سایر منابع:
سایر خبرها
همت چگونه همت شد؟ / از نبرد با ضد انقلاب تا سرداری خیبر /تصاویر
کند و همین امور سبب شد که چندین نوبت از طرف سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک) به او اخطار شود. گوشه و کنار، حرفهای نیش دار او به گوش حکومت رسید و خبر اخطار ساواک در پرونده تازه گشوده اش، ثبت شد. پایش که به شهر قم باز شد و با علما نشست و برخاست کرد، دیگر فقط یک معلم نبود؛ بلکه در مساجد و محافل خصوصی هم سخنرانی می کرد و همین، ساواک را به تعقیب او کشاند. سخنان و افکار او مأمورین شاه را ...
خطاهای کادر درمانی باید ریشه یابی شود/ضرورت ارائه گزارش و تحلیل درست خطاها
دکتر زینب فدایی در گفتگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام پرستاری در خصوص خطاهای پزشکی و پرستاری، افزود: خطاهای پزشکی و پرستاری جز موارد اجتناب ناپذیر در حوزه سلامت به شمار می روند و می بایست رویکرد حوزه سلامت را به سمت کاهش این خطاها پیش برود.خطاهای پزشکی و پرستاری می تواند به تنهایی صورت گیرد و یا مکمل یکدیگر باشند. وی اظهار داشت: ایمنی بیمار، دراجرای برنامه های اعتبار بخشی ...
گزارش کامل برنامه نود با کم ترین حاشیه!
...؛ تعویض ها نتوانستند بازی را رو به جلو پیش ببرند و یک امتیاز گرفتیم. * گزارشی از دو بازی هفته بیست و ششم و پنج مسابقه هفته بیست و هفتم لیگ دسته اول پخش شد. نگاهی به رقابت های هفته 26 و 27 لیگ یک * آیتم فوتسالی این هفته ی برنامه نود پیرامون اوضاع تیمداری باشگاه یاسین پیشرو قم در لیگ برتر فوتسال بود. مشکلات واگذاری تیم فوتسال یاسین پیشرو قم ...
باشگاه دارانی که از اوین سردرآوردند
توان همه را مشابه همدیگر دانست. افرادی مانند مرحوم مسعود درویش، مالک سابق باشگاه شموشک نوشهر جزء خوش نام های عرصه باشگاه داری در ایران اند. درویش سال ها باشگاه شموشک را سرپا نگه داشت؛ بدون اینکه حتی یک بار هم از فوتبال برای مطرح کردن خودش استفاده کند. در استان مازندران همه به نیکی از درویش یاد می کنند. مرحوم درویش هم علاوه بر اینکه به همشهری هایش کمک زیادی می کرد، همیشه برای کمک به ...
آذری: حتما باید از پرسپولیس امتیاز کم کنیم؟
، آرزویشان 2 سال قبل این بود که ذوب آهن سقوط نکند. من به عنوان مدیرعامل و هنرپیشه نقش اول باید از حق ذوب اهن دفاع کنم. باید این دسته از افراد را از کنار ذوب آهن طرد کنیم. می گویند حکم قضایی بگیرید کانون هواداران باشگاه عوامل فحاشی را شناسایی کرده و آنها را نمی گذاریم به ورزشگاه بیایند. در باشگاههای خارجی چون بلیت فروشی در اختیار باشگاههاست، خیلی راحت باشگاه می تواند از ورود ...
تداوم صدرنشینی پیام و کاهش اختلاف امتیازات تیم های مدعی
به گزارش خبرنگار مهر ، دهمین هفته از مسابقات لیگ دسته اول فوتبال باشگاه های استان قم به پایان رسید و در پایان مسابقات این هفته تیم فوتبال پیام توانست به صدرنشینی خود ادامه دهد اما رقابت در تمام جدول نزدیک تر و پیچیده تر شد. تیم فوتبال پیام دوشنبه شب در ادامه این مسابقات در ورزشگاه تختی قم به دیدار عقاب رفت و موفق شد 2 بر یک این تیم را شکست داد و با این پیروزی، شکست تلخ هفته نهم خود ...
در غرب باید دیپلماسی حضرت زینب را اجرا کرد
ذاکرنیوز - جمال طاهری: دکتر مسعود شجره متولد 1330 در تهران ولی اصفهانی الاصل است. او را بیشتر از ایران در مجامع بین المللی می شناسند و رسانه هایی که در مباحث حقوق بشری در دنیا فعال هستند، با نام مسعود شجره و موسسه ای که بنیان نهاده و مدیریت می کند، به خوبی آشنایی دارند؛ به شکلی که اغلب اوقات در کنار سازمان هایی مانند عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر، نام موسسه تحت امر وی که یک مجموعه مردمی حقوق ...
قطعی شدن واگذاری امتیاز نماینده قم در لیگ برتر فوتسال
استان قم به منظور ضمانت حسن انجام تعهدات برای خرید امتیاز و جایگزینی آن در صورت سقوط تیم به دسته پایین تر شروط واگذاری است. مدیر عامل باشگاه یاسین پیشروی قم تصریح کرد: باشگاه یاسین پیشرو از این پس بیش از پیش در خدمت ورزش استان قم خواهد بود و تلاش می کند با هم افزایی و استفاده از تمام ظرفیت ها فعالیتی قابل توجه در عرصه ورزش قم داشته باشد. انتهای پیام/ ...
تصمیم خطرناکی است!
تا 5 میلیون تُن است و مصرف داخلی کشور در سال های اخیر به علت کاهش بودجه های عمرانی به دو میلیون تُن رسیده بوده است، یعنی طی سالهای اخیر هم مصرف داخلی کشور کاهش یافته و هم توان تولید قیر به صورت جدی افزایشی نداشته است، در این میان به طور ناگهانی و بدون اینکه برآوردها و چشم اندازهای توسعه زیرساختی چندان پررونقی برای سال 96 متصور باشد ناگهان سهیمه رایگان را دو برابر افزایش دادن قطعا شوکه کننده است ...
بررسی اتفاقات اخیر شهرداری اهواز در شورای شهر
اتفاقاتی پیش نیاید. اگر این جلسه غیرعلنی برگزار می شد، بهتر بود. شهرداری، افراد نالایق را برکنار کند به گزارش ایسنا؛ عاشور سواری پور، دیگر عضو شورای شهر، نیز گفت: مردم اهواز مستحق بالاتر از آن چیزی که اتفاق افتاد، هستند. انتصاباتی که در شهرداری صورت می گرفت، انتصابات شایسته و بحقی نبود و اتفاقات اخیر نیز افکار عمومی را ملتهب کرد. حتی خارج از استان نیز در این خصوص از ما سؤال می ...
علاسوند: اتفاقات اهواز بزرگنمایی شد/ تلاش می کنیم لیگ را با پیروزی تمام کنیم
.... وی با بیان اینکه ورزش بر جوانمردی پایه گذاری شده است، درباره شایعات مطرح شده مبنی بر کناره گیری یاسین پیشرو از مصاف با گیتی پسند و قهرمانی تیم اصفهانی بدون برگزاری مسابقه پایانی گفت: امیدوارم چنین اتفاقی نیفتد چون لکه ننگی بر فوتسال ما خواهد بود. امیدوارم قهرمان داخل زمین مشخص شود و هر تیمی که شایسته است قهرمان شود و نماینده لایقی برای کشورمان در جام باشگاه های آسیا باشد. تسنیم ...
بغلانی: بازی مقابل پیکان 12 امتیازی بود
و نفت آبادان در جدول رده بندی زیاد نیست و به همین خاطر، هر دو تیم هم برای برد می جنگند. ماشین سازی باید مقابل ما پیروز شود تا در لیگ برتر بماند، اما با این حال، فکر می کنم آنها یکی از تیم هایی هستند که به لیگ دسته یک سقوط خواهند کرد. این دیدار برای ماشین سازی حکم فینال دارد. کاپیتان تیم نفت آبادان جمله اگر قرار است ببازیم، بهتر است با یک گل ببازیم و اگر قرار است با یک گل ببازیم، بهتر ...
نگاهی به 15 برنامه شاخص افق / شبکه گفتمان انقلاب اسلامی چقدر موفق بوده است؟
سال 1390 شکل گرفت و آغاز پخش اولین سری این برنامه از سال 1393 در شبکه افق آغاز شد. نفرات برتر این مسابقه علاوه بر جایزه نقدی، کلاه سبز تکاوری نیروهای ویژه دریایی و اجازه ورود به نیروهای ویژه دریایی را دریافت کردند. کارگردانی سری اول و دوم این مجموعه را حسام اسلامی و حامد شکیبانیا بر عهده داشتند. سری سوم این مسابقه توسط حسام اسلامی، مهدی جبین شناس و مجید عزیزی کارگردانی شد و نویسندگی این مجموعه را ...
مدیران نجومی جز خسارت چه گلی به سر ملت زده اند؟
مرزی و محروم تا 60 درصد دریافت های موضوع این ماده علاوه بر سقف مقرر در این ماده منظور نماید. طبق ماده 38 لایحه برنامه ششم که به تصویب مجلس رسیده مجموع پرداختی ماهانه مقامات و مدیران و کارکنان دستگاه های موضوع ماده 5 قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده 35 این قانون حداکثر دو برابر حداکثر حقوق و مزایای مستمر قابل پرداخت به کارکنان موضوع تبصره ماده 76 قانون مدیریت خدمات کشوری است. ...
نیاز به جسارت در مدیران برای داشتن چابکی استراتژیک
تغییر شوند و از این رو ارتباطات برای حفظ و به روز نگه داشتن هر یک از کارکنان بسیار حیاتی است. استلا برای دوره سه هفته اول، دو دستور جلسه کلی داشت که یکی از آنها در آغاز روز شروع و دیگری در عصر آغاز می شد. استلا اعضای هیات رئیسه خود را به صورت روزانه از موضوعات آگاه می کرد. آنها طبیعتا در ارتباط با موقعیت جدید خود احساس نگرانی می کردند. از این رو او هر روز 5 نفر از اعضای سازمان را به ...
شمسایی: گیگز خاکی تر از مالدینی بود
شدیم و می دانستیم که تیم ها برای بردن تیم ما تلاش می کنند تا مقابل تیمی که قهرمان آسیا شده بهترین نتیجه را بگیرند و دارای انگیزه بسیار بالایی هستند. در چنین شرایطی تیم ما باید انگیزه اش را بهتر می کرد، اما نتوانست. 2- بحث یارگیری و بازیکنانی که از تیم ما رفتند؛ همان طور که اطلاع دارید در تیم فوتسال تا 17 بازیکن می خواهد اما 7 بازیکن اصلی از تیم جدا شدند و تا بخواهیم تغییر بازیکن و شرایط ...
رحمانی: منصوریان همه کاسه کوزه ها را سر من شکست
پوشان برگردد. مقابل صبای قم مساوی کردید. بازی چطور بود؟ شاید باور نکنید، با تمام احترامی که برای صبا قائل هستم اما تمام جریان بازی دست ما بود و می توانستیم سه امتیاز را بگیریم. باتوجه به تعطیلی لیگ بازی خوبی انجام دادیم اما متاسفانه برنده نشدیم. صبا در این دیدار چطور بود؟ فکر می کنم صبا مقابل ما عملکرد بازی های قبلی اش را نداشت. ما خیلی خوب صبا را ...
قهرمانی تیم مخابرات در لیگ تیراندازی بانوان قم
به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم ؛ مسابقات لیگ تیراندازی باشگاه های استان قم در بخش زنان روز دوشنبه به پایان رسید و تیم تیراندازی مخابرات با کسب بیشترین امتیاز در جایگاه قهرمانی این رقابت ها قرار گرفت. با پایان گرفتن رقابت های لیگ استان قم در بخش بانوان تیم مخابرات توانست بیشتری امتیاز را به خود اختصاص دهد و تیم بسیج مهندسین نایب قهرمان این دوره از مسابقات شد و در ...
پرسپولیس همین ثبات را تا قهرمانی حفظ می کند؟
روز نو : هفته بیست وسوم بازی های لیگ برتر کشور دیروز با برگزاری دو بازی به پایان رسید و جدول بعد از اتمام این دو بازی دوباره شاهد تحولات مهمی بود. بعد از اینکه تراکتور و استقلال در روزهای جمعه و شنبه مقابل حریفان متوقف شدند، پرسپولیس از این فرصت نهایت استفاده را برد و دوباره اختلاف خودش با این دو تیم را بیشتر کرد. تعقیب و گریز پرسپولیس و تراکتورسازی در بالای جدول از ابتدای فصل دنبال می ...
درباره عشق آگاپه ای ؛ زلزله یِ جنون
هفته نامه کرگدن - حسنا صدیق: گفت و گو با ایرج شهبازی درباره عشق؛ هم از نگاه عقلایی که بیرون از گود عاشقی ایستاده اند هم از نگاه عاشقانی که شرط اول قدم را جنون می دانند. صحبت کردن از عشق کار سختی است؛ با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن. یا با عقل پیش کشیدن و با عشق پس زدن... مولوی می گوید: گرچه تفسیر زبان روشنگر است/ لیک عشق بی زبان روشن تر است . با وجود تمام این اما و اگرها، به سراغ دکتر ...
آیین تجلیل از نیم قرن خدمت صادقانه پیشکسوتان مدیریت شهری
به گزارش پایگاه خبری - تحلیلی شهر فردا ، مراسم همایش تجلیل از نیم قرن خدمت صادقانه پیشکسوتان مدیریت شهری با عنوان وقتی طهران، تهران شد با سخنرانی دکتر قالیباف، شهردار تهران و مهندس مصطفی منتظرالمهدی، مدیرعامل سازمان بازنشستگی شهرداری تهران و با حضور خانواده کارکنان شهرداری در تالار بزرگ کشور برگزار شد. در ابتدای این مراسم، دکتر قالیباف گفت: شهرداری تهران در مقابل شما عزیزان دو وظیفه ...
تیم آکادمی سلامت قهرمان لیگ تنیس روی میز قم شد
به گزارش خبرنگار مهر ، پرونده لیگ تنیس روی میز باشگاه های استان قم در بخش مردان شامگاه دوشنبه بسته شد و تیم تنیس روی میز آکادمی سلامت با کسب بیشترین امتیاز به مقام قهرمانی این مسابقات دست پیدا کرد. در این رقابت ها که در سالن شهید محمدی ورزشگاه تختی قم به انجام رسید تیم آکادمی سلامت در آخرین مسابقه خود به دیدار تیم آکادمی قائمی رفت و موفق شد این تیم را 4 بر صفر شکست دهد و با حضور در صدر ...
شوالیه های مرگ
به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن ... به گزارش شفاف، و خروجی روز، مرگ است و ارمغان شب، مرگ؛ که روز، هر لحظه مرده می آورند، با بدن های تکه تکه، دست و پای سوخته، گوشت های پخته، استخوان های سیاه، چشم های از حدقه درآمده و شب، برای آنها، برای شوالیه های قدرتمند مرگ با خیال مرگ و کابوس آن می گذرد ... با آوازی غمناک، غمناک خروجی آن روزها هم برای شناسندگان مرگ که در همسایگی مردگان تهرانی خانه دارند، مرگ بود؛ وقتی تن های سوخته و استخوان های جداشده آتش نشان های شهید را آوردند و گفتند: شناسایی کنید. آنها گفتند شناسایی کنید و آن 9 نفر دست به کار شدند؛ 9 پزشکِ پزشکی قانونی استان تهران که دو هفته نخوابیده بودند و حالا کم کم داشت آماده باش شبانه روزی شان تمام می شد. و چه چیز سخت تر از باز کردن لباس های آتش نشان هایی که هیچ ازشان نمانده بود؟ وقتی زیپ لباس هایشان را باز می کردیم، اسکلت ها و گوشت های پخته شان می ریخت. جمجمه هایشان هم کاملا از بین رفته بود ولی پودر نشده بود. یک سری دیگر هم از همان اول که آوردند، استخوان بودند. و چه چیز سهمناک تر از دیدن تن های تکه تکه آتش نشان های ناجی پلاسکو، بعد از آن همه سروصدا، بعد از شنیدن شیون تازه عروسان مردان آتش زده، بعد از آن همه عکسی که شاید کمترین شان، صورت گریان و تکیده مردی بود که جفتش، قُل همیشه یاورش، زیر خروارها خاک و آتش، خُرد شده بود. همین سختی ها هم بود که بغض 15ساله عباس ساداتیِ 50ساله را شکست؛ بغض او را که معاون سالن تشریح پزشکی قانونی تهران است و حالا چسبیده به دیوارهای سرد ساختمان قدیمی کهریزک، زیر آن نور سفید، وسط ویزور چشم های زن جوان کنجکاو تازه از راه رسیده، از روزهایی می گوید که شبانه روز آماده باش بود و وقتی یکی، یکی اجساد آتش نشان ها را برای شناسایی آوردند، اشک، گلوله سهمناکی شد که ریز ریز و پنهانی از چشم های دنیادیده اش به بیرون پرتاب شد. درست است که ما به این کار عادت کرده ایم ولی باز هم خیلی وقت ها موقع کار، احساساتی می شویم و گریه می کنیم. مثلا این حادثه پلاسکو خیلی ما را ناراحت کرد؛ اصلا قبل این که جسدها را ببینیم، اشک ما را درآورده بود. نمی دانم چه مظلومیتی در این بچه ها بود که قبل از این که بدن هایشان پیدا شود، اشک همه را درآورد؛ شاید مظلوم بودنشان و این که از قشر ضعیفند و همیشه با مردمند. حادثه حله و قطار هم ما را بسیار ناراحت کرد. عباس ساداتی یکی از قدیمی ترین هاست؛ یکی از شناخته شده ترین پزشکان سالن تشریح، آن جا که به قول خودش، هر روز کالبد دست کم 30 مرده را می گشایند، در جست وجوی یافتن حقیقت، برای زبانِ دفاع شدنِ بی زبان های دست از دنیاکوتاه. آن روزهایی هم که آتش نشان های معروف تهرانی را می آوردند تا نامشان مشخص شود و هویتشان، دکتر ساداتی مثل همیشه خط مقدم بود، با بغضی سنگین در گلو و زبانی آرام بخش برای هشت دکتر سالن تشریح و تکنیسین های سالن که خودشان به آنها پروسکتور می گویند. چند روز اول منتظر بودیم که جسدی نیاوردند. بعد از آن من یک شب این جا کشیک بودم که یک نفر را آوردند و خود بازپرس کشیک هم آمده بود. موقعی که آمد، داشت تلوتلو می خورد. می گفت چند روز است که نخوابیده ام ولی می خواهم ببینم زمان مرگ این فرد کِی بوده است. اجساد اولیه ای که آوردند همان هایی بودند که می گفتند در موتورخانه گیر کرده بودند. درست است؟ درباره زمان مرگ آنها حرف و حدیث های زیادی بود. بله، اما زمان مرگ با همان زمان وقوع حادثه جور درمی آمد، چون فاسد شده بودند. آنها همان روز اول فوت کرده بودند. یک وقت سنگ به سر آدم می خورد و درجا می میرد، یک وقت زلزله می آید و زیر آوار، جایی هست که بتواند پناه بگیرد و برای یکی، دو ساعت زنده باشد ولی در مورد پلاسکو، بعضی از این افراد جا در جا مرده بودند و بعضی دیگر هم که جا در جا نمرده بودند، بعد از چند ساعت فوت کردند، در همان روز حادثه؛ یعنی این طور نبود که دو، سه روز کسی زنده مانده باشد. ما اجساد را دیدیم، آنها فساد نعشی داشتند و بررسی هایمان نشان داد که روز حادثه فوت کرده بودند. ساعت مرگشان دقیقا به همان روز می خورد. بقیه را هم که روزهای بعد آوردند، بدنشان متلاشی شده بود و از آنها دی ان ای گرفتیم. آمار فوت شده ها هم همانی بود که مراجع قضائی اعلام کردند. نفر آخری را هم که آوردند و گفتند کارگر بوده، من خودم دیدم، اعضای بدنش کاملا متلاشی شده بود. و غم یادآوری، لبخند گشاده و ملایم ساداتی را چنگ می زند و قورت می دهد: تمام فیلم های پلاسکو را در تلفن همراهم ذخیره کرده بودم؛ آن آتش نشانی که در پنجره بود، نتوانسته بود وارد سبد نجات شود و فوت کرد. جمجمه او شکسته بود و ما سرش را دوباره درست کردیم. فیلم او را در گوشی ام داشتم، می گفتند یکی، دو ماه مانده بود تا خدمتش تمام شود، خب، این برای ما خیلی ناراحت کننده بود. مرده ها نقش اول زندگی دکتر ساداتی اند؛ زندگی کسی که از نگهبان های ساختمان پزشکی قانونی در کهریزک که بامعنا به بهشت زهرا چسبیده است تا منشی ها و حراست و تکنیسین ها، او را زبان گویای تاریخ پزشکی قانونی می دانند. حالا هم او که در یک صبح سرد و بعد از یک شب تا صبح شیفت، نشسته در اتاقش و با صورتی خندان و بشاش، از روزهای پرتلاطم حادثه پلاسکو می گوید، اشاره اش مدام به نقش مرده ها در زندگی اش است، در کارش و روحیه اش: خب، لحظاتی هست که کم می آورم و حتی می زنم زیر گریه. مثلا در قضیه حادثه حله باز توانستم خودم را جمع و جور کنم با این که حدود 40–50 نفر را این جا آوردند که بدن هایشان متلاشی شده بود، ولی در حادثه پلاسکو گریه کردم، به نظرم این آتش نشان ها هیچ فرقی با شهدای غواص ندارند با این فرق که شهدای غواص می دانستند که دارند به سمت شهادت می روند ولی این بنده خداها نمی دانستند که قرار است بمیرند و آن روز با بقیه روزها فرق می کند. آنها بیرون آمده بودند و باز به داخل ساختمان رفتند تا مردم را نجات دهند. بعد از پلاسکو، من خودم را بارها جای خانواده های آتش نشانان قرار می دادم و گریه می کردم تا خودم را خالی کنم. من خانواده های آنها را می دیدم که برگه به دست در راهروهای این جا می رفتند و می آمدند و گریه می کردند. گریه خیلی خوب است، خیلی بد است که می گویند مردها نباید گریه کنند، آدم هایی که گریه نمی کنند، یک دفعه می ترکند. و اینجاست که زنگ قدیمی تلفن اتاق رنگ و رورفته معاون سالن تشریح، حس او را به هم می ریزد؛ صحبت از یک جسد یخ زده است، جسدی که آن را از خارج کشور آورده اند و گذاشته اند بدنش نرم و جواز برایش صادر شود و حالا این دکتر ساداتی است که باید مهر دفن شدن او را برای زیر خاک منتظر پذیرنده گورستان بزند پایین پرونده اش. جواز مرگ صادرکردن برای مرده ها سال هاست در سرنوشت اوست؛ مثل سرنوشت محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح پزشکی قانونی که وقتی پیراهن سفید دکتری اش را می پوشد و جا می گیرد پشت میز رنگ و رورفته اتاقش، دستی به چال چونه ته ریش دارش می کشد و حرف هایش را مثل معاونش از پلاسکو شروع می کند؛ از آن روزها که سخت ترین شدند در یادش برای سال های سال. اولین آتش نشانی که آمد از بیمارستان مطهری به این جا منتقل شد و قابل شناسایی بود؛ چون چهره اش سالم مانده بود. هر چه یافتن پیکرها با تأخیر اتفاق افتاد، شناسایی از طریق چهره ها سخت تر شد. شناختن کسانی که در روزهای اول از زیر آوار پیدا شدند، از چهره راحت تر بود ولی بعد از آن به دلیل حجم آوار و میزان حرارت، دیگر پیکرها از روی ظاهر قابل شناسایی نبودند. البته متعلقاتی اطرافشان بود ولی مشخص نبود که مال آن شخص باشد. با آن وضعیت، ما برای این که ضریب اطمینان را بالا ببریم، آزمایش دی ان ای انجام دادیم. نکته مهمی که وجود دارد این است که در این حوادث دسته جمعی، حضور پزشکی قانونی در صحنه الزامی است؛ در صورتی که در مدیریت بحران ما چندان نقش پزشکی قانونی را در آن مرحله پررنگ نمی بینند، یعنی فکر می کنند که خب ما پیکرها را پیدا می کنیم و بعد می فرستیم که شما بقیه کارها را انجام دهید. آمار جانباخته ها همانی بود که اعلام شد؟ بله، 16 آتش نشان بودند که شناسایی شدند؛ 5 تا هم جانباخته غیرآتش نشان؛ کلا 21 نفر. هنوز هم از بین نخاله ها قطعات و تکه های اجساد را برای شما می فرستند؟ بله، برای ما می فرستند و ما هم می فرستیم آزمایش ژنتیک، هنوز جواب قطعی به دست ما نرسیده است. آمار ما همان آمار قبلی است. یعنی در نخاله ها کسی پیدا نشده است؟ مثلا آن نگهبان؟ آن نگهبان، پنجمی بود که پیدا کردند. مابقی که برای ما فرستادند، قطعات استخوان کوچک و بزرگ بود که هنوز جواب قطعی آنها نیامده است. از نگهبان هم قطعاتی از بدنش به این جا آمد؟ یک پیکر نیمه کامل بود، با آزمایش ژنتیک تطبیق دادیم و احراز هویت قطعی انجام شد. آن روزها همه پزشکان و تکنیسین های پزشکی قانونی استان تهران در ساختمان کهریزک هر دقیقه منتظر بودند که کسی را بیاورند برای شناسایی، تا جوابی داشته باشند برای گفتن به خانواده های چشم انتظارشان؛ محبوبه عسگری 42ساله، زن تر و فرز و باتجربه کادر پزشکی هم یکی از آنها بود. او یکی از سه زنی است که در کادر پزشکان پزشکی قانونی کار می کند و حالا با ناخن های لاک زده و صورتی ریز و قشنگ و با پلک هایی که خستگی شیفت از شب تا صبح دیروز، آنها را با شیب ملایمی روی حدقه هایش چشمش انداخته، از نیمه دوم امسال می گوید که یکی از سخت ترین تجربه های کاری اش بود؛ نمونه اش همین حادثه پلاسکو. او یکی از شناسندگان آتش نشان های شهید و سوخته بود. مرگ آتش نشان ها خیلی ها را جریحه دار کرد، همه آماده باش بودند. در سالن تشریح بالای سر آنها بودم و با همکارانم، جواز دفن می دادیم، خیلی تأسف آور بود. لباس های آتش نشان ها نسوخته بود ولی وقتی آنها را باز می کردیم، فکر می کردیم که جسد سالم است، در حالی که کامل از بین رفته بود، برخی تبدیل به استخوان شده بود. و حال و روز او هم آن روزها مثل بیشتر همکارهایش بود. خب خیلی تأثیر منفی روی ما می گذاشت، خیلی متأثر می شدم اما با دقت هر چه تمام تر، برای تعیین دی ان ای، کارشان را انجام دادیم، فرستادیم برای بخش دی ان ای، پیگیری های لازم انجام شد، کالبدشکافی خوب انجام شد و حنجره ها را خوب نگاه کردیم آنهایی که عضله مانده بود و استخوان هایی که سالم بود به دی ان ای فرستادیم. به هر حال مردم منتظر بودند و چشمشان به نظر ما. این که آن روزها می گفتند بدن هایشان به پودر تبدیل شده بود، درست نبود؟ نه پودر نشده بودند ولی بعضی استخوان ها به طور شدیدی از بین رفته بود به طوری که فقط قسمت هایی از استخوان مانده بود. برای بعضی دیگر هم حرارت زیاد، باعث شده بود فساد اتفاق بیفتد. مهم ترین فاکتور فساد جسد، حرارت بالاست، چون حرارت محیط بالا بود، میکروب هایی که باعث فساد می شوند، در داخل ریه و روده بزرگ هستند و شروع به فعالیت می کنند. در روز تشییع جنازه، حستان چطور بود، وقتی دیدی که آن جمعیت زیاد به بدرقه آنها آمده بودند. آن روز این جا غم عجیبی داشت. اسامی شان را که اعلام می کردند، مدام با خودم می گفتم اینها را از زیر دست ما با آن وضعیت بردند، آنها را ما شناسایی کردیم، من همه شان را دیدم. و دنبال حرف های محبوبه عسگری را نیکو دهقانی زاده ، دیگر پزشک زنی که جزو اصلی ترین شناسندگان اجساد در پزشکی قانونی است، پی می گیرد؛ زنی با صورتی تپل، چشم هایی روشن و با تجربه و صدایی نازک که حس، اولین نکته بیرونی آن است. او تازه از سالن تشریح آمده با دستکشی سفید روی دست های گوشتالو و ماسکی سفیدتر که به اعتقاد همکارهایش عبور می دهد میکروب هایی را که باید سدشان شود؛ تا بیاید دستکش ها را دربیاورد و امضاهای لازم را برای اجساد تر و تازه امروز بنشاند پایین پرونده های سبز، فرصت، خودش را نشان می دهد برای حرف زدن درباره آن روزهای خون و آتش: من جزو کسانی بودم که آن روزها از این ماجرا خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم؛ خیلی، خیلی، خیلی. واقعا خیلی. این ماجرا خیلی فرق می کرد. یادم است سقوط هواپیمای آنتونوف که اتفاق افتاد هم همین حال را داشتم. همه جسدهایی را که بررسی می کردم، با خودم می گفتم که خب هر کدام اینها عازم جایی بوده اند و حالا این جا خوابیده اند؛ مدام گریه می کردم. برای پلاسکو هم در خود سالن تشریح گریه می کردم. همکارها خودشان را کنترل می کردند ولی من همین طور کار می کردم و حین کار گریه می کردم. موقع در سالن تشریح کارکردن، وقتی بدانی که آن ماجرا یک اتفاق بولد است، خب برایت خیلی تأثیرگذار است. در آن چند روز عکس هایشان را دیده بودیم و وقتی آنها را برای شناسایی آوردند، خیلی سخت بود، واقعا سخت بود. وقتی جسد به سالن تشریح می آید، نباید وارد حواشی آن بشوی، این که بستگانش چه کسانی بوده و چه اتفاقی افتاده است، وگرنه خیلی اذیت می شوی. روز تشییع آتش نشان ها این حس را داشتم که اینهایی که با آن شکوه روی دست مردم تشییع می شدند، ما بالای سرشان بودیم و تشخیص شان دادیم. خیلی حس عجیبی بود. اما مرگ، چطور خودش را به آنها نشان می دهد، وقتی که هر روز. . . گرداگرد آنها را مردگانی زیبا فراگرفته اند آنها 9 نفرند؛ با حدود 20 نفر دستیار که مسئول اصلی شکافتن بدن مرده هایند؛ با گله ای همیشگی که چرا همه فکر می کنند ما بدن های اجساد را تکه و پاره می کنیم؟ آنها 9 نفرند با ماهی حدود سه تا چهار میلیون حقوق و یک دنیا سختی؛ 9 نفر و دستیارانی که در طول سال، 10 تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد را در سالن تشریح پزشکی قانونی تهران بررسی می کنند. هیچ کدام از پزشکان پزشکی قانونی را سرنوشت به سالن تشریح نکشاند؛ همه شان انتخاب کردند. مثل دکتر ساداتی که هر چند عجیب ولی انتخابش درنهایت کارکردن با مرده ها شد: این را شنیده اید که می گویند هر کس از چیزی بدش بیاید، ناخودآگاه به سمتش می رود؟ من بچه که بودم و حتی بزرگتر که شدم، مدرسه ام را یک بار به این دلیل که کنار بیمارستان بود، عوض کردم؛ یک بار به این دلیل که کنار قبرستان بود و جالب است که اگر یک بار در خیابانی بودم که تابوت و جنازه ای را از آن می بردند، من دیگر از آن خیابان رد نمی شدم. اما زندگی هر روز، مرحله ای را جلوی پای آدم ها می گذارد که خودشان فکرش را هم نمی کنند. در زمان پزشکی عمومی، با وجود همه اینها باز هم وقتی یک جسد را در بیمارستان می دیدم، خیلی کمتر تحت تأثیر قرار می گرفتم تا مثلا وقتی در قبرستان می دیدم که تابوتی را می بردند، حسش کاملا متفاوت بود ولی وقتی وارد پزشکی قانونی شدم، همان ماه اول وارد تالار تشریح شدم. جسد هم انواع و اقسام داشت؛ یک وقت هایی جسد تر و تمیز است، ولی جسد فاسد، جسدی که زیر خاک بوده آن را درآورده اند و برخورد خانواده ها و مسائل احساسی هم مطرح بود؛ اینها مسائلی بود که اوایلش روبه رو شدن با آنها سخت بود و کم کم به آن خو گرفتم. او یادش می آید آن اول که در تالار تشریح پارک شهر کار می کرد، همکار آذری زبانش همیشه حرف شیرینی به او می زد: او به من می گفت دکتر ساداتی از مرده ها نترس، از زنده ها بترس؛ می گفت امروز داشتم می آمدم در اتوبوس مردم داشتند من را له می کردند، این مرده ها که کاری به کار ما ندارند. این جمله او برای من قشنگ بود، دیدم واقعا راست می گوید و مرده هایی که ما با آنها کار می کنیم، بی ضررترین و بی خطرترین آدم ها هستند ولی به هر حال این کار سخت است، آلودگی و بیماری دارد ولی باز هم بیماری هایی که از طرف آدم های زنده ما را تهدید می کند، خطرشان خیلی بیشتر از این مرده های بی آزار است. منظور از بیماری ها، اچ آی وی و هپاتیت و سل ریوی است، کافی است زمان خونگیری سوزن به دست ما فرو برود، این موضوع ما را خیلی تهدید می کند. همه اش اما این انواع و اقسام بیماری ها نیست؛ ساداتی از تجربه هایی می گوید که در این سال ها، زندگی او را پر و پرتر کرده است؛ تجربه هایی خاص از مرگ: فقط این حوادث جمعی نیستند که ما را ناراحت می کنند؛ مثلا من معمولا شب های سال تحویل این جا کشیک هستم. آن لحظه ای که عید می شود و مثلا پدری می آید که نیم ساعت پیش بچه هایش تصادف کرده اند و دو سه تایی با هم مرده اند، نمی توانید تصورش را کنید که چقدر برای ما سخت است. همین الان هم که دارم درباره اش صحبت می کنم، بغض کرده ام یا مثلا نیم ساعت مانده به سال تحویل، جسد یک پیک موتوری را می آورند که چیزی را جایی می برده تا خرج زن و بچه اش را دربیاورد و حالا با مغز ترکیده در تصادف، او را برای شناسایی می آورند؛ خب اینها ما را خیلی اذیت می کند. و راست می گوید، بغض مانعی می شود برای ادامه دادن. یا مثلا صبح های زود می آییم و می بینیم که یک کارگر شهرداری یا سوپوری را که در خیابان ها کار می کنند با همان لباس کارشان آورده اند، چون در خیابان ماشین به آنها زده و کشته شده اند. کلا سوپورها به دلیل این که لباس شبرنگ تنشان است، کمتر دقت می کنند و فکر می کنند راننده ها آنها را می بینند ولی راننده ها خیلی راحت آنها را می زنند. خیلی وقت ها صبح ها در راه سازمان، ما آنها را می بینیم که خیابان ها را تمیز می کنند و بعد دو ساعت می بینیم که جسدشان را با همان لباس کارشان آورده اند. خب اینها ما را ناراحت می کند. کاش به آنها آموزشی داده شود، چون خیلی بی محابا در خیابان کار می کنند. این حرف همه کسانی است که در سالن تشریح پزشکی قانونی کار می کنند؛ نگاه مردم به آنها، ترسشان، کلیشه های معمولی که سال هاست با آنها دست به گریبانند و احتیاط های افراطی که سبک زندگی شان شده؛ محبوبه عسگری ، یکی از سه پزشک زن سالن تشریح هم سال هاست درگیر این حرف هاست. مردم از ما می پرسند از مرده ها نمی ترسید؟ نام پزشکی قانونی که می آید، همه فکر می کنند یک جسد روی دست ماست. اما واقعیت این نیست، من کمیسیون پزشکی برای قصور پزشکی می روم، فوت هایی که در بیمارستان ها رخ می دهد یا درصد ارش و دیه که انجام می شود، آن جا دیگر مرده ای وجود ندارد. به عنوان پزشک جنایی و قتل اگر باشد، سر صحنه فوت می رویم، این جا موارد خاصی می آورند، گلوله خوردگی و چاقوخوردگی یا در مراکز نگهداری می شوند یا از سالمندان و... علت فوت آنها را هم تعیین می کنیم. 5 درصد کار پزشکی قانونی تشریح است. اگر بروید در معاینات، آنها اصلا تشریح نمی بینند، ارش و دیه می بینند، کسی که در کمیسیون کار می کنند، اصلا جسد نمی بیند. شما این جا فقط روی زنان کار می کنید؟ نه؛ در سالن تشریح من فقط روی زن ها کار نمی کنم. مردها هم خانم ها را می بینند ولی اگر خانم جوان باشد، ممکن است خانم ها ببینند، باید نمونه برداری از واژن انجام شود. تعداد زنانی که این جا می آورند نسبت به مردان کمتر است؟ مردان بیشتر هستند چون حادثه کار بیشتر برای مردان است. اوردوز بیشتر مربوط به آقایان است یا سکته های قلبی. خودکشی های اگرسیو، بیشتر برای مردهاست و.... خیلی ها ممکن است تا متوجه شوند شغل تان این است، فکر کنند که تأثیر این کار روی زندگی شما چه می تواند باشد؟ من بابت هر یک موردی که می بینم ناراحت می شوم مثلا جوانها را که می بینم، قتل و گلوله ای. نگرانی در من ایجاد می شود، اما این که هیچ حقی ضایع نشود، قتلی صورت گرفته، وضعیتی ایجاد شده، این که این قتل بوده یا خودکشی و... برای من مهم است که حقش ضایع نشود. وقتی استراحت می کنم یا در خواب، می فهمم که این کار رویم تأثیر می گذارد، در خانه که به این مسأله فکر می کنم، احساس می کنم چه تصادف سختی بود یا مثلا در برنامه های تلگرام می بینم، کسی که خودکشی کرده، همه ابراز تأسف می کنند، من آن روز آن جسد را دیده ام اما نمی توانم حرف بزنم، چون اینها اسرار پزشکی به شمار می رود. در خانه هم کسی از من سوالی نمی پرسد، عادتشان دادم. امروز چند تا جسد دیده اید؟ من دیشب کشیک بودم، امروز از ساعت 6:30 تا 8، 10 تا جسد دیدم. دیروز هم سر یک صحنه احتمال قتل رفتم، هم بیمارستان رفتم و هم خانه رفتم صحنه دیدم، نمونه های بیمارستان را هم دیدم، یک سری موارد در خیابان آمده بودند، مجهول الهویه آورده بودند، آن را هم دیدم. بررسی هر جسد حدودا چقدر طول می کشد تا کار تمام شود؟ بستگی به کیس دارد، اگر مورد جراحی باشد، ممکن است یک ساعت هم طول بکشد، اگر گلوله خورده باشد باید سر تا پایش را عکس بگیرم که ببینم آثار گلوله وجود دارد یا ندارد. و در میان همه این تجربه های معمول، دیدن کدام مرده برای آنها خاص تر از همیشه بوده است؟ چرا که... مرگ، مسخی است دردناک در کوچه های شایعه برای من دیدن جسد یک بچه بسیار سخت است. بارها شده که حتی گریه کرده ام و هیچ وقت برایم عادی نمی شود. مرگ هیچ وقت برای ما عادی نمی شود، درست است که کارمان است ولی نه، آن ترومایی که باید در روح و روان و جسم ما بگذارد، می گذارد. آن حالت محتاط بودن و... را در ما ایجاد می کند؛ مثلا من همیشه نگرانم که برای اطرافیانم و فرزندانم نگرانم. اینها حرف های نیکو دهقانی زاده است؛ دیگر پزشکی که می نشیند به گفتن خاطره های جور و واجورش در این سال های گشایندگی کالبد. مثلا یک پرونده داشتم، موقعی که یزد کار می کردم. از طبس پزشکمان زنگ زد گفت جسدی در خیابان افتاده بوده، تصادفی و له و لورده، گفت خانم دکتر جوازش را بدهم؟ من همیشه در ذهنم این بود که باید به این نوع جسدها خیلی حواست جمع باشد چون ممکن است او را به قتل رسانده و برای اختفای موضوع، او را به حالت تصادف در خیابان رها کرده باشند. خلاصه به دکتر گفتم ببین اگر علایم زمان حیات دارد و واقعا تصادفی است، جوازش را بده، اگرنه به هیچ وجه. گفت دادستان خیلی اصرار دارد که جوازش را صادر کنیم، خلاصه فردایش جسد را فرستادند مرکز و رفتم بررسی کردم، هیچی از جسد نمانده بود یعنی نمی شد فهمید سرش کجاست و تنش کجا، به همکارها هم گفتم و آنها گفتند تصادفی است. بعدش به پروسکتورمان که جسد را باز می کند، گفتم پشتش سه تا سوراخ کوچک است، گفتم پشتش را باز کن، سوآپ زدیم دیدیم رفت تا قفسه سینه، گفتم وای خاک عالم، یک وقت این گلوله نباشد؟ بعدش فرستادیمش رادیولوژی، دیدیم گلوله است. بعدش همکارم گفت واقعا که تو شوالیه ای، چطوری فهمیدی؟ اینها ولی همه خاطره های خاص نیستند؛ جالب ترین خاطره ها را شاید دکتر ساداتی، معاون سالن تشریح می گوید با آن شوقی که برای گفتن و گفتن دارد: اجساد هنرمندان و ورزشکاران بارها شده که به این جا منتقل شده؛ مثلا اولادی و خدابیامرز هادی نوروزی را که بازیکنان پرسپولس بودند، برای کالبدشکافی این جا آوردند. من پرسپولیس دوآتشه ام، خودم بالای سر اولادی بودم موقع کالبدشکافی. روزی هم که هادی نوروزی فوت کرد، من شیفت بودم، زنگ زدم به بچه ها گفتم برای هادی خیلی مواظب باشند. مثلا همین اولادی را خودم کالبدگشایی کردم. بچه مازندران بود و من هم بچه مازندرانم و وقتی دیدم پدرش در برنامه 90 صحبت و گریه می کرد، یک ساعت گریه کردم. ما خیلی از این هنرمندان را می شناسیم و اجسادشان را می آورند و ما بررسی شان می کنیم. و حالا نوبت گفتن از تلخ ترین خاطره است: ما این جا همکاری داشتیم که پنجشنبه ها می آمد و به ما کمک می کرد. یک روز صبح که آمدم سر کار، دیدم یک پرونده ای آمده و اسم همین آقا که همکارمان بود روی آن است، به خودم گفتم حتما اشتباه است یا اسمش شبیه همکارمان است ولی بعد یکی از همکارها گفت که همان است و دستور قضائی بر کالبدگشایی بود. هیچ کس حاضر نبود که کار را انجام دهد، خلاصه همه کنار کشیدند و رئیس تالار گفت دکتر ساداتی شما سابقه ات از همه بیشتر است، شما زحمت را بکش. دلیل مرگش عارضه قلبی بود و خب آن روز خیلی به من سخت گذشت. این روز و شب های سخت اما کم نیستند: شب هایی که این جا کشیک هستیم، صبح ساعت 6 که از خواب بیدار می شویم، وارد سالنی می شویم که حدود 30 جسد را کنار هم خوابانده اند؛ شما حساب کن بیشتر صبح های ما این طوری شروع می شود. این اجساد هم انواع و اقسام دارند؛ مثلا یکی را می بینی با کت و شلوار و کراوات روی تخت است، بعد می بینیم که مثلا با کیف سامسونت در فرودگاه بوده و داشته می رفته خارج کشور اما سکته کرده و مرده است. این جا به ما آموخته است که زندگی واقعا همین است؛ طرف با کت و شلوار و آمال و آرزو دارد می رود مثلا سواحل بارسلونا، یک دفعه سر از پزشکی قانونی درمی آورد یا مثلا یک بار استاد دانشگاه خودمان را که 70سالش بود در سالن تشریح دیدیم و یکی، دو نفر از پزشکانمان تا ظهر در شوک بودند. و آخرین حرف ها از زبان محمدجواد هدایت شده ، رئیس تالار تشریح است. او از اجساد مجهول الهویه می گوید و مومیایی کردن بعضی از آنها. تعداد اجساد مجهول الهویه زیاد است؟ تعدادشان خیلی زیاد نیست. شاید در روز، متوسط دو تا سه نفر باشند که ممکن است فردی در اماکن عمومی فوت کرده باشد و کارت هویت همراهش نباشد. این جا کاری که انجام می شود عکس و فیلم گرفته می شود. با هماهنگی با پلیس آگاهی داریم این عکس ها را در اختیار آنها قرار می دهیم. کسی که گمشده ای دارد، اول به پلیس مراجعه می کند. پزشکی قانونی روالش این است که اگر بخواهد عکس های ما را ببیند باید از مراجع انتظامی و قضائی نامه ای داشته باشند. به همین دلیل افراد ابتدا به کلانتری و آگاهی مراجعه کنند و آن جا عکس ها را به خانواده نشان می دهند و بعد ما در جریان قرار می گیریم. با این روند، 90 درصد افراد مجهول الهویه هویت دار می شوند. آنهایی که نمی شوند، با هماهنگی قوه قضائیه دفن می شوند، البته اینها طی یکی، دو ماه شناسایی می شوند. در ماه مشخص است که چه تعداد اصلا شناسایی نمی شوند؟ شاید زیر 10 نفر باشند. جای خاصی این اجساد را دفن می کنند؟ احتمالا؛ ما در تهران این اجساد را به بهشت زهرا منتقل می کنیم. چون به هرحال هم سردخانه ما محدودیت دارد و هم این که جسد بعد از مدتی فاسد می شود. سردخانه نقش کُند کردن فساد جسد را دارد نه متوقف کردن آن. جسدی که سه روزه فاسد می شود، در سردخانه دو هفته ای فاسد می شود. ما نمونه برداری و مستندسازی می کنیم. بعد از دستور قضائی جسد دفن می شود، مثلا بعد از 6 ماه اگر خانواده آمدند، ما با نمونه برداری که کردیم، مطابقت می دهیم و به این ترتیب جسد هویت دار می شود. درخواست مومیایی کردن جسد هم می شود؟ معمولا از طرف چه کسانی و چقدر هزینه اش می شود؟ مومیایی کردن اجساد، برای اجسادی است که از کشور خارج می شوند، چون اینها باید در هواپیما قرار گیرند. دلیل این کار هم جلوگیری از فاسد شدن جسد و انتقال بیماری است. این کار را ما با درخواست اولیای دم با مواد تثبیت کننده ای انجام می دهیم که مانع از فساد جسد می شود. چون به هرحال این جسد قرار است در بار مسافر و داخل هواپیما قرار گیرد، هزینه آن هم براساس تعرفه های دولتی که مصوب قوه قضائیه است، تعیین می شود. هزینه آن چقدر است؟ الان فکر می کنم حدود دو میلیون تومان است. درِ بزرگ و سفید پزشکی قانونی نزدیک ظهر بسته می شود؛ با سروصدایی که به صدای خودرو بزرگ حمل اجساد درمی آمیزد، خودرو بزرگی که بدن های امروز را آورده برای پزشک های منتظر تا شناسایی شوند، دلیل مرگشان مشخص شود و... و آنها زبانی بشوند برای بی زبان ها، در برزخ مرده ها. مهمترین نکات حرف های پزشکان تالار تشریح به گفته این پزشکان بیشتر پیکرهای آتش نشانان حادثه پلاسکو به کلی از بین رفته و از آنها تنها قطعاتی باقی مانده بود پزشکان سالن تشریح پزشکی قانونی می گویند همه زیرآوارماندگان حادثه پلاسکو همان روز اول جانشان را از دست داده بودند در طول سال، 10 هزار تا 11 هزار جسد، ماهانه بین 900 تا 1000 و روزانه بین 30 تا 35 جسد برای بررسی به سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می آیند در حال حاضر در پزشکی قانونی استان تهران 9 پزشک، مسئول شناسایی و تشخیص علت مرگ اجسادند از این 9 پزشک، 6 نفر مرد و 3 نفر زن هستند پزشکان پزشکی قانونی هرماه بین سه تا چهار میلیون تومان حقوق می گیرند بر اساس عرف پزشکی قانونی، حوادثی که بالای 12 کشته داشته باشند، حوادث بحرانی اند هرماه حدود 10 جسد مجهول الهویه وارد سالن تشریح پزشکی قانونی تهران می شوند معمولا هویت 90 درصد اجساد مجهول الهویه تهرانی مشخص می شود هزینه مومیایی کردن اجساد برای خروج از کشور دو میلیون تومان است منبع:روزنامه ی شهروند ...
در موصل و کرکوک واقعاً چه خبر است؟!
ملل و همچنین سران لشکر امریکایی مستقر در منطقه قول داده بودند که در صورت در اختیار گرفتن کنترل شهر دست به سرقت و تاراج اموال عمومی و خصوصی نمی زنند اما این فقط یک ادعا بود. پیشمرگ های کرد در ورودی شهر ایستاده و سعی در کنترل افراد واردشونده و خروج کننده داشتند اما در یک بلبشوی واقعی که معلوم نبود چه کسی حافظ اموال مردم است و چه کسی غارت کننده آن هر دقیقه اتومبیلی گرد و خاک گرفته و شتابان از مقابل ...
ذوب آهن نیم فصل دوم ذوب شد/ آیا تیم حسینی دوباره برمی گردد؟
به گزارش خبرنگار مهر ، سبز پوشان اصفهان بعد از جدایی یحیی گل محمدی که در پایان هفته هفتم و در پی شکست این تیم برابر استقلال حادث شد، با سید مجتبی حسینی کار خود را دنبال کردند. شروع کار با حسینی خوب، امیدوار کننده و شیرین بود. به نوعی که این تیم بعد از جدایی گل محمدی در رده چهاردهم جدول قرار داشت و به لطف نتایج درخشانی که در شروع کار حسینی حاصل شد، تا رده سوم جدول هم بالا آمد. حسینی ...
آخرین ایستگاه مسیر قهرمانی لیگ فوتسال؛ دبیری و مس منتظر لغزش گیتی پسند
نمایندگان فوتسال آذربایجان در آخرین هفته رقابت های فوتسال لیگ برتر منتظر کوچکترین لغزش از طرف تیم صدرنشین گیتی پسند هستند تا قهرمانی را از آن خود کنند. تبریزمن، سرویس ورزشی : هفته بیست و ششم و پایانی رقابت های لیگ برتر فوتسال فردا (چهارشنبه) با برگزاری هفت دیدار به صورت همزمان از ساعت 16:00 برگزار خواهد شد. در مهمترین دیدارهای این هفته تیم گیتی پسند 57 امتیازی به عنوان مدعی اول قهرمانی ...
مشروح برنامه 16 اسفند نود / سروش رفیعی زننده گل سال
شش هفته خلاصه مسابقه صبای قم 0-0 فولاد نکته: فولاد در سه تقابل اخیر با صبا گل نخورده صبا در هفت بازی پنج کلین شیت داشته گل ها و نتایج مسابقات هفته بیست و ششم و هفتم لیگ دسته اول پخش شد. گزارشی از مشکلات واگذاری تیم فوتبال یاسین پیشرو قم و بازی نکردن این تیم مقابل شهرداری ساوه پخش شد. سرنوشت عجیب تیم شهرداری اردبیل پس از واگذاری موضوع گزارش انتهایی این ...
باید برای ترکیه چه کنیم؟
کرد فقط به خاطر گزارشی تحقیقی درباره یکی از رهبران پ ک ک؛ این هفته او حکم دیگری به جرم توهین به رئیس جمهوری دریافت کرد. جمال با آرامش به من در مورد شرایط در زندان های ترکیه گفت. اخیرا خبرنگاری ترکی- آلمانی که برای روزنامه آلمانی دی ولت کار می کرد، دستگیر شد. این خبرنگار به جرم کار برای شبکه گولنیست ها که نیروی اصلی پشت تلاش برای کودتا در تابستان گذشته نامیده می شود، زندانی شده است. گورسل، ستون ...
هفته آخر لیگ برتر فوتسال و چهار مدعی قهرمانی
که طی دو هفته گذشته سقوطشان به لیگ دسته اول قطعی شده و به همین خاطر خطری سایر تیم ها را تهدید نمی کند. برنامه مسابقات هفته بیست و ششم لیگ برتر فوتسال که فردا چهارشنبه برگزار می شود، به شرح زیر است * گیتی پسند اصفهان – یاسین پیشرو قم * شهرداری ساوه – فرش آرا مشهد * مقاومت البرز – ملی حفاری اهواز * طرح و توسعه الوند – دانشگاه آزاد تهران ...
علم حضوری و علم حصولی
مقدمه مهم ترین تقسیمات و شاید اولیه ترین تقسیم بندی علم از نظر حکما و فلاسفه، تقسیم علم به حصولی و حضوری است در کتاب ترجمه و شرح اشارات و تنبیهات ابن سینا جلد دوم آمده است: علم و ادراک به دو معنی آمده است یکی علم و ادراک حضوری یا اشراقی و دیگر علم حصولی یا صوری. علم حضوری، حضور عین معلوم پیش عالم است. برخلاف علم حصولی که اشیاء بوسیله صور به ذهن ما می آیند. علم یا ادراک حضوری مانند دانش ما به خویشتن و علم مجردات به ذات خود است. در علم منطق از ادراک به این معنی گفتگو نمی شود. علم حصولی یا ...