سایر خبرها
این پرستارمی خواهد گمنام بماند/ماجرای پرستار گمنام؛ ایثار یا خودکشی
کننده مرگ بود. دو نفر از همکارانم همان روزهای اول از شدت ترس، ترک کار کردند. یکی از پرستاران هم کودک یک ساله داشت و این موضوع را توجیهی برای نماندنش کرد و رفت. 5 ماه بود به بیماری “ام اس ” مبتلا شده بودم و تا آن روز هیچ کدام از مسئولان بیمارستان از بیماری ام خبر نداشتند،اوایل بیماری،چند روز به دلیل شرایط بد جسمی در بیمارستان دیگری بستری شدم اما اجازه ندادم هیچ کس بفهمد مبتلا به ام اس شدم ...
بزن بهادری که به عشق امام خمینی(ره)، عارف شد/ هم شاه مرا به خانه اش دعوت کرد هم امام!
راه خوب بکشاند، بازی های قشنگی برایش تدارک می بیند. در همان روزها، موقعیتی پیش آمد که کشیده شدم پیش شخص شاه. محمدرضا پهلوی در آن دیدار از من درخواست همکاری کرد! وقتی بیرون آمدم، گفتم: مردیکه احمق، اینقدر بیشعور است که خیال می کند از دست من قاسم نورمحمدی کاری برمی آید. از بیرون خبر ندارد که مردم چطور در مقابل حکومتش ایستاده اند و حتی از توپ و تانک هم نمی ترسند. آن وقت این آمده اظهار عجز می کند تا ...
عکسِ دختر شهیدی که حضرت آقا سراغش را گرفت
. دیگر نتوانستم مخالفتم را ادامه بدهم. گفتم راضی هستم به رضای خدا. وقتی رفت 29 آذر همان ماه به شهادت رسید. قهر نرگس اذیتش می کرد دخترمان 6 سالش بود و کاملا حضور پدرش را به یاد دارد. اصلا دوست نداشت اسماعیل از او دور شود. تا 5-6 روز که پدرش رفته بود سوریه هر چه تماس می گرفت نرگس با او صحبت نمی کرد. اسماعیل گفت راضی اش کن با من صحبت کند وقتی ناراحت است نمی توانم درست کار کنم. من ...
اولین و آخرین خواننده ای هستم که با امام دیدار داشتم
: ملاقاتم با امام در رابطه با سرودی بود که به مناسبت شهادت استاد مرتضی مطهری خوانده بودم که با مصرع ای مجاهد شهید مطهر آغاز می شد. طی آن دیدار بود که با امام عزیز هم صحبت شدم و اتفاقا ایشان مرا مورد لطف بسیارش قرار داد و من نیز دست ایشان را بوسیدم. محمد گلریز در ادامه گفت: امام خمینی در آن دیدار جمله ای مهم به من گفتند و فرمودند خدا شما را در پناه اسلام حفظ کند و مرا بسیار دعا کردند. البته ...
پشت پرده ماجرای بازیکنان کرونایی از زبان خداداد عزیزی
به گزارش افق انلاین ، خدادادعزیزی ستاره سابق تیم ملی فوتبال ایران شب گذشته میهمان برنامه فوتبال برتر بود و مثل همیشه یک مصاحبه جالب و پر از نکته را انجام داد. خداداد درباره اینکه گفته می شود باشگاه ها خواهان تعطیلی مسابقات هستند گفت: من معتقدم این فقط به خاطر منافع باشگاهی است نه منافع ملی. مهاجم سابق تیم ملی ایران در این رابطه افزود: من به پرسپولیس حق می دهم و به نظرم حقش است که بخواهد ...
روایت تلاش زم برای حمله راکتی به مراکز حساس ایران
کنی تا اگر سلاح و یا چیزی خواستند از این شرکتی که مال رفیق ماست خریداری کنند. نماینده دادستان مطرح کرد در خصوص مایک مرادی توضیح دهید. متهم زم گفت: ایمیلی را به من داد و گفت اگر کسی خواست صحبت کند بگو که با مایک مرادی صحبت کنند. نماینده دادستان عنوان کرد: شما مایک را به نیکولاس وصل کردید؟ متهم زم گفت: گفتم صاحب شرکت کیست؟ گفت مایک مرادی به نام صاحب شرکت ایمیل دهند ...
از آزادی گنجشک به خاطر امام خمینی تا دختر ناشناسی که خبر فوت امام را داد
بود که امام خمینی پدر من است در مدرسه عکس امام را به بچه ها نشان می دادم و می گفتم بچه ها این عکس بابای منه؛ و ناراحت می شدم ، وقتی معلم متوجه شد گفت دخترم مگر بابای تو شهید شده است در جواب به معلم گفتم نه خانم من بابا دارم ولی امام را هم مثل پدرم دوست دارم. ستایش عبدالرزاق نیز در گفتگو با خبرنگار ما بیان کرد: من زمان رحلت امام به دنیا نیامده بودم اما پدرم خاطرات آن زمان را برایم نقل ...
علیرام نورایی | در کنار همسرش آنجلینا جولی ایرانی +عکس
کودکی شما؟ تک تک لحظات کودکی ام بی نهایت بی نظیر و خوب بود که البته خیلی از آن دور شدم. بدترین اتفاق دوران کودکی ام از دست دادن پدربزرگم بود. چون واقعاً دوستش داشتم وقتی من 6،7 ساله بودم درگذشت. این مرگ به دنبال چند سال خانه نشینی و زمین گیر شدن ایشان اتفاق افتاد. من هیچ وقت جلوی دیگران گریه نمی کردم و با آنکه پسر بچه شش، هفت ساله ای بیش نبودم، وقتی همه می خوابیدند سوگواری می کردم. آن ...
پنجمین جلسه محاکمه روح الله زم برگزار شد
را در کشور پیدا کرده و سایتی را به تو می دهم که به آن فرد معرفی کنی تا اگر سلاح و یا چیزی خواستند از این شرکتی که مال رفیق ماست خریداری کنند. نماینده دادستان مطرح کرد در خصوص مایک مرادی توضیح دهید. متهم زم گفت: ایمیلی را به من داد و گفت اگر کسی خواست صحبت کند بگو که با مایک مرادی صحبت کنند. نماینده دادستان عنوان کرد: شما مایک را به نیکولاس وصل کردید؟ متهم زم گفت: گفتم صاحب ...
خاطراتی از زندگی امام خمینی در ویکی آنا
کرد و فرمود: این میز را بخور. گفتم: بله آقا؟ فرمود: این میز را بخور. حاج احمد آقا و نوه امام (خانم اعرابی) هم بودند که زدند زیر خنده. خود امام هم خندید و بعد گفتم: آقا من که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تو نمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم. این هم مال ننه ات! من که از زیارت ایشان سیر نمی شدم، یک بار دیگر خودم را در صف دست بوسی جا زدم و ...
خلیل زاده: وریا گفت تا پولم را نگیرم با تیم به قطر نمی روم /به سعادتمند گفتم برای مصاحبه ات جواب دارم/ ...
نداشتند عنوان کرد: ما با هم اختلاف نظر داشتیم ولی در خیلی از نقطه ها با هم همکاری کردیم. اگر هم مخالفتی وجچود داشت به این خاطر بود که فردا سازمان بازرسی برای ما پرونده درست نکند اما اینکه ما با هم دعوا داشته باشیم درست نیست. خلیل زاده که با برنامه فوتبال برتر صحبت می کرد یادآور شد: همین دیروز با آقای سعادتمند با هم بودیم و اتفاقا به او گفتم دوستان به خاطر مصاحبه شما به من اشاره می کنند ...
تجارت سیاه با دختران شهرستانی در تهران + جزئیات و اعترافات هولناک
. کسی را نداشتم که خرجم را بدهد در لحظه ورود به تهران با پسری که قبلا در فضای مجازی با او آشنا شده بودم از ترمینال رفتم به خانه اش، اما چمدان من را زد.سارق بود. فرار کردم و دوباره رفتم ترمینال چند روزی ، آنجا خوابیدم. مجبور شدم برای این که پول در بیاورم کار کنم و نیاز مردان را برطرف کنم و پول بگیرم و خرج و مخارج زندگی خودم را در بیاورم. مجبور بودم این کار را بکنم چون در آن ...
خلیل زاده: وریا پول نگرفته بود، اما رسید پرداخت داد
بازی خود را انجام دهد که وریا در فرودگاه به مجیدی اعلام کرد تا پول او را ندهیم، با تیم به قطر نمی رود. پس از آن من دو بار با مجیدی و سپس با کریمی و موسوی که آن زمان عضو هیأت مدیره بود، صحبت کردم و وریا راضی شد پس از بازگشت به ایران پولش را دریافت کند. در جلسه بعدی ما با این بازیکن، ما چکی را که از شرکت آریا برتر گرفته بودیم، به وریا دادیم اما موعد وصول آن چک، من از سرپرستی باشگاه رفته بودم و مسئولیت پاس کردن آن به عهده فتح الله زاده بود. متأسفانه چک پاس نشد و من به فتح الله زاده و منزوی گفتم که به وریا اطلاع دهند تا خرداد تحمل کند تا باشگاه پولش را پرداخت کند و دروغی در کار نبوده است. ...
رحمان احمدی : طرفدار هزار آتشه سپاهانم
...> زمانی که امیر قلعه نویی وارد سپاهان شد، سال دوم قرار داد من با این تیم بود و طبق صحبت هایی که شد می خواستند مهدی رحمتی را بیاورند و به همین دلیل چون عضو تیم ملی بودم و نمی خواستم نیمکت نشین شوم درخواست جدایی کردم که با آن موافقت نشد و سرمربی تیم گفت یک بازی در میان هر دو دروازه بان بازی می کنید، اما در عمل این اتفاق رخ نداد و در آن فصل تنها چهار بازی انجام دادم. سال سوم به دلیل اینکه ...
سنت دیرینه سورپرایز
کنی؟ من تو همه گروه ها ادت می کنم. پس فردا هم تولد سانازه! اونم زودتر واریز کن! اینها را گفت و از آشپزخانه بیرون رفت. من هم برای اینکه تابلو نشود و سورپرایز آقای شاکری لو نرود، یک لیوان چای ریختم و چند دقیقه بعد برگشتم پشت میزم. باورکردنی نبود. در همین چند دقیقه، به 17 تا گروه اضافه شده بودم. برای تولد هر کس یک گروه وجود داشت که همه در آن حضور داشتند، به جز خودش. همه گروه ها هم با این الگو ...
"به خاطر نگفتن چَشم از پرسپولیس جدا شدم"
به پیراهن تیم ملی، برای تک تک این رویاها برنامه ریزی کرده بودم اما متاسفانه نشد که نشد. چه کسانی نگذاشتند؟ صحبت کردن درباره آنها بی فایده است و نمی خواهم به بیان خاطراتی بپردازم که برایم تلخ و آزار دهنده است. یعنی خودت در خراب کردن این رویاها نقش نداشتی؟ من آدمی هستم که زیر بار حرف زور نمی روم، اگر ایراد و اشکال فنی باشد با کمال میل قبول می کنم و می ...
سردار سلیمانی در چه ورزشی استاد بود؟
آید آن موقع من تازه نامزد کرده بودم. یک روز حاج قاسم به پادگان 05 کرمان آمد تا من را ملاقات کند. حاج قاسم در آن ملاقات به من گفت برو از مسئولانت سوال کن که قبول می کنند من جای شما خدمت کنم و شما به خانه برگردی و پیش پدر و مادر و نامزدت باشی؟ من هم بلافاصله با مسئولان پادگان صحبت کردم، اما آن ها موافقت نکردند. حاج قاسم به راحتی پدر و مادر را در آغوش می گرفت برای ما کمی در خصوص ویژگی ...
وقتی هروئینی ها خلخالی را گروگان گرفتند!
خلخالی به هیچ عنوان از مواضع خود عقب نمی نشیند و بهشان می گوید: در قزل حصار همان طور که گفتم تمامی وسایل مهیا است و شما می توانید به راحتی ترک کنید در عین حال که کار می کنید و فنون مختلف را فرا می گیرید آن جا هکتار ها زمین به این کار اختصاص یافته، ولی اگر در قزل حصار کمترین مقدار مواد مخدر از معتادان اسکان یافته بگیریم فی الفور اعدام شان خواهیم کرد. معتادان، اما همچنان به اعتراض شان ادامه می دهند ...
یکی از مسئولان گفت چند داور فاسد داریم
پیشرفت را به خوبی طی کنند و اکنون در لیگ برتر شاغل هستند. هیچ کسی هدایت امید استقلال را قبول نمی کرد لطیفی تصریح کرد: متاسفانه در آن مقطع میان مربیان، کادر مدیریتی و پیشکسوتان باشگاه درگیری های فراوانی بود و حتی کار به دادگاه کشید. در همان مقطع که من سرمربی بودم، بار ها و بار ها به من پیشنهاد کردند که در قبال دریافت پول فرزندشان را بازی بدهم. حتی یک بار که مدیرفنی استقلال بودم، تیم ...
چگونه قافله عمر نوجوان به دود آغشته می شود؟
کشیده می شوند.کیهان نیا، جلب توجه یا به رخ کشیدن نوجوانان برای والدین آن هم به هر قیمتی را دلیل دیگر گرایش و کشش قشر جوان به سمت مصرف مواد دخانی عنوان کرد و توضیح داد: گاه فرزندان به سمت مواد مخدر می روند تا به والدین نشان دهند که حال که توجه به من ندارید ببیند من نابود شدم، معتاد شدم. در واقع به نوعی رفتار تلافی جویانه از خود بروز می دهند.وجود تبعیض در میان اعضای خانواده، نبود حضور فیزیکی والدین ...
اهمیت یاران برای حضرت امام(ره)
مدتی در اروپا خدمت شهید بهشتی بودم. وقتی خواستم به ایران برگردم، شهید بهشتی گفتند: شما کجا می روید؟ گفتم: می خواهم به کربلا بروم. گفتند: اگر به عراق می روید برای حضرت امام پیغامی دارم. پیغام مرا به حضرت امام برسانید. گفتم: در خدمتم و پیغام را گرفتم و به عراق رفتم. ایشان به من سپرده بودند به عراق که رفتید با هیچ کس صحبت نکنید، چون ممکن است برایتان پاپوش درست کنند. به مسجدی نزدیک بیت ...
عروس های عروسک در دست/ قربانیان کودک همسری
اینکه یکی از همسایه های قدیمی به خانه مان آمد و گفت دخترت را برای پسرم می خواهم و آن یکی دیگر را برای پسر خواهرم. من شوکه شدم، چون دخترهایم تنها 12 سال داشتند و خود من در نوزده سالگی ازدواج کرده بودم. در ابتدا رد کردم، ولی اصرار زیادی کردند و از پسرهایشان خوبی ها گفتند. آن قدر رفتند و آمدند تا راضی شدیم. حکایت قدیمی مادر شوهر و عروس، گربه و حجله پسر ها 21 ساله بودند و دختر ها 9 سال ...
جان مولا حرف حق را گوش کن!/شمع بیت المال را خاموش کن!
شرکت کردم . در آن برنامه وقتی مجری پرسید امروز برای ما عیدی دارید یا نه ، همین شعر ((شیعه ))را خواندم و بالاخره با حضور من در تلویزیون و پخش این شعر به صورت سراسری ، تب شایعات فروکش کرد . همان روزی که آن برنامه را در تلویزیون اجرا کردم و از صدا و سیما خارج شدم ، پشت یک چراغ قرمز ، راننده وانتی من را شناخت و پس از سلام و احترام گفت :((بابت شعری که توی تلویزیون خوندی دستت درد نکنه حاج آقا ، ولی شعر رو فکر کنم سانسور کرده بودندها ، این طور نیست ؟))مانده بودم چه جوابی بدهم که چراغ سبز شد و ماشین حرکت کرد . ...
از ترابری جالب طلاب جهادی تا ماجرای پرستار شیمیایی
صحبت های خود عنوان کرد چون جانباز بودم رئیس بیمارستان هم اجازه داد به خانه بروم و از زمانی که کرونا شروع شد به خاطر سلامتی خودم به خانه رفتم و به بیمارستان نیامدم. ولی هر روز از تلویزیون اخبار را نگاه می کردم، وقتی در اخبار دیدم یک عده طلبه های جهادی وارد بیمارستان شدند و به بیماران و کادر درمان کمک می کنند دیگر دلم تاب نیاورد بلند شدم، به همسرم گفتم مگر نمی بینی این بچه ها اصلا وظیفه ای ندارند این ...
دخالت مرگ بار مرد جوان در اختلافات یک زوج
.... وقتی وارد خانه شدم، با ابراهیم صحبت کردم و به او گفتم با همسرت تندی نکن و مشکلات تان را مسالمت آمیز حل کنید؛ اما ابراهیم خیلی عصبانی بود با چاقو به سمت شیما حمله کرد. سعی کردم جلویش را بگیریم، در همین حین او تلاش کرد من را بزند، من هم یک چاقو برداشتم و برای اینکه از خودم دفاع کنم، ضربه ای به مقتول زدم و همان یک ضربه باعث مرگش شد. خیلی عصبی و ناراحت بودم و به شیما گفتم مقصر تو بودی ...
خواهری به نام طلا
.... نگین معتضدی تا قبل از سال 91 در چندین کار سینمایی و سریالی کار کرد ولی آنچنان دیده نشد، حضورش در سریال شاید برای شما هم اتفاق بیفتد در بیش از 40 ایپزود چهره او را شناخته تر کرد، اما شهرت وی با سریال ویلای من مهران مدیری در سال 91 شروع شد. از طریق فرهاد عطریان دستیار مجموعه به مهران مدیری معرفی شدم. صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می ...