روایت متفاوت کارشناس حقوق جزا و جرم شناسی از یک گروگانگیری در تهران
سایر منابع:
سایر خبرها
تجربه و خاطرات من از رویای زندگی در استرالیا تا گرفتن اقامت!
جستجو نمو" رو دیدم. وقتی پدر نمو دنبالش می گشت و نشونه ها رو دنبال می کرد تا فهمید نمو توی سیدنیه. اونجا بود که گفتم آره همینه، اینجا سرزمین آرزوهای منه! استرلیا، انتخاب اول و آخر آرزوها و هدف های ما آدما مثل خودمون ممکنه تغییر کنه. وقتی بزرگ شدم و دیگه نمی شد از روی یه کارتون، مقصد نهایی ام رو تعیین کنم، افتادم دنبال این و اون که کجا برای مهاجرت و اقامت بهتره. کشورهای اروپایی ...
پیچ و خم های ازدواج در ایران/ازدواج سپید نوعی قرار داد نا نوشته است
، شیرینی خوران، نامزدی، سفره عقد، جهازبرون، حنابندان، عروسی، شب زفاف و پاتختی که باید هر دختری بعد از ازدواج تمامی مراحل را با موفقیت پشت سر بگذارد. در اینگونه ازدواج ها نقش خانواده در آشنایی زوجین بسیار پررنگ است از آنجا که اگر مادر شوهری عروس را نپسندد این ازدواج سر نمی گیرد. این گونه ازدواج های سنتی معمولاً خانواده ها حرفه آخرا می گویند و نظر دختر و پسر اهمیت چندانی ندارد و ...
حاج قاسم: پیکر شهید بادپا به خاطر من بر نمی گردد
. راستش را بخواهید وقتی رفتند حس کردم او را دوست دارم و مهرش به دلم افتاده بود. می دانستم شغلش سپاهی است و آن ایام که مصادف بود با جنگ تحمیلی برای دخترهای مذهبی ازدواج با یک پاسدار فضیلت بود. شوهر عمه من هم سپاهی بود و کم و بیش با شغلش آشنا بودم. شوهر عمه 7 سال هم اسیر بعثی ها بود و بعد از جنگ برگشت اما با این حال انگار فکر نمی کردم ممکن است همسر من هم شهید یا مجروح و اسیر شود. خلاصه ...
بازار داغ اسلحه خانه های مجازی
تماس برقرار شد. صدای مرد جوانی را از پشت گوشی شنیدم. -بله بفرمایید. خودم را بلافاصله جمع وجورکردم و گفتم سلام. شماره شما داخل کانال بود. تماس گرفتم قیمت کلت را بگیرم. - چه کلتی میخوایی داداش؟ کوچیک باشه مثل شاهکش (قبل از اینکه وارد معامله بشوم درباره کلت ها و انواع آنها تحقیق کرده بودم). -داداش شاهکش دارم یک میلیون تومان. تحویل چه جوریه؟ -شماره کارت می دم ...
روایتی از استقبال مخاطبان شهرآرانیوز پس از انتشار گزارش یک بازگشته به زندگی
به محبت مردم، تخفیف هایش را بیشتر کرده است: اگه قبلا یک نیسان گوجه می آوردم، از وقتی روزنامه شما قصه ما رو به مردم گفته، یک خاور گوجه میارم. به قول بچه ها جواب موشک، موشکه، جواب محبت هم محبت. ما حواسمون به مردم هست. از اون ها نیستیم که تا دیدیم شلوغه، 2500 تومن رو بکنیم 3500. الان 700 تومن استفاده رو کردم 200 تومن. اینم بابت تشکر از مردم که ما رو تحویل گرفتن. آسوده تر از این حرف هاست که ...
فائزه هاشمی: 16 سالگی ازدواج کردم، دوست مرد به صورت خاص یا تنها نداشتم/همه جا چادر سر نمی کردم
زیاد نداشتیم. برای دبیرستان تنها یا با فاطمه می رفتم. البته چون 16سالگی هم ازدواج کردم، خیلی درگیر این مسائل نشدم. هیچ وقت این طور بوده که با دوستانتان سینما و رستوران رفته باشید؟ یادم نیست چه زمانی این برنامه ها شروع شد. بعد از دبیرستان چون ازدواج هم کرده بودم و همسرم هم کسی نبود که به این کارها کاری داشته باشد، این برنامه ها عادی بود. در ارتباط با مردها چطور بودید؟ من 16 ...
کولبری با رویای مدرسه | گفتگو با مادر مانی؛ کولبر 14 ساله ای که برای خرید گوشی هوشمند از کوه سقوط کرد
ببرم تهران . حالا چند روزی هست که به خاطر عفونت چشم، مانی تار می بیند، بینی اش شکسته، به قول مادرش، شانه اش ترکیده و یکی از گونه هایش هم شکسته است. به خاطر خونریزی زیاد، گاهی هم بی حال می شود. روناک اما سرنوشت عجیبی دارد، سرنوشتی که از خانه ی پدری به دوش کشیده و حالا گره زده به سرنوشت بچه هایش. روناک خودش قربانی کودک همسری است، در سیزده سالگی ازدواج کرده و چند سال بعد، به خاطر ...
آموزش ترکیبی
هایشان را با دقت روی صندلی کنار میز می گذارند و خیره به خانم معلم می شوند. معلم از پشت ماسک سلامی می کند و با دانش آموزانش ارتباط می گیرد: بچه ها خوبین چه خبر؟ سلامتی. خانم معلم با خوشرویی رو به بچه ها می شود و خودش را معرفی می کند، بعد درباره قوانین کلاس حرف می زند اینکه بدون اجازه او نمی توانند به بیرون از کلاس بروند یا بدون اجازه نمی توانند چیزی بخورند و حرفی بزنند. او شروع به حضور و غیاب می ...
تحلیل آماری رفتار عاطفی
. از طرف دیگر، ما فقط بعدها در رابطه مان شروع کردیم به استفاده از نام های خودمانی و حرف های عاشقانه. قول ها با نام های خودمانی جایگزین شد. بعد از خودم پرسیدم که آیا تفاوت های شخصیتی مان هم در ایمیل هایمان ظاهر می شود یا خیر. کلماتی را که خودم استفاده می کردم با کلماتی که او استفاده می کرد، مقایسه کردم، معلوم شد که برخلاف کلیشه های جنسیتی، احتمالاً من شخصیت پرخاشگرانه تری دارم. مثلاً ...
از شبیه سازی قتل میترا استاد تا صیغه ای که حاشیه ساز شد
اوج در پاسخ به وکیل نجفی گفت: آقای وکیل تقصیر دیگران چیه که شما هروقت تصویر سلاح و همسر دوم یک مسئول رو می بینید یاد موکل خودتون میفتید؟! تیغ سانسور گلوی آقازاده را هم برید! همچنین پس از انتشار قسمت ششم سریال آقازاده، صفحه رسمی این سریال در اینستاگرام از سانسور بخشی از صحنه های قسمت ششم آن خبر داد. صفحه رسمی آقازاده با انتشار عکس هایی از صحنه های سانسور شده نسبت به این عمل اعتراض ...
کارگاه تولید ماسک برای خوداشتغالی اهالی سیدی مشهد | رسمِ خوشایند همراهی
وضع معیشتی مردم رو به راه نبود و ما دغدغه تأمین سبد های معیشتی برای نیازمندان را داشتیم. تا اردیبهشت آنجا مشغول بودم. نزدیک به زایمانم رفت و آمد برایم سخت شد و دیگر نتوانستم بروم. ماه رمضان دوباره یک کارگاه تولیدی از من نیرو خواستند و من 120 نفر از محله را به آن ها معرفی کردم. بعد از ماه مبارک دوباره از من درخواست نیرو کردند که به دلیل سختی مسیر برای آن ها تصمیم گرفتم اینجا را که میهمان خانه مان بود ...
قصه های قرآنی (6)؛ ماجراهایی خواندنی از حضرت نوح (ع)
تا شاید از مرکب غرور و خیره سری فرود آید و راه حق پیش گیرد، از این رو گفت: فرزندم! امروز برای هیچ قدرتی در برابر فرمان و عذاب الهی پناهگاهی وجود ندارد و تنها کسانی که مورد رحمت الهی قرار گیرند، اهل نجات هستند... (118) . در این هنگام موجی برخاست و فرزند نوح را چون پر کاهی از جا کند و درهم کوبید و میان پدر و فرزند جدایی افکند و او را در صف غرق شدگان قرار داد (119) . هنگامی که ...
من و داغ و پیکر در خون غلتیده تو
پسرم چه شد که به همسر و زندگی و کار و همه چیز پشت پا زدی؟ یک کلمه گفت: دفاع از حریم اسلام و حرم اهل بیت (ع). این را که گفت دلم آرام گرفت. خیالم راحت شد که تنها برای هوای شهادت نمی رود بلکه برای رسیدن به یک هدف والا می رود. گفتم با خیال راحت برو، نگران همسر و فرزندانت هم نباش. تا زنده هستم همراهشان هستم. تا آخرین نفس می جنگم 9 روز بعد از وداع، محمد پر کشید و رفت. 13دی ماه سال 94. در ...
حقایق ناشنیده از گله داری که بزرگترین بانکدار ایران شد / هژبر یزدانی را بشناسید + تصاویر
او پیمان زناشویی بست. حاصل دو ازدواج یزدانی سه پسر به نام های کیومرث، نادر و کاوه و سه دختر به نام های لیلی، نسرین و کتایون بود. بعد ها یزدانی از فرزندان خود برای فرار های مالیاتی اش استفاده می کرد. او بخش عمده ای از سهام کارخانجات و شرکت های دامداری، زراعی و صنعتی خود را در مناطق گرگان، ساوه، زرند، سنگسر و تهران، به نام آن ها کرد تا سازمان مالیات ایران را دور بزند. هژبر یزدانی فعالیت ...
و اینک سینمای فارسی
فعالیت در سمت های اجرایی و دردسرهای تولید، بخشی از انرژی و توانش را می گرفت. کوشان تهیه کننده، فیلمبردار و تدوین کننده فیلم بود. با کارگردانی که از تئاتر آمده بود همه وظایف تکنیکی برعهده فیلمبردار قرار می گرفت که خودش کار مونتاژ را هم برعهده داشت. این هم میراث توفان زندگی برای فیلم های بعدی بود؛ کارگردان بازیگران را هدایت می کند و کاری با جای دوربین، کادربندی و کلا دکوپاژ ندارد و همه امور تکنیکی به ...
ماجرای سرقت گوشی دختر مهراب قاسم خانی با قمه
شناخته شده توی تهران داریم و احتمالاً دو برابرش هم شناخته نشده و الان که بری خونه، احتمالاً سر راه از کنار چند تاشون رد میشی... امروز یه عزیزی سوار ماشین دخترم شد و قمه رو گذاشت زیر گردنش و گوشیش رو ازش گرفت .. این نویسنده طنز پس از اعلام این ماجرا سوالاتی را مطرح کرده است که آیا قرار نیست فکر جدی برای این دزدان اندیشیده شود. مهراب قاسم خانی نوشته: او بار که گوشی من را دزدیدن ...
اروپا هنوز در آتش فاشیسم میسوزد
مواجه شده و همکاری شان را شروع می کنند. اهانت به مقبره، مربوط به ماجرایی قدیمی است و مشخص می شود اهانت کننده در واقع مقتول دوم پرونده دانشگاه است. مقبره نیز متعلق به پسربچه ای بوده که در ادامه مشخص می شود دختری در لباس پسران بوده تا هویت واقعی اش کشف نشود. این کودک یکی از قربانیان فاشیست های دانشگاه گرنون بوده که مادرش تلاش داشته او را از چنگ فاشیست ها یا به قول خودش شیاطین دور نگه دارد. بنابراین ...
انکار قتل غزاله در مقابل قاضی جنایی
غزاله قرار بود با هم ازدواج کنیم. من عاشق او بودم. روز حادثه خانواده ام در خانه نبودند. فقط برادر کوچکم بود. غزاله به خانه ما آمد. بعد از کمی صحبت خواست از آنجا برود که پایش سر خورد و زمین افتاد. سر غزاله به دیوار خورد و بر اثر شدت ضربه جان باخت. من که به شدت ترسیده بودم جنازه را در کیسه ای نایلونی گذاشتم. او جان باخته بود و من هم از ترس اینکه خانواده ام متوجه نشوند، جسدش را برداشتم و در سطل زباله ...
روایت های همسر شهید عَبِد عَبیات از اولین شهدای جاویدالاثر دفاع مقدس
الان نبود که همه خانه ها تلفن داشته باشند. روز ها پشت سر هم می گذشت و من نگران تر از قبل می شدم. هرقدر می خواستم خودم را آرام کنم، نمی توانستم از شر فکر هایی که در سرم می چرخید، خلاص شوم. مدام می گفتم: حتما بلایی سرش آورده اند. یک روز عصر یک نفر، خبر از شهادت عبد آورد. عمه ام با شنیدن خبر آن قدر شیون کرد که رمق به جانش نماند. من هم شوکه شده بودم. انگار به آن روز و آن خبری که قبل از ...
قطب زاده؛ حکایت حیرت آورِ یک صادق انقلابی
جمهور آمریکا در آنجا معروف است. همه می شناختندش الا ما. دیدم زنی حدود 60-50 ساله چادرش را دور گردنش پیچیده و چوبی هم دستش بود. از پشت موتور پیاده شد و هجوم برد به سمت دختران دانشجو و... پرسیدم این کیست؟ گفتند: جزء گروه هادی غفاری است... سال ها بعد در اروپا بهنود را دیدم. گفتم آقا چرا این عکس را در تهران مصور انداختی؟ چرا چیزی را که نمی دانستی نوشتی؟ چرا آن قدر با قطب زاده مخالفت می کردید؟ گفت: ما قهرمانان شنای استخر بودیم، در دریا شنا نکرده بودیم برای همین وقتی به دریا افتادیم غرق شدیم. منابع: سایت تاریخ ایرانی، روزنامه شرق ...
یادنامه شهید حاج داود کریمی با یادداشت ها و خاطراتی از: عابدین وحیدزاده ، مصطفی تاجزاده، سید محمد صنیع ...
...! سال هاست بی خبر ما رو ترک کردی، الان هم اگر آقای رفیعا خبر نمی داد باید در حسرت دیدنت می موندم، تو برادر منی. نشستیم و حاج آقا از احوال حاج داوود پرسید؛ حاجی با آنکه درد شدیدی داشت با همان لبخند همیشگی از شروع دردها و روند درمان خود گفت، از اعزامش به آلمان و رفتار نیکی که دکتر نجابت در آنجا نسبت به ایشان داشته، تعریف کرد؛ گفت غده هایی را که از تنش بیرون آورده اند، کنار هم گذاشته اند ...
عبدالحسین زرین کوب از پله پله ملاقات خدا تا دو قرن سکوت + بیوگرافی و آثار
معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چه شد استاد؟ گفتم: هیچ، الان در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم: زان یار دلنوازم شکری ست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب ...
نقشه شیطانی پسر 18 ساله تهرانی برای زن همسایه!
پی بوده ، پلیس را مطلع کرده است. من بعد از این ماجرا چند سال برای کار به شهرستان رفتم و وقتی فهمیدم آبها از آسیاب افتاده و پلیس ردی از قاتل پیرزن پیدا نکرده است به تهران برگشتم، ازدواج کرد و صاحب فرزند شدم ولی در این سالها همیشه حرف های مادرم درگوشم بود که می گفت خون پاگیر است و بالاخره یک روز دستگیر می شوم. حالا بیش از 30 سال از این ماجرا گذشته و من خیلی پشیمانم. من به خاطر بچگی دست به چنین ...
رهایی گروگان 32 ساله در چابهار پس از 2 ماه اسارت/ دستگیری مادر و دختر سارق در زابل
انتظامی شهرستان چابهار تصریح کرد: در بررسی های اولیه کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص که آدم ربایان به دلیل یک سری اختلافات مالی این جوان را ربوده و او را به مکانی نامعلوم منتقل و طی تماس با خانواده اش مبلغ 10 میلیارد ریال در قبال آزادی او درخواست کرده اند. این مقام انتظامی عنوان کرد: تیم رسیدگی کننده به پرونده به منظور حفظ جان گروگان، تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی محل نگهداری او و ...
جدیدترین و قشنگ ترین جوک های خنده دار و باحال
تلویزیون نگاه میکنم جوکهای خنده دار لاین و وایبر دیشب شام سوپ داشتیم به مامانم میگم تو کشورای خارجی سوپ پیش غذاس نه شام برگشته میگه بابات خارجیه یا اون عمه فلان فلان شدت یعنی اصلاً لزومی نداشت پای عمه مو بکشه وسطا نیتش فقط این بود که یه فحشی بهش بده جوکهای خنده دار مرد در حال جان دادن بود که به همسرش گفت :باید چیزی را ...
تحلیل قُل مراد از اخبار مهم روز
جمعی نرسیده ایم و چاره ای نداریم جز اینکه دست به دست هم بدهیم و زنجیره شیوع کرونا را قطع کنیم. قُل مراد: باز هم سوتی دادید. من به عنوان یک ایرانی با هیچ کس دست به دست نمی کنم؛ چون همه جا نوشته اند #با_هم_دست_ندهید. رییس ستاد ثبت نام آموزش وپرورش: دریافت هرگونه وجه اجباری از طرف مدارس قابل قبول نیست قُل مراد: میشه یک سال، فقط یک سال تحصیلی این جمله رو تکرار ...
سالمندی و دنیای متفاوت خطوط چهره زنان و مردان
، چقدر خودتان زیبا هستید. چشم هایش از شادی برق زد، بلافاصله دست هایم را گرفت و گفت: راست می گویی؟ واقعا به نظرت توی این سن هنوز قشنگم؟ جوان که بودم خیلی دختر قشنگی بودم، اما الان از اون همه زیبایی فقط یه مشت چروک باقی مانده، دست هایش را به گرمی فشردم و گفتم: نه به خدا راست می گویم هنوز هم قشنگ و خواستنی هستید. تا لحظه پیاده شدن با من صحبت کرد و هنگام خداحافظی با هم روبوسی کردیم، دستش را به گرمی فشردم و ...
امیدِ صانعی
شما تقصیری ندارید، انسان همیشه بدی ها را می بیند. شما اگر در کوچه بروید خانه ها قشنگ باشد و نظافت داشته باشد و... هیچ اینها برای شما اثری ندارد ولی اگر گربه مرده ای باشد شما را اذیت می کند. توجه به کلیات داشته باشید. نتیجه ی حرف من این است و مطمئن باشید که اراده ی خدا این جور است و دارد به پیش می رود. من سبیعه مان پاسخ مسائل شرعی را می دهد و من می گوییم همه ی پاسخ ها را تو نده که وقتی بعد از ظهر ...
توصیه می کنم که تا خون در بدن دارید از امام و ولایت فقیه دفاع کنید
انقلاب ادامه داد. در 1/03/1361، هم زمان با آغاز فعالیت در سپاه، به طرح جنگل پیوست و در سِمَت فرماندهی، مشغول به خدمت شد. ناگفته نماند که منصور برای مدتی، عهده دار سمت محافظت از امام جمعه نور، حاج آقا انصاری بود. منصور بعد از انتصاب به مسئول آموزش پادگان چالوس، راهی جبهه شد. مادرش طاهره، از پسرش این گونه سخن می راند: وقتی از جبهه بر می گشت، یک سری تحولات در رفتارش [به وجود می آمد ...