سایر منابع:
سایر خبرها
سوء استفاده از دختران ایرانی برای ازدواج های دروغین در ترکیه!
به گزارش سیتنا، روزنامه شهروند نوشت: همسریابی! حتما شما هم برای یک بار که شده این واژه 4 سیلابی را از دیگران یا هنگام باز کردن یک سایت شنیده یا به چشم خود دیده اید. اما این بار ماجرا به یک برنامه تلویزیونی ترکیه در خارج از ایران که مخاطبان و شرکت کنندگان ایرانی زیادی دارد، باز می گردد. برنامه هر روز بعدازظهر در لوکیشن جذاب با حضور افراد زیادی انجام می شود. مجری برنامه یک خانم است. یک طرف لوکیشن ...
یک آخ بزرگ به تلفن های همراه!
در همدان بود. البته ایشان مرحوم شدند. فکر می کردم مرا به خاطر نقاشی تنبیه کند، اما مرا تشویق کرد. ایشان همان ساعت اول کلاس رفت دفتر و گفت شماها نقاشی بکشید تا برگردم. وقتی نقاشی خودم را کشیدم بغل دستی به من نگاه کرد و گفت نقاشی مرا هم بکش. یک وقت نگاه کردم دیدم نقاشی نصف کلاس را کشیدم. مبصر کلاس گفت می دانی این کار یعنی چه؟ یعنی تقلب. گفتم حالا چه می شود؟ گفت چوب و فلک می شوی. تا معلم بیاید هزار ...
خاطرات ناگفته ام آبروی برخی را می برد!
58 شبکه دوم سیما می خواست سریالی را با موضوع انقلاب اسلامی و با محوریت آیت الله طالقانی و دکتر شریعتی تولید کند. برای این موضوع سراغ خیلی از افراد رفتند که برخی پیشنهاد دادند، صدا و سیما با من برای بیان خاطرات آن دوره مصاحبه کند. سراغ من که آمدند، گفتم برای جلب مخاطب بیشتر بهتر است سریالی 40 یا 50 ساعتی درباره مقاطع مهم تاریخ انقلاب در طول دهه های مختلف ساخته شود. آنان ابتدا مساله کمبود بودجه را ...
من، زن و زندگی ام را دوست دارم و نمی خواهم او از جریان من و دختر جوان با خبر شود!
نگه داشتم و به همسرم گفتم: چند دقیقه بیرون می روم... و با سرعت خانه را ترک کردم و به کوچه رفتم و گفتم: خانم، من با شما نسبتی ندارم. ما عقد کردیم تا کارت راه بیفتد، بعد هم شما از من جدا شدید.... سعی می کردم آرامشم را حفظ کنم اما او دستم را خوانده بود و بین حرفم آمد و گفت: من طبق اسناد محضری همسر تو هستم. مرا انکار کنی، مدارک محضری را که نمی توانی! در حالی که بشدت عصبانی بودم فریادزنان ...
من و فرزانه از هم دور و دورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم / صدای پسرعمه آزارم می داد!
امور ریز ودرشت خانه ما دخالت کند، اما نشد.من و فرزانه از هم دورودورترشدیم چون راه دیگری نداشتیم. سایه های بی صدای دلتنگی برفراز سقف خانه مان می لغزیدند وقتی ما داشتیم پای برگه های طلاق را روی نیمکت های دادگاه خانواده مجتمع صدرامضا می کردیم.حالا مادرم تمام میراث پدری و پس اندازی را که داشتم به تنها برادرزاده ام بخشیده است و من حتی توان پرداخت مهریه ناچیز زن زندگی ام را نداشتم. فرزانه ...
سه پیشنهاد خیلی خوب از سایر کشورها دارم
خانواده آنها صبر دهد و امیدوارم از این پس کمتر شاهد چنین اتفاقاتی باشیم. اما خوب است که همه بدانیم به خاطر جایگاه خودمان، نباید زندگی دیگران را به خطر بیندازیم یا به خاطر پول، نباید خود را طور دیگر جلوه داد، آنهم مقابل رئیس و بالادستی ها. انسان باید با دلش پیش رود و واقعیت ها را نشان دهد نه اینکه فقط بله، قربان گو باشد. * کمی در مورد وزنه برداری صحبت کنید. مسئولان فدراسیون شما را از ترکیب تیم ...
قلقلی از سال ها حرف نگفته اش می گوید!
قناد که هنوز با هم درتماسیم و دوستیم. در یکی از مصاحبه هایتان خوانده بودم که گفتید هنوز مستاجر هستید و آرزوی شما این است که خانه دار بشوید. شاید برای یک هنرمند معروف و باسابقه این آرزو کمی سهل الوصول به نظر بیاید. در تمام جوامع، هنرمند از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است در حدی که شرکت ها و کارخانجات برای تبلیغ محصولات خود از بازیگران استفاده می کنند. این کار هر دو سرش سود است چه ...
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
ابلاغ کنید. مندن سلام یتیرون سایر همشهری لَره. (2) مسئله ی بیست ونهم بهمن یک مسئله ی تاریخی صِرف نیست؛ یک درس است، یک عنوان است. این را برای شما جوانها عرض میکنم: مردم آذربایجان و مردم تبریز نه فقط در قضیّه ی انقلاب و بیست ونهم بهمن -که بیست ونهم بهمن موتوری شد برای پیروزی انقلاب در بیست ودوّم بهمن سال بعد؛ موتور بود برای اینکه بتواند این کار انجام بگیرد؛ پیش بَرنده بود- بلکه از حدود 120 ...
موسویان:تلاش احمدی نژادبرای جاسوس خواندنش
می لرزید. به تهران رسیدیم و با مکافات خودم را به خانه رساندم. فقط خدا را در نظر گرفتم و متن قرار منع تعقیب نسبت به هر سه اتهام در پرونده را نوشتم. با آقای جمشیدی معاون قوه قضاییه تماس گرفتم و گفتم که بهر قیمتی باید امشب آیت الله هاشمی شاهرودی، رییس قوه قضاییه را ببینم. شب با آقای جمشیدی خدمت شان رسیدیم. به ایشان گفتم بین خود و خدا به این نتیجه رسیده و این قرار را صادر کرده ام چون دیگر بیش از این ...
با قاطعیت می گویم احمدی نژاد تمام شده است
گفته بود تیم فوتبال ما باید در جام جهانی جزء چهار تیم اول باشد؛ اصلا در آن سال تیم فوتبال ما به جام جهانی نرفت؛ خب این عدم شناخت از واقعیت های دنیا در مقوله ورزش است؛ شما در نظر بگیرید که این دوری از واقعیت در سایر موضوعات و مقوله ها نیز نمود داشت و موجد آثار زیانباری برای کشور بود. ما با شعار، نمی توانیم ارتقاء پیدا کنیم؛ باید با برنامه محوری و واقع نگری با دنیا ارتباط برقرار کنیم و ...
مرا پس از 6 ساعت شکنجه نیمه شب در اتوبان رها کردند/تهدیدم کردن تا به پلیس چیزی نگویم+عکس
فرد این موسی بیکار شد و من هم به موسی گفتم بیا برای من کار کن. فکرش را می کرد که گروگانگیران دستگیر شوند؟ بله، می دانستم که حتما دستگیر می شوند. گفتگو با متهم ( موسی) چند سال است برای ابولقاسم کار می کنی؟ 4 سال است. چقدر از حقوق می گرفتی؟ ماهیانه یک میلیون و پانصد هزار تومان. مگر صاحب کارت بدی به شما کرده بود ...
جلال حسینی: اگر مقصر بودم، از تمام ایران عذرخواهی می کنم
مانده؟ سعی خودم را می کنم اما خدا می داند چه اتفاقی می افتد. منصوریان حرف درستی زد. یک سال است از نفت شکایت کرده ایم تا پول هایمان را بدهند. هنوز رایی صادر نشده، آن هم در شرایطی که ما هزینه بسیاری متحمل شده ایم. 24 ساعت بعد از شهرآورد اما رای صادر می کنند و چند بازیکن محروم می شوند. در لیگ ایران، بازیکن ارزشی ندارد چون آقای حسن زاده که اصلا بازی را ندیده می آید و ما را محروم می کند. من می ...
یک مورد عجیب؛ اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد!
همیشه دلم می خواست روزی رو به روی یک اسیدپاش بنشینم و صاف توی چشم هایش خیره شوم بپرسم چرا؟ از پدرشوهر معصومه، شوهر سمیه، برادرشوهر زیور، شوهر محبوبه و... سال ها صبر کردم تا بالاخره آن روز رسید. امروز قرار است توی چشم های شوهر محبوبه نگاه کنم و بپرسم چرا؟ چه شد که یک شیشه اسید دستت گرفتی؟ آن موقع در ذهنت چه می گذشت؟ همان موقع که سوزاندی و نابودی کردی، چه احساسی داشتی؟ روزهای بعدش چه؟ امروز با پاهای خودش آمده تا داستانش را برایم تعریف کند، چشم در چشم. ...
شفیعی:ازسردار بیشتر انتظار داریم/قلعه نویی از قیافه ام ترسید
این همه به من لطف داشته باشند. فقط شرمنده شان که نتوانستم جواب محبت تک تک آنها را بدهم. * با این حساب هنوز هم جوان هستید. بله اما قیافه ام به 40 ساله ها می زند. * کادو هم گرفتید؟ نه خیر. کادو دادم. دیگر کسی برای ما کادو نمی خرد. پدرومادرم و خانمم هستند که در تبریز حضور ندارند ان شاالله به وقتش خدمتشان می رسم. * تصاویری از جشن تولد شما منتشر شد ...
یک ساعت با کارگردانی که خود را میراث زنده تئاتر می داند
کنم چه داستان و یا داستان هایی داریم در این نمایش روی آنها کار می کنیم. هر چند که ما نمی دانیم داستان چیست. خیلی کار سختی است، به خصوص برای بازیگران؛ چون بازیگران نمی دانند از کدام مسیر باید بروند و مسیر کجاست. من خودم نمی دانم مسیر کجاست. کتابچه ای که به شما دادم می توانید بخوانید، مقاله ای که اودین در آن نوشته، با یک پیشنهادی روی آن کار می شود. من می گویم نه نه به درد کار نمی خورد، کار دیگری ...
قطع 4 انگشت دست یک کارگر 16 ساله/ پشت پرده قتل دو کودک توسط مادرخونخوار/ترور در کهنوج/قتل در زندان/ ...
زندگی کند. بچه هایش مخالف این ازدواج بودند و سرانجام به خواسته شان رسیدند. آنها باعث جدایی پدرشان از ما شدند و او بار دیگر به همسر سابقش برگشت و من و دو فرزندم را ترک کرد. تنها برای ما خانه ای اجاره کرد و مهریه ام را داد. ماهی 500 هزار تومان نفقه به حسابم واریز می کرد. خودم هم خیاطی می کردم و با هر سختی زندگی را می گذراندیم .ولی نبود سرپرستی بالای سرمان برایم زجرآور بود. نمی خواستم دختر و پسرم بی پدر ...
زندگی پزشک قلابی میان زباله های اعیانی + عکس
...، آزمایش نوشته بودم. شما برای پسر خردسال دارو تجویز کرده بودی که باعث مرگ او شد، درست است؟ نه. قبول ندارم. به گفته پدرش او ساعت 9 شب شربت متادون خورده بود و من ساعت 12 شب به خانه آنها آمدم. آنها گفتند که هرچه خورده بالا آورده است و من هم فقط یک قرص ویتامین به او دادم تا حالش بهتر شود. اما پدرش گفته به توصیه شما او را به بیمارستان منتقل نکرده است؟ ...
نویسنده ای که غم نان ندارد، نویسنده نیست!
می رود اما به نظر می رسد نگرانی و دون شأن دانستن طرح این موضوع در داستان مانع از راهیابی آن به ادبیات داستانی امروز شده است. دلایل این مسأله را چه می دانید؟ به گمانم تصور شما براساس ادبیاتی است که بیشتر در معرض خواندن است. در یکی از جشنواره های چند سال پیش داستان نویس کمتر شناخته شده ای داستان زن گرسنه ای را نوشته بود که سگی را می دوشید و شیرش را به بچه شیرخواره اش می داد. اساسا هنر و در ...
پسرک واکسی
... گفتم: بله می دانم، می خواستم امتحانت کنم! نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم. گفت: تو؟ تو می خواهی مرا امتحان کنی؟ واژه تو را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که می رفت از پشت سر شبیه مردی بود ...
دخل و خرج تئاتر ایران در گفت و گو با ایرج راد
به گزارش تیتر شهر :ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر در گفت وگویی با ما به مشکلات تئاتر در کشور ما اشاره می کند. وی تاکید دارد تئاتر هیچ نسبتی با صنعتی شدن ندارد و نباید هم داشته باشد، زیرا به محض اینکه از تئاتر انتظار اقتصادی داشته باشیم، احتمال تجاری شدن آن و استفاده از عناصر غیرهنری در آن بیشتر از دغدغه های ارزشی و فرهنگی می شود. نگاه شما به تئاتر به عنوان یک شخصیت فرهنگی چیست و آیا این ...
گفتگو با اسیدپاشی که با قربانی خود ازدواج کرد
عصر بانک ؛ ایران در ادامه نوشت: صورتش را تصور می کنم؛ نمی دانم چرا ناخودآگاه چهره پاشا اسیدپاش فیلم لانتوری با آن موهای فرفری و رنگ شده جلوی چشمم می آید؛ عاشق کور. آیا او شبیه نوید محمدزاده بازیگر نقش پاشا ی لانتوری است؟ می دانم به جوانی نوید نیست و دهه چهارم زندگی اش را می گذراند. دوستانم سفارش کرده اند مراقب خودم باشم. گفته اند بالاخره کسی که یک بار اسیدپاشی کرده، ممکن است باز هم بکند. می گویند نمی ترسی تنها بروی؟ نمی ترسم. اسیدپاش و انگیزه هایش را ...
امام فرمودند: کسی حق توهین به متهمان را ندارد
را کنار گذاشتم. بعد هم به خانه موقت مرحوم خلخالی در جماران رفتم و قضیه را گفتم. عصبانی شد که من حاکم شرع هستم و حکم اعدام داده ام، چرا این کار را کردی؟ گفتم: همان امامی که شما را حاکم شرع کرده، مرا هم برای چنین مواقعی کنار دست شما گذاشته است که یک وقت خون بی گناهی بیهوده به زمین نریزد! آن روزها آقای علی طهماسبی، برادر شهید خلیل طهماسبی بازپرس دادگستری بود. او را آوردیم که به ما کمک کند. او به ...
آنان که به ناامیدی فرصت جولان نمی دهند...
بودم که مجددا مادرم سکته کرد و یک طرف بدنش کامل فلج شد. به دلیل بستری شدن مادرم در بیمارستانی در تهران حدود دو ماه از مادرم دور بودم. این مدت زندگی برایم بسیار تلخ و سیاه شده بود. روزی خواهرم دو کلاف کاموا برایم خرید و یک دستگیره ساده بافتم و آن را 1500تومان فروختم. آن زمان 1500تومان پول یک کلاف کاموا بود. همین 1500تومان جرقه ای در دلم زد و دوباره کارم را ادامه دادم. باز هم کلاف خریدم و ...
بزرگترین حسرت من این است که روزی اصفهان مرکز موسیقی ایران شود
ادامه فعالیت های موسیقایی تان دارید؟ دو کار مهم انجام نشده در فکر دارم، یکی تدوین کتاب تمبک نوازی ویژه کودکان است و یکی هم کامل کردن و به چاپ رساندن جلد سوم کتابم است که در موردش پیش تر صحبت کردم. با ساز دیگری هم آشنایی دارید؟ بله اندکی با ساز سه تار آشنا هستم. با کدام یک از دوستان موزیسین ارتباط نزدیک دارید؟ من به همه دوستان و اساتید موزیسین ...
داستان تخفیف 170 میلیونی به روایت پیرهادی
...> ** من می خواهم بدانم از آن 36هزار نفر چند نفر به صورت شما صاحب خانه شدند با مابه التفاوت 170 میلیونی؟ به صورت ما نیست. ما... ** چند نفر مثل شما پول شان را به حساب ریختند که بگویند چون چند سال گذشته 170 میلیون نه 10 میلیون کمتر از بازار ملک را تحویل بگیرید. شاید اشتباه من بوده که عدد تعاونی مسکن را رُند کردم. در صورتی که طرف می رود عضو تعاونی مسکن می شود و خانه اش را ...
عامل اصلی هلاکت انسان از نگاه امیرالمومنین(ع)
دنبال تو نیستم و خودم را از چنگالها تو رها کرده ام، من خودم را از دام ها تو جسته ام و به دام تو نمی افتم. تو اعمال مختلفی داشته ای که اگر تو یک شخص بودی من تو را محاکمه می کردم و حد الهی را بر تو جاری می ساختم. مدیر حوزه علمیه اصفهان به فریب دنیا به عنوان عامل هلاکت انسان ها اشاره کرد و در بیان داشت: حضرت امیرالمومنین(ع) خطاب به دنیا بیان می دارند چقدر پادشاهان و انسانها را فریب دادی و به ...
آنچه یک مسافر حج در دوره قاجار باید رعایت می کرد
هر یک از متعلّقان خود خواهش نمود که شما را هر یک از این سفر سوقاتی لازم است از من بخواهید که به جهت شما آورده شود. هر یک از آن ها خواهش چیزی نمودند تا آن که به خدمت پدر خود عرضه داشت که شما را در این سفرچه تحفه لازم است که آورده شود؟ پدر در جواب پسر فرمود که، ای فرزند! مرا از تحفه و سوقات این سفر هیچ لازم نیست مگر آن که در هنگام منازل راه، در هر منزل، یک گرده نانی از جهت من برداری، و او را به من ...
هنر باید به میان مردم عادی برود/ مردم اصفهان به خرید اثر هنری عادت ندارند
. یادم می آید که قیمت تابلو حدود 300 هزار تومان بود. آن آقا گفت ولی من توانایی پرداخت چنین پولی را ندارم. من گفتم این تابلو را بصورت اقساطی به شما می فروشم. او گفت که نمی تواند در هر ماه بیشتر از مبلغ 25 هزار تومان پرداخت کند! من هم گفتم که ایرادی ندارد و می تواند تابلو را با خودش به خانه ببرد و حتی اگر پول آن را هم پرداخت نکند مسئله ای برای من ندارد، چون این تابلو اصلا از ابتدا برای او خلق شده... ...
سعی می کنم عقیده ای که در تابلوهایم دارم فدای چیزی نشود/اگر شاگردانم بخواهند درباره دفاع مقدس کار کنند، ...
نمایشگاه های خارجی از مفاهیم و سبک های ایرانی در این زمینه دفاع و البته آنها را معرفی کند. در ارمنستان آنقدر که من از هنر ایران دفاع کرده بودم، می گفتند شما سفیر ایران هستید؟ می گفتم بله، من سفیر مملکتم هستم. این در حالی است که نقاشان ارمنستان بسیار قوی هستند، اما در بحث مفاهیم پشتوانه ای ندارند؛ اما به لحاظ سبک و تکنیک حرف اول را می زنند. یک بار در یکی از دانشگاه هایشان سخنرانی می کردم. گفتم شما ...
عملیات والفجر 8 معجزه الهی و اوج قدرت نظامی ایران بود/ بیمه ایران جوابگوی نیازهای جانبازان شیمیایی ...
. ما به عشق جانبازان شیمیایی نفس میکشیم، یادمان باشد که سکوت سرشار از نگفته هاست و نا گفته ها پر بها ترین داشته هاست،چه کسی جواب نگاههای مظلومانه ات را باید بدهد؟یادمان باشد که بخندیم همچنانکه نفس میکشیم ، امّا سرمایه خنده ما ، گریه دیگران نباشد. علی اکبر عسگری هم یکی از همان هاست که به جبهه رفت، تا دشمن را از خانه مان بیرون کند. وی 47 ساله و متولد سال 1348 است و دیماه 62 عازم مناطق ...