سایر منابع:
سایر خبرها
دو سکانس خواندنی از حماسه بیت المقدس
ندارد و زیر لبی، چیزهایی می گوید. فکر کردم لابد اولین باری است که جبهه آمده و مجروح شده و حُکماً کُپ کرده. این شد که دیگر او را سؤال پیچ نکردم، منتها یک مقدار که جلوتر رفتیم، دیدم رو کرد به من، خیلی مؤدب و شمرده، با لهجه شسته رفتۀ تهرانی، خودش را معرّفی کرد... .[4] بعد گفت: هفده سال دارم، اهل تهرانم و مثل بیشتر دوستانِ خودم در گردان مسلم، بچه بازار دوم نازی آباد هستم و سال آخر دبیرستان ...
ماجرای مقاومت مردم خرمشهر/مدافعان شهری بی دفاع
... حرفش قیمت نداشت تا وارد خود آبادان نشدند درست نفهمیده بودند انفجار تاک فارم ها یا همان مخازن نفتی پالایشگاه یعنی چی. یکهو انگار وسط روز وارد شب شدند و از آن هراسناک تر اینکه سیما دو هفته پیش در این شهر بود. آن روز هنوز عروس خلیج فارس بود اما حالا با قسم و آیه هم نمی شد این را باور کرد. انگار سال ها بود جنگی خانمان سوز شهر را درو کرده. توی راه، قبل از چپ کردن کامیون و آن اتفاق، صادقی بهش ...
پیشنهاد رشوه به اسکورت پوتین در اصفهان
آنکه پاسگاه را به جانشینش تحویل بدهد به سمت بجنورد راه افتاد. وقتی رسید مثل بچه ی سه چهار ساله گریه می کرد. اول ماه محرم بود. همراه گریه هایش می گفت: بچه ام فدای امام حسین (ع) باشد. یک سال بعد دخترم را باردار شدم. وقتی خبر دختردار شدنمان را از پشت تلفن دادم، می خواست از خوشحالی پرواز کند. تا دخترم مهدیه دنیا بیاید شادترین روزهای زندگی اش را سپری کرد. وقتی مهدیه دنیا آمد علی مثل همیشه ...
آیا جشن عروسی در ایران منسوخ می شود؟
برگزاری جشن زندگی مشترکشان را شروع کنند، خیلی هم خوشحال هستند. لیلا می گوید: من و رضا از اول هم قصد داشتیم جشن عروسی برگزار نکنیم و در عوض برویم مسافرت و یا کارهای دیگری که دلمان می خواهد اما خانواده های هیچ کدام مان زیر بار نمی رفتند و می گفتند ما آبرو داریم و عروسی بچه های فامیل رفته ایم و باید آنها را عروسی بچه خودمان دعوت کنیم. یا اینکه می گفتند الان اگر بدون جشن ازدواج کنید همه می گویند لابد ...
سهم قومس از تحقق حماسه خرمشهر/ نگارش سوم خرداد با خون سرخ شهیدان
تا صبح نیامدند. حدود ساعت 11 دیدم شهید بابا محمدی، فرمانده یکی از دسته ها، خسته و کوفته از راه رسید. پرسیدیم چی شده؟ گفت دیشب در حین شناسایی به عراقی ها برخوردیم درگیری شد. رفتیم سمت کارون و سوار قایق ها شدیم. طوفان شدیدی شد. 13 نفر از بچه ها غرق شدند و به شهادت رسیدند. گفتند عملیات جلو افتاده و هر چه سریع تر باید حرکت کنید. با سلاح های ابتدایی راه افتادیم. روایت 13 شهید شاهرودی غریق ...
روایت کارگری برای همدلی/ این نوجوانان برای کمک مؤمنانه کارگری می کنند+ فیلم و عکس
باشند و بدرخشند. در هر اقدام و راهی، هدفشان درخشش است؛ در عرصه هنر به یک شکل و در عرصه خدمت به دیگران و به خصوص به هم وطنانشان به شکل دیگری. چند قدمی در دل مسجد همراه کنار دستم می گفت این بچه ها فقط یک گروه سرود نیستند و فعالیت های مختلفی در عرصه هایی دارند که حتی تصورش هم شاید به ذهنتان خطور نکند. وقتی انتهای پله ها را نگاه می کردم که کارتن به دست، از پله ها بالا می ...
داستان این روزهای ما و کرونادوست ها
داشتم و در نمایشگاه هایی هم شرکت کرده ام، حتی یادم می آید وقتی 10 ساله بودم دفترهایی بود که بر روی آن تصویر انیمه بود و من تمام آنها را روی کاغذ می کشیدم، به سبک همین انیمه هایی که الان داریم کار می کنیم و پدرم به من می گفت اگر اینها را بکشی و کارت خوب شود یک روز برایت نمایشگاه می زنم و من این حرفش را هیچ وقت فراموش نکردم و آن حرف به من انگیزه میداد تا زمانی که کامپیوتر آمد و من با آن آشنا شدم، آن ...
روایت ارادت اسیر عراقی به ایرانی ها/ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ این جمله معروف امام را با جسم و روح مان درک ...
هیچ وقت انقلاب را تنها نمی گذاریم حسن زاده ادامه داد: اگر هزاران بار بمیریم و زنده شویم هیچ وقت انقلاب را تنها نمی گذاریم، کشور برای ایرانیان است و من هم افتخار می کردم که یک جوان ایرانی هستم؛ الان هم مردم همان مردم هستند ولی متاسفانه بعضی از دست اندرکاران کم توجهی می کنند، باید قدر این ملت و جامعه و جوانان را بدانیم. وی افزود: امام(ره) گفتند "همه کاره ما ملت است و بابد به ...
از خرمشهر تا کنارک با ناوسروان تکاور ارتش/ خرمشهر را خدا آزاد کرد را با همه وجود لمس کردیم
خودتحقیری ... *حالا از آن روزها، 40 سال می گذرد. دیگر جنگی در کار نیست و امروز جمهوری اسلامی ایران به لطف خدا، همت نیروهای نظامی و دفاعی و به برکت استقامت همیشگی ملت ایران، به یک کشور قدرتمند تبدیل شده که تعیین کنند بسیاری از معادلات در منطقه و جهان است. اما بعضی ها، همین جا، انگار چشم هایشان را بر این همه اقتدار بسته اند... - حرف دل من همین است. از قول ما به جوانان بگویید ما ...
خاطره ای از آزادی خرمشهر/ جلو چشمم دل و روده دوستم بیرون ریخت/ سال ها است که هیچ مسئولی به ما سر نزده است
زمان جنگ خیلی به مردم و به جنگ خدمت می کردند ولی مسئولین الان نه مثل آن موقع نیستند. چند سال است که از جنگ می گذرد به فرض مسئولین سپاه پاسداران یا مسئولین بنیاد شهید تا الان یک بار خانه من نیامده اند. اولین بار است که شما با من گفتگو می کنید. مسئولین ما هر کدام به فکر خودشان هستند. عشق: اول عاشق خداوند و بعد رهبری که داریم. رهبر ما حضرت آیت الله خامنه ای رهبری است که در دنیا حرف اول را ...
گزارش روز به روز تا فتح "خونین شهر"؛ فتحی مافوق طبیعت + عکس
داده بودم. این شد که در جواب گفتم: برادر محمودزاده ، شما مرا اینجا نیاوردی که حال مرا بپرسی؛ قصّه چیست؟ تک سرفه ای کرد و در حالی که جَهد می کرد نگاهاش با نگاه من تلاقی نکند ، گفت: ببین برادر همدانی؛ جنگ است دیگر. توی همین عملیات ، از روز اوّل تا به الآن ، خودت دیدی چه بچّه های گلی را از دست دادیم. محسن وزوایی رفت ، حسین قُجه ای رفت ، احمد بابایی ، عبّاس شعف و... خلاصه ، همه ما، باید این راه را ...
زمین گیری امروز رژیم صهیونیستی ریشه در فتح دیروز خرمشهر دارد
کردم که یک جوان ایرانی هستم؛ الان هم مردم همان مردم هستند ولی متاسفانه بعضی از دست اندرکاران کم توجهی می کنند، باید قدر این ملت و جامعه و جوانان را بدانیم. وی افزود: امام(ره) گفتند "همه کاره ما ملت است و بابد به ملت ایران افتخار کنیم" اما گاهی از سوی مسئولین نسبت به مردم کم توجهی می شود، ما کسی نیستیم اما خواهش داریم که مسئولین خصوصا به جوانان کشور بیشتر توجه و از آنها استفاده کنند ...
قرابت فکری نهضت آزادی به اندیشه های منافقین
49) بعید است که رهبری و بقیه اعضای نهضت از چنین حجم انباشت تصمیم برای ورود به یک جنگ مسلحانه آگاه نباشند و این اشتباهی بزرگ بود که تاکنون مردم ما و خانواده های شهدای هفت تیر و شهدای ترور این مسئله را از رهبران نهضت مطالبه نکرده اند که چرا وقتی به طور کامل از فرآیند اعمال آنها اطلاع داشتید و مهم تر اینکه مشترکاً در سال 1354 کتاب شورشگری و ضد شورشگری را به چاپ رسانده بودید و از فرآیند و ...
داستان کرونا و جهادی ها(38): روایت سی وهشتم؛ رودربایستی
من را به حرف بگیرد و خواسته های بچه گانه داشته باشد چه کنم؟ با خودم می گویم: این هم بندهٔ خداست جلوتر می روم. یکی از پیرمردها می گوید: پرستارا چند بار بهش گفتند شامتو بخور اما اصلاً انگار نه انگار پرستارها سرشان خیلی شلوغ است. فرصت نمی کنند نقش همراه بیمار را بازی کنند و غذا دهانشان بگذارند. من اینجا چه کار می کنم؟ می نشینم کنار پسر نوجوان و می گویم: می خوای بهت غذا بدم؟ پسرِ ...
تیرانوسور ستمگر
شهر اراک نبوده روان آب های کوه های جنوب شهر همانجا که الان شهرک گردو و چشمه موشک و راه آهن قرار دارد لابد از محل کنونی عباس آباد و بازار و محسنی و حصار و لب رودخانه و خلاصه هر کجا که دلش می خواسته و عشقش می کشیده راه کویر و تالاب میقان را که آن وقت ها حتماً دریاچه ای بزرگ چسبیده به نقره کمر و تفرش بوده، در پیش می گرفته و حتماً تحت تأثیر این روان آب ها همه جا پوشیده از گیاهان کوتاه و بلند جوروا جور ...
در انتظار گشوده شدن درهای بهشت
...؛ حاج علی می گفت: بیست و هفت سال است ریزه خوار کریمه اهل بیت است؛ شاید زائران امسال نتوانند در حرم افطار کنند اما تمام تلاشمان را می کنیم امسال این غذای بهشتی را به دست عاشقانش در بیرون از حرم برسانیم . همینطور که به حرف هایش گوش می دادم نگاهم به کم سن تر ها هم بود؛ آنهایی که ذوق و شوق خدمت را می شد در برق چشمانشان دید؛ به سمت یکی از آنها رفتم؛ عباس نام داشت و سی ساله بود؛ همینطور ...
در جستجوی ساردین ها پیرمرد و دریا، نسخۀ غزه
که می شود، اکثر غروب ها، چیزی هم از دست داده ام. اگر صیدی گیرم آمده باشد، می برم به بازار پشت مارینا. اما بیشتر روزها چیزی ندارم که بفروشم، برای همین فقط آنجا می نشینم و با بقیۀ ماهی گیرها حرف می زنیم. بندر غزه –همان مارینا- حدود یک مایل از جایی که ما قایق هایمان را می بندیم فاصله دارد. یک دروازه گذاشته اند تا آنجا را از بقیۀ خط ساحلی جدا کند، اما فرق دیگری ندارد. چند وقت پیش، در پروژه ای ترکیه ای ...
انتقاد صریح دانشمند از حسن آقامیری
من حرف بزنم. امروز بسیاری از خانواده ها مانع از حرف زدن بچه ها می شوند؛ در حالی که پدر، من را وادار به صحبت کردن می کرد. دانشمند افزود: در سال 67، زمانی که 17 سالم بود، برای سخنرانی به شهرهای مختلف دعوت می شدم و به قول اصفهانی ها یخم گرفت . استادم به ما گفت دو راه دارید: یا باید دست خود را دراز و زبان خود را کوتاه کنید یا باید زبان خود را دراز کنید و دست خود را کوتاه. یعنی وامدار کسی ...
آشنایی با جزئیات شرایط کار و تولید در اسلام
یعنی مائتَین ، (انفال/65): عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ بیست نفر مقاوم بر دویست نفر پیروز است. سال های اول که بچه های فلسطین سنگ پرتاب می کردند، هرکس پای تلویزیون می دید، می گفت: آقا سنگ در برابر تانک و توپ، الآن دیدی که آنها با تانک و توپشان از موشک های بچه ها می ترسند. جوهر چیز دیگر است. آدم اگر جوهر داشته باشد با برگ درخت نماز با حال می خواند اما اگر جوهر نداشته باشد ...
3 هزار و 600 ایرانی در زندان های خارج از کشور هستند/ تلاش برای آزادی دانشمند محبوس در آمریکا ادامه دارد
هم باشد. آقای دکتر صالحی که وزیر امور خارجه آن زمان بودند، در دست خط ما مصاحبه ای کردند و گفتند سال آخر دولت دهم آمریکایی ها پیغام فرستادند که مذاکرات را شروع کنیم که حضرت آقا مجوز را به ما دادند که مذاکرات را با آمریکایی ها شروع کنیم، ولی آن زمان رئیس جمهور وقت قبول نکرد و به نوعی نمی گفتند که شورای عالی امنیت ملی مخالف بود، ولی می گفتند رئیس جمهور وقت قبول نکرد و این کار انجام نشد. آیا این طور ...
روایتی تحلیلی از یک اشغال سنگر به سنگر
خلاص شوند. یهودی ها هم که فشارهای مردم جوامعشان را می بینند، روز به روز نارضایتی شان از وضعی که در آن به سر می برند، بیشتر می شود. برای همین ایجاد تغییر در وضع یهودیان، مطلوبیت پیدا می کند. به عنوان راه حل، چند ایده در این زمینه در میان نخبگان یهودی طرح می شود. یکی از مهم ترین ایده ها این بوده که در جوامع مسیحیِ غرب هضم شوند. هرتزل (شخصیت معروف یهودی) در سال 1893 راه حل را در مسیحی شدن می ...
پرویز پرستویی: دوره حاج کاظم ها هیچ وقت تمام نمی شود/با خون خودم شهید می شدم!
مردم گرفته شده به دست خودشان می رسد و دوم اینکه آنها را هم به کمک ترغیب کنیم. من شاید الان هزار انتقاد داشته باشم اما می گویم اینها هم وطن ما هستند. زیر یک چتر زندگی می کنیم. دو هفته پیش در زاهدان رفتیم،بعضی شناسنامه و کارت ملی ندارند و یارانه هم نمی گیرند. دمپایی لنگه به لنگه می پوشند و برخی دمپایی هم ندارند. دیروز به خانه عزیزی در اهواز رفتیم. پای بچه چوپانی که به خاطر تعطیلی مدارس بچه را همراه ...
مدیرعامل پرسپولیس شوم، دزدی نمی کنم!
شده و می گوید حاضرم کلیه ام را بفروشم و پولش را به تو بدهم. بیایید تلفنم را چک کنید ببینید چند نفر حاضرند کمک کنند. باورش سخت است، اما باور کنید اگر می خواستم اینطور زندگی کنم که الان وضعیتم این نبود و مثل برخی از دوستان دست بوس! میلیاردر بودم. همه چیز به خاطر بدشانسی من بوده که زمانی فوتبال بازی کردم که در فوتبال پول نبوده است. وگرنه اگر الان بود و این طور پول می گرفتیم باز هم کسی می گفت که فوتبال ...
پشت صحنه بچه مهندس 3 | برشی دیده نشده از زندگی دانشجوهای نخبه
اینجا یکی از خوش آب و هوا ترین مکان های فعلی تهران است که شاید تعداد انگشت شماری از خانه های آن هنوز به دست بساز و بفروش های این منطقه نیفتاده است تا به جای آن برج های آسمان خراششان را بنا کنند! ** خانه ای هم سن جواد جوادی! در انتهای یکی از این کوچه ها که اتفاقا بن بست هم هست، دری سفید با راه راه های قهوه ای به چشم می خورد. اینجا خانه بی بی گوهر است که به نوعی از قدیم از این خانه ...
روایت رانندگانی که خانه نشین شدند| از دخل و خرج ناهمگون تا مصائب اتوبوس سواری در بیرجند
...> چوب کرونا لای چرخ معیشت رانندگان اتوبوس با ماسک روی صورت و دستکش به دست از پله های اتوبوس بالا می رود، در کابین مخصوص راننده می نشیند و بعد از گفتن بسم االله دنده را جا می زند و حرکت می کند. به هر ایستگاهی که می رسد پا بر روی ترمز گذاشته و پس از چند دقیقه مکث و دوباره به حرکت ادامه می دهد. در برخی ایستگاه ها یک تا دو مسافر پیدا می شود ولی در برخی ایستگاه ها گویا خبر از مسافر نیست! ...
مهناز افشار | فیلم جنجالی و لو رفته از خوانندگی اش + بیوگرافی
من نتیجه اش را هم می بینیم. امروز برای سینما اصلا دیگر صفی وجود ندارد. موفقیت چند فیلم در سال تیتر روزنامه ها می شود؟ یکی؟ دوتا؟ سه تا؟ آن موقع این طور نبود. شما در سینما دست های آلوده ، قرمز ، دو زن یا خیلی فیلم های خوب دیگر می دیدید. زمان جشنواره مردم برای فیلم ها صف می بستند. اما حالا. . . امسال که به نظرم منفعل ترین جشنواره های سال های اخیر را داشتیم. مثلا فیلم گیلدا که من در آن بازی ...