سایر خبرها
مرد روشندل ایرانی که سکوهای قهرمانی را فتح کرد
با لهجه شیرین یزدی از روزهای کودکی و روشن و تاریک زندگی اش این گونه می گوید: پدرم مغازه کوچکی داشت و از همین مغازه هزینه های زندگی را تأمین می کرد. در دوران کودکی شب ها با شوق شمردن و حتی چیدن ستاره های آسمان روی پشت بام می خوابیدم. علاقه زیادی به ماه و ستاره داشتم و هر شب ستاره ها را می شمردم. یکی از شب ها وقتی با دیدن نور درخشان ماه به خواب رفتم روز بعد احساس کردم چشمانم ضعیف شده است. آن شب باز ...
چریکی که شهردار شد
.... می خواهم از زندگی شخصی تان آغاز کنم. مثلا در چه زمانی و در چه خانواده ای به دنیا آمده اید، چند خواهر و برادر داشتید، مادر و پدر شما چه کاره بودند؟ من 25 اردیبهشت 1317 در محله سنگلج تهران به دنیا آمدم؛ کوچه همت آباد، جنب میدان حسن آباد که به میدان هشت گنبد در تهران مشهور است. از خانواده پدری، ریشه ای در کاشان داریم. مادر پدرم، ریشه کنی دارند و در واقع در تهران بودند. آشیخ علی ...
چگونه خروپف را متوقف کنیم؟
خروپف می کنید یا بسته؟ تشخیص نوع خروپف در درمان آن مؤثر است. خروپف با دهان بسته نشان می دهد زبانتان عامل آن است و با کمی تمرین و تغییر در سبک زندگی از بین خواهد رفت. خروپف با دهان بسته می تواند به دلیل مشکلات سینوسی یا وضعیت خواب باشد. خروپف در تمام موقعیت ها می تواند نشانه توقف نفس یا "آپنه" باشد و به درمان جدی نیاز دارد. 2. از تشدیدکننده ها اجتناب کنید. ...
من غریبم؛ قصه ام چون غصه ام بسیار
از خودشان اضافه کرده اند و این کتاب را منتشر کرده اند! به این دوست ناشر محترم گفتم شما با این همه دبدبه و کبکبه دست می برید در جیب خانواده اخوان؟! قاصدک! هان چه خبر آوردی؟ و اما اکنون بیست و هفت سال از سفر مهدی اخوان ثالث گذشته است و بعد از این همه سال مرد شاعر همچنان خبرساز است و حتی اخبار تازه ای درباره آثارش وجود دارد و انتشارات زمستان روزهای پر تب و تابی دارد و خبرهای ...
لحظۀ دیدار نزدیک است
.... اما حالا با دو چشم می بینم . مهدی اخوان ثالث تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رساند و از هنرستان صنعتی دانش آموخته شد. گرایش به هنر موسیقی، قسمتی از فعالیت های دوران کودکی اش را تشکیل می داد. او می گوید: مشکلی که من داشتم در ابتدای کار پیش از کار شعر، پدرم مردی بود که به قول معروف قدما روی خوش به بچه نمی خواست نشان بدهد، به پسرش به فرزندش یعنی اخم ها در ...
رضا همه دنیایم بود و همه دنیایم فدای اهل بیت
شهادت هم صحبت کرده بودند؟ می گفت آرزو دارم شهید شوم و چند بار به من گفته بود من آخر یک روز شهید خواهم شد. با وجود اینکه می دانست شهید می شود، باز هم رفت و در آخر به آرزویش رسید. شما مخالفتی با رفتن شان نداشتید؟ اوایل به خاطر فرزند کوچکمان می گفتم نرو اما می گفت: اجازه بده من برم . به خاطر همین گفتم که برو و تو را به حضرت زینب (س) امانت می سپارم تا او از تو مراقبت کند و از خداوند ...
4 دهه کینه توزی علیه مرد پولادین انقلاب
منافقین بود. بصیرتی که از زندان ناشی می شد و بعد از انقلاب نیز نسبت به منافقین با تیزبینی و قاطعیت برخورد می کرد. عزت شاهی از مبارزین پیش از انقلاب و از همرزمان شهید لاجوردی با اشاره به فضای داخل زندان و تخریب نیروهای مسلمان در درون زندان میگوید: " آنها به همین سبک لاجوردی را هم تخریب کردند و اتهاماتی به او زدند. به آنها می گفتم هم من و هم شما لاجوردی را می شناسیم. می دانیم که او چه آدم ...
چه کسانی به خدمت امام مهدی (عج) رسیدند؟
الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(عج) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمی شوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاری هایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. شبی در عالم خواب شنیدم کسی می گوید: ای علی بن ...
جنگ دائم با تلخی ها و افسردگی ها/ نسبت به بهبود اوضاع اطمینان دارم
پشت سر بنده می گفتند فلانی علو طبع دارد. این برچسب ایشان حال و وضع مرا دگرگون کرد. مناعت طبع همان چشم و دل سیر بودن است. یک تئوری داریم به نام برچسب زنی که به برچسب هایی که می زنیم دقت کنیم. برچسب مثبت بزنید نتیجه مثبت می گیرید و برعکس؛ مادرم همیشه برچسب مثبت به ما می زد. به هر حال، حسب همین خلق و خوی خاص خود- که بحمدلله همواره با بنده است- در طول زمانی که پدرم در قید حیات بودند و در کنار پدر و ...
... ناگه غروب ستاره
بود یادش برایم گرامی که به قول معروف، روی خوش به بچه نمی خواست نشان بدهد، به پسرش به فرزندش یعنی اخم ها در هم کشیده و از این قبیل و من مانده بودم چه کنم؟ ... من نمی گذاشتم پدر بفهمد که من با ساز سر و کار دارم، چون می دانستم تعصبش را. برادرش را وادار کرد که تار را دور بیندازد و کار نکند و اینها، تار برادرش را که عموی من باشد، من گرفتم ... پدرم گفت باباجان این کار را دیگه نکن. گفتم چه کاری؟ گفت همونی ...
محسن اندرزگو: پدرم اگر بود به مشکلات اعتر اض می کرد
های آخر، پدرتان با کدام یک از مشاهیر انقلاب بیشترین ارتباط را داشت؟ ما هشت سال در مشهد بودیم. بیشترین ارتباط را با حضرت آقا (مقام معظم رهبری) داشتیم. همچنین با مرحوم طبسی و ادیب نیشابوری نیز در ارتباط بودند. لحظه شهادت نیز که پدر در تهران بودند، خانواده ایشان در مشهد ساکن بودند. فردای شهادت پدرم، ساواک به منزل ما آمد. دقیق آن صحنه را به یاد دارم، لحظه ای که در را باز کردم و ساواکی ها به خانه ...
وقتی خبر مرگش را شنیدم راحت شدم
بچه از نشوان داشت، پس از آزادی از زندان دیگر به او دست نمی زد. فراتر از آن، از خوردن غذایی که درست کرده بود یا آبی که ریخته بود سر باز می زد. نشوان زن اش را به خاطر اینکه شیعه بود کافر می پنداشت. ده روز پس از آزادی گزینه ای روبه روی اش قرار داد : یا طلاق بگیرد یا کشته شود. هدی تصمیم گرفت طلاق بگیرد، با درد و محنت زیاد از اینکه شوهری که روزگاری عاشق اش بود پس از نه ماه زندان چنین تغییر کرده بود ...
عکاسی یعنی هنر ادراک زندگی/ امیرکبیر و مصدق بزرگ ترین شخصیت های تاریخ معاصر ایران
...> بله خیلی زیاد. یادم هست مدتی قبل به دنبال تصنیف ای ایران بودم، یکی از دوستانم گفت برو پاساژ شهریار و مغازه نی لبک حتماً این نوار را دارد. من هم رفتم، به مرد جوان که فروشنده بود، گفتم تصنیف ای ایران را می خواهم. ناگهان دیدم یک پیرمرد لاغراندام، استخوانی و ضعیف و رنگ پریده ای که آنجا نشسته بود به گریه افتاد. گفتم پدر چی شد؟ من که حرف بدی نزدم که شما ناراحت شدی! . گفت نه پسرم، من یکی از نوازنده های ...
بانوی مدرسه های ایران کیست؟
ها اصلا باورشان نمی شد.برای همین عکسهایی که از آنجا گرفته بودم به آنها نشان دادم. بعد از آن روز بچه ها وقتی به خانه رفته بودند همین ماجرا را برای پدر و مادرشان تعریف کردند. آنها هم پس از شنیدن برای کمک کردن داوطلب شده بودند و از من می خواستند که راهی جلوی رویشان بگذارم. آن زمان بود که جرقه فعالیت ما زده شد و ما کار را شروع کردیم. مدیر مدرسه با دیگر والدین بچه ها برای کمک کردن جلسه ...
ادعای عجیب قاتل آتنا پیش از محاکمه
: توی مغازه در حال رنگرزی بودم؛ عرق کرده بودم؛ جلوی مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم آتنا داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم دختر، داری چه کار می کنی؟ یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از پله افتاده و داره از بینی و دهانش خون میاد؛ نمی دونم سکته کرده بود یا هر چی؛ منم از ترس پدر و فامیلشون و اینکه اگه می فهمیدن منو می کشتن، پا و دهانش رو گرفتم که خون زمین نریزه. چون ...
اسباب بازی مناسب هر سن کودک
وسایل پسرانه نخرید خودبه خود گرایش به بازی های دخترانه پیدا می کنند. البته باید قبول کرد بعضی اتفاقات در زندگی افراد کاملاً غریزی است، نوزاد هم این غریزه را با خود می آورد، اگر در تخت خواب پسربچه ها انواع عروسک هم باشد باز به تنها ماشین گوشه اتاق جذب می شوند و دخترها برعکس. اما در سنین بالاتر آشنایی با وسایل جنس مخالف ضرری ندارد. در یکسری از تحقیقات نشان دادند که بیش از 60 درصد بزرگسالان که ...
از سینمای وسترن تا سینمای موج نو و خیابانی
. چون خودم سال ها عکاسی کردم و به نظرم این عکس های یادگاری خانوادگی، نشان دهنده این است که مردم ایران علاقه عجیبی به سینمارفتن داشتند و قهرمانان سینمایی، بلافاصله بعد از دیدن فیلم تأثیر زیادی در روند روزمره زندگی شان می گذاشت. بچه ها فیلم را پلان به پلان تعریف می کردند. در کوچه و خیابان ها فیلم ها را بازی می کردند و چنین چیزهایی در فیلم های قدیمی دیده می شود. اگر آلبوم خانوادگی خودت یا پدر و مادرت را ورق بزنی از این عکس ها زیاد می بینی. ...
سپاس صدرنوری در آستانه برگزاری کنسرت چو بیایی
ادامه کار با وی داشتی، با توجه به دانسته های خودم فکر میکردم چون پدر یک پیانیست ماهری است بیشتر با وی آموزش میدیدی... من پیش پدر آموزش ندیدم. استادم یکی از نوازنده های قدیمی در این عرصه است که برای آموزش موسیقی به کشور اتریش فرستاده شدند و یکی از خاص ترین کسانی است که روی من تاثیر گذاشت. کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد ... با اینکه پدر و مادرم خودشان استاد موسیقی ...
مردم منتظر تحقق وعده های انتخاباتی دولت دوازدهم هستند / ریاست جمهوری به رفاه، تجملات و رضایت بیگانگان ...
: بدانید اگر مردم به شما (مسئولین) نیاز دارند این از نعمت های پروردگار عالم به شماست از برطرف کردن مشکلات مردم خسته نشوید که اگر خسته شوید این نعمت از شما گرفته می شود. این لطف خداوند به شماست که کار مردم در دست شما قرارگرفته است گره از کار آنان باز کنید که با این کار در پیشگاه خداوند متعال اجر و قرب پیدا می کنید. وی ادامه داد: امام کاظم علیه السلام در رابطه با امر خدمت به مردم می فرمایند: مهر ...
10 فیلم ترسناک که به واقعیت تبدیل شدند/تصاویر
پاسخ داد که می خواهد او را بکشد و خون او را بنوشد. لیزا که این موضوع را نادیده گرفته و آن را شوخی می دانست بار دیگر دراز کشیده و به خواب رفت اما استرلینگ چند ساعت بعد با 7 ضربه ی چاقو در ناحیه ی سینه و پشت نقشه ی خود را عملی کرد و به گفته ی خودش به مدت چند دقیقه از خون او نوشید. در کمال ناباوری لیزا زنده ماند اما استرلینگ ادعا می کرد که بی گناه است و می گفت که تخت تاثیر فیلم دست به این عمل ...
متهم جنایت: من قاتل آتنا نیستم!
مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم دختر بهنام از داخل سرویس، داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم دختر داری چه کار می کنی؟ یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از پله افتاده و داره از بینی و دهانش خون میاد؛ نمی دونم سکته کرده بود یا هر چی؛ منم از ترس پدر و فامیلشون که قره داغلی ان و از ترس اینکه اگه می فهمیدن منو می کشتن، پا و دهانش رو گرفتم که خون زمین نریزه. چون مغازه ...
ادعای عجیب قاتل: آتنا از روی پله افتاد و مرد
از داخل سرویس، داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم "دختر، داری چه کار می کنی؟" یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از پله افتاده و داره از بینی و دهانش خون میاد؛ نمی دونم سکته کرده بود یا هر چی؛ منم از ترس پدر و فامیلشون که قره داغلی ان و از ترس اینکه اگه می فهمیدن منو می کشتن، پا و دهانش رو گرفتم که خون زمین نریزه. چون مغازه باز بود و ما کار می کردیم، توی مغازه مشتری میومد و برای اینکه مشتری نفهمه ...
14 اعتراف شوکه کننده درباره زندگی آنجلینا جولی
روی تی شرت نامزد سابقش. به نظر می رسد که این دختر علاقه ی زیادی به خون دارد. با این وجود هر گاه حقیقتی رسوا کننده در مورد زندگی شخصی او برملا شده آنجلینا هیچ گاه از کار خود اظهار پیشمانی نکرده است حتی دزدیدن شوهر دیگران. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با حقایقی جالب در مورد زندگی شخصی این بازیگر سرشناس هالیوود آشنا کنیم. 14- بازی با چاقو در اتاق خواب اعتراف های آنجلینا ...
دستان کوچکترین تولیدکننده نوشت افزار ایرانی اسلامی را بگیریم
قدیم گفته اند که با حلوا حلوا کردن، دهان شیرین نمی شود ولی محمدحسن حلوائیان مدیر موسسه فرهنگی بچه های آسمانی با یک ساعت گفت و گو درباره لوازم التحریر و ضرورت تولید یک شخصیت واقعی (کاراکتر رئال) با سبک زندگی ایرانی اسلامی به بیان تجربیات چند ساله خود پرداخت تا شاید بتوان کام تولیدکنندگان داخلی در این حوزه را هرچند اندک، شیرین کرد. گرم صحبت و گفت و گو بودیم که بزرگترین فرزندش وارد اتاق شد و ...
طنز؛ نتایج یک مذاکره خانوادگی
واسه گفتن داشته باشه. آدم باش که بشه از چار تا کار مثبتت تعریف کرد. آدم باش تا... گفتم: بابا! من اصلا حرفم چیز دیگه ست. باشه. من آدم نیستم. ادب ندارم... شعور ندارم... شخصیت ندارم... ولی آیا واقعا لازمه که این رو همه بدونن؟ لازمه کل فامیل بدونن؟ کل دوستان، آشنایان، همسایگان؟ پدر دوباره با اکراه سرش را از روی روزنامه بلند کرد و باز از بالای عینک نگاهی به من انداخت. این بار طرز نگاهش با مقادیری ملایمت و ...
عکس شیطان پارس آباد در سلول زندان / 22 محافظ او را تحت نظر دارند
ایران را به آتش کشید. حالا اما این مرد، مدعی شده همه اعترافاتش درباره قتل و آزار و اذیت آتنا دروغ بوده و او بی گناه است! اظهاراتی که بیشتر عجیب به نظر می رسد تا واقعی . او درباره روز حادثه Incident مدعی شده است: توی مغازه در حال رنگرزی بودم؛ عرق کرده بودم؛ جلوی مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم آتنا داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم دختر، داری چه کار می ...
لاجوردی ادامه رجایی در مبارزه با نفاق
کسی را قبول داشتند، حالا چه دلیلی داشت؟ نمی دانم، ولی می دانم که آدم باهوشی بود. ایشان آمد و به من گفت: چطوری داداش؟ گفتم: خوبم. تو چطوری؟ داری جلادی می کنی؟ قاه قاه خندید و گفت: بیا می خواهم نشانت بدهم که دارم چه می کنم. همین طور که به طرف دفترش در طبقه 2 یا 3 می رفتیم، چند تا دختر آمدند. صدایشان زد و گفت بیائید. آمدند جلو. از آنها پرسید: در اینجا کسی شما را شکنجه کرد؟ هیچ یادم نمی رود ...
مراحل زایمان سزارین، خاطرات یک مادر
خدا را شکر کردم که برجستگی شکمم باعث پوشیدگی موقت من شده است. لحظه ی خنک شدن در خاطرات زایمان سزارین آنها پس از خارج کردن کودک ، به من بخیه زدند و مرا به بخش فرستادند. به محض این که من از اتاق عمل خارج شدم احساس کردم که مرا روی تکه های یخ قرار داده اند. من یخ زده بودم و به همه می گفتم تا مرا با پتو بپوشانند. به طور شگفت انگیز، من این لحظه سرد شدن را در طول زایمان ...
راهی افغانستان شد تا اذن والدین را برای راهش بگیرد
اوضاع سوریه و عراق، از مردم مظلوم بی گناه مسلمان. خیلی دوست داشت برود. من هم اجازه دادم، خیلی دوستش داشتم، محمد خیلی دوست داشتنی بود. گفتم مادر و پدرمان با رفتنت بی قراری می کنند. گفت خودم راضی شان می کنم. بعد از آن با مادر و پدرم در افغانستان تماس گرفت آنها هم به ایشان اجازه ندادند اما محمد که دیگر آرام و قرار نداشت هر طور بود خودش را به افغانستان رساند و به پابوس والدین مان رفت و توانست رضایت ...
وحشت از رابطه جنسی؛ برایم کابوس است | تجاوز پدر به دختر چه بلایی سر زندگی جنسی زن جوان آورد؟
درست جلوگیری انجام نشده بود. برای همین اتاق پدر و مادر از هم جدا شد. مادرم تمام وقت کارهای خانه را انجام می داد و من تنها یاورش بودم. ولی با این حال عزیز پدر و تنها کسی بودم که در خانه، به او توجه می کرد. پدر عاشق من بود. نوازشم می کرد اما.... نوازش های پدرم عادی نبود این نوازش ها به دستمالی کردن کشید. جرات نداشتم به هیچ کس بگویم. احساس می کردم یتیم شده ام چون مادری نداشتم که بتوانم ...