سایر خبرها
زن خیانتکار: همسرم با یکی از بستگانم ارتباط عاشقانه داشت
را دوست نداشتم و نمی توانستم او را شوهر خودم بدانم. از سوی دیگر، جرئت نمی کردم در آن سن و سال مقابل پدرم بایستم و بگویم پسرعمه ام را دوست ندارم! با طی آداب و رسوم محلی، روزی پای سفره عقد نشستم و با سعید ازدواج کردم، اما دو سال بعد از آغاز زندگی مشترک، همسرم نیز به مواد مخدر سنتی اعتیاد شدیدی پیدا کرد و مصرف تفریحی را کنار گذاشت. زندگی ما در حالی ادامه یافت که عشق واقعی بین ...
نامزدم در شب عقد،کیفم را زد که پول موادش را بدهد
همسرم افتاد احساس کردم پدرم مرا به مبلغی فروخته است چرا که قیافه ظاهری همسرم داد می زد که او آلودگی شدیدی به مواد مخدر دارد و به همین دلیل بدون رضایت من و با این برنامه ریزی ناگهانی ، مرا سر سفره عقد نشاندند. وقتی همان شب اول مراسم عقدکنان، همسرم پول موادش را از داخل کیف من دزدید، تازه فهمیدم که از چاله به چاه افتاده ام همه خانواده همسرم قاچاق فروش هستند و به تازگی نیز برادر، شوهرخاله و پسرخاله اش به اتهام خرید و فروش مواد مخدر دستگیر شده اند. ...
نامزدم با همه شماره هایی که به آنها زنگ زده ام تماس می گیرد تا یقین کند با دختر دیگری رابطه ندارم
تحصیل بدهم. با وجود این هیچ گاه به ازدواج فکر نمی کردم در واقع قصد داشتم بعد از اتمام تحصیلات و پایان خدمت سربازی، ابتدا شغل مناسبی پیدا کنم و بعد عاقلانه برای ازدواجم تصمیم بگیرم. اما فقط به خاطر یک لجبازی احمقانه سرنوشتم به گونه ای دیگر رقم خورد. پسر جوان آهی کشید و ادامه داد: من و پدرم اختلاف سلیقه زیادی با یکدیگر داشتیم و بر سر موضوعات بی اهمیت به مشاجره لفظی می پرداختیم. آن روز هم ...
عشقی که در آسایشگاه روانی،زن و مرد را به هم رساند،با قتل تمام شد/زن 4بار و مرد2 بار ازدواج کرده بودند
بهار شدم و دل به او بستم. آنقدر که به خاطرش از همسرم جدا شدم. مگر همسر اولت مشکلی داشت؟ اصلاً، عاشقانه مرا دوست داشت و زمانی هم که دید من مریض هستم مرا به آسایشگاه برد تا بهبود یابم. اما عشق به بهار باعث شد تا دیگر او را نخواهم و طلاقش دهم. وقتی از آسایشگاه ترخیص شدیم ارتباطمان ادامه داشت تا اینکه تصمیم گرفتم همسرم را طلاق دهم و با بهار ازدواج کنم. همسرت هم موافقت کرد؟ چاره ...
معصومه روز عروسی اش پیر شد / در مشهد رخ داد
...> زن 47 ساله به نام معصومه که با چهره ای نگران و هراسان وارد کلانتری شده بود، با بیان این که همسرم مرا از خانه بیرون کرده است تا پرونده شکایت از او را مختومه کنم، درباره سرگذشت خودش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد افزود: تا کلاس چهارم ابتدایی درس خواندم و بعد از آن مشغول خانه داری شدم. پدر و مادرم اوضاع مالی خوبی نداشتند و با قالی بافی روزگار می گذراندند. آن زمان در یکی از ...
من بچه دار نمی شدم اما زنم باردار شد!
روشن می کرد. بعد از گذشت مدتی همسرم خبرداد که باردار شده است، با شنیدن این خبر اشک شوق می ریختم و خداوند را شکر می کردم. شب و روز تلاش می کردم تا همسرم کمبودی در زندگی اش احساس نکند. اما بعد از به دنیا آمدن پسرم تامین هزینه های زندگی و اجاره خانه خیلی برایم مشکل شده بود به همین خاطر تصمیم گرفتم طبقه دوم خانه پدرم را بسازم تا دیگر اجاره خانه ندهم و وضعیت مالی ام کمی بهتر شود. با سختی و ...
ماجرای یک طلاق توافقی/نه مرد موافق طلاق است،نه زن!/همسرم وسواس دارد و حاضرنیست به من دست بزند
بیاید با خودش گفته بود؛ حالا که در یک اداره کار می کنم، حالا که از مرز 30 سالگی گذشته ام، حالا که کسی پیدا شده که شرایطم را درک می کند، چرا ازدواج نکنم؟ حتی با خودش قرار گذاشته بعد از مستقل شدن به عنوان آخرین فرزند، پدر و مادرش را تنها نگذارد. مهتاب هم راضی شده بود که در خانه پدرشوهر زندگی مشترک را شروع کنند. جشن مفصلی برگزار شد و عروس و داماد به آشیانه خود قدم گذاشتند. تا سه سال اول به جز همان ...
ناک اوت بوکسور قاتل در مراسم ختم
.... حتی در عشقم شکست خوردم. چرا در عشق؟ در اینستاگرام با دختری آشنا شده و قصد ازدواج با او را داشتم. به دروغ به او گفتم که پولدارم و با خودروهای مدل بالای اجاره ای به محل قرار با او می رفتم. وقتی فهمید دروغ گفته ام مرا ترک کرد. از شب قتل بگو. شکست عشقی ام حالم را بد کرده بود، 120 هزار تومان به مردی دادم و قرص اکس و لیکوئید گرفتم و خوردم و بعد رفتم خانه ...
بروم کلانتری بگویم زنم مرا می زند؟/نمی گویند تو با 100کیلو وزن چطور از زن 60کیلویی کتک می خوری؟
کامران از این بی احترامی ها و حتی دست بزن همسرش دل پری دارد و ادامه می دهد: از آن روز به بعد بر سر هر مسئله ای که اختلاف داریم، زنم با من درگیر می شود و اگر به قول خودش حرف هایم قانع کننده نباشد، من را به باد کتک می گیرد. در ضمن جلوی دختر کوچکم هم دیگر آبرویی برایم نمانده است، از بس همسرم با من بدرفتاری می کند. حتی یک بار وقتی سر دخترم داد کشیدم که چرا تکالیفش را انجام نداده با عجله به ...
صحنه سازی برای قتل عمه/ از پدربزرگ و عمویم کینه داشتم!
بود که حتی قرص اکس مصرف کردم. شب قبل از جنایت به خانه عمه ام آمدم. فردای آن روز شروع کردم به بد و بیراه گفتن به عمو و پدربزرگم. اگر پدربزرگم حق پدرم را داده بود الان من نباید به خاطر بی پولی از سوی دختر مورد علاقه ام طرد می شدم و در زندگی شکست نمی خوردم. عمه ام وقتی دید من دارم به پدر و برادرش ناسزا می گویم عصبانی شد و یک سیلی به صورت من زد. من که خودم حالت عادی نداشتم از این کار عمه ام ...
جزئیات طلاق مخفیانه شاخ های اینستاگرام
بعد از ازدواجمان یعنی پنج سال قبل همسرم پیج اینستاگرام باز کرد.او هزینه زیادی صرف می کرد که عکس های جذاب بگیرد و ظرف و وسایل گران قیمت برای خانه می خرید. راستش اوایل من هم از این که می دیدم هر روز دنبال کننده های مان بالا می رود خوشحال بودم و برایم جذاب بود، اما کار به جایی رسید که زندگی ما تبدیل به یک نمایش شده بود. حتی گاهی با هم جر و بحث می کردیم و قهر بودیم اما ملیکا برای این که بتواند پست ...
کارتن خوابی بعد از جنایت توهمی
ادامه داد: بعد از قتل با همسرم تماس گرفتم و ماجرای قتل را برایش تعریف کردم. می دانستم پلیس خیلی زود مرا شناسایی می کند به همین خاطر به تهران فرار کردم و کارتن خواب شدم. سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز با اشاره به تحویل متهم به مراجع قضایی خاطزنشان کرد: استفاده از مواد روانگردان تبعات زیادی دارد، چراکه فرد هنگام استفاده از آن دچار توهم شدید شده و دست به اقدامات غیرقابل جبران می زند. منبع: روزنامه جام جم انتهای پیام/ ...
محاکمه عامل تعرض به پسربچه ها در کانال آب
و اگر سراغ مصرف شیشه و مرفین نمی رفت کارش به اینجا کشیده نمی شد. پسر 13 ساله ای که به همراه پدرش برای طرح شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرده بود، به کارآگاهان گفته است: پس از تعطیلی مدرسه در حال بازگشت به خانه بودم که در نبش کوچه ، مرد جوانی جلوی مرا گرفت و گفت که برای مادربزرگش گل و گلدان خریداری کرده و به این بهانه از من خواهش کرد تا برای تحویل آنها به وی کمک کنم. با ...
معضل اعتیاد جوامع بشری را در چنگال مرگ آور خود گرفتار کرده است
به گزارش روابط عمومی اداره کل بهزیستی استان کردستان قربانعلی رسولی رئیس اداره بهزیستی شهرستان دهگلان ،اعتیاد را یک بیماری اجتماعی دانست که عوارض جسمی و روانی دارد و تا زمانی که به علل گرایش بیمار توجه نشود، درمان جسمی و روانی فقط برای مدتی نتیجه بخش خواهد بود و فرد معتاد دوباره گرفتار مواد اعتیاد آور می گردد. وی با بیان اینکه اعتیاد به مواد مخدر یکی از مهمترین مشکلات اجتماعی، اقتصادی و ...
دختر تهرانی خواستگارش را دزدید
را فراموش و بدون او زندگی کنم تا اینکه تصمیم گرفتم خودم سراغ خانواده میترا بروم و با آن ها صحبت کنم. به میترا گفتم می خواهم با تو ازدواج کنم و موضوع مادرم را هم خودم حل می کنم، اما قبول نکرد و بعد هم گفت با کسی نامزد کرده است. او راست می گفت؛ من دیدم مردی جوان به نام سینا در خانه شان نشسته است. برادر میترا هم در خانه بود. من از میترا گله مند شدم، اما در نهایت کاری از دستم برنمی آمد و به خانه برگشتم ...
محاکمه عامل تعرض به پسربچه ها در کانال آب
به اینجا کشیده نمی شد. پسر 13 ساله ای که به همراه پدرش برای طرح شکایت به اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مراجعه کرده بود، به کارآگاهان گفته است: پس از تعطیلی مدرسه در حال بازگشت به خانه بودم که در نبش کوچه ، مرد جوانی جلوی مرا گرفت و گفت که برای مادربزرگش گل و گلدان خریداری کرده و به این بهانه از من خواهش کرد تا برای تحویل آنها به وی کمک کنم. با این مرد جوان به راه افتادم و از طریق پل ...
قصه صادق؛ از ساخت وساز تا گرفتاری در بلای خانمان سوز و حالا فرشته نجات معتادان
برادر نیز همگی به اعتیاد گرفتار اعتیاد شدیم. وی ادامه می دهد: بعد از اینکه پدرم اعتیاد را کنار گذاشت من و سایر برادارنم نیز شروع به ترک کردیم و خوشبختانه همه آن ها هم اکنون پاک هستند. سعادتی که در اوایل دوران اعتیاد خود معتاد به مصرف مواد مخدر سنتی بوده است در اواخر این دوران به مصرف ماده مخدر صنعتی شیشه روی می آورد، به عقیده او اعتیاد میوه فقر و بیکاری است، به همین علت در اثر ...
5000 سکه مهریه ام حلال، جانم آزاد/ با شوهر دهن لق یک روز دیگر هم زندگی نمی کنم، همین 10 ماه بس است
مخالفت های خانواده هایمان خیلی زود سر سفره عقد نشستیم و جشن عروسی مان را برگزار کردیم. به طوری که در عرض پنج ماه زندگی مشترکمان آغاز شد ولی درست بعد از ازدواج بود که کم کم عیب و ایرادهای امیر برایم آشکار شد و متوجه شدم که او یک اخلاق خیلی بد دارد. آن هم این است که نمی تواند رازدار باشد و حرفی را پیش خودش نگه دارد. اخلاقی که من بشدت از آن متنفرم و همیشه از این افراد دوری می کردم، ولی شوهرم این رفتار ...
هشت درصد خانوارهای بهزیستی دهلران بدسرپرست هستند
: کارشناسان در حوزه 123، تیم های سیار و مداخله در بحران در زمینه بحران های فردی، خانوادگی و اجتماعی در مواردی مانند خودکشی، طلاق، همسر آزاری، کودک آزاری، اختلافات خانوادگی به ارائه خدمات مشاوره ای و حمایتی در شهرستان مشغول فعالیت هستند. غلامی به فعالیت چندین مراکز مشاوره روانشناختی در سطح شهرستان اشاره کرد و افزود: این مراکز نیز در زمینه های مشاوره فردی شامل اختلالات روانی، پرخاشگری ...
اعترافات جالب توجه همسر معاون معدوم ابوبکر البغدادی: شوهرم خطبه عقد دخترم را برای یک داعشی خواند
.... وی افزود: پیگرد همسرم از سوی نیروهای آمریکایی و عراقی سبب شد که بار دیگر به سوریه برود و از ما بخواهد که به بخش الخالدیه برگردیم و از آن زمان تا سال 2013 میلادی وی را ندیدیم تا اینکه از من خواست تا با فرزندانمان یک بار دیگر در سوریه به وی ملحق شویم. منی جاسم محمد الخلیفاوی گفت: به محض رسیدن به خاک سوریه، عازم شهر حلب و به طور مشخص محله الباب شدیم. برای ما خانه ای در آنجا ...
نکات حقوقی کاربردی (53) ازدواج و طلاق
مندی از تمامی حقوق قانونی که باعث زندگی خوب و راحت تری برای شهروندان خواهد شد. نکات حقوقی کاربردی (53) ازدواج و طلاق مهدی حقدوست کارشناس ارشد رشته حقوق بین الملل و مدرس دانشگاه نکته -1 حضانت و نگهداری طفل مطابق با مواد 1168 تا 1171 قانون مدنی و ماده 43 قانون حمایت خانواده 1391: -1 نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف پدر و مادر می باشد. -2 ...
حفظ حجاب از خون شهید هم کوبنده تر است
.... و چند جمله ای به همسر و فرزندانم: همسرم! می دانم در طول چند سال زندگی که با هم داشتیم، همسر خوبی برای تو نبودم، من از خداوند می خواهم که به شما اجر و صبر جزیل عطا کند. اگر خدا گناهان بنده حقیر را بخشید و مرا شفیع قرار داد، شفاعت شما را در روز قیامت خواهم کرد. همچنان از همسرم می خواهم فرزندان عزیزم رقیه و علی اکبر را به مسائل اسلامی کاملاً آشنا کند، به آنها بگویید که بابای ...
کارآفرینی زنمو برای زنان اشترمل/ 78 نفر را پای کار آورد...
همسرم کار پرورش زنبور را با خرید دو کندوی قدیمی بومی از روستای احمدآباد در سال 60 شروع کردیم پس مدتی هر دو به شدت به زنبورداری علاقه مند شدیم که به مرور زمان تعداد کندوها برایی تولید عسل به 50 کندو رسید. چند بار در زنبورداری شکست خوردیم بار اول یعنی سال 82 به خاطر بی توجهی کارگر نسبت به باز بودن درب کندوها و انجام سم پاشی حدود 280 تا 300 کندوی زنبور را با 40 میلیون تومان خسارت از دست دادیم ...
پزشکی همه عشق من است 23 تیر 1399 ساعت: 19:4
در خاطر من مانده است. به طورکلی رفتار آدم های بزرگ در شخصیت و تصمیم گیری بچه ها بی تاثیر نخواهد بود که جهت گیری من به رشته پزشکی نیز متاثر از همین رفتارها بود. سپید: دوست داشتید کدام در رشته درس بخوانید؟ آن زمان کنکور رشته های ریاضی و انسانی و تجربی باهم برگزار می شد که من در سال 1357 در رشته پزشکی و در دانشگاه ارومیه قبول شدم. در انتخاب دانشگاه اول تبریز را زده بودم و بعد ارومیه که در ارومیه ...
میلاد با وعده دروغ ازدواج معتادم کرد تا از من راحت سوءاستفاده کند
کنار خانه مان با میلاد آشنا شدم. او خودش را موزیسین و هنرمند معرفی کرد. وقتی با او وارد رابطه شدم انگار تکیه گاهی در زندگی ام پیدا کردم، او به من عشق می داد و امید به زندگی! آن قدر به من محبت می کرد که تصور کردم خوشبخت ترین دختر روی زمین هستم. بعد از مدتی به من پیشنهاد ازدواج داد اما گفت باید کمی صبر کنیم تا خانواده اش از تهران به مشهد بیایند اما این صبر پایانی نداشت. او به من پیشنهاد ...
راز خانه مجردی مرد کرجی فاش شد / کیان به زنم نظر داشت!
و من هم گاهی به خانه او می رفتم و با همدیگر مواد مخدر مصرف می کردیم، روز حادثه مقدار زیادی مواد روانگردان شیشه تهیه کردم و برای استعمال آن به منزل مقتول رفتم بعد از مصرف مواد دچار توهم شدم و فکر کردم او به همسرم سوء نیت دارد ناگهان حالم بد شد و با سیم برق او را خفه کردم بعد هم دست و پایش را بستم، چون از جسدش ترسیدم فکر می کردم روحش در تعقیب من است به همین خاطر بلافاصله فرار کردم. رئیس ...
'مونیکا' تازه مسلمان اروپایی که شفای بیماری خود را در قرآن یافت
زا بود، اما احساس آرامش را به من داد. "این به چالش کشیدن در حالی است که شما توسط خانواده از ادیان مختلف احاطه شده اید". من و همسرم 5 سال است که ازدواج کرده ایم ، یک فرزند سه ساله داریم و یک نفر دیگر در راه است. امیدواریم فرزندانمان را به عنوان مسلمانان صالح پرورش دهیم. مردم برای انطباق با شرایط جدید ما به زمان نیاز داشتند و بعد از مدتی دیدند که من برای بهتر شدن تغییر کرده ام و روش های ...
افتخارم تربیت بیش از 200 ارتوپد است 22 تیر 1399 ساعت: 17:4
. یادم می آید که مادر دستم را می گرفت و می گفت؛ تو باید حتماً جراح شوی یا جراح قلب یا متخصص قلب. سپید: چرا به این رشته اصرار داشتند؟ چون خودشان ناراحتی قلبی داشتند و در سن خیلی کم از دنیا رفتند. سپید: این اصرار فقط مخصوص شما بود یا شامل برادرهای دیگر هم می شد؟ بیشتر من، چون روی من خیلی حساس بود. بعد از فوت مادرم پدرم انتقالی گرفتند و یک خواهر و برادرم عملاً مستقل بودند و بیرون از خانه مشغول به کار ...
محاکمه خوک!
مواد مخدر هم تجربه ای اشتباه بود اما مرتکب شدم: یک طرف مرگ است و یک طرف مسأله ای غیرمتعارف که به هیچ چیز اهمیت نمی دهی. به جز اینکه آخرش می فهمی افرادی که با آنها ملاقات می کنی چندان جالب نیستند، دوستانت واقعاً این طور نیستند، یا فقط چون تو هم این طوری هستی و همان موادی را با آنها به اشتراک می گذاری که می کشند، کنار تو هستند. در آینده قصد دارید چه کار کنید؟ اگر بتوانم بنویسم، می نویسم ...