سه شنبه ۲۹ خردادساعت ۱۸:۳۶Jun 2024 18
جستجوی پیشرفته
صاحب نیوز ۱۳۹۷/۱۰/۱۹ - ۱۱:۳۰

ماجرای اغفال یک دختر از زبان خودش/ سیامک من را به ویلای دوستش برد

خلاصه به ویلا رسیدیم، به خاطر اعتمادی که به سیامک داشتم بدون هیچ گونه ترس و نگرانی وارد آنجا شدم چند ساعتی آتجا بودیم، سیامک آتشی راه انداخت و جوجه هایی که از قبل آماده کرده بود را کباب کرد و با هم خوردیم. او مدام جوک می گفت و مرا می خنداند تا این که خواسته غیر معقولی از من کرد. ... ادامه خبر

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)