تجاوز سیروس به مریم در بیابان جنوب تهران!
سایر منابع:
سایر خبرها
اخاذی 5 میلیارد تومانی خانم منشی
اواخر مرداد بود که هرمز مرد کارخانه دار و ثروتمند سوار بر خودرواش شد تا به محل کارش برود. اما زمانی که خواست از پارکینگ خارج شود، با خودروی پژویی مقابل در ورودی پارکینگ رو به رو شد. وی چندین بار بوق زد تا سرنشینان خودروی پژو از مقابل در پارکینگ کنار بروند، اما وقتی بی توجهی آن ها را دید از خودرواش پیاده شد و به سمت پژو سواران رفت تا تذکر دهد. اما به محض رسیدن کنار پژو ناگهان زن و مردی ...
نقشه شیطانی منشی برای کارخانه دار تهرانی
به زور سوار بر خودرو کرده و سپس سرم را زیر صندلی عقب برده و چاقو روی گردنم بود تا اینکه خودرو متوقف شد و مرا داخل یک خانه بردند. مرد کارخانه دار ادامه داد: داخل خانه مرا شکنجه و با چاقو مرا تهدید به مرگ کردند و نزدیک به 13 ساعت مرا شکنجه روحی و جسمی کردند و با گرفتن پول و چند برگ چک مرا دوباره سوار بر خودرو کرده و در یک محله دیگر از خودرو بیرون انداختند. این مرد عنوان کرد ...
منشی اخراجی طراح نقشه گروگانگیری 5میلیاردی
منشی کارخانه که پس از اخراج، از مدیرعامل کینه به دل گرفته بود، نقشه آدم ربایی و اخاذی 5میلیاردی کشید. او برای اجرای این سناریو یک گروگانگیر با دستمزد 500میلیون تومان اجیر کرد اما پس از اجرای موفقیت آمیز نقشه شان، سر او هم کلاه گذاشت. به گزارش همشهری، حدود یک ماه قبل مرد کارخانه داری به پارکینگ خانه اش در شمال پایتخت رفت تا سوار ماشینش شود و به محل کارش برود. او وقتی با ریموت در را باز کرد ...
نقشه آدم ربایی 5 میلیاردی در دست منشی اخراجی
زدند و اذیت کردند که مجبور شدم به خواسته آن ها عمل کنم. من علاوه بر اینکه مبلغ زیادی پول به آن ها دادم، تعدادی چک سفید امضا هم دادم. وی ادامه داد: به هرحال زن و مرد شکنجه گر پس از 13 ساعت مرا از خانه بیرون آوردند و ساعتی بعد با چشمان بسته در یکی از خیابان ها رها کردند. آن ها تهدید کردند اگر موضوع را به مأموران پلیس خبر دهم مرا و خانواده ام را به قتل می رسانند و من هم از ترس از آن ها ...
دستگیری باند مخوف خنجر به دستان در بزرگراه مشهد/ زن صیغه ای21ساله، طعمه اعضای باند بود
راننده 50 ساله ادامه داد: درحالی که از شدت ترس همچنان پدال گاز را می فشردم تا از ترافیک شهری عبور کنم، همین زن جوان که به عنوان مسافر سوار خودروام شده بود با کوبیدن مشت به سر و صورتم قصد داشت مرا متوقف کند تا همدستانش که با دشنه های ترسناک در تعقیبم بودند اموالم را به سرقت ببرند ولی من با وجود این همچنان پدال گاز را فشردم تا به نیروهای گشت کلانتری رسیدم. به دنبال شکایت راننده مسافربر ...
ناگفته های نوجوان طلایی خورشید / پیش از این سینما نرفته بودم!
و این شانس را به من داد که این جایزه برای من باشد. * چگونه متوجه شدی این جایزه را برده ای؟ من پیگیر شده بودم که ببینم این برنامه یا مسابقه پخش زنده دارد یا نه؟ * منظورت اختتامیه جشنواره ونیز است... بله بله اختتامیه. به صورت زنده برنامه را دیدم و متوجه شدم برنده شده ام و خوشحال شدم. فهمیدم که بعد از هر سختی، آسانی است. این شانس را خدا به من داد و خوشحال ...
گفتگو با همسر شهید سید جلال حبیب الهی/ داوطلب رفتن به یگان ویژه صابرین شد
استان درعا همراه شهدایی چون حسین بادپا به شهادت رسید و پیکرش سه سال و نیم بعد به آغوش خانواده برگشت. آنچه خواهید خواند گفت وگویی است با مریم اکبری همسر این شهید عزیز. *احساس کردم مهرش به دلم افتاده خاله من با عمه سید جلال همسایه بودند. عمه وقتی مرا می بیند به خاله ام می گوید با خانواده ام صحبت کند تا برای پسر برادرش که 21 ساله است به خواستگاری من بیایند. 17 ساله بودم و خیلی ...
خانه ای بود... خانه ای نبود
...> نگفت که تا کی قراره اونجا بمونه و به این کارش ادامه بده. دلم گرفت، بی اختیار اشکهام چکید رو صورتم. گفت؛ این حس و حال تمومی نداره. دنیا هیچ وقت به آخر نمی رسه اگه به جای گریه کردن دو صفحه کتاب بخونی. بلند شدم چند قدم رفتم جلوتر. با دلخوری و کمی عصبانیت گفتم؛ این کتاب که سفیده. چیزی توش ننوشته. خوشت میاد تو هر شرایطی شوخی کنی... اروم خندید و گفت: بین خودمون باشه ...
حسرت بازیگر ستایش برای نقشی که هیچ وقت بازی نکرد/ انصراف جنجالی خنیاگر از یک سریال کمدی
هم دادیم حتی متون نظم و نثر عربی و فارسی خواندیم. وی عنوان کرد:اما بعد از مدتی رئیس گزینش تغییر و اعلام کردمن گوینده زن نمی خواهم و برای من که 8 ماه امتحان دادم و درگیر این موضوع بودم سخت گذشت. وی افزود: من در این فاصله مادرم فوت کرد و نسبت به این موضوع سرد شده بودم تا اینکه دو سال بعد دوباره امتحان دادم و قبول شدم و شروع به کار کردم. بازیگر سریال بوم و بانو درباره ...
خلیل عقاب: من پدر سیرک ایران هستم
ایرنا حرف های جالبی بر زبان آورد که مشروح این گفت و گو را در زیر می خوانیم. من اول فروردین 1303 متولد شدم. نه، شاید برایتان جالب باشد که ماجرایی را برایتان نقل بکنم. پیش از این که من به دنیا بیایم مادرم پسری داشت که 2 سال از من بزرگتر بود، من ریزه بودم و مادرم شیر مرا به پسر اول خود می داد. بعدها برایم تعریف می کردند وقتی اطرافیان اعتراض می کردند و می گفتند چرا به خلیل ...
خاطره ای از سردار عراقی
بودم و تمام اطلاعات پیش من بود). دوبار مرا با ریه تیرخورده داخل آب انداختند. ریه ام پر از آب شد. وقتی مرا از آب بیرون کشیدند، تنفس برایم مشکل بود. وقتی دست و پا می زدم، خون و آب از ریه هایم خارج می شد. مرا روی زمین می انداختند و با پا به کمرم می زدند و وقتی آب و خون از ریه هایم بیرون می زد، تفریح می کردند و لذت می بردند. ظهر، خواستم نماز بخوانم، اما نگذاشتند. خوابیده نماز خواندم. متوجه شدم ...
خاطرات یک زندانی!
نتوانستم از خودم دفاع کنم. به خودم که آمدم، دیدم که به عنوان مافیای نشریات به حبس محکوم شده ام. این بار هم توی زندان خیلی تحویلم گرفتند. کلاس هایم را دوباره شروع کردم و به آموزش ادامه دادم. در کنارش باز هم در کلاس های دیگر اساتید شرکت کردم که بازهم تجربه گرانبهایی بود. بعد از چند وقت دوباره آزاد شدم. به محض ورود به خانه، همسرم گفت: بچه دار شدیم، بدو برو شیرخشک برای توله ات بخر. شوک بزرگی بود واقعا. رفتم ...
بازیگر سریال زمین گرم : در محیط طلبگی زندگی کردم/ از تضاد بین علی یار و خودم خوشحالم
دنبال می کنند. قبل از اینکه در سریال زمین گرم بازی کنید در تئاتر فعال بودید؟ -از سال 82 فعالیت تئاتری ام را آغاز کردم و به هنرستان تئاتر رفتم و در رشته کارگردانی تئاتر فارغ التحصیل شدم و در سال گذشته 270 اجرای تئاتر داشتم و اجرای لانچر پنج یکی از مهمترین اجراهایم بود و به واسطه همان اجرا برای این سریال انتخاب شدم. ** آقای نعمت اله تئاتر شما را دیده بودند؟ -نمایش ...
زنی که 7 بار شوهر کرد و یک میلیارد مهریه گرفت
از پرونده مهریه خبر نداشتم تا اینکه چند روز پیش پیام داد که مهریه اش را اجرا گذاشته! آخه کجای دنیا دیدید دختر از پای سفره عقد راه به راه مهریه اجرا بذاره و حق فلان و فلان مطالبه کنه و بعد هم هر روز با مرد غریبه ببینیش... با توضیحات ارسطو متوجه شدم که ثریا پیش از مراسم عروسی و در مرحله عقد حق حبس اعمال کرده که تا تسویه مهریه از تکمین امتناع کند. با ارسطو تماس گرفتم و گفتم: ...
قاتل با پای خودش به اداره پلیس رفت
همین با هم دعوایمان شد. من برای دفاع از خود او را با چاقو زدم. اگر من نمی زدم، او مرا می کشت. من تا حالا هیچ خلافی مرتکب نشده بودم و به زندان نرفته ام. بعد از اینکه او را زدم از مردم کمک خواستم، اما کسی کمکمان نکرد. بعد سریع خودم را به خانه رساندم و به برادرم گفتم یکی را با چاقو زده ام به اورژانس زنگ بزن. بعد هم سوار موتورم شدم و خانه را ترک کردم. من نمی دانستم که او فوت کرده است، از چند نفری هم که پرسیدم به من گفتند زخمی شده و در بیمارستان است. تا اینکه روز جمعه فهمیدم که او کشته شده است. به خاطر عذاب وجدان خودم را معرفی کردم. ...
کارگردان قاتل: ناخواسته شلیک کردم
از همه بپرسید. با هیچ کس مشکلی نداشتم. سرم به کار خودم گرم بود و هیچ کس را آزار نداده ام. مقتول اما امانم را بریده بود و از 8سال قبل اختلافات ما به اوج خودش رسید تا حدی که ناچار شدم از او شکایت کنم. پرونده ام در 2 دادسرای تهران در جریان است. او اوایل خیاط بود و در زیرزمین خانه خیاطی می کرد، اما بعد از مدتی واحد طبقه اول را خرید و مدت هاست که در آن واحد سکونت دارد. او دو تا از اتاق های واحد را ...
خاطرات جالب اکبر عبدی از دوران کودکی و پدرش/ آقای بازیگر راز زندگی اش را فاش کرد
...> علیمردانی دوباره پرسید که چه چیزی از خدا خواستی که تا به حال به آن نرسیدی؟ اکبر عبدی پاسخ داد: من هر چه از خدا خواستم را به دست آوردم. پول، ماشین، خانه، زن خوب، بچه خوب. هر چه خواستم از خدا گرفتم. 60 سال هم از خدا عمر گرفتم. چند بار من را برد و برگرداند. گرچه به نظر من عمر بلند خوب نیست؛ عاقبت خوب مهم است. در بخش دیگر برنامه عبدی گفت: من در کار خودم خیلی خوش شانس بودم که با بزرگان این عرصه علی ...
نقشه شیطانی پسر 18 ساله تهرانی برای زن همسایه!
. خانه مان در یاخچی آباد بود و پدرم وضع مالی خوبی نداشت.یک روز پدرم با من بحث کرد و مرا از خانه بیرون انداخت. من همان موقع به خانه خواهرم در عبدل آباد رفتم و چند روزی را آنجا ماندم. خواهرم می گفت پیرزن همسایه وضع مالی خوبی دارد. یک روز که مقابل در خانه خواهرم نشسته بودم یک موتوری را دیدم که مقابل خانه پیرزن همسایه آمد و 350 هزار تومان پول به او داد. همان موقع پیرزن به داخل خانه رفت و دقایقی بعد همراه ...
مرگ مشکوک زن جوان پس از قهر شوهرش
لفظی ادامه داشت به طوریکه از رفتار های او خسته شده بودم. چند روز قبل دوباره بر موضوع پیش پا افتاده ای با هم درگیر شدیم و وقتی دیدم او شروع به مشاجره کرد، از خانه قهر کردم و بیرون رفتم. فکر کردم چند روزی از خانه دور باشم بهتر است و با خودم گفتم او را به این روش تنبیه کنم. در این چند روز از همسرم خبری نداشتم تا اینکه با شماره تلفن همراهش تماس گرفتم، اما او جواب نداد. خیلی نگران ...
ملاقات دوباره با کرونا
.... همان جا مشخص شد که ریه ام درگیر شده است. آنقدر بدحال شدم که مرا به آی سی یو منتقل کردند. 6ساعت بعد 70درصد ریه ام درگیر شد. 2 هفته در آی سی یو بستری شدم. شبی که قرار بود ترخیص شوم سیستم ایمنی بدنم ناگهان پایین رفت و این بار کرونا چشم چپم را درگیر کرد. شب خوابیدم و وقتی بیدار شدم چشمم متورم و دچار عفونت قارچی شده بود. کرونا، بینایی چشم چپ این پزشک را از بین برده و 7عصب بخش چپ صورت او را از کار ...
آخرین نگاه دختری که جان داد!
اجاره ای بیشتر از شش ماه دوام نمی آوردیم. چند بار او را با دستمزد کارگری خودم در مرکز ترک اعتیاد بستری کردم ولی به محض این که از آن مرکز مرخص می شد، به شدت مرا کتک می زد و آزار می داد که چرا او را بستری کرده ام! آن قدر فرش های منزل را به خاطر ضایعات کثیفی که همسرم به خانه می آورد، شسته ام که دیگر به انواع بیماری های روماتیسم دچار شده ام. این در حالی است که بعد از شیوع کرونا من هم کارم را ...
سرقت طلاهای عروس توسط داماد برج ساز قلابی
ملاقات موضوع ازدواج را مطرح کرد و گفت یک پروژه ساخت مجتمع تجاری در سعادت آباد را دارم که پس از اتمام آن، ازدواج کرده و برای زندگی به آلمان می رویم. شاهین با خودرو های گران قیمت به ملاقاتم می آمد و یک بار هم مرا به پروژه مورد ادعایش برد؛ پس از مدتی گفت که می تواند یکی از واحدهای تجاری همان مجتمع را با روابطی که با شرکایش دارد به نصف قیمت برایم خریداری کند. من هم فریب او را خوردم و ...
آقازاده ای که گدا شد!
و فرزندانش را گرفت و به شهر مشهد مهاجرت کرد. با پولی که داشت، خانه و چند مغازه در مرکز شهر خرید و با استخدام چند کارگر به کار تولیدی تریکومشغول شد. برادرانم که با مهاجرت به شهر بیکار بودند، در کارگاه پدرم مشغول به کار شدند. چند سال بعد هم هنگامی که ازدواج کردند پدرم به هر کدام خانه و مغازه ای داد و به صورت مستقل مشغول به کار شدند. من آخرین فرزند پدرم بودم و هیچ علاقه ای به کار پدرم ...
کارگردان متهم به قتل: اسلحه را برای ساخت فیلم امانت گرفته بودم
پله ها رفتم و به او گفتم شرم نمی کنی که در این موقع از شب با چکش به در آهنی می زنی که شروع به فحاشی کرد و در یک لحظه نمی دانم مغزم هنگ کرد و اسلحه را برداشتم و دو تیر هوایی شلیک کردم که تیرها به سقف اصابت کرد. در این لحظه مقتول لوله اسلحه مرا گرفت که در جدال با او ماشه اسلحه فشرده شد و تیری شلیک شد. فکر کردم تیر فقط سرش را زخمی کرده است، چون زنده بود و با خودم گفتم همسایه طبقه سوم که در خانه اش بود ...
داماد هوسباز عروس خانواده زنش را به عقد خود درآورد!
زنم متوجه حضور من نشده بود و سرش توی گوشی بود و داشت پیامک ارسال می کرد. اما با دیدن من هول شد و گوشی از دستش افتاد و من که به این رفتارش شک کرده بودم گوشی را گرفتم و شماره ها را چک کردم و آنجا بود که متوجه شدم او مشغول گفتگو با شوهر خواهرم بوده است. ناصر 25 سال بود با خواهرم زندگی می کرد و 3 فرزند داشتند. باورم نمی شد که همسرم بعد از 17سال زندگی مشترک و 2 فرزند دست به این کار زده است ...
درگیری مرگبار بر سر یک شماره موبایل
بود که دیگر با او رابطه ای نداشتم. فقط گاهی با هم تلفنی حرف زده بودیم. وی ادامه داد: هرچند به مقتول سفارش کرده بودم که نگوید من شماره را داده ام اما او اهمیتی به حرفم نداد. با این حال دعوای ما بر سر این موضوع نبود. او روز حادثه قصد خفت گیری از من داشت که برای دفاع از خودم به او چاقو زدم. او گفت: آن روز سوار موتورم شد و می خواست پول ها و گوشی ام را سرقت کند که بر سر همین مسئله با هم دعوایمان شد. من ...
تجاوز جوان تهرانی به خانم مدیر شرکت و 4 زن و دختر
ماه زنگ زد و گفت در این مدت به یک کشور اروپایی سفر کرده و تازه برگشته است. نتوانسته مرا فراموش کند و می خواهد دوباره با من قرار بگذارد که سرانجام با اصرارهایش قبول کردم. قصدی برای ازدواج نداشتید، پس چرا برای دومین بار قرار گذاشتید؟ وقت و بی وقت زنگ می زد. شرایط خانه ما طوری بود که نمی خواستم تماس هایش باعث شک خانواده ام شود. به همین خاطر مجبور شدم قبول کنم تا شاید دست از سرم ...
شماره موبایل دختر تهرانی خون به پا کرد/ کفاش جوان قاتل شد/ عکس
او را زدم و پا به فرار گذاشتم، باور کنید اگر او را با چاقو نمی زدم و از خودم دفاع نمی کردم الان کشته شده بودم. بهروز گفت: بعد از اینکه او را با چاقو زدم او روی زمین افتاد و زخمی بود، از دوستانم خواستم تا یک پارچه بیاورند و به اورژانس زنگ بزنند اما هیچ کسی به کمکمان نیامد که به سرعت به خانه رفتم و به برادرم گفتم که یکی را با چاقو زدم و به اورژانس تماس بگیرد و سوار بر موتورم از خانه خارج ...
زائر اربعین | روایت سفر دوچرخه ای دبیر ورزش بازنشسته از مشهد به کربلا
مدرسه هم قد و قواره من بودند بعد از دیپلم به سربازی رفتم. دو سال خدمت که تمام شد و برگشتم آموزش و پرورش استخدامی داشت. من در تبادکان استخدام شدم. اولین مدرسه دوران معلمی ام نامش موثق عاملی بود. خودم هم بچه دروازه قوچان و چهارراه میدان بار هستم. در مدرسه را که باز کردم دیدم هم سن و سال های خودم در مدرسه هستند. از آنجایی که بیشتر بچه ها زیاد مردود می شدند دیدم آن ها همه هم قد و قواره من هستند. من ...