سایر منابع:
سایر خبرها
پسر در خواب جای جسدش را به پدرش گفت؛ یکسال بعد از گمشدن در چاه 100 متری
به گزارش زیرنویس او در ادامه شکایتش گفت: دو روز قبل او برای رفتن به محل کارش خانه را ترک کرد اما دیگر برنگشت و ناپدید شد. هر چه با تلفن همراهش تماس گرفتم پاسخ نداد و بعد هم تلفنش خاموش شد. به محل کارش رفتم اما پسرم آنجا نبود، دوست و آشنا هم از [...]
زندگی نامه بهشاد شریفیان/از مغازه لباس فروشی تا بازیگری
متاهل است.وی در مورد مراسم ازدواجش می گوید: در روز عروسی ام،تا ساعت 14 در مغازه بودم، وقتی رفتم خانه عاقد آمده بود،آن قدر دیر رسیدم که فقط تونستم سرم را بشویم،خوش بختانه همه چیز به خیر گذشت و روز بعد 8 صبح در مغازه بودم. سریال دلدادگان به کارگردانی منوچهر هادی در سال 1397 از جمله کارهای اخیر و دیده شده بهشاد شریفیان است. وی همچنین در یکی از سریال های نمایش خانگی به نام مانکن ساخته حسین ...
رفاقت مادربزرگ و نوه تا پای شهادت
بعد از نماز مغرب و عشا کنار ضریح امام حسین (ع) رفتم و به آقا عرض کردم که دخترم از تو شهادت خواسته است. هر چه رضای خدا در آن است برایش رقم بخورد. هیچ گاه فکر نمی کردم که دعای شهادتم برای المیرا به این زودی اجابت شود. المیرا بسیار مهربان بود و قلب پاکی داشت. خیلی با مادربزرگ خود رفیق و دوست بود. علاقه عجیبی بینشان بود. بسیار نسبت به مادربزرگش محبت داشت و همین رفاقت و دوستی آن ها را با هم ...
اتفاق تلخ برای ترانه علیدوستی در چهارشنبه سوری ! / شوک می شوید !
تا خانه رفتم. اما بعد از آن و وقتی مراسم تمام شد، دوست داشتم که خیلی سریع و به طورخود خواسته سر خودم را با بازی در فیلم گرم کنم و دوباره به گروه پیوستم. هنوز باورم نمی شود. ماجرای آن روز چهارشنبه سوری هنوز کابوس من و خانواده ام است. آخر سال 83 و عید 84 روز های بد و سنگینی را من و خانواده ام پشت سر گذاشتیم. هر روز برای ما نبودن پویان سخت بود و همچنان هم سخت است. زمان مرگ پویان ...
قتل مادر و خواهرزن به خاطر سقط جنین همسر در خیابان پیامبر تهران
سال دانشجوی رشته حقوق بودم اما به دلیل مشکلاتی درسم را رهاکردم. البته همچنان با دوستانم که دانشجوی حقوق بودند دورهمی داشتیم دریکی ازدورهمی ها باهمسرم که دانشجوی حقوق بودآشنا شدم وتصمیم به ازدواج گرفتیم.سال1400 به خواستگاری اش رفتم اما چون پدرش در اثر کرونا فوت شد با کمی تاخیر زندگی مشترک مان را شروع کردیم. چرا تصمیم به قتل گرفتی ؟ آنها باعث بروز اختلاف هایی در زندگی مان شده ...
مداحی و ماجرای شهادت شهیدمحمدرضا تورجی زاده +صوت و عکس
هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد. شهید تورجی زاده به حضرت زهرا سلام الله علیها علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می ...
اظهارات یک قاتل؛ کشف جسد مقتول در فاضلاب
دادم که اگر بتواند ردی از پدرم پیدا کند مژدگانی خوبی به او خواهم داد. او حرف های عجیبی زد و گفت چند روز قبل پدرم را دیده که با مرد معتادی درگیر شده و به دست او کشته شده است بعد هم جسدش را به داخل کانال فاضلابی در نزدیکی پارک انداخته است. با شنیدن این حرف ها گفتم پیش پلیس بیایم و موضوع را مطرح کنم. پس از این اظهارات مأموران به محل کانال فاضلاب رفتند و جسد مرد گمشده را کشف کردند و با دستور ...
عروس 11 ساله زیر کتک های داماد 30 ساله راهی بیمارستان شد / آرزوهایم از دست رفت
شرط کرده بود مدام در مسیر استان محل سکونت همسرم سرگردان بودم. با وجود این مادر شوهرم با این بهانه که من دختری نوجوان هستم و تجربه ندارم همواره در زندگی ام دخالت می کرد.آن ها به خاطر سن وسالم حتی برای رفت وآمدهای من به خانه پدرم تصمیم می گرفتند و بدون اطلاع من جهیزیه ام را ازمشهد به شهرستان آوردند. از سوی دیگر وقتی فهمیدم شوهرم دارد و موضوع را به مادرشوهرم گفتم، او موسی را تشویق کرد تا ...
حمایت از درمان 2200 زوج نابارور در جنوب غرب کشور/ پرداخت کمک هزینه درمان به 1700 بیمار سرطانی
شده اند. وی یادآور شد: 15 میلیارد ریال جهت تجهیز یک مرکز درمان ناباروری در ایلام از سوی بنیاد 15 خرداد اهدا شده است. نوری زاده با اشاره به فعالیت های صورت گرفته در حوزه عمران اجتماعی خاطرنشان کرد: بنیاد 15 خرداد ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) 166 باب مدرسه با 486 کلاس درس و پنج خانه بهداشت را در مناطق محروم استان های جنوب غرب کشور احداث و تقدیم محرومان کرده است. ...
بانوی خوزستانی که فرزندآوری را جهاد برتر مادرها می داند
...> با آشنا شدن با این کانال، رفته رفته پذیرشم برای فرزندآوری بیشتر شد؛ ولی همچنان صلاح در تنها بودن فاطمه خانم بود و بخاطر سقط مکرر نگران بودم که دخترم تک فرزندی نباشه... چون تربیت تک فرزند واقعا سخت بود. بعد از 5 سال با توکل به خدا و توسل به خانوم حضرت خدیجه(س) پسر اولم و فرزند دومم به دنیا اومد... چون دوست نداشتم فاصله سنی بچه ها زیاد باشه. بهار 1401 یعنی با فاصله سنی 3 سال و سه ماه از فرزند دوم ...
نقشه شیطانی مرد متاهل برای دختر جوان او را بدبخت کرد
، از آن روز او مدام به من پیام می داد. مدتی از آشنایی مان نگذشته بود که درخواست ملاقات حضوری کرد، درخواستش را قبول کردم و قرارمان ساعت یک ظهر در بازار تبریز شد، سر قرار رفتم. دل تو دلم نبود و منتظرش بودم که دیدم از دور می آید، خوشحال شدم و به سمتش رفتم، در ملاقات حضوری نیز همدیگر را پسند کردیم، کلی در بازار گشتیم ناهار خوردیم و خلاصه بسیار خوش گذراندیم، از آن روز به بعد ارتباط ...
می خواست مدافع حرم شود شهید دفاع از امنیت شد
وقتی در صحن راه می رفتم، حضورش را حس می کردم. من سفر کربلا از شهید خواسته بودم، با اینکه خیلی مشکل بود. هم از لحاظ تنها بودنم، هم از لحاظ مالی به مشکل برخورده بودم، اما دلم عجیب ضریح امام حسین (ع) را می خواست. دلتنگ شده بودم. پدرم خیلی راضی نبود، می گفت: تنها نرو. از شهید کمک خواستم که بروم. فردای آن روز با من تماس گرفتند و گفتند قرار است فراجا یک کاروان به کربلا ببرد. پدرم موافقت کرد و ...
خدا شهادت را به پسرم و صبر را به من هدیه داد
ایشان و برادرشان را می شناختند، می گفتند حیف این بچه ها است که حوزه بروند! اما خود محمدمهدی انتخابش حوزه بود. البته ما هم زمینه های این انتخاب را فراهم کرده بودیم و با زندگی بزرگان دین مثل علامه حسن زاده آملی، حضرت امام و آیت الله دستغیب آشنایش کرده بودیم. اما نهایتاً مطالعات خود محمدمهدی باعث این انتخاب بود. من گفتم دیپلم بگیرد بعد وارد حوزه شود. گفت من هدفم تغییر نمی کند. اما می ترسم این انگیزه ای ...
حرکت جنجالی گلر پرسپولیس اوسمار را عصبانی کرد | علیرضا بیرانوند آبروریزی به پا کرد
در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر طریقی بود به تهران می آمد تا مرا ببرد. تا اینکه شکر خدا باشگاه نفت کم کم به من یک نمازخانه داد تا آنجا بخوابم. بعد می رفتم در رختکن می خوابیم و بعد از آن هم یک ...
روزی که خبر شهادت پدر را به پسر رساندم
، دلم را به دریا زدم و گفتم راستش را بخواهی ایلخان پدر بزرگوارت به شهادت رسیده است. ایلخان با همان خونسردی و آرامش عجیب گفت: پدرم به فدای امام حسین (ع) مگه خون پدرم از خون شهدای دیگر رنگین تر است؟ از این همه آرامش ایلخان واقعاً تعجب کردم و خودم هم نفس راحتی کشیدم، چراکه بعد از 24 ساعت توانسته بودم بار سنگین دادن خبر شهادت پدر به پسر را از روی شانه هایم بردارم و مأموریتم را انجام بدهم. منبع: روزنامه جوان ...
فیلم گفتگو با دزد مسلح بانک شهر مولوی تهران ! / شب عید نمی خواستم شرمنده زن و بچه هایم باشم !
کنم بعد از سرقت چه کردی؟ به خانه برگشتم و بعد از چند ساعت که اوضاع آرام تر شد به محل کارم رفتم پول های سرقتی را چه کردی؟ مقداری از بدهی 130 میلیون تومانی ام را پرداخت کردم مابقی هم در خانه بود که پلیس آنها را ضبط کرد اسلحه ات را چکار کردی؟ فردای همان روز پیش یکی از دوستانم که مغازه پیراشکی فروشی داشت رفتم و از او خواستم این بسته را ...
جانباز 70 درصد و فرمانده گردان حضرت زینب به شهیدا پیوست
گریه میکرد و تمام جمع با گریه این فرمانده دلاور گریه میکردند....میگفت من هم قاطی رفتنی ها بودم دست و پام اینجا قطع شد اما شهادت روزی من نشد و از قافله جا موندم... من در مسیر برگشت وقتی تنها شدیم بهش گفتم حاج غلام علی!!!! تو رو خدا دیگه اینجوری روایت گری نکن... او هم با مهربونی که یه خورده خوشونت توش بود به من گفت: بچه!!! چرا اصرار کردی من خاطره بگم.. من این جا اومدم حالم عوض شد. انگار همه ی ...
روایتی که نباید خانواده های شهدا می شنیدند
.... من در مسیر برگشت وقتی با غلامعلی بودم، بهش گفتم: حاج غلامعلی! تو رو خدا دیگه اینجوری روایتگری نکن! او هم گفت: بچه! چرا اصرار کردی من خاطره بگم. من اینجا اومدم حالم عوض شد. انگار همه آنچه دیده بودم مثل یک فیلم جلوی چشمم آمد و بیان کردم. حاج غلامعلی رضایی بعد از مجروحیت در دی ماه سال 1365 تا پایان جنگ در کسوت فرماندهی در جبهه حضور داشت و سرانجام این جانباز 70 درصد روز 19 اسفند 1402 بعد از سال ها حسرت شهادت به آرزویش رسید. منبع: فارس انتهای پیام/ 134 ...
ابطحی: درباره سال 88 نمی خواهم حرف بزنم
. البته منظورم به عنوان شاگرد ایشان است و نه شباهت های هم سطح. اهل فرهنگ و هنر و ذوق بودم. رادیو را اداره کرده بودم. آن زمان آقای خاتمی راضی بود تا اینکه در بحث تهاجم فرهنگی اختلافی میان آقای خاتمی و رهبری به وجود آمد. آقای خاتمی معتقد بود باید بعد از جنگ فضا را بازتر کنیم، چون در زمان جنگ فضا باید بسته باشد نه بعد از جنگ. اما آیت الله خامنه ای معتقد بودند این تهاجم فرهنگی بعد از جنگ شکل گرفته ...
ساخت 1000 کلاس درس در مناطق محروم کشور
و از سال 1401 به بعد صاحب فرزند سوم شده اند، آن ها را برای تسهیلات قرض الحسنه معرفی کرده است. نوری زاده در پایان یادآور شد: بنیاد 15 خرداد ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با هدف چابک سازی و سرعت بخشی به اقدامات و خدمات چندگانه خود در حوزه های جمعیت و خانواده، سلامت و عمران اجتماعی، استان های تحت پوشش را به 9 گروه و منطقه تقسیم کرده است تا خدمات رسانی در هر منطقه با کیفیت و سرعت بیشتری انجام شود. ...
وعده شهادت در رکاب امام حسین (ع) را در خواب دیده بود
برادر رضاعی من شدند و آن ها در واقع در خانه ما بزرگ شدند. چون مدتی پس از فوت پدرشان، مادر آن ها ازدواج کرد و در واقع پدرم، سرپرست این دو شهید شد. پدرم سعی کرد علاوه بر تحصیل بچه ها، آن ها را با تربیت دینی بزرگ کند. ما هر هفته پنجشنبه ها روضه امام حسین (ع) در خانه مان داشتیم و این گونه در خانه پدرم با یاد و ذکر ائمه اطهار بزرگ شدیم. وقتی شهید حبیب الله نُه ساله شد من به دنیا آمدم و از زمانی که چشم ...
گفت وگو با جانباز نخاعی دفاع مقدس، "سید اصغر مسیبی" آیا این عملکرد بنیاد صحیح است؟ مگر شما متولی ...
؛ چرا که جانباز عمر و جوانی خود را برای اعتقادش داده است. من 17ساله و دانش آموز رشته تجربی بودم. اگر جبهه نمی رفتم الان برای خودم یک فوق تخصص بودم. ولی تمام خواسته ها و خوشی هایی که یک جوان دارد، به راحتی زیر پا گذاشتم و بابقیه همکلاسی هایم به جبهه رفتم. فرزند من که در حال حاضر دانشجوست می گوید، من آرزو داشتم یک بار دست مرا بگیری و به پارک ببری؛ ولی شما هیچ وقت به خاطر وضعیتت نتوانستی. ما بخا ...
روحانی خدوم، یار صادق رهبری، انقلابی اصیل
واعظ طبسی، آقای محامی، شهید هاشمی نژاد و مرحوم قدسی که با این ها خیلی مأنوس بود، یک روز برای ناهار به منزل ما آمدند و آنجا بود که خیلی بیشتر با ایشان آشنا شدیم. مرحوم واعظ طبسی سخنرانی و جلسات کمی داشت و برای دیدنش باید وقت می گرفتیم. اما حضرت آقا متفاوت بودند، هم سخنرانی و جلسات عمومی زیاد داشتند و هم در خانه شان باز بود؛ به ویژه تابستان ها که من گاه می رفتم، می دیدم خانه شان پر از ...
چرا شهید همت محبوب شد؟
پایگاه تحلیلی خبری هم اندیشی: ما چاره ای نداریم جز اینکه فی سبیل الله بجنگیم. نه به خاطر پول و ثروت، نه زن و بچه، نه هوای نفس، نه جاه، نه قدرت و مقام و نه ریاست. ما باید بخاطر خدا بجنگیم و مایه بگذاریم. ما چون حسین(ع) وارد شدیم و چون حسین(ع) باید به شهادت برسیم این چند جمله به نقل از فرمانده ای است که چون امام حسین(ع) با نیروهایش مقابل دشمن ایستاد و چون امام حسین(ع) سرش هدف دشمن قرار ...
خواب پدر با کشف جسد پسرش تعبیر شد
خانه بر می گشت. دو روز قبل از خانه بیرون رفت و دیگر به خانه برنگشت. نگرانش شدم و به محل کارش رفتم، اما نگهبان ساختمان که منصور نام دارد و هموطن ما است به من گفت امروز بصیر به محل کارش نیامده است. پس از این برای پیدا کردن پسرم جست وجو کردم، اما هیچ ردی از او پیدا نکردم و الان احتمال می دهم برای او اتفاق بدی رخ داده باشد و درخواست کمک دارم. آغاز تحقیقات با شکایت مرد افغان تیمی از ...
درباره بنی صدر هشدار داده بودم
10 سال پرستار مادرم بودم. بعد از آنها هم دارم پرستاری همسرم را انجام می دهم؛ زندگی من توأم با پرستاری شده است و خدا را شاکرم. بزرگی می فرماید کسانی که این گونه امتحان می شوند، از عذاب آخرت شان کم می شود! خاطرات زیادی از امام خمینی دارم خیلی از افراد من را تشویق می کردند که خاطراتم را تعریف کنم چون خاطرات زیادی از امام خمینی (ره) دارم. من با حاج احمدآقا و حاج آقامصطفی دوست صمیمی ...
(تصاویر) نمایی از چهره علیرضا رئیسی بازیگر پاتال و آرزوهای کوچک پس از 33 سال
کرامتی بازی در جلوی دوربین را تجربه کرد. دو سال بعد در فیلم مدرسه پیرمردها و شهر در دست بچه ها نیز حضور درخشانی داشت. در سال 1376 وقتی 15 ساله بود با سریال دنیای شیرین به کارگردانی بهروز بقایی جلوی دوربین رفت و در کنار رضا عطاران و رضا فیاضی به اوج شهرت رسید. در این سریال چهره هایی چون سهیلا عزیزی ، زهرا جواهری و اشکان اشتیاق نیز حضور داشتند. سال 1368 تا 79 به صورت مستمر در ...
راز مبهم جسدی در اعماق چاه؛ عمو و برادرزاده منکر جنایت شدند
اصلاً نیامده و کسی او را آن روز آنجا ندیده است. این پدر نگران ادامه داد: یکی دو روز را با نگرانی دنبال پسرم گشتیم، به خانه اقوام، بیمارستان ها و جاهای دیگر سر زدیم اما هنوز پیدا نشده است. الان نگران هستم که اتفاق بدی افتاده باشد. بازپرس صادق زاده پس از شنیدن اظهارت این مرد پرونده را به پایگاه چهارم پلیس آگاهی فرستاد تا تحقیقات آغاز شود. همچنین در بخشی از مراحل تحقیق خانواده پسر ...