سایر خبرها
ساعی: از نقره و برنز متنفرم
وقتی اولین مدال تاریخ تکواندوی المپیک ایران را در سیدنی گرفت احتمالا همه راضی بودند جز خودش که با رنگ برنز راضی نمی شد. چهار سال بعد برنزش را طلا کرد و چهار سال بعد طلایش را تکرار تا پر افتخارترین ورزشکار تاریخ ایران در المپیک باشد. در آستانه المپیک 2016 و در شرایطی که نسل جدید تکواندو باز هم جزو امیدهای اصلی مدال آوری در المپیک هستند پای صحبت هایی ساعی نشسته ایم که البته این روزها دامنه فعالیت هایش را از ورزش فراتر برده و پایش به شورای شهر و دنیا ...
بسته خبری سفیر سه شنبه 05 مردادماه 1395
نیست که تئوری پردازی اش از حد مطایبه و شوخی فراتر برود. مثلا احتمال نمی توان داد هرگز از خود پرسیده باشد با این تئوری، مسئول بی دینی جامعه پس از پیامبر که فجایعی چون سقیفه و تعدی به حرم رسول خدا را رقم زد، -نعوذبالله- خود ایشان و حکومتی است که در مکه و مدینه برپا کرد! اینها اما همه فرعیات است. اصل این است که فائزه همان هاشمی است بدون روتوش مگر اینکه خلافش ثابت شود که البته نخواهد شد. ...
این بهترین تصادف عمرم بود!!
! بعد از مدتی سرانجام در جمع گریانی متشکل از پدر، مادر، دو خواهر و سه برادر سوار هواپیما و راهی پایتخت شدم. و با ز همون دست و پاچلفتی باقی موندم. وقتی که سال سوم دانشگاه بودم. مثل همیشه مجبور بودم در صف اتوبوس بایستم و گردن بکشم. زمستان بود و من حواس پرت، فراموش کرده بودم کاپشن بپوشم و به همین حسابی سرما به مغز استخوانم نفوذ کرده و و نوک دماغم مثل لبو قرمز شده بود. ...
بنیاد در آینه مطبوعات
این عزیزان هستند. در این دیدار مادر شهیدان اسماعیل زاده به بیان خاطراتی از سجایای اخلاقی و رشادت های فرزندان شهید خود پرداخت. پیکر 2 شهید گمنام شنبه در چناران تشییع می شود فرماندار چناران در جلسه هماهنگی و برنامه ریزی تدفین شهدای گمنام گفت: روز شنبه آینده همزمان با سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع) پیکر مطهر دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس در چناران تشییع و در بوستان ملت این شهر به خاک ...
روابط نامشروع محمد رضا پهلوی و کلفت سوئیسی که باردار شد/جریان ازدواج های متعدد شاه
بودم که او را دیدم... هیچ کس دیگر نمی توانست او را ببیند غیر از من. چون... اوه، متأسفم که شما آن را درک نمی کنید . محمدرضا در ادامه همان گفت وگو می گوید: حقیقت این است که من ازطرف خدا برگزیده شده ام تا مأموریتی را انجام دهم... . علم در خاطراتش محمدرضا را فردی معرفی می کند که نظراتش به سرعت تغییر می کرد. او در خاطرات روز یکشنبه 4 خرداد 1348، می نویسد: ...چند وساطت برای چند بیچاره کردم ...
مرحوم پدرم از شهادت آقای قدوسی خبر داشتند/ماجرای شفا یافتن بیمار
املاک داشتند و ارباب بودند. خاطرم هست که در تبریز چند حیاط تو درتو (اندرونی و بیرونی و حیاط مطبخ و طویله) داشتیم که حاج آقا کلی زحمت کشیدند و آنها را بازسازی کردند و ساختند. گاو و اسب هم داشتیم. خواهرم سه ساله بود و پرستار داشت که قدیم ها به آن تایه می گفتند. وقتی به قم آمدیم خواهرم از غصه تایه اش مریض شد. *سال های زندگی مرحوم مادر شما با مرحوم علامه با سختی ها و مشکلات زیادی همراه بوده. هیچ وقت ...
ابوذر امجدیان از دانشجویی در رشته آی.تی تا پاسداری در جبهه جنگ/ شهیدی که آرزوی شهادت در تاسوعای حسینی ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد به نقل از چشم نیوز ، شهید والامقام کربلایی ابوذر امجدیان در روز 28 مرداد ماه سال 1365 در شهرستان سنقر روستای سهنله در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. شهید امجدیان در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد دبستان شد. در دوران تحصیلش از هوش و استعداد فوق العاده ای برخوردار بود و با موفقیت دوران دبستان ...
خدا را شکر می کنم از اینکه مانع رفتنش نشدم/ با تمام وجود حس می کردم علیرضا برنمی گردد
...؛ پسرمان متولد 25 فروردین ماه 1393 است که بیش از دو سال دارد. محمدامین الان خیلی دلتنگ پدرش می شود. این روزها تازه به حرف آمده و شیرین زبانی می کند. اما حیف که پدرش نیست تا من ذوق و خوشحالی این لحظه ها را در صورت هر دویشان ببینم. این روزها که محمدامین را می بینم متوجه شباهت زیاد او با پدرش می شوم. به نظر شما چه شاخصه های اخلاقی در وجود همسرتان ایشان را به سوی شهادت ...
سخنان پوردستان در تشییع مادر "شهید صیاد"
شهید با پرورش در دامان مادری دلسوز که تربیت دینی را سرلوحه تربیت فرزند خود قرار داده بود به این مقام و جایگاه رسید و امروز ما داغدار از دست دادن اینچنین مادری هستیم. مادر شهید صیاد بعد از شهادت او همیشه می گفت کاش همان وقت که علی رفت من هم می رفتم. بعد از سخنرانی امیر پوردستان شرکت کنندگان در این مراسم پیکر مرحومه شهربانو شجاع، را تا حرم امام مهربانی ها بدرقه کردند و بعد از طواف و اقامه ...
شهیدی که هنگام شهادت پلاک نداشت/ شهید شکوری فرماندهی بی ادعا از خطه زنجان
به روستای شاه بلاغ رفته بود در برگشت با اتومبیل تصادف کرد و به رحمت خدا رفت. مادرش سرپرستی خانواده را بر عهده گرفت،بعد از فوت پدر، خانواده روح الله در کمال فقر روزگار می گذراند؛ به همین دلیل برادر ش حبیب الله برای کار عازم تهران شد. *انس با قرآن در کودکی روح الله در کنار مادر ماند و مشغول تحصیل شد. او در سال 1346 وارد دبستان خاقانی زنجان شد و در سال 1351 دوران ابتدایی را با ...
قربان عطرت بروم؛ مادر/از شهدا خواستم تا به تو بگویند که برگردی/ مدافعان حرم چشم دشمنان را کور کردند
بر روی زمین می نشینند. مادر به اندازه تمام دلتنگی هایش اشک می ریزد و بریده بریده می گوید خوش آمدی ، قربان عطرت بروم ، ناصر جان مهمان داریم. بلندشو جوابشان را بده. تو که اینقدر نمی خوابیدی ، قد رشیدت کو ناصرجان ، 34 سال گذشت ، قدمت مبارک ، یادت هست یک بار گم شدی و پیدایت کردیم. حالا هم بعد از 34 سال پیدایت کردم. سال هاست که بدون تو خواب به چشمانم نیامده است . با هر یک از سخنان مادر اشک و ...
گفت وگو با یک ایرانی که رکوردی عجیب ثبت کرد
ایرانی هستم و دوست دارم با نام و پرچم کشورم رکوردهایم را ثبت کنم؛ ولی اگر شرایط به این منوال باشد، مجبور می شوم رکورد 100 درجه را به اسم کشور دیگری ثبت کنم، چون هرچه سنم بیشتر شود، امکان تکرار این رکورد برایم سخت تر می شود. شما ورزش هم می کنید؟ بله من از سال 75 به طور حرفه ای وارد رشته کنگ فو شدم. از سال 82 هم به عنوان مربی در این رشته فعالیت دارم. رئیس هیأت کنگ فو شهرستان ...
2 عزیزم را در 3 ماه از دست دادم
سرزمینمان قصد دارد ادامه دهنده راه و اهداف شهدایش باشد، در گفت و گو با ما از شهدای خانواده اش در روزهای حماسه و خون می گوید. آشنایی شما با همسر شهیدتان چطور اتفاق افتاد؟ ایشان پسر دایی مادرم بود و متولد 1340، من هم متولد 1346 هستم. هفتم تیر سال 1360 با هم ازدواج کردیم. شغلش پاسدار بود و من با سختی های شغلی او آشنا بودم. فکر می کردم بعد از ازدواج به جبهه نرود اما حدود سه الی چهار ...
آمدم، ماندم رستگار شدم
، کنکور که دادم، همدان رشته کشاورزی قبول شدم و در اهواز رشته پزشکی اما دور بودن از اهواز باعث شد تا قیدش را بزنم. از آنجا که علاقه زیادی به پزشکی داشتم با کمک خانواده ام به آمریکا رفتم تا در آنجا ادامه تحصیل دهم. سال 54 وارد آمریکا شدم اما 2 سال بعد، با ورود کارتر به ایران، مشکلاتی بین 2کشور پدید آمد و ایرانی ها مخصوصا دانشجویان رشته پزشکی از آمریکا اخراج شدند . خط خوشی که عشق آورد ...
مطبوعات در مجلس و روزنامه نگاران وکیل
ما برای هر صنفی یک قانونی خواهیم داشت... چه ثابت شده است هر ملتی که دیرتر رو به ترقی بگذارند، دارای یک مزایای مخصوصی خواهند بود که سابقین به خیالشان نرسیده و دیگران تقلید خواهند نمود .27 بحث مطبوعات با مجلس بر سر قانون انطباعات تا توپ پرانی بهارستان ادامه داشت و گاه به معارضه می انجامید تا این که محمّدعلی شاه با همدستانش سرنوشت مشترک برای هر دو رقم زد. مجلس ویران، مطبوعات توقیف و شماری ...
شهید مهدی از اول برکت بود
، ایشان پیگیر بود. این قدر اصرار کرد که من از همان اول اجازه دادم و گفتم که از طرف من هیچ مشکلی ندارد اما به شرطی که رضایت مادرت را هم بگیری. چون تنها پسر خانواده بود برای مادرش خیلی سخت بود. اجازه نمی داد. اوایل سال 93 خودم رفتم افغانستان. افغانستان خودش مرکز القاعده و طالبان است. ما هر وقت می خواهیم برویم از خانواده اجازه می گیریم. مهدی گفت اجازه می دهم اما به شرطی که شما برگشتید اجازه بدهید من بروم ...
ماجرای تبریک سیدحسن نصرالله به فاطمیون/ اهتزاز پرچم یا علی(ع) توسط نیروهای سیدحکیم بر تپه استراتژیک ...
پیدا کنم. سید حکیم می گفت شما چشم لشکر هستید/اگر قصوری در کارتان اتفاق بیفتد و کسی شهید شود گردن شماست/ پاداشمان، زیارت حرم بود * تسنیم: چطور با سیدحکیم آشنا شدید؟ برای اولین بار در 12 اسفند ماه سال 92 توانستم همراه دوستانم به سوریه بروم. چون دردسرهایی برای رفتن بودم و 5 ماه در نوبت بودم تا بتوانم خودم را به سوریه برسانم وقتی به آنجا رسیدم خیلی خوشحال بودم. همان ابتدا ...
ازدواج در تلگرام، طلاق در کلانتری
مثل شیطان خودش را بزک کرده بود و حال طبیعی نداشت. دوباره به طرفم حمله ور شد و کتکم زد. نمی دانستم چه کار کنم. خون جلوی چشمانم را گرفته بود.یک لحظه با خودم گفتم به داخل خانه بروم و چاقوی بردارم و ... . اما در این لحظه همسایه از خانه بیرون آمد وبا حرف منطقی اش آرامم کرد. موضوع را به پلیس 110اعلام کردم برای تعیین تکلیف به کلانتری 26 آمدم. نمی خواهم به این زندگی ادامه بدهم.هنوز پدرم نمی داند ...
همه وسایل ناصر را بخشیدم جز شیشه عطرش + صوت
شانه های گذاشتم و گفتم حضرت زینب(س) به شما صبر دهد. خواهر شهید ادامه داد که پدرش 10 سال پیش از دوری ناصر دق کرد و به ندای حق لبیک گفت. کدام جمله می توانست درد این خواهر و مادر را تسکین دهد و هیچ واژه ای نمی توانست مرهم دردشان باشد، جز توکل بر خدا. عکاسان و خبرنگاران مشغول کارشان هستند تا بتوانند بهترین لحظه ها را به ثبت برسانند و در تاریخ ماندگار کنند. همه مهمانان ...
کتاب معمای عشق 2 با سرگذشت مهدی بسته شد/ همسرم، انتخاب پدر شهیدم بود
برایش فرصت ایده آلی بود که او را همراه شهدا کند. با خانواده شهدا ارتباط عجیبی داشت و سه سال قبل کتاب معمای عشق 1 را که روایت زندگی شهدای امام زاده دُرچه بود را با همکاری گروه به چاپ رسانید. زمانی که برای تدوین کتاب معمای عشق 2 به خانه ما آمدند، مادرم گفته بود که شهید محمد باقر دو دختر دارد و همان شب فکر اینکه آیا می شود داماد این خانواده شوم از ذهنش عبور کرده بود و بعد از جلسه، بر سر قبر پدرم زیارت ...
گفت وگو با یک ایرانی که رکوردی عجیب ثبت کرد
را پرداخت کنند که من قبول نکردم. من یک ایرانی هستم و دوست دارم با نام و پرچم کشورم رکوردهایم را ثبت کنم؛ ولی اگر شرایط به این منوال باشد، مجبور می شوم رکورد 100 درجه را به اسم کشور دیگری ثبت کنم، چون هرچه سنم بیشتر شود، امکان تکرار این رکورد برایم سخت تر می شود. شما ورزش هم می کنید؟ بله من از سال 75 به طور حرفه ای وارد رشته کنگ فو شدم. از سال 82 هم به عنوان مربی در این رشته ...
از نقره و برنز متنفرم/ مربی تیم ملی شوم انتظار دارند قهرمان فضا شویم
که تکواندو جهانی شود و کشورهای مدال آور تکواندو بیشتر شوند. شاید اگر آن ناداوری در حقم نمی شد حالا یک ورزشکار با سه طلای المپیک بودم. به خودم قول دادم در المپیک آتن طلا بگیرم همان روز که مبارزه ام تمام شد و به مدال برنز سیدنی رسیدم در مصاحبه ای که بعد از مبارزه داشتم گفتم که مدال طلای المپیک آتن را می گیرم. تمام تلاشم را گذاشتم اگر طلای جهان را هم می گرفتم به آن به عنوان ...
بیوگرافی السا فیروز آذر بازیگر سینما و تلویزیون +تصاویر
) معمار جوان و مهربانی است که به شدت به کارش علاقه دارد و در رسیدن به اهداف خودش نیز جدی و مصمم است. بابک ( بهرام رادان ) مدیر یک شرکت معتبر معماری است. بابک بصورت اتفاقی در خیابان با سارا آشنا می شود و موفق می شود شماره ایی به او بدهد! حالا سا را که متوجه شده بابک مدیر یک شرکت معماری است، تصمیم می گیرد برای مصاحبه برای کا ر به شرکت بابک برود. بابک بعد از مصاحبه ایی غیرمعمول، قبول می ...
پیشینه تشیّع در ری
سنّت در برابر مغازی واقعی امام علی و پهلوانی های آن حضرت، که موضوع اشعار شیعیان بود، به ذکر صفات ابوبکر و عمر و عثمان و حکایات بی اصل رستم و سهراب و اسفندیار و کیکاووس و زال می پرداختند. (ه مان، ص34) مراسم منقبت خوانی در ری عموماً در بخش هایی از شهر، که محل رفت و آمد عموم مردم بود، مثل قطب روده ، رشته نرمه ، سرقسان ، مسجد عتیق ، دروازه مهران و در مصلحگاه (ه مان، ص41) برگزار می شد و با این روش ...
شهیدی که هنوز صدای اذانش در شهر شنیده می شود/ رزمنده اهل سنتی که پیکرش پس از 13 سال به کشور بازگشت
پایان عملیات یک ماه مرخصی تشویقی به وی داده می شود که شهید محمد خانی بخاطر عشق و علاقه به دفاع از کیان مقدس جمهوری اسلامی حاضر به رفتن مرخصی نشد و از آنجا به پادگان امام خمینی کرند غرب منتقل می شود و بعد از حضور در عملیات مرصاد در مورخه67/5/4 به اسارت نیروهای منافق در می آید. پس از گذشت 13 سال در تاریخ 80/8/7 پیکر شهید به همراه پیکر یک هزار شهید گرانقدر به خاک وطن برگردانده می شود که پیکر ...
بخشی از ناگفته های ابعاد زندگی شهید رضا نادری
حالا تازه متوجه منظورش می شوم. مژگان نادری ادامه می دهد: آخرین بار که خیال همه از تمام شدن جنگ راحت بود پدرم رضا را بغل کرد، به پشتش زد و گفت: 'برو پسرم؛ برو و مردانه بجنگ!'. رضا هم که یک پاشنه پایش در عملیات قبلی از بین رفته بود با عصا و دمپایی عازم جبهه شد. از خانه که بیرون می رفت چهار پنج بار هم برگشت و گفت: 'کاری ندارید؟' هوش و ابتکار شهید نادری به قدری بود که با وجود داشتن سن کم در ...
شق القمر تازه آموزش و پرورش به نام هدایت تحصیلی
فقط می توانید به رشته های علوم انسانی و هنرستان بروید، در حالی که فرزندم به این رشته ها هیچ علاقه ای ندارد و این موضوع باعث اختلاف و کشمکش در منزل شده است و متولیان مدرسه به صورت اجباری قصد تحصیل فرزندانمان را در این رشته دارند. وی با بیان اینکه فرزند دیگرم پزشک است، می گوید: قصد دارم دخترم نیز در رشته های پزشکی یا پیراپزشکی تحصیل کند نه اینکه مانند خودم که بعد از 29 سال سابقه کاری در ...
ولخرجی مدافع حرم برای ازدواجش+عکس
نگاهش می کردم. به دوستانش می گفت ببینید خانم ام اینجاست. هیچ گلایه ای ندارد که شهید شوم. ناراحت هم نمی شود. پس مرا ببرید. برای اینکه آرام شود می گفتم محمد، این چه حرفی است که میزنی؟ اگر همه شما شهید شوید، کی از حرم دفاع کنه؟ باید بمونید و به اسلام خدمت کنید. واقعاً تحمل دیدن اشک هایش را نداشتم. اصلاً تا مزار آنها را می دید چشم هایش خیس می شد. بعد از شهادت محمدحسین محمدخانی دیگر محمد کاملاً هوایی شد ...
برخی دیالوگ های کیمیا از سخنرانی های امام اقتباس شده بود
با دیدن سریال شما بعد از هفده سال با برادرمان صلح کردیم. یکی دیگر کامنت گذاشته بود که مدت ها بود با برادرم صحبت نکرده بودم، ولی با دیدن سریال شما تصمیم گرفتم بلند شوم و به تهران بیایم و با برادرم صلح کنم. بعضی ها کامنت گذاشته بودند که ما هیچ وقت حرمت برادرمان را نگه نمی داشتیم و با دیدن این سریال تصمیم گرفتیم احترام بیشتری به برادرمان بگذاریم. این برایم خیلی ارزشمندست که محتوای اثر توانسته روی ...
ماجرای گم شدن چفیه و حاجت روایی شهید مدافع حرم!
به گزارش قدس آنلاین، شهید محمد رضا دهقان امیری ازجمله شهدای حوزوی کشور است که با وجود علاقه وافر به علما و روحانیت، در دفاع از حرم اهل بیت(ع) و جهاد علیه تکفیری های وهابی به سوریه رفت و در منطقه "حلب" به شهادت رسید. در همین راستا سرکار خانم فاطمه طوسی مادر شهید محمدرضا دهقان امیری با سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه به گفت و گو پرداخت و نکاتی خواندنی از زندگی آن طلبه شهید بازگو کرد. ...