سایر منابع:
سایر خبرها
خنثی کردن مین با دست مجروح/ بشارت امام حسین (ع) به تخریب چی لشکر 10 سیدالشهداء
بسته و گچ گرفته رفت جبهه... و شنیدم با همان دست مجروحش، مین خنثی می کند. شهید سید مرتضی مساوات نفر دوم از سمت راست در ردیف جلو برادر! این ها اسیر ما هستند، نباید با آن ها بدرفتاری کرد مقرشان در کوت عبدالله بود؛ بعد از عملیات رمضان رفتم که او را ببینم. تازه از منطقه عملیات برگشته بود و یک تعداد اسیر هم با خود آورده بودند؛ مثل اینکه بعد از زدن معبر و گذشتن از میدان مین ...
12 سال چشم انتظار بازگشت پیکر فرزند شهیدم بودم
حدود 70 سال هست که هر هفته پنجشنبه ها در خانه ما روضه امام حسین (ع) برگزار می شود. وی در خصوص نحوه اعزام اصغر به جبهه نیز گفت: فرزندم اوایل انقلاب در سپاه پاسداران تبریز ثبت نام کرده بود که با آغاز جنگ تحمیلی برای رفتن به جبهه اعلام آمادگی کرد. اصغر معتقد بود که به منظور دفاع از اسلام، یک نفر از هشت برادر خانواده قصاب عبداللهی باید در جبهه حضور داشته باشد و زمانی که اصغر برای رفتن به جبهه ...
دیدار مسئولان با خانواده شهید علیرضا محمدزاده تنها روحانی شهید آستارا
متولد اول فروردین سال 1341 بود که در 15 آذر سال 1362 هنگام بازگشت از عملیات خیبر، در شهرستان سنندج استان کردستان بدست منافقان کوردل ترور به شهادت رسید که در گلزار شهدای آستارا خاکسپاری شد. وی شاعر اهل بیت بود و در سال 1361 در ماه مبارک رمضان از طریق بسیج راهی جبهه جنوب گردیده و در عملیات رمضان به همراه دو برادر دیگر خود شرکت و از ناحیه دست راست مجروح گردید. سپس در سال 1362 بار ...
مروری بر زندگی شهید امیرحسین آقاخانی
کوموله و ضد انقلابیون قرار گرفتند، که با جانفشانی، فداکاری و حماسه آفرینی آنها و پشتیبانی نیروی سپاه بوکان، پایگاه را حفظ کرده و تعداد زیادی از اشرار را کشته و مجروح ساختند و دست آخر آنها را فراری دادند. در این عملیات، هشت نفر از بسیجیان شهید شده و چند نفرشان هم مجروح شدند. پس از اتمام عملیات یکی از همسنگران امیر بالای سر او رفته و دید امیرحسین از ناحیه پهلو تیر خورده و بعداز اصابت تیر برگشته و به پشت خوابیده است و در حالی که دستش بر روی شکمش بوده و لبخند شیرینی بر لب داشت به درجه رفیع شهادت نائل آمد و مزار وی در گلزار شهدای روستای ده امام زادگاهش واقع است. انتهای پیام/ ...
قهرمانان گمنام وطن/ عملیات پارتیزانی در عمق 500 کیلومتری خاک عراق
پایت به جبهه باز شد؟ پیش از من برادرانم و بچه های مسجد محل به جبهه تردد داشتند. من هم علاقه مند بودم به جبهه بروم وآنان را همراهی کنم اما به دلیل صغر سن و جثه کوچک اعزامم نمی کردند. تا آنکه در سال64 با پاگذاشتن به 15 سالگی شانس این را یافتم تا به جبهه اعزام شوم. همراه بچه های مسجد به پایگاه شمیرانات رفتم و فرم های مربوطه را پرکردم. مرا که سابقه حضور در جبهه نداشتم به پادگان امام حسین (ع ...
نگاهی به زندگی نامه شهید محمد حسین مؤمنی هامانه
فرایض دینی به بار آورده بود. او بسیار مؤدّب و دوست داشتنی بود. برای والدین احترامی خاص قائل بود و در کار های خانه و در دامداری و کشاورزی والدین را کمک می کرد. مردم دار بود و دلسوز اجتماع. دوستدار جلسات قرآن و روضه خوانی اهل بیت (ع) بود و در جلسات مسجد و نمازجماعت شرکت می کرد. اهل بسیج و عضو فعّال پایگاه بود. زمانی که جبهه های جنگ عراق علیه ایران به رزمنده نیاز داشت، در بسیج ثبت ...
آخرین تصویر بابا در قاب چشم های کودکانه ام ماندگار شد
بیدار نکرد. اما من یواشکی بیدار شدم و از لای در بابا را دیدم. غمی پنهان توی دلم سنگینی کرد. توی دلم می گفتم یعنی دیگر بابا را نمی بینم! می دانستم این رفتن مثل همیشه نیست و دیگر برنمی گردد. آخرین تصویر بابا در قاب چشم های کودکانه ام ماندگار شد. کمی بعد که بابا در جبهه شهید شد و عمویم با شوهرعمه و بقیه فامیل جلوی در خانه آمدند تا خبر را برسانند، مادرم فهمید چه خبر است. آن ها گفتند عیسی مجروح شده ...
چهلمین سالگرد پرواز سیمرغ | احمدگفت: شرط شهادت اخلاص است
دست روی کمر خود گذاشت و به احمد گفت: پسرم با این حرف کمر مرا شکستی . احمد خیلی شوخ طبع بود و به پدر گفت: پدر من که الآن کنار شما هستم . وقتی احمد احساس کرد پدرش ناراحت شده گفت پدر من با شما شوخی کردم. ولی بعد از گذشت چند روز به جبهه ایلام بازگشت. *چگونه از شهادت احمد باخبر شدید؟ حدود سه روز قبل از شهادت احمد، من و همسرم برای زیارت مرقد حضرت معصومه (س) به شهر قم رفته بودیم. در ...
یزید با چه انگیزه ای اسرای اهل بیت(ع) را از شام به مدینه برگرداند و در طول مسیر برگشت چه اتفاقاتی رخ داد؟
بعد از من با عترت و خاندانم چه کرده اید چه خواهید گفت؟! برخی از آنان اسیر شده و برخی نیز به خون خود آغشته شده اند! [18] بعد از رسیدن خبر بازگشت اسرا، مردم با حالتی گریان به سمت آنان شتافتند. امام سجاد(ع) با دیدن آنان از خیمه بیرون آمد و با اشاره از مردم خواست تا آرام گیرند. با سکوت مردم، امام سخنانی نسبتا طولانی را ایراد فرمود: سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و مالک روز ...
خدمت به وطن در بلندای آسمان
سال 67، به عنوان بسیجی، جبهه رفتم و با فضای نظامی آشنا بودم. کنکور دادم و جذب دانشکده افسری شدم. مثل خیلی از پسر ها، از بچگی به خلبانی علاقه داشتم. بعد از دانش آموختگی، از بین ما برای هوانیروز گزینش کردند. در اصفهان دوره دیدم. پنج سال در مسجد سلیمان و 16 سال در هوانیروز کرمانشاه خدمت کردم. از تیر پارسال به مشهد آمدم. شاید قبل از آن، تجربه حضورتان در مشهد، در حد آمدن به زیارت امام هشتم (ع ...
با احمد کشوری در چهل سالگی شهادت
بگیرند . هر کار سخت و دشواری را که انجام می داد او خود ناچیز می شمرد و وظیفه می دانست و ازکارهای دیگران و قشرهای مختلف در جبهه خصوصاً پاسداران قدردانی بسیار می کرد . علاقه وصف ناشدنی ای به برادران پاسدار داشت و مبارزه آنان را از خالصانه ترین مبارزات بعد از صدر اسلام می دانست . او یک بار پوتینی از برادر پاسداری به عنوان هدیه گرفته بود و هرگز این چکمه رزم را از خود دور نمی کرد و می گفت : من این را ...
ناگفته هایی از مجاهدت گردان گنابادی ها / رزمندگان تعاون رزم، قهرمانان فراموش شده دفاع مقدس
ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به خدمات گردان گنابادی ها در دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: یکی از مشکلاتی که عمده بچه های مُبلغ با آن روبرو بودند این بود که چگونه نوجوانان و سالخوردگان را از حضور در جبهه ها منصرف کنند چون همواره بعد از انجام این کار، برای نوجوانان دلزدگی و برای سالخوردگان دلخوری پیش می آمد. شهید دوستدار در حل این مشکل ابتکار جالبی به خرج داد و با پذیرش و آموزش جمعی از پیرمردهای ...
تغذیه سالم و استفاده از محصولات ارگانیک، دغدغه جوان خوش فکر محله توس مشهد
عطری با رایحه خوش تولید کنم. تا اینکه در سال 95 وارد حوزه علمیه و به گذراندن تحصیلات حوزوی مشغول شدم. آغاز کار محصولات خانگی و ارگانیک پدر و پدربزرگم امام جماعت مسجد هستند و در مغازه کنار مسجد قالب قنادی هم می فروختند. سال 95 بود که روزی یکی از نمازگزاران به من گفت: ما به نون روز خودمان ماندیم بعد این قنادی شما باعث شده است که همسرم برای یک قالب ژله، 60 هزارتومان پرداخت کند؛ این درست ...
تقوای شهید احمد کشوری از یک گناه بزرگ/ شهادت در راه خدا برای او از عسل شیرین تر بود
توشه ای برای آخرت بیاندوزد. شهادت در راه خدا برای او از عسل شیرین تر بود . با جسمی مجروح به جبهه رفت خلبان شهید علی اکبر شیرودی نیز درباره همرزم خود، شهید احمد کشوری گفته است: احمد استاد من بود. زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه اش بود؛ اما روز بعد از شنیدن خبر تجاوز صدام ، عازم سفر شد. به او گفته بودند ...
تحصیلکرده آلمان چگونه کانون آموزش قرآن تاسیس کرد؟
کلاس های اخلاق و قرآن ایشان شرکت می کردم که عامل تشویقی بسیار مهمی برای ادامه حرکت در مسیر قرآنی بود. همچنین از همان دوران نوجوانی در کلاس های قرآن مسجد حیدری شرکت می کردم. بعد از آن، در فاصله سال های 59 تا 63 هم در دانشگاه تهران در رشته الهیئت و معارف اسلامی تحصیل می کردم و در کلاس های شهید مفتح و استاد شهید مطهری شاگردی کرده ام. تا اینکه در سال 63 از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم. ...
هنرمندان و سیاسیون عاقبت خوبی ندارند
با هم کار داشتیم. * شنیده ام ایشان هم زمان جنگ خیلی زحمت کشیده و خیلی از فیلم های مستند جبهه را تدوین کرده است. نه. فکر نمی کنم؛ این کارها را من می کردم. با اکبر خیلی رفیق بودیم. بدبختی ام این بود که شماره اش را نداشتم و یک ماه پیش از فوتش، بالاخره از واحد دوبلاژ گرفتم و به او زنگ زدم. باز هم همان شوخی ها و خنده ها! به او گفتم چه کار می کنی؟ گفت از دست کرونا در خانه نشسته ام ...
2 متر زیر زمین
... دو برادر آمدن کنار ما و همان طور که پیگیر آمدن بیماربر بودند گفتند باید متوفی خود را به ماهان (از توابع شهرستان کرمان) ببریم. دیشب تا ساعت 12 شب داشتیم قبر می کندیم هرچی زمین می کندیم زمین سفت تر می شد... بعد رو به من کرد و گفت تصور کن قدم من 168 سانتیمتر اما باید قبری به ارتفاع 32 سانتیمتر بلندتر از قد من بکنیم... 2 متر زیر زمین... به راستی چه دردی را تحمل می کند آن فردی که عزیز ...
شیخ فضل الله نوری ؛ سرسخت ترین مخالف مدرنیته
دانند و معتقدند او فقیهی سنتی بود که ورود عقاید سیاسی مدرن در ایران را مساوی با از دست رفتن دین می دانست بنابراین بعد از مدت بسیار کوتاهی همراهی با مشروطه خواهان به صف مخالفان جدی این جنبش پیوست و جان خود را هم در راه مخالفت با مشروطه و مشروطه خواهان از دست داد. برخی دیگر هم بر این باورند او موافق مشروطه بوده و نباید تنها بر ده سال انتهای عمر او تکیه کرد و اگر تمام حیات سیاسی او را در ...
ناگفته هایی از شهید مدافع حرم دزفول/ فرمانده ای که از دنیا دل کنده بود
از مداحان استان و شهرستان به قلم شهیدسیدمجتبی ابوالقاسمی رقم خورده است. در این باره حاج صادق آهنگران مداح و یادگار هشت سال دفاع مقدس از چگونگی آشنایی با شهیدابوالقاسمی، می گوید: برای مجلس ختم مادر شهیدان علی و محمود دوستانی دزفولی دعوت شده بودم. بعد از مجلس ختم یکی از دوستان دست سیدمجتبی را در دست من گذاشت و گفت: این آقا سیدمجتبی ما شاعر است و راست کار شما هستم . نگاهی به سیدمجتبی ...
ما و آدم خوارها میز مذاکره یا شام؟!/ سایه انصارا... بر آبراه جهانی
پایان یابد. تفاوت بایدن و ترامپ عبدالله گنجی در جوان نوشت: دیدگاهی در ایران نسبت به دو حزب امریکا وجود دارد که سگ زرد برادر شغال است و البته برای این موضوع تجربه ای 42 ساله را یادآور می شوند. چند روز پیش دانشجویی سؤال کرد چطور ما در ایران معتقدیم رئیسی با روحانی متفاوت است (به رغم وجود رهبری در بالای سر قوا)، اما می گویید در امریکا بایدن-ترامپ عین هم هستند؟ پاسخ منطقی ...
این شیوه کنکور فقط در کشور ما و کوبا وجود دارد!
؟ بله، دو فرزند پسر اولم دارد که یک فرزند او روز میلاد پیامبر متولد شده است و یک فرزند دیگر او میلاد امام رضا بدنیا آمده است. پسر دومم هم پسر اولش سید علی و پسر دومش سید حسین است که یک ماهی می شود دنیا آمده است. پسر سوم من، سید صالح دانشجوی مهندسی برق دانشگاه تهران است و دخترم هم دانشجوی جامعه شناسی هستند و هر دو ازدواج کردند. بچه های من زود ازدواج کردند. – کلاً چند ...
خنثی کردن مین با دست مجروح/ بشارت امام حسین (ع) به تخریب چی لشکر 10 سیدالشهدا
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد بسیج پرس به نقل از خبرگزاری دفاع پرس؛، سید هاشم مساوات برادر شهید سید مرتضی مساوات اولین شهید تخریبچی لشکر 10 سیدالشهدا (ع) درباره مجروحیت و شهادت برادرش اظهار داشت: مجروح شده بود، آوردنش بیمارستان تهران . دستش ترکش خورده بود و در گچ بود. در بیمارستان فرمانده اش برای ملاقات آمده بود، برادر عبدالله فرمانده تخریب بود. من به ایشان گفتم: برادر عبدالله حالا که ...
بیان آثار حرام خواری در قرآن + مسابقه
آثاری دارد. می گوید: تقوا داشته باشید یعنی لقمه حلال بخورید. فتحنا علیهم برکات لقمه حرام بخورید برکت را می گیرد. هرچه خوندی یادت می رود. برکت را خدا گرفته است. اطلاعات یادت می رود. اولاد داری از اولادت خیر نمی بینی. افرادی هستند یک اولاد دارند. امام حسین یک برادر داشت ابالفضل ولی این برایش برکت بود. یک برکت، یوسف ده تا برادر بود. بی برکت بودند. گاهی انسان اموال زیادی دارد، یک خاطره ...
خاطرات فرزند شهید محمد مصدق جانباز 75 از پدرش
جنگ جزو اولین گروه های اعزامی به دشتستان بود. ایشان سوم آبان ماه سال 59 به جبهه اعزام شد. پدرم مدتی با دکتر چمران همرزم بود و پنجم خرداد سال 60 هم مجروح و جانباز 75 درصد شد. پدر بعد از بهبودی و سپری کردن مراحل درمان که یک سال در تهران طول کشید به برازجان آمد و سال 1361 به همراه دوستان همرزم و رئیس کمیته برادر حاج ماشاءالله کازرونی به خواستگاری مادرم که خواهر شهید حسین قمیصی بود، آمدند و زندگی ...
زندگینامه شهید حسین جمالی
وی دوران آموزشی خدمت سربازی را در پادگان آموزشی 07 نیروی زمینی ارتش کازرون گذراند و سپس به لشکر 82 زرهی کرمانشاه اعزام و بعد از گذشت دو ماه جهت ادامه خدمت به مرکز پشتیبانی منطقه دوم نزاجا شیراز انتقال یافت. حسین جمالی در سپاه پذیرفته و جهت فراگیری آموزش های مورد نیاز وارد دانشگاه امام حسین (ع) سپاه تهران شد. سرانجام در صبح تاسوعای حسینی 1437 هجری قمری (1394 هجری شمسی) با سر ...
1048/ شهید علی محمد قیطاسی: شجاعت انتخاب راه شهادت را به ما عطا کن
وجودمان بینداز و قلب سیاه وجودمان را به نور جمال و جلالت ببخش. و اما پدر و مادر عزیزم آرزوی سعادت و سلامت شما را از خداوند متعال خواهان و خواستارم. پدر عزیز امیدوارم که تو و مادر مهربانم مرا حلال کنید. پدرجان افتخار می کنم که فرزند پدری چون شما بوده ام که همیشه چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن یار و دوستدار انقلاب بوده اید و همیشه لبیک گوی آن امام عارف که من و دو برادر دیگرم را به جبهه ...
نقش دوست و همنشین در تربیت انسان
ماشین بودم، به راننده گفتم: برای نماز نگه دار! نگه نداشت، نمازم قضا شد. گناه کرده ام؟ گفتم: چطوری گفتی؟ گفت: گفتم آقای راننده نگه دار نماز بخوانیم، او هم گفت بنشین خبرت می دهم. من هم نشستم و خبر نداد. رفت و نمازم قضا شد. گفتم: نه! اگر یک ساکی، چمدانی از داخل ماشین به بیرون پرت می شد، ساک تو از ماشین بیرون می افتاد، چطور می گفتی؟ می گفتی: آقای راننده، ساک من افتاده است، می شود نگه داری؟ او هم می گفت ...
به یاد دکتر محمد ملکی
آن وقت ها تجریش قریه کوچکی بود که اطراف آن را باغ ها و مزارع کشاورزی گرفته بود. در دامنه رشته کوه البرز، با هوایی معتدل و در تابستانها خنک به خاطر نسیمی که از روی برف ها و یخچال های طبیعی در فرورفتگی قطاع توچال بر تاج البرز به این روستا می رسید. و همچنین آب زلال همان برفها که از رودخانه های دربند و گلابدره در میانه تجریش- همان جایی که اکنون به پل تجریش معروف است- به پایین سرازیر بود. کار مردمان این روستا عموما باغداری ...