سایر منابع:
سایر خبرها
در داستان هایم، شخصیت زن قوی تر از مرد است
را از طریق نگارش داستان انجام می دهم، جایی که در آن شخصیت های گذشته را دوباره پیدا می کنم. سبک نگارش شما شاعرانه است، شعر چقدر در زندگی تان حضور دارد؟ تاکنون سه کتاب شعر چاپ کردم، ولی خودم را یک شاعر به معنای واقعی کلمه در نظر نمی گیرم. معمولا سوالات بزرگ درباره وجود، در حضور درد، بیماری و مرگ به وجود می آیند و به سختی در حضور شادی که همه مان دنبالش هستیم، رخ می ...
فلسفه ی فلسفه به زودی در ایران پا می گیرد
به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مهدی رعنائی اکنون در آلمان مشغولِ پژوهش بر روی فلسفه ی نظریِ ایمانوئل کانت است و جز آن، آن طور که خود در مصاحبه می گوید، مشغول نوشتنِ اولین رمان خود. پیش از این از او کتاب های فلسفه به وقت سه صبح ، معرفت شناسی اجتماعی و استدلال هستی شناختی گودل در حوزه ی فلسفه، و یک مجموعه داستان کوتاه به نام مرد بیست وچند انگشتی منتشر شده است. به بهانه ی انتشار ترجمه ی او از ...
واکنش تند کیوان ساکت به حرف های نوربخش
مسئولان خانه موسیقی با منتقدانش مربوط بود. در واقع کیوان ساکت در نشستِ مسئولان خانه موسیقی با منتقدان این خانه انتقادهایی را نسبت به خانه موسیقی ارائه کرد که نوربخش پاسخ دادن به این انتقادها را به نشست ماهانه ی خانه موسیقی کشاند. صحبت های نوربخش باعث شد که روز گذشته شنبه 29 اردیبهشت 1397، کیوان ساکت بار دیگر دست به قلم شود و پاسخ صحبت های نوربخش را بدهد . صحبت های نوربخش خطاب به کیوان ساکت ...
گفت وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا
خواست که خودم را معرفی کنم ولی من به حرف هایش اهمیتی ندادم و فرار کردم. چقدر به قاچاقچی انسان پول دادی تا تو را از مرز رد کند؟ دوستم قرار بود 2 تا 3 میلیون تومان به او پول بدهد. آخرین بار به چه جرمی در زندان بودی؟ آخرین بار به خاطر درگیری در زندان بودم. با شلیک گلوله دستگیر شده بودی؟ من هر بار که می خواستم دستگیر شوم، چون تسلیم نمی ...
گفت وگو با مصطفی رستگار| زمان عدالت خواهی بر پرده نقره ای؛ بررسی تاریخ تطور اندیشه در سینمای ایران
قدرت شکل می گیرد، به این جا ختم نمی شود و وارد عرصه سینما و فرهنگ و هنر هم می شود و اثرات خود را می گذارد. در واقع سعی می کند تریبونی پیدا کند. آیا در آن برهه شاهد افول تفکر چپ در ایران هستیم؟ تفکر چپ هم به مرور زمان خودش را امتداد می دهد کما این که هنوز هم هست. به نظر من سایه اش در سینما و ادبیات هنوز احساس می شود. وقتی بحث عدالت خواهی می شود، آن هویت مشترکی که بین همه ...
روایتی از ملاقات و گفت و گو با اورهان پاموک، برنده نوبل ادبیات ما ادبیات ترکیه را تغییر دادیم
شهر دوبلین است. موزه معصومیت درباره استانبول است. استانبول؛ خاطرات و شهر نیز هست اما باز هم درباره استانبول خواهم نوشت. می دانم که استانبول مرا رها نخواهد کرد. طبیعی است که بخواهم بار دیگر درباره شهری که دوستش می دارم و سال هاست در آن زندگی می کنم، بنویسم. پاموک می داند درباره کدام سوال تامل کند، پاسخ کدام سوال را به تفصیل بدهد و از کنار کدام سوال بگذرد. وقتی فصیحی هنگام ترجمه حرف هایش می گوید رمان ...
مهدکودک های پرداستان و خانواده های پرمشغله
آزاده باقری: همیشه کلید دور گردنم بود. خودم در خانه را باز، زیر گاز را روشن و ناهارم را گرم می کردم و در تنهایی می خوردم. آن زمان ها که کوچک بودم می گفتم وقتی بزرگ شدم هیچ وقت نمی گذارم بچه ام تنها غذا بخورد اما انگار سرنوشت پسرم هم مانند خودم شده است. نتوانستم به آنچه می خواستم برسم. اینها را زنی می گوید که منتظر است کلاس پسرش در مهد تمام شود و او را به خانه ببرد. کارمند است و از ...
جعل تاریخ، اقتدار ادبیات
قصد نداشتم با این نوع زبان توانایی هایم را به رخ خواننده بکشانم. نوشتن این زبان سخت بود. شاید بتوان چند صفحه ای را با این زبان نوشت اما این که رمانی دویست و سی و دو صفحه ای نوشته شود موضوعی نیست که بشود با آن شوخی کرد. زبان یکی از مسائل جدی تذکره اندوهگینان است. به نظر می رسد استفاده از زبان کهن و فاخر در رمان دو هدف را در پی داشته است: نخست: پوشش مناسبی برای روایت تاریخی و پذیرش ...
علی اکبر رفوگران داستان پذیرش خودکار در جامعه ایرانی را روایت کرد
همین حیطه کاری. اندکی سرمایه هم جمع کرده بودم. وقتی که جدا شدم، مصادف شد با اینکه آلمان ها می خواستند کشورشان را بازسازی کنند و به دنبال مشتری می گشتند. من دلم نمی خواست در کار پدر وارد شوم و دخالت کنم. می خواستم برای خودم کار کنم؛ اما سرمایه ام آنقدر بزرگ نبود که بتوانم تجارت وسیعی را راه بیندازم. به این فکر کردم که به جز ابتکار نمی توانم سرمایه دار شوم. چند کار ابتکاری را در آن زمان انجام دادم ...
نقش اصلاح طلبان در ماجرای کازرون/ اولین تضمینی که اروپا باید بدهد
را قرض می کردم، فرزندانم به تشخیص پزشک هنوز می بایست در دستگاه نگهداری می شدند... دوباره بغض به سراغش می آید، غصه ام می گیرد؛ می گوید آن جا یکی از دست اندرکاران بخش گفت: مجبور بودی سه قلو بیاوری! مهدی می گوید: در این مدت در اداره های مختلف پیگیری های زیادی کردم ولی چندان از حمایت و دلگرمی خبری نیست. اما خدا را خیلی شاکرم که فرزندانم سالم هستند و اگر شده از جان خودم مایه می ...
گفت وگو با شرور معروف پایتخت و شاخ اینستا+عکس
سکته قلبی جان باخته است، برای همین من هم از اتهام قتل تبرئه شدم. -اولین بار چه زمانی دعوا کردی و دستگیر شدی؟ سال 80 بود. من 18 سال داشتم. به خاطر دوستانم وارد یک درگیری ای شدم و یک نفر را مجروح کردم. اولین بار همان زمان بود که دستگیر شدم. - همسرت هم در جریان کارهایی که می کردی، بود؟ بله می دانست. من خیلی معروف بودم. همه به من می گفتند عقاب ایران. ...
بدون نفت هم وضعمان همین بود
خانه هستم و حوصله ام سر می رود. الان کتابی را دست گرفتم و قصد دارم در آن پاسخ به پرسشی بدهم. ببینید با برآمدن علم جدید تمام ساختارهای سنت شکسته شد. اما آن ساختاری های قدیم چه شدند؟ به کلی ناپدید نشدند. بلکه به ادبیات و رمان پناه بردند و در جایی زندگی مستقل خودشان را پی گرفتند. من در این کتاب به این موضوع میپردازم. *** کتاب های داریوش شایگان عبارتند: آسیا در برابر ...
نگاه های سنگینی که روح را آزار می دهد
بودم خودم را جمع کنم؟ از چه می ترسیدم؟ از تفکر راننده یا از سرنشینان؟ یا از اینکه او انکار کند و من رسوا شوم؟ هنوز هم جواب سکوت آن موقع خودم را نیافته ام و این برایم بسیار آزار دهنده است. تجربه فراموش نشدنی برای روژین که هنوز هم با آن سروکار دارد، تجربه خیلی از دختران و زنان دیگری است که با آنها صحبت کردم حتی گاهی بدتر از آن هم پیش آمده بود. بیشتر زنان از نشستن نادرست سرنشینان تا نگاه ...
مادرم آرزو داشت مداح شوم / ماجرای آشنایی با حاج منصور ارضی/ از شغل معلمی پشیمان نیستم
اداره و وزارتخانه ما را زیر نظر داشتند. یک روز ماه رمضان در دفتر مدرسه نشسته بودم شخصی وارد شد به عنوان بازرس از ما سوال کرد شاید می خواستند بدانند با اوصاف برگزاری 30 شب مراسم مناجات، ما هستیم یا خیر؟! یک زمان کوتاهی گذشت یک تشویق نامه ای از معاون وزیر آمد. یک دوران بعد از بازنشستگی است که البته الان هم در مدرسه تدریس دارم. معمولاً شب ها فرصت خوابیدن در ماه رمضان نداریم، چون به آن صورت اشتغال نداریم ...
بخش دوم مناظره ی چالشی سالگرد انتخابات [+واکنش ها]
.... از یک طرف می گویید کار خوبی کرده از طرف دیگر می گویید چرا گفته شده این کار را کرده. آقای قالیباف بیاید سرش را بالا بگیرد و بگوید که من آن قائله را جمع کردم، باز هم اتفاق بیفتد همین کار را می کنم. این گفتمانش یا رای می آورد و یا رای نمی آورد. مفتاح: ببینید سوال من چیز دیگری است؛ گفتم آقای روحانی یک حرفی زد که همه گفتند منظورش کوی دانشگاه سال 78 بوده؛ سال 82 چه کار کرد آقای قالیباف؟ من ...
دختران وزنه برداری از تاریخ سازی تا جانبازی در 9 سالگی!
؟ بله. بستگی به این دارد که شرایط تیمی باید سطح دریا باشد یا نه جای خود را تغییر می دهیم. اما اعضای تیم ملی کنار هم هستند. *با توجه به اینکه سن بچه ها به سن مدرسه می خورد، مشکلی از این نظر وجود ندارد؟ طریقت: این بچه ها همه از شاگرد زرنگ های مدرسه خودشان هستند. *رشته شما چیست؟ کلالی. من هنوز انتخاب رشته نکردم و کلاس اول دبیرستان یا همان نهم هستم ...
احیای امیدواری
تنهایش نمی گذاشتند. درست برعکس روحانی. یک چیز جالب در مورد روحانی این است که همه در مواجهه با او کارشناس و نکته دان و صاحب نظرند. از یک شهروند عادی که رای داده تا معاونان و مشاورانش، حتی 10 نفر هم پیدا نمی شوند که سمعا و طاعتا بگویند و دنبال ماموریت شان بروند. بلکه بلافاصله بعد از سخنرانی رییس جمهور صدها ان قلت و سوال و اگر و مگر از آستین بیرون می آورند و روی میز می گذارند و در حکم و نظر و ...
سخنان حسین علیزاده در حمایت از علی رهبری
این 40 سال تمام مسئولان فرهنگی و هنری از بودجه نالیده اند اما من سوال دارم که تامین یک ارکستر دولتی چقدر بودجه نیاز دارد. این نوازنده در بخشی از حرف هایش به لزوم اتحاد میان هنرمندان تاکید کرد و با اشاره به ماجرای پیش آمده برای عباس کیارستمی گفت: همبستگی میان پزشکان آنقدر زیاد بود که ما هنوز هم جزییات دقیقی از آنچه برای کیارستمی رخ داد دریافت نکردیم. علیزاده در بخش دیگری درباره ...
رمان باید افراد را از خواب بیدار کند/ بنا نداشتم در شاه کُشی طرفِ کسی را بگیرم و نگرفتم
؟ صفحه آخر همیشه آخر از صفحات می آید! صفحه آخر افزوده نمی شود، می آید که بر صفحات بیافزاید، چون هر چیزی وقتِ پایان فزونی می گیرد! مثلِ احتضار برای انسان! مثلِ مرگ برای زندگیِ انسان! - یعنی به شاه شلیک کرد؟ مهم نیست که به شاه شلیک کرده باشد یا نه مهم این است که ماشه را چکانده است و تق تتق اش را شما شنیده اید. - چقدر از منابع مستند برای نوشتن رمان استفاده ...
معصومی همدانی از نگاه دیگران
ادبیات کهن و معاصر هم صاحب نظر و صاحب اثر است. معصومی همدانی: مظهر پراکنده کاری ام چند سال پیش در یکی از مجلات نظرسنجی کرده بودند که چرا ایران را دوست دارید و اشخاص مختلفی جواب داده بودند اما بنده با خودم گفتم که سوال درستی است یا نه، زیرا دوست داشتن وطن دلیل نمی خواهد. علاقه به وطن یک امر عاطفی و طبیعی است. من متولد همدانم و این شهر را دوست دارم، 50 سال است که در همدان زندگی نمی کنم ولی ...
ماجرای پُست دردسرساز شمشادی که خبر داغ رسانه های غربی شد/ روایت خبرنگار صداوسیما از عزاداری خاص فاطمیون ...
...، به نظر من عرصه نگفتن ها گذشته است؛ ما نمی توانیم چیزی را نگوییم. یک شعار را سرلوحه کارتان قرار دهید که جز راست نباید گفت هر راست نشاید گفت این تکنیک و تاکتیک خبری متعلق به همان دهه 60 و 70 است. باید همه چیز را گفت چون ما نگوییم بقیه می گویند. وی در تکمیل این اصل اضافه کرد: با این تکنیک صرفا نمی توانیم جلو برویم، نشاید گفت را باید تغییر دهیم، همه چیز را باید گفت، صادقانه هم باید ...
پدر و پسری که برای شهادت از هم سبقت گرفتند
اواخر سال 92 برای اولین بار به سوریه می رود. اگر اتفاقی برای حرم بیافتد چطور سرمان را بالا بگیریم؟! * نظر شما درباره رفتن پدر چه بود؟ مخالف نبودید؟ جعفری: آن زمان من به همراه مادر و دوتا از برادرانم به افغانستان رفته بودیم. مهدی تماس گرفت و خبر داد که پدر می خواهد به سوریه برود. گفتیم سوریه چه خبر است؟ چون بحث جنگ به صورت امروز مطرح نبود. گفت برای دفاع از حرم حضرت زینب ...
روایت یک روزنامه نگار از برگ های نانوشته تاریخ
گفت وگو با محمدرضا شجریان که آن سال ها شهرت چندانی نداشت به عنوان خاطره انگیزترین مصاحبه هایش یاد می کند. حضور زنان در عرصه روزنامه نگاری قابل تقدیر است ابراهیمیان در پاسخ به این پرسش که اگر به گذشته بازگردد، آیا باز هم روزنامه نگار می شود، می گوید: من عاشق روزنامه نگاری آن دوران بودم و روزنامه نگار خوبی هم بودم و با نسل عجیب هنر ایران مصاحبه های زیادی انجام دادم. آن دوران ...
شرح دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
، محبت کردی بزرگواری کردی من را تا به الان زنده نگه داشتی و من برای عمر خودم دعا نمی کردم اما حالا که من در ماه رجب وارد شدم از تو درخواست عاجزانه دارم که من را موفق بداری تا ماه مبارک رمضان که افضل الشهور بالاترین و بافضلیت ترین ماه هاست و ماه رحمت و مغفرت است که در این ماه بالاترین شب ها یعنی لیلةالقدر وجود دارد دعا می کنیم که در این ماه زنده باشیم و ماه مبارک رمضان را هم درک کنیم. پس ...
پای درس شهید قرآنی|دعای مادر شهید در حق جوانان کشور؛ الهی که شهید همدانی شوید
مفاتیح را کنار خودم می گذاشتم و از آن زمان بچه ها، علاقه مند به قرآن شدند. از 12 سالگی قرآن می خوانم و حتی در آن سن، 20 شاگرد قرآنی را پرورش دادم. همیشه کلاس های قرآن تشکیل می دادم و از این بابت بچه ها هم شیفته قرآن شدند. ابوالفضل روزی یک صفحه قرآن می خواند و همیشه می گفت خواندن قرآن مطرح نیست و باید سعی کنیم خط به خط قرآن را چند بار مرور کنیم و عامل به قرآن باشیم. همه رفتارهای پسرم برگرفته از قرآن ...
تحمل دیدن سینمای خشن هانکه را ندارم
کشته شده که مایکل براون است مقایسه کنید! خب اولاً هویت چیز ثابتی نیست. اینکه من فکر کنم باید با معیارهایی که در زمان داریوش وجود داشته است زندگی کنم، عدم درک درست از هویت است که تغییرپذیر و پویاست. هویت تغییر می کند؛ هم از نظر فرهنگی و اجتماعی و هم به خاطر اختلاط های نژادی. نژادها دیگر آن خلوص را ندارند. مگر من می دانم چقدر از من پارسی است و چقدر ترک، مغول یا عرب؟ با اینکه هویت خودم را ایرانی می ...
چهره + خوان
یزدانی خرم و دیگر دوستان چاپ و مطرح شد. من فکر می کردم می نویسم و هیچکس نمی خواند، پس چرا بنویسم؟ البته سوالی است که هنوز هم از خودم می پرسم.به نظرم انسان از نظر شخصیتی در یک سنی ثابت می ماند ولی جسم تغییر می کند و آدم با کمال تعجب شاهد از دست دادن یک سری قابلیت ها و توانایی هایش می شود.به دنبال فلسفه فیزیک و ریاضی هستم تا پاسخی برای سوالات معمول بیابم. سعادتی که من داشتم این بود که مادربزرگم قصه گوی ...
قدم در راه های نرفته
منظورتان عملی کردن این کار با نوشتن و ترجمه کردن باشد، باید بگویم این فکر شدنی نیست زیرا اگر از عربی به فارسی ترجمه می کنید و فارسی ترجمه تان در حد مقبولی است، نمی توانید عربی را به همان روانی بنویسید. من خودم امتحان کردم دیدم نمی شود. می شود ولی آنچه نوشته اید، دیگر عربی مقبولی نیست. دوست و سرور گرامی من، عدنان غُریفی ، چند سال پیش در مصاحبه ای همین سوال را به صراحت پاسخ داده بود که: نه نمی توانم ...
خاطرات اولین روزه گرفتن یک نوجوان
را طولانی تر کرده بود. تصمیم گرفتم با دوچرخه سواری خودم را مشغول کنم تا کمتر متوجه طولانی بودن زمان شوم. چند دور که زدم فهمیدم اشتباه کردم رکاب زدن باعث خستگی و تشنگی بیشترم شد. آفتاب داغ تیر ماه به شدت زبانه می کشید و همه چیز را خشک می کرد. به خانه آمدم .کسی در خانه نبود. پدرم هنوز سر کار بود و مادر برای خرید بیرون رفته بود. لباسم را بالا داده و بی حال روبه روی کولر آبی دراز کشیدم. هر ...
نامه ای که بوی پیراهن یوسف داشت
، پیگیری از طریق یکی از دوستان دوران دبیرستان بود که حالا در ارتش سمتی دارد. بعد از یک سال، تنها به چند اسم مشابه رسیدم که حاضر بودم خودم از تک تک شان پیگیری کنم. ولی گرفتن تلفن هاشان داستان پرپیچ وخم دیگری بود که به جواب نرسید. اوایل اسفند سال گذشته کارد به استخوانم رسید. چیزی به عنوان فراخوان یافتن یک دوست نادیده نوشتم و با تنها عکسی که از او داشتم در کانال تلگرام، وبلاگ، اینستاگرام و ...