سایر خبرها
ناگفته های بدشناس ترین وزنه بردار دنیا
رفت من زودتر از این و همان روز مسابقه قهرمان المپیک می شدم. آن زمان چند سالت بود؟ 19 سال. در لندن وزنه های خوبی هم زدی. بله دقیقا من وزنه های خوبی زده بودم ولی متاسفانه بعضی افراد می خواهند این مساله را کم رنگ کنند. وزنه هایی که من در روز مسابقه زدم به جز همان دوره در همه دوره ای المپیک مدال داشت. خیلی جالبه شما می دانید که ورزش هایی چون وزنه برداری، شنا، دومیدانی ...
بحرانی: جناب خان از من مشهورتر است
قرمزی جایگاه صداپیشه و عروسک گردان هر دو یکی است ولی زمانیکه من به پشت صحنه خندوانه آمدم، متعجب شدم که شما بتوانید تنها با یک مانیتور هماهنگی خود را با یکدیگر حفظ کنید. - مهدی برقعی و حامد ذبیحی گاهی مرا شگفت زده می کنند، به نظرم روند پیشرفت آنها از روز اول تا امروز باورنکردنی است. *ساز زدن، خواندن و هم متمرکز بودن روی محتوا و دیالوگ کار را سخت نمی کند؟ - جناب خان ...
گفتگو با دختری که دربی را در استادیوم دید
، چه برسد به اینکه این کار را انجام بدهی. هانی هم مثل بقیه می ترسد، از اینکه گیر بیافتد، خانواده اش متوجه شوند و... اما او پای حرفش مانده و می خواهد از چیزی که حقش است دفاع کند. حرف های او و اینکه چطوری خودش را به استادیوم می رساند جالب است. هانی اسم مستعاری است که برای خودش انتخاب کرده. می خواستیم درباره لباس پوشیدنش هم بپرسیم، پیشنهاد خودش این بود که سوالات تکراری نباشند: سوال جذاب ...
کلاهبرداران دوباره وارد می شوند؟
...> این موضوع باعث شده بود تا پلیس در آن زمان بارها و بارها نسبت به این روش هشدار دهد اما باز هم بودند افراد طمع کاری که وقتی می شنیدند در قرعه کشی برنامه تلویزیون یا پراتور تلفن همراه سفر کربلا برده اند برای دریافت پول سفر به عابر بانک مراجعه و با انجام مهندسی معکوس از سوی کلاهبرداران، تمام موجودی حسابشان را از دست می دادند. گفت و گو با زنی که فکر می کرد در قرعه کشی مخابرات برنده شده است ...
اطیابی: سینمای مقاومت به سراغ جنگ افروزی های آمریکا برود/عباسیان: جشنواره، برای حفظ میز مدیر چیز خوبی است
هست و فیلمساز باید به آن پاسخ دهد؛ اما متأسفانه در بسیاری از فیلمهایی که ساخته می شود اصلاً به این موضوع فکر نشده است که فیلم برای چه مخاطبی تهیه می شود؟ مشخصاً در فیلمهایی با موضوع مقاومت، اعم از هشت سال دفاع مقدس و همه شاخه ها مانند مقاومت تاریخی ما چه از رئیسعلی دلواری تا میرزا کوچک خان جنگلی و... مهمترین سؤال این است که ما این فیلم را برای چه مخاطبی می سازیم و این مخاطبی که این فیلم را می بیند ...
تابستان در افغانستان و زمستان در ایران می جنگیدم/ به نظامیان آموزش زبان می دادم
برویم و پس از آن به ایران بیاییم. *برای شرکت در جنگ کجا سازماندهی می شدید؟ -من زمانی که به ایران آمدم با جهاد سازندگی آشنا شدم و پیش از جنگ، با بچه های جهاد همکار بودم. یعنی سال 59 با بچه های جهاد سازندگی قزوین به ایلام و صالح آباد و میمک و بازی دراز و مهران می رفتیم و با این مناطق آشنا بودم. چون پزشک بودم، به عنوان کمک به همه سنگرها می رفتم. فردی بود به نام شهید ...
فرار از خانه برای ازدواج با مرد از کار افتاده
است تا اینکه مأموران ما را در خانه مان بازداشت کردند. شاپور هم گفت: روز حادثه مینا با من تماس گرفت و گفت از خانه شان فرار کرده است. پس از این به سراغ او رفتم و او را به خانه ام آوردم. او از همان روز اول دخترم را به مادری قبول کرد و الان هم زن و شوهر هستیم. در پایان، قاضی سهرابی مینا و شاپور را با سپردن کفالت آزاد کرد. تحقیقات درباره این حادثه از سوی مأموران ادامه دارد. منبع: آوینی نیوز ...
پاکبان نکایی و امید برای کسب مدال در المپیک/ از شغلم پشیمان نیستم
...، افزود: شب ها کار می کنم و صبح به کلاس زبان انگلیسی می روم، به دلیل اینکه علاقه زیادی به زبان انگلیسی دارم، فراگیری زبان را شروع کرده ام و امیدوارم بتوانم در این رشته ادامه تحصیل دهم. جوانیان ادامه داد: با کلاس های زبان انگلیسی، ورزش و کار شبانه، تمام اوقات زندگی ام را برنامه ریزی کرده ام و روزها به فراگیری درس و تمرینات ورزشی مشغول هستم. وی قهرمانی و موفقیت خود را مدیون ...
با شناسایی پیکر بهروز بعد از 31 سال قلبم آرام گرفت/ مادران شهدا فرزندانشان را تبلیغ نمی کنند
خوشحال می کنند . او بی تکلف خود را اینگونه معرفی می کند: من زرین تاج صبوری، مادر شهید بهروز صبوری هستم. بیش از 70 سال است که ساکن تهران، محله امامزاده حسن هستیم. همسرم تکنسین اتاق عمل بیمارستان سوانح و سوختگی شهید مطهری بود. 32 سال پیش یک هفته بعد از تولد 50 سالگی اش که جشنی خانوادگی گرفته بودیم، فوت کرد. یک دختر و چهار پسر دارم که بهروز فرزند دوم من بود که در 18 سالگی در منطقه عملیاتی ...
مجید انتظامی: موسیقی فیلم هایم را از رزمندگان دارم
زندگی من نقش بسیار مهمی داشته. من دستش را می بوسم چون خیلی به من کمک کرده و اگر کمک های او نبود واقعاً زندگی من فلج می شد. همه زحمات زندگی بر دوش اوست و من بیشتر تماشاچی هستم و سرم به کار خودم گرم است. برای اولین بار موسیقی کارتون بچه های آلپ را سه شب در فضای باز میدان مشق تهران بعد از 37 سال اجرا کردید. با توجه به روایات مختلف از ساخت این موسیقی، درباره آن توضیح دهید که چه شد این موسیقی ...
جناب خان به پیشواز مرگ رفت
ورزش می کنم و مدال طلای تیراندازی دارم و در حال حاضر مشغول تالیف کتاب خاطراتم هستم. در ادامه برنامه، رامبد جوان گفت وگو کوتاهی با یک بانوی جانباز داشت که در سن 9 سالگی به دلیل بمب باران چار آسیب شده، بعد از آن به ورزش روی آورده، در رشته دو و میدانی به فعالیت پرداخته و مقام سومی جهان را نیز کسب کرده است. برنامه دیشب خندوانه با حضور جناب خان ادامه یافت که او به دلیل سفید شدن موهایش گفت به پیشواز مرگ می رود و از رامبد به خاطر اذیت هایش حلالیت خواست. از دیگر بخش های خندوانه یک شنبه شب، اجرای استنداپ کمدی رضا شفیعی جم با موضوع مازوخیسم بود. ...
با دستکاری شناسنامه و جابجایی پرونده راهی جبهه شدم - دفاع مقدس؛ جنگ جهانی سوم علیه ایران بود
دل بلند کرده و می گویند: ای کاش آن روزها برگردد. امام راحل درباره وصیت نامه شهدا می فرمایند هفتاد سال عبادت کردید، خدا قبول کند؛ اما یک بار هم وصیت نامه شهدا را مطالعه کنید . شهدای ما لحظاتی را در جبهه های حق علیه باطل رقم زدند که بسیار درس آموز است. بنده در اوئل حضور در جبهه به منطقه تبور، ورودی منطق شط علی و حورالعظیم رفته و با سن کم، شناختی از حال و هوای جبهه نداشته و گاهی ...
کارمندان مجرد ارتقاء شغلی نمی یابند
انقلابی ابرازخرسندی کرد. وی افزود: رئیس جهاددانشگاهی همدان گزارش خوبی از اقدامات آموزشی انجام شده در زمینه تسهیل ازدواج جوانان ارائه داد که جای تقدیر و تشکر دارد. وی ادامه داد: آموزش های پیش از ازدواج و مهارت های زندگی برای زوج های جوان بسیار ضروریست و هرچقدر در بخش آموزشی سرمایه گذاری کنیم باز هم کم است. نیک بخت عنوان کرد: آموزش تکمیل کننده همه امور است و آموختن مهارت ...
شهید حاج محمدابراهیم همت،سردار عاشورایی که در جریان عملیات خیبر مقاومت کردو مانع بازپسگیری جزیره مجنون شد
...> او عارفی وارسته، ایثارگری سلحشور و اسوه ای برای دیگران بودکه جز خدا به چیز دیگری نمی اندیشید و به عشق رسیدن به هدف متعالی و کسب رضای خدا و حضرت احدیت، شب و روز تلاش می کرد و سخت ترین و مشکل ترین مسئولیت های نظامی را با کمال خوشرویی و اشتیاق و آرامش خاطر می پذیرفت. سردار سرلشکر رحیم صفوی فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره وی چنین می گوید: او انسانی بود که برای خدا ...
صدای خاموش معلولان روستایی
اجتماعی و توانمندسازی است. هر مولفه پنج زیرمولفه دارد که در مجموع یک شبکه ماتریسی 25مولفه ای ساخته می شود. تا سال 1385 با وزارت بهداشت از وجود بهورزان برای این طرح استفاده می کردیم، از سال 88-87 رویکردمان تغییر کرد. در هر منطقه افراد فعالی با تحصیلات لیسانس شناسایی کردیم و به آنها به عنوان تسهیلگر آموزش دادیم تا این طرح را اجرایی کنند. یکی از ارکان این برنامه مشارکت جامعه محلی در اجرای آن از طریق ...
پاراگراف کتاب (88)
مجلسی هستید که اشخاص مختلف از آشنا و ناآشنا حضور دارند؛ زیاد گوش کنید و کم حرف بزنید. گوینده ماهر، همان شنونده ماهر است. در احوال و حرکات و گفته های اشخاص دقت و مطالعه کنید، مخصوصا ببینید مردم چه قضاوتی درباره اشخاص می کنند و نسبت آن قضاوت را با شخصیت خود ایشان بسنجید و نظر مردم را با حقیقتشان مقایسه کنید. آیین کامیابی | دیل کارنگی به این نتیجه رسیده ام که بیشترِ ...
حقایقی عجیب و غریب درباره اشک ریختن
کاملا قابل توجیه است، اما من چه بهانه ای می توانستم داشته باشم! گریه های یک مرد بالغ! آیا عجیب است که من به عنوان یک مرد بالغ زیاد گریه می کنم؟ از خیلی وقت پیش به دنبال پاسخ این سوال بودم تا اینکه با تصمیم گرفتم به آن در برنامه رادیویی موارد عجیب راترفورد و فرای در بی بی سی رادیو فور بپردازم. من و همکارم، چند وقتی را صرف مباحث علمی مرتبط با گریه کرده بودیم: اگر ...
دردسر صیغه شدن پنهانی یک دختر جوان
.... یک سال از ازدواج پنهانی و موقت ما گذشته بود که فهمیدم باردار شده ام. نمی دانستم باید چه کار کنم. می ترسیدم مادرم بفهمد و نفرینم کند. بالاخره بعد از دو ماه به خاطر تغییر حالت و ویارهای شدید بارداری مجبور شدم به دکتر بروم. از بخت بدم روزی که به دکتر رفتم دوست مادرم آنجا بود و از طریق منشی دکتر که دخترخاله اش بود ماجرای بارداری مرا فهمید. دیگر رسوای خاص و عام شده بودم. وقتی مادرم از ...
نخستین جشن موسیقی و اندیشه برگزار شد/ تجلیل از 5 هنرمند ملی عرصه موسیقی
موسیقی و اندیشه به سخنرانی شاهین فرهت اختصاص داشت. این موسیقی دان 69 ساله گفت: من عاشق تهران هستم، متأسفانه قبل از نوروز امسال به خارج کشور رفتم و برنامه طوری پیش رفت که نتوانستم عید را در زادگاهم باشم، اما سه هفته پیش که به تهران بازگشتم، از این مراسم آگاه شدم. مدیر اسبق گروه موسیقی دانشگاه تهران ادامه داد: بچه های شهرستان بسیار تشنه موسیقی هستند و چه استعدادهایی پشت کنکور ورودی هستند ...
باهنر: رئیس دولت اصلاحات گفت من فکر نمی کردم رئیس جمهور شوم!
این مساله زده اید. به عنوان یک چهره باسابقه در فضای سیاسی که در تحلیل آرایش های انتخاباتی صاحبنظرید، انتخابات سال 96 را متفاوت از انتخابات های سابق می بینید یا این انتخابات نیز شبیه تمام انتخابات های دوره دوم یک رئیس جمهور است؟ ما علاقه مندیم انتخابات سال آینده متفاوت از سایر انتخابات های ریاست جمهوری باشد. درباره انتخابات باید بگویم متاسفانه تجربه نشان داده فضای انتخابات ریاست جمهوری ...
گزارشی از مرکز کودکان اوتیسم استان
برنامه ها عنوان کرد. وی در ادامه طرح غربالگری اختلالات ژنتیکی در رده سنی 15 تا 25 سال را از دیگر برنامه های ویژه بهزیستی اعلام کرد که با هدف کاهش معلولیت در استان اجرایی شده است. وی گفت: به تازگی با آزمایشگاه مورد نظر که دارای دستگاه های ویژه برای این گونه آزمایشات در خارج استان است قرار داد بسته ایم و به زودی نمونه های گرفته شده ارسال و بعد از دریافت نتیجه اقدامات مداخله ای انجام ...
سینما به دفاع مقدس ادای دین نکرد
بازیگری که برای فیلم ملکه ساخته محمدعلی باشه آهنگر جایزه جشن خانه سینما را از آن خود کرده و از جشنواره تئاتر فجر هم بارها برای بازی های درخشانش جایزه گرفته است. آذرنگ با بازی در سریال شاهگوش ساخته داوود میرباقری بین مردم به شهرت رسید. از یک سالگی به جنوب رفته اید و این خطه را بسیار دوست دارید، جنوب چگونه شما را شیفته خود کرد؟ پدرم تکنیسین وسایل برودتی بود. وقتی من یکساله بودم، خانواده ام به جنوب مهاجرت کرده و ما به اندیمشک رفتیم. شهری که همه خاطرات خوب کودکی، نوجوانی و جوانی ام در این شهر شکل گرفت. عاشق اندیمشک هستم. باران های بی نظیرش در بهار، پاییز و زمستان، انگار همه خاطرات تلخ را می شوید و پاک می کند؛ باران هایی که دوست داری همیشه بر تو ببارد و تو را خیس کند. بیشتر مردم از جنوب، هوای شرجی و بسیار گرم آن را به یاد دارند که آزاردهنده است، اما شما از جنوب لطافت باران های آن را به خاطر سپرده اید. شرجی جنوب را هم دوست دارم. بی نظیر است! در هوای شرجی، نفس کشیدن برای خیلی ها سخت می شود، اما من وقتی در این هوا نفس می کشم، حالم خوب می شود. الان هم وقتی آبادان می روم، حس عجیبی پیدا می کنم. دوست ندارم به تهران برگردم، اما ضرورت های زندگی و شغلی باعث می شود آبادان را ترک کنم. مردم جنوب مهربانی عجیبی دارند، بی دریغ و زلال هستند، این خصلت ریشه در چه چیزی دارد؟ معتقدم طبیعت روی اخلاق و رفتار آدم ها تاثیر مستقیم دارد، جنوب گرمای خود را به مردمش تقدیم کرده همان طور که دریا، بزرگی اش را به این مردم داده است. آغوش باز مردم جنوب و مهربانی آنها همه به دلیل اقلیمی است که مردم در آن زندگی می کنند. این آب و هوا تاثیری در رویاها و اهداف شما داشت که نویسندگی، بازیگری و کارگردانی را به عنوان حرفه انتخاب کردید؟ وقتی مهدکودک می رفتم، قرار شد نمایش شنگول و منگول را اجرا کنیم، نقش حبه انگور را به من دادند، باید از توی ساعت بیرون می آمدم و گریه کنان به بزبزقندی می گفتم: شنگول و منگول را گرگ خورد! اما آنقدر بد بازی کردم که مربی مهدکودک مرا از نمایش اخراج و بچه دیگری را جایگزین من کرد. از همان روز با خودم عهد کردم که باید بازیگر شوم! شروع بازیگری من از همان روز مهدکودک بود و ممنونم از مربی که مرا از نمایش اخراج کرد و این تلنگر را به من زد تا وارد دنیای دوست داشتنی بازیگری شوم. پس می توان گفت به نوعی به شما بَر خورد که از نمایش اخراج شدید؟ بَر خوردن اسمش را نمی گذارم! شاید چیزی در درونم شکست تا دنیای زیباتر و عاشقانه تری بسازم. شاید اگر آن موقع مرا از یک نمایش کودکانه بیرون نمی کردند، بازیگر نمی شدم. جنگ که اتفاق افتاد، شما در جنوب بودید؟ بله! هشت سال جنگ را ما در اندیمشک بودیم، بیرون از خانه چادرنشینی را تجربه کردیم، شرایط پر از التهابی که تا تجربه اش نکنی متوجه بزرگی آن نمی شوی. مدام نگران بودیم که نکند دور از خانواده بمیریم! برای همین در هر موقعیتی که قرار می گرفتیم تلاش می کردیم خودمان را به جایی برسانیم که بقیه اعضای خانواده هستند. چطور شد که در آن شرایط سخت در جنوب ماندید و مهاجرت نکردید؟ جنگ بود، اما زندگی هم جریان داشت و نمی شد زندگی را رها کرد. ما عاشق زندگی در جنوب بودیم و با چنگ و دندان تلاش می کردیم آن زندگی را حفظ کنیم. با خودمان عهد کرده بودیم اگر قرار است آن زندگی ویران شود، پس ما هم در کنارش باید از بین برویم. زندگی در جنوب آنقدر خوب بود که ما در زمان جنگ هم نتوانستیم آنجا را ترک کنیم. اندیمشک دروازه خوزستان است. جنگ که شروع شد، سربازان عراقی تا پشت رودخانه کرخه هم آمدند، اگر اندیمشک را می گرفتند، خوزستان از ایران جدا می شد. اما ترسیدند و پیشروی نکردند. یادم هست در اوایل جنگ آنقدر نیروهای عراقی به اندیمشک نزدیک شده بودند که با توپ شهر را می زدند، اما چون این شهر در یک فرورفتگی قرار دارد، گلوله های تانک به خارج شهر اصابت می کرد. راه آهن اندیمشک جایی بود که سربازان را به خطوط اول جنگ می برد، پایگاه چهارم هوایی در این شهر بود که به لحاظ نظامی خیلی مهم بود، تیپ 2 زرهی بود و... همه اینها باعث شده بود که اندیمشک اهمیت زیادی پیدا کند و صدام خیلی تلاش کرد این شهر را نابود کند. مردم اندیمشک از اهمیت شهرشان برای دشمن باخبر بودند به همین دلیل کنار هم ماندند تا از آنجا دفاع و آن را حفظ کنند. اتفاقاتی را به چشم دیدم که هنوز هم مبهوت آنها هستم. یادم می آید وقتی عراق منطقه ای را بمباران شیمیایی کرده بود و مجروحان را به اندیمشک می آوردند، مردم در مسیر راه آهن تا بیمارستان شهید بهشتی ایستاده بودند، دستمال در دست داشتند و زمانی که مجروحان را می آوردند کل می کشیدند؛ در آن سنی که بودم نمی فهمیدم این سوگواری و عزاست، ترس است، چه چیزی است؟ اما آنقدر باشکوه بود که اصلا از ذهنم پاک نمی شود. ما ...
در گفت وگو با معصومه تاجیک، خواهر سه شهید دفاع مقدس مطرح شد: روایت 13 سال گمنامی شهیدی که تا لحظه آخر ...
به گزارش زنان کویر ، طنین یاس ، در بخش اول این گفت وگو " معصومه تاجیک" خواهرشهیدان علی اکبر، حسین و داوود تاجیک، روایت زندگی پدر و مادر و گوشه ای از خاطرات شهید جاویدالاثر علی اکبر را تعریف کرد. در این بخش به بازخوانی زندگی شهیدان حسین و داوود تاجیک می پردازیم. ازشهید حسین تاجیک، برایمان بگویید؟ حسین، از ابتدای تولد بسیار مظلوم و مهربان بود. از نظر چهره به پدرم شباهت داشت. بسیار به مسائل عقیدتی مخصوصا مس ...
پرواز در آسمان بصره
2ساله بود و حورا دیگر دخترش چند ماهی بیشتر نداشت. گرچه مشکلات با بزرگ شدن بچه ها برای ما هم بزرگ تر می شوند اما خداوند آن حلاوت صبر را هم در کنار آن و همراه با آن به ما بخشیده اند. من از همان ابتدا باید برای سؤال کودکانه زهرا که می پرسید بابای من کجاست؟ پاسخی می دادم که عالم کودکی اش دچار اختلال نشود. باید این پاسخ با بزرگ شدنش نیز معنا و مفهوم بزرگ تری به خود می گرفت. حورا هم نخستین ...
خانم بازیگر اولین دختر بوکس ایران +عکس
سازی فیلمی در رابطه با بوکس هستم، دختری که می خواهد بوکس کار کند. نزدیک یک سال و نیم است در قالب کاراکتر این فیلم هستم که پس از تمام شدن فیلمنامه و شروع تصویربرداری آن درباره مضمون فیلم حرف می زنم. در حال حاضر همه هدف و انگیزه ام این است که این کار ماندگار بوکس بدون نقص جلوی دوربین برود. آیا بوکس خشونت را رواج می دهد؟ نمی دانم چرا وقتی اسم ورزش های رزمی به خصوص بوکس به میان می آید ...
رفتگر 45 ساله قهرمان کاراته ایران شد
کردن زباله خم نشوند و برای کاشتن درخت خم شوند. انگلیسی فول! یکی دیگر از مواردی که درباره این رفتگر قهرمان جالب به نظر می آید، مسلط بودن به زبان انگلیسی است. او هر روز برنامه فشرده ای را برای خودش تعیین کرده است: من شب ها تا ساعت 4 صبح کار می کنم. روزها هم به کلاس زبان می روم و بعد از آن هم راهی باشگاه می شوم. به زبان انگلیسی علاقه زیادی دارم و تقریبا به آن مسلط هستم. به نظرم یاد ...
دیوید بکام: می دانم آدم خوش شانسی هستم
برق تری هم دارد. دیوید که سابقه بازی در تیم های مشهور دنیا از جمله یونایتد، رئال مادرید، پاری سن ژرمن و لس آنجلس گلکسی را دارد تنها بازیکن انگلیسی است که توانسته در چهار لیگ مختلف عنوان قهرمانی را به دست بیاورد. اندیشه دوران کودکی می دانم که آدم خوش شانسی هستم . این بخشی از صحبت های دیوید است که مجله مادام فیگارو بازتابش داده است و در ادامه هم بقیه حرف هایش را آورده است: من با ...
با زنی همسن مادرم ازدواج کردم که به آمریکا بروم
جوان شروع به حرف زدن کرد و گفت: یک سال پیش با هم ازدواج کردیم و تنها یک ماه کنار هم بودیم. قرار بود بعد از ازدواج، همسرم به امریکا برگردد و ترتیب کارهای اقامت مرا هم در آنجا بدهد، اما وقتی متوجه شدم کار خاصی برای مهاجرتم انجام نداده به او اعتراض کردم، به من گفت؛ دوست دارد به ایران برگردد و اینجا زندگی کند. بنابراین همه برنامه هایم به هم ریخت و به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما ارزشی ندارد و ...
چه کسانی به استقبال رئیس جمهور در قزوین می روند؟/ شهروندان قزوینی از روحانی چه انتظاراتی دارند؟
هایش گفت: همسرم و 3 فرزندم بیکار هستند و من مجبورم برای تامین مخارج خانواده 5 نفره مان، صبح تا شب برای بدست آوردن لقمه حلال در برابر حقوق ناچیز ( ماهی 450 هزار تومان) و بدون تعلق گرفتن بیمه کار کنم و حتی روزهایی است که تا 2 نیمه شب در آشپزخانه هستم. وی در ادامه افزود: شغل همسرم نجاری بود و با کارگری در مغازه دیگران چرخه زندگی مان می چرخید اما بعد از رکود حاصل در جامعه و دست بالای دست ...
اختلاف نظر فرماندهان و هاشمی رفسنجانی درباره پایان جنگ/ متناسب با تهدیدات از تجهیزات خود بهره می بریم
مقدس نسبت به منافع شخصی نباید گفته شود اما برخی مطالب مانند مسئله آمدن مک فارلین به ایران برای مذاکره با ما نیز باید گفته شود تا فرماندهان و مسئولان از آن درس بگیرند. وی درباره بزرگترین حسرتش از دوران دفاع مقدس اظهار داشت: بزرگترین حسرت من این است که نتوانستیم در آن دوران صدام را ساقط کنیم که هنوز بر دل من مانده است. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در ارتش عراق فرماندهان ...