نمی توانم مثل زنهای سنتی،بوی پیاز داغ بدهم
سایر منابع:
سایر خبرها
عابدینی نگذاشت مقابل پوهانگ در ترکیب اصلی باشم
بعداً فهمیدند به پرسپولیس علاقه دارند یا شرایطی برای شان پیش آمد که علاقه مند شوند اما من از روز اولی که فهمیدم می خواهم فوتبالیست شوم پرسپولیسی شدم. آن زمان که پرسپولیس دربی ها را می باخت در محله مان جر و بحث می شد و چند تا از بچه محل های مان واقعاً بی حیا بودند. یک بار که پرسپولیس 3 بر یک باخت و دو گل شاهرخ بیانی زد من بزرگ تر بودم و در تیم جوانان ماشین سازی بازی می کردم. بعد از آن باخت دو سه ...
در عرض 2 سال داغ 2 جوان دید
در جبهه بر عهده گرفت. گاهی وقتی خودش را جلوی آیینه می دید، لبخندی می زد و می گفت هنوز بزرگ نشده چه مسئولیت سنگینی بر دوش دارم. حمیدرضا چشمانش خیلی ضعیف بود و همیشه باید عینک می گذاشت. به خاطر همین مادر نگران فرزند بود و یک بار اصرار زیادی کرد که پسرش از جبهه رفتن منصرف شود. حمیدرضا در پاسخ مادر، عینک را برداشت و دستش را مشت کرد و روی چشمانش گذاشت و گفت: هر دو چشمم فدای حسین انگار همانجا نذرش قبول ...
چرا روبات های انسان نما جذابیت کمتری دارند؟ / همه چیز درباره دره وهمی
به گزارش خبرنگار فناوری خبرگزاری دانشجو، بسیاری از افراد در مواجهه با روبات هایی که خیلی واقعی، اما نه کاملا شبیه به انسان، به نظر می رسند، احساس ناخوشایندی را تجربه می کنند. انگار که احساس قرابت آن ها با روبات ها با افزایش شباهت شان به انسان، دافعه ایجاد می کند و در یک منطقه دافعه فرو می رود؛ منطقه ای که به دره وهمی معروف است. دره وهمی چیست؟ دره وهمی یا Uncanny Valley فرضیه ای ...
مجموعه داستان تو ماهی بابا برای بچه ها منتشر شد
عبارت است از: تو ماهی بابا!، جایش خالی تا یک کم...!، شکستن شاخ غول، شکم گنده، مثل فرشته ها...!، مگه مردها هم گریه می کنند؟!، یوسف گم گشته، قدرت عشق، هیچی نمی میرد. داستان های این کتاب با تصویرگری سمیه محمدی همراه شده اند. در قسمتی از داستان شکم گنده از این کتاب می خوانیم: ای ی ی ی! کاش اونجا بودی و خودت می دیدی. یهویی انگار به پیمان فیلمی خیلی برخورد و قاطی کرد. اساسی ...
سوگ خوانی اضطرار
ایستاده در برابر خیمه ها که مبادا نامحرمی قصد خیام حسین کند در دل شب. کاش برادرش عباس بود. آرزوی 50 ساله یک پیراهن هنوز چند دقیقه از شروع برنامه گذشته که صدای گریه های ریز زنی در فضا می پیچد. گریه هایی که استمرارشان قطع نمی شود. زینبِ بعد از حسین (ع) روایت سنگین و غمگینی دارد. اضطرار، لحظه های اضطراب حضرت زینب است وقتی هیچ امیدی به برگشت برادر ندارد. نمی شود پای این خوانش جلوی نمِ ...
اشتباه های کرونایی ما
به چشم، بینی و دهان تان با دست های شسته نشده بپرهیزید. نمی شد این جمله پیچیده را ساده تر کرد؟ نوعا ما به جمله بندی های طولانی و توضیحات ناضرور عادت کرده ایم. مثلا می خواهیم بدانیم چه غذاهایی باید بخوریم. توی عنوان جدول می نویسیم: منابع غذایی ویتامین A . خوب است بنویسیم ویتامین A و بعد عکس غذاها را بگذاریم. البته این نثر پیچیده سابقه تاریخی دارد. ادبیات قاجاری زده کاری کرده تا بنویسیم استعمال ...
بازیگر نقش مکمل 28 مرداد، گنده لات، شعبان بی مخ
سیب زمینی داغ توی دهانش مزمزه می کند، وسطش هم یک چیز هایی می گوید. تیزی پرشال پرتابش کرد به چند سال قبل تر از آنجا که تازه توی محل می خواست سری توی سر ها درآورد. سر علم کشون دسته ها بین بچه های گود عرب ها و پاچنار بزن بزنی در گرفت که نگو ونپرس. زده بود چند نفر را ناکار کرده بود. میون گردن کلفت های آن دوره بیشتر از همه فرهاد گاوی را دوست داشت، همان که بعد پنج فقره قتل یه صبح توی میدان ...
ناگفته های بازیگر نقش خولی در سریال مختارنامه
هستید؟ – چند ماهی است که مشغول بازی در سریال جشن سربرون هستم. فعلا من بازی ندارم تا چند ماه دیگر که لوکیشن گروه تغییر کند. شما در کارنامه کاری تان کار های بسیار و شاخصی دارید، اما کاری که مربوط به مناسبت محرم است ایفای نقش شما در سریال مختارنامه است. فکر می کنم ایفای نقش شما در این سریال به 15 سال پیش برگردد. چطور شد که این نقش را به شما پیشنهاد دادند؟ – همان زمان که ...
همسایه هایی که زیاد می دانند
آرزو درزی طنزنویس قدیم ها می گفتند همسایه باید از حال همسایه باخبر باشد. همسایه باید به همسایه کمک کند، هوایش را داشته باشد و صحبت هایی از این دست. آن قدر این موضوع همسایه را بزرگش کردند که کم کم کار به جاهای باریک کشید. درست است که ما دیگر در آن خانه هایی زندگی نمی کنیم که دور تا دور حیاط شان اتاق بود و همه با هم زندگی می کردند، یا بچه هایمان کمتر در کوچه با هم بازی می کنند و ...
فروش شاخه زیتون در بازار کتاب
. برای لحظه ای، تمام رنج هایی که در این چند ماه گذشته کشیده بودم، جلوی چشمانم آمد. حسّی ناشناخته در گوشِ جانم نجوا می کرد که دیگر حسرت خوردن را تمامش کن. یک روز از سرحماقت حرف هایی به احسان زدم که حاصلش شکافی عمیق بین مان شد. حالا دلم نمی خواست با سکوتی بی منطق به این جدایی دامن بزنم. انگار که از درون، زنی بالغ مرا به گفتن حقیقت فرا می خواند. رنج، بزرگم کرده بود. تنها وقتی که بالغ باشی، قدر فرصت ها را ...
حاج قاسم: پیکر شهید بادپا به خاطر من بر نمی گردد
بودم قرار است برود. چند روز بعد که موضوع سفرش به سوریه را مطرح کرد اصلاً مخالفتی نکردم، می دانستم او برای چه می رود. انگار خانم حضرت زینب(س) اول دل ما همسران را به دست می آورد بعد شوهران ما راهی می شدند. * قرارهایی که با هم گذاشتیم و من تنها اجرایشان کردم یک هفته بعد از عروسی دخترم بود که برای اولین بار عازم سوریه شد. 12 روز مانده به عید رفت و قرار بود تا یک ماه بعد هم بیاید ...
چه جوری همه ما بازنده شدیم؟!
...، این روزها حتما زیر خط فقر رها شده ای و برای حفظ آبرو نزد مردم و در و همسایه نمی دانی چه گلی باید به سر بگیری، زیرا کار از سرخاب و سفیدآب هم گذشته است. وسط این مصیبت تذکر بدهم که حواسم هست این روزها شرایط همه وانفساست، ایران و دنیا هم ندارد، همه به این درد بی درمان دچارند؛ از این رو اهل هنر و فرهنگ هم مثل همه، سرگردان دست روزگارند و گلایه و توقع بیجا ندارند. درد ...
صدبار بنویس اینها باعث اعتماد ما شده!
جمله مهم صدبار بنویسد. جمله اش چه باشد؟ م م م م م... به نظرم این جمله را صدبار بنویسد. رئیس دولت گفت مردم می دانند که در شرایط تحریم آب و برق شان قطع نمی شود؛ اینها باعث اعتماد آنها شده است! - غر نزنید که آن جمله چه ربطی به بازرگان یا تاریخ معاصر داشت. ستون خودمان است دل مان می خواهد توش حرف الکی بزنیم. بالاخره هر چی نباشد مسئول این ستون هستم یا نه. تاریخ معاصر هم نشان داده اینکه شما در یک ...
900 میلیون تومان برای بازگشت به زندگی
. اما در این میان سلمان برادر سعادت که برای میانجیگری وارد درگیری شده بود با شلیک گلوله نادر زخمی و پس از دقایقی به سبب خونریزی فوت کرده است. نادر پس از این ماجرا و در حالی که هراسان و وحشتزده بود خودش را تسلیم مأموران کرد و برای انجام تحقیقات تکمیلی به پلیس آگاهی البرز منتقل شد. بیشتر بخوانید زن عاشق فضای مجازی خطاب به همسرش:من نمی توانم مثل زن های سنتی، بوی پیاز داغ ...
اس ام اس و پیامک های تسلیت فوت دایی
ادامه مطلب نیز ما را دنبال کنید... شمانیوز مجموعه ای زیبا از متنوع ترین متن ها و اس ام اس تسلیت فوت دایی را برای شما همراهان گرامی گردآوری کرده است. دایی جانم نبودنت نه تنها به من بلکه به تمام خانواده سخت میگذره. همیشه تو بودی و لبخندت باعث میشه حتی اگه ما با سخت ترین چالش های زندگی هم رو به رو بودیم، حلش کنیم و از پسش بر بیایم. هیچوقت غیرتت بهت اجازه نداد که خواهرت که مادر من ...
ناگفته های نوجوان طلایی خورشید / پیش از این سینما نرفته بودم!
، البته خودشان هم اطلاع می دهند مثلاً وقتی زنگ می زنم و حالشان را می پرسم بعضی اوقات به من خبر می دهند مثلاً آقای عسکری گفت شاید سر کاری ببرمت. * بعد از خورشید کارگردان های دیگر به تو پیشنهاد کار دادند؟ نه آن موقع نه. * حالا و بعد از جایزه ونیز چی؟ چند نفر بودند. ولی سعی می کنم با نظر آقای مجیدی پیش بروم. به نظر خودم هم درسم را ادامه بدهم بهتر است چون سر ...
برگزاری محفل شعر عاشورایی در دانشکده فارس/ اهداء انگشتر متبرک رهبر انقلاب به یک عکاس
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه هرچه تکرار شود ، نام تو تکراری نیست ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه و جهان داغ تو را تازه نگه داشته است نه ! نگه داشته داغ تو جهان را تازه موج در موج به سر می زند و می گرید مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه آه ای تشنه ی افتاده به هامون، زخمی آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه تازه می خواس ...
نکات مهم برای انتشار عکس کودکمان در اینستاگرام!
نگار فیض آبادی، روان شناس: بچه ها در سال های اولیه، همان چیزی را می خواهند که والدین شان می خواهد. درواقع، میل، میل دیگری است. ما پدر و مادرها هستیم که ظرف هویتی آنها را پر می کنیم. اگر می بینیم خود کودک هم از دیدن فیلمش ذوق می کند، آن را به حساب درستی کارمان نگذاریم. او هنوز همان چیزی را دوست دارد که ما می پسندیم! پس این سوالات را قبل از انتشار عکس کودکمان در فضای مجازی از ...
اسلام را سرلوحه زندگی تان قرار بدهید
و از تو عذر می خواهم که باعث ناراحتیت شدم. مادر تو کم سختی نکشیدی ان شاءالله اجرت با خدا باشد مادر عزیز تو را دوست داشتم و دارم. و اما پدر عزیزم! امیدوارم مرا ببخشی چرا که باعث ناراحتی های تو زیاد شدم ان شاءالله مرا می بخشی و از تو می خواهم که راهم را که همان راه الله می باشد ان شاءالله ادامه دهی و پیرو خط رهبر باشی چرا که پسرت عاشق الله و پیرو رهبر عزیز بود. در آخر از شما ...
محمود از زندان آزاد شد و از زنش شنید بچه دار شده اند!
سال های زیادی از عمرم را در زندان گذرانده ام. تجربه اولم زمانی بود که 17 سال بیشتر نداشتم. رفتم و یک تکه نان از جلوی در بقالی حسن سیبیل اینا برداشتم که حسن آقا ابتدا به پشت دخل هدایتم کرد و بعد هم با پلیس تماس گرفت! در دادگاه هم چون قبلش استرس داشتم، چندتا کدئین خورده بودم و همه اش داشتم چرت می زدم و نتوانستم درست و حسابی از خودم دفاع کنم و وقتی به خودم آمدم که به جرم احتکار 50تن آرد درجه یک به ...
ببخشید که این قدر تلخ شده ایم!
.... ما امروز خواهان عدالتیم؛ حتی اگر بابتش آنهایی را که دوست داریم را هم از دست بدهیم، اما عدالت و اجرای آن به نظر می رسد قطعا باید بیرون از ابهام باشد... چند روز پیش بود که داشتم با خودم فکر می کردم، چرا خبری از دادگاه و حکم آقای خاص قوه قضاییه نیست که دیروز حکمش اعلام شد؛ 31 سال حبس تعزیری و باقی مخلفات مثل رد مال و ... و البته 43 میلیارد تومان جریمه مضاعف که احتمالا اشانتیونش بوده! ...
اشک های آرمان در دادگاه غزاله
به گزارش شبکه خبری تهران نیوز ،دوازده اسفند ماه سال 92،پدر غزاله 19 ساله با مراجعه به کلانتری 103 گاندی، مفقود شدن ناگهانی دخترش را به پلیس اطلاع داد و چندین نفر را بعنوان مظنون معرفی کرده و تحقیقات پلیسی برای یافتن ردی از غزاله آغاز شد. در تحقیقات مشخص شد که آخرین تماس های غزاله با پسر مورد علاقه او به نام آرمان برقرار شده بود.همین سبب شد پلیس به آرمان مظنون شده و او را تحت بازجویی قرار دهد. با گذشت ده روز از مفقود شدن غزاله بالاخره آرمان لب به اعتراف گشود و گفت ...
شروین: برادر تصویربردار هم دید ضربه من گل شده !
چند تیم دیگر داشتم ولی با آقا مجتبی صحبت کردم و گفت تو اگر بروی ما چیکار کنیم. این صحبت های ما حتی یک دقیقه هم نشد و ساز جدایی نزدم. بعد از اینکه فصل تمام شد، با مشورت دوستان و نزدیکانم و مدیر برنامه هایم تصمیم گرفتم به فولاد بیایم. دوست داشتم با آقای نکونام کار کنم. امیدوارم جواب اعتماد ایشان را بدهم. می دانم فولادخوزستان هواداران متعصب و فوتبال بلدی دارد و امیدوارم بتوانم با عمکلرد خوبی که ...
تجاوز به دختر تهرانی توسط پسری به نام کسری
قصد دارد من را به خانواده اش معرفی کند مرا به خانه شان دعوت کرد اما وقتی به آنجا رفتم متوجه شدم او تنهاست . می خواستم از خانه اش بروم که مرا مورد تعرض قرار داد. پس از آن هم به بهانه ازدواج و اینکه مرا دوست دارد3 سال مرا اغفال کرد اما از چند ماه پیش ناگهان شماره تلفن و خانه شان را عوض و ارتباطش را با من قطع کرد. دختر جوان در ادامه توضیح داد: برای پیدا کردن ردی از او همه جا را گشتم و هر ...
نوحه خوان برای همه می خواند
تب سنج به دست ایستاده اند. لبخندها اما همان همیشگی است. همان هایی که وقتی پرهای سبز خادمی را دست می گرفتند، تک به تک تحویل آدم های پشت در می دادند. این بار لبخند از چشم ها جاری شده. خادم ها انگار برای همه عزادارها لبخند کنار گذاشته باشند، نگاهت که می خورد به سیاهی چشم هایشان، سهم لبخند و خوش آمدت را می دهند دستت. امسال به سهم هر سال گریه کن های هیأت چیز دیگری هم اضافه شده. چند قطره مایع ضدعفونی ...
بچه های آس و پاس مان!
می شود، ناراحت است، چون در طی این چندماه تعطیلی حسابی کله اش از دست آنها کتیرایی شده و درحال حاضر هم حکم بوفه مدرسه را در بین ساعات درسی بچه ها پیدا کرده است. امروز و فرداست که فرمول واکسن کووید-19 را زودتر از آکسفورد کشف کند و در اختیار سازمان بهداشت جهانی بگذارد و بگوید: بیا ایناهاش، تو کشو اولی بود. سینا و نوشین تمام فعالیت های شاد مدرسه مثل مراسم صبحگاه، از جلو نظام، سرود و گوش دادن به ...
علمدار هویزه؛ شهیدی که نهج البلاغه در رگ هایش جریان داشت
دیگری است هر آنچه از احکام را که باید، به ما آموزش داد. حالا شما کار فرهنگی را ببین، نیامد که بر سرِ ما تازه دین را فهمیده ها بکوبد که بیا و سیاست را بشناس یا فلان شان نزول آیه آن سوره را برایم بگو، حتی به رویمان نیاورد که هیچ جریان ضد انقلابی را نمی شناسیم، بلکه خیلی ساده فقط یک پیشنهاد داد، جمله ی ساده اما به شدت تاثیرگذاری که هنوز پس از سال ها از خاطرم نرفته، او به ما شخصیت و هویت داد ...
آرمان در دادگاه قتل غزاله را انکار کرد
دیوار خانه شما پیدا شده است. من دقیقاً نمی دانم از چه صحبت می کنید در جریان نیستم. تو به دوستت گفته ای که غزاله را کشته ای و از او درخواست کمک کردی؟ من اول گفتم غزاله زمین خورده اما او حرفم را باور نکرد بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و به کمک بیاید. از غزاله نامه ای بجا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. ...
بازی مافیا؛ این فقط یک بازی نیست، درس زندگی ست!
شده بود و بازیگر قابلی هم بود) با منطق و اعتماد به نفس فزاینده ای ما را توجیه کرد که خیر، ایشان مافیاست و من منجی شما هستم! در واقع ما گول ویژگی اول و دوم دروغگو ها (طبقه بندی های ذهنی مان) را خوردیم و فقط به آن ها تکیه کردیم. بله آدمیزاد نباید فراموش کند که این طبقه بندی ها و بولِت ها فقط برای این هستند که بتواند موضوع را بهتر صورت بندی و درک کند. اما واقعیت منتظر نمی ایستد تا ببیند در ...
رفتار باشگاه تراکتورسازی تحقیر آمیز بود
مسئولان باشگاه تراکتور انتقاد کرد. این دروازه بان تیم استقلال نوشت: هواداران محترم باشگاه تراکتور با سکوتم تا این لحظه احترام شما را که کنارتان زندگی کردم را محفوظ نگه داشتم تا موضوع جدایی من از باشگاه تراکتور موجب حاشیه نگردد، اما امروز متوجه شدم باشگاه تراکتور شکایتی علیه من به سازمان لیگ ارائه داده که به دور از تمام موازین جوانمردی و عدالت و حتی حرفه ای گری است؛ بنابر این مجبورم ...