ماجرای تیر خوردن رحیم صفوی در قیام 29 بهمن تبریز
سایر منابع:
سایر خبرها
دانشجوی امام زمان(عج)
ضعف می کرد و بعدازظهرها دیگر حال و توان بازی و درس خواندن نداشت. با این حال باز هم فردا روزه می گرفت و می گفت: نمی خواهم در مقابل خدا شرمنده باشم، من که چیزی از شما کم ندارم . محمدصادق از لحاظ اخلاقی فردی بود بسیار شوخ طبع و مردم دار و همیشه لبخند بر لب داشت. از خصوصیات بارز او جاذبه بسیار زیادش بود به گونه ای که همه را مجذوب خود کرده بود. اصلاً همین جذبه باعث شده بود دوستان ...
می خواست گمنام بماند
دیدارش می رفتم اما متوجه نشده بودم و او همیشه می خواست گمنام باشد. سرش متلاشی شده بود و نتوانستم او را شناسایی کنم. بعد از دفن شهید در خلخال من در بیمارستان جنازه ی او را با لباس غواصی دیدم و از او عکس هم گرفتم. پیکرش را به همراه عده ای دیگر از غواصان از اروند و خلیج فارس پیدا کرده بودند و سرش نیز در اثر اصابت گلوله دوشکا و یا ضدهوایی تا حد زیادی متلاشی شده بود و من نتوانستم از روی چهره ...
شهید مدافع حرم سجاد طاهرنیا به روایت همسر/ چند دقیقه قبل از شهادت گفته بود حالم بهتر از این نمی شود/ ...
، چه زمانی که زنده اند و چه زمانی که دیگر حضور فیزیکی روی زمین ندارند. هرچند ماشین پدرم بود، اما آن سال این خاطره برایم مانده که اولین فرزندمان را با ماشین شهید الوانی منزل آوردیم. بعد که آقارضا از راهیان نور برگشتند و آمدند قم تا ماشین را بگیرند، تا آن موقع اصلاً خبر نداشتند که خدا به ما فرزندی عنایت کرده است. وقتی آقاسجاد برای شان گفتند که وسیله شما باعث خیر شد و ما کارمان این طور گذشت خیلی خوشحال ...
فرزندی که علی وار در دوران انقلاب میدان داری می کرد
شدن نداشت به گونه ای که انقلابیون برای تسخیر این منطقه بسیج شدند و به سمت ساختمان شهربانی حرکت کردند نجفعلی نیز در میان جمع بود و در ردیف اول قرار داشت. کهالی رئیس معدوم وقت به همه نیروهایش آماده باش داده است چند قبضه مسلسل در پشت بام و مقابل ساختمان همچون کرکسی به انتظار نشسته اند مردم با شعار مرگ بر کهالی به سوی ساختمان حمله می کنند درگیری شدیدی رخ می دهد. گلوله های پرشتاب سینه سرد ...
روزگاری که از چنگال شاه خون می ریخت
موافقت قرار نگرفت و وی امر به اجرای حکم اعدام داد. در مقابل جوخه های شاه آنها راس ساعت پنج صبح 30 بهمن 1352 به پادگان جمشیدیه برده شده و ابتدا وصیت نامه هایشان را نوشتند. ولی الله سیف نوشت: ...پدر عزیز و مهربانم چند ساعتی دیگر باقی نمانده که عهدی را که با خدا بسته بودم به آن وفا کرده... مادرم فقط افتخار تو باید این باشد که فرزندت در راه خدا شهید می شود... برادران عزیزم داداش تقی و ...
جمله معروفش این بود که کفن جیب ندارد
فریاد در تاکستان اثر محمد خسروی راد آمده است، با اندکی تغییر و تلخیص می خوانیم. ماجرای دفن دکتر در حرم سی ام بهمن ماه هزار و سیصد و پنجاه، دکتر شیخ پس از هفتاد سال زندگی پربرکت، به دیار باقی شتافت. آن روز با شهادت امام رضا(ع) مصادف بود. خانواده و دوستان دکتر، جنازه را تا میدان شهدا تشییع کردند. از آن به بعد اما برنامه تشییع از دست اعضای خانواده و دوستان خارج شد. جمعیت انبوه ...
عاشورای دوم، تبریز، مسجد قزللی و محمد تجلا
خبرگزاری بسیج، معصومه درخشان؛ روز شمار پیروزی انقلاب اسلامی را که ورق می زنیم مبارزات مردمی 29 بهمن تبریز نقطه عطف مهمی در تاریخ انقلاب است و شهادت جوانان تبریزی در این روز آتش مبارزات مردم را شعله ورتر کرد. شهید محمد تجلا یکی از دانشجویان مبارز بود که خون پاکش در روز 29 بهمن روند به ثمر نشستن مبارزات مردمی را سرعت بخشید. با دوستان بسیج رسانه تصمیم گرفته ایم عرض ارادتی به ...
می گفت مسئولیم پس خواب بر ما حرام است
.... مردم عادی منطقه هم راحت تر بتوانند مشکلات خود را بیان کنند. در روز حادثه که منجر به شهادت پدرم شد، همایشی برگزار می شد. آنجا هم مثل همیشه پدرم و دوستانش سریع تر از سران طوایف در محل همایش حاضر شده بودند که عامل انتحاری خودش را بین جمعیت منفجر می کند و پدرم و تعداد دیگری از همرزمان و مردم منطقه به شهادت می رسند. یک ترکش به پیشانی آقا جانم خورده و از پشت سرش خارج شده بود. یک ترکش هم به چانه اش ...
گپ وگفت صمیمی با استاد حسینی گرگانی/ اکثر شب ها در خواب مباحثه می کنم / نیم قرن تدریس و تبلیغ خالصانه
عصر جمعه مشروبش را می خورد و مست می کرد و به خیابان می رفت و آن روز از جلوی مدرسه سردار هم گذر کرد و با داد و فریادی که انجام می داد، از ترس دچار وحشت و اضطراب شدم؛ اما مردم از داستان این شخص خبر داشتند و کار همیشگی او بود. آن روز برای نماز به مسجد جامع رفتم و پشت سر مرحوم آیت الله میبدی نماز خواندم. بعد از نماز در حیاط مسجد جامع گرگان بودم و نمی دانستم که به کجا باید بروم. ...
خاطرات سفیر اسرائیل در ایران: آنچه در مورد ساواک شنیده بودم
فردوست که از نزدیکترین دوستان شاه ایران بود که در دگرگونی های سال 1979 خواسته یا ناخواسته چهره اش دگرگون شد. نخستین کسی که به ریاست سازمان سلواک برگزیده شد تیمور بختیار از فرزندان ایل بختیاری و عموزاده شهبانو ثریا بود که وفاداری اش را به شاه در فرماندهی نظامی تهران با سرکوب شورشیان آغازید. شورای عالی امنیت کشور از نمایندگان ساواک و چهار سازمان یادشده بالا تشکیل می شد که تیمسار کیا آن روز ها ریاست ...
جوانی که نماد ایستادگی و غیرت آذربایجان شد
اد در حیاط خانه نشسته بودم، با شنیدن صدای گلوله ها، قلبم تیر می کشید و دلواپس محمد بودم، بعد از ساعاتی یکی از همسایه ها خبر آورد که در بازار شلوغی شده و یک نفر تیر خورده است. هر قدر منتظر ماندیم خبری از محمد نشد با پدر به دل کوچه ها و خیابان ها زدیم اما اثری از محمد نبود و کسی هم خبری نداشت. خواهر شهید تجلا ادامه می دهد: روزها گذشت و پیگیری های ما از دادسرا نتیجه نداد و با فحش و کتک ...
درون رابطه نزدیک جانی دپ با محمد بن سلمان!
ساکن عربستان سعودی را متقاعد می کند تا اوقات فراغت خود را در داخل کشورشان سپری کنند. تا پیش از لغو قوانین سخت گیرانه در سال 2015 میلادی توسط محمد بن سلمان سرگرمی در عربستان سعودی بسیار محدود بود: پخش موسیقی در ملاء عام ممنوع بود، تفکیک جنسیتی زنان و مردان در اماکن عمومی اعمال می شد و حتی لذت های ساده ای مانند رفتن به سینما نیز برای سعودی ها بی سابقه بود. گفته می شود که محمد بن سلمان علاقه ...
من هم به دنبال شهادتم!
مادر را هرگز از دست نمی دادم. آن روز قرار بود در خانه خودم مراسمی بگیرم. به منزل مادرم رفتم و او را برای جشن ولادت حضرت زهرا (س) دعوت کردم، او به من گفت: من برای زیارت مزار حاج قاسم ثبت نام کرده ام و قرار است همراه کاروانی به کرمان بروم. من خیلی تشنه زیارت ایشان هستم. اگر کاروان زودتر حرکت کرد، من همراه کاروان می روم و شاید نتوانم شما را ببینم. من هم گفتم: اشکالی ندارد. بعد هم که مادر راهی کرمان ...
آخرین باری که خسرو گلسرخی را در تحریریه کیهان دیدم
های حوادث روزنامه جام جم از جمله فعالیت های او بوده است. وی نقش مطبوعاتی پررنگی در افشا قتل های زنجیر ه ای داشت. در آذر سال 1398 از کتاب خاطرات شش دهه روزنامه نگاری وی به همت مجله بخارا و نشر نی (ناشر این کتاب) که توسط سعید اردکان زاده یزدی تهیه شده بود، رونمایی شد. انتخاب روزانه بخش هایی از این کتاب را منتشر کند. چرا خسرو گلسرخی اعدام شد؟-قسمت اول در یک صبح بهاری ...
توچال ، برداشتی از واقعیت است
این که طنز کار کردم، گرایش کاری خودم، ساخت فیلم اجتماعی بود. شش سال پیش با دوستانم در جایی نشسته بودم و آنها در حال صحبت از یک قصه واقعی بودند و کنجکاو شدم و ماجرا را پرسیدم. در واقع خیلی خلاصه این ماجرا را از زبان دوستانم شنیدم؛ یعنی یکی از بچه های امداد و نجات کوهستان بود و چند نفر را نجات می دهد اما خودش گرفتار می شود. وقتی وارد پیست می شود؛ عاشق می شود و بقیه ماجرا. از این داستان خوشم آمد و ...
آیین بودا چگونه به یک کالا تبدیل شده است؟
درمانی من را به موجودی در حال فروپاشی تبدیل کرد که موهایش را از دست داده، لثه هایش خونریزی می کنند، پوست انگشتان دست و پاهایش شروع به پوسته پوسته شدن کردند، مغزش دیگر به راحتی توان فکر کردن ندارد. مدام به این فکر می کردم که چگونه زندانیان بودایی تبتی تلاش می کردند همه چیز را بازتفسیر کنند، از جمله خود همین زمان حضور در زندان را. بنابراین، دراز کشیدن در رختخواب را نوعی خلوت نشینی تلقی کردم ...
ملیکا و مبینا حمایت مادرانه می خواهند+ فیلم
چه وضعیتی بود لباسهایم روشن بود و تماما خونی بود ماشینی آمد و همه بدن ها را بردند من رفتم آن سوی پل حال خودم را نمی فهمیدم یک ماشین عبوری من را سوارکرد و به بیمارستان برد بیمارستان باهنر. حال روحی دخترک خوب نیست ناراحتم از اینکه خاطرات آن روز تلخ را برایش تجدید می کنم، ادامه می دهد: لباسهایم پر از خون بود سرهمان صحنه به پدرم زنگ زده بودم؛ ساعت حدود سه و نیم بود که به بیمارستان رسیده ...
دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛ روایت خانواده های شهدای ترور از جنایت های فرقه نفاق
آمده بود؛ با ترس بالای سر مادرم رفتم و صورت غرق در خون او را دیدم؛ حدود یک ساعتی که گذشت، پدرم از در منزل وارد شد. فرزند شهید ترور می گوید: خدا را شکر می کنم که مادرم به آرزویش رسید؛ زندگی بعد از مادرم زندگی سختی بود؛ خوشحالم انقلاب به اینجا رسیده و اقتداری که هم اکنون داریم به واسطه خون تمام شهدا است؛ الان در جایگاهی هستیم که به خود می بالیم که ایرانی هستیم و همه ما تا پای جان از این انقلاب حمایت می کنیم. کد ویدیو دانلود فیلم اصلی انتهای پیام/ ...
شهیدان ممشلی؛ مردان بی ادعای ایثار و فداکاری
فرزندان شهیدش پیوست و من بعد از به دنیا آمدن فرزندم، متوجه صبر فاطمی مادران شهدا شدم. وی افزود: روزی در منزل پدر نشسته بودم که غلامرضا متوجه افتادن روسری از سرم شد و همان لحظه سنجاقی به آن زد تا موهایم دیده نشود و من امروز حجاب کامل خود را مدیون برادرم هستم. ممشلی ادامه داد: رنگ حنای دامادی دست حسنعلی هنوز پاک نشده بود که به جبهه رفت آن زمان با دلخوری به مادرم گفتم چرا گذاشتی ...
اعدام پایان قتل به سبک ترور در مشهد / قضات دیوانعالی کشور تایید کردند
.... متهم به قتل مدعی بود که مادرش توسط محمود (برادر راننده پراید) و با شلیک گلوله از سلاح شکاری به قتل رسیده است اما بعد از آن که محمود در روند رسیدگی قضایی و با قرار قانونی از زندان آزاد شد،آن ها جشن و پایکوبی به راه انداخته اند و استوری در فضای مجازی منتشر کرده اند. به همین دلیل من هم با تهیه سلاح کلت کمری تصمیم به قتل محمود گرفتم، چراکه او مادرم را کشته بود! آن روز هم وقتی به سمت ...
جزئیات کشته شدن قاتل 12 تن در کرمان + عکس جسد قاتل وحشی
روستای مهروئیه همین شهرستان شناسایی و در عملیات دستگیری اش کشته شد که سلاح مورد استفاده در قتل که با همان سلاح هم به سمت ماموران تیراندازی کرد،کشف شد. رئیس کل دادگستری استان کرمان هم اختلافات خانوادگی را عامل قتل 12 نفر از اعضای یک خانواده در فاریاب ذکر کرد. حجت الاسلام ابراهیم حمیدی در تشریح جزئیات این حادثه تلخ بیان کرد : بامداد روز شنبه مردی 22 ساله در روستای مزرعه و امام ...
شوهرم اعتراف می کند که مرا دوست ندارد
زن 55 ساله گفت: هنوز به 7 سالگی نرسیده بودم که پدرم به دلیل ابتلا به بیماری خاص از دنیا رفت و مادرم به سختی و با زحمت زیاد ما را بزرگ کرد و به همین دلیل هم من هیچ گاه به مدرسه نرفتم و بی سواد ماندم. بالاخره مادرم همه فرزندانش را به خانه بخت فرستاد و من هم که آخرین فرزند خانواده بودم، در 17 سالگی با یکی از دوستان شوهر خواهرم ازدواج کردم که حاصل آن 6 دختر و پسر تحصیل کرده است که به جز دو ...
نبض انقلاب با 29 بهمن به تپش افتاد
و سپس از وقایع سال 1342 و تبعید امام و بقیه حوادث گفت، نگو زمانی که پدرم عراق بوده با امام دیداری هم داشته و به خاطر آن از طرف پلیس عراق بازداشت و اذیت شده است و از آن اتفاق به بعد من هم همراه خانواده وارد جریان انقلاب شدم و با حادثه 19 دی شهر قم پدرم گفت: آنچه انتظار می رفت آغاز شد. وقتی مردم تبریز قیام کردند بعد از گذشت 40 روز ار حادثه قم، مردم تبریز تصمیم گرفتند چهلم این ...
حجاب سنگر است
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد ؛ شهید فیروز رحمانی بیست و هشتم مرداد 1341، در روستای محمد آباد از توابع شهرستان مانه و سملقان به دنیا آمد. پدرش غلامحسین، کشاورز بود و مادرش حیات نام داشت، تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد کشاورزی درس خواند و دیپلم گرفت. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. چهار دهم اسفند 1361، در سومار توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید ...
روایت جدید از شهادت دختر کاپشن صورتی
عاشق پدرم بود. به او می گفت که تا تو نیایی من نمی روم، چون انفجار اولی خیلی مادرم را ترسانده بود و می ترسید که اتفاقی برای پدرم بیفتد. پدرم با اصرار خواست که برویم و گفت که خودش هم زود به خانه می آید. بعد از این تماس چه شد؟ وقتی مادرم تلفن را قطع کرد، به ما گفت که برویم. باید از خیابان رد می شدیم، اما همان موقع بمب منفجر شد. موج مرا گرفت و به سمت عقب پرتاب شدم و دیگر چیزی نفهمیدم ...
معلمی که در سنگر شهادت به تدریس مشغول شد
بعد از وارد شدن در راهروی تاریک آنجا، باران مشت و لگد و فحش شروع شد. بعد از یک ربع ساعت، مرا به اتاقی انداختند و در را قفل کردند. به نظرم دیگر عصر شده بود. صدای قفل در بلند شد. ولی دوباره بسته شد. هنوز چشمهایم بسته بود و نمی دانستم چه خبر است، بیش از بیست بار این کار تکرار شد. برای من که از لحاظ روحی بی تجربه بودم، خیلی سخت بود. خلاصه شب گرسنه خوابیدم. هنوز یک ساعت نگذشته بود که ضربه ی محکمی ...
توضیحات حسین کروبی درباره آخرین وضعیت پدرش و گشایش هایی که در حصر صورت گرفته
منتقل شوند و خوشبختانه تا الان برای پدرم دیگر حادثه ای رخ نداده است. کروبی گفت: پدرم از ابتدای حصر به دلیل اینکه فرآیند قضایی حصر انجام نشده بود و تا الان هم به صورت غیرقانونی این روند ادامه دارد همیشه معترض بودند و بارها خواهان محاکمه علنی شدند. وی افزود: از چند سال پیش هم گشایش هایی صورت گرفت از جمله اینکه فرزندان و نوه ها هر موقع خواستند می توانند به منزل ایشان رفت و آمد داشته ...
شوهرم مادرش را با این آبلیمو کشت! / زن ترکمن با بطری آبلیمو وارد کلانتری شد
این ها بخشی از اظهارات زن 55 ساله ای است که با یک بطری حاوی آبلیمو وارد کلانتری طبرسی شمالی مشهد شد و درحالی از یک ماجرای عجیب در زندگی خود پرده برداشت که مدعی بود این آبلیموها رنگ وحشت دارد! این زن میان سال درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: [...]
فوت دختر 16 ساله در لانه کثیف در مشهد + جزئیات
شیرین آشنا شده بود که از دوستان مهشید بود به همین دلیل ما 4 نفری با هم رابطه داشتیم.آن روز قرار بود به کافه ای برویم و با یکدیگر قلیان بکشیم! شب من و مهشید سوار بر موتورسیکلت بودیم که فرهاد و شیرین را دیدیم و با هم به کافه رفتیم. یک ساعت قلیان کشیدیم بعد مهشید گفت مرا به خانه برسان! به همین دلیل من او را سوار موتورسیکلت کردم و به شهرک نجف بردم. سپس به کافه برگشتم و دیدم فرهاد و شیرین در حال خروج ...
کتاب "قهوه تلخ در مرصاد" رونمایی شد/ خاطرات کادر درمان بیمارستان بقیه الله(عج) در کرونا
...> بخشی از این کتاب در سال 1400 توسط انتشارات سوره مهر با عنوان آب پرتقال کربلای 5، شامل 135 خرده روایت کرونایی از خاطرات پزشکان و پرستاران منتشر شد. در بخشی از این کتاب که به قلم مهدی عجم نگاشته شده آمده است: "بچه که بودم، خاطرم هست پدرم زیاد به جبهه می رفت و همیشه در عالم کودکی برایم سوال بود که او چطور زن و بچه هاش را راحت می گذارد و به جبهه می رود؟! با وقوع بحران کرونا، وقتی ...