سایر منابع:
سایر خبرها
پسر شهید عابدینی: بازی با پدرم یادم نیست اما هر چه که بود قشنگ بود
اینکه خیلی دلم برای پدرم تنگ شده است، یادآور می شود: زمان هایی که پدر در منزل نبود به شدت ناراحت بودم اما فقط مجبور بودم و می توانستم با خودم خلوت و صحبت کنم. امیرمحمد با اشاره به اینکه در زمان غیبت پدر دلاورش و در زمان هایی که خیلی تنها بوده به آغوش مادر، پدربزرگ و مادربزرگش پناه می برده، اظهار می کند: با مادرم صحبت می کردم و چیزهای زیادی از پدرم برایش می گفتم. وی در پاسخ به ...
ناگفته هایی از شهیدی که دفاع از حرم را به زیارت کربلا ترجیح داد / ماجرای رویای صادقه مادر شهید شیری در ...
شهید زکریا ادامه داد: باوجود اینکه ناراحت بودم اعتقاد داشتم که حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما پسر من را دعوت کرده بودند که اگر قسمت زکریا شهادت باشد این عنایت پروردگار نصیبش می شود. وی با بیان اینکه زکریا به این علت که موقع رفتن رضایت من را دید بسیار خوشحال شد، افزود: هنگامی که زکریا را از زیر قرآن رد می کردیم گفتم بزار دخترت فاطمه را از خواب بیدار کنیم تا قبل از رفتن سیر تو را ...
روایت هایی از غم جمعی ناشی از کرونا
مسافرت است، این یعنی غصه عالم. تمام خستگی یک سال به تنم مانده. من در یک شرکت دارویی کار می کنم و زمانی که همه دورکار شده بودند، سر کار می رفتم. تا شب عید سر کار بودم در حالی که هر سال همان موقع آماده سفری می شدم که از قبل برنامه ریزی کرده بودم. بلیت سفر عید امسالم را هم رزرو کرده بودم و قرار بود بروم کیش که به خاطر کرونا به هم خورد. بعدش هم که رفتم سر کار و تا حالا یک روز هم دورکار نبوده ام ...
۞ امام علی (ع) می فرماید:
گفتگوی مستقیم که در صفحه شخصی و با خطاب قرار دادن هواداران داشت، با ذکر این موضوع که استوری فارسی نوشته شده در شب گذشته از سوی وی بوده، اینبار به زبان فارسی به صحبت پرداخت تا نشان دهد این خواسته قلبی و نهایی خودش است! فارسی حرف می زنم تا بدانید خودم هستم قرار بود امشب با شما صحبت کنم. اما چون فارسی را به طور کامل بلد نیستم، شاید چند کلام اشتباه بگویم یا شما متوجه نشوید یا توضیح ...
علت اصلی جدایی ربیع خواه و بشار رسن از پرسپولیس
نیاز ندارد حقم دارد و تیمش هم موفق بوده است. وی ادامه داد: بابت اینکه ما را نمی خواهند و مسائل فنی دلخوری نداریم طبیعی است و همه جای دنیا هم همین است، اما ما از کم محلی ها و بی احترامی ها و نوع برخوردها ناراحت هستیم. ربیع خواه در مورد اینکه چه صحبت هایی امروز در باشگاه پرسپولیس انجام شد، گفت:صحبتی که شد این بود که چند روزی دست نگه داریم تا مصوبه هیأت مدیره بیاید، مطالبات ما ...
بشار رسن: میخواهم از پرسپولیس بروم
مدیران باشگاه صحبت کرده و گفتم بیشتر جلسات قبلی ام با مدیران باشگاه 2-3 دقیقه بود و می گفتند بشار پول نداریم و 4-5 ماه صبر کن که من هم می گفتم باشه. بشار تصریح کرد: تصمیم جدایی تنها برای خودم نیست و تاکنون هم با مدیران باشگاه به توافق نرسیده ایم. سه سال است با همه بازیکنان زحمت کشیدیم و هواداران را خوشحال کردیم. در این سال ها مشکلات زیادی داشتیم. در این تیم مصدوم شدم. هیچ وقت فراموش نمی کنم ...
زندگی نامه شهید غلامعلی مهران زاده
سر در مقابل من به زمین کوبید که من ناراحت شدم و گفتم: حالا که او را نجات دادی چرا او را با سر به زمین کوبیدی؟ صبح خبر شهادت او به ما رسید ولی من بر اساس خوابی که دیده بودم می دانستم که او زنده است، پس از چند روز به ما اطلاع دادند که او در تهران در بیمارستان پارس بستری شده و از ناحیه سر به شدت مجروح شده بود بطوری تا چند روز قدرت تکلم و تحرک خود را از دست داده بود. (راوی: مادر شهید) ...
بافت ضریح پوش، هدیه تبریزی ها به آستان خورشید هشتم+ عکس و فیلم
آماده شد. در کلاس های توجیهی شرکت کردم، در روز آزمون چون عینکم را فراموش کرده و با خود نبرده بودم نتوانستم سوالات کتبی راخوب بخوانم و در مرحله اول آزمون مردود شدم، باید به تبریز بر می گشتم و چند روز یا چند ماه دیگر بعد از تماس مجدد دوباره برای آزمون به مشهد می رفتم. خادمیار رضوی ادامه صحبت هایش را با حال خاصی پی می گیرد حالی که به تعبیر خودش وقتی در صحن و سرای امام رضا ( ع) قدم بر می دارد ...
آب هرگز نمی میرد به چاپ هفتاد و سوم رسید
شدم البتّه با تمام علاقه و ارادت به او، خجالت می کشیدم که در گردان حضرت اباالفضل به عنوان جانشین گردان کار کند. حاج رضا در عملیات مسلم بن عقیل فرمانده گردان و من فرمانده گروهان بودم. هر چه بود، من آمدن او را به حساب ارادت به نام مقدس سقای کربلا گذاشتم و با خودم عهد کردم که هیچگاه از جایگاه فرماندهی با او صحبت نکنم و حُرمت او را مثل یک برادر پاس بدارم. به ویژه وقتی شنیدم که با اصرار ...
کلیه ام را میفروشم تا برای دخترم جهیزیه بخرم
فقط نگاه می کردم. لبخند تلخی زد و گفت چرا ساکت شدی دخترم، مگر همیشه نمی گوییم که به خاطر بچه هایمان از جانمان می گذاریم من و زنم امروز به این حرفمان عمل می کنیم فقط امیدوارم خریدار خوب و با انصافی پیدا شود. آدرس و شماره تلفن اش را گرفتم و قرار شد با خیرین صحبت کنم تا شاید چاره ای اندیشیده شود. چه بر سر انصاف جامعه ما آمده است، یادم می آید مادربزرگم تعریف می کرد و ...
بعضی اتفاقات از دست ما خارج است
شما می تواند آنها را آرام کند. من فقط می توانم بگویم که همه اعضای تیم پرسپولیس تمام تلاش خود را می کنند تا موفقیت های بیشتری به دست بیاورند و علاوه بر افتخار آفرینی برای کشور، هواداران پرسپولیس را نیز خوشحال کنند، اما متاسفانه هیچ چیزی سیر طبیعی خودش را ندارد و این طور به نظر می آید که هر چه بیشتر موفق می شویم بیشتر ناراحت هستیم و اصلا نمی دانم دلیل این اتفاق چیست. چرا نمی گذارند مردم با ...
بیوگرافی جالب و خواندنی نفیسه روشن و همسرش + تصاویر
هم جواب درستی نمی داد. حالم خیلی بعد بود. وقتی بعد از نیم ساعت شماره اش را روی گوشی دیدم، فقط گفتم خدا را شکر. بعد با هم صحبت کردیم و گفت که ما در حال استارت زدن بودیم که آن هواپیما جلوی ما به زمین خورد و ما مجبور دیم صبر کنیم و اتفاقات دیگر. خیلی ناراحت شدم که آن همه عزیز از بین رفت. همکاران زیادی را از دست داد و کاپیتان آن هواپیما استاد بهنام بد و اما خب از سوی دیگر خدا را شکر کردم ...
"ذکریا" را مانند علی اکبر(ع) راهی سوریه کردم و مانند علی اصغر(ع) تحویل گرفتم
گفتم خدایا هرآنچه را خودت صلاح می دانی برایمان قسمت کن؛ اگر صلاح فرزندم در بازگشت به میهن است زودتر برگردد و اگر هم صلاح به بازگشت نیست، فرزندم را در راه زینب(س) هدیه دادم. وی بیان می کند: وقتی بر بالین پیکر مطهر فرزندم حاضر شدم، دورکعت نماز شکر اقامه کردم و امروز هم این شهید را برای آمرزش و خوشبختی تمام جوانان شفیع قرار می دهم. از این مادر شهید می پرسم، حالا که پسرت شهید شده ...
قدرت را منتقل نخواهم کرد!
.../پسر دردسرساز جو بایدن تغییر سرنوشت انتخابات آمریکا با چرخش موضع سالخوردگان مناظره نهایی بین این 2 نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا قرار است در پنج شنبه 22 اکتبر برگزار شود. رئیس جمهوری آمریکا درباره وضعیت کرونای خود اظهار کرد:من هیچ احساس بدی نداشتم و قوی به نظر می رسیدم اما کمی درجه حرارتم بالا بود که پزشکان فوق العاده کاخ سفید گفتند باید به بیممارستان برویم و ...
مقابل فن دایک بازی می کردم، کابوسش می شدم
مورد را از فن دایک دیدیم. من در بازی اول برابر لیدز دیدم که مهاجمانی که برای او دردسرساز می شوند، در واقع کسانی هستند که از پشت سر او فرار می کنند. آنها سه گل به ثمر رساندند و به نظر نمی رسید که او از این موضوع خوشحال باشد. این کاری است که من در دوران اوجم انجام می دادم بنابراین احتمال اگر برابرش بازی می کردم بدترین کابوس او می شدم. ...
قتل به خاطر عکس های مادر در خودروی مرد غریبه
.... او گفت: فریدون از دوستان شوهر من بود. شوهرم مدتی بود که به خاطر مواد مخدر در زندان به سر می برد. قبل از آن دوستانش به خانه ما رفت وآمد داشتند. البته زمانی که شوهرم در خانه بود می آمدند. تا اینکه مدتی قبل فریدون گفت برای انجام کاری به خانه ما می آید. وقتی آمد متوجه شدم دروغ گفته است و کاری با من ندارد و فقط می خواهد مواد بکشد. من هم عصبانی شدم و گفتم مواد را که کشیدی از ...
یک داستان پرانرژی!
آرزوهایش برسد. خبرنگار ایسنا، به مناسبت 24 مهرماه روز ملی پارالمپیک در ایران، پای صحبت های هاشمیه متقیان پرافتخارترین بانوی ورزشکار خوزستانی نشست. او نیز از کودکی و آن اتفاقی که باعث معلولیتش شد و تمام حسرت ها، آرزوها و انتظاراتش گفت. آن روز تلخ "یک ساله که بودم، زمان این که باید واکسن فلج اطفال بزنم، فرا می رسد. همان روز نیز من سرماخورده بودم و تب بالایی داشتم. پدرم به ...
می خواهم دنیا را با چشم های خودم ببینم
زبان انگلیسی بود که متوجه شدم چقدر عاشق زبان هستم و کم کم متوجه شدم علاقه من فقط به زبان انگلیسی نیست، من دیوانه وار عاشق تمام زبان های دنیا هستم، طوری می خواهم تمام زبان های دنیا را به عالی ترین شکل ممکن یاد بگیرم. 11 زبان خارجی که قبلا یادگیری آنها را با فاصله های کم شروع کرده بودم در سطح های مختلف ادامه می دهم؛ زبان های انگلیسی، فرانسوی، عربی، ترکی استانبولی و آذری، هندی، کره ای ...
لحظات خوشی که بانوی نابینای رفسنجانی در کنار همسر بینای خود رقم می زند + عکس
ام آنجا درس می خواند و من را همراهی می کرد کنار هم می نشستیم، خیلی بچه ها کنجکاو می شدند در مورد من سوال می کردند و برایشان عجیب بود که من چگونه کارهای خودم انجام می دهم حتی بعضی ها از اصطلاحات کور برای ما استفاده می کردند اولش ناراحت می شدیم ولی کم کم برای ماعادی شد. اسماعیلی از چگونگی آمدن و فعالیتش در فرمانداری برایمان گفت و ادامه داد: جویای کار بودم، همه جا دنبال کار می گشتم در ...
چرا باید آموزش احساسات به کودکان را جدی بگیریم؟
خواهرت شریک شی. شرط می بندم اون هم ناراحت باشه. هر روز از کودک خود بپرسید امروز چه احساسی داری؟ برای کودکان خردسال، می توانید از یک جدول ساده با صورتک های مختلف استفاده کنید و سپس در مورد آنها با هم گفت وگو کنید. درباره انواع مواردی که بر احساسات کودک شما تأثیر می گذارند صحبت کنید. وقتی متوجه شدید فرزندتان احساس خاصی دارد، به آن اشاره کنید. به عنوان مثال بگویید واقعاً خوشحال هستی ...
ناگفته های عجیب از پرسپولیسِ دهه 70
های خیلی بزرگتر بازی کنم. دو سال اصلا دنبال فوتبال نبودم چون بخاطر سختگیری های بزرگترهای تیم از فوتبال زده شده بودم و ناامید شدم. * جوانان را تخریب می کردند نمی توانم اسم بیاورم ولی مهدی تاجیک که یکی از نفرات جوان پرسپولیس بود، در جریان تمرین چند پاس اشتباه داد و به همین خاطر یکی از بزرگترهای تیم به او گفت تو هیچی نمیشی! تو فوتبال را ول کن و سراغ یک کار دیگر برو . چنین صحبت ...
عباراتی که هرگز نباید به کودک بگویید
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از برنا، از آنجا که ما همیشه نمی توانیم کودکان خود را نسبت به کلماتی که در محیط پیرامون خود در معرض آن قرار می گیرند محافظت کنیم، اما می توانیم مطمئن باشیم کلماتی که خودمان در زمان صحبت کردن استفاده می کنیم پرروش دهنده، حمایت کننده و سرشار از عشق و محبت هستند نه مخرب و آزاردهنده. همان طور که کودکان بزرگ می شوند، بیشتر تاثیرپذیر و شنوا هستند. جملاتی که ما ...
بزرگترین مشکل روشندلان یزدی نگاه غلط مسئولان به آنهاست
دلسردی هایی که ممکن است فرد در طول زندگی با آن مواجه شود در توصیه به روشندلان یزدی گفت: این طبیعی است که یک فرد با توجه به شرایط، محدودیت ها و مشکلاتی که دارد گاهی اوقات دچار ناامیدی و دلسردی شودو من نیز دائما فردی پویا و خوشحال نبودم و به خاطر مشکلات بینایی و سایر مسائل دچار ناراحتی شدم اما این موارد نباید غالب بر زندگی و سد راه پیشرفت انسان شود، انسان باید با تلاش و کوششی که دارد برای رسیدن به اهداف خود قدم بردارد و مطمئنا خداوند هیچ تلاشی را بی نتیجه نخواهد گذاشت. انتهای پیام/ ...
حرف های شنیدنی پدر و مادر شیخ مجید| هر جا نام و یاد شهیدی بود، سر و کله مجید پیدا می شد
کردم بلکه خوشحال بودم. این را که گفتم، از خوشحالی پشت تلفن داد زد که بالاخره من پر می کشم . می شنیدم که به دوستانش می گفت مادرم خواب دیده شهید می شوم، عصر همان روز پنج شنبه که برای آخرین بار زنگ زد، با برادرش هم تلفنی صحبت کرد و سفارش هایی به او کرد، همان شب ساعت 2 بامداد مجیدم، عزیز دلم به شهادت رسید. روز قبل از عملیات مجید گوشی دوستش را گرفته و با آن عکس انداخته و برای من فرستاد. کمی ...
خودزنی به سبک پرسپولیس
خاطر پیروزی برابر السد قطر 100 میلیون تومان، برای پیروزی برابر پاختاکور ازبکستان 150 میلیون و برای برتری برابر النصر و صعود به فینال لیگ قهرمانان آسیا 200 میلیون تومان پاداش دریافت کرده است. به عبارتی باید گفت گل محمدی - که این روزها خود را از مدیران باشگاه ناراحت نشان می دهد - 450 میلیون تومان خارج از مبلغ و آپشن های قراردادش پاداش دریافت کرده با این حال رفتارش طوری است که گویی باشگاه به هیچ تعهدی ...
خیّر 90 ساله مشهدی از فعالیت های 50 ساله خیریه اش می گوید
باغ 7 هکتاری در روستای شیرحصار است. میوه های این دو باغ نیز فروخته و صرف هزینه های خیریه می شود. باغ دیگر همین باغی است که در روستای کلاته برفی قرار دارد. 30 سال قبل مهندس صدیق زاده، این باغ را که زمین لم یزرعی بود در اختیار خیریه قرار داد، در داخل این زمین تنها یک درخت توت قرار داشت که هنوز هم وجود دارد، یک سال تمام در این زمین به فعالیت، آبادسازی و کاشت درختان میوه مشغول بودم، حتی شب ها نیز در ...
آغوش باز ورزشگاه شهید وطنی، برای شهید دور از وطن/ روایت فرمانده از چهره ای که نور خدا را داشت + فیلم و ...
گفتم حسم این است که محمد چهره اش خدایی شده نور شهادت از پس این گرد و غبار به چهره هر انسانی نمی تواند بنشیند این ها همین طوری نرفتند حادثه نبود! فرمانده سپاه قم گفت: خانواده شهبد بلباسی؛ همسر، پدر، برادر فرزند شما به واسطه یک حادثه عادی نرفت اگر عادی بود خیلی ها می رفتند، این بچه ها انتخاب شدند تا حجت را بر شما تمام کنند ... وی تصریح کرد: ما هیچ راهی نداریم حتی در این شرایط ...
آغوش باز ورزشگاه شهید وطنی، برای شهید دور از وطن/ روایت فرمانده از چهره ای که نور خدا را داشت + فیلم و ...
کرونا که مردم مشکل دارند اگر قرار باشد اتفاقی بیفتد با تمسک به این بچه ها، با هم بودن، متحد بودن و مطالبه کردن در امان می مانیم... شاهچراغی ادامه داد: بلباسی یک حجت است، این را دانشجویان قرارگاه علمدار می دانند، نمی دانم خانوادها شهید در تابوت را باز کردند چه دیدند!! همین استخوان ها حجت است، باید همچون مادری عمل کنیم که استخوان پسر شهیدش را بر سر گذاشت و گفت خدایا اگر به اندازه تمام رگ ...