سایر منابع:
سایر خبرها
داستان های دختران موتورسوار؛ "همین مونده لات بشی!"
به به پیست میرفتم تا اینکه پیگیر شدم خودم بتوانم به عنوان ورزشکار وارد شوم. در ابتدا می گفتند اصلا خانم موتورسوار نداریم و در مشهد چنین موضوعی عملی نمی شود. وی ادامه داد: با پیگیری هایی که انجام دادم در نهایت خانم حمیدی را به من معرفی کردند و من توانستم موتورسواری حرفه ای را شروع کنم. سالی که موتورسواری را شروع کردم هیچ بودجه ای نداشتم و روزهایی بود که حتی هزینه بنزین هم نداشتم اما از ...
اشتباهاتی گران در سفر به غربی ترین سرزمینهای قاره سبز
دهد . مشکلات استفاده از تاکسی اینترنتی در اروپا / هزینه تاکسی به اندازه هزینه سفر استانی " اوبر " را روی گوشی ام نصب کرده ام اما برای استفاده از آن دو امکان لازم است که هیچ کدام را ندارم. یعنی اینکه اول باید اینترنت داشته باشم و دوم اینکه امکان جواب دادن به تلفن را داشته باشم. به همین خاطر نمی شود به آنها فکر کرد. سوار تاکسی مردی جا افتاده و آرام و در عین حال تر و تمیز می شوم ...
ناگفته های عروس داعشی + تصاویر
هنری نیز انجام می دادم همچنین یک دکتر کمدین و دلقک در بیمارستان نیز هستم. کارهای تئاتری زیادی انجام داده و حتی به عنوان یکی از فینالیست های استار آکادمی در همان فصل اول هم بودم. در حال حاضر ششمین سال متوالی است که من با آقای جورج خباز همکاری می کنم که اصطلاح فرانسوی را می دانم و انگلیسی اش یادم رفت!!! بله او یک کارگردان خوب است. من الان هم با او فعالیت می کنم و برای فستیوال ...
وریا غفوری: می خواستم سه ساله تمدید کنم ولی باشگاه گفت یک ساله/ بازی با پیکان روی نیمکت می نشینم
رسیم. غفوری درباره مصدومیت خود گفت: یک مصدومیت جزئی در ترکیه داشتیم و چند روز آخر اردو را از دست دادم اما اکنون شرایطم خوب است. امروز با تیم تمرین می کنم و فردا روی نیمکت خواهم نشست تا در صورت نیاز شفر به تیم کمک کنم.
کی روش ثابت کرد، فوتبال ایران خوب است
مقدمه مصاحبه را شروع کردیم؛ مصاحبه درباره جام جهانی فوتبال. آن هم با سفیر روسیه که ورزش محبوبش فوتبال است. مردی که گاهی پا به توپ هم می شود و البته گهگاه راکت تنیس هم دست می گیرد. * چند سال است سفیر روسیه در ایران هستید؟ 6 سال و 9 ماه است سفیر هستم. البته من 24 سال پیش و قبل از اینکه سفیر شوم به ایران آمدم. پنج سال دبیر سفارت بودم و در مجموع 12 سال است در ایران هستم. * ورزش مورد ...
کرمان| ماجرای پرچمی که یک اعدامی را نجات داد
نیمه شب گذشته بود که او هم رسید و به محض اینکه وارد شد، حال و هوایش متحول شد و گفت هر چه مادرم بگوید. مادر خانواده از شرط هایش کوتاه نمی آمد؛ یکی از دختران به کلی منقلب شده است، چهارشنبه هفته گذشته به خاطر سفر او به مشهد، اعدام به تعویق افتاده است؛ گفت وقتی در مشهد بودم به علت ازدحام جمعیت امیدی به کنار ضریح رفتن نداشتم اما به صورت اتفاقی ناگهان راهی برایم باز شد و به ضریح دخیل شدم؛ از ...
گفتند رحمانیان حق ندارد اثری از بهرام بیضایی اجرا کند/دیدم که امام رضا به کمک یک دوتارنواز خراسانی می آید
به گزارش خبرنگار ایلنا، موسیقی-نمایش لیلا و چند مسافر شامل دو نمایشنامه با دو موضوع مختلف است که یکی بر داستان جانباز شیمیایی بمباران سردشت استوار است و دیگری حول محور پنج شخصیت مسافر شهر مشهد می گردد که به امید معجزه راهی حرم امام رضا(ع) شده اند. نمایشی با رگه های مذهبی از محمد رحمانیان که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است. به بهانه این اجرا، نشستی با حضور محمد رحمانیان (کارگردان و ...
استوری و قلیان مصیبت های فوتبال ایران هستند
قطار سه روز تاخیر دارد. من یک بار می خواستم از مشهد به تهران بیایم 24 ساعت در راه بودم. هواپیمایی که برای تهران بود در اصفهان نشست و در آن جا من به قم رفتم و به خاطر بسته بودن اتوبان بعدازظهر به تهران رسیدم و بعد حساب کردم دیدم 30 ساعت در راه بودم. شما اگر ببینید ما باز هم حذف بشویم کسی کسی را با تخم مرغ نمی زند، چون گزارشگران جو و هیجان خوبی می دهند، اما من امیدوارم این اتفاقات برای مربیان ایرانی هم ...
خواسته هنرمند صنایع دستی جهانباره اصفهان
کاملا کار را از بین می برد! انتطار شما از مسئولان چیست؟ من یک وام خواستم که با آن موافقت نشد. می گفتند بودجه نیست و همینطور بلاتکلیف مانده است. اگر مسئولان با هنرمندان همکاری کنند عشق به کار در هنرمند بیشتر می شود، این همکاری می تواند به شیوه های مختلفی باشد مثلا مواد اولیه را راحت تر در اختیار هنرمندان قرار دهند. کوروش کبیر انسان صلح و دوستی بود که ازنظر او همه انسان ها یکسان بودند ...
وزهای بی امید پناهندگی در ترکیه
دنبال بلیت و دلار بودم و شنبه به آنتالیا آمدم و دو روز بعدش اعلام پناهندگی کردم.نمی دانید چه سخت هست این در به دری... **کوچ پر هیاهو برای شنیدن داستان پناهندگی زنان و مردانی که در آنتالیا زندگی می کنند لازم نیست تا در شهر زیاد پرسه بزنم. فقط کافی است با چند ایرانی همکلام شوم تا سر راست بروند سر اصل موضوع. همان جا آدرسشان را می دهند و هم نشانی رفت و آمدشان را. کلیسایی در مرکز ...
عجیب ترین خانه عروس و داماد دنیا در ایران + عکس ها
ازدواج پیش قدم نمی شوند. به همین دلیل، کار حاج آقا بختیاری که با ساخت این خانه هرسال شرایط را برای ازدواج چند زوج جوان آسان می کند، خیلی ارزشمند است. من هم اگر به لحاظ مالی در شرایط مناسبی بودم، دوست داشتم به ازدواج همه جوانان کمک کنم. امروز هم دلم می خواست اسم همه در قرعه کشی دربیاید. باور کنید اگر انتخاب شویم و ببینم در این جمع کسی شرایطش از ما سخت تر است، حاضرم به نفع او کنار بروم. ...
شناسنامه یک کسب و کار
متولد سال 1342 هستم و در یک خانواده مذهبی در شمال شهر تهران متولد و در یک مدرسه مذهبی هم درس خواندم. 15ساله بودم که انقلاب شد و دو سال بعد دیپلم گرفتم، متاسفانه در اوایل انقلاب دانشگاه ها تعطیل بود و به ناچار وارد بازار کار شدم. چاپخانه داشتند. برادرم هم کسب و کار مستقل دیگری داشت. نه. اما زمانی که من حدودا 19 ساله بودم، پیشنهاد شراکت از سوی یکی از بستگان معتمدمان در مورد خرید یک واحد مرغداری تخم گذار به خانواده ما داده شد. آقای قلمساز این پیشنهاد را مطرح کرد و خانواده ما هم از آن استقبال کرد. درست است که تخصص پدرم این نبود، ولی به دلیل آنکه فرد پیشنهاددهنده معتمد بود، آن را پذیرفت. البته خود آقای قلمساز هم تخصصی در این باره نداشت، از طرفی فضای آن زمان می طلبید که این پیشنهاد را بپذیریم. اوایل انقلاب بود و یک موج تولید و جهادسازندگی ایجاد شده بود. ما هم خانواده مذهبی و انقلابی بودیم و می خواستیم سهمی در آن دوره داشته باشیم. از این رو به جای تجارت، به سمت تولید پیش رفتیم. اول انقلاب مردم از خود گذشته بودند و نسبت به یکدیگر فداکاری می کردند. جوان ها به صورت خودجوش به مزارع می رفتند و به کشاورزان کمک می کردند. مرغداری هم کاری بود که آن زمان روی زمین مانده و نیاز کشور بود، به همین دلیل وارد این کار شدیم. البته همان طور که گفتم برادر و پدرم هر دو کسب و کار خود را داشتند، ولی این کار را در کنار فعالیت های خودشان قبول کردند. تنها کسی که ...
ناگفته های عروس داعش +تصاویر
زنانی که به داعش می پیوندند در واقع واردِ سازمانی زن ستیز می شوند اما نباید این امر را نادیده گرفت که آنها به طرق مختلف از گروه قدرت می گیرند و این موضوع دستمایه ساخت مستند و فیلم هایی بوده که تا حد زیاد و قابل قبولی ابراهیم حاتمی کیا به آن در به وقت شام پرداخته است.
سیستم آموزش مرمت در ایران قوی نیست
شاگردان آقای کمال الملک (آقای حیدریان و آقای دولتشاهی) که در دبیرستان البرز درس می دادند، نقاشی های بیشتری کشیدم و جدی تر به کار من نگاه شد. چند دوره در مسابقات مدارس کل کشور شرکت کردم و مقام گرفتم. در دانشگاه تهران در دو رشته نقاشی و معماری پذیرفته شدم اما ترجیح دادم معماری بخوانم. در دانشگاه کارم جدی تر شد و بیشتر از قبل با فضاها، کتاب ها و مسائل روز هنری دنیا آشنا شدم. دو سال هم در مسابقات ...
خداداد عزیزی: فوتبال ما دو مصیبت دارد، استوری و قلیان!
.... متاسفانه من فکر می کنم خط و خطوط وجود دارد. مردم ما را با مردم کره مقایسه نکنید. آن ها چیز هایی می خورند که ما نمی خوریم (با خنده). اگر در آن جا یک ثانیه قطار دیر کند مسوولان قطارشان را برکنار می کنند، اما در ایران گاهی قطار سه روز تاخیر دارد. من یک بار می خواستم از مشهد به تهران بیایم 24 ساعت در راه بودم. هواپیمایی که برای تهران بود در اصفهان نشست و در آن جا من به قم رفتم و به ...
خداداد عزیزی: کی روش هرچه می گوید وحی منزل است/ فوتبال ما دو مصیبت دارد: استوری و قلیان!
فکر می کنم خط و خطوط وجود دارد. مردم ما را با مردم کره مقایسه نکنید. آن ها چیزهایی می خورند که ما نمی خوریم (با خنده). اگر در آن جا یک ثانیه قطار دیر کند مسوولان قطارشان را برکنار می کنند اما در ایران گاهی قطار سه روز تاخیر دارد. من یک بار می خواستم از مشهد به تهران بیایم 24 ساعت در راه بودم. هواپیمایی که برای تهران بود در اصفهان نشست و در آن جا من به قم رفتم و به خاطر بسته بودن اتوبان بعدازظهر ...
قطعه ای از بهشت چگونه ساخته شد
مردم با آن خاطره دارند و واکنش های مردم نسبت به این اتفاق برایم جالب است. من الآن مشهد هستم و دوستان لطف داشتند. و حس و حال با این قطعه برای من جذاب و خوشایند است. ■ از بازخورد مردم با قطعه آمدم ای شاه پناهم بده خاطره ای دارید؟ بله خیلی خاطره دارم. یادم هست در زمانی که به حج مشرف شده بودم، در مسجدالحرام ایرانی ها به ستون ها تکیه می دادند ودر حالی که به خانه خدا زل زده بودند، این ...
از شفای کودک بلوچ تا ناکامی سرطان بانوی سیستانی در برابر اراده الهی
: اولین باری که سعادت زیارت امام رضا(علیه السلام) نصیبم شد شوق و اشتیاقم به زیارت غیرقابل وصف بود، چند روزی که در مشهد بودم تنها مکانی که آرامم می کرد حرم مطهر این امام بزرگوار بود. وی افزود: 10 سال از ازدواجم می گذشت و از داشتن فرزند محروم بودم افسرده و نامید از دارو ودرمان به بارگاه امام رضا(علیه السلام) پناه بردم و از این امام همام خواستم ضامن من نزد پروردگار باشد تا حاجت روا شوم. وی ...
تعامل با آستان قدس با طعم غذای حضرتی!
حضرت آقا دادند، اوضاع عوض شده است. مثلاً همین بحث خادمی جانبازان یک سال است که راه افتاده و ما بیست و پنج سال است دنبال این قضیه ی خادمی بودیم. زمانی که من رئیس هیئت ورزشی جانبازان معلول استان بودم، پیشنهاد دادم بچه هایی که مقام می آورند را به عنوان خادم بپذیرند. چگونه است که مثلاً آقای رضازاده وقتی قهرمان می شود آستان قدس سریع او را به عنوان خادم قبول می کند ولی جانبازان قهرمان، به ...
خانه ای که فقط عروس و داماد به خودش می بیند
حال خوبشان، حال کسی است که رویای شب ها و روزهایش رنگ واقعیت به خود گرفته. قصه، قصه عروس و دامادهایی است که داشتن یک سقف برای شروع زندگی مشترک، شده بود آرزوی دور و درازشان اما به لطف خانه آرزوها، حالا خود را زیر سقفی از جنس مهربانی می بینند.
از همه جای دنیا هم تماس می گرفتند تا به آقا سلام بدهند
■ آقای پاسبان چه شد که پایتان به حرم مطهر امام رضا(ع) باز شد؟ اوایل سال 1369 بود که از طرف اداره پشتیبانی جنگ به همراه 40 نفر دیگر از رزمندگان و جانبازان جبهه، برای کار به آستان قدس رضوی معرفی شدیم. ابتدای خدمتم در بخش سرایداری حرم که دفترش در صحن انقلاب اسلامی بود، شروع شد و وظیفه مان در آنجا تمیز کردن و شستن صحن های حرم بود. البته در گذشته مثل الان ماشین هایی برای شست وشوی صحن ها وجود نداشت و باید با جاروهای دست بلند و شلنگ های آب، کف صحن را می شستیم. بعد از چهار سال هم که در بخش سرایداری مشغول بودم، من را به دفتر توزیع بلیت که امروز اسمش به اداره رفاه امور زائ ...
کرامت ها و فضایل امام رضا(ع) و دلایل حضور ایشان در ایران
سفری بود که همراه با امام رضا (ع) به زیارت خانه خدا می رفتیم. خوب به یاد دارم...حضرت جواد را روی شانه ام گذاشته بودم و به دور خانه خدا طواف می کردیم. در یکی از دورهای طواف، حضرت جواد خواست تا در کنار حجرالاسود بایستیم. اوّل حرفی نزدم، امّا بعد هرچه سعی کردم از جا بلند نشد. غم، در صورت کوچک و قشنگش موج می زد. به زحمت امام رضا (ع) را پیدا کردم و هر چه پیش آمده بود، گفتم. امام، خود را به کنار حجرالاسود ...
هیچ خبرنگاری جز من به محل اعزام فاطمیون راه پیدا نکرده است/مصاحبه با پدر شهید قمی و ناراحتی پدر شهید
. اول از همه هم به ثلاث باباجانی رفتم. 3 روز هم در آنجا بودم و روز آخر به سرپل ذهاب برگشتم. **: رسیدن امکانات به خودتان چطور بود؟ مولایی: در روز همراه مردم اگر کمکی دریافت می کردند، چیزی پیدا می کردم و می خوردم اما شب ها به کرمانشاه برمی گشتم و مهمان کمیته امداد بودم. **: شما چند سال دارید؟ مولایی: من متولد 1358 هستم. اسفندماه... **: بااین حال انرژی خوبی دارید و در ...
دستمال سفید ابراهیم هادی در دستان دختر آرایش کرده + عکس
زندگی ام بود.در این سفر یک روز ما را به معراج شهدا بردند. جایی که قبلاً پیکر شهدا در آنجا نگهداری می شد. جای بسیار خاصی بود. من مدام شهید هادی را در درونم صدا می زدم و گریه می کردم. همه جا به یاد او بودم.اما باز هم با خود می گفتم: یعنی شهید هادی صدای مرا می شنود؟ یعنی به من با آن گذشته ام توجه دارد؟آن روز در معراج شهدا نیز متاسفانه حالت ظاهری من آرایش کرده بود. توی خودم بودم که یک خانم آمد کنارم ...
مقدم: حرم مطهر حضرت رضا(ع) مأمن و پناهگاه شیعیان است
در مسیر راه دچار کسالت و بیماری سختی شدم به نحوی که درد تمام بدنم را فرا گرفت و هر لحظه به شدت آن افزوده می شد، به زحمت و مشقت خود را به مشهد رساندیم و در یکی از بیمارستان های مشهد از شدت درد بستری شدم و بعد از دو روز به اتاق عمل منتقل و عمل جراحی نمودم. این استاد حوزوی افزود: بعد از عمل جراحی دکتر توصیه نمود به دلیل عمل فورا با هواپیما به تهران برگردیم اما همان طور که آثار درد و زخم در ...
خداحافظ باغ آلبالوی من اولین تجربه کارگردانی سارا مخاوات
...، را همان طور که گفتم در اطرافیانم زیاد دیده ام اما قبل از همه آنها خودم بودم که درگیرش بودم. درگیر یک جور ایده آل گرایی و رؤیاپردازی مزمن که تمامی نداشت. آن قدر توقعم از خودم و از هر خطی که می نوشتم بالا بود که جرئت نمی کردم جلوتر بروم. هیچ کدام از نوشته هایم نمی توانست مرا به غایتی که انتظارش را داشتم برساند. قضاوتش برعهده چه کسی بود؟ خودم! می خواستم دانشگاه هنر قبول شوم و سینما ...
دادنامه و دادخواست سرگشاده یک تولید کننده و کارآفرین نگون بخت از بانک مسکن
فقط به شعبه ای در مجتمع باهنر اشاره کرد . هر چه شرایط و اوضاع را توضیح دادم ... مجدداً با همان ادبیات، شعبه را تکرار کرد . به ناچار با همه همراهان از پشت شیشه دوجداره وداع کرده و بازگشتم . روز جمعه با پرس و جو و لطف دوستان در خصوص یافتن وکیل ، با عزیزی قرار گذاشته و شنبه به شعبه رفتیم . گفتند دایره حقوقی بانک مسکن طرف ما بوده و به جهت ضمانت من برای تسهیلاتی که یکی از کارمندان آن زمان ...
مظلوم جنوب شرقی
واقعیت جامعه خودمان را به دنیا معرفی کنم و این کار راحتی نبود چون مطمئن بودم که با نوشتن در فیسبوک و توییتر و اینستاگرام نمی شود چیزی را ثابت کرد. می دانستم که اگر کسی خودش واقعیت سیستان و بلوچستان را نبیند، چیزهایی که من می گویم و نشان می دهم را باور نمی کند. از آنجا که خودم عاشق سفر بودم ، تعدادی از بچه هایی که می شناختم و می دانستم که علاقه زیادی به ماجرا جویی دارند را دعوت کردم به ...
زندگی نامه حضرت امام رضا (علیه السلام)
که خود را ناچار به سفر یافت، برای اعلام ناخرسندی خود از این سفر ، چندین بار در کنار حرم مطهر پیامبر گرامی اسلام (ص) حضور یافت و به گونه ای به زیارت پرداخت که همگان فهمیدند ؛ این سفر مورد رضایت امام رضا (ع) نیست. پس از آن هم، امام رضا (ع) همه اقوام و نزدیکان خود را فراخواند و در جمع ایشان فرمود : " بر من گریه کنید ، زیرا دیگر به مدینه بازنخواهم گشت. " این امر نشانگر اطلاع امام (ره) از نقشه شوم مأمون ...