سایر منابع:
سایر خبرها
شهید ورزشکاری که35 سال بعد نامش روی سکوی قهرمانی آسیا شنیده شد
این سال ها شعله غرور و افتخار را در دل مادر روشن نگه داشته و هر روز به همه یادآوری کرده پسر او نه فقط در میدان جهاد و دفاع از وطن بلکه در میدان ورزش هم قهرمانی پرآوازه بوده. حالا چند روزی است جوانی از 2 نسل بعدتر از پسر افتخارآفرین این خانه پیدا شده که دوباره دل مادر را هوایی کرده. مرجان سلحشوری، قهرمان 21 ساله اصفهانی، در رقابت های پومسه تکواندو مسابقات آسیایی 2018 جاکارتا کار که نه، کارهایی کرد ...
گزارشی از یک مدرسه متفاوت در مشهد که برای کودکان بازمانده از تحصیل دایر شده است
یاران راه اندازی کردند. من نزدیک دو ماه بعد از این که مدرسه شکل گرفت، به عنوان معلم بچه ها انتخاب شدم و تا امروز کارم ادامه داشته است.آن روز نمی دانستم که قرار است این دوستی و همراهی با مدرسه تلاش به سال ششم برسد و حالا از این بابت خوشحالم. ■ چرا مدرسه شما زودتر از مدرسه های دیگر شهر کارش را شروع کرده است؟ دو علت دارد یکی اینکه بعضی از بچه ها در خانواده هایی زندگی کرده اند که ...
فروش کلیه، متاع جان برای نان/ روایت کسانی که به دلیل فقر کلیه خود را فروختند
بیماری سرطان پدر و مادرم را تامین کنم و از سوی دیگر فردی که نیازمند بود توانست به چرخه زندگی بازگردد و عمل پیوند موفقیت آمیز بوده است. ** همسرم بدهی داشت، مجبور به فروش کلیه شدم با هزاران امیدی و آرزویی که داشت زندگی مشترک خود را آغاز کرد، او هرگز تصور نمی کرد قطار زندگی خوشبختی اش در فاصله کوتاهی متوقف و به عبارتی دیگر به جدایی ختم شود. بسیار دوید از دیگران کمک خواست، تا شاید ...
راحله به جای شوهرش از مرد دیگری بچه دار شد!
به من گفت که او از مدت ها قبل به آن جوان علاقه مند بوده است و نمی تواند او را فراموش کند. این گونه بود که 6 ماه بعد ما به طور توافقی از هم جدا شدیم. این مرد جوان گفت: از آن روز به بعد تصمیم گرفتم این بار با زنی زشت رو ازدواج کنم تا کسی نتواند او را از من بگیرد. ابتدا خانواده ام این موضوع را باور نمی کردند تا این که یکی از همکارانم دختری را با این شرایط معرفی کرد و من هم بلافاصله با او که ...
نماینده زرتشتی که پیگیر بودجه روضه خوانی بود
جوان زرتشتی را به قبول اسلام فراخواند؛ ارباب کیخسرو در ادامه نقل این خاطره چنین می افزاید که: چندین روز در فکر حرف های شیخ بودم: من باید کدام یک از ادیان موجود را انتخاب کنم؟ یک شب که برای دریافت پاسخ به خدا متوسل شده بودم به خواب رفتم. در عالم خواب دو رویای متفاوت دیدم: اول خواب دیدم که آب تمام دنیا را فراگرفته است و من روی آب شناورم و در آن فرو نمی روم. بعد خواب دیدم که خانه ام آتش گرفته و شعله ...
جایگاه فعلی ام را مدیون کارهایی هستم که بازی نکردم!
می کرد و نباید اجازه می داد که لیلا بدبخت شود (البته از نگاه مسعود). در سریال پدر هم همینطور است؛ مسعود واقعا نگران لیلاست به این دلیل که حامد، پسر جوان و غریبه ای که در کارواش کار می کند و شکل ظاهری اش شبیه خانواده و فرهنگ آن ها نیست برای مسعود نگران کننده است. و چقدر دستت برای بداهه گویی در سریال باز بود؟ من خیلی جزئی در دیالوگ تغییر ایجاد می کنم اما اساسا زمانی که بازی در ...
قاتل قبل از اعدام بخشیده شد
مرگ رفته است. نخستین بررسی ها نشان داد مقتول ساعتی قبل همراه یکی از دوستانش با سه پسر جوان در حوالی خیابان بنی هاشم درگیر می شوند که در جریان آن مقتول و دوستش به شدت زخمی و به بیمارستان منتقل می شوند که حامد بر اثر شدت ضربه به سرش فوت می کند. پس از این حادثه اولیای دم در اقدام خداپسندانه ای اعضای بدن پسر 18 ساله شان را به بیماران نیازمند اهدا کردند و از پسر جوان به اتهام قتل ...
گفتگو با مردی که زن سابقش می خواست شب را پیش او بخوابد! + فیلم
...> قبل از زندان یک روز برای همسرم پیامک آمد که نوشته بود صبح سرکار هستم ولی بعد از ظهر خودم را می رسانم، شک کرده بودم و از خودش خواستم تا ماجرای پیامک را فاش کند که ادعا کرد فرزند پیرزنی است که از او مراقبت می کنم و برای اینکه بگویم کلید خانه را کجا گذاشتم به او پیامک زدم و در جواب این پیام را ارسال کرده است که بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم. همسرت شاغل بود؟ بله، گاهی اوقات ...
سارا از ترس شوهرش به اتاق عمل زیبایی رفت / چشمانم بسته نمی شود!
موقعیت پلک، باعث تفاوت زیادی در ظاهر فرد می شود و قیافه ای جوان تر و سرحال تر به فرد می بخشد) داشته باشم. بعد از عمل و گذراندن دوران نقاهت متوجه شدم که قادر به بستن پلک چشم راستم نیستم. حتی موقع خواب پلکم باز می ماند و مجبور بودم با چشم بند بخوابم. از سوی دیگر گونه های تزریق شده تقارن نداشت و چهره ام شمایل بدی پیدا کرده بود. همچنین رفته رفته جای زخم های ایجاد شده عفونی شد و رد آن در دو طرف سرم به جا ...
گفت وگو با شاهد قیام 17 شهریور/ سربازان 10 دقیقه مردم را به رگبار بستند
.... *نخستین بار بود که چنین تظاهراتی در میدان ژاله برگزار می شد؟ بله، اولین بار بود. تقریباً قبل از آن راهپیمایی نداشتیم. یک راهپیمایی را در روز عید فطر داشتیم که متاسفانه من نبودم و بعد از آن راهپیمایی 16 شهریور در میدان آزادی و 17 شهریور را در میدان ژاله داشتیم. *شما در دو راهپیمایی 16 و 17 شهریور حضور داشتند، به نظر شما تعداد جمعیت در کدام یک از این دو ...
خرده کتک کاری های زن و شوهری
وجود مخالفت پدر و مادرم پایم را توی یک کفش کردم که فقط همین را می خواهم و بالاخره راضی شان کردم و ازدواج کردیم. همه چیز خوب بود، اما یواش یواش زندگی آن رویش را به من نشان داد. همسرم شب ها دیر به خانه می آمد و وقتی دلیل را از او می پرسیدم، می گفت که خانه مادرش است. یک بار که اعتراض جدی کردم، مرا کتک زد. اولین باری بود که دستش روی من بلند می شد. البته بعدها به هوای شوخی هم چند باری مرا زد ...
بعد از 12 سال فقط نامش را در روزنامه دیدم...
و بلند شدم، فاطمه زهرا(س) را قسم دادم من را از این بلاتکلیفی خارج کند و خبری از همسرم پیدا کنم.تعدادی ازپیکرها را آورده بودند، البته پیکرها فقط مشتی استخوان و لباس و وسایلی بود که از شهدا باقی مانده بود. قبل از دیدن این پیکرها از من نشانی همسرم را خواستند، گفتم قبل از رفتنش به عملیات، لباس های نویی که من برایش دوخته بودم بر تن کرده چرا که همرزمش برایم تعریف کرده بود قبل از رفتنش در شب عملیات ...
من و حفره گلوله در سر فرمانده چراغچی
...> زائر کویش شوی وحاجب دربار نه حسین درآذرماه 1343 ، زمانی که پاییز خودش را آماده می کرد به زمستان سنجاق شود به دنیا چشم گشود.چنان چه در یکی از بیت هایش می گوید: عاشق پاییزم وپاییز آغاز من است.اودر خانه ای چشم گشود که صفا وصمیمیت حرف اول را می زد وازشیره جان مادری نوشید که هر بار نام امام حسین( ع) را می آورد قطره اشکی بر گونه اش می نشست .دکتر به خصوصیات آذرماهی ها معتقد نیست، می گوید : من ...
روایت خانواده مرد خودسوزی کرده مقابل شهرداری
است مغازه داری می کند، مدتی قبل پس از اینکه ملک خود را تغییر کاربری داد، مجبور شد برای این کار مبلغ 700 میلیون تومان بپردازد، اما به دلیل اینکه این پول را نداشت، با اجاره دادن خانه، مغازه و قرض، این مبلغ را تهیه کرد. دو باب مغازه را هم که در خیابان مخابرات بود، از مستاجر پس گرفتیم و همسرم در آن مشغول به کار شد، اما یک روز خوش برای او نگذاشتند و مدام او را به دلایل مختلفی در خصوص تغییر کاربری ملک ...
قرارگاهی هزار پله بالاتر از مکه/ تفاوت خلوتگه پنج تن باهم
خبرگزاری فارس گروه حج و زیارت: خودم هم باورم نمی شد که یک بعدازظهر کامل من در مکه به جمع کردن پول و هماهنگی 22 نفر برای رفتن به جبل النور گذشت. اگر زشت نبود، بی خیالش می شدم و می رفتم حرم. این وسط یکی از حاجی ها با مادر پیرش می خواست بیاید. هرچقدر گفتیم آقا بیخیال شو ایستاد و گفت نه مسئولیتش با خودم. خدا خیر بدهد، لحظه آخر حاج آقای کاظمی از عوامل کاروان همراهمان شد؛ در حالی که جز دردسر برایش نبود ...
شوهرم خیلی سرد بود و جواد برعکس او! / می خواهم توبه کنم
رابطه اش با من روزبه روز سردتر شد. همسرم فرد تحصیل کرده ای است و از همان ابتدا با من شرط کرد، درسم را ادامه دهم و تحصیلات عالی کسب کنم. همین شد که بعد از چهار سال زندگی مشترک ، با اصرار همسرم به دانشگاه رفتم و در رشته مورد علاقه ام تحصیل را شروع کردم. ترم سوم بودم که خیلی اتفاقی متوجه نگاه های معنادار یکی از همکلاسی هایم به نام جواد شدم. او به بهانه های مختلف خودش را به من نزدیک و خواسته اش را ...
مراغه؛ دومین شهر مذهبی آذربایجان
صبح زود با خودروی شخصی به سمت شهرستان مراغه حرکت کردم. لیست بزرگی از اماکن مذهبی و تپه های باستانی شهر تهیه کرده بودم ولی با توجه به تعداد بیشمار اثر تاریخی در این شهرستان مجبور به گلچین کردن لیست خود شدم. در دوران های گذشته تاریخ ایران مراغه از نظر تاریخی، علمی و سیاسی مورد توجه بوده و در دوران حکمرانان ایلخانی پایتخت ایران بوده است. واژه مراغه پس از فتح ایران توسط اعراب رایج شده و پیش ...
لازم بود تابو شکنی کنم
دادن ستایش و واکنش های مثبت می کنند. تا چه اندازه توانستید در زمینه کاری خود این تابوی عدم حضور زنان و باورهای غلط در مورد توانایی زنان را بشکنید؟ بنده در بسیاری موقعیت ها قرار گرفتم هرچند به قصد شکستن این تابو نیامده بودم ولی بعدها متوجه شدم که برخی اقداماتم در جهت تابوشکنی بوده است. در مقاطع مختلف نیز این تابوشکنی را انجام داده ام از جمله در حوزه کار معدن که یک کار مردانه و ...
بی سروسامانی در سرای سالمندی
مونس طاهره در این پنج سالی شده که به سرای سالمندان آمده: با کسی حرف نمی زنم. خودم هستم و خودم. کس و کاری هم ندارم که به دیدنم بیاید. قصه طاهره در یک غروب سرد زمستانی از این روبه آن رو شد. موقعی که ساعت زندگی اش برای همیشه به خواب رفت و تکان نخورد که نخورد! شوهرم که زنده بود، همه چیز خوب بود. پسرم 10 ساله بود که همسرم در تصادفی جان خودش را از دست داد. بعد از این ماجرا هم پدر بودم و هم مادر. تا ...
دردسر های سردرد آور اینترنتی برای سلبریتی ها!
علمی است و باید خیلی گسترده به آن پرداخت. اما وقتی ما در سینما و تلویزیون چنین رفتاری با کاراکترها انجام می دهیم یعنی مخاطبمان آن هنرپیشه را با آن نقش باور می کند و سپس او را در جای دیگر به گونه ای دیگر می بیند، دیگر مخاطب محتوا را رها می کند و این ماندگاری در ذهن مخاطب از بین می رود. از این رو مخاطب فقط به دنبال بزرگ دیدن خود ستاره است؛ نه بزرگ دیدن نقش. یعنی اینگونه سلبریتی ها در غرب ایجاد می شوند ...
بیماران مبتلا به سل چشم انتظار کمک خیرین سلامت/ زابل کانون سل در ایران است
که در گفت وگو با خبرنگار عصرهامون ، می گوید: دوره مداوا تاثیری بر اوضاع جسمی ام نداشته و اکنون بیماری پیشرفته شده به گونه ای که اگر کوچکترین کار سنگینی انجام دهم به علت بیماری سل و عفونت شدید ریه ها و خلط خونی تا چند روز در بستر بیماری با درد دست و پنجه نرم می کنم. وی ادامه می دهد: در روزهای اخیر نیز به علت تشدید بیماری به بیمارستان زابل مراجعه کردم چندین روز در بخش آی سی یو و بخش عفونی ...
می دانستم این کتاب به عنوان یک سند جای خود را باز می کند
اینکه اینها هنوز آدم های دولت اصلاحات بودند. آنها گفتند حالا خودت هزینه را تقبل کن. با اینکه ناراحت بودم اما از آنجا که کار مهمی بود و می دانستم این کتاب به عنوان یک سند جای خود را باز خواهد کرد و تبدیل به یک رفرنس مهم خواهد شد، هزینه ها را پرداخت کردم. سال ها رفت و آمد به دادگاه ها این را به من آموخته بود که کار مهمی در پیش دارم. لذا حاضر شدم برایش هزینه کنم. گفتم ایرادی ندارد نهایتا یک مرکز فرهنگی ...
روایتی از مطالبه گری یک انگشت زخمی/گفتند دلمان برایت می سوزد
...، منعکس کرد. اگر جاودانی از زمان ورودش به کارخانه دنبال شکایت از کارفرما نمی رود از حالا به بعد پیگیرتر از هرکسی می شود که پایش به آن کارخانه باز شده است: نگران بودم که در اداره کار پاکدشت به حق خود نرسم از همین رو به اداره کار جنوب غرب تهران شکایت بردم که رسیدگی نشد. به من گفتند که از طریق اداره کار پاکدشت پیگیر شوم. مدت ها در رفت و آمد بودم در نهایت رای به نفع کارفرما صادر شد و ...
طبابت برای سیاست و فرهنگ
.... البته پرویز ثابتی نوشته است که فروهر واسطه شد تا به او اجازه خروج دادیم در حالی که دروغ است. اوضاع عوض شد و رفتم خارج برای ادامه تحصیل. چون درسخوان بودم، همان اول در آزمون کار کردن در امریکا قبول شدم. اولین نفرولوژیست ایران و خاورمیانه سال 1347 از ایران می رود تا در امریکا، دکترای خود را اخذ کند. سفری که هفت سال به طول می انجامد: تخصص خود را در رشته نفرولوژی(Nephrology) یا ...
بسکتبالیست ها بروند ترکیه راننده تاکسی شوند/قربانی کینه مشحون شدم
بازی چندبار پاس بدهم یا امتیاز بگیرم ، زمانی من همزمان 6 پیشنهاد داشتم اما الان ملی پوشان حتی یک پیشنهاد داخلی هم ندارند ، مشحون مدیری سنتی و شکاک بود ، به خاطر کینه مشحون از تیم ملی کنار گذاشته شدم ، کنار گذاشتن دیگر بازیکنان هم به خاطر من بود ، شنیدم شاهین طبع باعث حذفم از تیم ملی شد ، ادامه فعالیتم در بسکتبال به قیمت دلار بستگی دارد ، حامد حدادی به خاطر فیزیک بدنی اش جذب NBA شد نه مسائل فنی ، حامد ...
زن 28 ساله از شوهرش طلاق گرفت و به عقد موقت مرد معتاد درآمد !
نکشید که توسط ماموران دستگیر و راهی زندان شد. با آن که روزهای بسیار سختی را می گذراندم باز هم منتظر همسرم ماندم اما او پس از آزادی دوباره به فروش مواد مخدر ادامه داد تا این که برای دومین بار دستگیر و به زندان طولانی مدت محکوم شد. به ناچار با داشتن یک فرزند از او طلاق گرفتم و به عقد موقت مرد دیگری درآمدم تا آواره کوچه و خیابان نباشم ولی باز هم شانس با من یار نبود چرا که محمود نیز آلوده مواد مخدر و ...
مهدی حفظ حریم اهل بیت را به دیدار نوزادش ترجیح داد
خیلی وقت بود همراه خودش داشت تا اینکه توانست اجازه پدرش را بگیرد. یک هفته قبل از رفتنش من را در جریان گذاشت. دیدم واقعاً رفتنش جدی است. شروع کردم به بیقراری کردن. همسرم برای اینکه آرامم کند می گفت: فقط حرم بی بی زینب (س) را زیارت می کنم و سریع برمی گردم. بعد ها فهمیدیم سال 95 سه ماه در یزد دوره آموزشی اش را هم طی کرده بود، ولی من بی خبر بودم. زمانی که همسرتان تصمیم جدی برای رفتن داشت، شما ...
طبابت برای سیاست و فرهنگ
فروهر واسطه شد تا به او اجازه خروج دادیم در حالی که دروغ است. اوضاع عوض شد و رفتم خارج برای ادامه تحصیل. چون درسخوان بودم، همان اول در آزمون کار کردن در امریکا قبول شدم. اولین نفرولوژیست ایران و خاورمیانه سال 1347 از ایران می رود تا در امریکا، دکترای خود را اخذ کند. سفری که هفت سال به طول می انجامد: تخصص خود را در رشته نفرولوژی(Nephrology) یا همان بیماری های کلیوی از دانشگاه ...
مادر نشدی بفهمی غذا خوردن یعنی چی
شب همچین که می خواستم از این پهلو به اون پهلو بشم از ترس اینکه یه وقت بچه ام خفه شه با بدبختی همون پهلو می خوابیدم تا صبح. بارداری من باعث شده بود بین من و همسرم فاصله بیفته و این فاصله با بزرگتر شدن شکمم بیشتر میشد تا جایی که دیگه کمربند ایمنی بسته نمیشد و من مجبور بودم صندلی عقب بشینم، یعنی یه جورایی همسرم فقط نقش راننده اسنپو ایفا می کرد. البته بارداری یه خوبیایی هم داشت مثلاً هر چی بچه ام دلش ...
مرمت صنعتی
عنوان مربی در دانشگاه صنعتی شریف مشغول شدم، به پایان رساندم. رئیس وقت دانشگاه مرا می شناخت و می دانست کیفیت کارم بد نیست و درخواست کرد این فرصت به من داده شود. آن زمان که در دانشگاه مربی بودم، انقلاب شد. پس از انقلاب حوادثی در کشور رخ داد که موجب شد بسیاری از مدیران صنعتی قبل از انقلاب، از ایران بروند. برخی ها با انقلاب همراه نبودند و نمی توانستند در فضای جدید کار کنند؛ برخی هم به خاطر تمایلاتی که ...