تقدیر متفاوت از رزمنده نجف آبادی و راوی معجزه شیلر +تصویر
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت رشادت آذربایجانی ها در عملیات مرصاد
باشد که در نهایت به مدت 3 ماه در واحد تخریب ماندگار شدیم. قبل از من نیز برادرم در جبهه حضور داشته و در عملیات رمضان نیز به شدت مجروح شده بود؛ باید بگویم که زنده ماندن او بیشتر شبیه به یک معجزه الهی است چرا که گلوله به گوش برادرم اصابت کرده و از گوش دیگری خارج شده بود. مجروحیت برادرم نیز یکی دیگر از موانعی بود که می گفتند تا بهبودی برادرت صبر کن و بعد به جبهه برو اما من پایم را در یک کفش ...
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه (س)
...، فقط پدر و نوازش های پدر را می خواهد. امشب رقیه علیهاالسلام است و عمه، امشب رقیه علیه السلام است و سر بابا، امشب ملائک آسمان از غم دختر حسین علیه السلام در جوش و خروشند، امشب شب وداع رقیه علیهاالسلام و زینب علیهاالسلام است. او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می آورد و دستان پر مهر او را احساس می کرد. گل نازدانه پدر رقیه ...رقیه نجیب! ای مهتاب شب های الفت حسین! ای مظلوم ترین ...
خون شهید سلیمانی هیبت آمریکا را شکست
به گزارش خبرنگار مهر ، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در برنامه روایت حبیب به مناسبت هفته دفاع مقدس، اظهارداشت: آغاز هفته دفاع مقدس را به همه ملت چه کسانی که بعد از دوران دفاع مقدس پا به عرصه هستی گذاشتند و چه کسانی که در این دوران بودند، تبریک عرض می کنم و قطعاً همه ما مدیون شهدا، ایثارگران و جانبازان هستیم. وی بیان کرد: بنده در عملیات فتح المبین که در چذابه مستقر بودیم و ...
خون شهید سلیمانی هیبت آمریکا را شکست
به گزارش خبرنگار مهر ، محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در برنامه روایت حبیب به مناسبت هفته دفاع مقدس، اظهارداشت: آغاز هفته دفاع مقدس را به همه ملت چه کسانی که بعد از دوران دفاع مقدس پا به عرصه هستی گذاشتند و چه کسانی که در این دوران بودند، تبریک عرض می کنم و قطعاً همه ما مدیون شهدا، ایثارگران و جانبازان هستیم. وی بیان کرد: بنده در عملیات فتح المبین که در چذابه مستقر بودیم و ...
عملیات های تعیین کننده دفاع مقدس
آتش کشیدند. برخی هم به نیروی دریایی عراق در خلیج فارس حمله کردند و برخی به تاسیسات در بغداد و بصره. عراقی ها شوکه شدند. مهدی بشارت ، کاردار سفارت ایران در بغداد گفته است: تلویزیون عراق با آب و تاب از حمله هوایی عراق به ایران می گفت و اعلام می کرد تمام هواپیماهای ایران را نابود کرده است.خیلی ناراحت بودم. دو روز بعد در دفترم حس کردم که بغداد به لرزه افتاده است.هواپیماها به بغداد حمله کرده ...
40 روایت از جنگ و کتاب هایی که مرزهای زمینی را پشت سر گذاشتند
...> کتاب آن بیست و سه نفر روایت زندگی گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق به اسارت نیروهای عراقی در آمدند و سال ها بعد با قلم احمد یوسف زاده به بازار کتاب راه پیدا کردند. این کتاب را سوره مهر منتشر کرده و به زبان عربی ترجمه شده است. چاپ 70 کتاب در بازار موجود است. کتاب فقط شرح همین ماجرا نیست، بلکه روایت هشت ماه از اسارت 9 ساله احمد یوسف زاده، یکی از همین 23 نفر ...
مروری بر ادبیات داستانی دفاع مقدس / از روایت های مستندگونه تا نگاهی از جنس فلسفه
دشمن هم که داری! برای یادگاری برداشتم، با این انگشتر. دستش را جلو آورد و انگشتر فیروزه اش را نشان داد. بچه ها جنازه ها را لخت می کنند. من فقط از این انگشتر خوشم آمد. پول خردهایش ریخته بود زمین؛ یک بچه دوازده سیزده ساله." کتاب "فال خون" از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. "عقرب روی پله های راه آهن اندیمشک یا از این قطار خون می چکه قربان ...
خانواده شهید محمدحسین حمزه از شهدای مدافع حرم سمنان تجلیل می شود
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از سمنان، همزمان با دومین روز هفته دفاع مقدس و پس از نماز مغرب و عشاء از خانواده شهید محمدحسین حمزه از شهدای مدافع حرم سمنان در مسجد عابدینیه با حضور آیت الله شاهچراغی، نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه سمنان و جمعی از مسئولان استانی تجلیل خواهد شد. محمد حسین حمزه در 15 اسفند 1365 مصادف با پنج رجب 1407 هجری قمری چشم به جهان گشود. محمدحسین در شرایطی ...
ماجرای توسل شهید اندرزگو به حضرت فاطمه زهرا (س)
به راحتی نشسته بودیم که دیدم حال آقا سیدعلی دگرگون شد! زیرلب حرف می زد و چشمانش بهاری شده بود. رو به من کرد و گفت من که به تو گفتم. توسل به مادرم زهرا(س) ما را نجات می دهد. او قبلاً هم بارها نتیجه ی این توسل را دیده بود. بعد از چند دقیقه آمدیم و سوار اتوبوس شدیم و به راحتی به مشهد رفتیم. منبع: کتاب مهر مادر/ انتشارات شهید ابراهیم هادی/ 1396. ماجرای عنایت ...
نبرد زنان، از سنگر جبهه ها تا خاکریز نفوذ
سرشار از عشق و ایمان و هدف. می گوید : 11 عملیات کامل حضور داشته ام. قبل از شروع عملیات می رفتیم و اتاقهای عمل و نفاهتگاه را برپا می کردیم و حداقل 5 روز بعد از پایان عملیات هم بودیم تا مجروحان مداوا یا به شهرها اعزام شوند و سپس به خانه بر می گشتیم تا عملیاتی دیگر. آلبومش را آرام آرام ورق می زند . حس می کنم هر عکس ساعتها توضیح لازم دارد. تصویر آن دستهای بریده، پاهای قطع شده، چهره های ...
خدایا تو می دانی که هر لحظه آماده ام تا در راه تو این جان ناقابل را فدا کنم
... هنوز خوب به یادم هست که در ایام کودکی شب ها که می خواستم بخوابم، سوره های قرآن و آیه الکرسی و بعضی از شعر های مذهبی که مادرم آن ها را حفظ کرده بود، برایم می خواند و سعی داشت که من آن ها را حفظ کنم که الحمد الله بعد از 20 سال، من هنوز اکثر یا تمام آن ها را حفظ هستم. ما در روستای هنزاء زندگی می کردیم و من و برادرم درس می خواندیم. البته درس من آن مواقع خوب نبود. آن هم به دلیل این بود که معلم ها ...