سایر خبرها
مرد اسیدپاش: پس از تماشای مغز های کوچک زنگ زده تصمیم به اسیدپاشی گرفتم
زده به سینما رفتم. بعد از دیدن فیلم تحت تأثیر آن به فکر انتقام افتادم به همین دلیل به خیابان ناصرخسرو رفتم، سپس یک لیتر اسید و یک قبضه چاقو خریدم و راهی خانه پدر کیومرث شدم. در مکانی کمین کردم و منتظر آن ها بودم تا اینکه کیومرث را همراه پدرش دیدم. بلافاصله اسید را به طرف آن ها پاشیدم و بعد از آن چند ضربه با چاقو به پدر کیومرث زدم و قصد فرار داشتم که از سوی عابران دستگیر شدم. بعد از ...
تزریق ژل و بوتاکس برای تغییر چهره سارق
سرقت گرفتی؟ از وقتی فرزندم به دنیا آمد، هزینه های زندگی ما بیشتر شد، از طرفی با این همه گرانی دخل و خرجم جور نمی شد. تا اینکه یکی از دوستان قدیمی ام را در قهوه خانه دیدم و برایش درددل کردم. دوستم دو سال به خاطر سرقت و مالخری در زندان بود اما من از این ماجرا خبر نداشتم. او مدام پیشنهاد می داد برای به دست آوردن پول سرقت کنیم من هم بالاخره تسلیم شدم. شگردتان برای سرقت ها چه بود؟ همدستم ...
از تماشای سینه زنی بخشو تا بازی در حضور استاد سمندریان/ می خواستم از شکست عشقی فرار کنم، بازیگر ...
1378به کلاس طراحی حوزه هنری رفتم. در دبستان اصلا نقاشی من خوب نبود. فقط منظره میکشیدم. سال چهارم معلمم به من گفت بلورزاده اگر یکبار دیگر منظره بکشی صفر می گیری. کلی فکر کردم آخر هم نفهمیدم چه بکشم. جای گل ها و درخت ها را عوض کردم و به من ده داد. به هر حال در حوزه ی هنری به کلاس طراحی رفتم. در کلاس طرح های خوبی می کشیدم. بعد متوجه شدم که اگر یک معلم بالای سرم باشد و به من یاد دهد استعداد همه چیز ...
سکوت عجیب راننده تاکسی در قتل مرد بازاری
هوش آمد آن قدر به من اعتماد داشت که فکر نکرد من به او آب میوه مسموم داده ام. من همان موقع چند قرص خواب آور را داخل لیوان آب حل کردم و به او دادم تا بخورد. وقتی فریبرز بی حال شد دست و پایش را بستم و بالشتی را روی صورتش گذاشتم تا جان سپرد. همان موقع پیامکی برای خانواده اش ارسال کردم و از آن ها پول خواستم، اما واقعاً قصد اخاذی نداشتم. این مرد در حالی که سرش را پایین انداخته بود، ادامه داد ...
اکبری: دوست داشتند اسپانیا قهرمان شود
کردم و بعد به سمت فوتبال ساحلی آمدم. در رده نونهالان تیم پلی اکریل اصفهان بودم. پدرم در رده کارگری این باشگاه بازی می کرد. بعد از آن راهی ذوب آهن شدم. راستش هر روز به من می گفتند تو دعوت شده ای تیم ملی نوجوانان و بعد اردوی این تیم تمام می شد و همچنان من در لیست نبودم. به خاطر همین دلسرد شدم. تصمیم گرفتم از فوتبال کنار بکشم. در ماه های اولی هم که وارد فوتبال ساحلی شدم آن را زیاد جدی نمی گرفتیم تا ...
اسیدپاشی تحت تأثیر فیلم سینمایی
. پسر نسبت به پدرش آسیب کمتری دیده بود، زیرا امیر بعد از اسیدپاشی به پدر دوستش او را با ضربات چاقو نیز مجروح کرده بود. مرد میان سال بعد از بهبود نسبی گفت: پسرم، پدرام، با امیر دوست بود. امیر رفتار های غیرعادی داشت و کار های عجیبی می کرد. این اواخر بدتر هم شده بود. من از پسرم خواستم ارتباطش را با امیر قطع کند. با اینکه پدرام ارتباطش را قطع نکرد و فقط این رابطه را کم کرد، اما امیر روی ما ...
قتل مسعود در باشگاه بدن سازی / او دقایقی بعد به خواستگاری سمیه می رفت
داشتم به ایتالیا رفتم و پنج سال بود در ایران نبودم. حدود یک ماه پیش به تهران آمدم. مسعود یکی از دوستانی بود که همیشه در خاطرم بود و می خواستم او را ببینم. قبل از قتل مسعود او را دیدی؟ پس از پرس وجوی زیاد توانستم شماره تلفنی از مسعود پیدا کنم، صبح امروز به او زنگ زدم. با شنیدن صدایم خوشحال شد قرار بود به دیدنش در باشگاه بیایم. چه دیدی؟ من در چند قدمی در ...
هوشیاری بازپرس سارق حرفه ای را گرفتار کرد
به گزارش جهان نیوز ، چندی قبل مردی در شمال تهران به اداره پلیس رفت و از دو پسر موتور سوار به اتهام سرقت کیف دستی اش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من تاجر هستم و خانه ام در حوالی نیاوران است. ساعتی قبل برای انجام کاری از خانه ام بیرون آمدم تا به شرکت یکی از دوستانم بروم. خودروی گرانقیمتم را در یکی از خیابان های اطراف شرکت پارک کردم و کیفم را که مبلغ 20 میلیون تومان پول و دلار و ...
در گرمخانه زنان تهران چه می گذرد؟
کنیم و آن مرد غریبه در حال رانندگی از من درخواست جنسی داشت. چاقو در ماشین گذاشته بود و مرا تهدید می کرد. خیلی از این افراد به من پول می دادند. 100 تا 250 هزار تومان پول می گرفتم کلاه کاپشنش را روی صورتش کشید و گفت: در خیابان اذیت می شدم اما به مرور عادت کردم. برای کسب درآمد پیش افرادی می رفتم که مرا به مردان بدهند. بیش از اندازه کار می کشیدند. مرا مجبور می کردند با افراد مختلفی باشم و در ...
اولین واکنش صادقیان به محرومیتش: می خواستم با عصا در 40 سالگی بازی کنم؟ / مقابل پرسپولیس خودم را به ...
محروم شدم معنایش این است که به رشته های والیبال، بسکتبال و واترپلو هم نمی توانم بروم؟ اصلا من می خواهم رشته ام را عوض کنم و در دوی 100 متر شرکت کنم تا آنجا هم 20 سال محرومم کنند. بهتر بود حکم می دانند مادام العمر از فعالیت های ورزشی محروم شدم. صادقیان در پایان گفت: خیلی ها به من پیغام می دهند و می گویند حیف شدی؛ صحبت حیف شدن نیست، شما از خیلی پشت پرده ها خبر ندارید و من کسی نبودم که بتوانم ...
پادکست | سفرنامه صوتی شاید اربعین (روز بیست وچهارم - قسمت آخر)
. شام را مفصل دادند. بعد از ان کتک مفصل چسبید. ابوحیدر مرا برد ترمینال. ساعت 12شب. دربست گرفت برای مرز مهران. پول را هم خودش حساب کرد! 4صبح رسیدم مرز و قاطی زائرین پاکستانی بالاخره از مرز رد شدم. یکدفعه پیامی آمد برایم: سلام جواد جان. میخوای سفرنامه ات تکمیل بشه؟ مییای سوریه؟! منبع: جام جم آنلاین ...
ماجرای باند سرقت طیب رضا و پسرخاله اش
این شاکی را راضی کند. همین هم شد تا او با وثیقه از زندان بیرون آمد. قرار بود بعد از این رضا سر به راه شود و آبرومند زندگی کند. در واقع این خواسته پدر و مادر این جوان سابقه دار بود، اما همه این خواسته ها نقش برآب شد. رضا از همان فردای آزادی، راه قبلی را در پیش گرفت. او فکر دیگری در سر داشت؛ می خواست یک شبه پولدار شود. زندگی لاکچری با خودروی مدل بالا؛ رویاهای او پول زیادی می خواست. همین هم شد تا یک ...
محاکمه ربایندگان زوج سالخورده
شده ای. آن ها زوج سالخورده را سه شبانه روز در صندوق عقب 206 نگه داشتند تا پول را بگیرند. من در آدم ربایی و کار هایی که آن ها کردند هیچ نقشی نداشتم. این متهم گفت: به همین دلیل هم بود که وقتی بازداشت شدم، این زوج نسبت به من اعلام گذشت کردند. من به خاطر شرایط بد مالی ای که داشتم مجبور شدم با این گروه همدست شوم و از اینکه با آن ها بودم خیلی پشیمان هستم. من فرد آبروداری هستم و کاسب بودم و کار ...
بی عدالتی دادگاه های اتریش در قبال یک ایرانی
به مدرسه سوار مترو شد، تصمیم گرفتم که به دنبالش بروم، بعد از این که از مترو پیاده شد، نزدیک رفتم و او را در آغوش گرفتم اما فرهاد به دلیل صحبت های مادرش از من می ترسید. به وسیله یکی از نامه ها، آدرس خانه همسرم را پیدا کردم و مدام در محدوده خانه او بودم تا شاید فرهاد را دوباره ببینم، روز بعد فرهاد همراه مادرش به مدرسه رفت، زمانی که همسرم، من را در اتوبوس دید شروع به فریاد زدن کرد، من اعتنایی به حرف ...
آنچه دانستم نوشتم بهر خود
محسوب می شد. سال 42 گواهی نامه گرفتم. به یاد دارم که گواهی نامه ام حاضر بود، اما باید 30 تومان پول تمبر می دادم و نداشتم. به کاظم آباد رفته و به کارگرانی که در یک قنات کار می کردند پیشنهاد همکاری دادم. کار سختی بود و قدرت بدنی زیادی می خواست و آن ها هم استقبال کردند. یک هفته به صورت 2 شیفت کار کردم و با پولی که به دست آوردم توانستم گواهی نامه ام را تحویل بگیرم. ابتدا شوفر تاکسی بودم و سرانجام ...
الگویم در لیگ قهرمانان، فرانک رایکارد بود/ درس خواندن کمک کرد تا متواضع تر شوم/ اهل حسرت خوردن نیستم
...> کاپلو یکی از مربیان خوب من بود. بعد از بازی از من خواست تا با او راهی رئال مادرید شوم و کار سختی برای تصمیم گیری نداشتم. سامپدوریا سکو پرتابی برای من بود. در آن برهه با یوونتوس قرارداد بسته بودم، اما قراداد فسخ شد، چون به هافبک جدید نیاز نداشتند. می خواستم به یک باشگاه بزرگ در سری آ بروم. اول سمپدوریا را به خاطر این که در آن زمان باشگاه بزرگی بود، انتخاب کردم. با گولیت، مانچینی و دیگران تیم خوبی ساخته ...
صادقیان: 15سال؟ رُندش می کردند 20 سال!
توانستم کمکی کنم. دیدید که بعد از رفتن علی آقا هم گفتم نامه مرا هم بزنید و بروم خانه استراحت کنم. فوتبال برای امثال علی آقای کریمی و علی آقای دایی است. این ها در این فوتبال مرد هستند و سالم. باید برای آنها جان داد و کمک کرد." وی درباره حکم محرومیت خود نیز گفت: من اصلا نمی خواستم فوتبال بازی کنم. اصلا کاری به فوتبال نداشتم که این آقایان... 15 سال محرومم کردند؟ اصلا چرا این آقایان ... 20 ...
72 ساعت شکنجه زوج ثروتمند توسط گروگانگیران
: من شاکی را از قبل می شناختم. او خودش کارت عابر بانکش را به من داد، چون می خواستم ازدواج کنم. با خواهرم به طلافروشی رفتیم تا به سلیقه خواهرم برای همسر آینده ام طلا بخرم. من هفت میلیون تومان از کارت عابر بانک شاکی پول برداشت کردم و طلا خریدم، اما وقتی بازداشت شدم پلیس خواهرم را نیز به اتهام دست داشتن در سرقت دستگیر کرد. من به خاطر خواهرم آدم ربایی و سرقت را گردن گرفتم، اما حالا می گویم بی گناهم ...
جزیره های سرگردانی
دهد و در روی تمام حرف های گفته و نگفته شان بسته می شود. اتاق کارآفرینی، مهدکودک و اتاق بازی در طبقه بالا قرار دارد. پشت در اتاقی تک نفره فهیمه در را کمی روی لنگه می چرخاند و در آستانه آن صحبت هایش را شروع می کند: ترک کردم و پاک شدم، بعد از اینجا رفتم بیرون دوباره لغزیدم، برگشتم اینجا پاک شدم دوباره رفتم بیرون باز کشیدم، این دفعه اومدم که پاک پاک بشم. فهیمه و پسر سرم به دستش که زیر پتوی قهوه ای ...
روزهای تلخ زلزله زدگان سرپل ذهاب؛ دو سال بعد از زلزله/پیدا کردن خانه سخت تر از پیدا کردن نان
... حال که ندارم خانه در اینجا، خانه در آنجا اون شب ما سر یک میز نشسته بودیم، من و زنم و پسر هشت ساله و دخترم که اون موقع چهار سالش بود. شام می خوردیم، دخترم غذا نمی خورد، من و زنم دائم صداش می کردیم که سر سفره بشینه، ساعت 9 و 40 دقیقه بود که وسایل سفره رو جمع کردیم، من رفتم حیاط سیگار بکشم، مثل همیشه، دور از نگاه بچه ها. بعد از شام حالم بهم ریخته شد. تو خودم رفتم، تازه ...
نقشه پلید مهسا 30 ساله برای مردهای لاکچری تهران + عکس و گفتگو
دختر جوان برای خوش گذرانی به سراغ مردان هوسران می رفت و با شگرد زنانه ای به سرقت خودروهای لوکس طعمه هایش دست می زد. به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پایان تیتر، مهرماه سال 96 ؛ پسر جوانی سوار بر خودروی لوکسش در خیابان های شمال تهران در حال پرسه زنی بود که نگاهش به [...]
بنزین، هم گران شد و هم سهمیه ای، باورت می شود؟!
دو نفر مرد در کنار من ایستاده بودند و یکی از آن ها داشت نان ها را دسته بندی می کرد و دیگری هم داشت کمی آن طرف تر تندتند و عمیق به سیگارش پک می زد و می گفت: این روزا همه ش کارم شده سیگار کشیدن روزی چند بسته سیگار می کشم، باورت میشه. پول این نونارو هم قرض گرفتم، باورت میشه. پریروز بچه ده سالم هوس شربت آبلیمو کرده بود، پول نداشتم آبلیمو بخرم، رفتم یه مغازه با هزار خجالت گفتم وضعیتم ...
128 میلیون ضرر، ماحصل کلاهبرداری خرید خودرو
خودرو 340 میلیون بود که رقمی معقولانه به نظر می رسید. به گفته مالک این خودرو فقط یک درب رنگ شده داشت. در حال بررسی خودرو بودم که یک فرد شیک پوش با تویوتا پرادو در محل قرار ما حاضر شد و گفت که آگهی را در سایت دیده و برای بازدید هماهنگ کرده است. خریدار دوم به شرکت همراه مکانیک زنگ زد و درخواست کارشناسی در محل داد. کارشناس پس از نیم ساعت در محل حاضر شد و دقیقا تنها ایرادی که از خودرو گرفت، همان یک ...
یک راهنمای نجات بخش برای رشد ابروها
آرایشگرم هم قول داد که آرامش خودش را حفظ کند! او فقط چند تار موی اضافه را برداشت که البته من نمی خواستم به آنها هم دست بزند، فقط به این دلیل که کمی بیشتر رشد کرده بودند. بعد از آن، از یک سایه ی ابرو برای پر کردن جاهای نازک استفاده کردم. این سایه ها بهترین دوستان شما در طول مدت رشد ابرویتان هستند. بعد از 5 ماه، ابروهای من برگشتند. من با دستورات محتاطانه درباره ی ابروی کمانی درست و زیبا، پیش آرایشگرم رفتم. حالا ابروهایم پرتر شده اند، با حالتی که همیشه آرزویش را داشتم. دوستان من، اگر من توانستم در این ماجراجویی طولانی و سخت دوام بیاورم، پس حتماً شما هم می توانید. ...
توصیه پدرانه یک سراج سنتی به جوانان جویای کار/ صبر و پشتکار رمز موفقیت است
.... کسانی نه فقط در این زمینه بلکه در هر کاری موفق می شوند که عزم جدی و پشتکار زیادی داشته باشند و فکر یک شبه ثروتمند شدن را از سر بیرون کنند، من از کم شروع کردم و حالا تمام ابزار کار را در اختیار دارم. اوایل کار هیچ چیزی نداشتم و حتی برای یک جوش کوچک مجبور به تعطیلی مغازه بودم، حتی به خاطر دارم قالب زین نداشتم، یک روز در باغ پدرم متوجه تنه درخت گردویی شدم که باد آن را از ...
ثروتمندترین شیعۀ تاریخ چگونه حذف شد؟
بعد از لحظاتی دربان سفارت دوباره زنگ زد که این جوان می گوید “خدا هر در بسته ای را می گشاید.” من هم گفتم فوراً در را باز کنند و خودم هم به استقبالش رفتم . جوان قد بلند لاغری بود که با یک موتور گازی کهنه آمده بود و خودش را ادواردو آنیلی معرفی کرد. من بدون این که انتظار جواب مثبتی از او داشته باشم، از او پرسیدم که شما با خانوادهِ آنیلی معروف نسبتی دارید و او گفت که من پسرش هستم!” دکتر قدیری ...
ماجرای خواستگاری احسان علیخانی از یک دختر تهرانی لو رفت
کنسرت با یکدیگر آشنا شده بودند. آن پسر به آنها گفته بود من برادر احسان علیخانی هستم بعد از آن کنسرت و بعد از گفتن آن جمله خانواده دختر یقین پیدا کرده بودند که من برادر آن پسر هستم، برای احقاق حقوق وقتی که به دادگاه رفتم متوجه شدم که آن پسر به دروغ به آنها گفته من 30 میلیون چک دارم که باید آن را پاس کنم اما خجالت می کشم این پول را از احسان بگیرم آن پسر این پول 30 میلیونی را از پدر دختر ...