اولین مصاحبه با پدر رومینا اشرفی بعد از قتل دخترش
سایر منابع:
سایر خبرها
(ویدئو) نخستین سخنان پدر رومینا اشرفی: عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست
دلیل نام او را رومینا گذاشتید؟ یک سال پس از ازدواج من و همسرم، رومینا به دنیا آمد. اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟ یک نفر به من گفت ظرف 2 تا 3 روز دیگر دخترت فرار می کند؛ به خانه آمدم و گوشی دخترم را چک کردم متوجه شدم پیامی در این رابطه رد و بدل نشده است. چه هنگام متوجه شدید رومینا فرار کرده است و بعد از آن چه کردید؟ یک ...
ازدواج معصومه در 16 سالگی با پسر افغان ! / عاقبت کودک همسری!
را به زور به منزل ببرد اما من که ماجرای پرخاشگری ها و شکنجه هایش را فهمیده بودم دیگر نمی گذاشتم دخترم این شرایط را تحمل کند، اما چند روز قبل وقتی از سرکار به منزل بازگشتم متوجه شدم پسر بزرگم خواهرش را به خانه خودش برده و او را راضی کرده است تا به خانه شوهرش برگردد. وقتی در جریان حیله گری دامادم قرار گرفتم به شدت از پسرم دلگیر شدم چرا که می دانستم دامادم قصد کشتن او را دارد. هنوز در افکار خودم غرق ...
دروغ هایی برای نابودی 2زندگی
شده بود که به خاطر اختلاف با زیبا با وی درگیر شده و او را ناخواسته به قتل رسانده است، اما در ادامه تحقیقات معلوم شد که علت اصلی این حادثه دروغ هایی بوده که پسر جوان به همسرش و خانواده او گفته بود. مادر زیبا در گفت وگو با همشهری می گوید: محمدرضا وقتی به خواستگاری دخترم آمد، گفت که لیسانس حقوق قضایی دارد و در یک شرکت کار می کند و بعد از سربازی اش قرار است به عنوان وکیل همان شرکت، کارش را ...
قتل داماد در جشن تولد با ضربات قلوه سنگ
کردم تا خرج بچه هایم را بدهم. چند سال بود دخترت با محسن ازدواج کرده بود؟ هفت سالی می شد با هم زندگی می کردند. محسن با عموی بچه های من آشنا بود. اما بعد از این که با مرجان ازدواج کرد فهمیدیم اعتیاد دارد. پسر خیلی خوبی بود و اهل کار. من دوستش داشتم و به خاطر اتفاقی که افتاده خیلی عذاب وجدان دارم. مرجان با اعتیادش مشکل داشت. یک بار در خانه مادرشوهرش فهمیده بود شوهرش موادمخدر مصرف کرده و ...
فرار از اعدام با فروش خانه پدری
مشخص شد که درگیری بین صاحب دکه به نام مهران و دوستانش و چند پسر دیگر بوده است. مهران در تحقیقات گفت: بعد از 4 سال کار کردن با مردی که دکه روزنامه فروشی داشت موفق شدم خودم یک دکه بگیرم و کار کنم. 10 روزی بود که کارم را شروع کرده بودم و دوستم نیز از شهرستان آمده بود. از چند روز قبل فردی برایم در تلگرام پیام هایی می فرستاد و مدعی بود که دختر کارفرمای سابقم دختر خوبی نیست و من حق ندارم به او ...
بهمن: قبلا هم یک دختر را فراری داده بودم
.... دوستی شما از کجا آغاز شد؟ در محل او را دیده بودم و از طریق اینستاگرام با هم چت می کردیم. در آخر تصمیم گرفتیم با هم فرار کنیم. یک نفر را فرستادم که به پدر رومینا بگوید من دخترش را می خواهم، اما پدرش او را به من نداد و گفت دخترم را به تو نمی دهم. در مورد فراری دادن رومینا توضیح بده. یک شب که می خواستم او (رومینا) را فراری دهم، نتوانست فرار کند به همین ...
قتل پسر جوان به خاطر کلمه پاپی
پلیس آمد. چون رامین در پرونده دیگری متهم فراری بود، ترسید و فرار کرد و بعد ته یک کوچه از شدت خو ن ریزی روی زمین افتاد. سپس دوست افشین که در درگیری بود، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من در سایت دیوار آگهی داده بودم و اگر کسی کار آهنگری داشت، با من تماس می گرفت. آن روز هم از روی آگهی سایت دیوار یک نفر با من تماس گرفت. من به افشین گفتم موتورت را روشن کن و من را تا خانه مشتری ...
باورم نمی شد مهمان خانه حاج قاسم هستم
...> *از عشق زیادی که به رضا داشتم راضی شدم برود سوریه از عشق زیادی که به او داشتم راضی شدم برود سوریه چون نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. خیلی خیلی به رضا وابسته بودم. شب قبل از اینکه برود از مسجد آمد و نشست، برایش چای آوردم که متوجه شدم چشمش پر از اشک است. گفت: خانم دیدی دوستان من یکی یکی دارند می روند و من از آنها جا ماندم. (خبر شهادت دوستانش را شنیده بود) گفتم: رضا تو یک بار رفتی، تکلیفت ...
پدر رومینا: پشیمانم
متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد. خانمم بیدارم کرد و گفت رومینا کجاست؟ متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ریخته بود و از خانه رفته است. تا صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت بهمن خاوری در اینستاگرام نوشته که با رومینا فرار کرده اند. او ادامه می دهد: با آن پسر تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می دهم ...
وقتی به اسکورت پوتین در اصفهان پیشنهاد رشوه شد + تصاویر
؟ علی عجیب بچه دوست بود. امیر پسر بزرگم حالا سیزده سالش است. تا علی خانه بود من اصلاً نمی دانستم که بچه دارم. پدر و پسر با هم بازی می کردند، بیرون می رفتند و خلاصه وقت همدیگر را پر می کردند. بچه ی دومم هفت ماهه به دنیا آمد، هنوز چشمانش را به این دنیا باز نکرده بود که چند دقیقه بعد برای همیشه ما را تنها گذاشت. از دست دادن بچه ی چند دقیقه ای مان را برای علی از پشت تلفن گفتم. علی بدون آنکه ...
معصومیت از دست رفته
شده که نمی خواهد به من بگوید. چند روزی مرخصی بدون حقوق گرفتم تا پیشش بمانم. آن مدت آرام تر شده بود. اما وقتی که گفتم فردا سرکار می روم و تو را خانه همسایه می گذارم، در فکر عمیقی فرو رفت. انگار می خواست چیزی بگوید اما نمی توانست بازگو کند. با اصرار تمام متوجه شدم زمانی که منزل همسایه مان بوده توسط مرد آن خانه مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است. زمین و زمان برایم تیره و تار شد. نمی دانم ...
بررسی تفاوت انگیزه ها و ابزار قتل در جنایت های شمال و جنوب پایتخت
خواست به خانه شان بروم که متوجه نیت او شدم و گفتم فکر کشتن پدر و مادرش را از سرش بیرون کند. پسر جوان که رازش را برملا شده می دید، قتل مادرش را گردن گرفت و گفت: این دختر ده سال از من بزرگ تر است و می دانستم پدر و مادرم زیر بار ازدواج ما نمی روند. سه بار از خانه فرار کردم، حتی دست به خودکشی زدم ولی فایده نداشت. تصمیم گرفتم آنها را بکشم. به مادرم زنگ زده و خواستم تا به خانه بیاید و خودم پشت ...
سارق 18 ساله خانه های کرج: شرمنده همسر و دخترم هستم
بریدند و حالا دوباره گرفتار شدم و نمی دانم این بار چقدر زندانی می مانم. این متهم ادامه داد: چون شغلی نداشتم، به پیشنهاد باجناقم که او هم به تازگی از زندان آزاد شده بود و به کمک دو نفر دیگر از اقوام دورمان دوباره به سرقت رفتیم. سجاد گفت: من و باجناقم دستگیر شدیم، اما دو نفر دیگر هنوز فراری هستند. این سارق گفت: 5 بار در کرج حوالی مشکین دشت سرقت کردیم و 2 بار هم در تهران ...
عکس پدر رومینا اشرفی
رومینا را تحت فشار بگذارم و می خواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی می گفت دوست دارم همان را برایش می خریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست./میزان
قتل پسر جوان به خاطر ناسزاگویی به عموی مرحوم قاتل
حادثه24- پسر جوانی که به خاطر توهین و ناسزاگویی دوستش به عموی مرحوم خود وی را به قتل رسانده بود بعد از 2 سال صبح دیروز در شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. رسیدگی به این پرونده از سال 97 با کشف جسد جوانی به نام عباس در خانه اش آغاز شد. مأموران پس از اطلاع از این ماجرا به محل اعلام شده رفتند و پس از بررسی دوربین های مداربسته مشخص شد که مصطفی یکی از دوستان مقتول آخرین نفری بوده ...
جزییات جدید قتل رومینا اشرفی از زبان مادر+ عکس
مادر رومینا اشرفی در حالی که این روزها حال خوبی ندارد می گوید دخترم با گوشی موبایل من چت می کرد اما من از رابطه او با بهمن خاوری اطلاع نداشتم و قتل رومینا اشرفی دختر 14 ساله تالشی 2 ساعت پس از بازگشتن به خانه به دست پدرش رقم خورد. تهران- اقتصادبرتر- 21 خرداد 99 به گزارش #اقتصادبرتر به نقل از رکنا، مادر رومینا اشرفی به عنوان یک شاهد و یک مادر به ادعا های مطرح شده از سوی بهمن ...
آتیلا حجازی: سقف بهترین بازیکنان باید یک میلیارد باشد ؛ دستمزد فوتبالیست ها خارج از عرف است
بار ها درباره اش صحبت کرده اند. روز بازی با سایپا در خانه مصدوم شدم آتیلا حجازی: من صبح روز بازی با سایپا در خانه مصدوم شدم! از خواب بیدار شدم که دیدم، نمی توانم از جایم بلند شوم. پدرم آمد و گفت حاضر شو باید برویم استادیوم که گفتم اصلاً نمی توانم راه بروم. همان روز از خانه بازی استقلال و سایپا را تماشا کردم. در حالی که تیم 3 بر یک جلو بود، اما بازی را باخت، شب هم ...
اولین تصاویر از پدر رومینا اشرفی در زندان
پدر رومینا اشرفی گفت: من نمی خواستم رومینا را تحت فشار بگذارم و می خواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی می گفت دوست دارم همان را برایش می خریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست. گفتگو با بهمن خاوری : قبل از رومینا دختر دیگری را فراری داده بودم/ پدرم نیز مادرم را فراری داده بود! ...
نخستین اظهارات پدر رومینا اشرفی عامل جنایت تالش +فیلم
به من می گفت. چه زمانی متوجه شدی بهمن خاوری با دخترت در ارتباط است؟ پدر رومینا: بعد از اینکه با دخترم فرار کردند متوجه شدم با دخترم در ارتباط است. علت عصبانیت شما چه بود؟ پدر رومینا: من در آیینه می دیدم که یا باید در خانه این خانواده می ماند و او را می فروختند یا اینکه یک ماهه فرار می کرد به بیابان. شما از مذهب خانواده خاوری اطلاع داشتید؟ ...
قمه زورگیران زیر گلوی کودک 12ساله!
خانه بازگشت و در حالی که از شدت ترس دست و پاهایش می لرزید، گفت: در حال ارسال پیامک برای دوستم بودم که ناگهان یک جوان موتورسوار، چاقوی بزرگی را زیر گلویم گذاشت واز من خواست تا گوشی ام را به او بدهم وگرنه مرا می کشد! من هم که خیلی ترسیده بودم گریه کردم، ولی او چاقو را فشار داد و گوشی ام را گرفت. طی چند ساعت بیش از 30 شاکی دیگر که با شیوه های متفاوت طعمه زورگیران خشن شده بودند نیز وارد ...
اولین گفت وگو و تصاویر پدر رومینا اشرفی
من و همسرم، رومینا به دنیا آمد. _ اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟ پدر رومینا: آن صحنه را که دیدم، اذیت شدم. _ بهمن را چقدر مقصر می دانی؟ پدر رومینا: دخترم را فریب داد. با ابروی خانواده ما در اینستاگرام بازی کرد آدمی که شرف و غیرت داشته باشد، این کار را نمی کند. _ چه کسی مقصر است؟ پدر رومینا: مقصر اصلی خودم ...
بهمن خاوری: قبل از رومینا هم یک دختر را فراری داده بودم / پشیمان نیستم؛ من خودم را مقصر نمی دانم / یکی ...
به پدر رومینا بگوید من دخترش را می خواهم، اما پدرش او را به من نداد و گفت دخترم را به تو نمی دهم. در مورد فراری دادن رومینا توضیح بده. یک شب که می خواستم او (رومینا) را فراری دهم، نتوانست فرار کند به همین دلیل قرار شد تا فردای آن روز فرار کنیم. پس از اینکه خانواده او (رومینا) خوابیدند، سر کوچه آنها ایستادم تا وسایل شخصی اش را جمع کند. در ابتدا او را به خانه پدرم بردم و خواهر و مادرم او ...
برادرکشی بخاطر رمز گوشی
.... پس از آن مازیار به اتهام قتل عمد بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت و به جرم خود اعتراف کرد و گفت: روز حادثه وقتی به خانه آمدم متوجه شدم که مهران مشروبات الکلی زیادی مصرف کرده و تسلطی بر رفتارهایش ندارد. او مدام داد می زد و فحاشی می کرد. حتی به خاطر اینکه درگیری بین ما بیشتر نشود با پلیس 110 هم تماس گرفتم. دقایقی بعد مهران با این بهانه که چرا قفل گوشی و لپ تاپ من را باز کردی به من ...
دختر معتاد در یک قدمی چوبه دار
حکم قصاص دختر جوانی که مادرش را در خانه به قتل رسانده بود از سوی قضات دیوان عالی کشور تأیید شد. به گزارش ایران، این پرونده در شعبه 12 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شده بود و متهم با درخواست قصاص از سوی اولیای دم روبه رو شد. او وقتی در جایگاه قرار گرفت گفت: من مرتکب قتل نشدم؛ با مادرم درگیر شدم و مادرم من را کتک زد. چون می دانستم عصبی است بیرون رفتم تا داروهایش را بخرم ...
آزار شیطانی لیلا توسط پسر همسایه در تهران/ این زن اعدام می شود؟!
. او می خواست مرا از خانه بیرون کند. به همین خاطر از خانه بیرون رفتم. من قبل از خروج از خانه دیدم از پیشانی مادرم خون جاری شده است. چون داروهای مادرم تمام شده بود به چند داروخانه سر زدم و بعد از چند ساعت توانستم داروهایش را بگیرم. اما وقتی به خانه برگشتم کسی در را باز نکرد. من که نگران مادرم شده بودم با آتش نشانی تماس گرفتم و بعد از بازکردن در با جسد مادرم روبه رو شدم. در حالی که تحقیقات ...