سایر منابع:
سایر خبرها
دوست صمیمی قربانی سوء ظن
با او سر همین موضوع درگیر شده بود، اما نمی توانستم از برادرم انتظار داشته باشم که برای انتقام کاری کند. چرا؟ تو برادر شوهر او بودی و به جای همسرش تصمیم گرفتی؟/ برای اینکه من پای سیاوش را به آن خانه بازکرده بودم، خودم را مقصر می دانستم. سیاوش فامیل دور ما بود اما به خانه برادرم رفت و آمد نداشت. من به سیاوش بیشتر از چشم هایم اعتماد داشتم. پای سیاوش را من به خانه برادرم باز کرده بودم و در ...
قتل هولناک مرد جوان به خاطر جای پارک
آنجا کار کردم و ماهی 3 هزار دلار پس انداز کردم. بعد از آن به ایران آمدم و شروع به ساخت و ساز کردم و حالا وضع مالی ام طوری شده که چندین میلیارد پول وسرمایه دارم. در بازرسی از خانه ات لباس پلیس پیدا شده بود، لباس ها برای چه بود؟ عاشق شغل پلیسی بودم برای همین لباس پلیس خریدم. لباس ها کاملاً نو است و از آنها اصلاً استفاده نشده است. اگر شما یک عکس با لباس نیروی انتظامی از من دیدید یا ...
جراحی که بین هر عمل 5 دقیقه می خوابید +عکس
.... روزهای کار هم همه در همان هتل می ماندیم و در زمان های کوتاه استراحتمان در اتاق های طبقات بالا ساکن می شدیم. من البته از این قاعده مستثنی بودم. به خاطر مسئولیتی که داشتم باید هر روز بیمارستان می ماندم. شوهرم عضو هیئت علمی دانشگاه جندی شاپور بود. آن روزها یک هفته اهواز بود یک هفته تهران، هفته ای که تهران بود من کلا در بیمارستان می ماندم. هفته ای که می آمد، روزهایی که تردد در شهر امکان پذیر بود ...
خاطرات نوحه خوانی همراه شهید همت و حاج احمد متوسلیان در حرم حضرت زینب(س)
جرقه های علاقه به مدیحه سرایی اهل بیت در شما زده شد، چه مسیری را برای آموزش های بعدی انتخاب کردید؟ در همان 12سالگی توسط استاد مرحوم حاج آقا جواد حاج حسن، وارد عرصه مداحی شدم. حاج آقا جواد در محله قدیمی ما هیات محبان العباس را راه انداخت. بعد از هیات مسجد، هیات محبان ولیعصر راه افتاد که مسئول آن ملاعباس بود. یک سال هم من بودم. هر دو شاگرد حاج جواد هستیم. شاه کلید سبک های خواندن را از حاج آقا ...
حرفهای خواندنی یک قاتل پولدار!
. اگر خودم را معرفی می کردم، اذیت می شدم. مگر چقدر مصرف می کردی؟ در چند ماه گذشته پنج میلیون خرج کردم و همه را تریاک استفاده کردم. روزی 20 گرم در چهار وعده استفاده می کردم و می دانستم اگر خودم را به پلیس معرفی کنم دستگیرم می کنند و چون مصرفم بالا بود، اذیت می شدم. شما متهم به قتل و فراری بودید، چطور در این پنج ماهی که فراری بودید پول از بانک می گرفتید. ...
بهتر بود برای زنجانی حکم اعدام صادر نمی شد
اگر همین طور است که می گویی حرفی ندارم. چند روز بعد، با شهید رجایی کاری داشتم او را در دفتر بنی صدر پیدا کردم. حرفمان که تمام شد، رجایی گفت گوشی را نگه دار آقای رئیس جمهوری با شما کار دارد. بعد از سلام و احوالپرسی، بنی صدر گفت فرستادم بهشهر تحقیق کردند تحقیق کنندگان چند سوال دارند کی پیشَت بیایند؟ گفتم من در هیأت رئیسه مجلس هستم، همین الان بیایند. من به عنوان وزیر پیشنهادی کار مطرح ...
افشارزاده: حاضر نیستم به استقلال و فوتبال برگردم
روزها بحث از سن بالای شماست و فرصتی که باید در اختیار جوانترها گذاشت. کار من ورزش است. از وقتی چشمم را باز کردم، در ورزش بودم و نمی توانم دل بکنم تا زمانیکه چشمم را دوباره ببندم. من بیشترین زمان مدیریتم در ورزش را در کمیته ملی المپیک گذرانده ام. چهار – پنج دوره در کمیته بوده ام. من در کمیته زندگی کرده ام و نمی توانم عشقم را پنهان کنم. به نظر من کار ورزش؛ کار تجربی است. درست است که باید ...
بهنام برزای:گفتم در ایران یا استقلال یا هیچ تیمی
جوره به من لطف دارند. خیلی از اتفاقات را رصد کردم و ناراحت شدم چنین اتفاقاتی برای استقلال افتاد. * چرا تو بعد از جدایی از استقلال در لیگ برتر قرارداد نبستی؟ ممنون که این سؤال را پرسیدید. راستش من بعد از جدایی از استقلال دوست نداشتم در لیگ برتر در تیمی بازی کنم. همین جا باید از چند باشگاه تشکر کنم که تا لحظه آخر منتظر امضای قرارداد ماندند ولی من تصمیم گرفته بودم در این مقطع در ...
دختر جوان :برای بچه پولدارها دام پهن کردم خودم گرفتار شدم
. مدتی گذشت و من هم مثل دخترعمویم برای خودم سرگرمی کثیفی از طریق گوشی تلفن همراه درست کرده بودم. یک روز هم با دختر عمویم به جشن تولدی رفتم که در یک باغ برگزار شده بود. دوست پسر او و پسر موردعلاقۀ من هم آنجا بودند. برای اولین بار این پسر را می دیدم. دخترعمویم می گفت پسر پول داری است و، اگر خودت را در دلش جا بدهی، ازدواج موفقی خواهی داشت. . با شنیدن این حرف ها خام شدم و می خواستم کاری کنم که به رؤیاهای ...
عنایت حضرت ابوالفضل (ع) به کودکی که مرده بود/ سرداب و آب شفابخش آن
دیده ام بسیاری از بزرگان از این آب استفاده کرده و حتی در زمان صدام لعنتی خانواده وزرای عراق از آب سرداب می بردند و پس از دو سه روز هدایایی را به خاطره اینکه مریض آنها شفا پیدا کرده است، به حرم ارسال می کردند. وی با نقل خاطره ای در مورد این سرداب گفت: در خانه مشغول استراحت بودم که به من اطلاع دادند هرچه سریع تر خودم را به حرم مطهر حضرت برسانم. چرا که وزیر و استاندار با خانواده خود به حرم ...
انقلابی تر از شعر حسینی نداریم/ آقا گفتند خروجی کار شما چیست؟
دکتر حسین آهی، پسر بزرگ حاج علی آقاست. ایشان می گفت ما با آقا مباحثه می کردیم؛ آقا قبول دارند که الان دوره شعری ای را شاهد هستیم که در هیچ مقطعی از تاریخ به این اندازه شعر برای اهل بیت سروده نشده است. شاید این بیت را در هیات ها شنیده باشید: دو آرزو به دل مادر جوانش ماند/ کفن برای حسین و حرم برای حسن. این را همه جا می خوانند، ضرب المثل شده است. کسی که این شعر را سروده، علی مشهوری است. 19 سال بیشتر ...
معلمی که زندگی اش را وقف آموزش عشایر کرد
ایلامی بود، برای منطقه خودش معلمی آورده بود که پدر من هم که با خان خویشاوندی داشت، مرا برای تحصیل به آنجا فرستاد. دو سالی آنجا درس خواندم، اما تا ششم ابتدایی خودم خواندم و به عنوان داوطلب به شیراز آمدم و امتحان دادم و مدرک ششم ابتدایی را گرفتم. بعد از آن هم کلاس هفتم و هشتم را دوباره خودم خواندم و امتحان دادم و قبول شدم، تا این که شنیدم قرار است دانشسرایی در شیراز باز شود و دارندگان مدرک ششم ابتدایی ...
واکنش امیر قلعه نویی به انتخاب شفر
. قرار است عکس های این صحنه فریم به فریم به نمایش گذاشته شود. یک زمان است که به قول داوران، هفته ای از داوری سود می بریم و یک هفته هم به ضررمان تمام می شود، اما وقتی هر هفته پنالتی ما را نمی گیرند، چه چیزی باید بگوییم؟ باید به بازیکنان بگوییم که داوران پنالتی شما را نمی گیرند. بازی با فجرسپاسی در جام حذفی و سپاهان پنالتی ما را نگرفتند. اشتباهات فاحش داوری رقم خورده و خودم هم نمی دانم چرا این اتفاقات ...
دولت سهم خود در مترو تهران را نداد
، چون وسایل مترو تعدادش اندک است مترو را تحت نظر و لیسانس آلمان چین هم می سازند فقط دو سه کشور این اختیارات را در دست دارند و برای آنها صرف نمی کند چون تعداد محدودی باید بسازند بعد باید سفارش بگیرند. ما الان بخواهیم لوکوموتیو بخریم باید سفارش بدهیم یکسال و نیم دیگر به ایران می رسد، یعنی مانند اتومبیل نیست که بروند از کمپانی تحویل بگیرند. باز اتوبوس را می شود این کار را کرد گرچه آن را هم ...
بزرگ ترین آرزوی ورزشی من کسب مدال طلای المپیک 2020 است
سال که آیا سال بعد دوباره اعزام بشیم مسابقات یا نه، حالا شما داخل این مسابقات اونم ورزش کشتی که یک مسابقه سنگین هست همه نوع استرس رو داری که مصدوم نشی، که خود این هم یک نوع قماره که بعد از مصدومیت هیچکس حتی جواب سلام شمارو هم نمیده. الان بزرگ ترین دغدغه من یک شغل ثابت که با خیال راحت تمام تمرکز رو بزارم برای مسابقات نه اینکه تلاش کنم برای کرایه ماشین تا خودمو سر تمرین برسونم. نظر شما در ...
ثروتمندانی که با کلی پول، فقیر هستند
پرایدی زهوار در رفته ای می شوم مدلش آن طور که نشان می داد فرسوده و اسقاطی میزد تمام درها و گلگیرش ضرب دیده و داغون بود حتی زنگ زدگی و خوردگی در جای جای بدنه اش به چشم می خورد. از صدای موتور و بدنه که فاکتور بگیریم کلا چیز بدرد بخوری از آن به چشم نمی آمد. همان طورکه در افکار خودم به تجزیه و تحلیل آن غرق بودم، ناگهان صدای گوشی موبایلش مرا از افکار خودم بیرون کشید واقعا تعجب زده شدم درست است ...
تیپ متفاوت همسر دوم امیر حسین مدرس در محرم! + عکس
ازدواج با خودم فکر می کردم شغل امیرحسین جوری است که شاید شرایط را برایم سخت کند چون شغل من از این حرفه دور بود و آشنایی زیادی با این حرفه و مشکلاتش نداشتم اما پس از ازدواج خیلی راحت با او همراه شدم و حالا در برنامه هایی که در آنها اجرا دارد کنارش هستم. حتی خودش اغلب مواقع پیشنهاد می کند با او سر اجرا برم. از بودن در کنار همسرم لذت می برم و دیدن امیرحسین وقتی روی استیج در حال اجرای ...
نجات یک روستا از حمله گرگ ها، توسط یک مرجع تقلید بزرگوار!
سبب بطلان نماز می شود؛ امّا چون در این جا داری از امام تبعیّت می کنی، صحیح است. لذا حتّی در افعال عبادی هم این طور مطرح می شود که ببین امام چه می کند، هر چه امام گفت، همان. اتّفاقاً این جا انسان، مطیع محض می شود و دیگر مدّعی به اینکه من هم صاحب نظر هستم، نمی شود. تمام اشتباه سقیفه و حوادث بعد آن، این بود که می گفتند: ما هم صاحب نظر و آدم هستیم دیگر. عقل سلیم می گوید: این نفس ...
شاعران هم باید روی منبر بروند
کمتر و یا شاید حتی ندیده ایم این تفاوت را حس می کنید؟ بله زیاد گفته اند. جالب است بدانید بارها از طرف جاهای مختلف به ما گفته اند. مثلا موهایتان را اینطوری درست نکنید بهتر است. یا اگر طور دیگری باشید و ظاهرتان را تغییر بدهید می توانید فلان جا شعر بخوانید. راستش به خاطر ظاهر حتی از برخی شعرخوانی هایی که دوستش داشتم محروم شدم. چون مسئولین امر توقع دارند طور دیگری باشیم. اما خب همین شکلی ...
درخشش دانش آموزان معلول برتردر مسابقات کشوری
ایران آنلاین /آنچنان که غرق می شوی در امواج بی آلایشی وجودشان. بچه های معلول توانمندند. بی خیال از شعار های مرسوم؛ که آنها توانستن را صرف کرده اند یا خواستن را به توانستن تبدیل کرده اند و این حرف ها. که همه هم می دانیم واقعیت چیست! آنها چیزی هستند که ما نیستیم. آنها انسان کامل اند؛ انسان هایی که بدون انتظار می بخشند. بی بهانه خوشحال اند و بی بها با مرام و وفادارند. در جمع شان بودن سعادت می خواهد ...
بزرگان عرصه مداحی با مداحان جوان مدارا کنند/ هیئت باید مانند مدرسه باشد
جلوه گاه شهدا واقع در زیر پل شهید محلاتی می رفتم. با آقارضا رشیدی به آن جا رفته بودیم که حاج مجید هم حضور داشت. با او دست دادم و دستش را فشار دادم. تا دستم را کشیدم گفت: شما همیشه این جوری دست میدید؟ گفتم بله. گفت: شاید دست یک نفر ضعیف باشد. بعد به هیئتمان آمد و من در حال خواندن یک نوحه عربی بودم. حاج مجید با لباس سینه می زد. بعد از هیئت خیلی من را تحسین کرد و گفت می شود باز هم برایم ...
خاطرات تکان دهنده یک داعشی از شکنجه های وحشیانه برای گرفتن اعتراف از اسرا
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا ، در رقه بودم ، داستان ابو زکریای داعشی است که دل در گرو داعش می بندد و راهی سرزمین شام سفر می شود. اما یک سال بعد در می یابد، بهشتی که دنبالش بوده، جهنم واقعی است. خود را دامادی معرفی می کند که برای آوردن عروس اش راهی روستایی در نزدیکی مرزهای سوریه و ترکیه می شود تا با عبور از مرز به تونس باز گردد. به طور اتفاقی در تونس با هادی ...
پایان 5ماه فرار متهم به قتل مدیر مسئول نشریه شمارش
واحد با پارکینگ به مجید فروخته بودم، اما او یک پارکینگ اضافه می خواست. من هم برای خودم یک اتاقکی در آن جا ساخته بودم. سر همین موضوع با هم اختلاف داشتیم. آن روز متوجه شدم که از من شکایت کرده است. زنگ خانه اش را زدم، از پشت آیفون شروع به فحاشی کرد. من هم عصبانی شدم و به درِ خانه او رفتم، آن جا هم فحاشی می کرد، من می خواستم با او صحبت و مشکل را حل کنم اما او خیلی عصبی بود و مدام بدوبیراه می گفت. ...
جهان روزبه روز علمی تخیلی تر و فانتزی تر می شود
ها به همراه رمان حرف زدن همه جا ممنوع است توسط ثنا نصاری ترجمه و از سوی نشر نیماژ و نشر مشکی منتشر شده است. آنچه می خوانید برگردان برگزیده گفت وگوهای کارن جوی فاولر با نشریه ها و سایت های انگلیسی زبان است که در آن فاولر از رمان هایش می گوید و جهان داستان ها و آدم هایش. پیش از موفقیت باشگاه کتابخوانی جین آستین ، خواننده هایتان، شما را به عنوان نویسنده ژانر تخیلی و فانتزی می شناختند و ...
در هیچ کلاس آوازی شرکت نکردم
دیگر به دقت گوش می دادم اما بیش از همه تحت تاثیر 2 خواننده مرد آن زمان بودم؛ یکی شادروان استاد بنان و دیگری مرحوم منوچهر همایون پور که حرکات خاصی در صدا و تحریرهایش وجود داشت که برایم جذابیت داشت و کارِعمل هایی هم که می خواند، مطابق میل و ذایقه ام بود. از میان خوانندگان زن آن زمان هم به خصوص از صدای قمر و روح انگیز خیلی خوشم می آمد. حتما اطلاع دارید که در آن زمان برنامه های رادیو به صورت زنده اجرا ...
نان بخرید، کتاب بخوانید و لبخند بزنید..
اما درحدی شدم که بتوانم آموزش بدهم. سال 88 تا 90 روزهای جمعه پنج شنبه یا بین هفته در خانه های افرادی که متقاضی آموزش بودند کلاسهای خصوصی می گذاشتم و بعد که ازدواج کردم دیگر فرصت نشد که به کسی آموزش بدهم و فقط درحد اینکه خودم را در خانه سرگرم کنم ماند. بیشتر هم کیبورد کار می کنم. نان سنگک را چطور می شود حداقل یک هفته نگه داشت تا بیات نشوند؟ اتفاقاً من به مشتری ها نگاه می کنم ...
نیکبخت واحدی: اسطوره استقلال منم
چقدر گرفتم و چقدر طلب دارم. غیرت و تعصب این است که پول حلال به خانه ببریم. من اگر بازیکن ضعیفی بودم و با هر توهینی می ماندم حتما از نظر آن عده اسطوره می شدم. امثال من و فرهاد مجیدی زیر بار هر خفتی نرفتیم که با هر قیمتی بمانیم. *حالا که بحث به اینجا رسید خودت بگو چقدر طلب داری و چقدر گرفتی؟ من دوست نداشتم در این باره حرف بزنم اما الان برای اولین مرتبه می گویم همه پولی که در ...
هشدارهای پیش از فاجعه!
اما برگشتم به مشاهده های خودم و موارد مشابهی که در جامعه سراغ داشتم. فکر کردم وقتی در جامعه خشونت اینگونه هست چرا نشان داده نشود؟ و تا حدودی با شما هم عقیده شدم. دوست دارم یکی دو نمونه از تجربیاتی که درجامعه از آن ها الهام گرفتید را بگویید؟ – هنری که من در آن فعالیت می کنم هنر دراماتیک است و درام می سازد. و درام موجب اندوه، خشم و رنج می شود. از آنجاکه سال هاست فیلم های اجتماعی و درباره زنان ...
رویای شفاف یا لوسید دریم چیست؟
شفاف در حال گردش در یک کمپ خصوصی بودم. زمانی که متوجه شدم در حال خواب دیدن هستم، با خودم فکر کردم که می توانم وسط آتشی که در کمپ درست کرده اند، بپرم. بعد از پریدن در آتش، نسوختم و مشغول چرخیدن در میان شعله های آتش شدم. بعد تصمیم گرفتم شعله ها را بخورم و واقعا آن ها را در دهانم گذاشتم و به یاد دارم که حس می کردم طعم شوری دارند. من محدودیت ها را کنار گذاشته بودم. بنابراین تصمیم گرفتم به خورشید پرواز ...
- ادوارد اسنودن - ، جعبه سیاه سازمان اطلاعات آمریکا
...، بدون رضایت جامعه و حتی بدون آگاهی نمایندگان ما در دولت از این برنامه ها صورت می گیرند. هنگامی که من با این مسأله در کشمکش بودم، با خودم فکر کردم چطور می توانم با بالاترین سطح مسئولیت، این کار را انجام دهم. بیشینه کردن منافع عمومی، درحالی که کمترین خطر را داشته باشد و از میان همه راه هایی که می توانستم بروم، مثل رفتن به کنگره، هنگامی که هیچ قانونی در این زمینه وجود ندارد، در نتیجه هیچ حمایت ...