سایر منابع:
سایر خبرها
اشک شوق شاعران حزب الله لبنان پس از دیدار با رهبر انقلاب
هم جواب سلام یزدی ها را با مهربانی می دهد. شعر مهرابی از زبان همسر شهدای مدافع حرم است. روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم / دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم. آقا از موضوع شعر مهرابی استقبال می کند و توجه دیگران، به ویژه شاعران خانم را هم به چنین موضوعاتی جلب می کند. حتی به فیلم های سینمایی مشابهی اشاره می کند که در سال های اخیر و در همین حال و هوا ساخته شده، اما ظرفیت های شعر را گسترده تر می داند ...
روایت متفاوت جام جم از دیدار رهبر انقلاب و شاعران
دردی بود در دل وگر باشد تو را مشکل بیا دست دعا بردار سوی کبریا اینجا در این درگه که لطف حق بود بر جمله ارزانی چرا بیرون نگردد ز آستین دعا اینجا؟ رهبر انقلاب میان این بیت فرمودند: بارک ا... . آفرین. شاعر بعدی علی اکبر شاه از استادان دانشگاه دهلی بود. قزوه در معرفی او این طور گفت: او شاعر و استادی است که شعر فارسی را دگر بار در کشمیر و دهلی شکوفا کرد. در سفر نخست ...
میراث دارِ سنت و استادِ بزرگان
موسیقی ما - هوشنگ ظریف این روزها در بستر بیماری است. تارِ یحیی که روزگاری پنجه های وزیری روی آن نشسته بود و بعدتر به خالقی رسید و استاد به شاگرد مستعدش داد، مدت ها است روی دست استاد 80 ساله ننشسته است. این غم بزرگی است برای هر کسی که دل در گروی موسیقی ایران دارد. درد عظیمی است که نوازنده ی شهیر و استاد بزرگ -که باید او را از آخرین بازماندگان نسل غول های موسیقی دانست- حالا از سازش نوایی برنمی خیزد ...
سیره عملی علما در ماه رمضان (1)
، مقداری مطالعه می کرد و بقیه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و Иر مشغول بود. در قم هفته ای حداقل یک بار به حرم حضرت معصومه علیهاالسلام مشرف می شد و یا در ایام تابستان غالبا به زیارت حضرت رضا علیه السلام می شتافت. شب ها به حرم مطهر مشرف می شد و در بالای سر می نشست و با حال خضوع به زیارت و دعا می پرداخت. عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد افطار به می کرد برم پیر خرابات گفتم که تو را ...
خدمت به مردم؛ با فضیلت تر از طوافِ کعبه
او را بالا می برد و هزار درخت برای او در بهشت می کارد و ثواب آزاد کردن هزار بنده برایش می نویسد تا به ملتزم می رسد، هشت درِ بهشت را برای او می گشاید و سپس به او می فرمایند: از هر کدام از آن ها که خواستی وارد شو . گفتم: فدایت شوم. همه این ها برای کسی است که طواف می کند؟ فرمودند: نَعَمْ أَ فَلَا أُخْبِرُکَ بِمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا؟، بله. آیا به تو خبر ندهم از چیزی که از این هم بافضیلت تر است ...
171;حسن اجتهادی187; شاعر کازرونی درگذشت
در متون ادبی گذشته و معاصر به نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی نیز اشتغال دارد. نمونه هایی از شعرهای حسن اجتهادی: ای چشم شب نمای تو جادوگر سیاه زلفت سکوت ساحل نیلوفر سیاه دستم غریو شعله جوشان آفتاب در سایه سار زلف تو، این لنگر سیاه سر می زنی ز بستر من چون نهال نور در ژرفنای این شب غم گستر سیاه دست نگاه تشنه بی طاقتم مدام کوبد به چشم ...
ابر زنی که به مردان آبرو داده است
...> ای مکّه ز خاک قدمت خلد مخلّد ای عصمت معبود و امید دل احمد اسلام به پا خواست و گردید مؤید از ثروت تو، تیغ علی، خُلق محمّد تا حشر خلایق که خدا را بپرستند مرهون فداکاری و ایثار تو هستند... تنها نشدی همسر و دلدار محمّد در سخت ترین روز شدی یار محمّد در شدت غم گشتی غمخوار محمّد پیوسته دلت بود گرفتار ...
جاده را راه ببرید برای احوالپرسی از سفر و از خود خودتان
...، دستی به صورت تان بکشد و از خرسندی احوال، شعر زمزمه کنید. آواز در گوش باد بخوانید و در دل بگویید همه دنیال مال من است که همین طور است. بهار شعبده باز ماهری باشد کاش که تو را چون کبوتری از کلاهش بیرون بیاورد و پرواز دهد تا من آن هزار سال پیش گرچه جاده ها خاکی و یا آسفالت ها پر دست انداز بود و غیرمهندسی اما سفرها، خیلی سفر بود؛ یعنی از دیاری به دیاری ...
شاعران برای عدالت، مقاومت و اخلاق گفتمان سازی کنند
است و صورت شعری دارد، خودش از دل جمعیت جوشیده؛ یعنی اصلاً هیچ کس هم نمی داند چه کسی تولید کرده این شعر را، امّا از دل جمعیت یک نفر گفته، طبع دیگران متمایل به آن بوده و چون شعر است و چون موزون و مثلاً در مواردی مُقفّی است، مردم دنبال کرده اند آن را. در محیط های زندگی ما، شعر خیلی رایج است و این خیلی فرصت بزرگی است. من یک چیزی یادداشت کرده ام و دوست داشتم بگویم این را؛ در یکی از این اعلان های فواتحی ...
چگونه شناخت جامعه از آیت الله خمینی(ره) در عرصه های سیاسی و اجتماعی تغییر کرد؟
روح مبارزاتی اش، و چه در بین حاکمان، به دلیل چگونگی پنجه اندازی های سیاسی اش. اگر در تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی، مواد متعارض با اصول مذهبی گنجانده نمی شد، این شناخت در چنین زمان کوتاهی به دست نمی آمد. حوادث اجتماعی دیگری که پیش از این قضیه دامن گیر مملکت گردیده بود، هرگز نتوانسته بود نام او را از پَسَله خودخواسته گمنامی بیرون بکشد. زمین لرزه مهیب بویین زهرا در شهریور 1341، موجب یاری ...
شعرخوانی قادر طهماسبی(فرید) در محضر رهبر انقلاب+فیلم
روز درخشان دیر نیست تا تو را آزادی از حرمان دهند آقا در پایان شعرخوانی فرید، فرمودند: خیلی خوب بود آقای طهماسبی. الحمدالله شما از حد بسیار خوب شعر برخوردارید و قراردارید. هم مضمون ها، هم لفظ مناسبت و خوب است. انتهای پیام/
شعر طنز امسال جلسه شعر رهبر انقلاب
به گزارش عصر امروز، شامگاه نیمه رمضان جمعی از شاعران کشور به دیدار رهبر انقلاب اسلامی رفته و در شب شعری با حضور معظم له شرکت کردند. در این دیدار عباس احمدی از شاعران معاصر قطعه شعری طنزآمیز، قرائت کرد. متن این اشعار به شرح زیر است. یک شب به هوای طلب فوت و فن شعر رفتم شب شعری منِ استاد ندیده تا این که از این راه شود شعر تَر من مطلوب دل و دیده ...
شعرخوانی سید علی گرمارودی در محضر رهبر انقلاب+فیلم
گر اقیانوس آرامی به اندام دلت دریاست کی می گیرد آرام اگر ساکن فتادی صخره آسا زبونی را فلج کردی سراپا نگاهت برج بی تاب رهایی ست دلت طوفان بحر آشنایی ست تویی سرچشمه، نتوانی نجوشی تویی خور، کی توانی رخ بپوشی تو سرو باغ جانی، سبز رو باش زبان دل تویی، در گفتگو باش بگو! بخروش! بشکف ...
شرح دعای روز شانزدهم ماه رمضان از زبان آیت الله مجتهدی+صوت
خدا باشد شعر: با هر که نشستی و نشد جمع دلت و ز تو نرهید زحمت آب و گلت زنهار ز صحبتش گریزان می باش ور نه نکند روح عزیزان بحلت [6] رفیق خوب سبب سعادت است اگر من طلبه شدم بخاطر دوست خوبی بود که داشتم؛ ایشان روزی به من گفتند؛ که برای قرائت قرآن به مجلسی برویم، بعد مدتی به من گفت که برای نماز جماعت به مسجد خندق آباد برویم و من ...
شاخصه های یاران امام عصر(عج) کدامند؟!
تاجران ، بلکه نیایشی عارفانه و پاکبازانه ، پیوند روح با ابدیت ، عالی ترین عکس العمل سپاسگزارانه انسان در برابر خدا. عبادت آزادگان . نیایش پرجوش و خروش و سیر و سلوک . روح بندگی و راز و نیاز با جانشان در هم آمیخته ، همواره خود را در محضر خدا می بیند و از یاد او لحظه ای غفلت نمی ورزند. از ترس خداوند، نیمه شب، چونان مادران فرزند مرده می گریند. شب زنده داران و روزه داران .(6) حضرت امام باقر ...
توصیف حال و هوای دیدار اهل ادب با رهبر انقلاب از زبان شاعر برجسته یزدی
مریم گذاشتم هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند غمهای تازه ای به روی غم گذاشتم هرگز تکان شانه ی من را کسی ندید من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی من بر رکاب صبر تو , خاتم گذاشتم حالا من و یتیمی گلهای باغ تو قابی که روی چادر بختم گذاشتم این خانه بعد رفتن تو سنگر من است اینگونه پا به خط مقدم گذاشتم ...
سربسته و مختصر! (فاجعه ی آزار و اذیت دانش آموزانی در غرب تهران!)
که قداست و اهمیتش شانه به شانه ی خانه ی خدا زده و به زعم بنده تاثیرگذارتر و حساس تر است، چنانچه آلوده گشت، پاکیزه کردنش حداقل به قیمت از دست رفتن نسل هایی از انسانها و مقطعی از تاریخ کشوراست. دوم، خانواده ها؛ که متاسفانه در اینجا درد و غصه و شیون بسیار است با بهانه و بی بهانه، آنقدر سرگرم امور معیشت و گاهاً رقابت ویران کننده بر سر زرق و برق زندگی شده اند، که وضعیت تاسف بار که نه؛! بلکه ...
طاعت بندگان خاشع و خاضع / تفسیر دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
...> در فراز اوّل از دعای روز پانزدهم می خوانیم: خدایا! امروز طاعت بندگان خاشع را نصیبم کن. خداوند متعال نمازگزارانی را اهل رستگاری می داند که در نمازشان خاشع باشند. خشوع در طاعت و عبادت، جایگاه مهمی دارد. آن عبادتی ارزشمند است که با حضور قلب و خشوع باشد و این حالتی است که از قلب بر می خیزد و احساسی است که انسان را به محضر حق می برد، جهت و مسیر را یکی می کند و دل را از هواهای دیگر ...
شعر خانم یزدی در محضر مقام معظم رهبری
...> هر بار روی خون تو قیمت گذاشتند غم های تازه ای به روی غم گذاشتم هرگز تکان شانه ی دل را کسی ندید من داغ لرزه را به دل بم گذاشتم تو در رکاب حضرت زینب قدم زدی من بر رکاب صبر تو، خاتم گذاشتم حالا من و یتیمی گل های باغ تو قابی که روی چادر بختم گذاشتم این خانه بعد رفتن تو سنگر من است این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم ...
صوت و متن کامل سخنرانی رهبر انقلاب درباره صلح امام حسن (ع) / به خاطر امام مجتبی(ع) نمازهای دو رکعتی چهار ...
معاویه را قطع نکرد و تحمل کرد. خون، روی صورت و محاسنش ریخت. معاویه همین طور که سرگرم صحبت بود، ناگهان به طرف این مرد برگشت و دید خون روی صورت اوست. گفت: از پیشانی تو خون میریزد. آن فرد، در جواب معاویه گفت: خون؟! از صورت من؟! کو؟ کجا؟ وانمود کرد که از بس مجذوب معاویه بوده، خوردن این سنگ و مجروح شدن پیشانی و ریختن خون را نفهمیده است! معاویه گفت: عجب، سنگ به پیشانیت خورده، ولی تو نفهمیدی؟! گفت: نه، من ...
اس ام اس ولادت امام حسن مجتبی (3)
شب عاشقی رسید از راه گدا افتاده به پای شاه سفرهءرحمت حق وا شد اومده کریم آل الله ولادت امام حسن مجتبی مبارک باد ___________________________________________________ نیمه ی ماه خدا ماه اومد با دلای شب زده راه اومد خبرش پخش شده تو دنیا گل بی نظیر و دلخواه اومد دمش پر شوره، غم از ما دوره ...
ریشه های سیاسی آفرینش زمان درون ماندگار
شعار سال: چگونه تاختن بدل به تاخت زدن می شود؟ چگونه تاختن با گداختن تاخت زده می شود؟ در رمان من ببر نیستم اسب ها، دمادم می سوزند. یال ها و سرها و سینه ها، اینجا و آنجا، دم به دم گر می گیرند و شعله می کشند. اگر دمی این رمان را ببندید، اگر دماسنجی میانش نهید، می بینید، آن جیوه قرمز درون دماسنج، دمادم، بالاوبالاتر می رود. نویسنده، دم به دم، در تبی داغ می سوزد؛ در تب اسب سوزان. و چه جیوه و چه دماسنجی؟ خون اسب است، در مغزی خودنویسش می جوشد. اما، چرا اسب ها، آنجا این چنین می سوزند، حتی اسب های نقش شده بر قالی؟ اما باید، این پرسش را، به سود پرسشی را ...
داستان شنیدنی توبه یک دزد
، ولی معرفی خود خدا نیست، چرا؟ چون قدرت عقل آنها در پرواز در حدی نبوده که تا ملکوت و غیب عالم و پشت پرده بروند؛ نه با چشم سر، بلکه با چشم دل، جمال ازل و ابد و زیبایی بی نهایت را ببینند و از این سفر که برگشتند، برای مردم بگویند ما در این مسافرت چه چیز دیدیم. اینها هم در باب توحید اصول کافی است، هم در بخشی از دعای کمیل است، هم در بخشی از دعای عرفه است، هم در بخشی از دعای ابوحمزه است و هم در بخشی از ...
شعری برای شکستن حرمت پرچم ایران
حرمت صورت گرفته به آن سروده ام که می خوانم. این پرچمی که در همه دوران سر آمد است از انقلاب کاوه ی آهنگر آمده ست از گرگ و میش مبهم اسطوره های دور از روشنِ حماسه ی این کشور آمده ست در دست های رستم دستان در اهتزاز بر شانه ی سیاوَش از آتش در آمده ست با سرخِ لعل و سبزِ زمرّد، سپید دُر در جلوه زار عشق به صد زیور آمده ست خون دل از خیانت تاریخ ...
نه هر که سر بتراشد قلندری داند!
گرفتید؟ گفت: بله! دیدم دارم دوستانم را یکی یکی از دست می دهم! بین اینکه نقد ادبی را نگه دارم یا دوستانم را، دومی را انتخاب کردم! گفتم: با این اوصاف، تکلیف امثال من مشخص است وقتی نقد شخصیتی چون شما را برنمی تابند، حتماً آینده دیگران به مراتب دلهره آورتر است! گفت: توصیه ام این است که تو هم دومی را انتخاب کنی! نقد، در لفظ ، در ایران سابقه ای دیرینه دارد به قدمت شعر هزارساله اما تفاوت آن نقد با ...
قصیده فرید در ستایش امام علی(ع)/هیچ کس نشناخت دردا درد پنهان علی
...> چون درفش صبح صادق، گَرد جولان علی کودک باهوشِ عقل و علم بازیگوش را با هزاران خون دل، پرورده دامان علی کودکستان شهادت، دوره ی آمادگی ست تا که روزی راه یابی در دبستان علی در کویر خاک، باغ لاله پوش کربلا هست چشم انداز سبزی از گلستان علی از تب حسرت، زلیخای شهادت، بارها پیرهن ها چاک زد در یوسفستان علی در ...
زندگینامه امام حسن مجتبی علیه السلام
، شانه ایی عریض ، استخوانی درشت ، میانی باریک ، قدی میانه ، نه چندان بلند و نه چندان کوتاه . سیمایی نمکین و چهره ای در شمار زیباترین و جذاب ترین چهره ها). ابن سعد گفته است که (حسن و حسین به رنگ سیاه ، خضاب می کردند). کمالات انسانی امام حسن (ع ) در کمالات انسانی یادگار پدر و نمونه کامل جدّ بزرگوار خود بود. تا پیغمبر (ص ) زنده بود، او و برادرش حسین در کنار آن حضرت جای ...
سروده گرمارودی در وصف مدافعان حرم
... اگر ساکن فتادی صخره آسا زبونی را فلج کردی سراپا نگاهت برج بی تاب رهایی ست دلت طوفان بحر آشنایی ست تویی سرچشمه، نتوانی نجوشی تویی خور، کی توانی رخ بپوشی تو سرو باغ جانی، سبز رو باش زبان دل تویی، در گفتگو باش بگو! بخروش! بشکف! راهبر شو برآ! بفشان! بروی و با ثمر شو پرند سیمگون بر روی شب کش درافکن در دل افسرده آتش جهان را سوی رادی رهنمون باش چراغ افروز راه عشق و خون باش ...
شعر امیری اسفندقه در وصف شهید ححجی که فرصت خواندن پیدا نکرد
شهادت است در بارگاه او چه گدا و چه پادشاه *** ای چشم های تو حجج بالغ سحر نام تو دلپذیر و نشان تو دلبخواه آیینه دار غیرت تنهاترین شهید یادآور شهادت سردار بی سپاه شاهد نیاز نیست که در محضر آورند در دادگاه عشق، رگ گردنت گواه *** خنجر، کدام شمر کشیدت به رو، دریغ! کنج تنور کیست سر ...
بی تو شمرده ایم هزاران سپیده را(چشم به راه سپیده)
آرزوی باران در کوچه های یخ زده تاریخ، چشم انتظار دیدن خورشیدیم ما عابران کوچه تنهایی، در منجلاب حادثه پوسیدیم مولا میان پنجه تاریکی، در امتداد این شب طوفانی با آرزوی آمدن باران، در انتظار روی تو خشکیدیم امروز خون عاطفه می بارد، از آسمان زخمی دل هامان ما مرگ شعر آینه ها را باز، در انقباض ثانیه ها دیدیم پشت نگاه شهر عروجی نیست، یعنی هبوط، عادت مردم شد ...