سایر منابع:
سایر خبرها
8 ماه قبل از شهادت مزارش را ساخت + عکس
سپاه برای من دوخته بود که با آن عکس گرفته ام. شما فرزند هم دارید؟ از پدرتان به او چه گفته اید؟ من یک دختر دو ونیم ساله به نام هایا دارم. هنوز خیلی کوچک است که از شهید برایش بگویم. اما به او گفته ام که بابا بزرگ رفته بهشت و هایا هم هر وقت عکس شهید را می بیند می گوید بابا بزرگ رفته بهشت. داماد شهید شما پدرخانمتان را دیده بودید؟ ما با هم رابطه خویشاوندی داریم و مادر ...
عروس جوان از شب عروسی دل تنگ بود!
...، تا روزی که ازدواج نکرده بود، به دیدنم می آمد اما عروس شد و برای همیشه از مشهد رفت. تازه به کلاس دوم ابتدایی رفته بودم که پدرم زن دیگری گرفت. نامادری ام، با کوچک ترین بهانه ای، مرا دختر بدریخت صدا می زد. همیشه دوست داشتم جلو بروم و او را ببوسم اما می ترسیدم. یک بار آرام صورتش را در خواب بوسیدم. از خواب پرید و سیلی محکمی به صورتم زد. می گفت: دیوانه ای که نمی گذاری ...
اظهارات قاتلی که در ترمینال جنوب حمام خون راه انداخت+فیلم
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ بعدازظهر روز گذشته وقوع یک درگیری خونین در تعاونی شماره 13 ترمینال جنوب به پلیس 110 اعلام و لحظاتی بعد مأموران کلانتری 208 پایانه جنوب به محل وقوع درگیری اعزام شدند. با حضور پلیس در محل درگیری مشاهده شد مرد جوانی با چاقوی آشپزخانه به سه نفر حمله و آنها را زخمی کرده و قبل از فرار توسط شهروندان زمین گیر شده است که مأموران ضارب را بازداشت کردند ...
زنی که برای جوانان داعشی سنگ تمام می گذارد+تصاویر
استانبول و شوهر دادن دخترانش گفت. اینکه دختر کوچکش را به یکی از قضات شرع داعش شوهر داده است. هنگام سخن گفتن از دخترانش احساس کردم، معذب است، برای آسودگی خاطرش گفتم که متاهل هستم و قرار است، همسرم نیز به من ملحق شود، اگرچه طبق قراری که داریم، مخالفتی با ازدواج مجدد من ندارد. سه روز در خانه ام المجاهدین بودم. روز سوم راننده اش مرا به محله اکسرای در مرکز شهر برد. در ایستگاه مترو ...
ترجیح شهادت در راه حرم بر شهادت در راه وطن
انقلاب عضو کمیته انقلاب اسلامی بودم. پیوسته از من در مورد خاطراتم سوال می کرد. وی سپس به عنوان بسیجی فعال شروع به فعالیت کرد. بعد از شهادت علی فهمیدم که وی در پایگاه شهید محلاتی و نازی آباد نیز عضو فعال بسیج بود. پدر شهید ادامه داد: علی در فتنه سال 88 بسیار فعال ظاهر شد و بسیار شجاع بود. توجه به حضور سر وقت در قرارها و برپایی نماز اول وقت از ویژگی های وی بود. وی بعد از ولادت پسرش توجه ...
رییس جمهور ترکیه به تکواندوکار ایرانی چه گفت؟
. حکمتی در این کار بود و حالا خیلی از این توانایی ام استفاده می کنم. منظورم این است که شاید برخی از ورزشکاران مسیر موفقیتشان داخل ایران باشد و حتما نباید راهی که من رفتم را بروند. نور مسیر زندگی مرا عوض کرد من قبل از اینکه با نور تاتار آشنا شوم، قصد داشتم به برزیل بروم و آنجا مربیگری تکواندو را دنبال کنم. وقتی با نور آشنا شدم، مسیر زندگی ام تغییر کرد. در واقع یک توفیق اجباری ...
مدرسه، سقفی سبز در گستره دل های آبی/ تخته سیاهم خانه می خواهد
و او نیز بعد از معاینه گفت چشمان کودک بعد از عمل جراحی بهبود پیدا می کند، بعد از اینکه چشم کودک بهبود یافت به مدرسه رفت و حالا دانش آموز شاگرد اول مدرسه شده است. آیا پیش آمده است که از رفت و آمد در این مسیر خسته شوید؟ هر وقت که از سختی راه و مسیر خسته می شوم، به خودم نهیب زده و می گویم چشمان منتظر فرزندان روستا مرا به سوی خود می خواند، باید ایستادگی و مقاومت را از کوه های ...
حکم پرونده قاتل آتنا اصلانی صادر شد
از افتادن مرده یا سکته کرده یا تو دست من مرده به هر حال داخل مغازه من اتفاق افتاده بود." اسماعیل رنگرز در ادامه انکار اتهاماتش گفت:" نه من نکشتم یا از پله افتاده یا وقتی دستم رو جلوی دهانش گرفته بودم که خون روی زمین نریزه مرده یا نمی دونم سکته کرده مرده ولی من نکشتمش؛ خودم دختر دارم؛ ای کاش من مرده بودم و اون نمرده بود. خودم دختر دارم سه تا بچه دارم. اگر اعتراف کردم به خاطر این بود که ...
قاتل ترمینال جنوب از انگیزه اش برای قتل گفت + عکس
نرفتی؟ همین کار را می خواستم انجام دهم. سراغ متصدی تعاونی رفتم و او گفت اتوبوس با چند ساعت تاخیر حرکت می کند. من هم درخواست کردم بلیط را باطل کنند. اما او مدعی شد این کار امکان ندارد و باید منتظر حرکت اتوبوس باشم. تو هم با چاقو او را زدی؟ نه . عصبانی بودم و به خانه ام در خیابان پیروزی بازگشتم. این رفتار خیلی آزارم می داد. بالاخره تصمیم به انتقام گرفتم. چاقویی از خانه ...
از تجارت با عرفان تا آزار دختران/ شفافیت خط قرمز فرقه 171;طاهری187; بود/ همه باید تسلیم محض باشند
را داشت و به هم جنس بازی ادامه می داد، دیگران را به عالم بالا اتصال می داد! خب حالا یکی نیست بپرسد که این بدبخت چرا بعدازاین همه ترم آموزش و رسیدن به سن مربیگری چرا خودش درمان نشده است؟! شما که ادعای فرا درمانی و انرژی درمانی دارید. شما که یکی از حلقه ها را فرا درمانی می دانید و بیشترین عضوگیری این فرقه هم با همین بهانه انرژی درمانی و فرا درمانی است. یک خانمی بود که به خاطر بینایی ...
سیّد کودتاچی که بود؟
خانه شعاع السلطنه ، برادر محمدعلی شاه تحت پیگرد قرار گرفت و به سفارت انگلیس پناهنده شد. اما سفارت با وجودی که داعیه حمایت از مشروطه خواهان را داشت ظاهراً به این دلیل که پدر سیدضیاء مخالف سیاست های انگلیس ومخالف دولت محمدعلی شاه است ، درخواست اعطای پناهندگی سید را رد کرد. وی پس از آن که پاسخ مشابهی را از سفارت عثمانی شنید، به سفارت اتریش پناهنده شد و در آنجا به مدت 6 ماه ماند تا این که ...
اس ام اس شهید حججی در روز عرفه/ نامه دردناک همسر شهید + عکس
هستی گفتی: من سر این سفره نشسته ام و رزق شهادتم را هم از این سفره بر میدارم . تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی. همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس میکنم.به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند.خودت که شاهد بودی.بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد.خسته که می شدم با تو حرف می زدم و ...
ماجرای نفوذ منافقین در قلب سپاه و نخست وزیری
روابط عاطفی داشت. ایشان یک ساک آبی داشت که آن را به گردن می انداخت. آقا محسن یادش هست. بعد از اینکه دستگیر شد، به او گفتم حسین آخر این چه کاری بود؟! گفت: جانِ جواد ساک را تجهیز کردند، ولی به قرآن من نگذاشتم. این غیر از کیف بود، ساک را با شما داخل ماشین می آورد. من همان موقع احساس کردم دنبال این بوده که ساک را در ماشین بگذارد و چند لحظه بیرون بیاید. چون ساک همیشه همراهش بود و آقا محسن هیچ وقت به ساک ...
روایتی از عاشقانه های جوانان در چهارراه ولی عصر (عج)
جوانان را می شنویم و در شبکه های اجتماعی مدام عکس شهدا را می بینیم و در مراسمات، تجلیل از خانواده شهدا و زنان جوانی که به تازگی همسرانشان شهید شده اند را شاهدیم و بعضا بچه های دو سه ساله ای که می گویند پدرشان شهید شده است! چه کسی می گوید جنگ تمام شده؟ مگر وجود شهدا حاکی از تداوم جنگ نیست؟ حالا شاید شکلش عوض شده باشد ولی جنگ تمام نشده. در حال فکر کردن به این مسائل بودم که صدایی مرا به خودم ...
این قاتل یک روز با جسد زنش خوابید
...، درگیر شدم و او را به قتل رساندم. از دیروز با جسد همسرم در خانه تنها بودم و شب را در کنار او خوابیدم تا اینکه تصمیم گرفتم ماجرا را به پلیس Police خبر دهم. بعد از آن بود که مأموران به خانه آن مرد رفتند و با جسد زن جوان در حالی که پرده توری دور گردنش پیچیده شده بود، روبه رو شدند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، مأموران پلیس شوهر 38 ساله وی را که محمدرضا نام داشت ، بازداشت کردند. او ...
پیمان قدیمی: برای مردمی نوشتم که سواد خواندن نداشتند
گرفت تا دینت به او را بپردازی. مثل این است که من از شما پولی قرض بگیرم تا قرضم به شما را پرداخت کنم. این اثر بدون شک تحت تأثیر احمد شاملو است؛ اما آن را ادای دینی از جانب خودم به شاملو نمی دانم چون احساس می کنم که ادبیات و نسل ما دین بزرگ تری به این شخصیت برجسته در تاریخ معاصر ایران دارد. یادم هست وقتی غمنومه فریدون را برای اولین بار در ششم مهرماه سال 91 برای خانم آیدا سرکیسیان (آیدا شاملو) در خانه ...
حکم پرونده قاتل آتنا اصلانی صادر شد
؛ عرق کرده بودم؛ جلوی مغازه نشستم تا عرقم خشک شه؛ وقتی بلند شدم و رفتم داخل مغازه دیدم دختر بهنام از داخل سرویس، داره بطری آب معدنی پر می کنه؛ بهش گفتم "دختر، داری چه کار می کنی؟" یهو دیدم افتاده جلو دستشویی؛ از پله افتاده و داره از بینی و دهانش خون میاد؛ نمی دونم سکته کرده بود یا هر چی؛ منم از ترس پدر و فامیلشون که قره داغلی ان و از ترس اینکه اگه می فهمیدن منو می کشتن، پا و دهانش رو گرفتم که خون ...
متاگپ | سعید لطفی: از آقای دایی و مسئولین سایپا انتظار بیشتری داشتم/ منصوریان یکی از بهترین مربیان ایران ...
برخورد داشتی؟ با بختیار رحمانی بختیار اهل ایلامه؟ اتفاقا بختیار همشهری خودمونه بچه سر پل ذهابه، وقتی رفتم بیمارستان، یه خانم دکتری بود گفتم خانم دکتر من که قیافه ندارم (با خنده) حداقل بخیه ها رو طوری بزن که خوب دربیاد. کسی تا حالا تو فوتبال اذیتت کرده؟ غیر از علی دایی و آقای درویش؟ نه من اتفاقا گله ای از علی آقا و آقای درویش ندارم و تنها ...
سرباز فراری پسر 12 ساله را در پارک آزار داد
روز نو : پسری 19 ساله، دانش آموز 12 ساله را به این بهانه که مادرت سکته کرده است، به محلی خلوت کشاند و مورد آزار قرار داد. 6 شهریور امسال، پسری 12 ساله به نام کامران همراه پدر و مادرش به یکی از کلانتری های پایتخت مراجعه کرد و گفت: امروز در پارک سر کوچه در حال بازی بودم که پسری جوان به سمتم آمد و مدعی شد مادرم سکته کرده است. همراهش رفتم اما او ناگهان مرا به زور به محلی خلوت کشاند و ...
نامه همسر شهید محسن حججی به همسرش
... تو حاج احمد را انتخاب کردی و حاج احمد هم تو را. مثل خودش هم رفتی؛ با عزت و سربلندی. همسر عزیز و پدر مهربان، این روزها حضورت را بیشتر از قبل احساس می کنم. به این باور رسیده ام که شهدا زنده اند. خودت که شاهد بودی. بعضی مواقع علی آقا، پسرمان گریه می کرد، خیلی بی تابی می کرد. خسته که می شدم با تو حرف می زدم و می گفتم: محسنم، علی را چه کار کنم؟ خودت بیا . تو می آمدی، چون علی آرام آرام ...
یک معلم، ده ها لباس و هزاران خاطره و تجربه
کردم و هیچ راه ارتباطی با خانواده نداشتم. شیرینی کار زمانی بود که یکی از عشایر می توانست اسم خودش را بنویسد و بخواند. صفا و محبت مردم عشایر را هیچگاه فراموش نمی کنم و بعد از پایان خدمت سربازی با دعوت نهضت سواد آموزی جذب این نهضت شدم و به مدت 6 سال در مناطق محروم به عنوان راهنمای آموزشی به مناطق محروم احمد فداله می رفتم و بر نحوه کار سرباز معلم ها نظارت می کردم. بعد از 6 سال به آموزش و پرورش منتقل ...
کیفیت حضور امام زمان(عج) در آیین حج
ندیده بودم، رفتم با او سخن گویم، مردم مرا راندند، پس از بعضی ایشان پرسیدم: این شخصیت کیست؟! گفتند: فرزند رسول خدا است، هرسال یک روز برای خواصّش ظاهر می شود و با آنها صحبت می کند. گفتم: ای آقای من! نیازمند راهنمایی هستم، مرا راهنمایی کن! خدا تو را راهنما شود! پس یک ریگ به من داد و من برگشتم. یکی از هم نشینانش از من پرسید: فرزند رسول خدا به تو چه داد؟! گفتم: یک ریگ ...
همه چیز درباره انفجار مشکوک دفتر نخست وزیری در 8 شهریور 60
هیچ طرحی را بهتر از انجام عمل فدایی ندیدم و بلافاصله طرح را گفتم، { مقصود عملیات انتحاری است} مدت ها قبل روی این امر فکر کرده بودم و آن را اوج کار و ایفای مسئولیتم می دانستم، برادر مهدی {همان مهدی افتخاری} گفت این جواب تو بار مسئولیت ما را سنگین تر می کند و موقع خداحافظی گفت در مورد پاسخ نهایی ات فکر کن و بعداً به من بگو. او رفت و من با ابتلایی که دقایقی قبل آن را از سر گذرانده ...
عمو جواد ما
...... بعد از پایان نمایش رفتم سراغ عمو جواد، گفتم عمو.... نذاشت حرفم تمام بشه و گفت: پیمان ،نٓفس تماشاگر معجزه میکنه... سعی کن برای دل خودت و تماشاچی هات بازی کنی، اونها میدونن که تو روی صحنه زندگی می کنی یا اداش رو در میاری و من اونروز فهمید عمو جواد روی صحنه زندگی می کرد... پ ن :عمو جواد سلام همه بچه های اونور خط رو برسون و سیررر حمید لطفی رو ببوس و از حاج رمضون بپرس حالش خوبه یا هنوز متوسطه؟؟؟؟ 7212/6045** خبرنگار: عبدالصمد شهریاری ** انتشار دهنده: اکبر اقبال مجرد ارتباط با سردبیر newsroom@irna.ir تماس بی واسطه با مسئولین ...
بی حرمتی به بانوی شیعه در کانادا
به گزارش شیعه نیوز ، بانوی معلمی که برای ملاقات با خانواده خود به یکی از مناطق دوردست استان منیتوبا کانادا سفر کرده بود، برای پرسیدن آدرس به سمت مردی ناشناس رفت که با صحنه ناراحت کننده ای روبرو شد. کنیز فاطمه در صفحه فیسبوک خود با اشاره به این جریان نوشت: برای پرسیدن آدرس به سمت مردی که در کنار خودرو خود بود رفتم ولی او تا متوجه شد که مسلمان و محجبه هستم، شروع به هتاکی و توهین نمود ...
مادر خوب کیست؟
کاری های اوست. درحالی که من برنامه ریزی کرده بودم که برای پانزده سال آتی در خانه بشینم و جایی نروم، به این فکر می کنم که بچه ها به انگیزه های بیشتری نیاز دارند. حالا چه موزه یا آکواریوم یا هرجای دیگری باشد، ما قصد داریم دوباره وارد دنیا شویم. حتی اگر پسر من مجبور باشد بعضی از این جاها را فقط از کالسکه اش تماشا کند. این یک شروع است. من انتظار ندارم بهترین مادر دنیا باشم ولی می دانم که انجام یک سری تغییرات ممکن است. می خواهم کاری کنم که درسال جدید به خودم افتخار کنم. شاید هم کارت عضویت باشگاه ورزشی ام را دوباره پیدا کردم. شاید هم نه. چون بهرحال باید برای سال بعد پس انداز خوبی داشته باشم. ...
جهیزیه سنگینی که عروس را بر تخت و والدین را بر فرش می نشاند
برای شما منعکس کنم. به خاطر نبود یخچال در جهیزیه دخترم خودش را آتش زد! حلیمه زنی میانسال در کنار همسر و دختر نامزدش در یکی از پاساژهای فروش لوازم خانگی با اشتیاق زیاد به اثاثیه منزل نگاه می کند و بعد از نیم نگاهی از پشت چادرش با او احوالپرسی می کنم و وقتی که متوجه خبرنگار بودن من می شود اشک در گوشه چشمانش جمع شده و با صدای گرفته به تعریف خاطرات گذشته اش پرداخته و می گوید: هر ...
ما هیچ وقت آغازگر نقص برجام نخواهیم بود
700هزار شغل می توانند ایجاد کنند. رقم بالایی است. اولین خواستم از وزیران، افزایش اشتغال در دستگاه هایشان بود روحانی گفت: حالا چگونه می شود این اشتغال را درست کرد؛ این، یکی از کارهای مهم دولت دوازدهم است. شرطم با تمام وزرایی که قادرند شغل درست کنند در موقعی که آنها را به کار دعوت کردم این بود که اولین خواست من از شما این است که اشتغال را در صنعت، معدن، کشاورزی، گردشگری، حمل و ...
درگذشتِ انسانی فرهیخته، بزرگ و شریف: پرویز شفا
، فیلمساز را بازخواست کرد که: چرا چنین تصویرِ مُنفعلانه ای از طبقه کارگر که طبقه ای است پیشرو و بالنده، در فیلم ارائه داده ای؟ و از این نوع حرف های مثلاً انقلابی! گفتم: یادتان هست؟ آن سال هم دلگیر شده بود. به شما گفت: تو مرا آوردی این جا که این حرف ها را به من بزنند؟ مطمئنم هم آن زمان و هم حالا که این حرف را زده، خودش می دانست و می داند که شما دوستِ واقعیِ او بوده و هستید و به خصوص درستیِ آن حرف تان ...
زندگی تاسف بار داخل سطل آشغال
که بابام فوت کرد خبری از خونواده ام ندارم. روز ختم بابام. من سر خیابون مسجد نشسته بودم و گریه می کردم بغضش می ترکد و در حالی که اشک پهنای صورتش را فرا گرفته، ادامه می دهد: بابام خیلی مرد بود اما من هیچی نبودم. دق کرد از دستم. من بابامو کشتم. هر کاری کرد نتونست ترکم بده. اما اون موقع وضعم بهتر بود. گاهی خونه می رفتم. از بابام به زور پول می گرفتم اما بابام که رفت دیگه نرفتم. شدم آشغال ...