سایر منابع:
سایر خبرها
نقشه مرد شیطان صفت برای دختر جوان
دختر جوان که برای پیشگیری از یک رسوایی و آبروریزی بزرگ وارد کلانتری قاسم آباد مشهد شده بود، درحالی که با ترس و دلهره عجیبی دست به گریبان بود، درباره ماجرای قداره بندی یک تبهکار اینترنتی به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: از همان دوران دبیرستان که پدرم یک دستگاه گوشی تلفن هوشمند به عنوان هدیه قبولی با رتبه ممتاز برایم خرید، خیلی زود وارد شبکه های اجتماعی شدم. از آن جایی که پدرم معلم بود درباره ...
زن شوهردار جوان مزاحم را با چاقو کشت
روز بعد از این موضوع، جوان ساندویچ فروشی که خودش را حمید-ج معرفی می کرد، با من تماس گرفت و بی پرده به من ابراز علاقه کرد. هاج و واج مانده بودم. به او گفتم من شوهر دارم و پسرم در سن و سال توست ولی او همچنان با سماجت اصرار می کرد از روزی که مرا در ساندویچ فروشی خودش دیده، عاشقم شده است. به او گفتم شماره تلفن مرا چگونه به دست آوردی؟ گفت: از روی دستگاه پوز به بانک صادرکننده کارت زنگ زدم و با این ترفند ...
پوشش پسرانه، شناسنامه دخترانه / خانواده در آرزوی دامادی دختر!
. پس فامیل و پدر و مادری که من را بزرگ کرده اند هم متوجه این قضیه هستند اما به احترام پدر و مادرم سکوت کرده اند. پدرم در خیابان مرا کتک زد مینا: خانواده ام مخالف ارتباط من با دوستان شبیه به خودم هستن، یک بار که با یکی از دوستانم که او هم تی اس است به پارک رفته بودیم پدرم من را جلوی سینما دید و دعوا شد و من را در خیابان کتک زد و مردم اطراف ما جمع شدند، شرایط خوبی نبود من از منزل ...
عصبانی بودم، آدم کشتم!
یکشنبه متهم مقابل هیئت قضایی شعبه نهم به ریاست قاضی کشکولی قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: از بچگی در پارک ها و خیابانها بزرگ شدم، سن کمی داشتم که مادر و برادرم فوت کردند. پدرم هم معتاد بود و مرا رها کرده بود به همین خاطر هیچ کسی مراقب من نبود و سرپناهی نداشتم. از سطل زباله غذا پیدا می کردم و زندگی ام را می گذراندم. ...
3 زن دیگر غیر از رومینا در این روستا بر سر عشق جان باختند
دو هفته بعد از قتل تلخ رومینا دختر نوجوان تالشی به دست پدرش، همچنان حساسیت رسانه ای روی این پرونده باقی است. خشم عمومی ایجادشده نسبت به قتل رومینا به حدی بود که رئیس قوه قضائیه هم واکنش نشان داد و اعلام کرد مجازات سختی در انتظار پدر رومینا است. اما بررسی های خبرنگاران محلی نشان می دهد قبل از رومینا سه زن جوان در آن منطقه در هفت سال گذشته مرگی بر اثر عشقی ممنوعه داشته اند. رومینا کیست ...
ماجرای نجات دختر بازیگوش در سمیرم از زبان فروشنده
...> سجاد آصفی که در خیابان قدس سمیرم مغازه فرش فروشی دارد او از آن ماجرا می گوید. حدود ساعت 20 و 30 دقیقه بود که یک خانم و آقا همراه دو فرزندشان برای خرید فرش وارد فرش فروشی ما شدند. آنها در حال دیدن فرش ها بودند که یکی از بچه ها شروع به گریه کرد، در حالی که پدر بچه ها در حال صحبت با تلفن همراهش بود مادر مشغول فرزندی شد که در حال گریه بود و شاید برای چند ثانیه از فرزند کوچک تر غافل شد . ...
خانواده شهید پرور من
. کودکم 8 ماهه بود که لباس های پدر، پلاک و تجهیزاتش را به جای کالبد مطهرش دفن کردیم. خانواده شهید پرور من روزگار تلخ و شیرینی بهم آمیخته بود. شهد شهادت پدر و عمویم با تلخی بیقراری های برادر21 ساله ام، سال 61 را برایم متفاوت رقم می زد. جوان زیبارو و رعنای خانواده، فرمانده گردان جندالله سردشت که به دلیل جراحت حاصل از گلوله منافقین، هر دو بازویش در گچ بود، بی تاب رهایی بود. ...
قتل شوهر با همدستی پسرخاله
هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفتند. اولیای دم تقاضای قصاص کردند و پیمان در دفاعیات خود ماجرای قتل را این طور شرح داد: اتهامم را قبول دارم. فرناز به من گفته بود همسرش او را اذیت می کند و از ترس این که به او و دو دخترش آسیبی نزند از او طلاق نمی گرفت. شب حادثه خانه فرناز بودم و مشروب خورده بودم. از همسرش خواستم مرا به خانه مان برساند، اما در راه برای کمک به فرناز چند ضربه به همسرش ...
افزایش 17 درصدی کشف سرقت های مهم
. رئیس کلانتری 172 حرم عبدالعظیم گفت: ماموران با شناسایی مشخصات خودرو، پلاک انتظامی هر دو خودرو را به گشت های کلانتری گزارش می کنند تا اینکه پس از 2 ساعت ماموران گشت کلانتری خودروی پراید را که 2 هفته قبل در منطقه قلعه نو به سرقت رفت است مشاهده می کنند و تعقیب و گریز پلیسی آغاز می شود تا اینکه پس از 20 دقیقه خودروی سرقتی متوقف و سارق جوان دستگیر می شود. سرهنگ بهرامی عنوان کرد: سارق جوان پس ...
تصمیم وحشتناک مادر کرمانی و مرگ تلخ دختران خردسالش
اورژانس رسید، دقایقی بعد هم پلیس را خبرکردند. پدر و برادر این زن پلیس و اورژانس را خبر کرده بودند. چند دقیقه بیشتر طول نکشید که این زن دستبند به دست به کلانتری منتقل شد و دو دختر خردسالش نیز به بیمارستان انتقال پیدا کردند. اما تلاش پزشکان برای این دو دختربچه فایده ای نداشت. سوگند و فاطمه جان باخته بودند. دلیل مرگ شان مصرف متادون بود. وقتی خبر مرگ دلخراش این دو کودک رسید، همزمان مادر جوان تحت بازجویی ...
شرط بندی در گوجگی مرگ پسر جوان را رقم زد
مأموران اورژانس بروند. همین شد که آمبولانس به خیال مزاحمت تلفنی، راهش را کج کرد و به سمت مشهد برگشت. دیگر کار از کار گذشته بود و نارفیقان بدن نیمه جان دوستشان را رها کردند و برای اینکه ردی از خود باقی نگذاشته باشند با الکل تلفن را پاک و بعد هم با سنگ متلاشی کردند. اعتراف دوست متوفی هوا تاریک شده بود و خانواده پسر جوان بی خبر از همه جا در پی فرزندشان بودند. به هر جایی که می شد ...
دردسرهای افتتاح حساب در روزهای کرونایی
...> یکی از افراد متقاضی افتتاح حساب بانکی در این باره می گوید: به بانک مراجعه کردم اما به من گفتند سند مالکیت یا اجاره نامه رسمی از محل زندگی خود بیاورید! بانک ها قوانین را دور می زنند؟ مدتی است که به غیر از کارت شناسایی برای افتتاح حساب، کپی سند یا اجاره نامه محل سکونت و همچنین، کپی سند مالکیت خط تلفن همراه یا تأییدیه از دفاتر خدمات همراه اول نیز به فهرست مدارک لازم برای ...
مهلا، مادر کودک آزار اینستاگرامی: با نوید رابطه نداشتم
شناسایی شده است دادیار شعبه 772 دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 7 مشهد هم در خصوص دیگر جزئیات این پرونده گفت: متهم روز جمعه ظرف کمتر از نیم ساعت در مشهد شناسایی و در منطقه جنوب غربی این شهر دستگیر شد. قاضی مهدی غلامی در خصوص تصویر کارت بانکی متهم پرونده که در صفحه اینستاگرامی منتسب به او منتشر شده هم توضیح داد و بیان کرد: طبق ادعای این زن 23 ساله، او برای تأمین هزینه شارژ اینترنت تلفن ...
نامه هایی که بعد از شهادت به دست خانواده شهید رسید
زیادی به تحصیل فرزندانش داشت ولی امکانات درس خواندن در روستای سیاهپوش وجود نداشت، همین موجب می شود خانواده ی کشاورز، حمیدرضا و خواهرش را برای ادامه تحصیل به شهر تهران بفرستند، آن ها خانه ای برای سکونت فرزندانشان در تهران اجاره و دعای خود را بدرقه ی راه فرزندانشان می کنند. البته او نیز زحمات خانواده را بی پاسخ نمی گذاشت؛ پسردایی شهید که همراه دوران تحصیل او نیز بود، درباره درس خواندن وی می ...
افشای پشت پرده فیلمی جنجالی درباره حوادث 88
کشیده ام، باید این همه اذیت بشوم؟ باید چندین سال مرا از نان خوردن بیندازند؟ آیا این انصاف است که پروژه ای را شروع کنم و بعد زیراب مرا این ور و آن ور بزنند؟ اهالی سینما که همگی از عزیزان من هستند و دست تک تکشان را می بوسم، من شاگرد تک تک اهالی سینما هستم. شاگرد بزرگان و جوانان سینما هستم. من هم دارم در این سینما یاد می گیرم و تجربه می کنم. من هم یک جوان بودم، جوان بیست و شش، هفت ساله ای که برای فیلم ...
استجابت دعای رهبری در حق جوانِ بروجردی + عکس
برای مهدی دعا کرد که، ان شاءالله موید باشد و چه زیبا عاقبت به خیر شد... او پس از سال ها خدمت در اولین روز از آخرین ماه سال 1391 به همراه تعدادی از همکاران خود در قروه کردستان به شهادت رسید و برای همیشه در گلزار شهدای بروجرد آرام گرفت. محمدحسین هنگام شهادت پدر پنج سال بیشتر نداشت. در ادامه گفت وگوی خبرنگار ما با ریحانه روزبهانی همسر شهید امنیت و اقتدار مهدی فطرس را می خوانید: ...
خداداد: کتک های پدرم باعث شد فوتبالیست شوم
! خود شما بار ها اشاره کرده اید که از جانب پدر تنبیه می شدید، آن وقت خودتان چنین سیاستی ندارید؟ آن دوره فرق می کرد. اگر تنبیه پدر نبود که سرنوشت دیگری داشتم. اتفاقاً گاهی با پدرم شوخی می کنم و می گویم یادت هست با شلنگ مرا کتک زدی و ایشان هم می گوید خداداد عزیزی شدنت نتیجه همان کتک های من است (خنده). انصافاً درست هم می گوید. چطور؟ بالاخره ما در منطقه ضعیف مشهد سکونت ...
از پرداخت نشدن وام مشاغل بی ثبات تا جولان معتادان در خیابان های خوانسار
به گزارش گروه شهروند خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان ، پیام ها و درخواست های ارسالی شما به سایت باشگاه خبرنگاران جوان (صدای مردم) به نشانی www.yjc.ir روزانه در قالب یک بسته منتشر می شود. از میان انبوه پیام های رسیده در تاریخ هجدهم خرداد ماه در (صدای مردم) سایت باشگاه خبرنگاران جوان، مهمترین آن ها در ادامه قابل مشاهده است. افزایش سقف سن ورود به دانشگاه فرهنگیان با ...
نجات دختر جوان از فرجامی تلخ!
ها به خاطر عربده کشی های پدرم و فحاشی های زشت او ناراضی بودند. رفتارهای پرخاشگرانه پدرم به جایی رسید که یک بار قصد داشت مرا به خاطر یک خطای کودکانه با سیم تلفن خفه کند که مادرم وحشت زده سر رسید و نجاتم داد. با وجود این باز هم پدرم بود، او را دوست د اشتم. خلاصه 9 ساله بودم که پدرم دستگیر و زندانی شد. چند ماه بعد هم مادرم از او طلاق گرفت و من زندگی جدیدی را در خانه پدربزرگم آغاز کردم. وقتی پدرم از ...
شیطان پیر اعدام شد
...، اشک ریزان قصه تلخی را بازگو کرد. او گفت: پنج سال بیشتر نداشتم که پدرم مرا به خواهرش سپرد تا سرپرستی ام را به عهده بگیرد اما چندین ماه قبل شوهرعمه ام که مردی پیر است روزی در منزل دست و پا و دهانم را بست و مرا مورد تجاوز قرار داد. من از ترس جیغ می کشیدم و گریه می کردم اما هیچ کس به دادم نمی رسید چون من و شوهر عمه ام در خانه تنها بودیم. بعد از این ماجرا او مرا تهدید کرد که نباید به کسی چیزی ...
ماجرای عاشقانه های روستای سفیدسنگان
روزنامه شرق: واژگان طناب و خودکشی در روستای سفیدسنگان آشناست. پیش از قتل رومینا سه دختر جوان دیگر در هفت سال گذشته مرگ با طناب را تجربه کردند. مرگ هایی که به دلیل عدم پیگیری اولیای دم مسکوت ماند. یکی از مرگ ها مربوط به زنی به نام ف است، جسد ف در 21 آذر 1393 در منزل همسرش (روستای سفیدسنگان) پیدا شد. به خانواده این زن گفته شد او با طناب خودکشی کرده؛ آنها به روستای شلقون به منزل متوفی ...
خاطرات شهیدی که همه عمرش را وقف جهاد و خدمت به مستمندان کرده بود
... قبل از انقلاب دختری بود که توسط خانواده اش به فروش رفته بود و سرانجام برای کلفتی سر از خانه یک پزشک درآورده بود. ما متوجه شده بودیم که خانواده پزشک، آن دختر را که 18 ساله بود، خیلی اذیت می کنند و کتک می زنند؛ طوری که صدای گریه اش مدام بلند بود. محمدتقی برای نجات دختر وارد عمل شد و سپاه را از ماجرا باخبر کرد. در شرایطی که به وجود آمد، دختر از خانه فرار کرد و به سپاه پناه برد، اما مأموران ...
ماجرای خمپاره 60 عمل نکرده در بدن یک مجروح
اسلامی انجام می دادند. مینا کمایی هم که دوران جنگ امدادگر جوانی بود، به مناطق جنگی رفت و به مدت پنج سال در بیمارستان های آبادان و شوش و اهواز به مجروحان خدمت می کرد. بخشی از خاطرات این بانوی امدادگر را که با جوان در میان گذاشته را پیش رو دارید. شرایط خاص شرایط خاصی در منطقه بود؛ هر روز مجروحان زیادی به بیمارستان منتقل می کردند؛ ما دوره امدادگری و تیراندازی را از طرف سپاه گذرانده ...
سیمین با پسران دوست می شد تا همدستانش باجگیری کنند سرقت موتورسیکلت گران قیمت با اغفال پسر جوان
قبل با دختر جوانی به نام سیمین آشنا شدم و چند بار برای ملاقات و دیدار با هم به یک کافی شاپ در خیابان پاسداران رفتیم و امروز در خیابان نبرد جنوبی بودیم که ناگهان 2 مرد سوار بر موتور جلوی راه مان را بستند و ادعا کردند که برای خواهر آنها ایجاد مزاحمت کردم. این مقام پلیسی با بیان اینکه 2 موتورسوار با استفاده از تجهیزات دفاعی، پسر جوان را از موتور پیاده و سپس یکی از آنها سوار بر موتورسیکلت گران ...
روزی کتابی خواندم و کل زندگی ام عوض شد، به مناسبت زادروز اورهان پاموک
روبه رو شود. پدر پدرم یک تاجر ثروتمند بو. پدرم کودکی و جوانی را به راحتی گذرانده بود. نمی خواست به خاطر نوشتن و ادبیات سختی بکشد. زندگی را با همهٔ زیبایی هایش دوست داشت. او را درک می کردم. طبیعی است اولین تصوری که مرا از محتویات چمدان پدرم دور نگه می داشت ترس از نپسندیدن آن چیزی بود که خواهم خواند. پدرم به همین خاطر تدابیر احتیاطی لازم را اتخاذ کرده و رفتاری از سر دست انداختن محتویات ...
مشکلی به نام کنجکاوی
دیده بودند و وقتی برای دختر خواستگار می آمد، بدون اینکه مطمئن شوند، به افرادی که برای تحقیق می آمدند می گفتند که آن دختر متأهل است و 2 پسر خردسال هم دارد. وقتی یکی دو سال گذشت و همسایه ها آن خانواده را بهتر شناختند، فهمیدند که درباره دختر همسایه شان اشتباه کرده اند. بماند که تا به ماجرا پی ببرند، آن دختر چند خواستگار خوبش را از دست داد. کنجکاوی بی دلیل در زندگی آن دختر باعث شد سال ها بعد وقتی حرف ...
این ماه اجاره مهمان صاحبخانه/ تقدیر رهبر انقلاب از اقدام شیرازی ها
قرنطینه هستند. مثلا کارگرهای روزمزد یا مثلا پیک موتوری ها یا تاکسی ها و به طور کلی مشاغلی که شرایط خاصی بر آنان حاکم شده است. این ها واقعا وضعیت شان خوب نبود. چکار باید می کردند؟ خیلی ها اجاره نشین هستند. باید اجاره ی خانه یا مغازه بدهند. اینجا باید یک تصمیم خیلی سخت می گرفتیم. از این بابت که دست مان خالی بود و نمی توانستیم خودمان هزینه پرداخت کنیم. در نهایت تصمیم بر این شد که دو شماره تلفن ...
راز صندوقچه باب الحوائج در خانه شهید مومنی/ تلاش گروهک تروریستی برای انتقام از ابوالفضل
زندگی است. * توصیه مادرانه به مهمان کوچک خانه شهید مومنی دختر گلم ان شاءالله عاقبت بخیر باشید در زندگی سعی کن به پدر و مادرت احترام بگذاری، خوب درس بخوانی و فرد مفیدی برای کشورت باشی، دوست دارم از طرف شهیدم هدیه ای تقدیمت کنم که همیشه به یادمان باشی، قول بده دفعه بعد هم به دیدنم بیایی، مهمانان این خانه می آیند اما نمی دانم چرا زمان دیدار بعدی مان خیلی طولانی می شود. ...