سایر منابع:
سایر خبرها
روایت زندگی شهید سرلشکر ایرج رستمی در آن سوی تنهایی
.... وی پس از بهبودی به یگان خدمتی خود بازگشت و با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه های حق علیه باطل شد. پس از چندی توسط وزارت دفاع مأمور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. آنان با شکل دهی ستاد جنگ های نامنظم و طراحی چندین عملیات در منطقه ضربات سختی به دشمن وارد آوردند. در ...
مراسم گرامیداشت اربعین شهدای کنارک
به گزارش خبرگزاری بسیج، ظفری از فرهنگیان و راویان جبهه های مقاومت از در این نشست با گرامی داشت یاد و خاطره سردار چمران گفت: شهید استاد مصطفی چمران از مردان بزرگ و شجاع بود که با تکلیف مداری واقدامات به موقع در جنگ های نامنظم ،دشمن را پاوه ، سوسنگرد و ..سرکوب کرد وی دارای روحیه لطیف و هنری داشت. ظفری در ادامه به اخلاص در نماز شهید کاظمی اشاره و افزود: شهید محمد ابراهیم کاظمی از شاگردان ما بودند که همیشه در نماز اول وقت حضور فعال داشتند و به ان اهمیت میدادند. ...
بزرگداشت شهید دکتر چمران در اراک
منویات معظم له نقش آفرینی کنند. آیت الله دری نجف آبادی تاکید کرد: شهید چمران با درک عمیق و مثال زدنی از الزامات و ضرورت های زمانه به ویژه واقعیت های عرصه تقابل راهبردی انقلاب اسلامی و نظام سلطه و استکبار به تاسی از آموزه های دینی و معارف انقلابی مجاهدت های بسیاری انجام دادند و سیره این شهید والامقام باید الگوی رفتاری آحاد جامعه قرار گیرد. شهید چمران با شروع جنگ تحمیلی به اهواز عزیمت و ستاد جنگ های نامنظم را بنیان گذاری کرد و پس از مجاهدت های بسیار در 31 خرداد ماه 1360 در مسیر دهلاویه - سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در 49 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ...
فرهنگ دفاع مقدس الگویی غنی برای تحقق جهش تولید است
چمران ابراز داشت: مهندس چمران یک الگوی واقعی بود و در جبهه های مختلف مبارزه با کفر در جنوب لبنان و دفاع مقدس حضور داشت و بعد از شهادت ایشان، امام(ره) گفتند که سعی کنید "مانند چمران بمیرید" و این شهید بزرگوار در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آخرت هم رحمت خدا را به دست آورد. امیر فهمیده قاسم زاده افزود: اگر به اتفاقات تاریخی سال 42 تا امروز بنگریم درمی یابیم که یک دوران طلایی را پشت سر ...
مصطفی چمران هم ذوابعاد بود هم جمع اضداد
... چمران اردیبهشت 1360 در آزادسازی سوسنگرد و تپه های الله اکبر شرکت داشت. پس از فتح ارتفاعات الله اکبر، چمران طرح تسخیر دهلاویه را به کمک رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم به مرحله اجرا درآورد و 31 خرداد 1360 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در جبهه سوسنگرد- دهلاویه به شهادت رسید و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. متن زیر، قسمتی از آخرین نوشته دکتر چمران است که ساعاتی قبل از شهادتش آن را نگاشته ...
نوجوان همراه شهید چمران در عکس معروف کیست؟
چند روز قبل از شهادت پیر و مرداش شهید مصطفی چمران در درگیری نزدیک با دشمن در منطقه سوسنگرد ، خلعت شهادت را بر تن کرد و در چند قدمی فرمانده اش در خاک آرمید؛ اما دریغ که مزار این مجاهد در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا (س) پرت افتاده و زائری ندارد. شاید خیلی ها شهید چمران را در این عکس دیده اند؛ اما آن بسیجی کنار دستش را ندیده اند و نام و یادی از شهید علیرضا مالمیر نکرده اند. ان شاءالله روزی برسد که سردار و سرباز با هم دیده شوند و حتی مزارشان هم زیارت گاه همگان شود. آدرس مزار: قطعه 24 - ردیف 85 - شماره 30 ...
تاکید بر الگو گیری از سیره و منش شهید چمران
فرهنگی امور رزمندگان غرب و شمال غرب کشور و دبیر ستاد مردمی بزرگداشت شهادت شهید چمران با اشاره به اینکه ایشان با تکیه بر روحیه جهادی و ایمان و اعتقاد بالای خود توانست پایه گذار ستاد جنگ های نامنظم و چریکی باشد، گفت: شهید چمران در مسیر ارزش های اسلامی حرکت کرد و توانست در زمره دانشمندان، اندیشمندان، مجاهدان و مبارزین در حوزه های مختلف قرار بگیرد . وی با بیان اینکه شهید چمران به عنوان الگویی ...
چمران در جبهه فرمانده ستاد جنگ های نامنظم بود و در خانه کمک کار بانویش
ماجرای حمله شهید چمران به تانک های اسرائیلی در جنوب لبنان / چرا رزم شهید چمران ماندگار شد؟ + فیلم
اسرائیلی را به آتش کشیدند و آنها را از منطقه جنوب لبنان بیرون راندند و این اتفاق برای اولین بار در تاریخ لبنان در سال 54 قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، اسرائیلی ها با امکانات فراوان چنین کاری را نتوانسته اند انجام دهند و عده ای از محرومان لبنان با پشتوانه خداوند کار به این بزرگی را انجام را دادند به همین سبب اسرائیلی ها خبر را بازگو نکردند. برادر شهید چمران اضافه کرد: حماسه های ...
مقایسه بین پراید و ماهواره از سوی محسن رضایی
چمران در ابعاد مختلف در رتبه ی بالایی قرار دارد و می تواند نماد استاد دانشگاه ایران باشد. اهم اظهارات وی را در ادامه می خوانید؛ * شهید چمران از دوران دبیرستان در کلاس های قرآن آیت الله طالقانی مبارزه را آغاز کرد و در زمان تحصیل در دانشگاه تهران نیز مبارزه را ادامه می دهد و سپس این فعالیت ها را در دانشگاه آمریکا ادامه می دهد و زمانی که اسرائیل به تنهایی ارتش های کشور های اسلامی ...
امام خمینی(ره) مردم را با نیروهای مسلح پیوند داد
به عقب راندیم. وی خواستار جلوگیری از فراموشی و تحریف فرهنگ دفاع مقدس شد و اضافه کرد: استان گیلان هشت هزار شهید دارد که نیمی از شهدای این استان از ارتش هستند. همچنین 30 هزار ایثارگر داریم که هر کدام یک گنجینه هستند. جانشین بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، با اشاره به حیرت فرماندهان جنگ دنیا از فرماندهی امام در طول هشت سال جنگ تحمیلی، گفت: امام تخصص و تعهد و نیروهای جوان و انقلابی را ...
نقش جنگ های نامنظم در دفاع مقدس
گرفته می شد، نه زمینی، به اندازه ای که چند اسیر به اسارت می گرفتیم و برمی گشتیم. وی ادامه داد: ابتدای جنگ بدین صورت بود و عمدتاً کسانی که در این جنگ ها حضور داشتند تحت آموزش شهید دکتر چمران بودند ایشان هم آموزش می دادند و هم فرماندهی می کردند و در همین جنگ های نامنظم هم به فیض شهادت رسیدند. این پیشکسوت دفاع مقدس در پایان گفت: جنگ های نامنظم تا زمانی ادامه داشت که فرمانده واحد ...
همرزمی که قلب شهید چمران را فتح کرد
وزارت دفاع مامور به همکاری با دکتر چمران شد و به همراه چمران ستاد جنگ های نامنظم را در جبهه های جنوب تشکیل داد که مسئولیت آن توسط دکتر چمران بر عهده شهید ایرج رستمی گذاشته شد. به دستور شهید چمران، مرکز آموزش نیرو های ستاد هماهنگی جنگ های نامنظم را تأسیس کرد و مسئولیت آن مرکز (در خزینه) و همچنین عملیات ستاد جنگ های نامنظم به شهید رستمی محول شد. شهید چمران و رستمی با شکل دهی ستاد هماهنگی جنگ ...
رشادت های شهید رستمی از دید تیزبین شهید چمران مخفی نماند
از سوی دکتر چمران برعهده شهید ایرج رستمی گذاشته می شود. با شکل گیری ستاد جنگ های نامنظم و طرح ریزی چندین عملیات در منطقه ضربات سختی به دشمن وارد می آورند. در جریان هجوم دشمن به سمت سوسنگرد، رزمندگان ستاد جنگ های نامنظم، دهلاویه را که روستایی در غرب سوسنگرد است، خط مقدم خود قرار دادند. مدافعان دهلاویه 10 روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در تاریخ 24 آبان 1359 ...
چمران؛ مجاهدی بزرگ که تکرار نخواهد شد
اسلامی در شورایعالی دفاع منصوب شد و مأموریت یافت تا بطور مرتب گزارش کار ارتش را ارائه کند. ستاد جنگ های نامنظم و مقاومت و رشادت در اهواز گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. یکی از کارهای مهم و اساسی او از همان روزهای اول، ایجاد هماهنگی بین ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور ...
بوستان سوسنگرد در تبریز، نام چریکی چون چمران را زنده می کند
سوسنگرد پیوند ناگسستنی دارد. به همین خاطر یکی از حماسه سازی های دکتر مصطفی چمران در سوسنگرد رقم خورد. سوسنگرد برای دشمن، نقطه ای استراتژیک بود که صدام همواره سودای تسخیر آن را داشت. وجود چمران پس از انقلاب اسلامی به مثابه یک عنصر، همواره تأثیرگذار بود. این اثربخشی در حماسه آزادسازی پاوه، دشت آزادگان و به ویژه سوسنگرد، اهواز، خرمشهر و آبادان مثال زدنی است. تدبیر به موقع چمران در تشکیل ستاد جنگ های ...
شهید چمران از فیزیک پلاسما تا آزادی سوسنگرد + بیوگرافی
چمران و مبارزات مصدق مصطفی چمران در مبارزات سیاسی دوران مصدق، از دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تا ملی شدن صنعت نفت فعالیت های بسیاری داشت. چمران و دفاع مقدس چمران یکی از فرماندهان ایران، در جنگ ایران و عراق بود. چمران با شروع جنگ، در اهواز ستاد جنگ های نامنظم را تأسیس کرد. چمران همچنین مسئولیت ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی در ...
چهره ات پاک وبا صفا چمران / ذکرجانت فقط خدا چمران
که با شروع جنگ تحمیلی به اهواز رفت و ستاد جنگ های نامنظم را بنیان گذاری کرد. از دیگر کارهای مهم این شهید والامقام ایجاد هماهنگی بین نیروهای ارتش، سپاه و نیروهای داوطلب مردمی بود که در منطقه حضور داشتند. شهید مصطفی چمران در 31 خرداد ماه 1360 در مسیر دهلاویه-سوسنگرد بر اثر اصابت ترکش خمپاره به پشت سرش در 49 سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. احمد رفیعی وردنجانی شاعر آیینی ،بسیجی ،جوان و ...
معلم شهیدی که به دستور چمران یکی از فرماندهان ستاد جنگ های نامنظم شد
های نبرد شتافت و به علت رشادت ها و شجاعت هایی که از خود نشان داد به رده های بالای فرماندهی ارتقاء یافت و توسط مصطفی چمران به فرمانده ی گردان های مجرب عملیاتی در ستاد جنگ های نامنظم انتخاب شد. با شهادت چمران، فرمانده ای بخشی از ستاد جنگ های نامنظم منطقه جنوب را پذیرفت و در این عرصه رشادت های وی به حدی بود که او را فاتح بستان، سوسنگرد و مالک اشتر زمان لقب دادند. سرانجام علیرضا ...
قدم به قدم با چریکی ترین فرمانده نظامی ایران؛ از کالیفرنیا تا کردستان + تصاویر
این جریانات، فرمان انقلابی امام خمینی (ره) صادر شد و به ارتش فرمان داده شد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهی منطقه نیز به عهده دکتر چمران واگذار شد. به دنبال آن در عرض 15 روز همه شهرها و راه ها و مواضع استراتژیک کردستان را به تصرف درآوردند. مصطفی چمران بعد از موفقیت در آزادسازی پاوه از طرف امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، به وزارت دفاع منصوب شد. شهید چمران در ...
مردی که بی صدا آمد و بی صدا رفت ؛کهنه چریک محرومان لبنان،سرباز اسلام و افتخار ایران دکتر شهید مصطفی ...
. شهید چمران در خوزستان: گروهی از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربیت و سازماندهی آنان، ستاد جنگ های نامنظم را در اهواز تشکیل داد. این گروه کم کم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زیادی انجام داد. تنها کسانی که از نزدیک شاهد ماجراهای تلخ و شیرین، پیروزی ها و شکست ها، شهامت ها و شهادت ها و ایثارگری های آنان بودند، به گوشه ای از این خدمات که دکترچمران شخصاً مایل به ...
توئیت سخنگوی وزارت امورخارجه به مناسبت سالروز شهادت شهید چمران
به گزارش خبرنگار حوزه سیاسیون گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان ، شهید مصطفی چمران یکی از سیاستمداران و فرماندهان بزرگ دوران دفاع مقدس بود که در سال 1311 در تهران متولد شد. شهید چمران بنیان گذار ستاد جنگ های نامنظم بود و توانست بین نیرو های سپاه، ارتش و بسیج مردمی در منطقه هماهنگی مناسب ایجاد کند. رشادت ها و شجاعت های زیادی از او در دوران زندگی اش به جای مانده است تا جایی که امام ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر(3)
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. روزی شهید چمران در روستای سبحانیه به ...
چمران و بازرگان از نمره 22 تا بوسه بر پیکر شهید
شعار سال : امروز سی و نهمین سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران وزیر دفاع دولت موقت و فرمانده ستاد جنگ های نامنظم در آغاز جنگ عراق علیه ایران است. چهره ای که با گروه های مختلف سیاسی ارتباط داشت و با آغاز جنگ، همه را فروگذاشت و به جبهه ها شتافت. از نکات قابل توجه رابطه او با مهندس بازرگان است و عمق وجه عاطفی را در این تصویر می توانید ببینید که نخست وزیر دولت موقت بر پیکر او در سردخانه بوسه می زند ...
شهدا بهترین و با ارزش ترین راه مرگ را انتخاب کردند
به گزارش خبرنگار دفاع پرس در خراسان شمالی، حجت الاسلام حسین حیدری رئیس عقیدتی سیاسی تیپ 130 شهید دلجویان ارتش خراسان شمالی در مراسم سالروز شهادت مصطفی چمران و ایرج رستمی اظهار کرد: در 31 خرداد سال 1360 دو نفر از بهترین های این مرز و بوم و از نیرو های مدافع قرآن و اهل بیت (ع) پر کشیدند. وی بیان کرد: برخی ها می گویند شهدا آگاه و مطلع نبودند و به جبهه رفتند؛ اگر این حرف را کسی بگوید یا ...
خاطرات رزمندگان جنگ های نامنظم استان بوشهر (2)
یوسف بختیاری از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید دکتر مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. به گزارش خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، یوسف بختیاری از آزدگان هشت سال دفاع مقدس در 23 مهر سال 1342 در بوشهر به دنیا آمد و از رزمندگانی است که در دی سال 1359 در قالب ستاد جنگ های نامنظم در کنار شهید مصطفی چمران در منطقه دشت آزادگان به نبرد با دشمن متجاوز پرداخت. در ادامه به بیان قسمت دوم خاطراتی از حضور وی در جبهه جنگ های نامنظم در کنار شهید چمران می پردازیم. بین ما و عراقی ها 30-40 متر بیشتر فاصله نبود سرانجام درگیری شروع شد، تعدادی از ما، از رو به رو به عراقی ها حمله کردیم و تعدادی از بچه ها نیز همراه با شهید علیرضا، از سمت راست به آن ها حمله کردند، چیزی از حمله ما نگذشته بود که عراقی ها پا به فرار گذاشتند، عده ای از آن ها را اسیر کردیم. ظاهراً در همان موقع که نیرو های اسلام روی تپه های الله اکبر با عراقی ها درگیر بودند، برخی از آن ها به تصور اینکه ما هم عراقی هستیم می آمدند، وقتی با آن ها درگیر شدیم، تعدادی از آن ها که با ما فاصله داشتند، فرار کردند و تعدادی از آن ها را نیزتوانستیم اسیر کنیم در مجموع حدوداً 56 نفر از عراقی ها را اسیر کردیم و دو نفر از بچه ها را بالای سر آن ها گذاشتیم. شهید علیرضا، با شهید چمران تماس گرفت و اطلاع داد: ما این منطقه را تسخیر کرده ایم از او خواست برای ما کمک بفرستد و نیرو هایی که به فرماندهی راشد بودند روی مین رفته بودند و حدوداً 25 نفر از آن ها شهید و بقیه مجبور به عقب نشینی شده بودند. ساعت 12 ظهر بود که پاتک بعثی ها، شروع شد، تعداد 30 دستگاه تانک عراقی در حال آمدن به طرف ما بودند. شهید چمران آن موقع دستور عقب نشینی داده بود و گفته بود: هیچ کس به کمک شما نمی آید و همه می گویند شما عراقی هستید شهید علیرضا به سمت ما آمد و گفت: باید شهدا را بیرون بیاوریم دو نفر از رزمندگان، به نام های شهید محمد حسن جمهوری و سید احمد غفوری شهید شده بودند، با چند نفر از بچه ها برانکارد را برداشتیم و زیر آتش دشمن رفتیم و شهدا را روی نفربر عراقی که به غنیمت گرفته بودیم گذاشتیم. قرار شد که آن نفربر توسط یکی از بچه های سپاه که می توانست با آن کار کند، حرکت داده شود؛ اما او وقتی وارد نفربر شد، نتوانست آن را روشن کند. در همین حین متوجه چهار عراقی دیگر شدیم که زیر بوته ها پنهان شده بودند. آن ها را از زیر بوته ها بیرون آوردیم و تعداد اسرا به 60 نفر رسیده بود. همه اسرا را همراه با دو نفر از بچه ها به عقب برگرداندیم، پس از آن، بعد بیسیم زدیم و گفتیم: این ها عراقی هستند نه نیرو های خودی . ساعت یک بعد از ظهر بود، نه آب داشتیم، نه مهمات 30 دستگاه تانک به ما حمله کردند. هر لحظه امکان محاصره ما بود دستور عقب نشینی از شهید چمران صادر شد، ناچار عقب نشینی کردیم و نتوانستیم شهدای خود را به عقب منتقل کنیم یکی از نیرو های کهن سال نیز مجروح شده بود که با یک اسیر عراقی به عقب فرستاده شد. تعدادمان 28 نفر شده بود حوالی ساعت 5 -4 بعد از ظهر بود که به نیرو های ارتش رسیدیم، دیگر رمق راه رفتن نداشتیم، آن ها از ما پذیرایی کردند و بعد از استراحت کوتاهی به سبحانیه بازگشتیم. تقریباً 12 ساعتی استراحت کرده بودیم که مجدداً شهید چمران آمد و گفت: یک بار دیگر باید روی تپه های شحیطیه حمله کنیم نیرو ها با اینکه در عقب نشینی اکثراً پاهایشان تاول زده بود و خیلی هم خسته بودند، با عشق آماده شدند. شهید علیرضا ماهینی اعلام کرد: باید فردا عصر عملیات دیگری روی همان تپه های شحیطیه انجام دهیم؛ ولی این بار از طرف شرق حمله خواهیم کرد هم تپه ها را تثبیت می کنیم و هم شهدا را به عقب برمی گردانیم علیرضا در ادامه گفت: اگر کسی خسته است می تواند در عملیات شرکت نکند همه بچه ها باتفاق اعلام آمادگی کردند و زود تجهیزات را آماده کردیم این بار شهید چمران هم همراه ما آمد و سوار ماشین شدیم و به سوی تپه ها حرکت کردیم. فاصله ما تا آنجا حدوداً 10 کیلومتر بود ساعت تقریباً 5 بعدازظهر بود که از ماشین پیاده شدیم شهید چمران گفت: گزارش رسیده که عراقی ها در حال عقب نشینی از تپه های شحیطیه هستند، ولی باید آمادگی خود را حفظ کنید . قرار بود بعد از این که تپه ها را گرفتیم آنجا را تحویل ارتش بدهیم، زمانی که به سمت تپه ها می رفتیم شهید چمران در جلو حرکت می کرد و شهید علیرضا پشت سر او بود. شهید چمران تأکید داشت که هر جا که او پا می گذارد، ما نیز دقیقا همان جا پا بگذاریم؛ زیرا آنجا رامین گذاری کرده بودند. همین که به تپه ها رسیدیم، عراقی ها را دیدیم که در حال عقب نشینی به طرف بستان بودند ما نیز آن جا را تصرف کردیم. بعد از عملیات بچه های هوا نیروز به کمک ما آمدند و شب را آن جا ماندیم و فردا بعداز ظهر با شهدای خود به عقب بازگشتیم و پس از آن برای مرخصی به بوشهر رفتیم. در آن زمان که بنی صدر رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود در عملیات تپه های الله اکبر به بچه های جنگ های نا منظم، خیانت کرد؛ زیرا قرار بود که ارتش ما را پشتیبانی کند، ولی هرچه ما توسط بی سیم می گفتیم که ما منطقه را گرفته ایم باورشان نمی شد و به همین بهانه ما را پشتیبانی نکردند و ما مجبور شدیم که به عقب برگردیم. بعد از مرخصی اول که به جبهه برگشتم، خیلی احساس دلتنگی می کردم یکی از دوستانم به نام شهید سید احمد غفوری بود او از من بزرگتر بود و خیلی او را دوست داشتم، با این که خانواده اش وضع مالی خوبی داشتند، خودش خیلی خاکی و با مرام بود. سیداحمد غمخوار من بود با هم درد دل می کردیم، روزی به من گفت: می دانی من چه طوری به جبهه می آیم ؟ گفتم: نه ، گفت: من وقتی از خانه بیرون می آمدم، به خانواده می گفتم که به جهاد سازندگی می روم و در نامه هایی که می نویسم، نیز می گویم؛ که در آنجا هستم. چون اگر بدانند، اجازه نمی دهند وقتی که به مرخصی می روم، خانواده ام خیلی گرم با من برخورد می کنند و خیلی به من محبت می کنند. این چند روزی که به مرخصی می رفتیم با بچه های دیگر به خانه شهید علیرضا ماهینی یا اسماعیل ماهینی، حاج رضا محمدی یا علی بختیاری می رفتیم و به بچه های مسجد قرآن و توحید سر می زدیم. من خودم مسئول پایگاه مقاومت امام حسین (ع) بودم آن جا را از جعفر پورکبگانی تحویل گرفته بودم مدتی نیز مسئول گروه مقاومت (امام محمد تقی (ع) بودم. چند روز مرخصی را به همین صورت می گذراندیم و دوباره با مینی بوس به جبهه برمی گشتیم که ستاد جنگ های نامنظم قبل از برگشت ما محور بعدی را برای ما مشخص کرده بودند. وقتی از جبهه به مرخصی می آمدیم در همان روز های اول، برای رفتن به جبهه دلمان بی قراری می کرد با توجه به اینکه همه بچه ها باهم به مرخصی می آمدیم در آن زمان به این حالمان اصلاً فکر نکرده بودم، خداوند جذبه ای در خط مقدم ایجاد کرده بود که هرکه به جهاد می آمد اکثرا به این حالت مبتلا می شدند. ما با دو شهید به شهر می آمدیم، ولی با تعداد بیشتری به جبهه بر می گشتیم این هم خودش معجزه ای بود که کسی از شهید شدن نمی ترسید و تازه خون شهید به جامعه نشاط و نترسی تزریق می کرد. اوایل تیرماه سال 1360 بعد از چند روز مرخصی به جبهه برگشتیم، این بار ستاد جنگ های نامنظم برای بچه های گروه بوشهر شهید علیرضا خط منطقه پایین تپه های شحیطیه در نظرگرفته بودند. چند روزی در آنجا مستقر شده بودیم یک تراکتور کوچکی در خط مقدم بود به من تحویل دادند من هم با آن وسایل تدارکاتی برای بچه ها از بنه تدارکاتی تحویل می گرفتم و به خط می رساندم. قرار شد عملیاتی روی هلاویه انجام گیرد. علی رضا تعداد 18 نفر را برای عملیات از ما جدا کرد. از جمله شهید کمان، شهید میر سنجری، شهید احمد جلالی، حاج نجف شاکردرگاه، حاج فرامرزحیدری و رحیم ماهینی بودند. در تاریخ 1360/3/31 بود که خبر شهادت دکتر چمران به ما رسید و ما از این بابت خیلی ناراحت شدیم. در همین حین نیز خبر زخمی شدن علیرضا به ما رسید، مدتی در آنجا بودیم که به علت شهادت مقدم ، مسئول خط طراح کرخه نور، ما را به آن منطقه بردند. این منطقه حدوداً سمت راست سوسنگرد قرار داشت. وقتی به آنجا رسیدیم بچه هاپی ارتش در حال پدافند از آنجا بودند زمین آن منطقه کفی و صاف بود بچه های جهاد سازندگی در حال احداث خاکریز بودند. ما هم شروع به ایجاد سنگر کردیم چند روزی به ماه مبارک رمضان بیشتر باقی نمانده بود، شب تا به صبح نگهبانی می دادیم و روز ها استراحت می کردیم، بچه های اطلاعات نیزروی خاکریز با دوربین منطقه را زیر نظر داشتند. صبح که می شد، چون عراقی ها دید داشتند، آتش توپخانه و خمپاره را به طرف ما مرتب شلیک می کردند به همین دلیل سعی می کردیم از خاکریز ها بالا نرویم؛ زیرا فاصله ما با آن ها کمتر از یک کیلومتر بود. ماه رمضان فرا رسید شهید حسین مقاتلی، سید محمد جعفری و من و دو نفر دیگر که در یک سنگر بودیم، تصمیم گرفتیم که قصد 10 روز کرده و روزه بگیریم به ما می گفتند: نباید روزه بگیرید، چون هر لحظه امکان دارد به شناسایی بروید و روزه شما باطل می شود ؛ ولی ما توکل به خدا کردیم تصمیم گرفتیم که روزه بگیریم وقتی به ما ناهار می دادند آن را برای افطار و شام خود را برای سحر می گذاشتیم. شهید غلامحسین موجی که خیلی شوخ طبع بود سنگر اجتماعی ما با آن ها و شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی نزدیک هم بود. غلامحسین هر موقع نگهبان می شد و خمپاره ای نزدیکی های سنگر آن ها به زمین می خورد شروع می کرد به فریاد زدن که سرم ترکش خورد و به پایین می آمد و، چون شب بود و کسی او را به خوبی نمی دید همه با ناراحتی دور او جمع می شدند، ولی او بعد از چند دقیقه بلند می شد و می گفت: شوخی کردم تا این که شب ششم یا هفتم ماه مبارک رمضان بود که صدای فریاد غلام حسین بلند شد که می گفت: مجروح شده ام گفتیم: او شوخی می کند و این چندمین باری است که چنین چیز می گوید ؛ ولی بعد از نیم ساعت دیدیم که آمبولانس آمد و او را به بهداری برد. شهید علیرضا و اسماعیل ماهینی و من و اسماعیل کمان و سید محمد جعفری و محمود باشی و علی بختیاری آنجا بودیم که او را به بیمارستان منتقل کردند. عصر روز دهم ماه رمضان بود شهید علیرضا گفت: من می خواهم به اهواز بروم شما نمی آیید ، چون 10 روز، روزه ی ما تمام شده بود به همراه او رفتیم و گفتیم: سری هم به غلام حسین بزنیم به بیمارستان هتل نادری رسیدیم، ما رو به روی درب بیمارستان ایستادیم و شهید علی رضا به همراه اسماعیل ماهینی به داخل رفتند، وقتی که برگشتند، خیلی ناراحت بودند گفتند: غلامحسین خیلی حالش بد است و نمی گذارند کسی به ملاقاتش برود به مدرسه شهید جلالی رفتیم و شب را همان جا ماندیم. روز بعد نزدیکی های غروب بود که زنگ زدند و گفتند: غلامحسین شهید شده است ، شهید علیرضا از من پرسید: آیا می توانی رانندگی کنی ؟ من با این که گواهینامه نداشتم؛ ولی می توانستم رانندگی کنم گفتم: بله می توانم کمک راننده باشم . به بیمارستان رفتیم و یک وانت بار به ما دادند و گفتند: شهید غلامحسین را پشت آن بگذارند و یخ و پتو دورش بپیچید و تا صبح او را به بوشهر برسانید ، ساعت 9 شب بود که حرکت کردیم نزدیکی های دیلم که رسیدیم راننده خیلی خسته شده بود من به او پیشنهاد کردم تا کمکش کنم تا ساعت 8 صبح رانندگی کردم، شهید را به بیمارستان فاطمه زهرا (س) بوشهر تحویل دادیم و خانواده اش نیز به بیمارستان آمده بودند، غلامحسین را تشییع کردند من و راننده به خانه خودمان رفتیم و 2-3 ساعتی استراحت کردیم و دوباره به اهواز برگشتیم. یک روز با شهید اسماعیل کمان و شهید ناصرمیرسنجری و یکی دو تا از بچه ها در حال درست کردن سرویس بهداشتی بودیم در همین حال شهید چمران آمد و در نزدیکی ما ایستاد و پرسید چه کار می کنید ؟ به او گفتیم: در حال سنگر ساختن هستیم لبخندی زد و رفت. ادامه دارد... انتهای پیام / ...
مردم ارتش را برای عملکردش تحسین می کنند
قهرمان جنگ چه ایثارگری ها کرده است. یکی از همین جماعت جانباز پر افتخار ارتشی که از همان روزهای نخست در خوزستان جنگیده و از همرزمان شهید نامجوی(دانشجویان دانشکده افسری) در جنگ بوده طنز تلخی از این وضعیت بیان می کند که گویا از دید این عزیزان رسانه ای 48 هزار شهید ارتش در تصادف اتوبوس و سوانح جاده ای به شهادت رسیده اند. آیا باید نقد ظالمانه را هم در شیوه های نقد دفاع مقدس طبقه بندی کنیم؟ ...
ردپای عشق خدا از کالیفرنیا تا دهلاویه
مهندسی فعال برای ستاد جنگ های نامنظم با رفتنش بهار به پایان رسید... چمران در تاریخ 31 خرداد 1360 که برای سرکشی، معرفی و توجیه فرمانده جدید محور به منطقه جنگی دهلاویه رفته بود، در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره 60 دشمن از ناحیه پشت سر زخمی شد. کمک های اوّلیه بر روی او در بیمارستان سوسنگرد انجام گرفت و آمبولانس به اهواز شتافت ولی پیکر بی جان او به اهواز رسید. و در همان ...