سایر منابع:
سایر خبرها
منصوریان: استقلال هیولای درون دارد!
تیم امید، تیم ملی و نفت دنبال کرده بودم. برای من زندگی دو بخش دارد. یک بخش فوتبالی و یک بخش شخصی. سعی کردم فوتبال بر زندگی شخصی ام تاثیری نگذارد. از لحظه ای که وارد فضای خانه می شوم فوتبال تعطیل است و من سعی می کنم برای پسرم و همسرم پدر و همسر خوبی باشم. اما در بحث فوتبال قطعا هم من و هم استقلال از یکدیگر تاثیر می پذیریم. وقتی به استقلال آمدم سعی کردم نسبت به قبل انعطاف بیشتری داشته باشم. انعطاف من ...
انتقاد صریح فرمان آرا از لغو کنسرت های مشهد و ...
همزمان با اوج مریضی ام بود. بیماری ورم رگ های مغز که دو سال درگیرش بودم و به پیشنهاد یکی، دو تا از دوستان این آقا را، با اینکه هیچ شناختی از او نداشتم، به عنوان تهیه کننده قبول کردم. سرمایه گذار را خودم معرفی کرده بودم. همزمان با آن نمایش مردی برای تمام فصول را اجرا کردم و شب آخر اجرا فکر می کردم استراحتی یک هفته ای خواهم داشت و بعد از آن قصد سفر داشتم اما از صبح روز بعدش، دیگر نمی توانستم راه ...
سرقت از طلا فروشی ها در لباس پلیس
پرایدش که در پارکینگ پارک می کرد رفتم آنجا هم خبری نبود. کل پارکینگ را گشتیم دوربین ها نشان می دادند که محمدعلی وارد شده اما خروج او ثبت نشده بود. بعد از ساعتی تلاش او را زیر کیسه های سیمان پیدا کردیم. پسرم ورزشکار بود و مطمئن بودم که غافلگیر شده است. حالا که جنایتکاران دستگیر شده اند اعتراف کرده اند که به عنوان پلیس با او مواجه شده و تحت این عنوان که طلای تقلبی دارد او را سوار ماشین می کنند. بعد یکی ...
نظر دبیرکل اوپک درباره ایران و وزیر نفت
...> * * * محمد سنوسی بارکیندو ، سال ها نماینده نیجریه در هیأت عامل اوپک بود. یک دوره کوتاه هم، در سال 2006، به دلیل نبود اجماع در اوپک برای انتخاب دبیر کل، سرپرستی دبیرخانه اوپک را به عهده گرفت. او متولد 20 آوریل 1959 است. لیسانس خود را در رشته علوم سیاسی در نیجریه گرفته و سال 1988 از دانشگاه آکسفورد در رشته اقتصاد نفت فارغ التحصیل شده است. در دانشگاه واشنگتن امور مالی و بانکداری خوانده و سه ...
هنرمندان به یاری بیماران استومی آمدند
جانبازان معرفی کردند و پیگیری کردند تا آرام آرام تحت پوشش بنیاد قرار گرفتم. از سوی دیگر این انجمن به من خیلی کمک کرد تا بدانم که باید بااین مسئله کنار بیام حال نوبت من است که به انجمن کمک کنم. گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگری را بگیرد. وقتی دستی را به یاری می گیری بدان دست دیگری،خداست که در دست توست. دکتر محمد وفایی(مدیر عامل و بنیان گذار انجمن) در سخنانی به تحصیلات خود و نحوه درمان ...
بهزاد فراهانی: از مشایی پول گرفتم
...... . – بزرگانی هستند که باید بروند آن طرف در سانفرانسیسکو و برلین در مرکز مطالعات شرق شناسی کار کنند. من که شاگرد بهرام بیضایی هم نیستم. چرا ما چنین فیلسوف هایی را از دست می دهیم؟ چرا می گذاریم تقوایی در خانه اش بماند و به آن روز می اندازیمش؟ چرا فیلمسازهای خوب مان همین طور کم کم دارند، حذف می شوند؟ – می دانید که اگر آقای میرباقری نبود ورود من به تلویزیون هیچ وقت اتفاق نمی ...
والدین رحمت شده
اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: در هر روز دوازده برکت و رحمت الهی بر خانه ای که در آن دختران زندگی می کنند نازل می گردد. و آن منزل. مورد زیارت و دیدار ملائکه قرار می گیرد. و آن ملائکه برای پدر آن دختران- در هر روز و شب- ثواب عبادت یک سال را در نامه عمل او می نویسند[23]. باقیات صالحات 24- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره دختران فرمود: آنها باقیات صالحات ...
شیر حور و فرمانده عملیات بدر که پیکر مطهرش همانند برادر شهیدش به وطن بازنگشت
بچه ها روحیه بدم. عراقی ها رو هم بترسونم. می خوام یه کاری کنم او نا فکر کنن نیروهامون خیلی زیاده. چند روز مانده بود تا عملیات بدر. جایی که بودیم از همه جلوتر بود. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها . توی سنگر کمین ، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم. دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد ، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد ، زدم زیر گریه . از ...
ماجرای امتحان قرآنی رهبری از کربلایی کاظم/چرا کربلایی کاظم صله آیت الله بروجردی را قبول نکرد
دعوت شده بودم. وقتی گفتم پسر کربلایی کاظم هستم گفتند شبیه پدرت هستی. گفتم مگر شما پدر بنده را دیده اید؟ فرمودند شهید نواب صفوی ایشان را آورد مشهد و ایشان را برد بالای منبر، دعوت کردند آیت الله میلانی و شیرازی بیایند حافظ قرآن کریم بودن این پیرمرد را امتحان کنند. سپس گفتند: بنده هم ایشان را امتحان کردم که البته سنم هفده هجده سال بود. واقعا ایشان معجزه بودند. رهبر انقلاب ادامه دادند که حتی ...
با شناسایی پیکر بهروز بعد از 31 سال قلبم آرام گرفت
قرآن برای رفتن به جبهه رد کردم، 31 سال از بهروز بی خبر بودم، در خانه مان موزه ای درست کرده و عکس ها و وسایل پسرم را در آن گذاشته بودم، خانه را نذاشتم بسازنند می گفتم بچه ام بهروز بر می گردد یه وقت، خونه رو پیدا نمی کند. بالاخره هم آمد، تشییع پیکر باشکوهی بود، قاب عکس پدرش را روی تابوتش گذاشتیم... و بعد با حس مادرانه ای می گوید: بهروزم الان 52 ساله است. این اولین باری بود که شهید بهروز به ...
دخترم پدرش را عمو صدا می زد
رسیده ام . او ما را برای شهادتش آماده کرده بود. گاهی تصور می کنم که شاید از زمان شهادتش نیز خبر داشت. سال 66 زمانی که در جبهه بود، پسرمان به دنیا آمد. نام دو دخترمان را من انتخاب کردم؛ اما زمانی که در جبهه خبر به دنیا آمدن فرزندمان را به او دادند، گفته بود که این پسر آخرین فرزندم است. دوست دارم نام او را محمد مهدی بگذارم . همسرم بعد از چند هفته به دیدن من و فرزندمان آمد؛ اما برای ...
سرِّ سر؛ کتابی درباره سرداری که سرش بر نیزه داعش رفت!
بنیاد شهید نبود که ایشان را بر سر زبان ها انداخت. بلکه شهادت و نحوه ی شهادتشان بود که با تمام غربت و مظلومیتی که به همراه داشت، باعث شد زندگی سراسر ایثار و اخلاص ایشان مرور شود. سردار شهید عبدالله اسکندری، چندی پس از بازنشستگی، در سال 1393 با اصرار خودشان به سوریه رفتند. به خاطر مسائل امنیتی به خانواده سپرده بودند که کسی از رفتن شان باخبر نشود. اما قول داده بودند که یک روز در میان به ...
اعتراف پدر به پرت کردن پسر8ساله از بالای پل عابر
یافت تا اینکه بار دیگر مرد جوان نانوا در مقابل بازپرس جنایی ایستاد. بازپرس که ازابتدا به اظهارات این مرد شک کرده بود به تحقیقات تخصصی ادامه داد تا اینکه درنهایت او به قتل پسرش اعتراف کرد. این مرد درحالی که بشدت گرفتار عذاب وجدان بود ، گفت:پس ازطلاق من وهمسرم، پسرم مدام گریه می کرد و از اینکه مادرش را طلاق داده ام گلایه داشت. برای همین به خاطرناراحتی وعصبانیت تصمیم گرفتم او را بکشم. روز ...
سیدعلی موسوی گرمارودی فخری از مفاخر قم است
...، علی اصغر فقیهی، مظاهر مصفا و محمد مفتح گذراند. او 18 ساله بود که به همراه پدر به مشهد رفت و آموختن علوم حوزوی را در محضر حضرات آیات حاج شیخ مجتبی قزوینی و شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری آغاز کرد و پس از چند سال به قم بازگشت. ادامه زندگی سیدعلی موسوی گرمارودی، پیوندی ناگسستنی با شعر و ادبیات دارد؛ تا آنجا که دکترای ادبیات فارسی را از دانشگاه تهران و با عنوان پایان نامه زندگی و ...
به سلامت پسرم
ما نشسته بودیم، گوشه ایوان بزرگ خانه شان. خاله منیژه، سیاهپوش شهادت همسرش بود هنوز. عزیز سیاه را از تنش درآورده بود اما آن عزیز سابق نبود. آقاجان هم به این طرف نگاه می کرد اشک های بی صدای خاله منیژه را می دید، آن سو نظر می کرد اشک های عزیز و دیگر بچه هایش را می دید. ما اما همیشه نگاه مان به آقاجان بود. آقاجان تنها کسی بود که در هر شرایطی که نگاهش می کردیم با لبخندی جوابمان را می داد. دایی محمد که ...
خاطراتی تلخ و شیرین از دوران دفاع مقدس
. 4- روز سخت مواجهه با پدر شهید سال 62 قبل از عملیات خیبر در دشت عباس مستقریم. گفتند نیروهای طرح لبیک دارند از کنار مقر می گذرند. رفتیم شاید آدم آشنایی از بوشهر را در بین آنها ببینیم. من چشمم به شهید اسکندر پولادی افتاد که یک خمپاره 60 از شانه اش آویزان بود. من در آن روز 16 ساله بودم ولی اسکندر خدابیامرز از از نظر قیافه از من هم کوچکتر بود. تقریبا خمپاره 60 را روی زمین می کشید. پس از ...
پدر سنگدل کودک 8 ساله خود را از پل به پایین پرت کرد
چرا مادرم را طلاق دادی؟ این چه زندگی است که برای ما درست کردی؟ تو مرا بدبخت کردی و ... او با این حرف ها مرا آزار می داد. دیگر کلافه ام کرده بود تا این که تصمیم به قتل او گرفتم. آن روز حدود ساعت 2 بعدازظهر بود که پسر 8 ساله ام را سوار بر موتورسیکلت کردم و از بولوار دانشجو وارد بزرگراه صد متری فجر شدم. من حدود 2 سال به عنوان پیک موتوری مشغول به کار بودم و همه نقاط مشهد را مانند کف دستم می شناختم به ...
بعد از24 سال مادرم را دیدم
پدرم در منطقه افسریه است. او کارمند بازنشسته ایران ایر است. پدر و مادرم بعد از 20 سال همدیگر را دیدند و من هم مادرم را از دوماهگی تا 24 سالگی ندیده بودم. وقتی او را در این وضعیت دیدی چه کار کردی؟ او را برای ترک به کمپ بردم اما بعد از مدتی از آنجا بیرون آمد و دوباره شروع به مصرف کرد. این را وقتی فهمیدم که دیدم مدت طولانی در دستشویی است و همین که در را باز کردم دیدم در حال مصرف ...
نایب رییس فدراسیون پرورش اندام به دیدار خانواده شهید هادی رفت
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس : ماشین سر کوچه نسبتا باریکی می ایستد؛ کوچه سرتاج. انتظار داشتم وقتی وارد کوچه می شوم همسایه ها جمع شده باشند؛ کسی نیست. در کوچه جلو رفتیم و با نگاه به دنبال پلاک خانه گشتیم؛ 13، 18... . از خانه رد شده بودم. می خواستم برگردم که عکاس گفت: این خانه نیست؟ همانی که درش باز است. مردی میانه سال با موهایی سپید جلوی درب منزل ایستاده بود؛ برادر بزرگ شهید ابراهیم ...
توصیه عجیب منصوریان به بازیکنانش
اشکان نامداری بودند. نکته جالب اینجا بود که حمید بابازاده مثل هفته های اخیر با پسرش به صورت جدی برخورد کرد که در این لحظه نامداری با تعجب پرسید این چه وضع رفتار با یک جوان است. پسر بابازاده هم خطاب به نامداری گفت او هرچه بگوید پدر است و نامداری دوباره در پاسخ گفت ما هم فرزند داریم ولی تا به حال از این گونه رفتارها نکرده ایم! البته گفت وگوی طرفین به صورت شوخی و در قالب تمرین رد و بدل شد. ...
دلخوری منوچهر آذری از مهران مدیری
به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، شب گذشته برنامه دورهمی میزبان منوچهر آذری، سعید عرب و رضا جاودانی بود. بنا بر این گزارش، ابتدا مهران مدیری استندآپ کمدی خود را با موضوع ریسک پذیری اجرا کرد و پس از آن پای صحبت با منوچهر آذری نشست. کارگردان دورهمی سوال ابتدایی خود را با صبح جمعه با شما شروع کرد. آذری گفت: نمی دانم چه سالی اولین برنامه پخش شده است اما می توانم بگویم خود من بر عکس شما اول به تلویزیون آمدم، بعد به پیشنهاد یکی از تهیه کننده ها در 15 سالگی به رادیو رفتم. آذری در ادامه در خصوص طنزپردازی خود اظهار داشت: من حرف های جدی را با طنز قاطی می کنم. این را یک بار خود شما به من گفتید اما مردم بدانند منوچهر آذری همیشه شاد نیست بلکه مشکلات خاص خود را دارد. مدیری درباره دوستی و ارتباط کاری خود با آذری بیان کرد: ما ده سال با هم همکار بودیم. آذری گفت: اما آن موقع موهای شما سفید نبود. به نظرم به دلیل افزایش سن وقتی شما مشکل شنوایی دارید، باید سمعک بذارید یا موهاتون که سفید می شود، باید رنگ کنید. مدیری در ادامه درباره اوضاع امروز رادیو نسبت به گذشته پرسید. آذری اظهار داشت: چهل سال در رادیو زحمت کشیدم. من به سبب این کار از مردم دور هستم و دچار تنگی نفس شدم. رادیو از لحاظ مالی تغییری نکرده است. آذری درباره آشنایی خود با همسرش گفت: یکبار برای خرید با مادرم به بازار رفتیم و آنجا همسرم و مادرشان را دیدیم. سال 55 ازدواج کردم و عاشق همسرم هستم. مدیری در ادامه در خصوص اینکه چرا در رادیو و تلویزیون کمتر نسبت به گذشته با لهجه ها شوخی می کنند، سوال کرد. آذری پاسخ داد: لهجه ها قابل احترام هستند اما اگر با شیرین زبانی با لهجه ای شوخی کنیم مردم استقبال می کنند. از طرفی الان لهجه ها درست اجرا نمی شوند. در ادامه برنامه آذری با اصرار مدیری سال تولد خود را اعلام کرد و گفت: در این برنامه حقیقت را اعلام می کنم. من متولد 1322 در محله سرچشمه تهران هستم. گوینده برنامه جمعه ایرانی در بخشی از صحبت های خود با ابراز دلخوری از مهران مدیری گفت: با اینکه بارها از سوی مردم و مسئولان مورد لطف قرار گرفتم، اما از شما دلخورم. شما هیچ وقت من را به کارهایتان دعوت نکردید. آذری در پایان ضمن ابراز خوشبختی خود گفت: بسیار احساس خوشبختی می کنم؛ نه به دلیل مادیات بلکه به دلیل خانواده و همسرم. چرا که مدیریت زندگی من اول به دست خدا و بعد دست همسرم است. در بخش دیگر برنامه سعید عرب خواننده دو قطعه برای مخاطبان اجرا کرد. دورهمی شب قبل میزبان رضا جاودانی هم بود. به عنوان سوال ابتدایی مدیری به طنز دلیل چاقی این مجری ورزشی را جویا شد. جاودانی گفت: به دلیل غصه زیاد، غذا زیاد می خورم و چاق شدم (خنده). جاودانی در پاسخ به سوال مدیری درباره نحوه ورودش به تلویزیون گفت: تازه دیپلم گرفته بودم. به دلیل یک اتفاق ساده و جا گذاشتن کلید های خانه، به محل کار پدرم رفتم. آنجا یکی از تهیه کننده ها به من پیشنهاد تست اجرای برنامه ورزشی را داد و اینگونه به تلویزیون آمدم. جاودانی درباره علاقه خود به وکالت و اجرای برنامه ورزشی گفت: وکالت را به واسطه رشته نحصیلی ام انخاب کردم. اما خب ورزش علاقه دوران نوجوانی من است. الان ساعت ها پای اینترنت به دنبال اطلاعات هستم و اگر شب برنامه داشته باشم، صبح وکالت را تعطیل می کنم. اگر طرف را اعدامم کنند، مشکل خودش است (خنده). مدیری درباره دلیل پذیرش وکالت افرادی که مجرم هستند از سوی برخی وکلا، سوال کرد. جاودانی به عنوان وکیل پایه یک دادگستری پاسخ داد: به هر حال مجرم انسان است؛ خطایی انجام داده و در اصل حق دفاع برای همه وجود دارد اما بیشتر وکلا این پرونده ها را قبول نمی کنند. مدیری دلیل مثبت، شیرین و دوست داشتنی بودن جاودانی را پرسید. او پاسخ داد: خیلی اخلاق تندی ندارم و دوست ندارم کسی را آزرده خاطر کنم. جاودانی درباره سختی شغل وکالت گفت: کار وکالت سخت است اما سخت تر از آن زمانی است که شب قبل بازی لیورپول و چلسی پخش شده باشد و در دادسرا بعضی ها سوال می پرسند و باید توضیح بدهید که بازی دیشب چطور بود (خنده) . وی درباره تیم های مورد علاقه و سخت ترین گزارش خود عنوان کرد: تیم های آرژانتین، لیورپول و رئال مادرید دوست دارم. به دلیل مشهدی بودنم طرفدار ابومسلم و سیاه جامگان مشهد هستم. همچنین می توانم بگویم سخت ترین گزارش من بازی ایران - مکزیک سال 2006 بود که شاید ده سال پیر شدم! جاودانی نظر خود را درباره برخی مجریان تلویزیون اینگونه اظهار کرد: عادل فردوسی پور: نابغه اسماعیل میرفخرایی: دلیلی برای مجری شدنم احسان علیخانی: خیلی دوستش دارم اما در جام ملت های اروپا اتفاقی باعث دلخوری شد که از همین جا باز از او عذرخواهی می کنم. فقط یک سوء تفاهم بود . حمیدرضا صدر: ع ...
شب عاشورا امام حسین (ع) و یارانش چه می کردند؟
، اشتیاق به مرگ دارند . نافع می گوید: وقتی که این سخن از زینب (س) شنیدم، گریه کردم و نزد حبیب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنیده بودم به او گفتم. حبیب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود هم اکنون با شمشیر به سوی دشمن حمله می کردم. گفتم: من گمان می برم بانوان حرم با حضرت زینب (س) این گونه سخن بگویند و پریشان گردند، مناسب است که اصحاب را جمع کنی و نزد خیمه زینب (س) برویم و با گفتار خود، قلب آنها را ...
مرتضی مهرزاد؛ صدسال بعد از ماه عسل!
.... اکسیر ورزش کار خودش را کرده بود. این همان مهرزاد نبود که جلوی دوربین احسان علیخانی نشست. او در ادامه می گوید: "پس از آن برنامه گلچین که خودش بازیکن والیبال نشسته بود مرا دید و سر تمرین آورد. اوایل سخت بود ولی کم کم دوست داشتم. دو سال بعد توی لیگ دسته اول کشور با تیم چالوس به چشم هادی رضایی سرمربی تیم ملی آمدم و مرا بردند به تیم ثامن مشهد و تعلیمم دادند. لازم است از خانم قویدل و ...
با وجود اشکال در چرخ پرواز کردیم
رودخانه دجله سقوط کرد. خلبانان آن شهیدان بزرگوار خالد حیدری و شهید محمد صالحی بودند که جزو نخستین شهدای خلبان نیروی هوایی به شمار می آیند. عملیات باید انجام می شد. آن سه فروند اف-4 با مانورهای خاص و ماهرانه پایگاه الرشید را مورد اصابت بمب های خود قرار دادند. باند، اماکن، تأسیسات و آشیانه های هواپیماها با خاک یکسان شد. بعد از مورد هدف قراردادن پایگاه الرشید ارتفاع خود را به حداقل رسانده و به ...
اختلاف نظر فرماندهان و هاشمی رفسنجانی درباره پایان جنگ/ متناسب با تهدیدات از تجهیزات خود بهره می بریم
...> دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بنی صدر فرمانده کل قوا بود اما هرکس هرچه می گفت آن را قبول می کرد و در راهبردهایش شکست خورد و در سال اول جنگ راهبرد نظامی نداشتیم سال دوم جنگ عملیات ثامن الائمه را انجام دادیم و سپس در سال های بعدی عملیات های طریق القدس و بیت المقدس و فتح المبین داشتیم و بررسی کردیم که اگر اتش بس را در سال های اول قبول کنیم معلوم نبود کی جنگ تمام شود. سرلشکر رضایی با اشاره ...
دبیر کل اوپک: لازمه ثبات در بازار نفت قیمت عادلانه است
تولید کننده نفت به شدت به پول نفت وابسته اند، آیا اوپک می تواند طرحی نو بکشد تا زیر سایه همکاری و تعهد سازمانی اعضا، قیمت نفت به محدوده معقول و مورد نیاز بودجه کشورهای عضو برسد؟ این مصاحبه را بخوانید. محمد سنوسی بارکیندو ، سال ها نماینده نیجریه در هیأت عامل اوپک بود. یک دوره کوتاه هم، در سال 2006، به دلیل نبود اجماع در اوپک برای انتخاب دبیر کل، سرپرستی دبیرخانه اوپک را به عهده گرفت. او ...
روزنامه های شنبه
و رفتار مسوولان وقت بودم و در آن زمان به عنوان دادستان کل کشور دستور دادم که انتقال زندانیان صورت نگیرد و حتی آقای اژه ای و دیگران نیز مخالفت خود را در این موضوع اعلام کردند، ولی آنها خودسرانه دست به این حرکت غلط زدند، حالا بعد از 7 سال اعلام می کنند که اشتباه کرده ایم. این روزنامه با انتخاب عنوان سه پیشنهاد برای مجلس دهم، در گفت و گو با مرتضی الویری می نویسد: من فکر می کنم اگر مجلس دهم ...
شهید ایرانی که با پاسپورت افغانی راهی سوریه شد
وهابی داعش به شهادت رسید اما پیکراین شهید پس از یک شبانه روز استقرار در محلی که ما بین نیروهای مقاومت و دشمن قرار داشت، با تلاش رزمندگان اسلام به عقب بازگردانده شد. لازم به ذکر است که حجت الاسلام تمام زاده به مدت 10 سال در شرکت ایران خودرو مشغول به کار فرهنگی و تبلیغ بود ؛ ویژگی های شهید تمام زاده از زبان همسر: شهید تمام زاده متولد فروردین 1355 ، دارای مدرک دیپلم ...
"عربستان سعودی و بازی تاج و تخت"
.... اما در پایان، تصمیم اتخاذ شد و خلافت یک نسل کامل را پشت سر گذاشت و بن نایف 57 ساله به صورت رسمی ولیعهد شد. اما این رخداد قطعی نبود چراکه در سال گذشته نام محمد بن سلمان 31 ساله، پسر ملک سلمان در صحنه سیاسی عربستان پس از تعیین وی به عنوان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد بیشتر به گوش خورد تا وی ماموریت وابستگی عربستان به نفت را برعهده گرفت. حضور و نقش وی بر نقش پسر عمویش چیره یافت و توجهات ...
خادم نمونه فرهنگ رضوی از هندوستان: بعد از زیارت امام رضا(ع) احساس قدرت می کنم
...: فرزند شما سالم است! ما که خیلی تعجب کرده بودیم، داروهایی که دکتر قبلی در قم به همسرم داده بود را به او نشان دادیم. ایشان گفت امکان ندارد کسی با خوردن این دارو ها بچه اش زنده بماند. وقتی من یک ذره آرامشم را بدست آوردم یاد ماجرای توسل دیشب افتادم و یادم آمد پیش کسی بودم که به امام الرئوف در بین ائمه شهره هستند. بخاطر همین وقتی پسرم به دنیا آمد اسمش را رضا گذاشتیم. گفتید همسرتان در ...