سایر منابع:
سایر خبرها
مردی که 9 عزیزش را دفن کرد +عکس
انتقاد از دولت می گوید؛ فقط مردم میان کمک می کنن و میرن. همه عزیزان از دست رفته در یک قاب عکس مرد ساکت با دستان زخمی که فقط برای تشکر از مهمان ها از جای خود بلند می شد؛ حالا به سمت ما قدم برمی دارد، به دستان دخترک زل می زند، قاب عکس در دستان دخترک می لرزد. در قاب عکس چهره هشت نفر به چشم می خورد، در این ویرانه ها یک نفر مجال زندگی در این دنیا را پیدا نکرده است؛ قاب عکس همچنان در ...
◄ با پیشکسوتان بنادر-4/ احمدپژوهش
حوزه با نسل قبل فراهم سازد. بخش چهارم این نوشتار که به احمد پژوهش اختصاص دارد را در ادامه می خوانیم: غواص بندر شهید رجایی، اشتباه نکنم از خطه آبادان، بدون ترس و بدون حرف اضافه، مرد عمل، خوش رو ولی جدی، کاربلد و همیشه آماده، این ها کمترین واژه هایی است که برای احمد به کار بردم. احمد یک غواص حرفه ای بود، پای تمام اسکله ها هم غواصی کرده بود، کشتی که به گل می خورد، آه از ...
زنان اچ آی وی مثبت و انگ بدنامی
قطع رابطه کرد. در طول مدتی که زمینگیر بودم برای من و بچه ها غذا درست می کرد و بدون اینکه بدونم می رفت دستفروشی. خونه ای که جنت آباد داشتیم، فروختیم برای خرج زندگی و با بقیه این خونه رو خریدیم. او دست مرا می گیرد و می برد به اتاقی که پارچه بزرگی روی زمین پهن است و کلی بدلیجات سرهم نشده روی آن ریخته. گوشه دیگر اتاق هم چند کارتن روی هم چیده شده اند که محتویاتش گردنبند و دستبند و گوشواره ...
امام خمینی جان سربازش را در نوزادی نجات داد
دلیلش را می پرسد مرد می گوید این بچه سرباز من است! وقتی مادر می گوید شیر نمی خورد، دستی به صورت بچه می کشد و می رود. مادرم از خواب بیدار می شود و هیچ اثری از ان مرد نمی بیند. برادرم از آن روز به بعد شروع به خوردن شیر می کند و دیگر مریض نمی شود. پس از آن مادرم در بزرگ کردن برادرم خیلی مراقبت می کند. مرد کوچک عابدین از همان سنین 7،8 سالگی دارای صفات شخصیتی بارزی بود که بیشتر در میان ...
از سکو تا سِنِ سینمایی در چهارباغ
های مادرانه و سختی هایی که کشیده در غیاب پدرِ بچه هایش که در بزنگاهی که هر کودک و نوجوانی به پدر نیاز دارد، پدر خانه را رها کرده و رفته و این مادر بوده که تاب آوردن هایش نتیجه ای چنین شگرف داده و اکنون همه مادر را بی خیال شده اند و سونامی عکس با دخترانش در جریان است. وقتی سهیلا روی پرده می گوید اگر دست خودم بود پدر و مادر پول دارتری را انتخاب می کردم مادرش به پهنای صورت می خندد. مادر در صحنه های ...
کودک به دنیا آمده در زلزله چه حالی دارد+ عکس
. او آوا ی ایران است؛ همان دختری که روز دوم زمین لرزه در بیمارستان صحرایی سرپل ذهاب به دنیا آمد. چند زن و مرد، کنار جاده اصلی روستا چادر زده و زیر سایه آن پناه گرفته اند. پشت به آوار خانه ها کرده اند. آوا در آغوش مادرش خوابیده. فقط 11 روز از زندگی اش می گذرد. صورتش مثل برف سفید است. قنداقش سبز و سفید و نو است. مادرش جلیله، درباره روز حادثه Incident به جام جم می گوید: آن شب همراه ...
از رجزخوانی در بند امنیتی ها تا گرفتن رضایت برای عامل شهادت سه سرباز (بخش دوم)
...> * رفتی اون رفیق فلان، فلان شدت رو دیدی، بگو اگه گیرش بیاریم زندش نمی ذاریم صحبت هاش که تموم شد، با چند تا از بچه ها رفت بیرون تا برن کانون اصلاح و تربیت. من هم رفتم منبر اما مستعمین امشب با مستمعین شب های قبل زمین تا آسمون فرق می کردن؛ چهره ها دمق و گرفته، کارد میزدی خونشون در نمی اومد؛ فقط اینو بگم بعد اینکه منبر تمام شد یکی از زندانی ها آمد جلو گفت رفتی اون رفیق فلان، فلان شدتو ...
سوری گلی که در جهنم رویید/ داستانی که بر هر سر بازاری هست
الموت شده است. ایوب با پاهای سرنوشت به الموت می رسد؛ و لبخند یک داستان عجیب روی صورتش قاب می شود؛ هست اندر پرده بازی های پنهان. و باز سرنوشت جوان اردبیلی را پرسان پرسان به سمت خانه سوری می برد و اتاق اجاره ای کوچک، داستانی عاشقانه رقم می زند... که بگذار حدیث ما تقدم با اولین هم آغوشی چشم ها، سوری، درگیر می شود و چیزی شبیه جنون جوانه می زند. دوستان سوری هم به رفتار سرنوشت ...
مرگ مغزی اهدا
دست به کار شد، برای پدر و مادر محمدجواد توضیح داد، حرف از اهدای عضو و بیماران چشم به راه در فهرست انتظار پیوند به میان آمد و در نهایت تصمیمی طلایی که در زمانی طلایی اتخاذ شد. چهار عضو حیاتی محمدجواد به چهار نفر زندگی داد، به چهار بیمار کلیوی، کبدی و قلبی، دو زن و دو مرد مستاصل و کلافه میان مرگ و زندگی. این چهار نفر دیروز آمدند روی سن، از رنج های گذشته شان گفتند و از خوشحالی امروزشان. وزیر بهداشت ...
سرنوشت 10 صیاد بوشهری در هاله ای از ابهام
برای بیمه های شان و خرج دوا درمان شان که مردم نمی توانند کاری کنند. استاندار می توانست وامی به این خانواده ها بدهد. این مرد بوشهری گفت: چرا وقتی قایق های دیگر گم می شوند، همه جا سر و صدا می شود و خبرش پخش می شود اما چرا اسامی این ده نفر هیچ جا اعلام نشد؟ عربستانی ها می گویند اینها سگ های ایرانی هستند. مگر ما ایرانی نیستیم؟ چرا برایمان کاری نمی کنند؟ مسوولان چه فکری می کنند که به اینها ...
روایت ایستادگی 11 ایرانی در مقابل 600 نفر نیروی دشمن
به هدف هایش نمی خورد. در آن شب با یکی از دوستانم که الان جانباز 70 درصد است به نام امیر حاج علی نگهبانی می دادیم و بقیه بچه ها خواب بودند. همانطور در سنگر نشسته بودم؛ می دانستم هر کسی سرش را از سنگر بیرون بیاورد، تیر می خورد. حدود ساعت 10 شب بود که خمپاره منور زده شد. بعد از زدن خمپاره منور، بلند شدم تا اوضاع را نگاه کنم و ببینم چه خبر است. حدود سه متر پایین تر از خاکریز من، دیدم ...
داروی آرامبخشی که کیوان ساکت را با بزرگانی چون شجریان و مشکاتیان آشنا کرد
داروخانه آمد و گفت کیوان خبر خوب دارم و گفتم می دانم امشب منزل شما هستیم. گفت تو از کجا می دانی؟ گفتم من یک هفته هر شب با این دوستان هستم. رفتم خانه دکتر کمالی. موقعی که من رسیدم، استاد بیگجه خوانی داشت ساز می زد و استاد شجریان می خواند. مثل همیشه گوشه ای نشستم و بعد از مدت زمانی، دکتر کمالی به اساتید گفت راستی کیوان هم تار می زند. همه گفتند چرا تا به حال نگفتی و تار را دست من دادند و قطعه ...
روایت یک روز سرد در "قصر قجر"؛ چادرهایی که گرم نیستند + فیلم
شود که می گوید: از ابتدای زلزله تا امروز٬ فقط چند پتو به ما داده اند و همین چادرها. بغضم می ترکد وقتی در کنار این همه غم٬ زبانش به تشکر باز می شود و می گوید: باز هم خدا را شکر که تلفات نداشتیم. خدا رو شکر که همین چادر را دادند. از زلزله می گوید و اینکه زلزله در آن شب ترسناک با ما حرف می زد! با همه حرف می زد و می گفت: توبه کنید. در دلم به بصیرت این مرد روستایی غبطه خوردم. چه خوب و خوش ...
شجاعانه مدافع حق بود
مجلسی می دید عصبانی می شد و برخورد می کرد؛ مسئله ای که دوست دیگرش حسن ادب هم از آن یاد می کند آن روز برخی از بچه ها بیرون از مسجد ایستاده بودند و با هم بحث می کردند؛ هر کس چیزی می گفت؛ اما محمدرضا کمتر صحبت می کرد و بیشتر گوش می داد؛ تا اینکه یکی از بچه ها گفت همه خبرها را که به امام نمی گن؛ افرادی دور امام هستند و هر خبری که دلشون می خواد رو براش می برن؛ رضا سکوت را شکست و گفت مرد حسابی، این چه حرفیه ...
گفتگوی علی ضیا با زن بارداری که 16 ساعت زیر آوار بود +فیلم
از زیر آوار بیرون کشیده شده عنوان می کند : “چیزی توی سرم خورد و به پشت افتادم در تمام این مدت که زیر آوار بودم به هوش بودم و فقط اسم و ذکر خدا را روی زبانم بودم و می گفتم خدایا به خاطر بچه ام نجاتم بده”. 21 آبان زلزله ای به قدرت 7٫3 ریشتر کرمانشاه را لرزاند و بیش از 500 تن از هموطنان کُرد جان خود را از دست دادند و حدود 9 هزار نفر نیز مصدوم شدند. بر اثر این حادثه مرگبار، مردم ...
برخاسته از زلزله
نفر هم اینجا را ترک نکرده است و همان شب اول بعد از زلزله خیلی از وسایل را که زیر آوار بود، درآوردیم. الان هم مانند یک خانواده بزرگ با هم غذا درست می کنیم و با هم داریم کارها را پیش می بریم. بزرگ ترهای روستای میدان نمک تلاش می کنند اهالی روستا مانند یک خانواده کنار هم بمانند تا راحت تر بتوانند از پس مشکلات بر آیند. آن طور که شیرکو می گوید آنها کمک هایی را که از سوی مردم یا نهادی دیگر به ...
سهم پزشکان از فرار مالیاتی چیزی نزدیک به 600 میلیارد تومان است
هزار تومن می شه . بعد با مکثی اضافه می کند: ای وای کارت خوان که نداریم، بفرمایید پایین ساختمون از دم ای تی ام نقدی بگیرید و برام بیارید . نفر بعدی دوقلوها را گذاشته توی قنداق فرنگی جلوی رویش، به ناچار کارت بانکی اش را به مادری ناشناس که با یک بچه دست آزادتری دارد، می دهد تا برایش از عابربانک در خیابان 120 هزار تومان بگیرد، چون خانم منشی گفته کارت خوان ندارند، البته که دستگاه کنار گوشی تلفنی که ...
خیر قبل از مرگ
گره گشایی کند با این شرط که سر نخ را گم نکنیم. تمام ثروت را داشتن نیست، هدفمند بودن. آرمان گرا بودن. چه کار می خواهی بکنی؟ نزد امام معصوم آمد. ظاهرا امام صادق(ع) بود. آقا جان من دنیایم را برای شما می گویم، شما بگویید: چطور است؟ گفت: من صبح سر کار می روم تا شب، درآمدی پیدا کنم دستم جلوی کسی دراز نباشد. برای زن و بچه هر مقدار که زیاد آمد، یک عمره ای بروم. یک انفاقی، یک اطعامی، یک اکرامی بکنم. دنیای من ...
شهید مدافع حرمی که کروکی محل تدفینش را کشید
...: از بچگی با هم در یک محل بزرگ شدیم. در یک مدرسه درس خواندیم. دو سال من از او بزرگتر بودم. از دوستان پای کار مسجد بود. این اواخر هم چند سالی بود که جزء بچه های پاسدار شده بود. سال 94 وارد جبهه های سوریه شد. شهدا همه گلچین می شوند و نوید هم مثل بقیه شهدا از همان اول روحیه شهادت طلبی داشت. یک الگو برای بچه های بسیج پایگاه شهید شیرین بیان بود. در کارهای خیر پیشقدم بود و تلاش می کرد برای بچه هایی ...
فریادهایی که شنیده نمی شوند
...، مجبور به مصرف قرص و شیشه شده و بعد هم جسم و روح نحیفش مورد آزار قرار گرفته است. می گوید: اومده بود جلوی در خونه، یه کارت دستش بود، گفت برای تو آوردم توش پوله. ازش خوشم نیومد وخواستم فرار کنم. مامانم دستم رو گرفت گفت باید با عمو نعیم بری . مرد 50 هزار تومان داده و معصومه را بارها با خودش برده و پس آورده. روح معصومه در این آمدن و رفتن ها آن قدر خراش خورده که هر بار جزییات ...
زمهریر زیر چتر ستارگان با صبح می آید/ سهم شاهرود از بی خانمانی
حتی به آن ها دست بزنی ... وعده ما اما ساعت هشت شب یک روز سرد پائیزی زمستانی ...همراه عبدالرضا کسی که 24ساعت پیش با او آشنا شدم اما فکر می کنم اگر کنارم نباشد نمی توانم، نگاهش گرم است از آن گرمی هایی که انگار در حاشیه اش امان داری و دور از او تنهایی... چهار نفر دیگر آنجا هستند هم ولایتی هستیم اصالتی زابلی اما بزرگ شده استان گلستان یک نفر هم معمولاً می آید اهل همین شاهرود است فقر باعث شده ...
ناپدری اهورا: نه قاتلم نه متجاوز/پدر اهورا: قصاص و اعدام می خواهم
پسربچه خاموش شد. خیلی زود ماموران پلیس در جریان این ماجرای مشکوک قرار گرفتند و با حضور در محل هر چه درِ خانه را زدند، کسی در را باز نکرد. آنها با هماهنگی مقام قضائی اقدام به تخریب درِ خانه کردند و زمانی که وارد خانه شدند، با صحنه عجیبی روبه رو شدند. مرد جوان با چهره ای آشفته روی مبل نشسته بود. چند نفر از همسایه ها وقتی وارد خانه شدند، به سمت حمام رفتند و با اهورای سه ساله در حالی که لباسی به تن ...
دهقان فداکار و داستان خاطره انگیز آن درس قدیمی
همین خاطر، آنقدر کتکم زدند که له و لورده شدم! ریزعلی حال و هوای مسافران را هم از یاد نمی برد و می گوید: وقتی به آنها گفتم که چه اتفاقی افتاده و صحنه را نشانشان دادم، آن وقت بود که متوجه شدند، جان حدود 1000 نفر نجات پیدا کرده است و آنقدر به شعف آمده بودند که بازرس قطار همان شب، تمام جیب هایش را گشت و 50 تومان به من انعام داد. داماد ریزعلی میانه سخن پدر خانمش را پی می گیرد و بیان می کند: الان ...
تعهد پذیری و رابطه سالم عاطفی؛ راه علاج آسیب های خانوادگی
طلبی را از دلایل اصلی خیانت و بی وفایی همسران به یکدیگر می دانند. راه علاج چیست؟ روانشناس : اول اینکه زن و مرد باید در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس یک بعد ازدواج نکنند چرا که در طول زمان این ابعاد در نظر زن و شوهر عادی می شود. پس باید حتما یکسری اصول در انتخاب شریک زندگی شان در نظر بگیرند. دوم اینکه زمانی که زن و شوهر ازدواج کردند نباید فکر کنند حالا همه چیز درست است ...
ماجرای یک فرار...! /معنی کارگر ساده چیست؟
؛ بنده خدا کارگرفروشنده-که یک نفر هم بیشتر نبود- مشغول صرف ناهار بود. به طرز وحشتناکی در حال خوردن برنج و خورشت بادمجانش بود.انگار که به جانش وصل بود. با دست افتاده بود توی سینی برنج و حسابی برای خودش حال می کرد. من انگار بد موقع سر رسیدم و تقاضای یک عدد ساندویچ ناقابل همبر کردم.دختر4 ساله ام متاسفانه عشق ساندویچ است و همان وقت و همان نقطه شهر تقاضای ساندویچ کرد. بچه ...
قطار زندگی ریزعلی خواجوی را پیاده کرد
ذات الریه مبتلا شده است در نهایت این مرد فداکار در روز 11 آذر 96 در بیمارستان امام رضای تبریز دار فانی رو وداع گفت. روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی تبریز هم اعلام کرد که مردم برای رعایت حال سایر بیماران این بیمارستان از تجمع در مقابل این مکان خودداری کنند. متعاقباً زمان دقیق تشییع جنازه و مراسم تدفین و ترحیم از رسانه های عمومی اعلام خواهدشد. خبر فداکاری دهقان فداکار در ...
در معراج به پسرم گفتم آفرین که ندای هل من ناصر امام حسین را لبیک گفتی
رسید طلب شهادت از خدا کرد و بقیه آمین گفتند. مسعود بچه ای نبود که حرف هایش را بگوید ولی دلش نیامده بود که موقعیت به این خوبی را از دست بدهد. در واقع همان زمان دوره های نظامی اعزام به سوریه را طی می کرد. سر مزار شهدا هم می رفت؟ ما اصلا نمی دانستیم، ولی می رفته است که بعد از شهادت متوجه شدیم. وقتی شهید محمد حسین مرادی که دو سال قبل از مسعود شهید شد، مسعود گفت ما مجردها باید ...
اخبار گوناگون
مهم ورزشی را مستقیم پوشش داد که با استقبال بالایی از سوی مردم مواجه شد. اما یکی از نکاتی که کمتر به چشم آمد، سفر چند نفر از گزارشگران و مجری های برنامه های ورزشی صداوسیما به این مراسم بود. نکته جالب اینکه بیشتر آنها نیز به محل برگزاری مراسم قرعه کشی راه نیفتند. با توجه به اینکه سفر این افراد با هزینه بیت المال انجام شده، جای سؤال است که این افراد به چه دلیلی به روسیه اعزام شدند؟/کیهان ...
افسانه هایی از طایفه های یک قوم 6 هزار ساله
مردم نیوز : علی گلشن - پژوهشگر - درباره پدید آمدن طایفه های ترکمن بیان کرد: گفته می شود مردی سه زن داشته است و هر کدام از این زن ها زمانی که باردار می شوند، از همسرشان درخواست گوشت شکار می کنند. زمانی که همسر اول درخواستش را مطرح می کند، مرد قوچ بزرگی شکار می کند و جگر آن را می آورد. او برای درخواست همسر دوم میش شکار می کند و زمانی که همسر سوم باردار می شود، حیوانی برای شکار پیدا نمی کند ...