یکشنبه ۰۳ تیرساعت ۱۴:۰۰Jun 2024 23
جستجوی پیشرفته
همشهری ۱۳۹۹/۰۵/۲۹ - ۱۲:۰۵

داستان کاشی های امجدیه

فرزانه ابراهیم زاده هم ایدون به دل گفت دیوِ سپید، که از جانِ شیرین، شدم ناامید. گر ایدون که از چنگِ این اَژدها، بریده پی و پوست، یابم رها، نه مهتر نه کهتر، به مازندران، بمانم به جای از کران تا کران . بزد دست و برداشتش نرٌه شیر؛ به گردن برآورْد و افگنْد زیر. ... ... ادامه خبر

برچسب‌ها

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)