سایر منابع:
سایر خبرها
تعرض به دختر 18 ساله در خانه شیطانی
و در تحقیقات گفت: شش ماه قبل در اینستاگرام با شایان آشنا شدم و آن روز برای تفریح در بوستان از خانه بیرون رفتم اما او مرا ربود و به خانه ای در جنوب شهر برد، به من تجاوز کرد و یک هفته اسیرش بودم. روز آخر در خانه نبود که شیشه ها را شکسته و موفق به فرار شدم. در ادامه شایان بازداشت شد و در تحقیقات مدعی بود که دختر جوان خودش فرار کرده و نزدش آمده و آدم ربایی و تجاوزی در کار نیست. ...
سام درخشانی با نمایش تجملات زندگی خود جنجال به پا کرد!
.... ماجرای عاشقی سام درخشانی سام درخشانی در 26 خرداد 1394 وقتی 40 ساله بود با خانم عسل امیرپور 32 ساله ازدواج کرد که خطبه عقد این زوج توسط سید محمد خاتمی خوانده شد. آقای بازیگر گفت:عشق واقعی در طول زندگی یکی دوبار بیشتر اتفاق نمی افتد. اما اولین باری که همسرم را دیدم، اولین بار بود که عاشق شدم. از آنجایی که عشق دوست داشتن بی منطق است اما اساس زندگی این را نمی پذیرد ...
چه بلایی بر سر کودکان میترا استاد و لاله سحرخیزان پس از قتل مادرشان آمد؟
به نقل از مهیار در مصاحبه با یک رسانه دولتی می گوید: نجفی دست بزن داشت. مدام مادرم را کتک می زد یکبار مانع شدم دست مرا شکست. قرار بود با مادرم بیرون برویم من از مدرسه با آژانس باز گشتم پول آژانس نداشتم امدم تا از مادرم پول آژانس را بگیرم که متوجه شدم مادرم مرده است. این روایت، قصه ورود آن ها به خانه محل وقوع قتل را اینطور از قول مهیار ادامه می دهد: وی گفت: شوهر مادرم مجوز ...
گروگانگیری وحشتناک در تهران/ 8 روز اسارت پسر 14 ساله توسط یک باند دهه هشتادی
بازی آنلاین برای پسر 14 ساله دردسرساز شد و او را در طعمه گروگانگیران به مدت هشت روز قرار داد. به گزارش عرشه آنلاین ؛ نوجوان 14ساله که از طریق بازی های آنلاین با پسری جوان دوست شده بود، نزد او درباره وضعیت مالی خانواده اش گفت غافل از اینکه همین اعتماد بی جان او را به دردسر بزرگی خواهد انداخت. چند روز قبل مردی سراسیمه نزد ماموران پلیس پایتخت رفت و گفت که پسرش به طرز مشکوکی ...
هوسرانی پسر 17 ساله به یک زن مطلقه
و باید در آینده با دختری ازدواج کند که حداقل هم سن و سال باشند! اما هنوز به خانه نرسیده بودم که شیلا با پسرم تماس گرفته و حرف های مرا به او انتقال داده بود. زمانی که وارد خانه شدم بهبود با عصبانیت لوازم منزل را شکست و ادعا کرد عاشق آن زن شده و به هر طریق ممکن با او ازدواج می کند! پسرم در یک توهم عاشقی به سر می برد و من می ترسم که اگر همسر آن زن که او را به عقد موقت خودش درآورده است ...
مادری که صبر را شرمنده خود کرده است
خانه هدایت کرد. داخل که شدیم، آفتاب به نیمی از اتاق می تابید، طاق های بلند گنبدی شکل خانه و سادگی مافوق تصور آن توجهمان را به شدت جلب کرده بود و مرا به یاد مساجد سنتی اصفهان می انداخت؛ وقتی درباره فضای روحانی و معماری جالب خانه صحبت کردیم، متوجه شدیم، قدمت این خانه به 350 سال می رسد؛ بی جهت نیست که رهنان را دیار هزار ساله نامیده اند! این برادر شهید می گوید: مادرم خیلی به این ...
برادر نوعروس تهرانی و دوستانش با چاقو به جان پدر داماد افتادند / عروس پس از دستور حمله گریخت + جزییات
به گزارش زیرنویس، شامگاه 15 بهمن ماه سال 1401 مرد جوانی پدر 70 ساله اش به نام مرتضی را به بیمارستان رساند. آثار جراحت های عمیق روی سر و صورت پیرمرد نمایان بود که تحت عمل جراحی قرار گرفت. در این میان پسر 42 ساله اش به نام آرش به پلیس آگاهی رفت و از همسر 41 [...]
من نکشتم؛ مادرم خودش در چاه افتاد
حین رفتن به دستشویی به داخل چاه سقوط کرده است. من هم از ترسم از باغ خارج شدم و به حاشیه شهر رفتم. قاضی از متهم پرسید: چرا به جای اینکه کمک کنی تا مادرت را از چاه بیرون بکشی فرار کردی؟ متهم جواب داد: من اعتیاد داشتم و می دانستم اگر خواهر و برادرهایم متوجه ماجرا شوند حرفم را باور نمی کنند و فکر می کنند که من مادرم را کشتم و جسدش را به چاه انداختم. صاحب قبلی باغ، چاه غیر مجاز آب را در آنجا ...
بیش از 50 کیلومتر را در سرمای زمستان برای امتحان دادن با وانت می رفتم
در سال 1352 در بخش جغین از توابع شهرستان رودان به دنیا آمدم، خانواده ام متدین و از قشر پایین اقتصادی بودند وزندگی مان با شغل کشاورزی پدرم در روستاهای بخش جغین به سختی می گذشت و بااین حال همیشه دوست داشتم درس بخوانم و فردی باسواد باشم اما مسئولیت نگهداری از خواهر و برادران کوچکتر از خودم با من بود، 8 ساله که بودم مرا به مدرسه فرستادند، ولی مرا نپذیرفتند و گفتند که سن تو برای کلاس اول رفتن ...
گروگانگیری نمایشی برای اخاذی 200 میلیون تومانی
خانواده اش دادند. پسر 14 ساله به مأموران گفت: روز حادثه با دوستم پیمان قرار داشتیم برای تفریح به پارکی برویم و وقتی سر قرار رفتم، ناگهان دو مرد جوان راه ما را سد و ما را به زور سوار خودرو کردند و به خانه ای بردند. آن ها مرا شکنجه می دادند تا از پدرم اخاذی کنند، البته الان فهمیدم آن ها پژمان و فرامرز نام دارند و از دوستان پیمان هستند و نقشه را با هم طراحی کرده اند. متهمان در ادامه برای ...
اعترافات تکان دهنده عامل 3 جنایت
با انگیزه مشکلات مالی، درحالی پذیرفت که ادعا می کرد: دیگران فرصت های شغلی را تصاحب کرده اند و او به همین دلیل با مشکلات مالی روبه رو شده است! او این ادعاها را درحالی بیان می کرد که مدعی بود مادر و دختر 3 ساله وی را هم در 9 سال قبل با انگیزه سرقت لوازم منزل و به طرز دلخراشی کشته است!... همزمان با ورود خودروهای پلیس آگاهی به بولوار مهر مادر در منطقه خواجه ربیع مشهد، تعداد زیادی ا ...
می روم تا عاشق به معشوق برسد
...> مزار این شهید دفاع مقدس در روستای دهبارز قرار دارد. شهید محمد چراغی معزآباد 30 آذر 65 در یکی از وصیت نامه های خود با ارسال سلام و درود به روح بازماندگان شهیدان صدر اسلام و شهدای کربلا آورده است: جوانی 16 ساله هستم که در یکی از روستاهای رودان زندگی می کنم و روزی که به دنیا آمدم پدرم را از دست دادم و پدربزرگم مرا بزرگ کرد و به راه خداوند آشنا و به من نماز یاد داد. وی ادامه داده ...
محاکمه غیابی عروس فراری به جرم انتقام گیری خشن از پدرشوهر
متهمان که چهار نفر هستند در حالی محاکمه شدند که آرمیتا عروس خانواده و طراح این درگیری همچنان متواری است و سه متهم دیگر مقابل قضات ایستادند. یک سال قبل خانواده مردی 70ساله به پلیس گزارش دادند پدرشان زیر ضربات سنگین چند نفر به شدت آسیب دیده و در کماست. پسر این مرد به ماموران گفت: من چند سال قبل ازدواج کردم و فکر می کردم با آرمیتا زندگی خوبی خواهم داشت، اما بعد از مدتی اختلافات ما شروع شد ...
هدیه های ازدواجمان، جهیزیه یک دختر بی بضاعت شد
بازگو کند. قصه های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید سال 1350 ازدواج کردیم. وقتی احمد آقا به خواستگاری ام آمد پدرم قبول نمی کرد. دختر بزرگ بودم و روی من حساسیت داشت و چون شناختی از خواستگار جدید نداشت، نگران بود که نکند آدم مورد اعتمادی نباشد. فردی که واسطه و معرف بود به پدرم گفت که احمد خیلی پسر خوب و متدینی است و من به شما قول می دهم که واقعا همانی هست که شما می خواهید ...
غصه 2پسر بیمار روی قلب پدر و مادر شهید
پیشوا؟ نه. سمت جوادآباد دهی بود که آنجا بودیم. تقریبا هفت هشت ماه آنجا در یک گاوداری ماندیم. بعد از آنجا پدرم در جلیل آباد سمت گلستان یک خانه کوچک خرید. پدرم کشاورزی می کرد؛ گاو و گوسفند و همه چیز هم داشتیم. شما با خانواده حاج آقا فامیل بودید؟ بله فامیل بودیم، ولی فامیل نزدیک نزدیک نه. آن موقع بچه بودیم و زیاد با فامیل آشنا نبودیم. سال اول که آمدیم، سال دومش مرا عقد کردند. بعد ...
اشک های سرد دختر رشتی در کلانتری مشهد! / جزئیات فرار با جوان شرور
این ها بخشی از اظهارات دختر16ساله ای است که در عملیات مبارزه با سرقت نیروهای انتظامی مشهد به همراه پسر22ساله ای به نام نوروز دستگیر شده بود. این دخترنوجوان با بیان این که دختری فریب خورده است، درباره سرگذشت خود و ماجرای فرارش از منزل به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا(ع)مشهد گفت: 4سال قبل [... ...
قاتلی که عاشق مارها است و با سم مار آدم کشت/ ویدئو
کجا می شناختی؟ از طریق یک دوست مشترک می دانستی قرار است در یک قتل دست داشته باشی؟ نه قرار بود فقط به عنوان راننده حسام را با موتورم ببرم او هم فقط می خواست با چاقو مقتول را مجروح کند نمی دانستم که او را کشته است. چطور دستگیر شدی؟ ماجرای قتل را برای مادرم تعریف کرده بودم و زمانیکه پلیس به دنبال من آمده بود در خانه نبودم و وقتی ماجرا را با خبر شدم که پلیس در تعقیبم است با صحبت های مادرم تصمیم گرفتم خودم را تسلیم پلیس کنم و خودم به کلانتری رفتم و به نظرم این بهترین کاری بود که انجام دادم تا وجدانم آرام شود ...
پسر جوانی که به جای هنرپیشگی، دزد شد! + فیلم سارق موتور حرفه که قبلاً بازیگر بود
در این کار استعدادم بیشتر است. البته پدرم هم سارق بود و شاید این خصلت سرقت را از او به ارث بردم. از وضعیت پدرت بگو؟ الان هم سرقت می کند؟ از او خبری ندارم. پدرم یک کارتن خواب شده است. اعتیاد زندگی او را تباه کرد. مادرت مشکلی با این قضیه ندارد؟ مادرم چند سال قبل از پدرم جدا شد. زمانی که پدرم به جرم سرقت در زندان بود درخواست طلاق غیابی داد و پس از جدایی دست ...
مرگ عشق بعد از رابطه سیاه / دختر نوجوان هنوز باور ندارد
چرب زبانی و فریب مرا به خانه اش کشاند و اتفاقی که نباید می افتاد رقم خورد. دختر نوجوان ادامه داد: اوایل فرزاد ، خودش مدام احوالمو می پرسید و می گفت بیا ببینمت اما بعد از دیدار در خانه شان دیگر نسبت به من سرد شده و از من دوری می کند و هر بار بهانه ای میاورد .گاهی هم میگوید من تو را دوست دارم اما، مادرم گفته است باید با یکی دیگر ازدواج کنی به خاطر همین دیگر نمی توانم با تو باشم. خب خانم ...
بازداشت عامل قتل کارمند پمپ بنزین
بهنام را زدند، اما کامیار موفق به فرار شد، من و دختر مورد علاقه ام هم از ترس به تهران برگشتیم. در تهران پلیس در تعقیب من بود، برای همین به افغانستان پیش دوستان پدرم رفتم، اما در آنجا قاچاقچیان مرا قال گذاشتند و وقتی پول هایم تمام شد دوباره به ایران برگشتم و حتی چند باری هم به مرز ترکیه رفتم تا پیش پدر و مادرم بروم، اما موفق نشدم تا اینکه دستگیر شدم. متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت. همزمان با ادامه تحقیقات، پلیس در تلاش است تا همدست فراری او را در کشور ترکیه بازداشت کند و به ایران بازگرداند. ...
قتل وحشتناک ناپدری بخاطر جوراب! /مادرم را هم کتک میزد...
از همسایه ها کمک خواستم که با چاقو مرا هم زخمی کرد و پا به فرار گذاشت. تحقیقات برای دستگیری پسر جوان ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان روز 3 دی ماه پسر جوان را در منطقه بریانک شناسایی و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر کردند. قاتل 35 ساله پس از دستگیری به قتل پدرش اعتراف کرد و گفت: ناپدریم همیشه مادرم را کتک میزد و من هم تصمیم به انتقام گرفتم که سحرگاه شنبه با چاقو او را هدف ضربات ...
وسوسه شیطانی دختری که عاشق پسر آهنگساز شد
.... به همین دلیل من هم با پروین آشنا شدم و او مرا نیز به همراه ژینوس به خانه خودش در منطقه قاسم آباد دعوت کرد. آن شب تا دیر وقت در خانه پروین ماندیم به طوری که دیگر پروین اجازه نداد به خانه خودم برگردم. او و ژینوس قرار بود صبح زود به سرکار بروند به همین دلیل از من خواست شب را در کنار آن ها بمانم و صبح بعد از رفتن آن ها کلید منزل را به همسایه طبقه پایین بدهم و به خانه خودم بازگردم اما ...
وسوسه شیطانی دختری که عاشق پسر آهنگساز شد
از حدود یک سال قبل به عقد موقت پسری درآمده بودم که به آهنگ سازی اشتغال داشت اما به خاطر مشکلات مالی نمی توانست آهنگ هایش را به بازار عرضه کند که بعد بتوانیم بایکدیگر به صورت رسمی ازدواج کنیم، این بودکه آن شب با دیدن طلاها وسوسه شدم و ... دختر 29ساله ای که به [...]
پسری مادرش را با ضربات مشت به قتل رساند | 33 سال پیش در چنین زمانی...
فرزند مقتوله بوده شناسایی و دستگیر کردند. رضا 20 ساله عامل این جنایت با اعتراف قتل مادرش انگیزه خود را از ارتکاب این جنایت مخالفت مادرش با ازدواج کردن او عنوان کرد. او درباره نحوه به قتل رساندن مادرش گفت: پس از یک مشاجره لفظی با مادرم خشم همه وجودم را فرا گرفت. به سویش حمله ور شدم و او را زیر ضربات مشت گرفتم، تا اینکه متوجه شدم دیگر تکان نمی خورد و نفس نمی کشد. وقتی متوجه شدم مادرم به قتل ...
درگیری پسر معتاد با پدر و مادر برای خرید مواد منجر به قتل شد
به گزارش گروه اجتماعی ایسکانیوز ، 27 آذرماه امسال زن میانسالی هراسان با دخترش تماس گرفت و در حالی که گریه می کرد، گفت: برادرت دوباره دعوا راه انداخته است و برای خرید مواد از پدرت پول می خواهد. خودت را سریع به خانه برسان. برادرشان نیز داخل اتاق در حالی که چاقوی خونین کنارش قرار داشت، نشسته بود. دختر مقتول با پلیس تماس گرفت و پسر جوان در همان صحنه قتل دستگیر شد و پیرمرد و همسرش ...
می خواست پدرم را بکشد او را زدم
و از ظهر تا پاسی از شب کار می کنیم. چند روز قبل از حادثه مادرم با ما تماس گرفت و گفت که پسر همسایه - مقتول - برایش مزاحمت ایجاد کرده و قصد داشته با زور وارد خانه مان شود. من و پدرم وقتی این موضوع را فهمیدیم شوکه شدیم. پدرم آن روز به پدر او گفته بود که اگر پسرش را ببیند می کشد. چند روز بعد یکی از دوستان مان به مغازه آمد و عنوان کرد که پسر جوان پشیمان شده و می خواهد به مغازه مان بیاید و از پدرم ...
خاطره مهران مدیری از ترساندن صاحب خانه اش + فیلم
چون قطب الدین صادقی و میکائیل شهرستان شروع کرد. مدیری سپس سال 1368 وارد رادیو شداو به مدت شش سال کنار کار تئاتر ، گوینده برنامه رادیویی داستان شب بود. مدیری در سال 1372 وقتی 26 ساله بود بعنوان بازیگر در مجموعه نوروز 72 به کارگردانی داریوش کاردان کنار علی عمرانی و فریبا متخصص برای اولین بار دیده شد. او سپس با سریال پرواز 57 در قامت کارگردان و بازیگر سر زبان ها افتاد و یکسال بعد با مجموعه ساعت خوش به اوج شهرت رسید. مهران مدیری در سال 1369 وقتی 23 ساله بود ازدواج کرد که ثمره این زندگی یک پسر بنام فرهاد متولد 1370 و یک دختر بنام شهرزاد متولد 1375 می باشد. ...
سناریوی قتل معمایی مادر یک خانواده در عمق چاه یک باغ / خواهر و برادرها از خون مادرشان گذشتند + جزییات
باغ حضور ندارد. من همه جا را گشتم و فهمیدم او وقتی قصد داشته به دستشویی برود به داخل چاه کرده است. من همان موقع ترسیدم و از باغ خارج شدم. قاضی گفت: چرا به جای کمک به مادرت فرار کردی؟ که متهم پاسخ داد :من معتاد بودم و می دانستم اگر خواهر و برادرم متوجه ماجرا شوند گمان می کنند من مادرم را کشته ام و جسدش را به چاه انداخته ام. من از ترس اینکه قتل گردن من بیافتد از باغ فرار کردم ...
جایی که با تحقیر به من نگویند: افغانی!
بود بر شاخه درخت! خوب یادم هست، دانه هایش پیدا بود، همه یک رنگ بودند، مانند خاطره ها... به وضوح بغض کرده و چشم هایش منتظر تلنگری برای باریدن است؛ می گوید: همه می دانیم، آدمیزاد هیچوقت دوست ندارد خانه اش را ترک کند؛ اما من در زندگی ام چندین و چند بار مجبور به ترک خانه شدم. ترک خانه پدری، ترک کشورم افغانستان و حالا مجبور به ترک کشور دومم هستم... به اینجای حرف که می رسد، مقاومت سد مقابل ...
مردم وقتی فهمیدم شوهر صیغه ای و عروسم هر روز با هم...!
انتظامی آمده بود. ازدواج با پژمان او که عروسک زیبایی را در دست داشت، درباره سرگذشت خود به مشاور ومددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: 17ساله بودم که با پژمان ازدواج کردم. اوکارگر یکی از کارخانجات تولیدی مشهد بود و با درآمدی که داشت روزگار خوبی را سپری می کردیم. اما از همان آغاز زندگی مشترک مدام به خاطر اطرافیان مان با یکدیگر بحث و جدل داشتیم. بیشتر اختلافات ...