سایر خبرها
قتل دوست معتاد با وصل کردن برق
قانونی تزریق مواد را کشنده تشخیص نداد. به این ترتیب، پرونده قتل به جریان افتاد. مادر آرش از مأموران خواست تا قاتل فرزندش را پیدا کنند. او گفت: پسر من مواد مصرف می کرد، او پول مواد را از من می گرفت و من با اینکه از دیدن شرایط پسرم خیلی ناراحت بودم، اما می دانستم اگر پول ندهم دست به خلاف می زند؛ به همین دلیل پول می دادم تا کار خلاف دیگری نکند. حالا هم درخواست مجازات عامل قتل پسرم را دارم ...
آزادی قاتل ناپدری بعد از 16سال
دیگری نیز روی بدن مقتول وجود دارد و این نشان می دهد او درگیر شده است.به این ترتیب، سیاوش بازداشت شد. او بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد و گفت: من اتهام را قبول دارم. ناپدری ام را هل دادم و سرش با دیوار برخورد کرد. آن زمان ما با هم دعوا می کردیم. متهم در ادامه اعترافاتش گفت: وقتی من بچه بودم مادرم از پدرم جدا شد و بعد از چند سال با مرد دیگری ازدواج کرد. سعید از همان کودکی با من رابطه خوبی ...
قتل ناپدری در حمایت از مادر
خورده است. پسر جوان درباره انگیزه خود از این قتل گفت: من بچه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند و بعد از مدتی هم مادرم با رضا ازدواج کرد. او مرد بداخلاقی بود و از همان کودکی با من رابطه خوبی نداشت. وقتی خواهر ها و برادر های دیگرم به دنیا آمدند، این رابطه خیلی بدتر شد. او مادرم را هم خیلی کتک می زد و من از این ماجرا خیلی ناراحت بودم و غصه می خوردم. وقتی بزرگتر شدم دیگر زورش به ...
مقتول قصد مزاحمت داشت
جوانی بالای سرش گریه می کرد. همزمان با انتقال پیکر زخمی پسر جوان به بیمارستان قاضی مصطفی واحدی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. نخستین بررسی ها نشان داد قاتل به همراه دختر مورد علاقه اش داخل پارک نشسته بوده که مقتول وارد پارک شده و با قاتل درگیر شده است. دختر مورد علاقه متهم در بازجویی ها گفت: شش ...
پرداخت دیه و تغییر محل زندگی شرط بخشش قاتل
از محل گریخته است. بدین ترتیب مأموران راهی بیمارستان شدند که تیم پزشکی اعلام کرد مسعود به خاطر اصابت ضربه چاقو به قلبش و خونریزی شدید روی تخت بیمارستان فوت کرده است. با فوت پسر جوان پرونده وارد مرحله تازه ای شد و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای دستگیری قاتل وارد عمل شدند. نخستین تحقیقات نشان داد قاتل ...
کوتاه از حادثه / مرگ 2 دختر نوجوان در دزفول
اول بهمن ماه در یکی از پارک های جنوب تهران رخ داد. دو پسر جوان در پارک با هم درگیر و هر دوی آنها زخمی شدند اما در نهایت یکی فوت شد و دیگری به بیمارستان انتقال یافت. عامل جنایت که از همان زمان با دستور قاضی جنایی در بیمارستان بازداشت و تحت نظر قرار گرفته بود، دیروز و پس از بهبودی از بیمارستان مرخص و به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او وقتی مقابل قاضی مصطفی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای جنایی ...
قاتل ناپدری از زندان آزاد شد
شد و خواهر ناتنی ام را با کوتاه کردن موهایش تنبیه کرد. مادرم با شنیدن این خبر عصبانی شد و مقابل خانه پرویز رفت و با آن زن درگیر شد. در آن درگیری او با قیچی به دست همسر پرویز ضربه زد و دست او زخمی شد. سر همین موضوع مادرم دوباره به زندان افتاد. متهم در خصوص قتل گفت: مادرم بعد از آزادی بار دیگر مقابل خانه شوهر سابقش رفت، اما پرویز به شدت او را کتک زده بود. از این زندگی خسته شده بودم و نمی ...
نمی خواهم برادرزاده ام را ببینم
32 ساله با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است. طبق اظهارات شاهدان، پسر دایی مقتول به نام پوریا عامل این جنایت بوده که پس از درگیری اقدام به فرار می کند. هویت متهم جوان به تمامی واحدهای گشت اعلام شد. تا اینکه چند روز بعد پسر 20 ساله در مخفیگاهش شناسایی و دستگیر شد. پوریا در تحقیقات اولیه به جنایت اعتراف کرد و گفت: قصدم قتل نبود، فقط می خواستم از پسر عمه ام امیر زهرچشم بگیرم. مدتی بود ...
از واقعیت فرار نمی کنم
آینده ام را با او می دیدم. پیک موتوری یک رستوران بودم. یک روز که در حال بردن غذا بودم، دختر مورد علاقه ام را همراه پسری دیدم. سد راه شان شدم. آن دختر مدعی شد پسر جوان مزاحمش شده است. پسر جوان شوکه شده بود و می گفت دوست پسر او است. خشم جلوی عقلم را گرفته بود، چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به آن پسر زدم. بعد دختر مورد علاقه ام را سوار کرده و مقابل خانه شان رساندم و به رستوران بازگشتم ...
مردی با برق رفیقش را کشت
حادثه 24 - مرد معتاد که متهم است دوستش را با وصل کردن سیم برق به پایش به قتل رسانده بزودی محاکمه خواهد شد. حدود 2 سال قبل مأموران پلیس از پیدا شدن جسد پسر جوانی در یک خرابه باخبر شدند. نخست تصور می شد وی به علت مصرف زیاد مواد مخدر جان باخته است اما وقتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحت بررسی قرار گرفت علت مرگ برق گرفتگی عنوان شد با شناسایی هویت مقتول به نام سهراب؛ مادر وی به مأموران گفت ...
قتل مادربزرگ با دوغ و کباب مسموم در جنوب تهران / گفتگو با نوه قاتل
آزادشدیم آن را تحویل بگیریم در غیر این صورت بعد از اعدام مان وسایل تحویل خانواده هایمان می شود. از ما عکس گرفتند و بعد پشت سر هم وارد سالن های مجزا شدیم. من و سه پسر متهم به قتل وارد یک سلول شدیم اما اتاق هایمان جدا بود. شرایط پر از غم است. همه اتهام شان قتل است و آینده ای که در آن دو راه است، بخشش یا اعدام. در زندان چه می کنی؟ زندانی ها با هم هواخوری می روند، ورزش می کنند، کتاب می خوانند، گپ ...
اعتراف به توطئه قتل مادر مهربان مشهدی + عکس صحنه بازسازی قتل
2 مرد مشهدی به طرز هولناکی مادرشان را به قتل رساندند.ساعت 12 ظهر روز سه شنبه را نشان می داد که خودرو شعبه ویژه رسیدگی به عمد دادسرا به همراه تیم های پلیس آگاهی در خیابان امام خمینی(ره) 63 حضور پیدا کردند. به گزارش رکنا، 2مرد جوان دستبند زده وارد خانه ای شدند که چند هفته قبل در آن جنایتی هولناک رخ داده بود. متهمان که هر 2 برادر بودند در بیستم آبان مرتکب جنایتی وحشتناک شده بودند که کمتر ...
گفتگو با سارق طلافروشی جوادیه / سارق مسلح: قرص خورده بودم
دزد مسلح طلافروشی متولد سال77 و دانشجوی رشته حقوق است. او اگرچه در بازجویی های اولیه اعتراف کرد که برای انجام نقشه سرقت، اسلحه خریده و از شهرستان راهی تهران شده است اما یک روز پس از دستگیری روایت دیگری را مطرح کرد و گفت پیش از حادثه قرص مصرف کرده و حالت عادی نداشته است. گفت وگو با متهم را در ادامه می خوانید. انگیزه ات از سرقت چه بود؟ راستش قرص مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم ...
بهترین کادو روز مادر
مادرم کادو خود را باز کند رایحه ای را استشمام کند که به بوی آن علاقه دارد. معطل نکردم و تصمیم نهایی خودم را گرفته بودم. می خواستم روز مادر برای مادرم گردنبند طلا خریداری کنم. از بین مدل هایی که در این گالری وجود داشت یکی را انتخاب کردم که دقیقا همان ویژگی ها را داشت. سادگی، ظرافت، خاص بودن و بسته بندی جذاب و نوستالوژیک، مراحل خرید را که ادامه دادم دیدم می توانم در قسمتی از سایت بصورت ...
روایت 2 عکاس از ماجرای تصاویر تکان دهنده شان از مادران شهدا
نهایت سه یا چهار حلقه نگاتیو همراه داشتیم. من برای پوشش خبری نرفته بودم و بیشتر دنبال ثبت لحظات وداع بودم. زمانی که سخنرانی رئیس جمهور (رهبر معظم انقلاب) تمام شد، سربازان کم کم به همرزمان شان ملحق و از خانواده ها جدا شدند. تعداد افراد قابل شمارش نبود، من آمدم وسط جمعیت. همیشه دوست دارم در دل موضوع قرار بگیرم. دوربین را روی میدان دید مد نظرم تنظیم و بدون وقفه عکاسی کردم تا این مادر و پسر ...
چشم به در و گوش به زنگ
مثبت را از پدر مریم می گیرد، به محمدرحیم تلگراف می دهد و پسر هم از فرمانده برای چند روز مرخصی می گیرد تا مراسم عقد را برگزار کند. مریم می گوید: محمدرحیم باید 15 فروردین ماه به جبهه برمی گشت. از این رو مراسم با حضور خانواده برگزار شد و فرصتی برای دعوت کردن مهمان نداشتیم. آن ها 2 سال و 4 ماه در دوران عقد بودند. 2 ماه پرستار همسرم بودم فردای آن روز محمدرحیم به مدت 2 ماه به جبهه می رود ...
چگونه جس از اعتیاد، بی خانمانی و خودکشی به استادی دانشگاه رسید!
. تبعیض نژادی جس می گوید: فکر می کنم که خدمات کودکان هرگز با مادرم تماس نگرفت، چون در آن زمان این ایده رایج بود که زنان کانادایی برای مادر بودن نجس، ناپاک و نالایق هستند. وقتی کودکان بومی کانادایی را به خدمات کودکان می آوردند، به خانواده های سفیدپوست واگذارشان می کردند، زیرا این تصور وجود داشت که سفیدپوستان خوش آتیه و مسئولیت پذیر هستند. در آن زمان هزاران هزار کودک بومی را از خانواده ...
پزشک دهکده را می شناسید؟
این رشته فکر کنم اما اصرارهای مادرم باعث شد تا سال دوم در کنکور تجربی شرکت کنم. بعد از قبولی در رشته پزشکی به این نتیجه برسم که اصلا من برای همین کار ساخته شده ام. آخر دنیا، انتخابم شد حرف هایش را با خنده ای شیرین که حکایت از رضایت دارد ادامه می دهد: دوران دانشجویی را در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه گذراندم. خیلی دلتنگ خانواده بودم. به همین علت تصمیم گرفتم دوره طرح را نزدیک ...
دانش آموزانی در حاشیه تهران؛ گوشی اندروید ندیده ایم چه برسد به شاد
پدرم کارگر بود، اما اکنون بیمار است و نمی تواند کار کند. ما دو برادر هستیم و من صبح ها تا ظهر در کارگاه مبل سازی کار می کنم، برادرم هم به همراه مادرم راه پله نظافت می کند، بعد از کار ما به خانه می آییم تا از طریق مدرسه تلویزیونی درس بخوانیم، اما چون گوشی اندروید نداشتیم، نتوانستیم امتحان بدهیم. به گزارش ایلنا، مرتضی گرد یکی از شهرک های حاشیه شهر تهران واقع در منطقه 19 شهرداری است ...
عیار مجید در سخت ترین شرایط مشخص شد
می کند و باعث شهادتش می شود. شب در محل اسکان مان قبل از خط نشسته بودیم. یکی از رفقا گفت همدان چند شهید داده است. گفتم چه کسانی هستند؟ گفت محسن کرمی و مجید صانعی هستند. من برای اولین بار نشنیدم و دوباره پرسیدم چه کسی؟ گفت مجید صانعی. انگار برق من را گرفته باشد. ناگهان خالی شدم، چون پشتیبان و رفیقم دیگر نبود. فرمانده ما حاج حسین اسداللهی به من گفت چه شده؟ گفتم شهید صانعی پسر دایی ام بود. دیگر قبول ...
اعتراف دروغ به قتل جوان خواب آلود در تهران + عکس
ساله ای که داخل اتاقک نشسته بود روبرو شدند. نگهبان کارگاه به ماموران گفت: داخل اتاقک نگهبانی بودم که این پسر 20 ساله که خود را حسن معرفی کرده ادعا کرد که دقایقی قبل با 4 پسر جوان درگیر شدم و یکی از آنها را به قتل رساندم و پس از فرار از صحنه قتل تصمیم به اعتراف گرفتم. بدین ترتیب ماجرای درگیری مرگبار و تسلیم شدن عامل جنایت به بازپرس حبیب الله صادقی در شعبه 4 دادسرای امور جنایی ...
ادعای قتل برای خوابیدن در کلانتری!
شدم و چاقویی که در جیب داشتم بیرون آوردم و ضربه ای به یکی از آن ها زدم. وقتی او خونین روی زمین افتاد دوستانش ترسیدند و من هم به سرعت فرار کردم و به این کارگاه پناه آوردم. با اعتراف پسر جوان، قاضی حبیب الله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران دستور داد متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گیرد. متهم صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی ...
نداشتن جای خواب پسرجوان را مجبور به اعتراف به قتل کرد
جوی جایی بودم که به آنجا پناه ببرم که چشمم به کارگاه افتاد. زنگ آنجا را زدم و ماجرا را برای نگهبان تعریف کردم و خواستم که پناهم دهد اما او به پلیس زنگ زد. ادعای عجیب با اعتراف پسر جوان، گروهی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران به بررسی اطراف کارگاه و خیابان های منتهی به آنجا پرداختند اما جسدی پیدا نکردند. از سوی دیگر متهم صبح دوشنبه برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی تهران انتقال ...
اخبار حوادث روز، 99/11/07
شده است. مردی که در یک درگیری و برای انتقام با اسیدپاشی موجب سوختن دو نفر می شود. البته در گزارش آمده مرد متهم در دادگاه، منکر اسید پاشی شده است... در ادامه گزارش های اخبار حوادث آمده؛ پسری جوان برای اینکه بتواند جایی برای خواب پیدا کند به ایستگاه پلیس رفته و به دروغ به قتل اعتراف کرده است. بعد از هماهنگی های قضایی پسر 20 ساله بازداشت و برای تحقیقات به اداره آگاهی منتقل شد ...
قتل مهسا 21 ساله به دست ملیکای 18 ساله+عکس
دختر تهرانی بر سر یک پسر ملیکا دختر جوانی است که در چهره اش طراوت اول جوانی و یک غم سنگین تضاد ناباورانه ای ساخته است. اتهام سنگین قتل در 19 سالگی، چنان ضربه مهلکی به بدنه احساس ملیکا وارد کرده است که واژه ها به راحتی از دهانش خارج نمی شود. سنگینی بار این اتهام برای شانه های ملیکا خیلی زیاد است. چند سال داری؟ 21 سال. از 18 سالگی به اتهام قتل دوست صمیمی ام در زندانم. ...
قتل دانشجوی خوش تیپ مهندسی در شهریار / جسد کجا بود؟! + فیلم و عکس اختصاصی
جسد دانشجوی مهندسی کامپیوتر در حالی در یک در شهریار کشف شد که دهان او را چسب زده و به قلبش چاقو زده بودند. به گزارش اختصاصی خبرنگار رکنا،آبان ماه سال قبل پسر جوان اهل شهریار به نام مهدی با پدر خود تماس گرفت و گفت شب را به خانه نمی آید و با یکی از دوستانش قرار دارد.اما بعد از آن تماس،مهدی محمدی به طرز مرموزی ناپدید شد و روز بعد پدر و مادرش جسد او را در لبنیاتی محل کارش کشف کردند.با گذشت ...
2 بار شلیک دزد طلافروشی تهران عمل نکرد / سرقت مسلحانه نافرجام در طلافروشی جوادیه + عکس و فیلم
طلافروشی در جوادیه تهران 2 بار ماشه کلت کمری را فشار داد اما گلوله شلیک نشد و دستگیر شد. به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، ساعت 6 عصریکشنبه 5 بهمن ماه سال جاری بود 2 مرد طلافروش داخل مغازه شان در منطقه جوادیه تهران بودند که یک زن و مرد جوان نیز که مشتری مغازه شان بودند در حال خرید طلا بودند. همه چیز آرام به نظر می رسید و هیچ ماجرای مشکوکی نبود که ناگهان پسر جوانی که بهانه خرید ...
پایان جنجالی ترین پرونده قتل در دهه 80
.... کارآگاهان اداره آگاهی در ابتدا چند نفری از جمله ناصرمحمد خانی را به عنوان مظنون دستگیر کردند ولی بعد از چند روز با ردگیری حساب ناصرمحمدخانی به نام جدیدی برخورد کردند؛ شهلا جاهد زنی که چکی را به بانک برده و از حساب او پول برداشت کرده است. با دستگیری شهلا جاهد پرونده رنگ و شکل دیگری به خود گرفت و در این میان سؤالات و گمانه زنی های بسیار زیادی درباره گناهکار بودن یا نبودن شهلا جاهد در افکار ...
اول فارسTV|گم شدن اعضای خانواده مشهدی با هفتاد میلیون طلا + عکس و فیلم
از زبان فرامرز بهرامی پدر این خانواده بخوانید. بهرامی در مورد گم شدن اعضای خانواده خودگفت: اواسط تابستان امسال یک شب به همراه همسر و فرزندانم و مادرم در منزل پدری ام بودیم.آخر شب زمانی که می خواستیم به خانه مان برگردیم من برای اینکه روز بعد راحت تر سرکار بروم همراه زن و بچه هایم نرفتم.آن شب خانه پدرم ماندم و همسرم و خواهرم با بچه ها به خانه ما رفتند اما صبح روز بعد خبری از آنها نشد. ...
سرگذشت بانویی که پس از 9 سال خماری مهندس و کارآفرین شد
سئوالی نپرسم، زیرا مرور خاطرات و یادآوری آنها به قدری سخت است که شاید یک سئوال تمام حواسش را پرت کند. روزگاری که سیاه شد! می گوید: 18 ساله بودم که ازدواج کردم، آن زمان دیپلم ردی بودم، همسرم نیز کارمند یک شرکت بود، وضع بدی نداشتیم ولی زندگی لوکس و لاکچری هم نداشتیم، تقریبا چند ماه اول ازدواج به خوبی و خوشی گذشت تا اینکه متوجه برخی مشکلات در زندگی ام شدم ولی چون سنی نداشتم، نتوانستم ...