سایر منابع:
سایر خبرها
تلخی تکریت به شیرینی امید رسید | روایت دکتر محسن رأفتی از روزهای اسارت
عزیزکرده خانه بودم، سربه زیر و درس خوان. از 12سال تحصیلی 5دوره را جهشی خواندم. پدرم شیشه بری داشت و مادرم خانه دار بود. سال اول را که تمام کردم، چون درسم خوب بود، مقطع دوم را جهشی خواندم. سال دوم تحصیلی در کلاس سومی ها نشستم. بعد پایان دوره راهنمایی، دوباره سال اول دبیرستان را جهشی خواندم و موفق به گرفتن مدرک سال اول متوسطه شدم. 4سالی که می بایست مانند دیگر هم کلاسی ها پشت میز درس و مدرسه باشم ...
جایگاه علمی و فرهنگی امروز جامعه مدیون شهداست
ایثارگری شهیدان را به جوانان منتقل کنیم، زیرا اگر شهدا نبودند امروز این جایگاه علمی و فرهنگی را نداشتیم. وی، جهادگران جهاد دانشگاهی را ادامه دهندگان راه شهدای اسلام و انقلاب دانست و گفت: عزت و اقتدار امروز نظام اسلامی به برکت وجود شهدا و خانواده های آنان است. پدر شهید حسین پور نیز، با بیان اینکه فرزند شهیدم خیلی گمنام بود و دوست نداشت از ارزش گمنامی و تواضعش کم شود، خاطرنشان کرد ...
از زلزله بم تا فتح خانطومان؛ آرام ننشست/صبرما از حضرت زینب(س) است – خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
کرد و به قدری در آن سفر فعال بود که وقتی برگشت خیلی لاغر شده بود وقتش را برای فیلم دیدن، مخصوصاً فیلم های خارجی، هدر نمی داد. برای زندگی اش همیشه برنامه داشت. بعد از چند سال فعالیت خودش شده بود یکی از مربی بسیجی های آموزش در هلال احمر. با توجه به فعالیت های هلال احمری که داشت رشته بهداشت را انتخاب کرد. من چون کوچک تر بودم در انتخاب رشته اش دخالتی نداشتم اما بعدها برای ازدواج یکی از مشاورهای اصلی اش ...
دخترکی با میل شدید به بادبادک ها
ماه بانو صالح نژاد / سه روز گذشت و چقدر که شیرین گذشت؛ هرگز در تصورم نمی گنجید که نامم در میان واژه های دست نوشت یک استادِ به تمام معنا چون علی سینا رویگریان جای بگیرد و بعد مینا جان اسدی ، آن واژه ها را کنار عکس شمع های تولدم بچیند و نسخه کاغذی روزنامه خبرشمال روز بیست ونهم مرداد برایم به مثال صفحات طلا شود. نوشته ام زندگی را، از وقتی که 5ساله بودم؛ نوشتن را از پدرم یاد ...
تئاتر ثواب سرگرم کردن اسرا در دل اردوگاه موصل را نصیبم کرد
ماشین با چشم بسته به کربلا رفتیم. بعد از هفت سال و نیم برای اولین بار بیرون می رفتیم و کربلا و نجف را می دیدیم. باز به اردوگاه آمدیم و دو سال طول کشید. وقتی خبر آمد گروهی از آزادگان را می خواهند آزاد کنند، باور نمی کردیم. وقتی این خبر را اعلام کردند من مریض شده بودم و قدرت بلند شدن نداشتم. سوءتغذیه گرفته بودم و ضعف بدنی خیلی شدیدی داشتم و احساس می کردم نهایت تا یک ماه دیگر زنده هستم. ناگهان خبر آزادی ...
هم رزمی باحاج قاسم ارثیه پدری او بود/تا فرودگاه بغداد پای او ماند
چطور به سمت فضای مقاومت و جهاد کشیده شد؟ به خصوص بعد از شهادت پدر و ملموس بودن این مسأله در خانواده که انتهای مسیر جهاد در نهایت به احتمال زیاد شهادت خواهد بود. کار جهادی محمد با شروع جنگ در سوریه آغاز شد. خودش سراغ عموهایم می رود و از آنان می خواهد که او را به سوریه اعزام کنند اما با مخالفت آنان روبه رو می شود که مراعات شهادت پدر و پسر بزرگ تر بودن محمد را می کنند و از او درخواست می ...
معنای پیرغلام راستی است
محمد عطائی-میترا صدر | شهرآرانیوز؛ 85 سال عمر کمی نیست. پیرمرد داستان امروز ما عمری در خانه امام حسین (ع) را زده و با دل پاک سال ها غلامی اهل بیت (ع) را کرده است. 2 سال پیش بود که مصادف با همین ایام یعنی ابتدای محرم سراغ خانواده طلوعیان رفتم و آن ها بار ها اسم آقای طوسی را آوردند. هیئت عزاداران حسین مظلوم (ع) که قدیمی است و 60 سال قدمت دارد در این ایام همیشه فعال بوده و خوش سابقه است ...
زندانی که با یاد امام حسین (ع) متحول شد/ ناگفته هایی از قشنگ ترین مدال زندگی
ده نفر و به دست پدرم و یکی از برادرانم، حدود 22 سال پیش آغاز به کار کرد. می خواستم پدر و مادرم را به مکه بفرستم، اما نرفتند. پدرم گفت پولش را به من بده و دادم و آن را خرج ده خانواده یتیم کرد و کلید کار خیر ما زده شد. قشنگ ترین جمله یا سخنی که در این سال ها از فرزندان خدا شنیدند، چیست؟ این جمله که یتیم آمد تا به انسان ها عزت بدهد ؛ ما فکر می کنیم اگر به یتیمان کمک کنیم، به ...
نصر بن اَبی نِیْزَر یکی از شهدای 72 تن کربلا /فرزند نجاشی پادشاه حبشه
شما و حبشه برتر است. بعد از رحلت پیامبر (ص)، ابونیزر افتخار یافت تا در خدمت امیرالمؤمنین علی (ع) بماند. ابونیزر می گوید روزی در منطقه بُغَیبِغَه (منطقه ای که پشت بقیع فعلی می باشد)، مشغول کشاورزی بودم، در آن حال کسی از دور به سویم آمد. نزدیک که شد دیدم مولا امیرالمؤمنین است. آن حضرت فرمود: ابونیزر خیلی گرسنه ام. آیا غذایی داری؟ من به شدت شرمنده شدم. زیرا چیزی برای پذیرایی از ایشان نداشتم ...
تامین سلامت و رضایت شهروندان در سایه شرافت پزشک میبدی
پیمودن مسیر پیدا کرد، به همین علت بعد از بازگشت از این سفر مرا به مدرسه فرستاد تا درس بخوانم و سواد خواندن و نوشتن داشته باشم و بتوانم لااقل آدرس یک بانک را بخوانم. دکتر آقایی یادآور شد : در آن زمان به دلیل اینکه تنها پسر یک خانواده هفت نفری بودم و همچنین در خانواده ای بزرگ شده بودم که پدر و مادرم نیز خود برادری نداشتند، هیچ موقع مجبور به کار کردن نبودم، اما خودم بیکاری را دوست نداشتم ...
آموزش امام حسین (ع)به زنان درباره چگونگی رفتار بعد از عاشورا
ارجمندم زینب! من در شرایطی قرار دارم که بر شهادت خویش یقین دارم.زینب از ژرفای جان سوخت که: و آثکلاه! ینعی الی الحسین نفسه! ای وای بر من! چه سوگ سهمگینی! برادرم حسین علیه السلام از زندگی دل بر گفته و از شهادت جگر سوزش به من خبر می دهد!در این جا بود که همه ی بانوان حرم به ناگاه به گریه آمدند و از فشار اندوه بر چهره های خود نواختند،!خواهر دیگر حسین علیه السلام ام کلثوم فریاد بر آورد که: وا محمداه! و ...
غافلگیری سربازان صهیونیست با پرچم ایران/ عمل به وصیت شهید موحد دانش توسط امام خمینی (ره)
تا ایشان متوجه نشوند یک خانواده به خانواده شهدا اضافه شده است. همچنین اگر بچه دار شدم دوست دارم اسم فرزندم را حضرت امام (ره) انتخاب کند. علی رفت و 13 روز بعد به شهادت رسید... هرچند پدر سفارش فرزند خود را فراموش نکرده بود، اما برای انتخاب نام فرزندی که پدرش هیچگاه نمی توانست او را در آغوش بگیرد ترغیب شد به دیدار حضرت امام (ره) برود. پدر پس از بوسه بر دستان امام می خواست خودش را خانواده ...
شهیدی که در محرم آسمانی و پیکر مطهرش در محرم بازگشت/ لباس مشکی و زنجیری که سال ها به امید بازگشت شهید در ...
.... خواهر شهید ادامه می دهد: در تشییع شهدا حضور پیدا می کردیم به عشق اینکه روزی پیکر برادرم شناسایی شود و پدر خدابیامرز من هم آرزوی برگشت پیکر پسر شهیدش را داشت و می گفت ای کاش پسر من را هم بیاورند تا من هم کم تر چشم انتظار باشم ولی حیف ... پایان 34 سال چشم انتظاری ظاهراً همه چیز آماده این لحظه ماندگار است مادر و خواهر و برادر شهید هنوز نمی دانند چه اتفاقی افتاده ...
او رزمنده گمنام عرصه جهاد و کارآفرینی بود
پیام تسلیت فرستادند. گفت وگوی ما با عباس حبیب پور فرزند و جواد حیدری دوست و همراه همیشگی مرحوم حبیب پور بهتر مشخص می کند چرا باید از حاج مهدی ها و اخلاص و ازخودگذشتگی شان بنویسیم و بدانیم. عباس حبیب پور فرزند حاج مهدی تصاویر پدرتان نشان می دهد سن و سال کمی داشت. شما چند سال دارید و پدرتان متولد چه سالی بودند؟ من متولد سال 84 هستم و پدرم متولد سال 61 بود. در خانواده ...
ایلخان نوری: نگران خالی شدن سواحل از نجات غریق هستم
حامی و مشوقم بودند. آن روز ها صحبت های زیادی درباره دوتابعیتی بودن شما مطرح شد. من تلاشی برای آنکه تابعیت بگیرم نداشتم. مادرم آمریکایی است. پدر من برای تحصیل به آمریکا رفته بود که با مادرم آشنا شد. مادرم مسلمان شد و سال 61 همراه با پدرم از آمریکا به ایران آمد. این تابعیت به دلیل اصالت مادرم به من داده شد نه تقلا برای خارج شدن از ایران. پدرم مهندس نوری را همه می شناسند. او عاشق ایران ...
شهیدان در آغوش فرشتگان آرمیده اند
خانه ما هنرستانی وجود نداشت به ناچار رشته انسانی را انتخاب کردم. عدم علاقه من به این رشته سبب شد، بعد از یک سال تغییر رشته دهم و مشغول تحصیل در رشته گرافیک شوم. دوگانگی در دانشگاه و آشنایی با هیئت هنر دوره دانشجویی من در دانشکده هنر، توأم با حس دوگانگی شده بود و گویی من بر سر دو راهی قرار گرفته بودم. من از یک خانواده مذهبی سنتی بودم و فضایی که آن موقع در دانشگاه هنر وجود داشت ...
امانتی را که خداوند داده بود بازگرداندم
از وضعی که پیش آمده بود ناراحت بودم و کنار دیوار نشستیم. همان لحظه چشمم به سیمای شهیدی که مقابلم بود افتاد. به پسر عمه ام گفتم مو های این شهید شبیه مو های حسنعلی خود ماست. خودم را بالای سر شهید رساندم. از آنجا که مدت زیادی از شهادتش گذشته بود صورتش به راحتی قابل شناسایی نبود. حسنعلی عمل آپاندیس کرده و جای بخیه ها هم روی بدنش مشخص بود برای همین لباس شهید را کنار زدم و آثار عمل روی بدنش مشخص شد. بعد به پوتین های شهید نگاه کردم و دیدم روی زبانه پوتین نوشته است حسنعلی احمدی عباس دستجردی ...
مقتل شب سوم محرم؛ اثبات وجود و نحوه شهادت حضرت رقیه(س) + اسناد دقیق و نظر مراجع تقلید
.... جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته ...
از مستندسازی تا نویسندگی
فعالیت های اجتماعی حضور داشت: ما 3 فرزند بودیم. من فرزند بزرگ خانواده بودم و دو خواهر کوچک تر از خودم داشتم. اولین تصاویرم از کودکی مربوط به زمانی است که پدرم با جوانان محله برای گشت شبانه می رفت. پدرم با جوانان دو مسجد جوادالائمه (ع) و ابوالفضلی ها همکاری می کرد. این دو مسجد هنوز به همین نام ها فعال است. وقتی پدرم به گشت شبانه می رفت من مرد خانه می شدم و در خانه با مادر و خواهرهایم می ماندم. ...
هدف شهید اندرزگو و دیگر شهدا اطاعت از اسلام و ندای ولایت بود
دیگر عزیزان در کارهای مبارزاتی بسیار متعهد بودند، ادامه داد: رژیم پهلوی از دست شهید اندرزگو بسیار عاجز بود. زندگی مخفیانه پدر بنده از سال 43 شروع شد و ایشان موسس و بنیانگذار جنگ های چیریکی بود. فرزند شهید اندرزگو یادآور شد: قبل از انقلاب عده ای ادعای مبارزه داشتند اما انحراف آنها بعد معلوم شد. در واقع به جای اینکه آنها با دشمنان جنگ داشته باشند با داخلی ها و مردم خودمان می جنگیدند و ...
پزشکانی که بی ادعا از جان خویش گذشتند
معادله های زندگی این پزشک را به هم می ریزد، 25 روز بعد از شیوع ویروس کرونا در کشور این پزشک متعهد و بااخلاق که در جنگ با ویروس کرونا بود، قربانی شد و همچون دیگر خانواده ها، این خانه را هم سیاه پوش کرد. مهناز آریان همسر مرحوم دکتر وحید یحیوی الوار، حالا چند ماهی است که همسرش را برای همیشه از دست داده و دختر کوچکش باید نبود پدر را تمرین کند، مهناز و وحید از سن کم روز و شب درس خواندند و شب ...
بی سر اما سربلند، به دیدار مولایش نائل آمد/حسرت حججی به وصال رسید
خانواده چهار فرزند هستیم. من یک سال و سه ماه از برادرم نوید بزرگترم و دو برادر بزرگ تر از خودم هم دارم. نوید متولد 16 تیر سال 65 بود و سومین شهید خانواده ما به حساب می آید. پیش از او، هم دایی و هم عموی ما نیز به شهادت رسیده اند و روی همین حساب همیشه در خانواده ارادت زیادی به شهدا داشتیم. بیشترین زمان ما در دوران کودکی در کنار مزار دایی شهیدم در بهشت زهرای تهران گذشت. از آن زمان تا شهادتشان، خاطرات ...
برنامه های فرهنگسرای رازی اعلام شد
در خصوص مسایلی از قبیل خانواده حقیقی در عصر فضای مجازی،تربیت فرزند بر اساس فرهنگ عاشورا،و عاشورا جلوه زیبای رابطه پدر و فرزند بعد از نماز مغرب و عشا با حضور حجت الاسلام علی فروتن بخش دیگری از مراسم است . علاقه مندان میتوانند برای شرکت در مراسم در زمان یاد شده از ساعت 18 به فرهنگسرای رازی واقع در بوستان رازی به آدرس میدان قزوین،خیابان قزوین،خیابان شهید مرادی،بوستان رازی فرهنگسرای رازی مراجعه و یا برای کسب اطلاعات با تلفن 55423353 تماس بگیرند. ...
نگاهی کوتاه به زندگی حضرت رقیه (علیهاالسلام)
سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است. بعد از واقعه عاشورا دشمن تمام کسانی را که زنده مانده بودند ، اسیر کرد. میان این اسرا، یک دختر کوچک ...
واکنش خنده دار اسرای ایرانی به سخنرانی پر تهدید افسر بعثی
اسرا را به ماشین بسته و روی زمین کشیده و کشته اند! می گفت خودش در تلویزیون صحنه هایش را دیده است. ما آنجا، در آن غربت تکریت عراق، در آن بی خبری از خانواده هایمان که تا سال ها اصلا نمی دانستند زنده هستیم یا نه، چه کاره بودیم؟! اصلا چه می توانستیم بگوییم؟ او انتظار داشت مثلا یکی از ما بلند شود و بگوید چرا چند روز پیش چنین اتفاقی در ایران افتاده است! بعد از 20 دقیقه سخنرانی ...
نقش آقازاده ها در حوادث کربلا
بعد ها زمانی که از سوی امیرالمؤمنین علی (ع) به وی منصبی داده نشد دست به توطئه زده فتنه جمل را برپا می کند، فرزند وی، عبدالله نیز در این کش و قوس های زندگی پدر همراه وی بوده و بنا بر برخی از احادیث وی یکی از دلایل انحراف و گمراهی پدر خویش به شمار آمده است. عبدالله بن زبیر بعد از مرگ پدر خویش، نیز در سطح جامعه از قدرت و مقبولیت بالایی برخوردار بوده است به همین خاطر معاویه، به فرزند خویش ...
دیالوگ مشهور من بودم و حاجی نصرت، رضا پونصد... چگونه خلق شد؟
پیشنهاد می دهد و مورد تایید کیمیایی نیز قرار می گیرد اما حالا بهمن مفید نیست تا بگوید: من بودم و حاجی نصرت.... بهمن مفید بازیگر قدیمی سینمای ایران در سن 78 سالگی براثر ابتلا به بیماری سرطان ریه درگذشت. بهمن مفید متولد 25 مرداد 1321 بود و یک روز بعد از تولد 78 سالگی از دنیا رفت. هنر؛ سنت خانوادگی مفید خانواده مفید هر کدام دستی در عرصه هنر داشته اند. بهمن مفید برادر ...
لااقل آزادمرد باشید!
گذشتگان و پناه بازماندگان ... ای اباعبدالله! پدر و مادرم به فدایت، خود را آماده کشته شدن کرده ای، جانم به فدایت. ... امام حسین (ع) خواهرش را دلداری داد و به او فرمود: خواهرجان! تو را قسم می دهم که در عزایم، گریبان چاک ندهی و صورت نخراشی و چون به شهادت رسیدم، ناله و فغان نکنی. پس از اینکه عمه ام آرام گرفت، پدرم او را نزدیک من آورد و در کنارم نشاند و آنگاه به نزد یاران خویش رفت ... . امّا در روز ...
وقتی مدافعان سلامت البرز با لباس احرام به طواف بیماران کرونایی رفتند/مرگبارترین پاندمی قرن هم شرمنده ...
کنکورش همراه شد. با چند تست کمتر و بیشتر به جای پزشکی، در رشته پرستاری پذیرفته می شود، مایل نبود در این رشته تحصیل کند و در حال و هوای انصراف بود اما برادر بزرگترش که امروز در قید حیات نیست او را تشویق می کند و می گوید؛ با پرستاری می توانی بهتر به مردم خدمت کنی. مریم مهرعلیپور متولد سال 51 که امروز 48 سال دارد، ماجرای سال های خدمتش از زمان جنگ تا مقابله با کرونا را اینگونه برایم ...