سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی تلخ کودکی، پس از تولد در میان کارتن خواب ها
پسر من درآمده بود و اینها را زمانی متوجه شدم که پسرم خبر تولد فرزندش را به من داد و از من درخواست کمک کرد. زهرا خانم با اشاره به وضعیت سجاد پس از تولد می گوید: سجاد را زمانی که 10 روزه بود از مادرش تحویل گرفتم. به این خاطر که از مادری معتاد به دنیا آمده بود باید مراحل ترک را پشت سر می گذاشت. با همه سختی هایی که بود هزینه ترک و تعویض خون او را پرداخت کردم و نوزاد را با خود به خانه بردم ...
ساعت ها فیلمبرداری از شکنجه یک مرد
صاحب یک انبار بزرگ در تهران که با همدستی دو دوستش مستاجرش را ساعت ها شکنجه کرده و از او پول میلیونی گرفته بود، به زودی در دادگاه کیفری تهران محاکمه می شود. به گزارش فرهیختگان، سه متهم آزارگر از لحظه های شکنجه و ضجه های مرد میانسال فیلم تهیه کرده بودند تا با تهدید مرد مستاجر، مانع شکایت او به پلیس شوند. اوایل بهمن 94 مرد 56 ساله ای که آثار سوختگی و شکنجه روی دست ها و صورتش نمایان بود ...
قاتل: من مستحق مرگ هستم
. او به خانه خواهرش رفت. وقتی دنبالش رفتم احساس بدی به من دست داد و بدگمانی ام نسبت به باجناقم بیشتر شد. بالاخره تصمیم گرفتم او را بکشم. از خانه دایی ام اسلحه اش را دزدیدم و در موتورم جاسازی کردم. رفتم دنبال یاسر و به بهانه ای با او بیرون رفتیم. وقتی به خارج از شهر رفتیم پیاده شدم و با اسلحه وی را به قتل رساندم. با کامل شدن تحقیقات، پرونده برای بررسی روی میز هیئت قضایی شعبه هشتم دادگاه ...
یک سال در فراق محسن حاجی حسنی/ این خانه بی مهمان نمی ماند...
تفاوتی نمی کند چون به هر حال من فرزندم را از دست داده ام و او دیگر برنمی گردد، افزود: خواسته من این است که نسل های بعدی با فرزندم آشنا شده و راه قرآنی او را ادامه دهند. خراسانی با اشاره به محبوبیت این قاری بین المللی قرآن اظهار کرد: اگر محسن از مکه باز می گشت باز هم برخی تلاش می کردند که او را نادیده بگیرند، ولی فرزندم با خدا معامله کرد و خداوند هم آن قدر بزرگش کرد که ابتدا معروف و بعد محبوب دل ...
مرد نیسان سوار در دعوای فامیلی، از روی 4 نفر رد شد
خوردی میان این دو خانواده شکل گرفت و تعدادی از طرفین نیز مصدوم شدند. با باز شدن پای پلیس به ماجرا، همگی به کلانتری رفتند. ماموران سعی می کردند با توجه به این که درگیری خانوادگی است، صلح و سازش میان آنها برقرار کنند، اما این دو خانواده حاضر به گذشت نبودند. این مرد ادامه داد: امروز مصدومان درگیری روز گذشته برای بررسی میزان صدمات به پزشکی قانونی آمدند که دوباره با یکدیگر درگیر شدند. در ادامه ...
این محیط بان یک تنه مراقب محیط زیست منطقه 121 هزارهکتاری است +تصویر
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از روزنامه ایران، این محیطبان نمونه کشور با عشق به محیط زیست محیطبانی زرین آباد را تأسیس و از سال 85 به عنوان تنها محیطبان این منطقه وسیع از حیات وحش و گونه های مختلف جانوری و گیاهی این منطقه مراقبت می کند. زندگی از دیدگاه فریدون باویر- که این کوه و دشت را خانه خودش می داند- یعنی عشق بازی با محیط زیست... او مراقب کمربند سبزی است که می داند چه بهایی دارد و چه گونه ها ...
پایان 70 روز سکوت درقتل پسربچه کلاردشتی
گفتم زباله است. خانه شما کجاست؟ من در همان خانه پدربردیا زندگی می کردم.البته دو خانه در یک حیاط قرار داشت. در یکی از آنها صاحبخانه زندگی می کرد و در دیگری من و پسرم. در ماجرای قتل فرد دیگری هم دست داشت؟ نه من خودم تنها بودم. شوهرت آن روز کجا بود؟ او خارج از مازندران بود. شما بومی منطقه هستید؟ نه ما از ساکنان ...
در مهدکودک زندان زنان کرج چه خبر است؟
می شود، آفتاب پایش را جمع می کند. ساختمان اسیر سایه است با آن پنجره های کوچک سقفی. بچه ها تصوری از خانه و آشپزخانه ندارند بعد از در ورودی زندان سه راهی است. روبه رو زنانی با چادرهای رنگی پشت پرده پچ پچ می کنند؛ آنجا بند است محل زندگیشان تا پایان دوره محکومیت. سمت چپ راهرویی که به حسینیه می رسد با دیوارهایی که دو طرفش را عکس پوشانده با عکس دست هایی که رو به آسمان است و سمت راست ...
نقشه زن شیشه ای برای ربودن رونیکا کوچولو
...> سکوت می کند و بعد از چند دقیقه می گوید: نمی دانم، این سؤال ها را از من نپرسید! چرا سرقت کردی؟ این مواد لعنتی، زندگی مرا تباه کرده است. از وقتی به شیشه اعتیاد پیدا کردم، دست به هرکاری می زنم تا پول گیر بیاورم و مواد بخرم. شوهرم معتاد نیست و بارها تلاش کرد تا من ترک کنم، حتی مرا به کمپ برد اما نتوانستم و باز روز از نو روزی از نو. آیا سابقه داری؟ یک بار هم ...
متهم به قتل، جسد دخترجوان را مثله کرد
درباره مسائل مختلف صحبت کردم. ناگهان عاطفه به مادرم فحاشی کرد، من که عصبانی شده بودم ماشین را کنار خیابان پارک کردم. یک دستم را روی بینی و دهن عاطفه گذاشتم و با دست دیگر گلویش را فشار دادم، کمتر از یک دقیقه او خفه شد. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم صورت عاطفه کبود شده اما کار از کار گذشته بود.به خانه ام در ایوانکی رفتم و جسد عاطفه را به داخل دستشویی بردم و آنجا دست و پاهایش را از هم جدا کردم، دست و پاها ...
سناریوی سیاه برای آزار دختر جوان
...> با ثبت شکایت مرد میانسال، پرونده ای با موضوع فقدانی تشکیل و تیمی از کارآگاهان جنایی مسوول رسیدگی به آن شدند. آنها در آغاز تحقیقات به محل کار محسن 30 ساله در یک ساختمان نیمه کاره مراجعه و او را دستگیر کردند. در بازجویی از او مشخص شد که علت ناپدید شدن ناگهانی ناهید، کشته شدنش به دست محسن و همدستش بوده است. متهم به کارآگاهان گفت: چندی پیش با ناهید آشنا شدم و قصد ازدواج با او را داشتم ...
معمای جسد زن با دست و پای بسته در اتاق خواب
بازپرس محسن مدیر روستا از شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران در صحنه جرم حاضر شوند. بررسی های ابتدایی نشان از آن داشت که زن تنها با روسری خفه شده است و به هم ریختگی خانه فرضیه قتل برای سرقت را در دستور کارماموران قرار داد. پسر خانواده که هنوز باور نداشت مادرش به قتل رسیده به ماموران گفت: مادرم به تنهایی زندگی می کند و معمولا تلفنی با هم در تماس هستیم تا اینکه 2 روز پیش با مادرم ...
عکس پروفایل، دزد گاوصندوق را گرفتار کرد
.... دسته کلید اصلی را بدون آن که مالباخته متوجه شود، داخل جیب کت گذاشتم و از فردای آن روز محل سکونت مالباخته را در ساعت های مختلف زیر نظر گرفتم. سرانجام زمان مناسب فرارسید و زمانی که مالباخته همراه همسر و فرزندش با خودرو از خانه خارج شده بود، مرتکب سرقت شدم. سرهنگ کارآگاه سعدالله گزافی، رئیس پایگاه دوم پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: در ادامه رسیدگی به پرونده، خریدار طلا و جواهرات سرقتی در محدوده بازار تهران شناسایی و متهم پرونده نیز با قرار قانونی روانه زندان شد. منبع:جام جم ...
میترسیدم بعد از این سالها پدرم را نشناسم و او را عمو صدا بزنم!!
، روانه زندان می شود و وام 70 میلیونی هم با سودش 411 میلیون. با زندانی شدن سیداحمد، خانواده او که روزگاری برای خودشان برو بیایی داشتند، در شهر دراندشت تهران آواره می شوند و حالا هم در خانه ای تاریک و نمور در جنوب تهران زندگی می کنند. با این حال همسر سیداحمد حاضر نشده بود دستش را برای یک لقمه نان پیش کس و ناکس دراز کند و با کار کردن در خانه این و آن و نظافت مطب پزشک و مجتمع های تجاری ...
چاقوکشی در جشن عروسی
به گزارش یزدی نیوز من همیشه یک قبضه چاقو به همراه داشتم. آن شب هم که به عنوان میهمان به یک مجلس عروسی دعوت شده بودم، چاقویم را با خودم برده بودم. اما...جوان 24 ساله که به اتهام ارتکاب قتل در مجلس عروسی دستگیر شده است، خونسرد روی صندلی دفتر شعبه ویژه قتل عمد مشهد نشسته و در افکار خود غوطه ور بود، گویی در ذهن خود ماجرای خونین شب عروسی را مرور می کرد تا بتواند دقایقی بعد به سوالات تخصصی قاضی سیدجواد ...
چالش های زوجی دورافتاده از هم در روزهای بی آینه
می بینم که تو انسان سالمی هستی! و از حسین لشکری می خواهد که راز سلامتی خود را بگوید . حسین لشکری در پاسخ می گوید: من از ابتدای اسارت سعی کردم تا به محل زندگی جدیدم عادت کنم. چون عادت کردن به محیطی که در آن قرار گرفته بودم، برایم خیلی ضروری بود. بعد سعی کردم در تمام این سال هایی که زندان بودم، امیدم به آزادی را از دست ندهم و با وجود آنکه هیچ خبری از خانواده ام نداشتم و نمی دانستم که همسرم ...
سعودی ها از دو طرف به روی حجاج ایرانی سنگ و شیشه و حتی تیرآهن پرتاب می کردند/ بدون اعلام قبلی حجاج ...
من که آن زمان 23 سال داشتم و در اوج قدرت بدنی و ورزشکار بودم، قفسه سینه ام به پشتم چسبیده بود و نمی توانستم نفس بکشم. دشداشه عربی هم پوشیده بودم تا شبیه اعراب باشم، اما در فشار جمعیت، این لباس عربی به پایم پیچید و یک بار کاملاً زیر دست و پا رفتم و اشهدم را خواندم ولی آخرین لحظه به خودم گفتم به این زودی نباید تسلیم بشوی. یک یا علی گفتم و بلند شدم و لباس عربی را درآوردم و با لباس زیر، توانستم رها ...
مفسدان اقتصادی ما و مفسدان اقتصادی دیگران
باشیم که هروقت یک مدیراجرایی یا یکی از دولتمردان ما از سوی رسانه ها متهم به فساد مالی و اقتصادی متهم می شود شب که به خانه می رود برای فرار از ننگ بی آبرویی دست به خودکشی بزند و خبر این اقدامتش روز بعد در مطبوعات به چاپ برسد. نه هیچ ایرانی سلیم النفس چنین انتظاری از متهمان به ارتکاب تخلفات مالی و اقتصادی شبیه آنچه در شهرداری تهران یا در صندوق ذخیره فرهنگیان و جاهای دیگر صورت گرفته و رسانه ...
قربانیان اسید پاشی از آمنه بهرامی تا مریم همگی از حکم قصاص گذشتند و این بدترین نوع از خودگذشتگی است
بعد حادثه اسیدپاشی، با وجود 17 بار عمل جراحی، بینایی و پوست صورتش را از دست داد. خواستگار او به دلیل شنیدن جواب نه به صورت آمنه اسید پاشید. سارا، دختری 26 ساله بود که مردی موتورسوار در خیابان راه را بر او بست و بر صورتش اسید پاشید. سارا به بیمارستان منتقل شد اما درگذشت. انگیزه اسیدپاشی و هویت موتورسوار فاش نشد. داریوش اقبالی خوانندهٔ ایرانی از قربانیان اسیدپاشی بوده است. ...
مدافع حرمی که خواب هم رزمش در حرم زینب (س) تعبیر شد
در پایگاه بسیج بود، کم و بیش خانواده اش را می شناختم، سال 88 در یک سفر زیارتی به مشهد، نگاه های خریدارانه مادر و خواهر اکبر همان و خواستگاری از من همان. موضوع خواستگاری خانواده اکبر از من پیش آمد من سنم پائین بود و قبول نکردم. چند ماهی گذشت تا اینکه دوباره خانواده اکبر از من خواستگاری کردند و اما این بار من پذیرفتم و سال 89 پیوند محرمیت من و اکبر بسته شد. و یک سال بعد در بین دودهای منقل اسفند ...
ما در تاریکی نمی مانیم
ایران آنلاین / گره کور یک نمایش! در ابتدای این گزارش چه باید نوشت؟ هشدار را باید به چه کسانی داد؟ کدام رده سنی نباید به تماشای این تئاتر وحشت بنشیند؟ وقتی سن بازیگران آن که واقعی ترین قصه های زندگیشان را روی صحنه می برند از 6-7 سال شروع می شود و به مثبت 18 نمی رسد! نور انداخته اند روی صحنه تا زوایای تاریکی روشن شود. همه دردهای همدیگر را دوره کرده اند. راز کسی از کسی پوشیده نیست. منظور از کسی جمع خودشان است. طول می کشد تا سفره دلشا ...
گفت و گوی خواندنی با مدیران سیستان و بلوچستان/ شاگرد اول ها و رفوزه های مسئولین کدام ها هستند؟
هم کتاب و وسایل مدرسه را داخلش می گذاشتیم باز هم پاره نمی شد. وی به دو شیفته بودن مدارس اشاره کرد و گفت:در دوران تحصیل ما مدارس دو شیفته بودند و هم صبح و هم بعد از ظهر باید سر کلاس درس حاضر می شدیم و معمولا با همکلاسی ها توافق می کردیم که هر روز یک نفر از خانه ی خود نان بیاورد تا بصورت مشترک به عنوان میان وعده و ناهار استفاده شود. وی گفت: علی رغم همه ی مشکلات باز هم معدلم ...
برای جذب مخاطب نباید دست به هر کاری زد
فریدون حسن پور که سریال های پرطرفداری مانند خانه پدری، از یاد رفته و گذر از رنج ها را برای تلویزیون و فیلم هایی مانند ناردون، وقتی همه خواب بودند، پای پیاده، نشانی و ... را برای سینما ساخته، متولد و بزرگ شده شمال کشور است. با حسن پور هم صحبت شدیم و او برایمان از روزگار سپری شده اش گفت و این که چگونه سختی ها را پشت سرگذاشته و اکنون سبک و سیاق کار و زندگی اش چگونه است. از کودکی خود برایمان بگویید، از زادگاه و خانواده پدری. در روستای تازه آباد از توابع شهرستان کلاچای در استان گیلان به دنیا آمدم. تا کلاس سوم ابتدایی در یکی از مدارس نزدیک همین روستا درس خواندم. فاصله خانه تا مدرسه حدود هفت، هشت کیلومتر بود که ما باید پیاده این مسیر را طی می کردیم. کوچک ترین بچه خانواده بودم، در 9 سالگی پدرم را از دست دادم. از پدرم خاطراتی دارم اما آن طور که خواهر و برادرهای بزرگ ترم تعریف می کنند، آدم اهل مطالعه و علاقه مند به هنر بود و نی و فلوت می زده. مادرم، شیرزنی بود که بعد از فوت پدرم به تنهایی 9 فرزند خود را بزرگ کرد. از مادرتان به عنوان شیرزن یاد کردید، مادر قدرتمند چقدر بر توانمندسازی بچه هایش تاثیر دارد؟ ما در روستا زندگی می کردیم. زمین کشاورزی و دام داشتیم. مادرم بعد از فوت پدرم باید به همه امور زندگی و مزرعه رسیدگی می کرد. پدرم، بزرگ منطقه و مرد خوشنامی بود. احترام زیادی به علم و دانش می گذاشت. در حال ساخت مدرسه در روستا بود که از دنیا رفت. برخی بچه های روستا را به خرج خودش برای درس خواندن به شهر می فرستاد. همیشه می گفت بچه ها باید باسواد و اهل مطالعه باشند تا مملکت پیشرفت کند. پدرم هفت سال به بیماری سرطان مبتلا بود و این سال ها بنیه مالی خانواده ما ضعیف شد. بعد از فوت پدر، مادرم باید بدهی ها را پرداخت و بچه ها را بزرگ می کرد، دخترها را هم شوهر می داد و... مادرم تلاش می کرد اسم پدرم را بزرگ نگه دارد و همیشه به ما می گفت حرمت نام پدرتان را حفظ کنید. برخی از آدم ها اتفاقی مانند از دست دادن پدر در سن پایین را یکی از دلایلی ذکر می کنند که مانع پیشرفت آنها می شود، اما گویا شما از این موضوع کمتر آسیب دیده اید؟ مادرم تلاش کرد خانواده ما با حرمت زندگی کند. تلاش و امیدواری را از مادرمان یاد گرفتیم. مرگ پدر مانند یک شوک بزرگ باعث ایجاد اتفاقات زیادی در زندگی ام شد. یادم هست بعد از فوت پدرم شعری گفتم و آن را به یکی از شاعران محلی نشان دادم. او گفت شعر نگو، داستان بنویس و مرا پیش دوتا از کتابفروشان لنگرود برد که یکی از آنها چپ بود و دیگری راست.آن که چپ بود کتاب 24 ساعت در خواب و بیداری نوشته صمد بهرنگی را به من داد و آن یکی کتاب داستان راستان نوشته شهید مطهری را. شب اول بعد از خواندن، کتاب 24 ساعت در خواب و بیداری آن قدر هیجان زده بودم که یک داستان نوشتم. آشنایی با کتابفروش ها و کتابخانه ها باعث شد بشدت کتابخوان شوم. رد پای خاطرات کودکی در آثار شما دیده می شود، چقدر وامدار آن دوره هستید؟ کودکی پرفراز و نشیبی داشتم ، کلاس سوم را که تمام کردم برای ادامه تحصیل به لنگرود رفتم. باید برایم اتاق اجاره می کردند اما چون مبلغ اجاره زیاد بود در حومه لنگرود برایم اتاقی گرفتند که تا مدرسه خیلی فاصله داشت. این مسیر را پیاده می رفتم و برمی گشتم. خودم غذا درست می کردم و همه کارهایم را انجام می دادم... یعنی از همان سن کم استقلال را تجربه کردید؟ بله! حتی خودم به تنهایی خانه ام را عوض کرده و اثاث کشی می کردم. همیشه به گونه ای زندگی می کردم که صاحبخانه ها چیزی به من نگویند. یادم هست یک بار یکی از صاحبخانه هایم سر موضوعی بی اهمیت داد و بیداد کرد، من هم بدون این که چیزی به او بگویم، رفتم و اتاقی دیگر اجاره کردم. یک گاری دستی آوردم و وسیله هایم را از آن خانه بردم. هر چی صاحبخانه گفت که اشتباه شده و مقصر دختر خودش بوده، قبول نکردم و از آن خانه رفتم. کارم را با داستان نویسی شروع کردم. اول راهنمایی بودم که یکی از داستان هایم در رادیو گیلان خوانده شد.معتقدم سختی، آدم را نمی سازد، حتی شاید آدم را نابود هم بکند، اگر آدم در شرایط خیلی سخت قرار بگیرد، امکان این که دچار انحرافات فکری و رفتاری شود، خیلی زیاد است. اما وقتی در کنار دشواری های زندگی، کتاب بخوانی و آگاهی خود را افزایش دهی، نگاهت به زندگی تغییر می کند و عمیق تر می شوی. وقتی بچه بودم داستان های چارلز دیکنز را می خواندم و درباره قهرمانان کتاب های او فکر می کردم و سعی می کردم بفهمم آنها چگونه مشکلات را پشت سر می گذارند. در یکی از داستان هایم دیالوگی دارم با این مضمون که من گرسنگی را تجربه نکرده ام، من گرسنگی را خورده ام! بی اغراق بگویم گرسنگی و فقر شدید را تجربه کرده ام. اما از قهرمانان کتاب هایی که می خواندم، کمک می گرفتم تا از شرایط سخت عبور کنم. فقر را با تمام وجود احساس کرده ام و شرایط کسانی را که در فقر زندگی می کنند، درک می کنم. وقتی برای فیلم وقتی همه خواب بودند به مکه رفتم، تنها دعایم این بود که خدایا! جیب هیچ مردی را بی پول نکن که شرمنده زن و بچه اش شود ! همه اینها باعث شده در فیلم ها و قصه هایم شخصیت های واقعی نفس بکشند، شخصیت هایی که مردم آنها را دوست دارند و با آنها همذات پنداری می کنند. بعضی ها فکر می کنند سینما و کارگردانی یعنی پول و شهرت! شما با این نگرش موافقید؟ در دوران مدرسه جزو شاگردان برتر بودم. دیپل ...
اعلام انزجار نمازگزاران سراسر ایران علیه جنایات آل سعود و آل خلیفه/اعتراض به توافق FATF
شهدای حادثه منا. از خداوند طلب علو درجات را برای آنان دارم و آل سعود خبیث را که سرسپرده آمریکای جنایتکار هستند و باعث و بانی چنین جنایتی شدند نفرین می کنیم. با توجه به این که امروز بعد نماز راهپیمایی برای محکوم کردن جنایات آل سعود برگزار میشود، احتمالاً امام جمعه محترم توضیحاتی در این مورد ایراد خواهند کرد فلذا من دیگر وقت شما را نمی گیرم و از این موضوع میگذرم. وقتی خداوند ...
مدافع حرم گمنامی که بالاخره سیمش وصل شد
برایم زیبا نیست. عروسی که کردیم یک سالی من تهران و سید کردستان بود، بعد از یک سال به سید گفتم: من دیگر نمی توانم تنها بمانم، و اگر می خواهی بروی من یک شرط دارم. و اینکه من را هم با خودت ببری، گفت : قبول، آن زمان سردشت محل مناسبی برای زندگی نبود، رفتند منطقه و تماس گرفتند که من صحبت کردم و اگر موافق باشید به مهاباد بیایید و من سردشت باشم و من هر دوهفته یک مرتبه بیایم به شما سر بزنم ...
مریم پالیزبان، لانتوری و بزرگترین ترس های زندگی اش
شانس است. خوشبختانه من در لحظاتی از این سه فیلیم که بازی کرده ام این حس را داشته ام که کارگردان به من به چشم ابزار نگاه نکرده و به ایده هایم احترام گذاشته. احتمالا قبول دارید که لانتوری بعد از نفس عمیق یکی از همین خوش شانسی های خوب بود؛ یک تجربه دشوار که هر بازیگری حاضر نمی شد تن به بازی در آن بدهد و تا این حد ذهن و جسمش را تحت فشار قرار دهد. وقتی رضا درمیشیان فیلمنامه را ...
عطا در میهمانی به کلی آبرویم را برد - شوهرم اصلاً احساس ندارد
درآمدم بالا نیست. هنوز هم دارم بدهی های جشن عروسیمان را پرداخت می کنم. حالا همسرم مهمانی مجلل و پرهزینه ای برگزار کرده است آن هم سه ماه بعد از یک جشن عروسی مفصل و پرهزینه؛ وقتی این موضوع را متوجه شدم بشدت عصبانی شدم. با خودم گفتم چرا همسر من باید تا این اندازه بی فکر باشد و بدون اطلاع از مشکلات زندگیمان چنین کار احمقانه ای انجام دهد. او که خودش کار نمی کند. این من هستم که باید تمام هزینه ...
ماجرای مردی که به خانه همسر سابقش رفت و فاجعه آفرید / می خواهم تمام فامیل هایم را بکشم
... ایران 110 از رفتارهای شوهر مادرم شوکه شدم / او مرا به خانه اش برد نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...
مثله کننده دختر جوان منکر جنایت شد
با حضور قاضی ایلخانی؛ بازپرس کشیک قتل پایتخت در محل کشف جسد مشخص شد جسد کشف شده حاوی دو دست و دو پای یک انسان است و توسط کارگران شهرداری کشف شده است. با بررسی های بیشتر مشخص شد این جسد متعلق به زن جوانی است که در مکان دیگری به قتل رسیده بود، تا اینکه با اعلام اعضای یک خانواده مبنی بر فقدان دخترشان و مطابقت با جسد دختر جوان، هویت وی شناسایی شد و پس از این شناسایی مقتول کارآگاهان به مرد ...
از دیدن وضعیت زن جوان که درکنار جاده خاکی رها شده بود شوکه شدم / فوراً با پلیس تماس گرفتم
...> از رفتارهای شوهر مادرم شوکه شدم / او مرا به خانه اش برد نگران دخترم شدم / از دیدن صحنه ای که در حیاط خانه دیدم خشکم زد +عکس خوش تیپ ترین پرسپولیسی پیشنهاد بازیگری را رد کرد اقدام بسیار زشت و باور نکردنی زن جوان با پسر بچه ای در حمام خانه +عکس ناگفته های یک عکاس که شاهد عینی فاجعه منا بود +عکس اقدام زننده و غیرانسانی دختر نوجوان با همکلاسی اش در دستشویی مدرسه کار زشت مرد مست با دخترجوان درانظار عمومی+ عکس ...