سایر منابع:
سایر خبرها
جامعه شناس میلیاردری که جاسوس بود
عمر به حرفه طبابت اعتنائی نداشت و غالبا وقت او صرف اداره مستغلات و املاکش می شد. مردی بود که برای خود زندگی می کرد و از ثروت خود حداکثر بهره برداری مالی را می نمود. پدر بزرگ کاووس، یک روحانی شناخته شده به نام سید کاظم امام جمعه در تبریز بود که با دختر مظفرالدین شاه، به نام نورالسلطنه ازدواج کرد. به بیان دیگر، جد بزرگ مادری کاووس، مظفرالدین شاه قاجار بود. سید محمدکاظم امام جمعه ...
بچه های خیابان
، سریع پیدایشان می شود و سرپناهشان را خراب می کنند . پیمان می گوید سیاست در پیش گرفته شده برای این خانواده های بلوچ، سیاست کتمان است؛ یعنی الان وجود افغانستانی ها پذیرفته شده و صحبت هایی برای شناسنامه دارشدن آنها می شود و بچه هایشان را در مدارس ثبت نام می کنند اما خانواده های بلوچ که 50 سال است به این مناطق آمده اند، انکار می شوند و اصلا گفته می شود ما بچه های بلوچ نداریم. اسامی این بچه ...
مادر مُرد! از بس که جان ندارد
هیچ خبری از خود به نسرین و فرزندانش نمی دهد، تا آن زمان خانه ای در همین محله را اجاره کرده بودند، زندگی شان با کار کردن رمضان می گشت. حالا ستایش و امیرحسین شناسنامه و به طبع آن یارانه ندارند، کارت یارانه نسرین هم دست صاحب خانه برای اجاره است. ستایش زرنگ است اما تا کِی؟ در طول هفته، یکی دو روز بچه ها را به در و همسایه می سپارد و می رود برای گدایی و جمع کردن ضایعات ...
از تصمیمات سیاست مدارانه داوران تا بلاتکلیفی 36 ساله
که به این مسئله ایراد گرفته باشند، اگر اینطور باشد فیلم خسرو معصومی باید کلا بیرون برود، زیرا همه آن درباره مشروب خواری است. نقیبی: من هم همین را می گویم که ما متر و معیارها را نمی فهمیم. سیمون سیمونیان آن روز به من می گوید که فیلم فلانی با هفت رای وارد جشنواره شده است در حالیکه رای هت تریک مثلا پنج به دو بوده است و پنج مخالف داشته است. یا فیلم گرگ بازی اصلا رای نیاورده. من به این ...
نامه ی یک فرهنگی به تاجگردون؛ نظرتان در باره این صحبت وزیر چیست؟
، آگاهی از مسائل دینی و اعتقادی، آشناییِ مردم با حقوق شهروندی و قانون مداری، مواردی هستند که فرهنگیان امروز می توانند نقش بسیار مهمی در آموزش و آشناییِ جامعه با آن ها داشته باشند. کسانی که فرزندان ما را به نیکی آموزش می دهند، می باید نسبت به والدین بیشتر ارج نهاده شوند، چراکه پدر و مادر صرفاً زندگی می بخشند، در حالی که آن ها [معلمان] هنرِ خوب زندگی کردن را، دنیا درحال یادگیری مادام العمر است ...
نگاهی به اجداد کاووس سیدامامی که در زندان خودکشی کرد+تصاویر
و پس از پرس وجو درباره مجتهد بزرگ شهر به دیدار او رفت که همین میرزا یوسف خان است. دختر نزد یوسف مسلمان شد و بدون اطلاع پدر و مادر با او ازدواج کرد. میرزا یوسف خان در آن زمان متأهل نبود. پدر و مادر دختر، که کاتولیک متعصب بودند، پس از اطلاع از این وصلت به ایتالیا بازگشتند و دختر را طرد و هرگونه رابطه را با او قطع کردند. حاصل این وصلت شش پسر است که یکی محمدکاظم، نیای خانواده سید امامی ...
حاتم تویی
هم بنویس! گفتم خب اینها که چاپ نمی کنند. گفت تو بنویس من می روم گریه می کنم، چاپ می کنند. بعد رفته بود نمایندگی اطلاعات که انشای بچه مرا چاپ کنید. گفته بودند مادر، این سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی نیست که ما چاپ کنیم، ببر کیهان بچه ها چاپ می کنند و مادرم رفت کیهان بچه ها و با گریه و زاری برای نخستین بار مقاله مرا چاپ کرد. این که امروز مدیر مسئول نشریه دعوا می کند که چرا مقاله هایت دیر به دست ما می ...
داستان نویسی، جایگزین پیک نوروزی!
محمدرضا نیک نژاد آموزگار کمتر پیش می آید که از خاطره های بدِ مدرسه بگوییم و از آزاردهنده ترین هایشان یعنی مشق های نوروزی یاد نکنیم! مشق هایی که یادآوری دمادمشان شیرینیِ آغازین روزهای بهار را به کامِ بچه ها تلخ می کرد و تلنبارشان، سیزده بدر با همه سرخوشی هایش را زهری می کرد فراموش ناشدنی! اگر هم زورِ پدر و مادر بر بازیگوشی های کودکانه می چربید، بچه را هر روز پای دفتر و کتاب می نشست و ...
چگونه مرگ، آغازی بر شهود واقعیت انسان است؟
به گزارش پایگاه انقلاب نیوز ، یکی از مسائلی که بشر همواره درگیر فهم آن بوده است، مسئله جهان بعد از مرگ او است. همواره در طول تاریخ، ادیان الهی، عقل و فطرت آدمی انسان را به وجود قطعی جهانی بعد از مرگ خبر داده است. فلاسفه و متکلمین در طول تاریخ و در مباحث بسیار مهم خود، وجود جهان بعد از مرگ و شروع زندگی حقیقی پس از اتمام دنیای فانی را ثابت کرده اند. از طرف دیگر قرآن کریم، ائمه معصومین(ع) و علمای اخلاق یکی از مهم ترین عناصر تذکر دهنده و هدایت کننده و متنبه کننده برای آدمی را ذکر مرگ و آماده شدن برای آن روزِ قطعی دانسته اند. در حدیثی از رسول گرامی اسلام(ص) آمده اس ...
من اولین زن استنداپ کمدین ایران هستم
آید این است که نقش مسواک بازی کردم. این شیطنت ها به دوره دبیرستان هم کشیده شد؟ مزاحم درس خواندنتان نبود؟ خانواده با این همه فعالیت غیر درسی مشکلی نداشت؟ دبیرستانی که شدم سراغ موسیقی و آواز رفتم. از آن دخترها که یکی روی میز و نیمکت می زد و یکی هم می خواند و حسابی شلوغ می کردم. بعد رفتم نوازندگی گیتار را یادم گرفتم. یک روز دیدم یکی از بچه ها در مدرسه کیبورد آورده و دارد می زند ...
فیلم های تلویزیون در تعطیلات/ پخش 171;دل شکسته187; و 171;بوسیدن روی ماه187;
شانزدهم رفته و در یکی از قبیله های بزرگ و قدرتمند ژاپن زندگی کند! او به دلیل شباهت زیادی که به فرمانده این منطقه به نام اودا نوبوناگا دارد، برای مدتی به عنوان بدل فرمانده بر جایگاه فرماندهی می نشیند. این منطقه تحت فرماندهی اودا نوبوناگا است که به دنبال برقراری صلح و پایان جنگ بین قبایل مختلف است. قبایل مختلف می خواهند اودا نوبوناگا را به قتل برسانند، اما این پسر جوان با اخلاق خوب خود همه را جذب کرده و ...
قسمت دوم/ ماجرای من و نامم (از علی پایدار تا علی)
علی گودرزیان* / میرملاس: قسمت دوم ازکلاس اول تا کلاس چهارم درروستای کمرسیاه، با نام علی یارگودرزیان القاص آباد کارنامه گرفتم. هردوسال یک سپاه دانش می آمد ازروی دست سپاه دانش پیشین، مشخصات مرا می نوشت! کسی نگفت شناسنامه را بیاورید تا چک کنیم. کلاس چهارم را تمام کرده بودم، برای کلاس پنجم چون امتحانات نهایی [...] علی گودرزیان* / میرملاس: قسمت دوم ازکلاس اول تا کلاس چهارم درروستای کمرسیاه، با نام علی یارگودرزیان القاص آباد کارنامه گرفتم. هردوسال یک سپاه دانش می آمد ازروی دست سپاه دانش پیشین، مشخصات مرا می نوشت! کسی نگفت شناسنامه را بیاورید تا چک کنیم. کلاس چهارم را تمام کرده بودم، برای کلاس پنجم چون امتحانات نهایی بودند و نام هارا با شناسنامه هابرابری می کردندآغا سال تحصیلی از من شناسنامه خواستند اما این بارنام من درکارنامه ی کلاس چهارم با نام شناسنامه ام همخوانی نداشت! داستانی دارد، گویا روزی که شناسنامه ثبت شده بود، ازپدر، نام پسر را پرسیده بودند،گفته بود: علی یار ! اما کارمند ثبت احوال نوشته بود: علی دادگودرزیان القاص آباد ! کارمن درپیچ افتاد، قوزبالا قوز شد! آموزش و پرورش بخش الشتر، زیرباراین اختلاف نمی رفت و مدرسه هم دادش به جایی نمی رسید! کاربه شکایت و پیگیری پدرافتاد! معلم شهید، رضامرادی( کاکولوند) از وابستگان ما و دست برقضا “راهنمای تعلیماتی روستای کمرسیاه” بود. رییس اداره که مرد مقتدری بود و می گفتند سنی مذهب است، شهید مرادی را فراخواند خودم شاهد بودم گفت: “جناب کاکولوند! این پسر مال این پدر است؟ شهید مرادی گفت: ” بله جناب ! رییس آموزش و پرورش الشتر گفت: ” هرچه سریع، کارشان را درست کنید!” قصه با همت شهید مرادی پایان یافت و من نام جدیدم را یافتم من حالا علی دادگودرزیان_القاص آباد شدم. درکلاس پنجم نام نویسی کردیم معلم کلاس پنجم ما زنده یاد “رحمان رحمتی” بود. چیزی به پیروزی انقلاب نمانده بود که رحمتی درگیر انقلاب شدو دیگربه مدرسه ی ما برنگشت و سال پنجاو هفت کسی نبود مارا به حوزه ی امتحانی معرفی کند یک سال خانه نشین شدیم. سال 58 در مدرسه ی روستای همجوار بالایی- شاه آباد که حالا اسلام آبادش می خواندند- نام نویسی کردیم. علی_دادگودرزیان-القاص آباد دانش آموز کلاس پنجم مدرسه ی ابتدایی روستای شاه آباد(اسلام آباد) هنوز هم زرنگ کلاس بود ازبین 17 نفرکلاس پنجم آن سال تنها دانش آموزی بود که به قول معلم انقلابی علی یاررضایی یک ضرب قبول شد. در روستای شاه آباد تاچند وقت به نامم نمی چسبیدم سرکلاس حاضر و غایب می کردند خیلی وقت ها صدام می کردند ولی دیرمتوجه می شدم. برای ادامه ی تحصیل باید به الشتر می رفتیم درمدرسه ی ابن سینا نام نویسی کردم، حالا همکلاسی های شهری ام به من علی دا می گفتند. دوران راهنمایی و دبیرستان را باهمین نام سپری کردم و وارد تربیت معلم و بعد دانشگاه اصفهان شدم. دردانشگاه اصفهان ،حس می کردم علی داد خیلی سنگین است احساس می کردم این “داد” اضافه است. آن روزها بحث تک اسم بودن هم داغ بود! تک اسم بودن اند کلاس بود! خیلی از کسان به تک اسم بودن خود می بالیدند، دوران اسم های رضا، حمید، سعید و...بود البته ما هم خیلی با تک اسم بودن فاصله نداشتیم “داد” که نباشد “علی” می ماند و .... یک روز به اداره ثبت احوال الشتر رفتم و درخواست حذف”داد” از نام و “القاص آباد”را از نام فامیلی خود را دادم و سرآخر بدون دردسر علی گودرزیان شدم. بعدهاکه آب های هیجان نوجوانی و جوانی از آسیاب افتاد دیدم چقدر پدرم نام خوبی برمن گذاشته بود پایار پایدار یکی از بهترین نام های بومی است. کارازکارگذشته بوداما خیلی دوست داشتم به ریشه های خودم برگردم این بود به پاس سلیقه ی پدر به شناسنامه ی نخستین خود نگاه کردم علیپایدار و خودرا ع پایدار نامیدم. *ع – پایدار درج شده توسط : دبیر سرویس خبر میرملاس ...
شیموس هینی شاهدی ایرلندی
استلزامات مذهبی قدیم قادر خواهند بود، سرانجام آزاد، خدای قادر متعال، ما سرانجام آزادیم. اما علی رغم ضرب آهنگ های طبیعتا امیدبخش آن رویا، خوابی را به یاد آوردم که سال پیش در کالیفرنیا دیده بودم. وقتی در مقابل آیینه حمام صورتم را اصلاح می کردم چشمم در آیینه به مردی زخمی افتاد که داشت به طرف من می افتاد و دست های خون آلودش را بلند کرده بود تا مرا از هم بدرد یا به من التماس کند (هینی 1980، ص33 ...
من حاشیه نشین هستم
ها و مگس ها در حاشیه زباله دان ها گشتم تا چیز به د رد بخوری پیدا کنم، من در حاشیه بزرگ شدم به مدرسه رفتم در مدرسه گفتند جا نداریم مادرم گریه کرد مدیر مدرسه گفت آقای ناظم اسمش را در حاشیه دفتر بنویس. من در حاشیه روز به مدرسه شبانه می روم ودر حاشیه کلاس می نشینم و درحاشیه مدرسه توپ بازی بچه ها را تماشا می کنم چون لباس هایم هماهنگ لباس بچه ها نیست من روزها در حاشیه خیابان کار می ...
حذف پیک نوروزی چه تاثیری بر روند مطالعه دانش آموزان دارد؟
درازمدت تاثیر می گذارد. یک رفتار نادرست با یک رفتار جذاب جایگزین شد حمیدرضا شاه آبادی نویسنده و مدیر انتشارات مدرسه درباره این دستورالعمل گفت: من از شنیدن این خبر خوشحال شدم. اتفاق خوبی در حال افتادن است که سال ها منتظرش بودیم. اینکه در ایام نوروز از دانش آموزان نخواهیم صرفا یک فعالیت خشک درسی داشته باشند و صفحاتی را در عید سیاه کنند و در پایان تعطیلات به معلم ارائه دهند. اتفاق ...
اقتصاد دوناتی پنچ کتاب پیشنهادی کیت ریوُرت برای بازاندیشی در علم اقتصاد
گفت وگوی کسپر هندرسون با کیت ریورت کسپر هندرسون: چرا نیازمند بازاندیشی در علم اقتصاد هستیم؟ مگر نه اینکه اوضاع به خوبی پیش می رود؟ برای مثال در نامه سالیانه بیل و ملیندا گیتس خواندم که اگر نرخ مرگ ومیر در همان حد سال 1990 باقی می ماند، در این 25 سال، 120 میلیون کودک زیر 5 سال جان خود را از دست می دادند، اما این 120 میلیون کودک در این مدت جان سالم به در بردند و این تنها یکی از علائمی است که نشان ...
از دو فیلمِ شهاب حسینی تا اثر سه بعدی اسکورسیزی
های بزرگ و قدرتمند ژاپن زندگی کند! او به دلیل شباهت زیادی که به فرمانده این منطقه به نام اودا نوبوناگا دارد، برای مدتی به عنوان بدل فرمانده بر جایگاه فرماندهی می نشیند. این منطقه تحت فرماندهی اودا نوبوناگا است که به دنبال برقراری صلح و پایان جنگ بین قبایل مختلف است. قبایل مختلف می خواهند اودا نوبوناگا را به قتل برسانند، اما این پسر جوان با اخلاق خوب خود همه را جذب کرده و موجب بهبود کارها و شرایط ...
صاحب جهنم
سالی می شود که دیگر از آن تلاطم های هیجانی روحی اش خبری نیست. در مدرسه به او چیزی گفته اند؟ او که مدرسه را خیلی دوست دارد و معلم فهیمش اوضاع را به خوبی درک کرده است. نکند مثل آن روزگاری که یافتیمش شده باشد؟ یک سال و نیم پیش، خانواده او را در چهاردیواری طویله گون پیدا کردیم. جوانی مادر و پدر الینا را که به زحمت به 30 می رسید، افیون دود کرده و برده بود و آنها در انباری تک افتاده بی دروپیکری در برهوت ...
گام های معلق
تبدیل به یک مربی غواصی شدید؟ در طول گذر از آب های آزاد، مربی فوق العاده ای به نام جورج لامبی داشتم. او با جذابیتش، حرفه ای بودن در کارش و شادابی و نشاطی که در زندگی داشت، مرا به ویروس غواصی خود مبتلا کرد. آن جا بود که واقعا فهمیدم می توانم مربی باشم تا بتوانم همان زندگی او را داشته باشم و درست مثل او زندگی کنم. چه آموزش هایی را دنبال کردید تا مربی قواصی شوید؟ دوره مقدماتی غواصی ...
پسرانم از گود کشتی وارد معرکه نبرد شدند
بود تو چرا به امام توهین کردی؟ معلم هم یک سیلی به صورت موسی زده و گفته بود که تو به چه حقی به من تذکر می دهی؟ بعد هم موسی را از مدرسه بیرون کرده بودند. 12 روزی بود که به مدرسه نمی رفت و من از این اتفاق بی خبر بودم. موسی صبح ها مثل همیشه از خانه خارج می شد و عصر برمی گشت. کمی بعد یکی از دوستانش نامه ای نوشته و به مغازه پدرش رسانده بود که موسی از مدرسه اخراج شده است. فردای آن روز من و ...
شهادت به هنگام اقامه نماز؛ آخرین برگ زندگی معلم قرآن
جامعه و جوانان ارائه دهیم. وی افزود: ترویج فرهنگ ایثارو مقاومت افرادی که با روحیه انقلابی و جهادی تا آخرین لحظه زندگی شان از قرآن دفاع کرده اند، قطعا می تواند به الگوسازی برای جوانان کمک کند. مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ تصریح کرد: در یادواره سوره های سرخ همه خانواده های شهدای قرآنی را گردهم آورده ایم و تا کنون در تهران بیش از 330 شهید و معلم قرآنی را شناسایی کرده ایم. ...
دانشگاه قبول شدم، یواشکی رفتم جبهه!
تعطیلی مدرسه. هر روز یکی از کلاس ها برای ورزش می ماند. بعدها فهمیدیم که دبیر ورزش ما ساواکی بوده و تمهیدی را به کار برده بودند که از افکار بچه ها سر دربیاورند و کنترل کنند. قبل از باز شدن مدرسه و بعد از آن. هرچند ساعتی هم برای درس قرآن خالی شده بود که در آن مطالب سیاسی هم گفته می شد. ولی غیر از دفتر مدیر، عکس شاه در هیچ کلاسی برخلاف مدارس دیگر نبود! یادم هست یک روز صبح که به مدرسه آمدیم ...
نیکولو پاگانینی، نابغه ای زشت با پنجه هایی روح افزا
...، نیکولو بسیار سختگیر بود بطوریکه پاگانینی بعدها در یادداشت هایش نوشت: به دشواری می توان پدری سختگیرتر از او را تصور کرد، وقتی به اندازه کافی در نظرش کوشا نبودم برای این که تلاشم را دو برابر کنم مرا گرسنه نگاه داشته و تنبیهم می کرد که این امر موجب ضعیف شدن بدن و به خطر افتادن سلامتی ام شد. نیکولو چنان به موسیقی علاقه داشت که حتی زنگ کلیسا هم او را از حالت عادی خارج می کرد. وی برای اینکه ...
داستان های واقعی از عشق های باورنکردنی
روانشناسان و مشاوران خانواده از عشق ها و ازدواج های نامتعارفی گفته اند که طی این سال ها دیده اند بنابراین در واقعی بودن آنها شک نکنید، فقط به یاد داشته باشید که همه نام ها تغییر کرده اند و هیچ کدام حقیقی نیستند. در نهایت هم یکی از خوانندگان مان با دفتر مجله تماس گرفت و داستان زندگی خود را برایمان تعریف کرد. شما هم این داستان را بخوانید و او را راهنمایی کنید. اگر زندگی خودتان هم داستانی عجیب است حتما ...
شهید سیروس پاک نژاد بنابی
.... وقتی از محل کار به خانه می آمدم در جلویم می دوید و می گفت: بابا آمد! سیروس در سال تحصیلی 1347 به دبستان امیرکبیر در محله فوران مراغه وارد شد و تا پایان سال 1351 در این مدرسه تحصیل کرد. یادآوری خاطره اولین روز ثبت نام سیروس هنوز هم نشاط را بر چهره پدر می نشاند. دراین باره می گوید: سیروس را به مدرسه بردم و ثبت نام کردم. دقیقاً به خاطرم هست که در اولین روز از مدرسه برگشت و با گریه ...
شهید احمدعلی پورصمدبناب
- رفت. همسر ایشان علت پذیرش درخواست او را چنین ابراز داشته است: با توجه به اینکه از قبل باایمان ایشان آشنا بودم، دریافتم که اگر در زندگی با چنین شخصی وصلت داشته باشم موفق خواهم شد. به همین علت بود که قبول کردم و راضی شدم. وقتی با ایشان ازدواج کردم سن کمی داشتم و چهارده ساله بودم. به همین دلیل سعی می کردند در صحیح به جا آوردن فرایض دینی ام مرا یاری کنند. حاج احمد بعد از مدتی به کار سیم ...
ارتباط با مخاطب به نحوه روایت و لحن نویسنده بستگی دارد
آنها حال وهوا و ویژگی خاصی دارد ولی اگر بخواهم بی رحمانه نظر دهم باران موکل را از همه بیشتر دوست دارم. در قصه های این مجموعه دو قصه وجود دارد که مرز واقعیت را می شکند؛ یکی باران موکل و دیگری از ما بهترون . در باران موکل زنگ خانه با این که برق رفته صدایش قطع نمی شود و پدر می رود سیم زنگ را قطع می کند ولی بازهم زنگ صدا می دهد و عمه می گوید این پسر من است که باران را موکل کرده؛ ارتباط عجیب دو روح از ...
اجازه بدهید کودکان خودشان باشند
.... . و یا کسانی که انتظار دارند همه فرزندانشان به یک شکل آینده خود را رقم بزنند بدون آنکه به میل های و سلیقه های آنها توجه شود. والدینی که بچه های خود را وادار می کنند مثل آنها بیندیشند، عقیده ایی نظیر آنها داشته و هدف های مورد نظر ایشان را دنبال کنند، باعث می شوند که بچّه ها به درستی انتخاب خود و علایم درونی ایی که دریافت می کنند، شک کنند. هر یک از فرزندان شما انسانی ست ویژه ...
آلودگی های دردسرساز
جامعه مقدم است بر آموزش اما چون ما راهکاری برای مسأله آلودگی هوا نداریم، به مشکل پیچیده ای تبدیل و از دستمان خارج شده. این تعطیلات راه حل کوتاه مدت آلودگی هواست، چون بحث جان آدم ها در میان است و نمی توان روی آن ریسک کرد. هر چند ما معلم ها هم دیده ایم که در این تعطیلات گاه و بی گاه پدر و مادرها دست بچه شان را می گیرند و بیرون می روند. پیش از امتحانات ترم اول مدرسه ای که این معلم در آن ...
شعر به جای شاعر حرف می زند
. نازنین به یادآوری خاطراتش می پردازد، کمی مکث می کند و می گوید: کلاس هفتم به جای انشایی با موضوع پدر یک نقاشی کشیدم و زیر آن شعری با مضمون پدر نوشتم ، بدون اینکه وزن، قافیه و هیچ سبکی را بشناسم . فردای آن روز شعر و نقاشی ام را به دبیر انشاء دادم و با ترس و شرم، منتظر عکس العمل او شدم. معلم مان با تعجب و شادی پرسید: کار خودته؟ همین اتفاق موجب شد روز بعد سر صف مدرسه تشویق شوم و تا سال ...