وصلت جوان ایرانی و ژاپنی در مسجدی باقی مانده از جنگ جهانی دوم
سایر منابع:
سایر خبرها
سختی تحصیل دانش آموزان دزفولی زیر موشک باران/ تقلای خاص صدام برای شکستن مقاومت مردم دزفول
. برادرم با خانواده همسرش در جایی نزدیکی دزفول برای مردم جنگ زده کانکس می زدند، آن شب برادرم و همسرش برای استحمام به منزل ما آمدند و وقت رفتن به مادرم اصرار کردند که او هم همراه آن ها برود. اصرارشان خیلی زیاد بود من و دیگر برادرانم با برادر بزرگترم رفتیم. اما پدرم نیامد. به خاطر تنگی جا من و مادرم به خانه برگشتیم. مادرم با خواهرم تماس گرفت و در حال صحبت بود که صدا قطع شد. از آن طرف من که ...
مشکلات تابعیت گرفتن فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی
به تو مدرکی تعلق نمی گیرد! اما من درست رأس تاریخ مقرر مراجعه کرده بودم و کارهایم رأس تاریخ تمام شده بود؛ اما، چون ثبت ازدواج مادر و پدرم طول کشیده بود، نتوانستم شناسنامه بگیرم. آن زمان خیلی گریه کردم. به من گفتند برو، هر سال چشم انتظار قانونی باش تا بتوانی مسئله ات را حل کنی. بعد از این همه سال انتظار این لایحه تصویب شد؛ اما بعد از تصویب، سال گذشته وزارت خارجه دوباره پرونده های قدیمی را به جریان ...
نحوه کنار آمدن دختر تازه مسلمان ژاپنی با حجاب اسلامی
و حتما دریا هم طوفانی بود. آن روز، بی هیچ کلامی دلم گرفته بود، اما به روی خودم نمی آوردم و با سلمان مشغول بودم. آقا به همه اعضای خانواده ام روز و ساعت سفر و نشانی بندرگاه را گفته بود و چشم انتظار بودم. مادر و خواهرانم و دو نفر از همکلاسی های دوران دبیرستانم برای بدرقه تا بندرگاه آمدند. خبری از پدر و برادرم نبود. بغضی گلویم را می فشرد، ولی نخواستم این اندوه درونی در صورتم هویدا شود و ...
آرزوی شهید حمید حسین زاده برای نحوه شهادتش/ رضایت نامه ای که برات شهادت شد
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، پری سیما حسین زاده خواهر شهید مدافع حرم حمید حسین زاده از شهدای فاطمیون با بیان نکات و خاطراتی از زندگی برادر خود اظهار داشت: برادرم بیست و یکمین روز از تیر ماه سال 1369 به دنیا آمد که مصادف با روز عید قربان بود. سه خواهر و دو برادر هستیم، خانواده ای مذهبی داریم و چیزی که از پدر به یاد دارم این است که همیشه به مسجد می رفت حتی برای نماز صبح. گاهی که ازخواب ...
راز مبهم شلیک به دوست
مرد جوان که از 7 سال قبل به اتهام قتل دوستش در زندان بود سرانجام با رضایت اولیای دم از جنبه عمومی جرم محاکمه شد. به گزارش ایران، این حادثه در خانه مجردی پسری جوان به نام مسعود رخ داد. وی که دور از خانواده اش در یک خانه تنها زندگی می کرد بیشتر اوقات میهمانی می داد و دوستانش را دور خود جمع می کرد، تا اینکه یک شب جسد وی در حالی که با شلیک گلوله به قتل رسیده بود در راهروی خانه اش پیدا شد ...
برگی از دفتر زندگی شهیدان عطارزاده/ معنای متفاوتی که مادر شهدا از ضعف ایمان کرد
. وی گفت: روزی مشغول پخت نان بودم که حاج قاسم آمد؛ گفتم برای ظهر کشک کدوبادمجان داریم. حاج قاسم نشست و کدوها را پوست گرفت و گذاشت که بپزد و بعد با گوشت کوب چوبی آنها را عمل آورد و گفت کشک هم می سایم؛ خلاصه به اتفاق ناهاری خوردیم و رفت. مادر شهیدان عطارزاده در ادامه خاطرات خود با بیان اینکه در مقطعی از جبهه پسرانم 6 ماه مفقود بودند؛ اظهار داشت: روزی دو پسرم از جبهه برگشتند در ...
مهر تأیید بر آزادی مرد اعدامی
...، ببین زنده است یا نه. من هم خودم را به محل حادثه رساندم و مأموران اورژانس را دیدم که در حال گذاشتن جسد داخل آمبولانس بودند. به سراغ هوشنگ رفتم و او را به خانه خواهرش رساندم، بعد از آن دوباره هوشنگ به سراغم آمد و چاقویی را که با آن قتل را مرتکب شده بود داخل شمشاد های پشت بیمارستان انداختیم. از آن به بعد دیگر از هوشنگ خبر ندارم. عذاب وجدان متهم در ادامه بررسی ها مشخص شد که ...
اگر توان مالی داشتم خانه بهار را موزه می کردم
اموال ما نیست و مادرم سال ها پیش آن را فروخته، اما اگر صاحبان این ملک، به پدرم و فرهنگ ایران علاقه داشته باشند، باید آن را تعمیر و به موزه تبدیل کنند. اگر توان مالی من اجازه می داد حتما برای بازپس گیری و خریداری این ملک اقدام می کردم. وی توضیح داد: البته این خانه را مادر من (همسر ملک الشعرا) در زمان ابتلای بهار به بیماری سل، به دلیل مشکلات مالی در بخشی از باغ بزرگی که به ایشان تعلق داشت ...
سیر تا پیاز زندگینامه حسین یاری بازیگر محبوب سینما + تصاویر
... تحصیلات آقای یاری دارای مدرک تحصیلی دیپلم است. ازدواج حسین یاری سال هاست ازدواج کرده و متاهل است. صحبت های همسر حسین یاری : آن زمان که من با ایشان ازدواج کردم فقط 17 سال داشتم. من خیلی با حرفه بازیگری و مشکلاتش آشنا نبودم، بازیگر بودنشان برایم جدی نبود و او را به چشم یک کارمند می دیدم ،او از مشکلات کاری همسرش می گوید که نبودنش آزار ...
ترامپ: پدرم با اعتمادترین فردی است که تا الان می شناسم / مادر بسیار مهربان و معصومی دارم
پدر و مادرم صورت گرفته ناراحتم تا خودم، من یک مادر بسیار مهربان و معصومی دارم. ترامپ افزود: پدر من با اعتمادترین فردی بود که تا الان می شناسم، وی مرد بسیار خوبی بود. کتاب افشاگرانه مری ترامپ علیه عموی خود ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در نخستین روز های انتشارش حدود یک میلیون نسخه به فروش رفت که یک رکورد به شمار می آید. این کتاب با عنوان بسیار زیاد و ناکافی؛ چگونه ...
سیرتا پیاز زندگینامه مارال فرجاد + تصاویر
.... بلد هستم اما به خودم می گویم وقتی یک بازیگر کارهای به آن سختی را انجام میدهد خب غذا پختن برایش کاری ندارد. اما تنبلی ام می آید. البته اگر غذا درست کنم همه ی میگویند شاهکار است. اینجوری نیستم که بگویم خیلی زن خانه داری هستم، خانه داری نمیکنم، اتفاقا خیلی هم شلخته ام. تنبلی ام بر میگردد به این که چون دائم سر کار هستم و خانه نیستم، بعد از یک مدت همه ی چیز یادم میرود. پس ترجیح میدهم غذا ...
ترامپ: آنچه خیلی درباره کتاب مری ترامپ آزارم می دهد، حمله او به پدرم است
چنین چیزهایی راجع به او گفته، اینکه او روانی بوده، آیا کسی که فرد ترامپ را می شناسد به او لقب بیمار روانی می دهد؟ برادرزاده ترامپ در کتاب تازه منتشر شده "بیش از اندازه و همیشه ناکافی: چطور خانواده من خطرناک ترین مرد جهان را خلق کردند"، که روز سه شنبه به محض انتشار یک میلیون نسخه از آن فروش رفت، ادعا کرد پدر ترامپ یک "روانی بیش فعال" بوده که "جو تفرقه" را بین فرزندانش پراکنده و ترامپ نیز این درس را از او فرا گرفته است. انتهای پیام ...
گذری بر زندگینامه شهید خبرنگار استان قزوین/ محمدحسن از سنگر فرهنگی تا سنگر حق علیه باطل
یکی از محلات جنوب شهر قزوین و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش حسین، کارمند اداره فرهنگ و هنر و مادرش هم زهرا خانم یک بانوی خانه دار بود. تا پایان سطح اول در حوزه علمیه درس خواند و در کنار تحصیل حوزوی در سپاه و بسیج هم عضویت فعال داشتم. در سال 1362 ازدواج کردم و صاحب یک پسر به نام محمد محسن شدم که البته بعد از شهادتش به دنیا آمد. بعد از حضور در جبهه های حق علیه باطل در هفتم اسفند ...
گفت وگو با پسر شهید عباس دوران/ ادعای ژن خوب بی حرمتی به شهداست
! قبول کنیم که دوران غریبی است... عاقبت راضی می شود درباره پدر شهیدش و مادری که پسرش را بزرگ کرده و سال ها زیر سایه نام شهید عباس دوران روزگار گذرانده، صحبت کند. به نام مادر می گوید: سال 61 که پدرم شهید شد، مادرم 21 ساله بود و من هشت ماهه. تصور کنید، خانم جوانی که با هزار عشق و علاقه با مرد دلخواهش ازدواج کرده در 21 سالگی همسرش را از دست بدهد و 38 سال تنها و با مشکلات زیاد زندگی را از ...
دو بار قصاص برای قاتل زوج همسایه
...: مرد جوانی که متهم است به خاطر چوب های خشک مقابل در خانه اش با زن و شوهری درگیر شده و آنها را به قتل رسانده است، از سوی دادگاه کیفری استان تهران به دو بار قصاص محکوم شد. روزنامه شرق نوشت: این مرد جوان سه سال قبل در درگیری ای که با زوج همسایه داشت، با واردآوردن ضربات چاقو بر بدن این زوج آنها را به قتل رساند. متهم بلافاصله بعد از قتل خود را تسلیم مأموران کرد و گفت به دلیل ...
2 بار قصاص برای قاتل زوج همسایه
درخواست مجازات قصاص دارم. متهم ضمن اینکه به جرم خود اعتراف کرده و آن را پذیرفته بود، گفت: درگیری من با زن و مرد همسایه به 5 سال قبل مربوط می شد. نمی دانم چرا با من مشکل داشتند حتی چندبار از من شکایت کرده بودند. آخرین بار مشغول جمع آوری شاخه های هرس شده درختان از مقابل خانه ام بودم که زن همسایه فکر کرد من می خواهم شاخه ها را مقابل خانه او بریزم به همین خاطر شروع به داد و فریاد کرد و به من ...
پنهان کاری در یک جنایت خانوادگی
خانه صدای درگیری و دعوا می شنیدند و شب حادثه نیز صدای درگیری مقتول و ساکنان خانه به گوش رسیده است. طبق اظهارات ساکنان خانه، پرهام ساعت 12 شب خونین و زخمی به خانه آمده بود. اما دوربین های مداربسته، واقعیت دیگری را نشان می داد. دوربین ها تصویر پرهام را گرفته بودند که اوایل شب، سالم و سرحال وارد کوچه شده و به خانه اش رفته بود. سرنخ بعدی خودروی مقتول بود، درحالی که خانواده مدعی ...
لو رفتن قتل خانوادگی با تیزهوشی بازپرس جنایی/ برادر مقتول قاتل بود
ما او را لو داده بودیم که به زندان افتاد. پژمان گفت: آن شب سر همین مسأله با پدرم درگیر شد، ترسیده بودم. آنقدر عصبانی بود که می ترسیدم بلایی سر پدرم بیاورد. چاقوی ضامن دار پرهام روی میز آشپزخانه بود. یک دفعه آن را برداشتم و به سمتش پرتاب کردم. نمی خواستم به گردن او بزنم، فقط چاقو را پرتاب کردم تا بترسد. اما چاقو به گردنش خورد و ناگهان خون همه جا را گرفت. او را به بیمارستان رساندیم اما ...
دنیای شیرین یاسمین
سال ها کسب کرده به تنهایی توی این قاب نمی گنجد و داستان او به کمک داستان زندگی اطرافیانش کامل می شود. خواهر بزرگ تر او، نازنین که حالا در رشته شطرنج مشغول تمرین است. هاجر خانم مادر بچه ها که تنها چند سال پیش رشته رزمی را رها کرده است و حتی مادربزرگ مهربان این خانه، حالا هر کدام گوشه ای از داستان زندگی یاسمین هستند. آن ها یک روز صبح من را به خانه کوچکشان که جایی است بین کوچه پس کوچه های ...
گفتگو با زهرا بهرامی، بازیگر افغانستانی فیلم باران مجید مجیدی
پدرم برای معاینه چشم به مشهد رفتم. همان روز از بلندگوی مسجد خانواده ما را صدا کرده بودند، مادر من به دفتر می رود و نشانی خانه خاله ام را در مشهد به آن ها می دهد. در خانه خاله ام نشسته بودم که زنگ در زده شد و وقتی در را باز کردم، دیدم آقای مجیدی پشت در است. همان روز من را به دکتر چشم بردند، برایم عینک گرفتند و 2 روز بعد من و پدرم را با هواپیما به تهران بردند. تا قبل از اینکه به فرودگاه برویم، نمی ...
میراث قادری
به خط مقدم منطقه پسر در ادامه حرف مادر تعریف می کند: در مراسم افتتاحیه آیت ا... طبسی، حاج جواد پناهی و چند تن از قاریان بزرگ بین المللی حضور داشتند. یکی از مساجد محور و بزرگ منطقه به حساب می آمد که مراسم قرآن خوانی با حضور قاریان بزرگ بین المللی در آن انجام می شد. البته مسجد امام حسن مجتبی (ع) هم به همان شکل نماند. بعد از سرنگونی رژیم شاهنشاهی، پدرم ادامه بنای مسجد نیمه ساز را بعد از سال ها ...
فیلم لورفته از دلتنگی محسن افشانی برای سویل + فیلم دیده نشده
خیابانی همسر محسن افشانی با حضور در دادسرای فرهنگ و رسانه از این بازیگر پرحاشیه است سویل خیابانی همسر محسن افشانی صبح امروز به شعبه 16 دادسرای فرهنگ و رسانه مراجعه کرد و از محسن افشانی شکایت کرد. سویل خیابانی در خصوص شکایتش از محسن افشانی گفت: از محسن افشانی به خاطر ضرب و جرح، تصرف عدوانی شکایت کردم. برای برداشتن وسایل شخصی ام به خانه ام رفته بودم که محسن افشانی مادر، کارگرمان ...
اگر دوباره به دنیا بیایم باز هم پزشک می شوم 29 تیر 1399 ساعت: 13:4
از همسن های خودم جلو تر بودم. تحصیلات پنجم ابتدایی به بعد را در تهران گذراندم. اول مدرسه ایتالیایی ها که زبان انگلیسی بسیار قوی داشتند و سپس دبیرستان پهلوی رفتم. چون پدرم خیلی به درس خواندن ما اهمیت می داد ما همیشه مدرسه های خوبی درس خواندیم، در سال 1342 هم دیپلم گرفتم. همان سال کنکور دادم و وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم. خودتان علاقه مند به درس خواندن بودید یا اصرار خانواده بود؟ ...
چالش خانوادگی ترامپ ها / سکوت دونالد شکست؛ مری پاسخ داد
ما تا پیش از مرگ پدربزرگم در 1999 تقریبا هر آخر هفته را با هم و در خانه او سپری می کردیم. او برادر کوچک تر پدرم بود و ما ساعاتی طولانی را در خانه با هم و به صورت خانوادگی سپری می کردیم. بعد از مرگ پدربزرگم نمی توانم بگویم که ما یک خانواده باقی ماندیم. برادرزاده ترامپ اضافه کرد: او برای انتشار کتاب دومش مرا استخدام کرده بود و نمی تواند بگوید من برادرزاده ای بودم که تنها گاهی او را می دیدم و شناختی ...
لو رفتن قتل خانوادگی با تیزهوشی بازپرس جنایی/ برادر مقتول قاتل بود
درگیری مقتول و ساکنان خانه به گوش رسیده است. طبق اظهارات ساکنان خانه، پرهام ساعت 12 شب خونین و زخمی به خانه آمده بود. اما دوربین های مداربسته، واقعیت دیگری را نشان می داد. دوربین ها تصویر پرهام را گرفته بودند که اوایل شب، سالم و سرحال وارد کوچه شده و به خانه اش رفته بود. سرنخ بعدی خودروی مقتول بود، درحالی که خانواده مدعی بودند که مقتول با خودرواش و در حالی که زخمی بوده به خانه برگشته ...
از تپه های کردستان تا دشت های مشهد
سر بگذارم. پدرم کشاورز بود و من هم به راه او رفته ام. حالا 20 گوسفند دارم و یک زمین زراعی و باغی را هم اداره می کنم. از نظر تحصیلات 3 سال اول ابتدایی را در زمان پهلوی و 2 سال آخر ابتدایی را در زمان جمهوری اسلامی خوانده ام و بعد هم همراه پدرم به گوسفندداری و کار مزرعه پرداخته ام. کمی بزرگ تر شده بودم که جنگ هشت ساله شروع شد و من هم مثل خیلی از جوان های قرقی عشق رفتن به جبهه در وجودم شعله زد. حالا 4 ...
بازداشت تازه داماد قاتل و نوعروس اش
شده است .من بعد از تماس همسرم بلافاصله به خانه مادر همسرم رفتم و با دایی همسرم روبرو شدم که چاقو در دست داشت. او یک باره با چاقو به سمت من حمله ور شدو می خواستم چاقو از او بگیرم اما ناخواسته چاقو به گردن او برخورد کرد. من که ترسیده بودم بلافاصله همراه همسرم فرار کردیم و یکسال و نیم بعد در خارج از ایران دستگیر شدیم.وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید من واقعا قصد کشتن دایی ...
عامل آزار زنان تهرانی ناگهان عاشق شد!
در خانه خود و اینکه مادر به خاطر حفظ زندگی دومش هرگز از او حمایت نکرد و بیشترین توجهش نیز متوجه فرزندان همسر دومش بود. سنش که بالاتر رفت از خانواده جدا شد و برای کار از تهران خارج شد، اما خبر اختلافات ناپدری و مادر، دوباره مجید را به تهران کشاند. ضرب و شتم مادر توسط ناپدری که حالا موضوع اعتیادش فاش شده بود. فکر می کرد این اتفاقات او را به مادرش نزدیک می کند، اما مشکلات که حل شد سردی ...