سایر منابع:
سایر خبرها
کرامت خاصه ابوالفضل العباس(ع)
احوال او شدم ولی آنها جواب صریح به من ندادند، اصرار کردم مگر چه شده، اگر فوت کرده است بگویید. گفتند: واقع قضیه این است که روزی حاج شیخ علی به عزم طواف مستحبی و زیارت خانه خدا، از منزل بیرون رفت و دیگر نیامد. ما هر چه انتظار بردیم و درباره او تجسس کردیم، از او خبری به دست نیاوردیم. مأیوس شده حرکت نمودیم و اینک اثاثیه او را با خود به یزد می بریم که به خانواده اش تحویل دهیم: احتمال می دهیم که وهابیت ...
گفت وگو با مرد شیشه ای که به خاطر سوء ظن دوستش را کشت
را اجاره کرده و تنها در آنجا زندگی می کرد. چند روز قبل اعضای خانواده ای مهمان او بودند که سه روز قبل آنجا را ترک کرده بودند. از آن زمان کسی سعید را ندیده بود. با کشف این سرنخ احتمال قتل به دست مهمانان سعید مطرح و تجسس برای دستگیری آن ها آغاز شد که هویت دوست او به نام محسن شناسایی و در تهران دستگیر شد. متهم در جریان تحقیقات مدعی شد به خاطر این که به دوستش شک داشته او را به قتل رسانده است ...
سحر قریشی و عکس جنجالی دیگر/عکس
پسرم می گرفتم چون که سمانه به شدت زن خانه است، بارها پیش آمده که من خیلی ناراحت بودم و شده که ساعت 4 صبح به سمانه زنگ زدم. سمانه زود آمده دنبال من و رفتیم امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش و آنجا تا توانستیم با هم درد دل و گریه کردیم و برگشتیم خانه. من و سمانه هم خون نیستیم ولی همدل هستیم. سمانه تنها همکاری است که توانستم در این مدت فعالیت، به او آنقدر اطمینان کنم که رازهای ...
شهید محمد امیدزاده به روایت خواهرش
درآمد پدر کفاف زندگی پر جمعیت ما را نمی داد زندگی فقیرانه، اما پر از مهر و محبتی داشتیم. عروج زود هنگام پدر و مادر دست تقدیر در سال 1368 مهرمادری را از ما گرفت و من که غرق در طعم شیرین بازی های کودکانه بودم، باید نقش مادری را برای خواهر و برادر هایم بازی می کردم. اما این آغاز راهی سخت بود و چهار سال بعد، یعنی سال 1372 پدر هم تاب سختی روزگار را نیاورد و این دار فانی را وداع گفت ...
تصاویر| مشهورترین زنان قاتل ایران
از ناصر گرفته بود وارد خانه اش شد. شهلا یک سال بعد به قتل لاله اعتراف کرد و در رابطه با جنایت گفت: ناصر با پرسپولیس به آلمان رفته بود. من تصمیم گرفتم با استفاده از غیبت او برای همیشه لاله را از زندگی ام حذف کنم. شب حادثه با کلیدی که از خانه ناصر داشتم، داخل منزل او رفتم و پشت شوفاژ پنهان شدم. از آنجا دیدم لاله، دو فرزند و دوستش به خانه آمدند. تا صبح پشت شوفاژ بودم. وقتی فرزندان لاله به ...
روضه مصور شب های محرم/ از خطبه علی اصغر تا افتادن علی اکبر + تصاویر
بود و من شبیه روزهای گذشته می دویدم، تو صدایم می زدی و من رقیه می شدم، بالا می رفتم و اوج می گرفتم در آغوشت. در خواب من می گفتی: مهربان دلشکسته ام! مسافر غریب و کوچکم! محکم ترین دلیل تبسم خواهرم! می دانم این خواب آرام تو، آتش به جان همه می زند... نخواب دخترم! * شب چهارم: فرزندان حضرت زینب(س) برای جنگ در میدان بی تابی نکنید جگرگوشه های زینبم! ...
یادی از شهید علیمردان آزادبخت
، کوله ام جفت کوله حمید به کربلا ببرید و همین مطالب را نیز از طرف من آنجا کنار مرقد مطهر امام حسین (ع) بخوانید. اما پدر و مادرم، شما برای رشد و شکوفایی نهال من دریغ نکرده اید، زندگی تان را در پای این نهال گذاشتید و مرا به اینجا رساندید، ولی من نتوانستم آن چنان که شاید و باید، جوابگوی زحمات شما باشم، اما خدا را شاهد می گیرم من هم آن زحمات شما را به یاد داشته و هم ضرورت وجود در جبهه را طبق ...
چه بر سر شبیه ترین مردم به پیامبر (ص) آوردند؟
شهید شد، یکباره ولوله ای در میان جوانان خاندان پیغمبر افتاد. همه از جا حرکت کردند. نوشته اند: فجعل یودع بعضهم بعضا شروع کردند با یکدیگر وداع کردن، خداحافظی کردن، دست به گردن یکدیگر انداختن، صورت یکدیگر را بوسیدن. از جوانان اهل بیت پیغمبر اول کسی که موفق شد از اباعبد الله کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بود. این جوان خدمت پدر آمد و گفت: پدر جان! به من اجازه جهاد بده . درباره ...
اشعاری به مناسبت تاسوعای حسینی و جایگاه حضرت عباس (ع)
دم وداع که رفتی ز خیمه پشت سرت دو کاسه گریه افسوس دخترم پاشید همین که دست تو بر روی خاک ها افتاد به دست حرمله حلقوم اصغرم پاشید رقیه فاتحه گوشواره اش را خواند خبر رسید که افتاده ای حرم پاشید علی اکبر من... قاسم ام... ابالفضلم.... برای حفط النگوی خواهرم پا شید پس از تو امنیت یک قبیله در خطر است ...
از درس های عاشورا مهم تر عبرت های عاشورا است/ اگر خواص طرفدار حق به سمت دنیا رفتند، حسین بن علی ها به ...
.... اگر امام در آن لحظه چنین تصمیمی نمیگرفت، امروز محمّدرضا در این مملکت بر سرِ کار بود. یعنی اگر با حکومت نظامی ظاهر میشدند، و مردم در خانه هایشان میماندند، اوّل امام و ساکنان مدرسه ی رفاه و بعد اهالی بقیه ی مناطق را قتل عام و نابود میکردند. پانصدهزار نفر را در تهران میکشتند و قضیه تمام میشد. چنان که در اندونزی یک میلیون نفر را کشتند و تمام شد. امروز هم آن آقا بر سرِ کار است و شخصیت خیلی هم ...
محاکمه جوانی که خواهرش را خفه کرد / متهم: نمی خواستم خواهرم طلاق بگیرد
بررسی میدانی در روز جنایت نشان می داد که برادر مقتول به نام حامد در زمان جنایت در خانه مینا حضور داشته است. بنابراین حامد بازداشت شد. در حالی که وی منکر قتل بود پدر مینا اعترافاتش را پس گرفت و عنوان کرد که پسرش قاتل است و او برای نجات جان پسرش اتهام قتل را پذیرفته بود. بعد از حرف های پدر مقتول حامد ناچار اعتراف کرد و گفت: من مخالف طلاق خواهرم بودم و روز حادثه هم من برای منصرف کردن مینا به ...
مادرم دور از چشم پدرم با آرش سروسر شیطانی داشت
ترسیده بودم. به همین خاطر به خانه برگشتم و به پدر و مادرم حرفی نزدم. پدرم بی دلیل به اتهام اخفای ادله جرم بازداشت شد. من وقتی دیدم پلیس شوهر خواهرم را به اتهام قتل بازداشت کرده حقیقت را به پدرم گفتم و پدرم به خاطر من به دروغ قتل را گردن گرفت. پدر این متهم نیز حرف هایش را تایید کرد و گفت: پسرم جوان بود و تازه نامزد کرده بود. به همین خاطر قتل را گردن گرفتم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند. انتهای پیام ...
درددل نیروی خدمات با معاون وزیربهداشت/ گلایه دختر11 ساله شهید مدافع سلامت
آخر مراسم بی وقفه گریه می کرد. با اینکه 6 ماه از شهادت پدر گذشته اما حال و روز دخترش ؛ مریم زارع تعریفی نداشت. بعد از مراسم گفتم خاطره ای از پدر بگویید. با گریه گفت:" حال ما خوب نیست. هنوز این داغ برایمان سرد نشده. من پرستارهمین بیمارستانم. روزهای آخرعمر پدرم خودم پرستارش بودم. بابا نیروی خدمات بود اما همیشه دوست داشت من و برادرم درس بخوانیم و موفق شویم. من کارشناس ارشد پرستاری شدم و برادرم پزشک ...
حرمله ای که می گوید امام حسین(ع) به او آبرو داده!/ مداحی "انوش معظمی" در تسنیم + فیلم
برای من بیفتد؛ خیلی سال در زمینه تئاتر تلاش کردم و آن اتفاق نیفتاده بود و یک کارگردان بزرگی به نام داود میرباقری این اطمینان خاطر را می دهد. حتماً اگر نقش مثبت انتخاب کرده بودم این اتفاق امروز برای من نیفتاده بود و در کانون توجهات قرار نمی گرفتم. در مختارنامه بسیاری تلاش کردند اما امروز نقش حرمله جزو پنج کاراکتر ماندگار از نگاه مردم است. برای باورپذیری باید به حرمله حق هم می دادم ...
پخش بیش از 70 فیلم در تعطیلات پایان هفته/ به وقت شام را از شبکه پنج ببینید
: مینا و سعید زن و شوهر خوبی هستند که 10 سال است با هم ازدواج کرده اند و به خاطر خواست سعید بچه دار نشده اند. پدر مینا از سعید که از یک خانواده متوسط است خوشش نمی آید. مینا استاد دانشگاه و یک شاعر خوب است، سعید هم مهندس است که مدتی است کار جدیدی به شرکتشان پیشنهاد نشده است. مینا به خاطر بگو مگوی کوچکی با سعید از خانه می رود و در این مدت هر دو گاهی همدیگر را می بینند ... خسرو فرخزادی ...
فیلم های سینمایی امروز تلویزیون/پخش 70 فیلم از پنجشنبه تا عاشورا
پدر خود را از دست داده است، به اتفاق مادر، در ری زندگی می کند. پدر او زرگر بوده است و حالا که از دنیا رفته است، اوضاع مالی خوبی ندارند. مادر او برای فرار از فقر، ناچار است با مرد دیگری ازدواج کند و سرپرستی محمد به خواجه احمد، سپرده می شود. او با سختی و مشقت، به تحصیل ادامه می دهد و حالا جوانی برومند شده است. خواجه، دختر کوچک خود را به نام زهره به عقد او درآورده است اما خانه ای در ری اجاره می کند و ...
اسلام یک دین جهانی است که مردم همه ی کشورها را در بر می گیرد
ناتنی بزرگتر دارم . با والدینم رابطه ی بسیار نزدیک و صمیمانه دارم . اما متاسفانه با سایر اعضای خانواده ام آنقدر صمیمی نیستم . تنش ها و اختلافات بین ما بعد از تشرفم به دین اسلام بیشتر شد . -لطفا در مورد آیین قبلی خودتان قبل از روی آوردن به اسلام برای ما صحبت کنید من یک مسیحی بودم اما خانواده ام آیین های مسیحیت را عملی نمیکردند. من در مدرسه مسیحیت را آموختم.و به شیفته ی ...
هدیه علی اصغر(ع) برای کودکان مبتلابه کرونا/ قهر بودم اما به خاطر علی اصغر(ع) آشتی می کنم
خوب می شود و سال بعد با همین لباس می بریدش مراسم شیرخوارگان . گل از گل مادر جوان که در رفت وآمد میان محک و مفید انگار راه خانه را فراموش کرده بود، می شکفد. حالا قوت قلب می گیرد که به روزهای خوب بعد از بیمارستان هم فکر کند. همان طور که لباس تبرکی را تن آیهان می کند، با لبخند می گوید: الهی آمین. خودم هم نذر کرده ام هیأت بیاید خانه مان... . خوشحال شدم یکی هم به فکر ما بود با ...
معجزه، آرامش صورت اکبر بود/جانش بود و صحبت های رهبر
. لطفاً کمی برای ما از خانواده، فضای کودکی و خاطراتتان در آن زمان بفرمائید . شما و خواهر و برادرهایتان به خصوص شهید اکبر در چه فضایی بزرگ شدید و بهترین خاطراتی که از آن دوران دارید چیست؟ من دو سال از خواهرم حمیده بزرگ تر بودم و حمیده دو سال بزرگ تر از اکبر. اکبر روز اول فروردین 1363 و نزدیکی های گفتن الله اکبر اذان ظهر به دنیا آمد. اوایل عبدل آباد بودیم و بعد اسباب کشی کردیم کیان شهر ...
معجزه سیاه پوشی برای امام حسین(ع)
بارداری بچه اش سقط می شد و خلاصه بچه دار نمی شدند. روزی پدرم بالای منبر این جمله را به مردم می گوید:...که ایهاالناس دستتان را از دست امام حسین و اهلبیت (علیهم السلام) رها نکنید که اینها خاندان کرامت و بخششند و هر حاجت یا مشکل بزرگی که دارید جز درب خانه ایشان جای دیگری نروید که این خانواده حلال مشکلاتند. پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید زنی به او می گوید آسیدعلی اکبر شما ...
متهم: خواهرم طلاق می خواست تا با مرد دیگری ازدواج کند
قرار گرفت. محاکمه بعد از اعلام رسمیت جلسه پسر جوان گفت: باور کنید با انگیزه قتل به خانه خواهرم نرفتم. فقط به خاطر غیرت و آبروی خانواده ام می خواستم زندگی او را حفظ کنم، اما ناخواسته این حادثه تلخ رقم خورد. زمان حادثه یک ماه بود که نامزد کرده بودم. در این مدت نامزدم مرا درک کرده و با من زندگی می کند، نگرانم اگر به زندان بیفتم او را هم از دست بدهم. در آن سال دانشجو بودم، اما ...
خاطره بازیگر معروف از نوحه خوانی دردسرساز در زمان شاه!
.... نوحه این بود گروه اول می خواند (با صوت می خواند): حسین سرباز ره دین بود/ حسین قربانی آیین بود/ عاقبت حق طلبی این بود/ از سر نی داد، خوش این ندا سر/ ا... اکبر ا... اکبر/ ( گروه دوم جواب می داد): به اشک گرم نازنین دخترم/ به سوز قلب قهرمان خواهرم/ به پهلوی شکسته مادرم/ که نیست بیمم/ زین همه لشکر/ ا... اکبر، ا... اکبر. بله! حسین حق طلب بود. عاقبت حق طلبی باید خون ریخته شود و ظهر عاشورا خون اباعبدا... (ع) ریخته شد.این حق طلبی هنوز هم ادامه دارد.... ...
ریحانه پارسا از زندگی شخصی و دردناکش پرده برداشت + عکس
در دانشگاه، تصمیم گرفتم کار تئاتر رابه صورت حرفه ای شروع کنم و تصور می کردم بعد از چند سال چنین اتفاقی برایم می افتد. پدر سکوی پرش من است . درخشش دو بازیگر جوان لیلای سریال پدر یک دختر امروزی است که به خاطر برخی اتفاقاتیکه در دانشگاه می افتد با پسری به نام حامد تهرانی آشنا می شود و کل سریال جریان رابطه این دو نفر است ؛ نقش حامد را سینا مهراد بازی می کند. ازدواج ...
تاکسی عاشقی در جاده خاکی!
به من بی اعتنایی می کرد، حتی زمانی که من به منزل مادرشوهرم می رفتم از همان دم در به دروغ می گفتند جواد در منزل نیست. در این مدت، نامزدم همان خودروی مدل پایینش را فروخت تا به قول خودش جهیزیه ای برای آغاز زندگی مشترکمان فراهم کند، ولی نه تنها لوازمی برای منزل نخرید بلکه ریالی هم به من نمی داد. از آن روز به بعد نامزدم خانه نشین شد و خانواده اش او را از من پنهان می کردند. حتی وقتی یقین داشتم ...
گفت وگو با مادر و همسر یکی از شهدای دریایی ناوچه کنارک/ صد قدم تا منزل ابدی پسرم فاصله دارم
زن که سخت هیئت مردان مرد داشت / بعد از حسین یک دل طوفان نبرد داشت چطور شد که پسرتان خدمت در ارتش را انتخاب کرد؟ حسین از همان بچگی پسر شجاعی بود. وقتی که پا به مقطع راهنمایی گذاشت و چون خانواده شش نفره و از لحاظ مالی ضعیفی داشتیم، حسین به فکر کمک خرج خانواده افتاد و تابستان ها سرکار می رفت. از همان بچگی سختی کشید و چون روحیه نظامی را دوست داشت، بعد اخذ دیپلم برق در ارتش استخدام ...
عروس خون
... از همه دردناک تر حمایت مادرم از خانواده اش بود به طوری که مادرم تاکید می کرد نگذارند من از خانه بیرون یا به خانه پدرم بروم. این سختی ها اما همه درد پری نیست. خانواده همسر به او اجازه دیدار پدر بیمارش را نمی دهند تا اینکه پدر از دنیا می رود و بعد از این اتفاق است که از همه جا دل می کند. چند ماه بعد به صورت توافقی از همسرش جدا می شود، اما از سال 89 تا 95 همسر با وعده و وعیدهای فراوان ...
کاش کرونا بود!
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: فکر نمی کردم یک روز آرزو کنم، کاش کرونا داشتم، ولی دنیا پر از کار های عجیب و غریب و آرزو های عجیب تر است. شش ماه تمام در خانه بچه هایم را حبس کردم. ترسیدم کرونا بگیرند. زنم ناراحت می شد. گاهی با هم بحثمان می شد، ولی در نهایت قانعش می کردم این همه سختگیری برای خودشان است. دلتنگی روحشان را آزرده بود، ولی مجبور بودند خانه بمانند. همسایه ها نوبت به نوبت سفر می ...
امرالله احمدجو: عشق میرباقری به اهل بیت، "مختارنامه" را ماندگار کرد/ ماجرای دادکشیدن سر خسرو شکیبایی
بنیاد فارابی همین طور ناراحت نشسته بودم که یکی از دوستان مدیر در صداوسیما را دیدم و علت ناراحتی ام را پرسید وقتی فهمید که از رد شدن فیلمنامه ام ناراحتم از من خواست که قصه آن را برای او تعریف کنم. قصه را برای او گفتم او گفت چه قصه خوبی!! آیا می توانی این قصه را تبدیل به سریال کنی. من هم گفتم که اتفاقاً این قصه به درد سریال شدن می خورد چون من سر و ته آن را زده ام که بتوانم نسخه سینمایی آن را بنویسم. او ...
روایت قصه های عاشورایی در فیلم های آخر هفته تلویزیون
خوبی هستند که ده سال است با هم ازدواج کرده اند و به خواست سعید بچه دار نشده اند. پدر مینا از سعید که از یک خانواده متوسط است خوشش نمی آید. مینا استاد دانشگاه و یک شاعر خوب است، سعید هم مهندس است که مدتی است کار جدیدی به شرکتشان پیشنهاد نشده است. مینا به خاطر بگو مگوی کوچکی با سعید از خانه می رود و در این مدت هر دو گاهی همدیگر را می بینند ... خسرو فرخزادی، شبنم معززی، مهران احمدی، آتنه ...