سایر منابع:
سایر خبرها
باورم نمی شد مهمان خانه حاج قاسم هستم
مدافع حرم رضا حاجی زاده به سال1366 در شهرستان آمل متولد شد. رضا بعد از اتمام تحصیلاتش وارد سپاه شد و برای دفاع از حرم حضرت زینب و مبارزه با تروریست های تکفیری عازم سوریه شد و سرانجام 17 اردیبهشت سال 95 در خان طومان مزد جهادش را از خدا گرفت و شهید شد. مریم شکری همسر رضا حاجی زاده 16 ساله بود که زندگی مشترکش را با این شهید عزیز شروع کرد و حاصل ازدواجشان دو فرزند به نام های محمد طاها و فاطمه ...
امیرحسام با این که رزمی کار بود اما تلنگری به کسی نمی زد/ فتنه گران اصلی کف خیابان نبودند
شیمایی دوران هشت سال دفاع مقدس از فرزند جوانش است که سال 1388، فردی با خودروی خود او را زیر گرفت و وی را به شهادت رساند. حسام ذوالعلی جوانی حدوداً 23 ساله، به گفته پدرش، بزرگ شده مسجد بود و سپس در باشگاه ورزشی رزم انتظاران حضرت مهدی (عج) ، هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ معنوی خود را پرورش داده و دیگر برای خودش جوانی رعنایی شده بود که ناجوانمردانه داغش بر دل پدر ماند؛ اما با این حال، پدر هیچ ...
آخرین نماز در حلب ، خاطرات شهید مدافع حرم عباس دانشگر منتشر شد
هم شرکت کرد و قبول شد. پنجم مهر ماه سال 1390 وارد دانشگاه امام حسین علیه السلام شد و پس از گذشت یک سال دوره آموزش عمومی افسری را پشت سر گذاشت. دوم اردیبهشت سال 1395 به جبهه مقاومت در سوریه پیوست و سرانجام در بیستم خرداد در روستای هویز حومه جنوبی شهر حلب سوریه با موشک تاو آمریکایی به شهادت رسید. برشی از کتاب: اذان به وقت حلب بعد از دو هفته از شهادتش، ساکش به دستمان ...
مقصد همین جاست
.... حوصله ام سر رفت. شروع کردم به قدم زدن تا به آینه ای رسیدم. یک هو خودم را دیدم و بالاخره مسیر را. خودم برای خودم عجیب بودم. تنها در فرودگاه. اصلا در بزرگ سالی سوار هواپیما نشده بودم و حالا که می خواستم سوار شوم، تنها بودم. از خودم سؤال پرسیدم: من بزرگ شده ام؟ احساس می کردم بزرگ شده ام! وقتی داشتم این فکر را می کردم که هم از خودم خانه داشتم و هم سر کار می رفتم. اما اولین بار بود که این فکر در سرم ...
چهارمین سالمرگ پدر شعر انقلاب
! شعر کمی طولانی است. گفت چقدر از آن را می خواهی؟ گفتم سه بند را می خواهم که اول، وسط و آخر هر بندِ شما بتوانم ملودی الله اکبر، خمینی رهبر خودم را بگنجانم و در چارچوب همین موسیقی هم باشد. ایشان گفت خیلی خوب، امسال حضرت امام بعد از عید نوروز می خواهد پیام بدهد. تو می توانی این اثر را طوری بسازی که بعد از پیام حضرت امام پخش شود و دوباره سرود شاهنشاهی پخش نشود؟ ما تقریباً دو ساعت درباره این سرود صحبت و ...
خواندن و از خواب پریدن
پا برهنه بدوی آن طبقه ی بالا، برای یک بشقاب پلو و دو سیخ کباب و عکسی و شاباشی و... و قند توی دلت آب شود از فرط خیالات و توهم و باقی چیزها، که چیزی نیست. باور کنید که چیزی نیست مگر آن که هر وقت گره گوشه های ذهنتان را به هم ریختید دلتان بلرزد، با یاد آوری روز و روزگار مثلا شریفه در داستان یک شهر،یا لولیتا، پسرک افغانی باد بادک باز و... و دلتان بلرزد و با خودتان بگویید هوای خودم را داشته باشم، یک وقت هار نشوم و دلی را بلرزانم، اگر چیزی باشد همین است و غیر از این، همه اش کشک. ...
قبل از رومینا هم یک دختر را فراری داده بودم
روز فرار کنیم. پس از اینکه خانواده او (رومینا) خوابیدند، سر کوچه آنها ایستادم تا وسایل شخصی اش را جمع کند. در ابتدا او را به خانه پدرم بردم و خواهر و مادرم او را دیدند.، سپس او را به خانه خواهر بزرگم در آستارا بردم. رومینا اولین دوستت بود؟ خیر. تصور می کردی که پدر رومینا دست به چنین کاری بزند؟ اصلا فکر نمی کردم این کار را بکند. در آن زمانی که رومینا با تو فرار کرد ...
توسّلی که همه ائمه(ع) دوست دارند
را خوشبو کرد. بعد به اسماء فرمود: ای اسماء! من لحظه ای ساکت می شوم. تو هم سکوت کن. بعد از ساعتی مرا صدا کن. اگر دیدی جواب نگفتم، بدان به پدرم ملحق شده ام. اسماء می گوید: حضرت زهرا علیهاالسلام جامه را روی سر کشید و دست و پایش را به سوی قبله دراز کرد. من هم نشسته بودم و نظاره می کردم اما با چه حالی! ساعتی گذشت که صدا کردم: ای دختر مصطفی علیهاالسلام! دیدم جواب نمی گوید. ای دختر بهترین فرزند ...
ساعت چپکی !
چند روزی بود که ساعت خانه به خواب رفته بود و چون در خانه مان همه به جز من موبایل داشتند، کسی به فکر غبار روی عقربه های ساعت نبود. مامان نام دو عدد باتری قلمی را گذاشته بود توی لیست خرید و از آن جایی که ارادت خاصی به کارکنان شبکه ی خبر داشت، می گفت ساعت پایین شبکه را گذاشته اند برای این روزهای ما. از آن جایی که پول توجیبی من مثل خیلی چیزهای دیگر در خانه جیره بندی بود، خودم هم نمی توانستم باتری ...
ماجرا های جالب زندگی مشترک الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی/ سوتی خنده دار مدیری تماشاگران دورهمی را به ...
: اوایل تو رودربایسی بیدار می شدم. زشت بود آخه (خنده) و البته صبح های خیلی بد اخلاقی داشتم. اما به مرور خوب شدم. زندگانی همچنین درباره خواب همسرش گفت: من تا حالا ندیده بودم یک بازیگر پنج و نیم صبح آفیش باشد و اول گریه کند و بعد سر کار برود! ماجرای گریه مهران مدیری چه بود؟ در ادامه مدیری گفت: اتفاقاً من گریه کردم! (خنده). من سر یک سریال شبکه خانگی نقش پلیس را بازی می کردم ...
بدون تعارف با خانواده شهید مدافع امنیت رضا صیادی / برایم دعا کن تا شهید بشوم+فیلم
کدام گوشت غذایش کمتر بود آرام گوشت های غذای خودش را در ظرف آنها می گذاشت. مادر شهیدصیادی با اظهار این که رضا با وجود سن پایین اما با تمام فنون زندگی آشنایی داشت، خاطرنشان کرد: شرایط اقتصادی خانواده مان مثل اکثر مردم در آن زمان متوسط بود، یک روز به پدر شهید صیادی گفتم پول جیبی به پسرها برای رفت و آمدشان به مدرسه بدهید ، که رضا صدای من را شنید آمد و به من گفت مامان، دیگر هیچ وقت این ...
نکونام: پس از جدایی کی روش تیم ملی همه چیز را از دست داد/ فوتبالم را مدیون پرویز ابوطالب هستم
به من لطف داشت و به همین دلیل از پرویز خان مشورت می گرفتم. خودتان هم می دانید من کوچک ترین شاگرد آن مرحوم بودم. همین الان در لیگ برتر مربیان و بازیکنان بزرگی داریم که همه مدیون پرویز ابوطالب هستند. شاید دلیلش کرونا باشد، اما به واقع روز خاکسپاری او به این فرد بزرگ کم لطفی شد. از همبازیان خودم به دلیل شرکت نکردن در مراسم خاکسپاری گلایه دارم. می دانم او برای فوتبال ایران تا چه اندازه زحمت کشید و وقت ...
آزمون های اشتراکی
بزرگی و ویرانگری اش، خیلی هنرکرد در این سال ها تنها دو سه روز از سال تحصیلی را به تعطیلی کشاند؛ اما این ویروس ناقلا، با همه ی لاغری و کوچکی اش، سه چهار ماه از سال تحصیلی قبل و کلاس های الکی تابستان را منهدم کرد. تازه از همین حالا، سال تحصیلی بعد را هم نشانه گرفته! دوم: قیافه ی امتحان ها، همیشه ترسناک و خشن بود، اما کرونا، با تبدیل آزمون های پایان سال حضوری به امتحان های غیرحضوری و آنلاین، روی ...
پشیمانم اما زمان برنمی گردد
ازدواج من و همسرم، رومینا به دنیا آمد. * اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟ یک نفر به من گفت ظرف 2 تا 3 روز دیگر دخترت فرار می کند؛ به خانه آمدم و گوشی دخترم را چک کردم متوجه شدم پیامی در این رابطه رد و بدل نشده است. *چه هنگام متوجه شدید رومینا فرار کرده است و بعد از آن چه کردید؟ یک هفته از شنیدن اینکه می خواهد فرار کند می گذشت؛ خرید کرده بودم، همسرم ...
در سوگ جان هایی که کرونا گرفت...
شهید احمد داستانی به ایسنا می گوید: پدرم 40 سال در این بیمارستان خدمت کرد و تا سه روز قبل از اینکه در بیمارستان بستری شود و از دنیا برود، شیفت کاری داشت. بعد هم ما را تنها گذاشت و به آرزویش که شهادت بود، رسید. او می گوید: پدر من بازنشسته بود و می توانست نرود، اما احساس وظیفه می کرد و به خاطر تعهدی که داده بود، با 55 سال سن، سرکار حاضر شد. شیفت های کاری اش به صورت دو روز یکبار و یا سه ...
روایت زندگی اولین شهید مدافع حرم قم در پرواز با پاراگلایدر
تصرف داعش بود، با برخورد ترکش به پهلویش به درجه شهادت نائل آمد. در قسمتی از وصیت نامه این شهید آمده است: از وقتی هجوم داعش و اهالی تکفیری را در تلویزیون مشاهده می کنم خیلی بی قرارم و عطش زیادی وجودم را فراگرفته برای انتقام از این قوم ظالم، چرا که اعتقاد دارم این قوم از نسل همان ظالمانی هستند که به مادر سادات حضرت زهرا سیلی زدند، علی را خانه نشین کردند، امام حسین را مظلومانه به شهادت ...
ماجرای قتل دختر جوان به دست پسر عاشق پیشه
تهران فرستاده شده بود، به همراه خانواده اش تلاش زیادی را برای جلب رضایت اولیای دم انجام داد و در نهایت بعد از گذشت شش سال ونیم موفق به مصالحه و جلب رضایت اولیای دم شد. او روز گذشته به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و گفت: من از کرده خودم پشیمان هستم. همه دارایی خودم و خانواده ام از دست رفت و من درخواست دارم دادگاه هم من را ببخشد. با پایان جلسه دادگاه قضات ...
روایتی از شهادت نخستین مجتهد شهید نهضت امام خمینی (ره)
تحصیل و تدریس طلاب به مسافرت های تبلیغی نیز می رفت و همان روز ها یکبار در آبادان به خاطر سخنرانی افشاگرانه و ضد رژیم به زندان افتاد، اما با تلاش آیت الله العظمی بروجردی (ره) از زندان آزاد شد. پس از آن گروهی از ایرانیان مقیم کویت برای تبلیغ اسلام، خواستار عالم صالح و مبلغ توانایی شدند. این ماموریت و رسالت به آیت الله سعیدی واگذار شد. با فرا رسیدن سال 1341 و شکل گیری نهضت روحانیت، ایشان به ...
زندگی مان زهرایی است/ پایگاهی فرهنگی در خانه ای مسکونی
در دانشگاه با یکی از استادان که(به شهادت همه دانشجویان) رفتار بدی داشت اعتراض کردم و او هم بسیار بی ادبانه برخورد کرد و باعث شد احساساتم جریحه دار شود. با حالت گریه از دانشگاه تا خانه را آمدم و بعد از نمازم آن قدر گریه کردم و با خدای خودم راز و نیاز کردم که خوابم برد. در عالم خواب دو تن از ائمه را در حرم امام رضا(علیه السّلام) دیدم و در آخر آنها با نام فاطمه زهرا مرا خطاب کردند. بعد از بیدار شدن ...
دعای رهبر انقلاب در حق جوانِ بروجردی چگونه برآورده شد؟
از قرائت خطبه، برای زندگی مان آرزوی خوشبختی کردند و به درخواست پدر شهید، رو به آقا داماد گفتند، مؤید باشید ان شاءالله پس از شهادت مهدی با خود گفتم، واقعاً از دعای حضرت آقاست که مهدی مؤید و عاقبت به خیر شد... خاطره مراسم ازدواج متفاوت تان را بگویید؟ هر دو پیشنهاد قرائت خطبه عقد توسط حضرت آقا و سفر مکه جایگزین جشن عروسی را مهدی ارائه داد و من استقبال کردم. به همین ترتیب بهار سال ...
قول جذاب ستاره دربی به پرسپولیسی ها
. البته هوا گرم است، اما ما مقاومت می کنیم. فکر می کنم هوا هم با ما لج کرده، چون با شروع تمرینات هوا یکباره گرم شد. پروتکل های بهداشتی را رعایت می کنید؟ به نظرم در تیم ما همه به شکل عالی رعایت می کنند. کارتان را سخت نکرده؟ نه اصلاً. اتفاقاً خیلی هم خوب است. شنیدیم شرایط بدنی بازیکنان پرسپولیس خیلی خوب است. تو جزو خوب ها بودی یا عالی ها؟ ...
نماز در سیره امام حسن عسکری (ع)
، امام متوجه شد که وقت نماز صبح رسیده است، فرمود: می خواهم نماز بخوانم، سجاده حضرت را در بسترش گستردیم، امام از خادمه ایکه در آنجا حضور داشت آب وضو را گرفته و بعد از اینکه با آن آب وضوی کاملی را به جا آورد، آخرین نماز صبح را در همان بسترش خواند و لحظاتی بعد روح بلند آن حضرت به عالم بالا عروج نمود [4] . ج) شیخ طوسی از حضرت عسکری علیه السلام روایتی نقل می کند که در آن به جا آوردن پنجاه و یک ...
بهمن خاوری: قبل از رومینا هم یک دختر را فراری داده بودم / پشیمان نیستم؛ من خودم را مقصر نمی دانم / یکی ...
را دیدند.، سپس او را به خانه خواهر بزرگم در آستارا بردم. رومینا اولین دوستت بود؟ خیر. تصور می کردی که پدر رومینا دست به چنین کاری بزند؟ اصلا فکر نمی کردم این کار را بکند. در آن زمانی که رومینا با تو فرار کرد، پیشنهاد عکس گرفتن و قراردادن آن در اینستاگرام با کدام یک از شماها بود؟ زمانی که فرار کردیم، پدرش از من به خاطر آدم ربایی شکایت کرد. دو روزی از زمان ...
غذای بهشتی رسول در پرواز لوفت هانزای آلمان! + عکس
.... رسول از جیبش مقداری پسته در آورد و با هم خوردیم تا کمی گرسنگی مان برطرف شود. بعد رو کرد به من و گفت سید قرآن داری؟ قرآن جیبی ام را درآوردم. رسول گفت حالا که از این غذا نخوردیم تفألی به قرآن بزنیم ببینیم چه می گوید. قرآن را بوسیدم و باز کردم. این آیه آمد که شما نگران نباشید، به شما روزیهایی از بهشت می رسد. رسول خندید و گفت دیدی خوب شد که ما از این غذا گذشتیم؟ آنچه خواندید، برشی از کتاب ر ،کتاب برگزیده ی نهمین دوره ی جایزه کتاب جلال، درباره ی زندگی شهید رسول حیدری، اولین شهید ایرانی در بوسنی بود که در 19 خرداد 1372 به شهادت رسید. ...
بنفشه جیغ می کشد ؛ همایون حسینیان تهرانی؛ کتاب نیستان مرگ بارترین بارش برف جهان
نزدیک پنجاه سال پیش، یکی از بزرگ ترین بارش های ثبت شده ی برف را در تاریخ، در رده هایی بعد از کشورهای ژاپن و آمریکا، به خود دیده است. اما اگر عبارت مرگبارترین بارش برف جهان را جست وجو کنید، خواهید یافت که بدبختانه کشورمان در رده ی نخست جهان جا دارد! بارشی که به نام هایی چون برف و بوران تاریخی، بوران بزرگ ایران، برف و بوران مرگ بار، یا مانند این ها خوانده می شود. چهل و نه سال ...