سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه شوم زن خیانتکار برای شوهر ثروتمند
پلیس خبر دهیم تا به خاطر حمل مواد مخدر اعدام شود. اما هر جور که فکر کردیم دیدیم که ماجرا لو می رود. برای همین با میثم نقشه قتل را طراحی کردیم. طبق نقشه ای که کشیده بودیم شهریار، من و دخترم را به میهمانی می برد و در زمانی که ما خانه نبودیم او نقشه را اجرا می کرد. میثم از این می ترسید که به تنهایی نتواند جنایت را مرتکب شود به همین دلیل دو نفر را اجیر کرد تا به همراه او این قتل را انجام دهند. ...
وقتی شادی های کودکانه اسیر بیماری ناشناخته می شود
فراموشی سپردم و اکنون تمام آرزوی من این است که روزی با کمک خیری بتوانم درمان دخترم را ادامه دهم. او توضیح می دهد: با توجه به وضعیت مالی خانواده ام تحت پوشش کمیته امداد بودیم که بعد از 18 سالگی خودبه خود از چرخه حمایت این نهاد خارج شدم و با وضعیتی که برخوردار بودم چندین بار به بهزیستی مراجعه کردم، سال گذشته به عنوان پشت نوبتی ثبت نام شدم و امسال همسرم به عنوان مددجو بهزیستی شناخته شد اما ...
من ثروتمندم!
از نظر مادی کم کم و به مرور وضعیت مالی زندگی ام خوب شد اما از لحاظ روحی خیر. خودمحور بودم از طرفی هم آن زمان مرد سالاری حاکم بود که همین موضوع جو بیشتری برای رفتار من می داد. خوشبختانه سال 83 تحول خوبی در زندگی ام به وجود آمد که آن اتفاق مبارک، دیدار با فرد معنوی بود که مرا تغییر داد و با شنیدن حرف هایش فهمیدم مشکل از خودم است و در آن زمان بود که فهمیدم چقدر همسرم را دوست دارم چون بسیار صبور و ...
برنامه ریزی راهبردی، مدیریت، نظارت و ارشاد؛ عناصر مهم در انسجام امور خیران قرآنی
جایی که بخاطر دارم در طول دوران دبستان شاگرد منظم و مؤدبی بوده و برای درس هایم ارزش زیادی قائل بودم. این خیّر قرآنی تصریح کرد: با تمام شیرینی های کودکی و نوجوانی دوران ابتدایی تمام شد و من وارد دبیرستان شدم. در شهر خودمان یک دبیرستان بود به نام دبیرستان فردوسی که در همانجا این دوره جدید را با نگاه دیگری به آینده آغاز کردم. علاقه زیادی به دروس ریاضی داشتم و دوست داشتم همان رشته را ادامه ...
پاسداری شیرزنانه از جنس امدادرسانی در پشت جبهه
؟ همسر من در جبهه حضور داشت، من در دی ماه سال 60 ازدواج کردم و او در 28 بهمن ماه سال 60 به جبهه اعزام شد و البته همسرم عضو سپاه بود . در سال 61 من در قالب یک گروه 11 نفره بانوان به اهواز اعزام شدیم تا در بیمارستان به مجروحان خدمت ارائه دهیم، در آن زماینکه که من به جبهه اعزام شدم، همسرم در جبهه بود و من چون دسترسی به همسرم نداشتم، برای اعزام به جبهه از پدر و مادرم اجازه گرفتم و ...
از تحویل آخرین نامه یک شهید تا خبر سلامتی دختر خانواده بعد از 5 سال
از خانه بگذارند بروم و یا اگر می دیدند نماز را در خیابان می خوانم به اصرار مرا برای خواندن نماز به خانه می بردند. از زندگی شخصی خود بگویید. ثمره زندگی من 3 دختر که ازدواج کرده اند و یک پسر که در ایران خودرو مشغول به کار است و شکر خدا همه از زندگی راضی هستیم. در زندگی من آنچه که همیشه سرلوحه بوده و به فرزندانم نیز منتقل کردم احترام گذاشتن به پدر ومادر است. همیشه این نکته را ...
فکر می کردم جزیره، بهترین جای دنیاست
محبوب کرد. شما در فصل های ابتدایی سریال حضور پررنگی داشتید، اما کم کم نقش کم تری گرفتید و در فصل پایانی هم تقریباً در سریال حضور نداشتید. دلیل این فاصله گرفتن چه بود؟ خب، من یک بازیگر نوجوان بودم. آن زمان حدوداً 11 سال داشتم. خیلی ناگهانی مادرم را به خاطر بیماری از دست دادم. بازیگری ام روز به روز بهتر می شد و ناگهان متوجه شدم که یک جای کار غلط است. منظورم هنر بازیگری ...
اجیر کردن 2 آدمکش برای ادامه رابطه شیطانی
زن 40 ساله برای افشا نشدن راز خیانتش، نقشه قتل شوهر خود را با همدستی مردمورد علاقه اش به اجرا گذاشت. قاتل فراری برای قتل با اجیر کردن دو مرد با وعده پرداخت 50 میلیون تومان آنها را با خود همراه کرد. به گزارش جام جم، ساعت 19 و 30 دقیقه 11 دی سال گذشته، مردی با کلانتری 102 پاسداران تماس گرفت و از قتل مرد 50 ساله همسایه شان در طبقه چهارم آپارتمانی در محله شیان خبر داد. ماموران ...
ابهام در پرونده قتل پسر جوان با ضربات قمه
ناهید شده و وی را بازداشت کردند. ناهید پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران در اظهاراتش به بازپرس گفت: من در زمینه آرایشگری فعالیت دارم و حدود سه سال پیش با آرش آشنا شدم، آرش در زمینه چاپ تراکت فعالیت داشت و زمانیکه برای چاپ تراکت و تبلیغات فعالیتم به محل کار آرش رفتم، با وی آشنا شدم. وی افزود: آن زمان من از همسرم طلاق گرفته و قصد داشتم با آرش ازدواج کنم اما خانواده ها مخالف ...
فیلم واندر ویل ؛ ملودرام های روزگار پیرانه سری
شوهرش را در اختیار اف بی آی قرار داده حالا آدم هایی از گروه شوهرش به دنبال او هستند. به این شلم شوربای ارتباطی اضافه کنید عادت پسر نوجوان جینی، را که یا به سینما می رود یا در جاهای خطرناک آتش روشن می کند. در این میان جینی بار دیگر با یک حادثه عاطفی روبه رو می شود تا دگر بار شلم شوربا همی هم بخورد، وقتی دختر هامپتی و جینی تبدیل به رقیب های عشقی می شوند. همه چیز در پیچیده ترین حالت ممکن قرار می گیرد ...
دستانی که بوی جهاد می دهد
روی پای خودم بایستم و مایحتاج زندگی ام را تأمین کنم . آن زمان در قم ساکن بودیم و با توجه به استعداد و خلاقیت هایی که داشتم دست به ابتکار هم زدم. ابتدا چون شغل همسرم دندانپزشکی بود فعالیتم را از این حرفه آغاز کردم. سپس به مازندران نقل مکان کردیم. در آنجا با افرادی آشنا شدم که در زمینه مهندسی فعالیت می کردند. همین موضوع باعث شد تا وارد عرصه مهندسی متالوژی شوم و خوشبختانه به عنوان صنعتگر ...
دلم بعد از طلاق برای شوهرم تنگ می شود!
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از خراسان، خانمی هستم 28 ساله که حدود چهار ماه است از همسرم جدا شدم. همسرم اعتیاد به شیشه و دست بزن داشت و فحاش و خیانتکار بود. این اواخر تهمت هم می زد. یک دختر چهار ساله دارم. الان با این همه بدی که همسرم به من کرده، دلم برایش تنگ می شود و مواقعی هم فکر برگشت به سرم می زند. فکر می کنم اگر دوباره ازدواج کند، من می میرم. آن چه شما درباره ویژگی های همسرتان ...
راننده شیشه ای بعد از تجاوز به دختر جوان دستگیر شد+عکس
آزادی به عنوان مسافر و به مقصد شهرک، ولی عصر سوار یک دستگاه خودرو سواری دوو سیلو شدم که راننده آن جوانی حدودا 35 ساله با قد بلند بود. پس از طی مسافتی، راننده تغییر مسیر داد که به او اعتراض کردم، اما این شخص با کشیدن چاقو تهدید به کشتن من نمود؛ در محدوده جاده قدیم کرج با تهدید چاقو مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و در حالی که به شدت از ناحیه گردن مورد آسیب و جراحت قرار گرفته بودم توانستم از دست او فرار ...
پشیمانی از قتل برادر
. از طرفی پدرم یکی از مغازه هایش را به برادرم داده بود و تمامی حساب و کتاب او دست کیوان بود اما حاضر نبود پول ودیعه مرا بدهد. حتی یک بار پدرم مرا مسخره کرد و گفت بروم پولم را از مادرم بگیرم در صورتی که مادرم سه سال قبل فوت کرده است. یعنی شما از اول تصمیم به قتل گرفته بودی ؟ نه، من عید امسال یک اسلحه به قیمت 6 میلیون تومان خریدم و قصد داشتم برادرم را بترسانم و پولم را بگیرم اما شب ...
جوان کلاهبردار با شناسنامه فردی دیگر به همراه دایی وخاله قلابی به خواستگاری رفت
ضمانت کرده بودم که فرخ مدعی بود یکی از بستگانش است. او شماره حساب مرا به بهانه ندادن مالیات به دولت برای کالاهای وارداتی به افراد دیگری داده بود که پول های آن را برداشت می کرد. چند روز بعد از این درگیری ها او مرا به خانه مجردی اش کشاند تا درباره دروغ هایی که به من گفته بود با هم صحبت کنیم اما در آن جا با این دختر جوان (شاکی) روبه رو شدم و فهمیدم که او و فرخ با یکدیگر رابطه دارند. آن روز فرخ وقتی ...
اسرار قتل مرد میانسال در چت های تلگرام
: هربار که با همسرم دعوا می کردم مهدی سعی می کرد اوضاع را آرام کند و رابطه ما به حدی صمیمی شد که من گاهی با او درد دل می کردم و مهدی مرا آرام می کرد تا اینکه به هم علاقه مند شدیم و تصمیم گرفتیم شوهرم را از میان برداریم و با هم زندگی کنیم. ابتدا قصد داشتیم با جاسازی مواد مخدر داخل ماشینش برای او پاپوش درست کنیم تا دستگیر و به اتهام حمل مواد به اعدام محکوم شود اما بعد منصرف شدیم. پس از آن نقشه ...
روش های متفاوت تربیت فرزند
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از جام جم، گریس کوچولو غذای بشقابش را نصفه نیمه خورده بود و از آن جایی که به این غذا علاقه چندانی نداشت، ترجیح داد بقیه محتویات بشقاب را نخورد و آن را به همان نحو باقی بگذارد. به همین دلیل با کج خلقی، ظرفش را کنار گذاشت و گفت: من دیگه سیر شدم، بقیه اش رو نمی خوام. پدر گریس که مردی سختگیر بود ابروانش را به هم گره زد و با تحکم گفت: گریس، تو اخلاق من رو خوب ...
بار سنگین بیماری به نام اوتیسم
گاهی اوقات مرا آزار می دهد اما هیچوقت نمی توان دوری فرزندم را با سپردن وی در مرکز بهزیستی یا اوتیسم تحمل کنم تحمل نگاه های مردم برایم راحت از دوری دخترم است! سراغ مادر دلارام می روم، می گوید: اهل مصاحبه نیستم اما ای کاش مسئولان اطلاعات و آگاهی های لازم در خصوص این نوع بیماری را بیشتر در جامعه فرهنگ سازی کنند برخی از روی کنجکاوی درباره کارهای دخترم سئوالاتی می پرسند که دلم به درد می آید ...
ادعای جدید وکیل متهم جلسه محاکمه را ناتمام گذاشت
حالی که من و هادی در خانه تنها بودیم او از خانه پدرش برگشت. هادی ناراحت شد و گفت راضیه باید با او تماس می گرفت تا خودش دنبالش برود. همین بهانه درگیری آنها شد و هادی او را بشدت کتک زد و راضیه بیهوش شد. من هم قصد پادرمیانی داشتم، اما هادی مرا هم کتک زد به همین دلیل به خانه خودم برگشتم. فردای آن روز بود که به خانه آنها رفتم، اما متوجه شدم راضیه همچنان بیهوش است و از هادی خبری نیست. آن جا ...
بچه دختر میخواهم، لطفا مرا راهنمایی کنید
- سیب- گوجه سبز- آلو- خیار- خرما- گیلاس- تمشک- توت فرنگی- انجیر- خربزه- آب میوه و سبزی- حبوبات- کنگرفرنگی- گوجه فرنگی- پیاز- چغندرقرمز- زیتون- قارچ- کلم- ذرت- نخودسبز- سیب زمینی- سبوس- گندم- شاه بلوط- تره شاهی- کنسرو ماهی- ژامبون- کره- ماء الشعیر- کلوچه- نوشابه گازدار- نقل- قهوه- چای- مایونز. برای دختر دار شدن باید از مواد غذایی حاوی کلسیم بالا استفاده شود و مصرف سدیم و پتاسیم محدود گردد ...
مهاجرت به مقصد اوتیسم!
، خانه، مغازه و ماشینم را فروخته و خرج گفتاردرمانی و هزینه داروهای اعصاب و روان کرده و جیب پزشکان و کاردرمانگرانی که مغازه پررونقی در آشفته باز اوتیسم باز کرده اند، را پر کرده ام. تمام زندگی ام را با رویای درمان فرزندم از دست دادم، ولی انگار نه انگار! حال پسرم هر روز بدتر می شود و این همه هزینه فقط برای پر کردن جیب دلالان اعصاب و روان بود! اما فرسنگ ها آن طرف تر، وضع فرق می کند، کودکان ...
علت مهاجرت بازیگر مشهور ایرانی به دوبی؟
خواهم وارد عرصه کارگردانی شوم و خودم را محک بزنم چرا که فیلمی که ساخته بودم، هم فیلم خوبی بود و به قدری خوب بود که باور نمی کردند که این فیلم را من ساخته باشم. آقای بهشتی وقتی فیلم مرا دیده بود اوکی داده بود. او گفته بود که واقعا این فیلم را امیر سلیمانی ساخته است؟ باور نمی کردند. فرزندانتان چطور؟ با رانت پدر بازیگر شدند؟ برخی از افراد به خاطر حضور پدر و یا مادرشان در این عرصه ...
رابطه تلگرامی به جنایت انجامید
اعتراف گشود. او گفت: محمود دوست همسرم بود. او لیسانس داشت و بی کار بود. در سفری که چند سال قبل به کیش داشتیم، همسرم با محمود آشنا و رفت وآمد او به خانه ما شروع شد و باعث شد رابطه ما باهم صمیمی شود. هر زمانی که با شوهرم دعوا می کردم و از دست او دلخور می شدم، با محمود در تلگرام چت می کردم و او آرامم می کرد. این زن ادامه داد: این ماجرا ادامه داشت تا اینکه کم کم به هم علاقه مند شدیم و تصمیم به ...
شکست در پناهندگی، بهانه جدایی
...؛ که او ورقه ای از کیفش بیرون کشید و توضیح داد که نظراتش را روی کاغذ نوشته تا به صورت لایحه ضمیمه پرونده شود. قاضی لایحه را گرفت و از زن خواست حرف هایش را بگوید. مهگل هم گفت: ما هر دو در یک مرکز تجاری کار می کردیم. درست چهار سال پیش بود. من صندوقدار یک رستوران بودم و این آقا، شاگرد یک مغازه. وقتی با هم آشنا شدیم ادعا کرد صاحب مغازه است که من هم با سادگی باور کردم. اصلاً هر چه می گفت: زود ...
تعویق امیدوار کننده
آشنا شد. وقتی قرار شد حکم اعدام را اجرا کنند، بهمن را برای آخرین بار دیدین؟ بله. با دختر و پسرم و شوهرم به ملاقاتش رفتیم. اول وصیتنامه و وسایلش را به من دادند. حالم ناگهان بد شد. قبلش هم به خاطر شدت ناراحتی بینی ام خونریزی کرده و در بیمارستان بودم. برای ملاقات از بیمارستان مرخصی گرفته بودم. وقتی وسایل پسرم را دیدم، گریه کردم، اما مامور زندان گفت که پسرت خیلی محکم و قوی است. با ...
کودکی که دزد شد!
همسرم به جرم حمل مواد مخدر صنعتی دستگیر و در حالی به حبس ابد محکوم شد که همه اموالش را در یک کلاهبرداری مواد مخدر از دست داده بود. من هم به ناچار از او طلاق گرفتم تا فرزند کوچکم را به درستی تربیت کنم اما در این میان آن قدر در تنگنای مالی و مشکلات زندگی قرار گرفتم که با ازدواج مجدد از فرزندم غفلت کردم و او در 14 سالگی به فردی مشروب خوار و سارقی حرفه ای تبدیل شد به طوری که ... زن جوانی که ...
حافظ قرآن در میان غیورمردان ارتش ایران
، لذا در دوران دانش آموزی فعالیت های قرآنی به صورت پراکنده داشتم، اما به صورت تخصصی از سال 72 به عرصه قرائت قرآن ورود پیدا کردم. ایکنا: از کجا متوجه استعدادتان در زمینه قرائت قرآن شدید؟ در دوران دانش آموزی تلاوت هایی را در مدرسه انجام می دادم که با تشویق معلمان روبه رو می شدم و به نظر خودم احساس می کردم، صدایم برای قرائت قرآن خوب است و از آنجایی که پدرم دارای صدای خوبی در مداحی و تعزیه ...
رویاها و کابوس های آمریکا دو سال زندگی در آمریکا به یک آلمانی چه چیزهایی آموخت؟
.... همسرم تمام روزنامه، حتی بخش محلی را می خواند و همین باعث می شد که حرف هایی بزند مثل اینکه بیا توی منطقه پرنس ویلیام رانندگی نکنیم. اونجا همیشه تیراندازی می شه . اوایل به او می خندیدم. تا اینکه متوجه شدم که خودم هم محتاط تر شده ام. مثلاً دیگر دوست ندارم به ورزشگاه هایی بروم که گیت های حفاظتی ندارند. این ابلهانه است؟ بله، اما ترس در آمریکا واگیردار است. درست است، این کشور معمولاً ...
رضایت شوهر نه مادر
جدا شدن او از شوهرش شده بود کتک زد. زن گفت:از بس مادرم نزد من از شوهرم بدگفت و او را متهم به بی اعتنایی نسبت بخانواده کرد با شوهرم اختلاف پیداکردم، و حاضر شدم از او طلاق بگیرم، ولی فورا پشیمان شدم. لیکن این پشیمانی سودی نداشت. زیرا شوهرم شش ساعت پس از جدا شدن از من دختر خاله اش را نامزد کرد و من از فرط ناراحتی مادرم را کتک زدم. (1) مرد 39 ساله ای بنام... از دست زن و مادر زنش فرار کرد و ...
روایت دانش آموز پایتخت از نجات پیکر ابومحمد از دست نیروهای داعش
بهزنگ خانه را که می زنم، چند لحظه ای بعد، قد و قواره ای کوچک با تیشرتی سفید رنگ و لبخندی کودکانه ، چشمم را نوازش می دهد و به گرمی و با لهجه شیرین عربی- ایرانی! مرا تعارف می کند. بله! درست حدس زده بودم. او همان محمد پسر ابو محمد در سریال نوروزی پایتخت 5، با آن صحنه به یادماندنی وداع با پدر بود؛ همان صحنه ای که محمد ملتمسانه و با اشک و آه، پدر از دست رفته خود را صدا می زد و با دستان کوچک ...