خدایا! از تو می خواهیم هر چه زودتر جنگ را به نفع مسلمین تمام فرمایی
سایر منابع:
سایر خبرها
خدایا شهادت نصیبم کن که برای دفاع از میهن خود آمده ام
با اینکه دارای سن زیادی نبودند اما همه ساله با همکاری بچه های محل با برپا کردن جشن و پخش کردن شیرینی به گرامیداشت سالگرد پیروزی انقلاب می پرداختند. همیشه می گفت پدر و مادر عزیز همواره سعی کنید امام عزیز را دعا کنید و پشتیبان اهداف انقلاب باشید. او سرانجام در در حمیدیه به فیض شهادت نائل آمد. وصیت نامه پاسدار شهید سعید امرایی بسمه رب الشهداء والصدیقین ...
معرفی شهید حسن وکیل زاده
مولا حسین(ع) را لمس کردم هر لحظه قطعه قطعه شدن در راه تو را آرزو کردم و این را فهمیدم که نمی توانم گناهانم را پاک کنم مگر با شهادت، تنها این خون رنگین می تواند مرا از معصیت ها غسل دهد والا.... و اما امت شهید پرور حزب الله و اقشار مختلف مردم بدانید که ما جان خود را به خاطر کشور گشایی نداده ایم، بلکه به خاطر رضای الله و برای پیاده شدن حکومت واحد جهانی اسلام و برای گسترش اسلام در سراسر گیتی ...
بهمن مفید؛ ساغر شکسته
ناتوان به دنیا بیاید که بعد بخواهیم کوتاهی و عدم آگاهی خود را گردن خداوند و حکمت او بیندازیم. پدر و مادر بهمن مفید مهندسی شده صاحب چند فرزند شدند که یکی از دیگری برتر و شایسته تر. مرحوم مفید (پدر) از هنرمندان و بنیان گذاران تئاتر ایران و با تحصیلات و دانش عالیه بود. مادر گرامی بهمن مفید مدیری لایق و از بی نظیرها و نابغه های فرهنگ و آموزش کشور که چه شاگردان برجسته و شایسته ای را ...
حسین زمین را بخشید و گذشت کرد
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمان، شهید عارف محمدحسین یوسف الهی در اسفند 1339 در شهر کرمان به دنیا آمد. پدر حسین فرهنگی و مادر بزرگوارش خانه دار بود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی، در دبیرستان شریعتی در رشته تجربی مشغول تحصیل شد. در روزهای انقلاب، محمدحسین حضوری فعال داشت و با شروع جنگ عراق علیه ایران، به عنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه های نبرد شتافت. وی در واحد ...
چنین دیدم... کتابی جذاب و هیجان انگیز از درگیری با گروهک تروریستی داعش
داستانی خود این لطافت را در خدمت بازخوانی داستانی پر تعلیق در آورده است. داستانی درباره خانواده ای که دختر در آستانه بلوغشان باید با رازی بزرگ آشنا شود. قهرمان داستان چنین دیدم مادری است که بدون اطلاع از وضعیت پدر و مادر خود در یک پرورشگاه بزرگ شده است و همسرش نیز فرزند پدر و مادری است که هر دو را در جنگ از دست داده است و این واقعیت هایی است که این دو از فرزند خود مخفی نگاه داشته اند و ...
" مثل بابا ایثارگرم " ؛ کتابی با موضوع ایثار اجتماعی برای گروه سنی (ب)
می خوانیم: زینب به عکس پدر که از داخل قاب به او لبخند می زد، نگاهی انداخت و گفت: بابا حسین هم ایثارگر بود؟ -بله دخترم! بهترین و بالاترین مرحله از ایثار، جون دادن در راه خداست که بهش می گن شهادت. بابا حسین برای کمک به مردم سوریه رفت و شهید شد. مردم سوریه هم مثل مردم عراق دارن با آدمای ظالم می جنگن. بابا حسین هم مثل شهدای دیگه رفت تا جون مردم بی گناه رو نجات بده. خدا ایثارگرا ...
گذری کوتاه بر زندگی نامه شهید محمدرضا مویدی
صالحان و راه صدیقان هدایت فرماید. می خواهم با اخلاص و پاکی تمام در راه تو بجنگم و این کار را با صمیم جان تا آخرین قطره خونم، انجام خواهم داد. پیروزی را فقط از تو طلب می کنم. خداوندا بزرگ فتح و ظفر را، نصیب سربازان اسلام کن. دشمنان را خوار ساز و پاسداران را که عاشقانه در راه تو به جانبازی مشغولند، به راه راست و راه مستقیم هدایت کن. اگر در راه تو شهید شدیم، شهادت مان را قبول کن و به پدر و مادرمان صبر عنایت بفرما و به امامم و به پیر و مرادم به خمینی بزرگوار عمری طولانی عطا کن. انتهای پیام/ ...
روایت زندگی اولین شهید مدافع حرم قم در پرواز با پاراگلایدر
رساندند و زینب کبری را آواره شهر و دیار غربت کردند و حرمتش را رعایت نکردند. زمان جنگ می گفتند (می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم)، الان من هم می روم تا انتقام بگیرم. از خدای خود سپاسگزارم که با این همه بار گناه من را هم جز سربازان ولایت قرار داد و یک فرصت برای جبران گناهان کوچک و بزرگم، برای من فراهم ساخت . کتاب پرواز با پاراگلایدر روایتی از زندگی این شهید و نیز شهادت او در سوریه ...
مردی که خبر خوب بود/ سرمشق فرزند برای پدر
جامعه خیرین منتظر مانده اند، به روستایشان بر می گرداند. *** حالا مریم 17 ساله شده است؛ در رشته ریاضی درس می خواند و دو برادر کوچکش هم بچه های درسخوانی هستند؛ نه تنها دبستان، بلکه خیرین برای دانش آموزان چند روستای نزدیک آنها، خوابگاه شبانه روزی ساختند؛ اما نکته مهم تر اینکه، نام مادرش هم در بین خیرین مدرسه ساز است؛ مادر با یک انگشتر و یک جفت گوشواره، سنگ بنای مدرسه روستا را ...
همه ما باید فدای اسلام باشیم
بندگان گناهکار را نیز از درگاه خود مأیوس نمی کنی. امت شهیدپرور و مبارز، از طرف خانواده و فرزندانم نگران نباشید چون ما به خاطر اسلام و قرآن شهید شده ایم برای ما دلتنگ نشوید. غصه اسلام را بخورید که همه ما باید فدای اسلام باشیمم. و اما پدر و مادر گرامی ام، صبور باشید و ناراحتی و غصه به دل راه ندهید و مرا حلال کنید. امت مبارز و برادران مهربان، تنها آرزویی که به ...
ای مردم! در کرامت ها و ارزش ها سبقت و پیشی بگیرید
.... در تمام راهپیمایی ها بر علیه حکومت طاغوت شرکت می کرد. درگیری میدان شهدا را هرگز فراموش نمی کنم. آن روز آقای توفیقی به شهادت رسید. ما فکر می کردیم علی هم جزو شهداست. خیلی دنبالش گشتیم. من و پدرش به شدت نگران بودیم تا این که او را در مسجد محل پیدا کردیم. اعلامیه های امام را که از پاریس و نجف می آمد تکثیر می کرد و در اختیار مردم قرار می داد. خواهرش که در ژاندارمری کار می کرد، حرف و ...
اهل بیت(ع) هر جا بحث دفاع از ولایت مطرح بود نام حمزه را می آوردند
...، گروه اندیشه: استاد حوزه علمیه امام خمینی (ره) گفت: اهل بیت(ع) هر جا بحث دفاع از ولایت مطرح بود نام حمزه سید الشهداء را می آوردند. نیمه ماه شوال یادآور یکی از درس آموزترین وقایع تاریخ اسلام است. پس از جنگ بدر در سال سوم هجرت پیامبر مشرکان مکه برای انتقام جنگ بدر با سپاه مسلمین در منطقه ای کنار کوه احد روبرو شدند. مشرکان با سه هزار مرد جنگی در مقابل مسلمین که پس از خیانت عبد ...
وصیت غیرمنتظره شهید فطرس به فرزندش
شهدای ایران: شهید مهدی فطرس بیست و دومین روز از اسفند سال 1358 در خانواده ای مذهبی در بروجرد متولد شد. پدر وی که از روحانیون سرشناس زادگاه شان است، مهدی را از همان ابتدا با معارف اسلامی آشنا کرد و به گفته همسر وی، او را مرد خدا بار آورد. او دوران جوانی خود را در راه شناخت سیره شهدا گذراند و یکی از راویان فرهنگ ایثار و شهادت شد. پس از کنکور، مهدی باید میان رشته های دندانپزشکی و دام ...
روایتی از مفقود شدن طلبه امدادگر
تشییع باشکوه توسط مردم شهیدپرور اردکان در گلزار شهدای شریف آباد و در کنار دیگر شهدا و برادر شهیدش محمدرضا حیدری به خاک سپرده شد. گفتنی است که برادر بزرگش شهید محمدرضا حیدری نیز دو سال قبل از او در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید و این خانواده مفتخر به تقدیم دو شهید به اسلام و انقلاب هستند. انتهای پیام/ ...
مختصری از زندگینامه شهید محمود نعمتیان +فیلم
بیرون می رفتند .این کار آنها باعث ناراحتی عده ای از افرادی که هنوز با انقلاب همراه نشده بودند ،شده بود و مورد تهدید قرار گرفته بودند. شب ورود امام چند مینی بوس از مردم روستا برای مراسم استقبال عازم تهران شدند.پدر و برادران محمود نیز عازم شدند. محمود علاقه زیادی برای همراهی آنها داشت ولی پدر به وی گفت تو بمان که اگر ما برنگشتیم سرپرست خانواده باشی. پس از پیروزی انقلاب با کوشش و جدیت بیشتر ...
پرویز ابوطالب؛ خاموشیِ برجسته ترین خدمت گزاران خاموش فوتبال ایران
ربایی شکایت کردم. دوباره بعد از ظهر برای پیگیری به پاسگاه رفتم، با آن پسر (بهمن خاوری) تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می دهم؛ مقدمات کار را فراهم کن. آدرس خانه خواهرش را داد. به آنجا رفتم و دخترم را که دیدم تپش قلب داشتم؛ به اتاقی رفتیم و از او پرسیدم چند سال است با این پسر رابطه داری؟ گفت یک ماهی می شود با او تلفنی صحبت می کنم. پدر رومینا: بعد از آن، به آن ها (خانواده خاوری) گفتم مادرش ...
از خدمت به اسلام و مسلمین هرگز دست برندارید
بدخواهان صبور باشید. در مقابل ضدانقلاب ها گریه نکنید، صبر و استقامت را از دخت صدیقه کبری، خانم زینب(س) یاد بگیرید که شاهد شهادت پدر و مادر و برادرانش بوده و با این همه صبر نموده است. اما تو ای پدرم از شما نیز می خواهم که جدا مرا ببخشید و نسبت به اعمال و آزارهایی که به شما داده ام، مرا عفو کنید. پدرجان آرزو دارم در کارهایتان همیشه خدا را به یاد داشته باشید. پدرجان فکر دنیا و ...
تنها خواسته شهید دانش خواه از مادرش
نیامدی؟ گفت: اول می بایست به خانواده شهدا سر می زدم. زمانی که می خواست به جبهه برود، به ما می گفت: شما نیایید؛ من خودم می روم. بعد، من و خواهرانم را صدا زد و گفت: اگر می خواهید مرا ببوسید، ببوسید. در حالی که هیچ وقت نمی گذاشت ما او را ببوسیم. بعد به مادرم گفت که شاید شهید شوم. مادرم گفت: این حرف را نزن. من بدون تو می میرم. گفت: مادر! دعا کن به شهادت برسم. مادرم گفت: کدام مادر دعا می کند ...
انصاف بده
چهار کلمه امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال به حضرت آدم(ع) وحی کرد: من تمام سخن را در چهار کلمه برایت جمع کرده و خلاصه می کنم. 1- یک کلمه از آن من است، و آن این که تنها مرا عبادت کنی و چیزی را شریکم نسازی. 2- یک کلمه از برای تو است، پاداش عمل تو را می دهم آن هنگامی که بیش از هر وقت نیازمندتر هستی. 3- یک کلمه میان من و تو است، و آن اینکه، دعا از تو و اجابت از من است. 4- یک کلمه میان تو و مردم است، و آن این است که آن چه را برای خود می پسندی، برای مردم نیز پسند کنی و آن چه را که برای خود نمی خواهی، برای آنان نیز نخواهی. (اصول کافی ج3 ص216) ...
ما سفید پوشیدیم تا شما سیاه نپوشید
...، کاغذی به او نشان می دهد. می گوید خواهر این دست خط تو نیست؟ دقیقا همان بسته به دست برادر خودش رسیده بود و برادر خط آشنای خواهرش را شناخته و کاغذ را نگه داشته است. یا مثلا خانم ها الان در خیاط خانه ها فعال هستند و دارند ماسک و لباس می دوزند. قشنگ مثل زمان جنگ است که زن ها پشت جبهه فعالیت می کردند تا رزمندگان در خط مقدم بتوانند بجنگند. این روزها ماسک و لباس می دوزند تا ما در محیط کار ...
نگاهی به زندگی نامه شهید ولی محمودنسب
عملیات والفجر 1 در کسوت نیروی اطلاعات، عهده دار هدایت نیروهای گردان علی اکبر(ع) بود. وی 22 فروردین 1362 در منطقه عملیاتی شرهانی(عملیات والفجر 1) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. خاطرات، خواهر شهید: برادر مهربان و بامحبتی بود. پدر و مادرمان قرآن خوان بودند. از جبهه که می آمد، اول می رفت پدر و مادرم را می دید بعد می آمد دیدن من. به من می گفت خواهر، تو بزرگی و من باید بیایم ...
سعی کنید پشت سر امام حرکت کنید
من بال های پرتوان بدهی تا بتوانم از همه جا دل بکنم و بر فراز آسمان خلوص به پرواز درآیم. خدایا از تو می خواهم در لحظه های مرگ مرا از تمام وابستگی ها، جز وابستگی به خودت و از تمام عشق ها، جز عشق به خودت آزاد سازی. ای مردم شهیدپرور از شما عاجرانه تقاضا می کنم با صبر و حوصله راسخ، در راه شهیدان گام بردارید و پیام رسان آنان باشید. هرچه توان دارید به اسلام و انقلاب اسلامی به هر ...
خوب درس خواندن دانش آموزان مانند جنگیدن با دشمن است
بتوانیم این درخت تنومند اسلام را که سال ها بی آب مانده بود با خونمان آبیاری کنیم تا به یاری خدا این درخت بزرگ تنومند شود و همه جهان را در زیر سایه خود جا دهد. آری پدر بزرگوارم و مادر گرامی ام از شما خواهشمندم که در مورد شهادت من هیچ ناراحت نباشید و افتخار کنید که زحمات زیاد شما در طول زندگی در طول بزرگ کردن فرزندتان بیهوده نبوده و لااقل در پیشگاه خداوند روسفید هستید که فرزند خود را نثار ...
نامه هایی که بعد از شهادت به دست خانواده شهید رسید
دیپلم به تحصیل ادامه دهد. اما حمیدرضا راه خود را انتخاب کرده و می خواست در مسیر شهادت قدم بگذارد. در نهایت او در بیستم اسفندماه سال 61 زمانی که دانش آموز سال سوم متوسطه بود به جبهه می رود، پسر دایی شهید در خاطره ای از اعزام شهید کشاورز به جبهه می گوید: حمیدرضا زمان اعزام سن کمی داشت، موقع خداحافظی به او گفتم: حمید شما با این سن کم چرا می خواهی به جبهه بروی؟ برای تو هنوز زود است؛ شهید با متانت و ...
دنیا از وحدت و همبستگی ایران حیران مانده است
شهید حسن احدزاده بسم الله الرحمن الرحیم به نام الله حرمت خون شهیدان راه خدا با درود و سلام به امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی که پشتیبان این ملت و این مظلومان است و به امید پیروزی هرچه سریع تر رزمندگان جان بر کف و شجاع و عاشق شهادت علاقه به کربلا و به امید نابودی هر چه زودتر لشکریان صدام صهیونیست. پس از عرض سلام، پدر و مادر عزیزم، سلامتی شما را ...
گذری کوتاه بر زندگی نامه شهید علی غفارپور
از دو دستش تیر خورده بود و نمی خواست مادرمان متوجه زخم هایش شود. خودم به مادر گفتم علی زخمی شده است. زمانی که دستش زخمی شده بود می گفت در راه اسلام نثار دو دست که چیزی نیست. با آن وضعیت سه روز ماند و روز چهارم به جبهه برگشت. بعدها باخبر شدیم قبل از مراجعت به منزل سه روز را در بیمارستان مانده بود و چون مرخص اش نمی کردند، از بیمارستان فرار کرده بود. بعد از چند روز دوباره به ...
خبر شهادتم را آورند، شکرگزاری و افتخار کنید
) فرمودند امتی الصلوه و ما ملک ایمانکم یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید یکی به نماز و دیگر به زیر دست امت من و سعی کنید همیشه با وضو باشید زیرا هر کس همیشه وضو داشته باشد تمام کارهایش رنگ خدای پیدا می کند . اما پدر و مادر عزیزم وقتی خبر شهادت من برایتان آوردند شکر گذاری کنید و افتخار کنید . خدا نکرده طوری گریه نکنید که دوستانم ناراحت شوند و دشمنان خوشحال شوند نمی گویم گریه نکنید ...
نگاهی به زندگی و وصیت نامه شهید اصغر قیطاسی
هزاران عاشقت را به قربانگاه کشاندی؛ ای سیدالشهدا(ع) که آخرین شب حیات را از دشمن خواستی برای وداع با دنیا با تمام دنائت. چه اسفل السافلین است بلکه برای رحمان با تمام عزمتش چه رسیدن عبد به معشوق همان رسیدن عاشق به معشوق، بدان که امروز جوانان ما تو را رهنمون راه خویش ساخته اند و اینجاست که خلاصه کلام در عشق به ولایت با آرزوی شهادت اما با شهادت به اطاعت از امامت. ای پدر و مادرم و ...
نگاهی به زندگی نامه شهید دلاک
دوران مبارزه با طاغوت، در صفوف اول مبارزین جای داشت و اعلامیه و نوارهای امام را پخش می کرد و بعد از انقلاب، خدمت سربازیش را به پایان رساند و مدت کوتاهی به پدر در کار قصابی کمک کرد و با تشکیل سپاه پاسداران عضو سپاه و با هدف حفظ اسلام عازم جبهه شد. از بدو جنگ در جبهه ها حضور داشت و در طول بیست و یک ماه حضور در میدان رزم، تسلیم نشد حتی یک ماه از سپاه حقوق بگیرد، چون کار برای خدا در تمام ...