرفت ...
معرفی بهترین اتاق فرارهای ایران به همراه آدرس
داده بود اومد کنار امامزاده و به همه گفت امسال هیچ کوزه ای نجاتتون نمیده امسال نفرین شومی روی این روستا سایه انداخته! همتون محکومید به خاطر سکوت! به خاطر اینکه مریم منو با بار تهمت شکستین کینه صحرا به زمانی برمیگرده که مریم دخترشو بی دلیل تکفیر کردن و باعث شدن دخترک معصومش بمیره! صحرا اون شب وقتی جنازه مریم رو کنار امام زاده دید اومد توی میدون شهر و همه رو نفرین کرد! آدرس: کاشان ...
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (7 دی)
شیرین زبانی معشوقه اش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقه اش، 40 شبانه روز را به طور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زنده داری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو می کنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در ...
قهرمان سامرا را بشناسید
مجنون به شهادت رسیدند. پدرش قبل از شهادت می گفت: حاج حمید مشوق من برای رفتن به جبهه است. با آغاز جنگ، حاج حمید پدرش را برای رفتن به جبهه تشویق کرد و خودش هم همیشه در جبهه حضور داشت. پدرش او را وصی خودش برای اموال نماز و روزه قرار داده بود. حاج حمید هم قضای روزه های پدرش را به جا آورد و تا آخر عمر روزه بود. حتی از طرف پدرش به مکه رفت و حج ایشان را به جا آورد. - برخورد شهید ...
مدعیان قلم جلال
خواهیم کرد و البته منتظر خواهیم ماند تا در پایان امروز، رمان برگزیده سال را از نگاه داوران جایزه بشناسیم. راضیه تجار، علی اصغر عزتی پاک و مهدی کرد فیروزجایی داوران بخش رمان و حبیب یوسف زاده، مهدی کفاش و محمدعلی رکنی داوران بخش داستان کوتاه جایزه امسال بوده اند. در جست وجوی پدر ابراهیم اکبری دیزگاه با شعر شروع کرد و البته شاعر خوبی هم بود، اما او چند سالی است که تمرکز اصلی اش را ...
شباهت های اوپنهایمر با انیمه باد برمی خیزد | رویاهای زمینی و نفرین آسمان
، به دانشگاه برکلیِ آمریکا می آورد. او در کلاسی با تنها یک دانشجو، مشغول به تدریس می شود. تدریسِ چیزی که کسی تا به حال رویایش رو هم ندیده ؛ اما به محض اینکه بشنون چه کاری می شه باهاش کرد، برگشتی در کار نیست. فیلمنامه ی نولان، با نمایش موقعیت برتر اروپا نسبت به آمریکا در زمینه ی فیزیک کوانتوم، از همان ابتدا، ویژگی های یک تریلر موثر را زمینه چینی می کند. به شکل طبیعی، نخستین مرتبه ی آگاهی ...
ویژه نامه وفات حضرت ام البنین (س)
فروشی؟ حزام نگاه کرد و آن درّ زیبا را در دستان خود دید؛ رو به مرد کرده و گفت: من قیمت این درّ را نمی دانم که به شما بگویم، شما آن را به چه قیمت خریداری؟ مرد گفت: من نیز نمی دانم قیمت او را ولی این هدیه ای است که یکی از پادشاهان عطا کرده است. و من ضامن هستم برای تو به چیزی که از درهم و دینار بالاتر است. حزام گفت: آن چیز چیست؟ مرد گفت: تضمین می کنم که او شرافت و سیادت ابدی دارد و بهره و بزرگی از او است ...
آقایان با این غذا روی همه را کم می کنند
تابناک با تو – دیگر برای خودت مرد آشپزخانه ای. فکر کن بعد از کباب کوبیده ای که درست کردی و باقلا پلویی که روی همه را کم کرد، حالا می خواهی به سراغ یک غذای آبرو جمع کن دیگر بروی. فکر کن. مسمای بادمجان. یک تریلی هم اسمش را نمی کشد. کلی برای خودش برو بیا دارد این غذا. [...]
آرزومندی: جوانگرایی در تیم ملی ما تبدیل به یک کلمه ای شد که خیلی نسبت به آن گارد دارند/ تیم ملی به کمک ...
بعد از پایان مسابقات جام جهانی بسکتبال و همچنین بازیهای آسیایی هانگژو که نتایج ضعیفی برای تیم ملی بسکتبال در برداشت، همه نگاههای اهالی این رشته ورزشی به برگزاری مسابقات لیگ برتر ...
امیر تتلو با چقدر پول به ایران برگشت؟
: مشکل امیر اینه که اون چیزی که هستو نشون میده و باید خوده واقعیشو بپوشونه! گنجی گفت: ..... و هزارتا از تتو ارتیستا اینارو کسی نمیشناخت، امیرتتلو همرو آورد بالا...! حالا خیلی از همینا پشتش حرف میزنن دروغ میبافن! سعید گنجی گفت: یوتیوب امیر امنه و امیر یوتیوب و داده دست یکی از نزدیکاش! گفته هروقت رسیدم ایران و تونستم زنگ بزنم، زنگ میزنم میگم چیکار کنین! درامد یوتیوب هم ماهیانه سیو میشه و هروقت امیر اومد بیرون میتونه ورش داره! منبع:وقت صبح ...
ویروسی که به جان جامعه امروز ما افتاده
می کنند... فکر نمی کردم یک روز تفسیر این حرف رو توی جامعه خودمون ببینم. صحبت های دختر دانشجو که به اینجا می رسد، همهمه ای در کلاس ایجاد می شود. در آن میان، دختر دیگری می گوید: خب، یعنی می گی باید دست روی دست گذاشت؟ یعنی قرار نیست کسی به این وضعیت رسیدگی کنه؟ کسی حواسش هست که ریختن قبح گناه، انجام علنی و افتخار به اون، مثل ویروس می مونه و آروم آروم توی جامعه منتشر میشه؟ ... با روایت هایی ...
خلاصه داستان قسمت 88 سریال ترکی زغال اخته
احترامی میکنه هم به زنم خودتون اون شب دیدین که میخوایم از اینجا بریم و مستقل بشیم عبداله خان اجازه نمیده و میگه نمیشه مادرت همینجوریشم حالش خوب نیست دوعا داره طلاق میگیره مادرت نمیتونه نوه اش را ببینه فاتح حالش بده تو هم بری دیگه همه چی میپاشه! من با فاتح حرف میزنم یخورده صبر کن مصطفی قبول میکنه. آذرخش تو خونه شعله را سرزنش میکنه که چرا به اونا چیزی نگفته حداقل همگی باهم شوکه نمیشدیم شعله ...
نگاهی به چند کتاب خوب درباره شهدای غواص؛ از پسرخاله های غواص تا خورشیدی که غرق نشد
شرایط محمد به سرعت جلو آمد و جای یونس را گرفت. _ صمد تو رو خدا سَرَمو بکن زیر آب. این صدای لعنتی رو قطع کن. صدای محمد آرام و بریده بریده بود. _ لوس نکن خودتو. الان با یه چیزی گلوتو می بندم. اما خودش هم می دانست که کاری از دستش بر نمی آید. اشک هایش به پهنای صورتش آمدند. یکی از عراقی ها بیرون آمد و گلوله مُنوّری را شلیک کرد. تا چند ثانیه دیگر سطح آب مثل روز روشن می شد. دستش ...
کتاب های مهم داستانی سال 2024
و خواننده را به سفری در یک تعطیلات آخر هفته در شهر می برد. دروغ هایی که در پی دروغ هایی دیگر باید رازشان باز شود تا شهر را به عنوان یک موجود زنده ببینیم. این رمان را نامه ای عاشقانه به شهر پراگ نامیده اند. این رمان یکم فوریه 2024 منتشر می شود. جید نوشته الیا لی جید کاملاً کنترل زندگی خود را در دست دارد تا در یک شب سرنوشت ساز همه چیز تغییر می کند. حالا او با پدر و مادری که ...
سوره اَعلیٰ؛ تسبیح خداوند
آنها این مضمون بود: ای پادشاه گرفتار و مست باده غرور براستی که من تو را بر نیانگیختم که دنیا را روی هم جمع کنی، من ترا برانگیختم تا نگذاری ستمدیده ای به درگاه من بنالد که من دعای مظلوم را رد نکنم اگر چه کافر باشد. بر خردمندی که زمام عقل از کَفَش بیرون نشده است لازم است وقت هائی برای خود قرار دهد وقتی را با پروردگار خود راز و نیاز کند و وقتی به حساب خود برسد و قسمتی از وقت خود را در آنچه خدای عز و ...
پزشکی که ژن خوب تکثیر می کند!
دلسوزی و غصه نگاهم می کرد. اما بالاخره گفت: چطور دلت اومد؟ تو خیلی باهوش و با استعداد بودی، چطور تونستی ادامه تحصیل رو بذاری کنار... چند ساله به خاطر بچه ها پیشرفت را کنار گذاشتی؟ تخصص نگرفتی، همینطور موندی! من خندیدم دلسوزی اش را فهمیدم و البته عادت هم کرده بودم. می پرسم شما ناراحت نشدید؟ چطور جواب این آقا را دادید، می گوید: نمی دانستم چه بگویم به این مرد محترمی که فرزندآوری را حیف شدن ...
سال ها شهید مفقودالاثر عملیات کربلای4 بود
اعتراض می کرد و می گفت، آخه این چه نیرو هایی است که به من دادی؟ نمی دانم باید خط را نگه دارم یا مواظب این وروجک ها باشم! شیطان تر از این ها کسی نبود؟ فرمانده اش گفته بود مگر ما خودمان بدتر از این ها نبودیم؟ و جواب فرمانده قانعش کرد. کلاه شهدا! همانطور که گفتم من و احمد در عملیات کربلای 4 با هم حضور داشتیم. دشمن از زمان و مکان عملیات مطلع شده بود. از هر طرف گلوله می آمد. کلاه ...
از قدیم گفته اند پسر کو ندارد نشان از پدر، تو بیگانه خوانش مخوانش پسر.
اثاثیه مورد نیاز امام را که درآن وقت در اطراف همدان بود به همدان آورده است. ایشان را به منزل بردم ؛ سپس به طرف عباس آباد همدان حرکت کردیم ، وقتی می خواستیم از بیراهه به بالای تپه های عباس آباد برویم، من اورا به بیراهه راهنمایی کردم . آقا مصطفی پرسید : چرا از بیراهه برویم؟ گفتم : در راه اصلی چند قهوه خانه وجود دارد و معمولا در آنجا افراد نابابی هستند که صلاح نیست ما از آنجا عبور کرده و با آنها مواجه ...
تیرآهن لانه زنبوری و کاربرد آن در عمران
.... می گوید: وضعیتم این نبود که. بابام توی سازمان ملل کار می کرد. یه دفتر توی تهران حوالی جردن داشت. زن گرفته. دیگه سراغ منو نمی گیره. چند باری سراغش رو گرفتم. زنگ زدم، ولی جوابم رو نمی ده. اعصابم که بهم می ریخت سر و صدا می کردم. چند سالی می شه منو آوردن اینجا و ولم کردند. کارکنان بیمارستان حرف هایش را تائید نمی کنند. می گویند از پدر او هیچ رد و نشانی نداریم، اما حرف های الهام را تائید می ...
آیا مستجاب نکردن دعا، خلف وعده نیست؟ کد خبر: 906941 / دیروز, 20:45 / فرهنگ و هنر
مردم شکایت می کنند که چرا این همه دعا می کنیم، به اجابت نمی رسد. نظر به اهمیت این بحث عوامل عدم استجابت دعا را به اجمال بررسی می کنیم. آیا بر خدا واجب است که هر چه از او خواستیم، برایمان عملی کند؟ در مرحله اوّل این مطلب باید برای ما روشن شود که: آیا ما از خدا طلبکاریم؟ آیا بر خدا واجب است که هر چه از او خواستیم، برایمان عملی کند؟ آیا خداوند به ما بدهکار است یا ما بر ...
پادکتابخانه | تسکینی بر درد کتاب های نخوانده
سایت نشر اطراف نوشت: اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که هی کتاب می خرند، روی هم تلنبار می کنند و نمی خوانند، شاید برایتان جالب باشد که ژاپنی ها کلمه ای مخصوص برایتان دارند: سوندوکو. شاید شما هم بارها با این سرزنش و سؤال روبه رو شده باشید که یعنی تو همه ی این کتاب ها را خوانده ای؟ امیرمحمد شیرازیان در این مطلب بی کاغذ به گوشه وکنار جهان سرک کشیده تا ببیند جست وجو درباره ی این درد بی درمان او ...
مادری که صبر را شرمنده خود کرده است
رفی کردم و اعلام کردم، آمده ام که بمانم. چند روز ماندم اما آن ها مرا قبول نمی کردند؛ بالاخره چند تا از بچه های اصفهان از پایگاه ایرانشهر به زاهدان آمدند، به آن ها گفتم مرا هم با خود به ایرانشهر ببرید که آن ها قبول کردند و من به ایرانشهر رفتم؛ آنجا همه اعزامی از اصفهان و کاشان بودند؛ عضویت در تشکیلات های آن زمان مانند الان نبود، فقط کافی بود یک نفر آشنا تو را تأیید کند؛ به آن ها گفتم: بس ...
مردی در خیابان کشوردوست
. نیمرو را تمام می کنم و می زنم بیرون. عمو جعفر دم لقمه آخر می گوید شال و کلاه کردی این وقت صبح؟ می گویم کجا میهمانم، تن صدایش عوض می شود و می گوید به سید بگو بد به دلت راه ندی، ما هستیم. بعدش هم بگو یه کاغذی حکمی چیزی بده به این مسئولان این گرونی ها رو یه فکری کنن. شونه تخم مرغ شده 135 تومن. چند بخرم؟ چند بفروشم؟ به خدا روم نمیشه از دست کارگری که میاد یه نیمرو بخوره بره تا شب، 55 تومن پول بگیرم ...
قتل قصاب تهران بدست ساواک در خاک عراق؛ نقش تیمور در کودتای سیاه چه بود؟
و در یک لحظه همه افسران دنباله رو او می گردند. مگر خود رضاخان چگونه به قدرت رسید؟ ارتش هیچ گاه فرمانده مردد و ضعیف را دوست ندارد. به هر حال، انگلیسی ها مانع کودتای بختیار شدند و محمدرضا را برای بار دوم به سلطنت رساندند. کرمیت روزولت مجری کودتای آجاکس هم به نقش تیمور بختیار در کودتای 28 مرداد 1332 اشاره کرد و گفت: مصطفی (اسم رمز) برای جلب همکاری فرمانده اصفهان باید به آن جا می ...
شهیدی که داعش برایش تیتر زد: رهبر تخریب چی ایران را کشتیم +عکس
باز هم او خودش را برای نورافشانی رساند، میلاد و ابراهیم شب قبل از نورافشانی کنار گنبد مسجد جمکران خوابیدند و آن شب مثل اینکه باهم خیلی صحبت کردند و میلاد هیچ وقت از آن شب برای من نگفت که چه صحبت هایی بین آن ها رد و بدل شده است. بعدا متوجه شدم که ابراهیم آن شب نماز خوانده و شهادتش را از امام زمان(ع) گرفته است چون یادم است ابراهیم آن سال به من گفت نیمه شعبان سال بعد من نیستم و تو باید تنهایی کار کنی و ...
سالروز وفات حضرت ام البنین در سال 1402 چه روزی و چند شنبه است؟ + تاریخ دقیق و علت نامگذاری
همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود. عقیل یکی از کسانی بود که نظر و گفته اش در علم انساب حجت بود و در مسجد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) برای وی حصیری می گذاردند که بر آن نماز می کرد و قبائل عرب برای شناخت و آگاهی از علم انساب به دورش جمع می شدند و او در پاسخ مراجعات، بسیار سریع الانتقال بود. از این روست که علی بن ابیطالب (علیه السلام) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر ...
آیا در قرآن آیاتی در شان حضرت زهرا علیها سلام هست؟
آب افطار کردند. شب سوم هم برای افطار آماده شدند و قبل از خوردن اسیری از مشرکین دق الباب کرد و تقاضای غذا کرد و همگی نانشان را به اسیر بخشیدند و خود با آب افطار کردند. روز بعد امام علی و فرزندان به مسجد پیامبر رفتند و داستان را بیان کردند . پیامبر با امام علی و اولاد به منزل حضرت زهرا تشریف آوردند و مشاهده کردند حضرت زهرا سلام الله علیها در حال نماز است و همگی از فرط گرسنگی میلرزند. جبرئیل نازل شد ...
جان الهیات را گرفته ایم
...، نه اینکه من این کار را می کنم تا مثلاً در چشم فلانی عزیز شوم. سعدی در گلستان حکایت جالبی در این باره دارد: زاهدی میهمان پادشاهی بود، چون به طعام بنشستند کمتر از آن خورد که ارادت او بود و، چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او، تا ظن صلاحیت در حق او زیادت کنند، چون به مقام خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت، گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در طعام ...