سایر منابع:
سایر خبرها
همه ماجرای مکالمه داور با مهدی رحمتی
زودتر بچرخد. رحمتی عادت دارد با خواندن دعایی طولانی، تمرکز پنالتی زن حریف را به هم بزند. برای همین صالحی به او تذکر داده که بازی را از وقفه نیندازد. این روایت را خود امرایی هم تایید می کند و می گوید: آخر داور از کجا می دانسته من توپ را قرار است کجا بزنم که جایش را به رحمتی بگوید؟! نمی خواهم به سوالات بی ربط جواب بدهم. این حرف ها فقط و فقط از ذهن ها بیمار می آید که می خواهند با آسمان و ریسمان ...
زمانی که تنها یک عکس دل خوشی روزهای انتظارش می شود
استفاده کند، پیرزن مهربانی است؛ علی رغم اینکه غم بزرگی در دل دارد اما قلبی مهربان و سرشار از مهر و عطوفت در او قرار دارد. به گزارش ایسنا، آن طرف اتاق نیز خانم دیگری زندگی می کند که البته هنوز کهنسال به نظر نمی آید، نیاز مالی و جسمی او را به آسایشگاه نیاورده بود، فرزندان خوب و تحصیل کرده ای هم داشت و البته خودش نیز تحصیلات دانشگاهی داشت، اما معتقد بود برای حفظ عزت و حرمت باید در آسایشگاه ...
محسن چاووشی: قطعا با سنتوری 2 همکاری نخواهم کرد
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از شهروند، محسن چاووشی البته پیش از آن هم آلبوم های مختلفی کار کرده بود، اما هنوز مجوز رسمی فعالیت نداشت. برای همین هم وقتی اعلام کرد در سنتوری 2 نخواهد خواند، داریوش مهرجویی را برآشفت. مهرجویی قرار بود سنتوری 2 را کلید بزند، منتها این بار خبر رسید رادان نمی آید، خانم بازیگر مربوطه که قاعدتا نیست و مهم تر از همه چاووشی هم دیگر قصد خواندن برای او را ندارد. رقمی که اعلام شده بود، بسیار بالا بود ...
جنجالی تازه در فوتبال ایران با انتشار ویدیویی از بازی استقلال تهران و صبا
کند؟ این داور مکثی می کند و می گوید؛ حق با شماست تلگرام نیست ولی حالا من سوال می کنم اگر داور می خواسته به رحمتی کمک کند، چرا این کار را به گونه ای انجام داده که دوربین ها حرکت و حرف او را ثبت کنند. من بعید می دانم صالحی چنین کاری کرده باشد اما اگر از واژه محکم استفاده کرده باشد، خودش باید جواب بدهد چون مرسوم نیست داور به دروازه بان بگوید محکم برو به سمت چپ دروازه! صالحی فعلا در دسترس نیست ...
چطور با کودک نوپا حرف بزنیم؟
گاهی اوقات می خندد و گاهی اوقات نیز کمی آزرده می شود. او هنوز از لغات برای صحبت کردن با شما استفاده نمی کند، اما خوشبختانه شما می توانید این کار را انجام دهید. اگر او نمی تواند از طریق کلمات با شما ارتباط برقرار کند شما می توانید. اگر از کلمات و لغات به درستی استفاده کنید، ارتباط کلامی بین شما سریع تر اتفاق می افتد. یافتن کلمات و لغات مناسب و درست یک نوع مهارت می خواهد. برای ...
چهار ساعت در خانه یک فالگیر
گروه گوناگون تیتریک ، به نقل از ایسنا، زنگ خانه حاج آقا را پی درپی و ممتد فشار می دهد. در که باز می شود، با عجله و در حالی که مدام پشت سرش را نگاه می کند، وارد اتاق می شود: شوهرم داره تعقیبم می کنه؛ تو رو خدا اجازه بدید، اول من برم تو. به خدا فقط یه نقطه حرف با حاج آقا دارم. برم کارم رو بهش بگم، زود میام بیرون. ایشالا خدا مشکل همتونو حل کنه... خانمی که معرف من است، وقتی آدرس را برایم ...
همسر پورحیدری: فقط یک بار به منصور دروغ گفتم
دانستم و او هم برای همه کارهایش با من مشورت می کرد. پس خانه هنوز این غم را باور ندارد؟ - هنوز نه! لااقل من که هنوز نمی توانم به خودم بقبولانم که منصور نیست. فقط وقتی دوستانش برای همدردی با ا به خانه می آیند یادم می افتد که منصور رفته و دیگر بر نمی گردد. وگرنه او به دلیل همراهی با تیم های مختلف ملی و باشگاهی و یا سفرهای کاری بارها در این 41 سال از خانه می رفت و بعد از چند روز ...
وقتی عزیزمان دچار آلزایمر می شود – صفر تا صد آلزایمر را بدانید
عصب های مغز از بین بروند. آسیب هایی که به مغز می رسد می تواند بر روی حافظه، تکلم و درک افراد تاثیر بگذارد. چه چیزی در انتظار شماست مسیر آلزایمر برای هر فرد متفاوت است. گاهی اوقات علائم آن خیلی سریع پیشرفت می کند و در عرض چند سال باعث فراموشی شدید و گیجی می شود. برای دیگران تغییرات به تدریج رخ می دهد. بعضی اوقات 20 سال طول می کشد تا این بیماری مسیر خود را طی کند. بیشتر افراد 3 ...
شوهرم بی غیرت بود از خانه اش فرار کردم
را از روی گونه هایش پاک کرد و افزود: این مرد بی غیرت چند بار مرا تا حد مرگ کتک زده است. او وقتی عصبی می شود، تعادل روحی و روانی اش را از دست می دهد و هر چه به دستش می رسد را می شکند. اگر جسم تیزی جلوی دستش بیاید، آن را به سوی من پرتاب می کند. یک مرتبه قیچی را به طرفم پرتاب کرد که بر اثر برخورد آن، گلویم دچار آسیب شد. مریم افزود: چند هفته بعد از ازدواجمان، متوجه شدم او به مواد مخدر اعتیاد ...
در شب تولدم به خانه دوست پسرم رفتم / آن شب فرزاد تمام هستی ام را از من گرفت
به گزارش سرویس حوادث کواره، از این که می خواستم به دانشگاه بروم، خیلی خوشحال بودم، اما پدر و مادرم در عین خوشحالی، نگران به نظر می رسیدند چراکه برای اولین بار من از آن ها جدا می شدم و مجبور بودم در شهر دیگری دور از خانواده ام زندگی کنم. آن زمان، علت نگرانی مادرم را نمی فهمیدم و فقط به پیشرفت در زندگی می اندیشیدم. اما با ورودم به دانشگاه، حرف ها و نصایح مادرم را نادیده گرفتم و با برقراری رابطه ...
ناگفته های شنیدنی مسعود فراستی از توابی تا منتقدی: سه سال و نیم زیر حکم اعدام بودم
چند روز زمان شد. در تماس بعدی تابناک موضعش را تغییر داد و عنوان کرد فعلاً قصد گفت و گو ندارد اما وقتی تأکید شد؛ تابناک این حق را برای خود قائل است که پرسش ها را در قالب نقد مطرح کند، خواستار مشاهده سؤالات شد و در نهایت پس از مشاهده پرسش ها با تعبیر سؤالها خیلی دری وری بود ، از مصاحبه سر باز زد. تابناک به جهت آنکه انصاف در نقد رعایت شود و با وجود آنکه طرف دیگر این پرسش ها میدان را خالی ...
یک بازی سیاسی برای سهم خواهی از کابینه دوم روحانی
روز نو : اصلاح طلبان چاره ای جز حمایت از روحانی ندارند، او هنوز هم همان رییس جمهور مطلوب چپ گراهاست که می تواند کلید پاستور را برای چهارسال دیگر هم در اختیار داشته باشد با این وجود اما برخی گویی در اندیشه سهم خواهی از دولت دوم شیخ هستند. به گزارش روز نو؛ با اینکه اکثریت اصلاح طلبان دیگر در این مساله حرفی ندارند که حسن روحانی نامزد مورد حمایت آنها در انتخابات 96 خواهد بود اما هستند هنوز ...
چرا فقط در اربعین متحد می شویم
... عکس ها را ببینید ملتفت عرضم می شوید که اربعین چه آد م های متفاوت و متنوعی را به کربلا کشاند ه. د ر حالت عاد ی اینها اگر توی یک اتاق باشند ، منتقد هم اند بلکه با هم د عوا می کنند اما به برکت اسم سید الشهد ا براد روار سفر می کنند و هوای هم را د ارند . خیلی ها که اینجا چشم د ید ن هم را ند ارند آنجا به برکت شهد ا باهم مواخات و مواسات می کنند ... و عجیب است که ما نیروی کربلا را د اریم و همچنان گرفتار ...
صاحب میز شهید رجایی شدم/ بسیاری از جملاتم به نام بزرگان ثبت می شد!/ قیصر با منکرین ادبیات انقلاب مواجه ...
ستاره حرف تازه ای برای تو دارد؟ گلبرگ ها به شدت مرا مشغول کرده بودند که به هر پدیده ای که می نگرم، تفکر کنم. یعنی به جهان هستی یک نگاه تازه ای داشته باشم. به تعبیر شیوای سلمان هراتی ؛ جهان قران مصور است/ با چشم های عاشق بیا/ تا جهان را تلاوت کنیم. بله! بسیار نکته ها در این جا بود که مغفول مانده بود. گلبرگ ها در مجله تربیت به چاپ می رسید؟ بله! حتی گاهی اوقات ...
روایت فیض الله عرب سرخی از دیدار با شریعتمداری
سرنوشت ساز، در اختیار مخاطبان گسترده تری قرار گیرد. عرب سرخی در مصاحبه ای آن ماجرا را اینگونه روایت کرده است: من و حسن شایانفر، دوست دوران کودکی بودیم و این ارتباط حداکثر تا نیمه ها یا اواخر دهه 60 هم ادامه داشت و بعد به خاطر فاصله های سیاسی، کم رنگ شد. آن زمان، بچه های زندانی داستان یا قصه ای می نوشتند. من کمک کردم که منتشر شود. همان زمان دو جلد کتاب به اسم روزها و سوزها منتشر شد که اگر الان هم در اینترنت جست وجو کنید، به آن بر می خورید. هیچ چیز خاصی نبود؛ صرفا تعدادی قصه و داستان کوتاه بود و اصلا بحث اعترافات یا مباحث سیاسی در آن نبود. ...
آقایان مدیران و فرماندهان ! اجازه دهید یک بار با هم رک صحبت کنیم
ضخیم را گذاشته اید که مردم پشت آنها نظاره گر حرف زور برخی مدیران باشند ؟ ما مردم به کجا شکایت ببریم ؟ یک نامه بدهیم دفتر ارتباطات مردمی و یک شماره هم بدهیم و هر روز زنگ بزنیم و بگویند جوابی نیامده ؟ نهایتا نامه ما را می خواهند ارجاع دهند به همان فردی که از او شکایت داریم و باز هم اتفاقی نمی افتد . از این وضعیت به کجا فریاد ببریم ؟ وقتی سر رسانه های چپ و راست ، مجازی و مکتوب سرگرم لغو ...
چوب حراج به اعضای بدن
، اما صبح چشمش که به همسر و دخترش افتاد، تصمیمش را گرفت: آن موقع قیمت کلیه را نداشتم فقط می دانستم چند میلیونی می شود. آن خانم به من شماره یک پزشک را داد. گفت کمکت می کند، اما آن آقا پزشک نبود، دلال بود. می خواست کلیه ام را مفت از چنگم دربیاورد، با کلی چک و چانه گفت ده میلیون. بعد که با چند نفر صحبت کردم فهمیدم قیمت خیلی بالاتر از این حرف هاست... . سهیلا حالا قیمت ها را خوب می داند. با ...
محبوبه با یکی از بستگان نزدیکش ارتباط پنهانی داشت / سامان در مورد همسرم حرفهای به من زد که دنیا برایم ...
حالت قهر، خانه را ترک کرد و به خانه پدرش رفت. بعد برایم خبر آوردند آنها همچنان با هم ارتباط دارند. در حالی که آشفته و سردرگم بودم با سامان به بهانه ای قرار گذاشتم و سوار ماشینش شدم. در بین راه بحث مان بالا گرفت. او ادعا می کرد همسرم دست بردار نیست و من عصبانی بودم. او در حال رانندگی بود که با هم درگیر شدیم. او بی حال شده بود که پشت فرمان نشستم و به خانه ام آمدیم. دقایقی بعد به ارتباط با ...
آیت الله صادق آملی لاریجانی : ما اینجا هستیم که دست های فاسد شما را کوتاه کنیم
آیت الله صادق آملی لاریجانی : ما اینجا هستیم که دست های فاسد شما را کوتاه کنیم آیت الله صادق آملی لاریجانی در سومین گردهمایی سراسری فرماندهان بسیج قوه قضائیه افزود: این روزها هجمه های علیه قوه قضائیه را می بینیم که چطور پرونده هایی را که هنوز در حال رسیدگی است مطرح و با شاکی آن صحبت می کنند و اسم متهم را می برند . وی گفت: در هجمه به دستگاه قضایی و به رئیس قوه قضائیه بحث حساب ...
خانوادهایمان نمی دانند بدلکاریم
به همین بهانه سراغ سه نفر از بدلکاران حرفه ای سینما رفتیم و پای صحبت های آنها نشستیم. تاسف بار وقتی است که این بدلکاران می گویند بیمه نیستند و حتی خانه سینما برای آنها کارت عضویت هم صادر نکرده است. از آن بدتر این که خانواده این بدلکاران خیال می کنند آنها فقط بازیگران فیلم های اکشن هستند و اگر بدانند در راه بدلکاری چه خطرهایی سر راه آنهاست، قطعا مخالفت می کنند. آرش یزدانی با سابقه ...
برانکو: کدام بازیکن را بیرون بگذارم تا رضاییان بازی کند؟/ملی پوشان ما در 5 ماه اخیر 2 ماه با تیم بوده اند
مربیان تیم ملی بودند و 2 ماه در اختیار ما اما در آینده این روند تغییر خواهد کرد و ما در فرصت بیشتری ملی پوشان مان را در اختیار خواهیم داشت. وی با بیان اینکه از شرایط پرسپولیس رضایت دارد، خاطرنشان کرد: من لازم می دانم تاکید کنم که همه اعضای کادرفنی بازیکنان و مدیریت باشگاه عملکردشان به شکلی بوده که کمک کردیم تا اوضاع تیم روز به روز بهتر شود. مشخص است امسال و همچنین سال گذشته ما در تمام ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (336)
میان کلا سیستم هنگ میکنه. 3٫ فاصله طبقاتی فقط اونجاش که دوستم از فرمانیه مسیج میزنه برفو، من میرم دم پنجره میبینم زمین خشکه آسمونم صافه. 4٫ اسم بچه فامیلمون ایلیگاره، وقتی مامانش صداش میکنه حس میکنم الان یکی سوار بر اسب میاد میگه مادر لشگریان دشمن هزیمت شدند. وقتی این روزا اینستاگرامو باز می کنم 5٫ فیلیپ موریس بیشتر بهش میخوره دفاع چپ نیوکاسل باشه تا ...
سردار نقدی: اسم مستعارم شمس بود / من توی گوش مهاجرانی نزدم
.... یعنی چه کسانی؟ حالا نمی گویم. آقای هاشمی رفسنجانی؟ بله؛ من سخنرانی و دفاع می کردم. نمی دانستم چه مفاسدی است. بعد که به خاطر کاری که سپردند، وارد شدم و درگیر شدم و آن موقع فهمیدم چه خبر است. تا قبل از آن هرکس پشت سر آنها حرف می زد، ناراحت می شدم. هیچی هم نمی دانستم که چنین مسائلی در کشور می گذرد و وقتی که چنین حرف هایی می زدند عصبانی می شدم. چون ...
آرزو داشتیم از ما چیزی بخواهد/ اراده که می کرد محال بود نرسد
من علی صدایش می کردم، انگار که اسم فرزند خودم علی باشد. وقتی ایشان به دنیا آمد من اسمش را گذاشتم علی. آن موقع پدرش ایران نبود. همان موقع زنگ زد و پرسید: "اسم بچه را چه گذاشتید؟" گفتم: "علی." ایشان خیلی تاکید داشت اسم پدر خودم یا پدر ایشان را بگذارم که گفتم: "نه من چون خواب دیدم، می گذارم علی." تا چهل روز بعد تولدش ایران بودیم. برای اینکه باید کارهای اقامتش را انجام می دادیم، ایشان دعوت نامه می داد ...
"ترامپ" ایران وارد می شود!
انتخابات 92 ریاست جمهوری هم انجام ندادم و نتایج خوبی از آن گرفتم. وی در همین رابطه ادامه داد: ما باید سعی کنیم خرج کردن پول را عرفا و شرعا نفی کنیم. من رای آوری با پول را حرام می دانم محمد غرضی می گوید: تحرکات اجتماعی ایران و آمریکا شباهت های زیادی دارند و معلوم است که ملت آمریکا از مدیریت و قدرت سیاسی بری شده اند ولی ملت ایران از قدرت سیاسی بری نشده است و از مدیریت سیاسی بری شده است. ...
در بخش صنعت هیچ اقدامی صرفا با شعار به سرانجام نخواهد رسید
حداقل سه الی چهار نفر باید کار کنندو در این ارتباط قانون فعلی کار جوابگو نیست و باید با در نظر گرفتن شرایط و منافع کارگر و کارآفرین اصلاح شود. عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی و کمسیون صنعت اتاق علت دوم را بی توجهی به طرح و رنگ و مد دانست و ادامه داد: نکته دومی که باید به آن توجه شود این است، که در همه جای دنیا لباس تابعی از طرح و رنگ و مد است. وی گفت: متاسفانه در کشور، هنوز ...
تا حالا به پابوس امام رضا(ع) نرفتم ولی دخترم را شفا داد/ حاضرم جانم را تقدیم آقا کنم+ تصاویر
سفر را برایش رقم زد، آری شفای دخترش زینب درست در روز عاشورا توسط امام رضا(ع). ساده است و بی پیرایه، همه عمر را به چوپانی در صحرا گذرانده و حالا 39 روز تمام است که خانه و خانواده اش را به خدا سپرده و عزم سفر کرده، شهرها و روستاهای زیادی را دیده، اینک اما ذهن و زبانش در جای دیگری سیر می کند و امتداد نگاهش به افق دیگری دوخته است. جایی و چیزی شبیه شعر حافظ آنجا که می گوید "آنان که ...
خاطرات آزاده فاطمه ناهیدی(20)
اختیارمان بود، کاغذ و قلم بود. شاید بتوانم بگویم ما کل مفاتیح را در کاغذهای کوچک کم کم نوشتیم و بین بچه ها پخش کردیم. و این برای تقویت روحیه بچه ها خیلی خوب بود. اگر به چیزی هم احتیاج پیدا می کردیم، از فروشگاه تهیه می کردیم. این رفت و آمدها بیشتر برای برقراری ارتباط با بچه ها بود. ما هنوز حالت مبارزه و سرکشی داشتیم. می دانستیم که آنها هم دشمن اند، برای همین آرام نمی نشستیم. یک روز دو تا ...
سردار نقدی: اسم مستعارم شمس بود
کند بلکه کارشکنی می کند. ما به دولت خدمات می دهیم و همکاری می کنیم. من به فرمانداری ها و استانداری های زیادی رفتم و جلساتی گذاشتیم. در برخی جلسات وزرا هم بودند. در همین چندروزه، 14 میلیون قطعه دام و طیور را در عرض سه روز واکسیناسیون می کنیم. اما در بعضی سخنرانی ها، افراد رأس دولت را هدف سخنانتان قرار می دهید. ببینید من اسم نمی آورم. خب مخاطب حرف هایتان معلوم است. اگر حرف ...
سال هاست که حرف تازه ای نمی توانیم بزنیم/ بختیارعلی در ادبیات خطرناک کردستان عراق درخشید
اما اینکه مخاطب در آن صحنه می خندد و خوشش می آید یا گریه می کند، به این موضوع بستگی دارد که آن را در دنیای ذهنی خود به چه چیزی پیوست می دهد. همه ما از یک جایی به بعد شاید بعد از 2، 3 سالگی با ما به ازاها زندگی می کنیم. اینکه من یک چیزی را برای خودم به چیز دیگری وصل کنم. البته نباید یک نکته را فراموش کنیم. سال هاست که در هنر، حرف تازه ای نمی توانیم بزنیم. همه حرف ها زده شده است. هر اتفاقی را که می ...