زنی با یک تلفن در دام مرد کلاهبردار افتاد
سایر منابع:
سایر خبرها
قاتل: دوست دارم زودتر اعدام شوم
فرصتی پیش آمد تا پای صحبت های او بشینیم. معتادی؟ وقتی نوجوان بودم به خاطر رفاقت با دو پسر معتاد، مصرف تریاک را شروع کردم. بعد از آن هم سراغ حشیش، هروئین و شیشه رفتم. همسرم خیلی تلاش کرد اعتیاد را ترک کنم که نشد. سابقه داری؟ بله. یک بار به اتهام سرقت روانه زندان شدم. بعد از آزادی پرایدی خریدم و در مسیر آمل به تهران مسافر جا به جا می کردم. به خاطر این که بی سواد ...
مرد تهرانی زنش را به خاطر داشتن وسواس کشت! +عکس
از او جدا شوم. یک سال پیش خواهر زنم برای بهبود حال او از یک روانپزشک وقت گرفت اما او به هیچ عنوان راضی نشد که نزد پزشک برود چراکه فکر می کرد اگر پیش دکتر برود من طاقش می دهم. روز قبل از حادثه همسرم بچه را کتک زد و من خیلی عصبانی شدم به او گفتم به خانه پدرش برود و تا وقتی بیماری اش خوب نشده حق ندارد برگردد. اما توجهی نکرد و صبح روز حادثه خواب بودم که ناگهان احساس کردم دارم خفه می شود چشمم را که باز ...
دزدی مرد سارق و دو همسرش از طلافروشی ها
اولین شاکی این پرونده در تحقیقات صورت گرفته به کارآگاهان گفت: من مغازه طلا فروشی در پاساژ رضا واقع در میدان خراسان دارم. روز سرقت دو نفر خانم با یک آقا برای خرید وارد مغازه شدند و پس از گذشت یک ربع از مغازه خارج شدند. این طلافروش ادامه داد: پس از اتمام روز کاری متوجه شدم یک جفت گوشواره به ارزش تقریبی 50 میلیون تومان نیست که با بررسی تصاویر دوربین مداربسته دیدم سرقت توسط آن ها انجام شده ...
متهم: همسرم وسواس داشت، او را کشتم
دهم محمد از سرنوشت خواهرم خبر داشته باشد. با این سرنخ مأموران، شوهر زن جوان را مورد تحقیق قرار دادند تا اینکه مرد جوان به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت جسد مهتاب را در جاده هراز رها کرده است که مأموران بقایای جسد را کشف کردند. متهم با اقرار به جرمش گفت: همسرم به بیماری وسواس مبتلا شده بود و قبول نمی کرد خودش را درمان کند. این شد که آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم، ناخواسته مرتکب قتل شدم. متهم بعد از ...
عامل شهادت مأمور پلیس به محل حادثه بازگشت
... شما مواد نداشتی؟ نه، اما وسایل استعمال مواد مخدر داخل خودروام بود و از طرفی هم سابقه دار بودم و می دانستم اگه دستگیر شوم، باید بروم زندان و به خاطر ترس از زندان تصمیم به فرار مرگبار گرفتم. چه شد که معتاد شدی؟ من از دوران نوجوانی در رفت و آمد با دوستان ناباب وارد باند های خلاف شدم. از سیگار شروع کردم و بعدهم به تریاک، حشیش، هروئین و شیشه ختم شد. در دوران ...
مسیر پرپیچ و خمی که بانوی بوکانی از نهضت تا مطب طی کرد
و پایه اول متوسطه (اول دبیرستان) که با برادر کوچکم همکلاس بودم، در خانه و بدون حضور در کلاس درس به صورت متفرقه خواندم و در امتحانان این پایه نیز قبول شدم. با وساطت دوستان و بزرگان فامیل توانستم اجازه ادامه تحصیل را از پدرم بگیرم و با هزاران شور و اشتیاق در رشته تجربی وارد دبیرستان شدم و توانستم در خرداد سال 1376مدرک دیپلم این رشته را اخذ کنم و در همان سال در آزمون سراسری شرکت کردم. ...
تصاویر برگزیده مسابقه عکاسی پرندگان 2020 مشخص شدند
مسابقه عکاس پرنده (Bird Photographer) سال 2014 شروع به کار کرد و محبوبیت بالایی میان علاقه مندان پیدا کرد. اخیرا برندگان مسابقه عکاسی پرندگان 2020 اعلام شده اند . در مسابقه امسال بیش از 15 هزار تصویر شرکت داشتند که پرسپکتیوهای بی نظیری از پرندگان در محیط های انسانی در اختیار ما قرار می دهند. این مسابقه شامل 8 دسته مانند بهترین پرتره یا تصویر از پرندگان در حال پرواز می شود. ...
برادر کشی به خاطر ترس از بیمارستان روانی
.... پسر جوان از ناحیه پشت سر با 4 ضربه چاقو به قتل رسیده بود. صاحبخانه که مرد میانسالی بود در تحقیقات به مأموران گفت: زمان حادثه من داخل حیاط بودم و همسرم نیز در حمام بود. یک دفعه پسر بزرگم به نام افشین به حیاط آمد و گفت حال پدرام خوب نیست. پرسیدم چه اتفاقی افتاده که افشین با لحنی عصبی گفت: پدرام می خواست مرا به بیمارستان روانی ببرد. مرد میانسال ادامه داد: افشین بیماری روانی ...
زن جوان طعمه اخاذی از مرد پولدار
ما با هم بود . من پس از مدتی به دیدن زن جوان رفتم و مخفیانه و به دور از از چشم همسرم چند بار زن جوان را ملاقات کردم. او به من ابراز علاقه کرد و من او را به رستوران دعوت کردم. چند بار از ملاقات ما گذشته بود که او مرا به خانه اش دعوت کرد .اما وقتی به آنجا رفتم با مرد جوانی روبرو شدم که مدعی بود همسر پریسا است. من از دیدن مرد جوان شوکه شدم و به پریسا اعتراض کردم. چون او به من گفته بود مطلقه است. اما ...
ترکش های کووید 19 به حوزه زنان هم رسیده است
می رفتیم. همسر شهید پیروی تصریح کرد: بعد از اینکه فارغ التحصیل شدم در همان دانشگاه تهران عضو هیئت علمی شدم و 3 سال بعد به عنوان جوان ترین عضو هیئت علمی پیشنهاد ریاست بیمارستان را دادند که در سال 69 ریاست این بیمارستان را برعهده گرفتم. در همان سال آقای پیروی ریاست دانشگاه امام حسین(ع) را بر عهده گرفتند. او ادامه داد: بعد از اینکه به عنوان مدیر نمونه انتخاب شدم و 13 سال ریاست ...
روایت زندگی تنها پزشک مسیحی مشهد از کودکی تا کهن سالی
زمان رفتن به خارج از کشور آسان بود؛ بنابراین تصمیم گرفتم دوره بیهوشی را در کانادا بگذرانم و به همین دلیل عزم سفر کردم. در خاطرم هست که با هواپیما به بلژیک رفته و یک هفته در آنجا بودم و بعد به شهر مونترال سفر کردم. تنها چیزی که با خود به همراه داشتم یک چمدان بود که در آن یک قالیچه و چند دست لباس قرار داشت. قالیچه را مرحوم پدرم به من داده بود. در آنجا هم خانه ای مبله اجاره کردم که چند ...
داستان یک خیانت
.... با مسعود تماس گرفتم اما او اصرار کرد بمانم و گفت مسافرتم با اتوبوس کار درستی نیست. خلاصه اینکه از او انکار و از من اصرار تا اینکه بالاخره، با قانع کردن مسعود راهی خانه شدم. به خانه که رسیدم آرام شدم اما انگار این آرامش قبل از طوفان بود... نسرین خانم که در را بست و رفت تمام بدنم به رعشه افتاده بود. بی حال روی مبل افتاده بودم و به حرفهای نسرین فکر می کردم... اینکه مسعود در ...
زن متاهل: معشوقه ام گفت تو مانند شوهرت من را هم می کشی
...: اما مدتی است که همسرم سر ناسازگاری گذاشته و درنهایت هم با نقشه ای که قرار بود منجر به قتل من شود، تمام وسایل با ارزش خانه و طلا و جواهرات را سرقت کرد. چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از همسرش به اتهام سرقت وسایل با ارزش خانه و سوء قصد به جانش شکایت کرد و گفت در کار خرید و فروش بورس هستم و وضع مالی خوبی دارم. اما مدتی است که همسرم سر ناسازگاری گذاشته و درنهایت هم با ...
استخدام زن برای اخاذی از مرد پولدار
تلفنی و چتی آغاز شد تا این که زن جوان به نام لیدا من را به خانه اش دعوت کرد و به خاطر اعتمادی که به این زن داشتم، دعوتش را قبول کرده و ابتدا همسر و فرزندم را به خانه یکی از بستگان برده و بعد راهی خانه لیدا شدم. چند دقیقه ای از حضورم در خانه گذشته بود که مردی قوی هیکل وارد خانه شد. او خودش را شوهر این زن معرفی کرد و با من درگیر شد. خواستم از آنجا فرار کنم که دو مرد دیگر از اتاق بیرون ...
چرا تعداد بانک های موجود در سامانه وام ازدواج محدود است؟
رسالت به عنوان تسهیلات دهنده به بنده معرفی شد. من بار اول که به بانک مراجعه کردم، بانک از من دو ضامن به همراه سفته که یکی از آن ها می توانست کاسب باشد، خواست. چند روز بعد اطلاعیه بانک مرکزی صادر شد و بنده با توجه به اطلاعیه، مجددا به بانک مراجعه کردم که بازهم با همان خواسته ها روبرو شدم. درنتیجه پس از یک ماه کش وقوس تصمیم گرفتم که درخواستم را لغو کنم و دوباره درخواست دهم تا شاید در بانک ...
مهناز خائن بخاطر عشق قدیمی اش شوهرش را کشت اما سروش زنده ماند
به گزارش سیتنا، چند روز قبل مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و از همسرش به اتهام سرقت وسایل با ارزش خانه و سوء قصد به جانش شکایت کرد و گفت: در کار خرید و فروش بورس هستم و وضع مالی خوبی دارم. اما مدتی است که همسرم سر ناسازگاری گذاشته و درنهایت هم با نقشه ای که قرار بود منجر به قتل من شود، تمام وسایل با ارزش خانه و طلا و جواهرات را سرقت کرد. او ادامه داد: مدتی بود که همسرم مدام می گفت مرا ...
حضور زوج پزشک شیرازی علیرغم داشتن 2 فرزند 5 و 12 ساله در خط مقدم مبارزه با کرونا
خواندم تازه فهمیدم می شود تغییر رشته داد به همین خاطر رفتم علوم آزمایشگاهی و لیسانس گرفتم اما چون عاشق پزشکی بودم مجدد کنکور شرکت کرده و پزشکی قبول شدم ترم پنجم کاردانی رشته پزشکی بورسیه سپاه قبول شدم اما متاسفانه چون طرح نگذرانده بودم موفق نشدم وارد سپاه شوم بعد از گذراندن دوسال طرح سربازی چون لیسانس داشتم دانشگاه دولتی نمی توانستم شرکت کنم دانشگاه آزاد یزد با رتبه 13 قبول شدم و اکنون هم بسیار ...
همزمان با زادروز استاد حسین علیزاده؛ یک شیش منتشر شد
فضای مجازی نوشته است: وقتی تابستان98 پارتیتور دست نویس نینوا اثر استاد حسین علیزاده منتشر و همراه با چند اثر دیگر از آثار نشر تار و پود در فرهنگسرای نیاوران رونمایی شد، من هم به آن مراسم دعوت شده بودم ولی آن روز بسیار درگیر بودم و فقط برای عرض ادب و تبریک و تهیه پارتیتور به فرهنگسرا رفتم. متاسفانه به دلیل دیر رسیدنم و ازدحام جمعیت امکان دیدار با استاد علیزاده میسر نشد. اما در حال بازگشت ...
سناریوی هولناک زنانه برای قتل شوهر
و اسناد و مدارک و اموال قیمتی متعلق به شوهرم را برداشته و از خانه فرار کردم. زن جوان افزود: دو روز پیش خانواده ام بودم و بعد خانه دوستانم رفتم. از آنجا راهی میهمانپذیر و هتل شدم. گمان کردم شوهرم مرده و می خواستم با مرد مورد علاقه ام ازدواج کنم که او وقتی فهمید دست به این توطئه زنانه زده ام، ترسید خیانت کنم و او را هم بکشم که مرا ترک کرد و رفت. راه دیگری برایم نمانده بود، تصمیم گرفتم از ...
ناگفته های مردی که با جسد زنش به مسافرت رفت
. بعد خودم به تهران بازگشتم. چند هفته بعد دوباره به دزفول آمده و همراه همسرم و دختر بچه ام بازگشتیم. چند روز تهران بودیم، اما همسر و فرزندم به شمال رفتند. شب قبل از جنایت با من تماس گرفت و خواست به دنبالش بروم. به آنجا رفتم و با سوارکردن همسرو دخترم به سمت تهران راه افتادیم. صبح حوالی اتوبان بسیج تهران داخل خودرو دعوایمان شد. تهدید می کرد که باید طلاقش دهم. خیلی عصبانی بود و کمی قرص خورد. بعد یک دفعه ...
می خواستم شوهرم را بکشم با عشق قدیمی ام ازدواج کنم
به گزارش جوان آنلاین ، چندی قبل مرد جوانی به اداره پلیس رفت و از همسرش به اتهام اقدام به قتل و سرقت اموالش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: سال هاست در کار خرید و فروش دلار، سکه و بورس فعالیت می کنم و وضع مالی خوبی دارم. همسرم هاله از بستگان دور من است. چند سال قبل در مهمانی با همسرم آشنا شدم و خانواده ام او را پسندیدند و ازدواج کردم. ابتدای زندگی با هم مشکلی نداشتیم و همیشه خوب و ...
گروگان گیری عجیب طلافروش تهران + عکس
همین دلیل تعداد 250 سکه بهار آزادی و دو کیلو طلا به او دادم و در عوض چندین قطعه چک از او گرفتم. قرار بود تا مدتی بعد طلاها را به من برگرداند اما متوجه شدم او از کشور خارج شده و به ترکیه گریخته است.به همین دلیل علیه او شکایت کردم و آن جا بود که فهمیدم او چندین پرونده کلاهبرداری دیگر نیز دارد . وی ادامه داد: این پرونده در حال رسیدگی بود تا این که ناگهان ایرج را مقابل مغازه طلافروشی ام دیدم ...
برادرم زنم را تحریک می کرد من هم او را کشتم
به او قول دادم ترک کنم و مصرفم را کم کرده بودم اما هرچقدر تلاش کردم که به طور کامل آن را کنار بگذارم، نتوانستم. چند روز قبل از حادثه یکی از پاهایم شکست و برادرم فریبرز کارهای مرا انجام می داد، او برادر خوبی بود. ولی از وقتی فهمید که اعتیاد دارم، مدام به من سرکوفت می زد و من از این موضوع ناراحت می شدم. او آن روز جلوی خانواده ام به من توهین کرد و گفت که لیاقت زن و بچه ام را ندارم. حتی ...
پزشکانی که بی ادعا از جان خویش گذشتند
ه با چه سرعتی آماده شدم و در این چهار ساعت راه از مشهد تا بجنورد چطور خودم را به همسرم رساندم، همان شب وحید را به آی سی یو بردند. بعد از 5 روز که شرایطش بهتر شد توانستیم او را به آی س یو مشهد اعزام کنیم. تمام مسیر بجنورد تا مشهد خودم در آمبولانس بالای سر وحید بودم و نگران حالش بودم و بعد از دوازده روز که خودم مداوم کنارش بودم، از او کرونا گرفتم، 4 روز بعد از اینکه من کرونا گرفتم همسرم فوت کرد که ...
خوش رویی و خیرخواهی صفت بارز حاجی ناصر حسینی بود
همسر برادر شهیدم می خواست برود مشهد؛ دخترش را آورد بافق پیشم تا با دخترم که هم سال بود، درس بخواند؛ من هم قبول کردم. آن موقع هم من دوباره پا به ماه بودم و در همان لحظه خبردار شدم که سعید پسر خواهرم شهید شده است که بعد فهمیدم اشتباهی فهمیدم؛ جریان اینطور بود که به همسرم زنگ زدند و او می گفت سعید شهید شده و من بعد از آن فهمیدم سعید یک نفر دیگر است؛ به هر حال، من با شنیدن آن خبر خیلی ناراحت شدم و این ...
تجاوز معلم خصوصی به دختر 18 ساله پشت کنکوری
آن روز مثل روزهای قبل که به اداره آمدم، زنی سراسیمه با در دست داشتن نامه ای از دادگاه به من مراجعه کرد و سراغ رئیس پلیس را از من گرفت. وقتی از ماجرای نامه اش جویا شدم، مثل این که همدمی پیدا کرده باشد، اشک از چشمانش سرازیر شد. این مادر رنجور بیان کرد: از مهرماه سال گذشته برای تقویت دروس دخترم و آماده شدنش برای کنکور تصمیم گرفتم او را برای کلاس خصوصی ثبت نام کنم. با تحقیقات و پرس و جویی ...
محرم امسال ،بسیجی مجاهد باشیم
شعار سال :چندسال قبل برای کاری علمی مجبورشدم روز عاشورا به یکی ازکشورهای همسایه سفرکنم هواپیما نبود با ماشین به مرز رفتم خیلی نارحت بودم نمیدانستم برای امام حسین ع چیکارکنم..سرآخرتصمیم گرفتم آنروز بسیجی مجاهد باشم. از مرز با ماشینی با دو نفر زن و شوهر غیرشیعه بسمت پایتخت آن کشور حرکت کردیم.بدجوری بوی مشروب توی ماشین پیچیده بودقدری با تلخی به راننده گفتم مشروب خوردی؟ حرکت نکنیم؟ او که ...
به رنگ عشق؛ اینجا مادرها به عشق علی اصغرهایشان می جنگند
برایم بگوید: مرخصی 9 ماهه زایمانم که اسفندماه سال گذشته به اتمام رسید، باید دوباره سر کار برمی گشتم، آنالی خیلی کوچک بود، به همراه همسرم برای تمدید مرخصی به بیمارستان آمدیم؛ انگار این همان بیمارستانی نبود که من قبل از زایمان دیده بودم، شبیه میدان جنگ شده بود، همه در خط مقدم و آماده باش بودند؛ وقتی وضعیت بیمارستان را دیدم گریه ام گرفت و فقط سکوت کردم. او ادامه می دهد: نه همسرم حرفی از ...
کنکور با طعم کرونا
حضور فرزندم در این آزمون را ندهم اما با مخالفت های خودش و همسرم روبرو شدم و ناچارا قبول کردم اما خدا می داند با چه استرس و اضطرابی لحظه هایم می گذرد. یکی دیگر از والدین دانش آموزان نیز گفت: هر چه به روز برگزاری کنکور نزدیک تر می شدیم استرس و دلهره ام بیشتر شد با این وجود تمام تلاشم حفظ آرامش پسرم است چون خیلی زحمت کشیده و روا نیست، استرس به او هم تزریق کنم. وی افزود: این ...