سایر منابع:
سایر خبرها
از نگاه به کربلا تا شطحیات طوفانی شاعر انقلاب
دیدار شهید آیت الله مطهری شد؛ با آغاز جنگ به همراه خانواده به تهران آمد و سپس برای مدتی ساکن شهرستان نور شد سپس در تهران اقامت گزید و به همکاری با روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت. این شاعر در سال 86 بعلت کاهش سطح هوشیاری ناشی از تشنج، بیماری قلبی و کلیوی در بخش آی سی یو بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه بستری شد . و در نهایت روز گذشته بعد از تحمل 9 سال که در بستر بیماری به سر می ...
رمان دیگری از ادبیات سوئیس در ایران/ تحولات روحی زن مدرن اروپایی
بود را دریافت کرده بودند. کلیر همه تصاویر را بالا و پایین کرد، همه عکس ها هنوز در خاطر همه تازه بودند، اما به زودی به فراموشی سپرده می شدند. او یکسال بعد از حادثه، در مراسم یادبود گل برده بود، اما آیا واقعاً سال های بعد هم این کار را تکرار می کرد؟ کمی به این موضوع شک داشت. کلیر فهمید که مردم دوبار می میرند و بار دوم بار آخر است. وقتی کسی دیگر تو را به یاد نمی آورد و هر چیزی که نشانی از وجود تو دارد محو می شود و آن وقت تو واقعاً و کاملاً رفته ای. این کتاب به تازگی با 144 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 150 هزار ریال منتشر شده است. ...
راز عقب نشینی مجلس از مصوبه نجومی چه بود؟
نمانده و چنین بریز و بپاش هایی می توانست برای دولتی ها گران تمام شود. شاید راز عقب نشینی سریع مجلسی ها از این مصوبه جنجالی، همین نکته بود! زنجیره ای ها برای توجیه این رسوایی اما، چند روزی است به صف شده اند. خروجی تمام صغری کبری چیدن این طیف هم این شده که، دریافتی مدیر هرچقدر بیشتر باشد، به همان میزان عملکرد وی بهتر خواهد بود! البته این طیف، طبق روال چهار سال گذشته، حمله به ...
گفتگو با مادر شهید همت در خانه ای که هنوز عطر "ابراهیم" دارد
طرفدار زیادی داشته است. این را از آن قسمت صحبت هایش به خوبی می توان فهمید، وقتی می گوید: دبیر و معلمانش برایش می مردند از بس که هم درسش خوب بود و هم اخلاق و کردارش... بی نهایت باهوش و البته خیلی هم خوش اخلاق و مهربان بود. نزدیک انقلاب که شد، درس و مدرسه را گذاشت کنار؛ گفت فقط امام! ابراهیم بزرگ و بزرگ تر می شود. دیپلم می گیرد و سال 52 هم وارد دانشسرای تربیت معلم اصفهان. بعد از گرفتن ...
رابطه بین اظهار ضعف با تهاجم دشمن/ دولت از خودراضی
برای دولتی ها گران تمام شود. شاید راز عقب نشینی سریع وکیل الدوله ها از این مصوبه جنجالی، همین نکته بود! زنجیره ای ها برای توجیه این رسوایی اما، چند روزی است به صف شده اند. خروجی تمام صغری کبری چیدن این طیف هم این شده که، دریافتی مدیر هرچقدر بیشتر باشد، به همان میزان عملکرد وی بهتر خواهد بود! البته این طیف، طبق روال چهار سال گذشته، حمله به دولت های قبل را هم چاشنی چنین تحلیل های ناشیانه ...
سرخط ...
...> زنجیره ای ها برای توجیه این رسوایی اما، چند روزی است به صف شده اند. خروجی تمام صغری کبری چیدن این طیف هم این شده که، دریافتی مدیر هرچقدر بیشتر باشد، به همان میزان عملکرد وی بهتر خواهد بود! البته این طیف، طبق روال چهار سال گذشته، حمله به دولت های قبل را هم چاشنی چنین تحلیل های ناشیانه ای کرده و چند روزی است به تحریف و وارونه نمایی مشغولند؛ اینکه مخالفان این مصوبه، به دنبال سپردن مدیریت به افراد ...
زندگینامه و مبارزات محمدتقی بهار + دانلود کتاب گزیده دیوان اشعار
مخاطرات را در راه مقصود خویش به جان خریدار بودند. تاریخ زندگانی آزادیخواهان قدیم، خاصه دموکراتها، پر است از این قبیل مخاطرات و فداکاریها و از جان گذشتگی ها؛ و تنها چیزی که ایران را تا حدی نجات داد، همین پاکی نیت، صفای عقیدت و ایمان کامل به حرمت و استقلال بود. بالجمله، در سال 1932 و 30، داستان شوستر و التیماتوم روس و قصابی تبریز و گیلان و بسته شدن مجلس دوم و دیکتاتوری ناصرالملک به میان آمد. ...
با فیلم های در حال ساخت دنیای کمیک های DC آشنا شوید
. البته با توجه به دنباله دار بودن داستان قسمت اول فیلم لیگ عدالت (به کارگردانی زک اسنایدر) می توان نتیجه گرفت که احتمالاً بسیاری از المان های داستانی این فیلم را در قسمت دوم آن نیز مشاهده خواهیم کرد. در ابتدا قرار بود که فیلم لیگ عدالت 2 در سال 2019 به نمایش عمومی در آید، اما در پی تصمیم اسنایدر مبنی بر پیگیری سایر پروژه های سینمایی، تاریخ اکران این فیلم به زمان دیگری موکول شد. ماهیت ...
سرگذشت هولناک پناهجویان ایرانی در دو جزیره
دوباره بازگشایی شد تا مقصد قایق هایی باشد که طوفان ها و موج های چندمتری را از سر گذرانده بودند. استرالیا، کمپ دیگری هم در جزیره نائورو ساخت. مانوس برای مردان پناهجو و نائورو برای زنان و خانواده ها. ابراهیم می گوید 15 سال قبل، وقتی نخستین کمپ را در مانوس می ساختند، هنوز مردم جزیره با دندان سگ معامله می کردند و آنها را مثل گردنبندی به خود می آویختند. ابراهیم 33ماه به امید پناهندگی در استرالیا ...
وحید شعبانی: برای نوشتن هر سطر باارزش، باید چیزی فدا شود
مستند سازی و گویندگی و داستان و ترانه؛ فکر میکنید حلقه ی واسط این چهار شاخه چیست؟ چه چیزی باعث شد همه ی اینها را تجربه کنید ؟ پیش از هر چیز باید بگویم که به هر دلیل، در من نوعی بی میلیِ مُصّرانه نسبت به خود زندگی هست. نه اینکه نخواهم خوب زندگی کنم و از آن لذّت ببرم. اما باور دارم که در ذات زندگی، جبری تجاوزگونه وجود دارد که انسان بطور معمول آن تجاوز را می پذیرد و از آن لذّت می برد. به گمانم این ضرب المثلی غربی باشد که می گوید اگر تجاوز قطعی شد آنرا بپذیر و از آن لذت ببر. این مضمون یکی از داستانهای من با عنوان باغ توت فرنگی هم هست. نگون بختی برای همه ی ما در راه است، اتوبوس م ...
از کپی بوف کور تا پیف پیف به جلال!
سراغ تاریخ رفته بودم. اما در رمان چیدن باد فکر کردم باید به سراغ تاریخ معاصر بروم. در زمان تحصیلم در دانشگاه هم همیشه از کلاس های خودم می زدم و بر سر کلاس های تاریخ و استادانی مثل عباس زریاب خویی می نشستم. بنابراین تاریخ همیشه دغدغه من بوده است. معتقدم نویسنده ای که گذشته اوضاع کشور خودش را نمی داند، موفق نخواهد بود. به همین خاطر در این سال ها هر کتاب جدی ای که راجع به تاریخ معاصر منتشر می شد، می ...
زنانگی و تعلق
میلادی به خاطر جنگ ها و حوادث بیروت در پاریس زندگی می کند. او دکترای ادبیات انگلیسی از دانشگاه لندن دارد و جز نوشتن شعر و رمان، روزنامه نگاری هم می کند. غاده السمان، نخستین مجموعه داستانش را در 20 سالگی منتشر کرد و نزار قبانی او را شاعر عرصه داستان نامید. در ایران او را فقط به واسطه شعرهایش می شناسند اما به تازگی مجموعه داستانی از او با عنوان دانوب خاکستری از سوی نشر ماهی منتشر شده که راویان 6 ...
اخبار فرهنگی
داستان ترجمه منتشر خواهد شد. فردریک بکمن نویسندة سوئدی مشهورتر و محبوب تر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. میلیون ها نفر در دنیا رمانِ اولِ او، مردی به نام اوه، را خوانده اند و شیفته اش شده اند. این نویسندۀ خلاق سوئدی با رمانی کوتاه آمده است و می خواهد تا دل دوستداران این سبک را هم به دست آورد. این رمان، داستانی است دربارۀ خاطره ها و گم شدنشان. در قالب سه روایت؛ سلامی عاشقانه از ورای ...
نادر مشایخی: به خاطر یک نامه عاشقانه من نزدیک بود 50 نفر از بچه های مدرسه اخراج شوند!
آهنگساز هم از این موضوع متأثر شده اید؟ زیاد. می دانید من چند قطعه نوشته ام که اصلاً اجرا هم نشده؟ من قطعه ای نوشتم برای هزار ویولن که گفتند گران است. در حالی که مطمئنم اگر توسط یک اتریشی نوشته می شد، حتماً اجرایش می کردند . * اما با این وجود، سال ها آن جا ماندید. خب ازدواج کردم و به عنوان یک ایرانی، راه های خودم را پیدا کردم. (خنده) ما اساتید سرهم بندی هستیم! من سال 1988 باید تصمیم می گرفتم ...
کتاب به روایت همسایه شرقی
ساله افغانستانی است و با این که خواندن و نوشتن را در حد نیاز می داند و به گفته خودش جنگ این فرصت را از او دریغ کرد، اما ناشری موفق در شهر کابل است. با وسیم امیری که نام کوچکش به معنی رسا، بلند و مقبول است، درباره وضعیت نشر در افغانستان از گذشته تا امروز صحبت کردیم. از دوران پیش از حضور شوروی، دولت سردار داوود خان، حکمرانی طالبان و امروز که جمهوری اسلامی افغانستان روی کار است صحبت کردیم. درباره ...
چرا ایرانیان نیچه را دوست دارند؟
نیچه در تقریبا اکثر آثارش او را خطاب قرار می دهد شوپنهاور است. در سال های گذشته نیچه همواره یکی از فیلسوفان مورد علاقه ایرانیان بوده است. چه شاخصه ای در اندیشه او موجب این میزان از علاقه مندی شده است؟ یکی از مهم ترین عوامل این علاقه مندی زبان شاعرانه نیچه و سبک گزین گویانه او است. ضمن این که گرایش مترجمان به ترجمه آثار او و به ویژه ترجمه های زیبای داریوش آشوری از آثار او نیز در این مورد ...
خیرین داوطلب؛ کمک های بدون تبعیض
حمیدرضا عظیمی| این روزهای آخر سال همیشه، یک طوری است. جنب وجوشی خاص، همه خیابان ها را فرامی گیرد و ملت هم انگار باید کاری را انجام دهند که قضا بردار نیست و از اساس این تصور وجود دارد که اگر وقت این کار گذشت، دیگر گذشته و نمی توان قضایش را به جا آورد. شاید هم حق با آنها باشد. همه سال یک طرف و این آخر سالی و خرید شب عید طرف دیگر. آخر سال و فصل خرید شب عید که فرامی رسد، انگار قند توی دل خیلی ها آب ...
یک فیلمنامه طنز در ارتباط با محمدرضا پهلوی را آغاز می کنم
کردم گویی متناسب با روحیه کارگردانی مانند من نوشته شده است و با هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده داستان صحبت کردم که یک سال طول کشید تا 12 فیلم از 60 مورد نوشتن و تبدیل آن به فیلمنامه طول کشید. کارگردان قصه های مجید تاکید کرد: بخش زیادی از خاطرات نوجوانی خود را وارد داستان قصه های مجید کردم و بر این اساس برخی فیلم ها بسیار شبیه کتاب و برخی از آن دور است. با ساخت فیلم قصه های مجید به ...
تو - گابریل گارسیا مارکز - هستی
رمان مارکز می رسد، باعث می شود همه ساکنان خاطراتشان را از دست بدهند. در سال 1975، چند سال پس از انتشار این رمان، عصب شناسان نوعی از زوال عقل را بسیار شبیه به اختلالی که در این داستان واقع گرایی جادویی توصیف شده بود، تشخیص دادند. گارسیا مارکز خود هم از زوال عقل در اثر پیری رنج می برد (این مطلب پیش از درگذشت مارکز نوشته شده است). بعد از این که این بیماری در ماکوندو پخش شد، ساکنان روستا برای ...
صدای گریه دژخیم در بازار نشر پیچید
این کار استعداد داشتم که همکلاسی هایم برای اجتناب از بدخلقی های پدرشان، دست به دامن من می شدند. این کتاب با 176 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 120 هزار ریال منتشر شده است. رمان دژخیم می گرید نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد. ...
تدارک ویژه شبکه دو برای کودکان و نوجوانان
در کنار کاراکترهای مثبت استفاده کردیم تا وجود قطب های منفی و مثبت به جذابیت اثر بیفزاید. ضمن اینکه هدف گذاری من در نوشتن، شاد کردن مخاطب است هر چند همه می گویند کارهای تو آموزنده است، اما من آموزش را در لایه های پنهان کار قرار می دهم. من می گویم 50 دقیقه فرصت دارم مردم را شاد کنم آنها هم نه فقط مردم تهران، مردم همه جای کشور که بعضی از آنها تنها دلخوشی شان دیدن تلویزیون است. در کار کودک چون آموزش ...
حکایت نویسنده ای که ندای مظلومیت شهدای پناهگاه کرمانشاه را شنید
خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ: مهناز فتاحی از داستان سرایان، نویسندگان و پژوهشگران موفق تاریخ شفاهی هشت سال دفاع مقدس است؛ متولد سال 1347 در کرمانشاه. خودش نقل می کند که هرگاه از پارک شیرین کرمانشاه عبور می کرد؛ چنین احساس می کرد که شهدای مظلوم این منطقه او را صدا می زنند و البته تندیس فرنگیس هم او را به خود فرا می خواند. فرنگیس، همان فرنگیس حیدرپور، از زنان شجاع و دلاور دوران ...
پی دی جیمز؛ ملکه جنایت!
خاک است. جیمز که تقریبا حدود یک قرن پیش به دنیا آمده، بعد از پایان جنگ دوم جهانی به عنوان یکی از صاحب منصبان پلیس بریتانیا علاقه مند شد از آشنایی اش با روند اتفاقات و رخدادهای جنایی و کارآگاهی برای خلق ادبی بهره گیرد و این کار را بالاخره در سال 1962 به انجام رسانید؛ زمانی که در 42سالگی با انتشار نخستین رمانش که صورتش را بپوشان نام داشت، محبوبیتی کم نظیر به دست آورد. پی دی جیمز بعد از ...
روایت سایه ها در خانواده جاودانه زالس
هستند و روایت ها توسط 5 راوی متفاوت از خانواده زالس به مخاطب منتقل می شوند. اتفاقات داستان از قبل از جنگ جهانی دوم شروع می شود و به سال های بعدی می رسند. یکی از راویان سایه فرزند متولد نشده زنی است که مادر در حال گفت وگو با اوست. مثلا به فرزند متولد نشده اش می گوید اگر به دنیای ما وارد شوی دیگر صدای من را نمی شنوی و بهتر است همین حالا مطالبی را با تو درمیان بگذارم. نهایتا هم اطلاعاتی را درباره ...
مردم گله مندند
عباس شمسعلی اشاره:تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی ... عباس شمسعلی اشاره: تبعیض و استفاده برخی افراد از موقعیت های ویژه که دیگران از آن محروم هستند یکی از معضلاتی است که قطعاً در تمام جوامع مورد نکوهش می باشد. این یک حس طبیعی است که هیچ کس دوست ندارد فرد دیگری با زیر پا گذاشتن حق او بدون صلاحیت و شرایط لازم به امتیازی برسد که استحقاق آن را نداشته است. این امر ناپسند گاه در زندگی روزمره و شخصی ما اتفاق می افتد و گاه در ابعاد بزرگ تر و در زندگی اجتماعی. در این نوشتار با نگاهی به انواع تبعیض های اجتماعی نگاهی خاص به سیر رشد روزافزون این پدیده در بدنه اجرایی کشورمان طی سال های اخیر خواهیم داشت. اولین تجربه های شخصی از تبعیض از نوجوانی و شاید اندکی بعد و قبل از آن یکی از چیزهایی که مرا آزار می داد این بود که عده ای بدون تحمل سختی با پا گذاشتن بر روی حق و بدون رعایت عدالت به چیزی برسند که استحقاق آن را نداشتند. اگر بخواهم برجسته ترین مصداق های شخصی این موضوع را بیان کنم ضمن اینکه یادآوری آنها نیز هنوز تلخ و آزاردهنده است، باید به چند مثال اشاره کنم، شاید دیگران هم با این درد سال های نه چندان دور که شاید در برخی موارد هنوز هم وجود داشته باشد با من مشترک باشند. یکی از این موارد صف های خاطره انگیز دوران کودکی و نوجوانی ما در سال های دهه 60 و 70 است. صف هایی که خیلی ها با آن خاطره دارند و جالب اینکه فقیر و غنی در کنار هم در این صف ها حضور داشتند. هنوز نمی توانم ایستادگی مثال زدنی در صف های ترسناک نانوایی، اقلام متعدد کوپنی، پرداخت قبوض بانکی، صف شیر دولتی و... را از خاطر ببرم. صف هایی که شاید به اندازه یک خدمت سربازی از من و همدوره های من مرد ساخت و انصافاً امروز بخشی از ایستادگی و پایداری خود و هم نسلان خود را مدیون آن صفوف به هم پیوسته می دانم! هر چند آن زمان تحمل صف هایی که گاه تا چند ساعت از بهترین و شیرین ترین لحظات و روزهای عمر ما را می گرفت سخت بود اما در پایان هنگامی که پیروزمندانه با در دست داشتن فلان جنس کوپنی یا نان تازه، صفوف مردم همچنان منتظر را می شکافتیم و به سمت خانه می رفتیم گویی احساس دریافت مدال طلا در فینال کشتی المپیک آن هم پس از شکست دادن الکساندر مدوید قهرمان افسانه ای روس ها را داشتیم. اما سختی ایستادن در صف به جای خود، آنچه بیش از این سختی من و امثال من را اذیت می کرد تبعیض های وحشتناکی بود که در این صفوف بارها به چشم خود دیدیم و بغض در گلو فرو بردیم به امید آنکه یک روز هر چه فریاد داریم بر سر نانوا و بقال محل و یا آن کارمند بانک بکشیم. بله هنگامی که بعد از مدت مدید که در صف نانوایی بودیم، فلان آقای آشنا با نانوا با یک اشاره و در حالی که یک لبخند خیلی زشت بر لبش بود پیروزمندانه بدون ایستادن در صف به مقصود خود می رسید و یا هنگامی که قبض آب و برق در دست پشت باجه بانک از روی بیکاری همزمان با کارمند بانک پول های دریافتی و پرداختی وی را می شمردیم تا زمان زودتر بگذرد و نوبت ما شود، در یک لحظه در بانک باز می شد و فلان آقا گاه حتی بدون آمدن به سمت صف از پشت باجه به طور ویژه کار بانکی خود را ضمن احوالپرسی گرم با کارمندان و رئیس بانک انجام می داد، حس غریبی وجود ما را فرا می گرفت. یا زمانی که در صف شیر بیان ناامید کننده بقال محل، گوش ما را می نواخت که شیر دولتی تمام شده اما ساعتی بعد در حالی که شاهد رد و بدل شدن همان شیر مثلا تمام شده بین بقال و فلان مشتری بودیم دلمان به حال آن گاو بیچاره که خود نیز راضی نبود با شیرش این چنین بازی شود می سوخت. فلسفه تبعیض و پارتی بازی قصه پرغصه صف ها و تبعیض هایی که در ذهن کودکی و نوجوانی من و امثال من حک شده نمونه های دیگری هم دارد که بگذریم. اما من خیلی وقت ها اصل ماجرا را نمی دانستم. آن زمان نمی دانستم اسم این کارها دقیقاً چیست. شاید کم کم می فهمیدم به این کار پارتی بازی می گویند البته به گمانم آن موقع هنوز کلمه های ویژه خواری و رانت خواری اختراع نشده بود وگرنه اسم خوبی بودند برای آن کارها. اما بعد ها در صف های دیگر به برخی رابطه های فلسفی عمیق در پشت این کارها پی بردم. بعدها فهمیدم بسیاری از این به قول آن موقع پارتی بازی و به قول امروزی ها ویژه خواری ها خیلی هم بی حکمت و فلسفه نبوده است. چراکه وقتی بقال محل به صف نانوایی می آمد و بدون نوبت نان می گرفت فردا روزی نانوا هم به بقالی می رفت و شیر پنهان شده در اعماق یخچال مغازه را تحویل می گرفت. یا موقعی که کارمند بانک به نانوایی یا بقالی می رفت سریع کارش راه می افتاد پس آن بقال و نانوا هم در مراجعه به بانک نباید معطل می شدند و.... کم کم بود که فهمیدم در ویژه خواری هم باید رعایت یک سری اصول را کرد! به هرحال هرچه بود با گذشت زمان بسیاری از آن صف ها دیگر یا از بین رفت یا خلوت شد. دیگر مردم بیشتر برنج خور شدند یا نان صنعتی مصرف کردند تا نانوایی خلوت شود. خیلی از کارهای بانکی غیرحضوری شد تا من و امثال من وقت شریف بانک را نگیریم و جا برای مشتریان اصلی بانک باز شود. خدا را شکر جنس کوپنی هم از چرخه اقتصاد کشور محو شد تا نوجوانان امروز این مرز و بوم وقت عزیزی که باید صرف کلش آو کلنز بازی شود را بیهوده در صف از دست ندهند.(راستی ایستادن نوجوانان موبایل به دست و هدفون در گوش در صف جنس کوپنی عجب دیدنی می شد!) آپدیت ویژه خواری اما عجیب آنکه توقع و تصور ما از اینکه با از بین رفتن اقتصاد صف محور ریشه ویژه خواری و پارتی بازی کنده می شود اشتباه بود. برعکس هرچه که با گذشت زمان از صف خارج شده و وارد جامعه شدیم با ابعاد جدیدی از این پدیده آشنا شدیم. گویی ویژه خواری که روزی کابوس صف های افسانه ای ما بود داشت پا به پای ما بزرگ می شد. اگر یک روز دادن شیر دولتی به یک عده و محروم کردن دیگران از آن ویژه خواری بود کم کم می دیدیم که استخدام در فلان اداره و شرکت هم تکرار همان داستان بقال و نانوا است. یا روز دیگر دیدیم که پرداخت وام ازدواج همان حکایت شیر دولتی را داشت یعنی در حالی که برای خیلی ها منابع وجود نداشت برای دیگرانی با یک تلفن منابع سرازیر می شد. راستی اگر اشتباه نکنم این رئیس بانک پسر همان بقال محل است که شیر دولتی مردم به دست او بود و اگر درست ببینم آنکه بدون نوبت وام ازدواجش آماده می شود پسر همان نانوای محل است که روزی پدرش به پدر رئیس بانک نان رانتی می داد. بزرگتر که شدیم ویژه خواری هم که دیگر برای خودش مردی شده بود از سطح محلات و ادارات به سطح بالای اقتصاد و سیاست راه پیدا کرده بود. دیگر پیدا کردن رابطه رانت خوار و رانت دهنده کار راحتی نبود. دیگر بحث بانکی و نانوا نبود البته بانک بود نان هم بود، البته شیر تو شیر بود. با گذشت زمان دیگر با رانت خواری در پرداخت وام ازدواج خیلی احساساتی نمی شدیم بلکه پرداخت وام های نجومی آزارمان می داد. دیگر به جای شگفت زده شدن از رابطه رئیس بانک محل با نانوای محل، از اختلاس 123 میلیارد تومانی دهه هفتاد در بانک صادرات شگفت زده می شدیم. دیگر زد و بند عده ای با شهرام جزایری آن هم تا بدنه بالای مسئولان کشور مشمئزکننده بود نه پنهان کردن شیر دولتی. دیگر زد و بند های منجر به فساد اقتصادی سه هزار میلیاردی و دارودسته امیرمنصورخان، ضد حالمان بود. یا زمانی که امانت دار بزرگ ترین بانک دولتی کشور با غفلت مسئولان با انبوه رشوه دریافتی سر از کشوری دوردست درآورد دلمان می خواست از بقال محل حلالیت بطلبیم چرا که او شیر دولتی را پنهان می کرد اما بیژن خان تابعیت کانادایی اش را مخفی نگه داشته بود. زمانی که صرف نظر از اینکه بابک زنجانی در کدام دولت پدید آمد و در کدام دولت بدهکار کلان شد، در حال مشاهده عجز دستگاه های دولتی و قضایی برای وصول بدهکاری او انگشت به دهان ماندیم فهمیدم، بدهکارتر از همسایه ای که از قصاب محل مقدار کمی گوشت نسیه برده بود و توان پرداخت بدهی خود را نداشت نیز وجود دارد. زمانی که طی ماه های گذشته فهمیدم فساد در صندوقی که امانتدار پول معلمان بود و هزاران میلیارد تومان در بانک منسوب به این صندوق وام رانتی و بدون رعایت شرایط به نور چشمی ها پرداخت شده، ناخودآگاه یاد یکی از معلمانم افتادم که بعد از زمان مدرسه با پیکان سوپرخسته اش مسافرکشی می کرد. آنگاه که ماجرای فیش های نجومی مطرح شد یاد پدر خسته ای افتادم که دیگر کوپنی هم ندارد تا برای فرزندان ضعیف خود کمی گوشت یخ زده تهیه کند و بدتر از آن پدری که نه تنها در فیش حقوقی خود حق اوقات فراغت فرزندان ندارد بلکه چند وقت است دیگر فیش حقوقی هم ندارد آخر به دستفروشان در کنار خیابان و مترو که فیش نمی دهند. وقتی شنیدم که رئیس جمهور محترم از اشتغال زایی سخن می گوید یاد مدیرانی افتادم که یک روز در این کشور بیکار نمی مانند، مثلاً روزی نماینده مجلس هستند و آنگاه که با عملکرد درخشان خود دیگر فرصت انتخاب شدن را پیدا نمی کنند مدیر عامل فلان شرکت یا مشاور فلان وزیر و یا معاون فلان دستگاه می شوند در این حال است که یاد پدران و جوانانی می افتم که هر روز به امید کسب روزی از خانه بیرون می روند تا در سر گذرها، چهارراه ها و میادین کسی آنها را برای کارگری روزمزد ببرد. وای خدای من اگر این مرد امروز سر کار نرود شب کودکانش چه خواهند خورد؟ اگر این مرد کار مناسبی پیدا نکند تکلیف جهیزیه دخترش چه می شود؟ کدام اولویت؟ وقتی دیدم نمایندگان مردم به جای تلاش در جهت حل مشکلات کارگران و طبقات محروم جامعه وقت شریف خود را برای تعیین حقوق مدیران آن هم با یک عالمه صفر صرف می کنند یاد جوان روستایی نابینایی افتادم که با من در دفتر روزنامه تماس گرفته بود و می گفت تنها درآمدش یارانه است و حتی به دلیل از بین رفتن سرمایه خودکفایی که بهزیستی به او داده از حمایت این سازمان هم خارج شده است. یاد پیرمردی که از خمین با ما تماس گرفت و کل در آمدش را 45 هزار تومان اعلام می کرد. بله دیگر خیلی وقت است رانت خواری در صف شیر و نان از ذهنم خارج شده و اگر هم یادم بیاید دیگر یک خاطره دور است. به کجا چنین شتابان؟ وقتی که عده ای از مدیران با مصوبه قانونی برای خود حقوق های آنچنانی تعیین می کنند این سوال در ذهن من ایجاد می شود که چرا خیلی وقت ها برای یک کمک 100 هزار تومانی به یک فرد نیازمند در ادارات و سازمان های ما دستور العمل لازم صادر نشده است و مصوبه ای نیست؟ وقتی می شنوم و می خوانم که یک آقازاده در زمان دانشجویی پس از سفارش پدر مرحومش برای داشتن یک کار سرگرم کننده دانشجویی به عضویت هیئت مدیره یک شرکت مهم نفتی منصوب می شود، یاد جوانان تحصیل کرده اما بیکار می افتم که عرصه بر آنها تنگ شده و بعضاً مشغول کارهای خدماتی شده اند. ضمن اینکه بماند همین آقازاده بعدها چه کرد و چه شد. وقتی فرزندان برخی مسئولان برای تحصیل عازم کشورهایی چون انگلیس خبیث، روباه پیر و مهد استعمار! می شوند، یاد کودکان و نوجوانانی می افتم که در سن مدرسه هستند اما هر روز در زمانی که دیگران در حال تحصیل هستند مشغول دستفروشی در مترو می باشند تا کمک خرج خانواده خود باشند. وقتی خانه های اعیانی برخی مسئولان را می بینم که تصور به دست آوردن پول این خانه از حقوق بخور و نمیر! مدیریت دور از ذهن می باشد، یاد آن جانباز قزوینی می افتم که به علت ناتوانی در کار کردن و عقب افتادن قسط های مسکن مهر، خانه اش در حال مصادره توسط بانک بود و دردمندانه با ما تماس گرفت و اگر کمک افراد خیر نبود الان معلوم نبود در کجا باید زندگی می کرد؟ وقتی بختک برخی مسئولان بر سفره غنایم انقلاب را می بینم یاد آن رزمنده ارتشی می افتم که برای من نامه فرستاد تا بگوید چرا بعد از اینکه تمام دوران دفاع مقدس را در جبهه ها بوده امروز با اندک حقوق بازنشستگی سهم و امتیازی در این انقلاب ندارد. یاد آن جانبازی که نامه او به رئیس جمهور یازدهم بهمن امسال در کیهان چاپ شد که چرا علی رغم ادعا برای رونمایی از حقوق شهروندی خدمت به جانبازان حال خوشی ندارد و آیا خدمت به جانبازان جزو حقوق شهروندی نیست. یکی از اعتراض های این جانباز نحوه رفت و آمد جانبازان برای مداوا و هزینه حمل و نقل آنها بود، اما عجیب اینکه چند روز پیش فرزند این جانباز با من تماس گرفت و از جان باختن پدر جانبازش طی سانحه رانندگی خبر داد. این حادثه زمانی رخ داده بود که این جانباز با خودروی شخصی برای گرفتن یک ام.آر.آی از سمنان به تهران آمده بود و در راه بازگشت دچار تصادف شده و جان باخته بود. وقتی زندگی سراسر با بهترین زیستن برخی مسئولان را می بینم یاد مادر عباس، جوان معلول و عقب افتاده ذهنی می افتم که زیر بار نگهداری از فرزند خود عاشقانه و مادرانه پیر شده بود و حتی حس مادریش اجازه نمی داد با وجود مشکل مالی فرزندش را از خود دور کند و به مراکز نگهداری بسپارد. یاد گله های او از مسئولان بهزیستی می افتم که می گفت: چرا مکان تفریحی ویژه ای برای افراد کم توان ذهنی وجود ندارد . البته شاید مسئولانی که خیلی امکان رفاهی دارند بیش از اندازه جلوافتاده ذهنی هستند؟! وقتی رگ های بیرون زده فلان آقا را می بینم که در پاسخ به اعتراض مردم و برخی دلسوزان پس از تصویب سقف حقوق مدیران در مجلس بر افروخته شده بود، یاد مادر و دختر کوچکش می افتم که صبح تا شب در ورودی مترو فال می فروشند. چرا با دیدن این مادر و دختر و هزاران نفر مثل او رگی بیرون زده نمی شود. بالا رفتن حقوق با درجه کولر گازی! چرا اعتراض به مصوبه مجلس در تعیین حقوق مدیران به بهانه آنکه بخشی از این افزایش ویژه مخصوص مدیران در مناطق دورافتاده و بد آب و هوا است محکم پاسخ داده می شود اما کسی نمی گوید حال که افزایش درجه کولرگازی مدیر در مناطق بد آب و هوا باعث بالا رفتن حقوق او می شود چرا از این پول ها صرف رفع محرومیت مردم این مناطق مثل بهداشت و درمان، آب سالم، بیکاری و... نمی شود (ضمن احترام به مدیران لایق و کارگران زحمتکش مناطق محروم و بد آب و هوا). چرا آن مامور که در نقطه صفر مرزی حافظ امنیت و آسایش کشور و مردم است و گاه جان خود را نیز در این راه از دست می دهد از این بذل و بخشش های ویژه بی نصیب است؟ چرا این پول ها صرف رفع مشکل ریزگردها در خوزستان و سیستان نمی شود. حتما مدیری که در فضای غبار آلود خوزستان مدیریت کند حقوق بیشتری می گیرد؟ ویژه خواری با ارزش های انقلاب ما بیگانه است آری دیگر به طور کامل معنی ویژه خواری برای من تغییر پیدا کرده است. راستی چقدر ویژه خواری زود چهره عوض کرد و چه زود رشد کرد. شاید عده ای بگویند ویژه خواری همیشه بوده و مختص دیروز و امروز نیست، اما برای ما که صاحب یک انقلاب ارزش مدار هستیم زیبنده نیست که امروز شاهد ویژه خواری و رانت خواری و تولد طبقه ای اشرافی از مدیران باشیم. هرچند انصافاً در کشور ما همچنان مدیران انقلابی و دلسوز که در پی خدمت و انجام وظیفه هستند وجود دارند و تعداد آنها نیز کم نیست، اما فراموش نکنیم یکی از محوری ترین مطالبات مردم ما که منجر به انقلاب اسلامی شد مبارزه با اشرافی گری و رانت خواری اصحاب قدرت بود. اگر ریخت و پاش و ثروت اندوزی از مسئولان و درباریان در زمان طاغوت منکر و غیر قابل تحمل بود، امروز و در بستر یک نظام اسلامی به مراتب این امور ناپسندتر و زشت تر است. البته اشکال کار در اهداف و تئوری انقلاب ما نیست بلکه به همان اندازه که مسئولان ما از ریل و مسیر انقلاب فاصله گرفتند دچار لغزش و ضربه زدن به انقلاب شدند و دقیقاً چون مردم ما عملکرد این افراد را با خط مشی انقلاب می سنجند از آنان دلخور هستند. امروزه متاسفانه برخی از مسئولان و نه همه آنها از انقلابی گری تنها لابی گری را خوب اجرا می کنند و این باعث خدشه به چهره نورانی انقلاب اسلامی شده است. در طول عمر با برکت انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان چه با عملکرد خود و چه با گفتار و تذکر دلسوزانه خط مشی اصلی انقلاب و انقلابی گری را ترسیم کرده اند، اما گویی برای برخی تنها پست و مسئولیت در این نظام فرصتی برای زراندوزی شده است، امر مذمومی که بارها در بیانات امام راحل و رهبر انقلاب نسبت به عواقب هولناک آن هشدار داده شده است. چرا چنین شد؟ به راستی چه شده است و کجای راه را اشتباه آمده ایم که امروز زراندوزان متصل به قدرت ذخیره نظام خوانده می شوند و فرزندان رشد یافته با حق اوقات فراغت نجومی، این زراندوزی را حق می دانند. نکته مهم این است که با وجود صدور فرمان 8 ماده ای رهبر انقلاب در مبارزه با فساد در سیستم اداری و اقتصادی کشور هیچگاه شاهد اجرایی شدن درست این فرمان مهم نبوده ایم. در اینجا علاقه ندارم به این موضوع بپردازم که این خوی اشرافی گری در بین برخی مدیران و ویژه خواری افراد متصل به قدرت از کجا و چه زمانی و در کدام دولت شروع شد چرا که با این تفکر دوباره محدود به بازی های سیاسی شده و از اصل ماجرا دور می شویم هر چند در این مورد شواهد و مسائلی هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود، اما واقعیت این است که مردم ما امروز خسته از عملکرد برخی مسئولان فارغ از جناح بندی ها و دولت های مختلف این انحرافات را پای نظام می نویسند. پدر و مادری که چند فرزند تحصیل کرده بیکار دارد که سن ازدواج آنها در حال گذشتن است، پدری که در تهیه جهیزیه دخترش درمانده شده، مردی که کار مناسبی ندارد و عملاً بیکار است، کارگری که از عهده اجاره خانه خود برنمی آید، پیرمردی که حقوق بازنشستگی کفاف خرج و مخارج زندگی اش را نمی دهد و مجبور است دستفروشی کند، خانواده ای که در تامین مخارج عضو بیمار خود مانده است، جوانی که نمی تواند سرپناهی برای تشکیل خانواده مهیا کند و بسیاری دیگر از مردم طبقه محروم جامعه کاری به عملکرد این دولت و آن دولت ندارند، بلکه عملکرد بد برخی مسئولان را داخل نظام و انقلاب می دانند. صد افسوس که این اقشار که صاحبان اصلی این انقلاب هستند هنگامی که برخی ویژه خواری ها، حقوق های نجومی و ثروت اندوزی وزیران هزاران میلیاردی که فقط از قبل زیست طولانی آنها در فضای مدیریتی کشور به وجود آمده را می بینند، دیگر تحمل این سختی ها برایشان صدچندان سخت می شود. چه باید کرد؟ اکنون که هنوز این معضلات در بدنه اجرایی کشور علی رغم تعدد مصداق های عینی همه گیر نشده است، بر مسئولان دلسوز و انقلابی، قوه قضائیه، قوه مجریه و نمایندگان آزاده و مردمی واجب است که با بهترین راهکار یا وضع قوانین سختگیرانه و البته به دور از حزب بازی و قبیله گرایی این آفت خطرناک که به جان درخت تنومند انقلاب افتاده است را مهار کنند تا مردم و آیندگان از میوه شیرین این درخت تا همیشه بهره مند شوند. یادی از شهدا چند روز پیش که تعدادی از خانواده های معظم شهدای مدافع حرم مهمان موسسه کیهان بودند، با نگاه به چهره معصوم کودکان و فرزندان این شهدا دردی جانکاه در قلبم رسوخ کرد و با خود پرسیدم مسئولان غفلت زده ای که اسیر چرب و شیرین دنیا شده اند چه پاسخی به این فرزندان شهید و البته خود شهیدان مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس دارند که نه تنها اسیر این ظواهر متعفن نشدند، بلکه جان خود را برای حفظ امنیت و آسایش این مرز و بوم و دفاع از انقلاب اسلامی فدا کردند. مردم گله مندند چرا باید کار به جایی برسد که رهبر انقلاب پس از دفعات زیاد که مسئولان را به رعایت حال مردم و انجام درست وظایف دعوت کردند نهیب برآورند که مسئولان بدانند مردم از عملکرد آنها گله مندند. البته مردم همواره در هر زمان پای کار انقلاب بوده اند و در دفاع از ارزش ها و اصل انقلاب کم نگذاشته اند اما حق دارند از سوء مدیریت ها و زراندوزی های برخی مسئولان رنجیده باشند. نکته پایانی مدیران و مسئولان بدانند عملکرد امروز آنها دیر یا زود در ترازوی عدل الهی مورد بازخواست قرار می گیرد. در کتاب وسایل الشیعه آمده است: امام صادق(ع) به نقل از پدران خود روایت کرده که رسول خدا(ص) فرمود: با خبر باشید هر کس ریاست جمعی را به دوش گیرد، روز قیامت با دستان به گردن زنجیر شده می آید، پس اگر در بین آن مردم بر اساس فرمان خداوند عمل کرده باشد، خداوند آزادش سازد، ولی اگر به ظلم و ستم رفتار کرده باشد، به جهنم روانه کرده و جهنم بد بازگشت گاهی است. ...
یک عکس تکان دهنده در سالروز بستری شدن کیارستمی
به گزارش ایران آنلاین، حامد بهداد که این روزها فیلم سینمایی هفت ماهگی با بازی وی در حال اکران است، یادداشتی از شکوه مقیمی را به مناسبت سالروز بستری شدن عباس کیارستمی در بیمارستان منتشر کرد. بهداد نوشت: روایتی از یک عکس تکان دهنده همزمان با سالروز بستری شدن عباس کیارستمی هر انسانی در قلب خود قصه ای دارد و برای همه ما پیش آمده است حسرت لحظات! اینکه مدام در خودت ...
علت عدم رشد گونه ادبی علمی-تخیلی در ایران چیست؟
ایرانی مهجور و مغفول مانده، یکی از دلایلش این است که دانشمندان و چهره های علمی کشورمان، اشتغالی به نوشتن داستان ندارند. او معتقد است نمی توان انتظار راه صد ساله را یک شبه داشت ولی مقدمات و حرکت های آغازین این ره صدساله هم در کشورمان انجام نشده است. در ادامه مشروح این یادداشت را با عنوان علمی تخیلی: بیم و امید می خوانیم: اولین رمان علمی تخیلی ایران، رستم در قرن بیست و دوم نوشته ...
گشت و گذاری متفاوت در عمارت مسعودیه
.... دانستن قصه های مسعودیه آنجا را برای ما از حالت یک بنای قدیمی درمی آورد و باعث می شود به آن تعلق خاطر پیدا کنیم. بنابراین گزارش، مؤلف کتاب سعی کرده است با مرکزیت این عمارت، بیان روایت گونه ای از تاریخ تهران و عمارتهای آن به مخاطبین عرضه کند. تهران در این کتاب، دیگر آن شهر شلوغ و پررفت و آمد و آلوده، که هر روز با آن سروکار داریم نیست، بلکه مکانی اصیل و پرخاطره است که آشنا شدن با زیبایی های ...
صدای گریه دژخیم در بازار نشر پیچید
سرویس اندیشه جوان ایرانی به نقل از مهر ؛ بخش نشر و کتاب: به گزارش جوان ایرانی، رمان دژخیم می گرید نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی به تازگی توسط انتشارات جهان کتاب و در قالب یکی از عناوین مجموعه پلیسی نقاب منتشر و راهی بازار نشر شد. این کتاب شصت و ششمین عنوان نقاب است. آسانسور ، مرگی که حرفش را می زدی ، کابوس سحرگاهی ، چمن ، قیافه نکبت من ، بزهکاران ، بچه پرروها ، زهر ...
عواید حاصل از فروش جمشید طلوع2 به بنیادکودک اهدا شد
ماه امسال رونمایی شد، برداشتی آزاد از شاهنامه است که آغاز دوران پادشاهی جمشید را روایت می کند. دو جلد بعدی این رمان مصور با عنوان جمشید غروب هم با روایت دوران انحطاط پادشاهی جمشید تا پیش از اکران انیمیشن آخرین داستان منتشر خواهد شد. فائزه سپهرصادقیان، سرپرست تصویرگران و شیوا گل محمدی و داوود دیبا از تصویرگران این رمان مصور هستند. پایان قصه رمان مصورهای دوران پادشاهی جمشید به آغاز قصه ...