17 اسفند سالروز شهادت محمدابراهیم همت در خواب گفتند این بچه را به هیچ کس ...
سایر منابع:
سایر خبرها
این خاطره تا آخر عمر با من است...
دوست داشتم طبیعی زایمان کنم و لحظه اول فرزندم را در آغوش بگیرم، دکتر هم یک ماه قبل از زایمان گفت وضعیت عالی داری و استراحت مطلق نداشته باش ، به خاطر همین هر روز پیاده روی می رفتم اما وقتی زمان زایمانم رسید، دکتر تاریخ سزارین مشخص کرد! گفتم دکتر من می خواستم طبیعی زایمان کنم. گفت نمی شود، درحالی که قبل از آن گفته بود همه چیز عالی است و حتی تصمیمم برای زایمان طبیعی را تحسین و تشویقم کرد. من ...
شما از همین الآن همسر شهیدی!+فیلم
اداره قبول نمی کند. گفتم: برای چی دوست داری بروی! گفت: واقعاً اسلام در خطر است. اگر بدانید چه بر سر بچه های مردم و انسانیت می آورند. ناراحت شدم. شب خواب عجیبی دیدم. صبح بلند شدم. در فکر خوابم بودم. همسرم خیلی تیزبین بود. نگاهی به من کرد و گفت: ناراحتی! گفتم: نه! خواب دیدم که با پیراهن سفید مدافع حرم شده ای. پهلوی راستت تیر خورده بود. پیراهن سفیدت هم خونی شده بود. من همراه با همسران شهدا ...
گفتگوی متفاوت با قاضی پرونده خفاش شب تهران! + بیوگرافی
به گزارش رکنا، حمیدرضا گودرزی یکی از حقوقدانانی است که این روزها او را با وکالت پرونده محمد علی شهردار سابق تهران می شناسیم اما او در سال های قبل قاضی پرونده های مهمی چون جنایت در بانک کشاورزی، شاهرخ و سمیه، خفاش شب و... بوده است که به زعم اغلب کارشناسان حقوقی، وی در کارش موفقیت قابل توجهی را تجربه کر ده و حالا بعد از 4 دهه فعالیت به صراحت می گوید که هیچگاه به دنبال اسم و رسم نبوده و عشق به کارش او را تا رسیدن به این جایگاه یاری کرده است. شما بعد از تحصیلات دانشگاهی بلافاصله وارد ...
روایت از علی آقای ارباب عموی خوش زبان مشهدی که آخر عمرش، احتیاط کار شده بود
... ایشان دایی پدر من بود و خاطرم هست که به حرف های نغزش شناخته می شد. نقل از ایشان است که ما 40 سال لوطیگری کردیم و یک توگوشی نخوردیم. یا یادم هست به یکی گفته بود: ما اگر به یکی سلام یا احترام می کنیم، به دلیل کمالاتش است. اگر برای پولش باشد، می رویم جلو بانک ملی که از همه بیشتر پول دارد. اگر برای گردن کلفتی اش باشد، می رویم جلو چنار شاندیز. پس ما فقط به دلیل کمالات است که خواهان کسی می شویم ...
انفاس رحمانی و نفوس مستعد
آغوش باز پذیرفت و بر او بوسه زد. (1) 2. صفوان جمّال گوید، روزی به محضر موسی بن جعفر(ع) شرفیاب شدم. فرمود ای صفوان! همه رفتارهای تو نیکو و پسندیده است جز یک عمل! گفتم فدایت شوم مقصودتان کدام عمل است؟ فرمود اینکه شترهایت را به هارون الرشید کرایه داده ای. عرض کردم به خدا قسم شترها را برای ارتکاب معصیت یا شکار و لهو نداده ام بلکه وی برای سفر حج آنها را از من کرایه کرده است و خودم نیز با آنان ...
داستان زندگی و اعترافات نخستین قاتل زنجیره ای ایران در 87 سال پیش/ اصغر قاتل سکوت بره های واقعی است
آخری بوده که کشته است. اعتراف به جزئیات هشت جنایت اصغر قاتل در اداره تامینات به همه جنایاتش اعتراف می کند. او جزئیات هشت فقره قتلی را که در تهران مرتکب شده این طور برای مامورین توضیح می دهد: 1- طفلی که جز لات ها و ولگرد و سیزده سال بیش تر نداشته و غالبا او را در مسجد شاه دیده بودم تقریبا هشت ریال به تدریج از من گرفته بود و وعده می داد تا این که یک روزی قبل از ماه ...
پا به پای همسرم همراهش بودم
کشته شده است. صبر کردم تا مادر شوهرم آمد و خودش را آماده کرد و همان روز با کلی سختی به عراق رفت، حتی از الاغ هم به زمین افتاده بود و دست وپایش شکسته شد. مادر شوهرم که رفت، همان روز ساعت تقریباً یازده صبح بود که خبر فرستاد و گفت خدا را شکر زنده است و دروغ گفتند که شهید شده است. در مدت 41 سالی که با آقای سعیدزاده در این مسیر همراه بودید، آیا شده که شکایت کرده باشید؟ نه واللّه ...
تاوان عشق خیابانی به یک زن مطلقه
گریان فریاد می زد: پسرم! آینده ات را نابود می کنی، بین شما هیچ وجه اشتراکی نیست و روزی متوجه اشتباهت می شوی که دیگر کاری از دستت بر نمی آید! ولی من به این حرف ها توجهی نمی کردم. همه هستی ام را به یک نگاه مهرانه باخته بودم . به همین دلیل با او ازدواج کردم و حضانت دخترانش را پذیرفتم. آن ها مرا بابا صدا می زدند و من هم سعی می کردم هایده و هدی را مانند عزیزترین کسانم دوست داشته باشم، تا این که دخترم ژیلا ...
وقتی راه ابراهیم از مدرسه به جنگ می رسد؛ شهید همت چه عهدی با خدا بست؟
خونسرد شده؟ این ابراهیم، ابراهیم همیشگی نیست. روز چهارشنبه 24 اسفند 1362 اخبار سراسری رادیو، خبر شهادت محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر 27 محمدرسول الله را اعلام کرد. همان شب پیکر پاکش به اصفهان منتقل شد و روز جمعه 26 اسفند، بعد از مراسم نماز جمعه اصفهان، آن را تشییع کردند و برای دفن به شهرضا بردند. همزمان با پخش خبر شهادت همت از رسانه ها، از جبهه ها نیز خبر رسید که نیروهای دشمن، اقدام به مین گذاری در اطراف مواضع پدافندی خودشان کرده اند. این کار آنان، به معنی پایان پاتک های وحشیانه شان بود. انتهای پیام/173/ ...
کاش کشاورز می شدم اما کتاب می خواندم
ما 10 خواهر و برادر بودیم و من بچه دوم خانواده. من، برادر بزرگ ترم و برادر کوچک تر از ما، هر سه، در مزرعه کار می کردیم. دخترها در خانه می ماندند و به مادرم کمک می کردند. عاشق کشاورزی بودم؛ روزی اگر حسن انوشه فعلی نبودم، حتما کشاورز می شدم. کشاورز می شدم، اما کتاب هم می خواندم. همان موقع من هم درس می خواندم هم کشاورزی می کردم. نزدیک خانه ما یک خانه شاهنشاهی مثل قصر بود که هنوز هم هست. باغی 70 ...
شاگردهای امام خمینی که در خانه مان مُهر نداشتند
ها را هم دارد عباراتی شنیده بودم در طعنه به اینهایی که فکر می کنند خدا و اسلام و انقلاب و مسلمین به سبب خدمات شان به آنها بدهکارند: اینقدر در سالهای جنگ در همین نخلستانها و نیزارهای خوزستان با خدا معامله هایی شده که من و شما خبر نداریم و هیچکس هم به جز خودِ خدا توان نقد کردنشان را ندارد. عصرهای کریسکان را به گواه یاداداشتی که انتهای کتاب نوشته ام در مردادماه 1395 خوانده بوده به توصیه شخص آقای ...
طلائیه کربلای بچه های یگان ضدزره بود
نیرو های یگان به شهادت رسیدند. در حالی که در ایام انجام عملیات خیبر از سوم تا 22 اسفند 1362 قرار داریم، در نشستی که با سیدمحسن خوشدل سادات حسینی، علی اکبر مصداقی و مهدی کرمی، سه تن از رزمندگان پیشکسوت یگان ضدزره لشکر 27 محمد رسول الله (ص) داشتیم، خاطرات نیرو های این یگان از حضور در عملیات خیبر و نحوه شهادت مصطفی پالیزبان و دیگر نفرات یگان ضد زره را تقدیم حضورتان می کنیم. بخش اول گفتگو دیروز در همین ...
آقای کمالوند! می توانی بگویی پرسپولیسی نیستی؟
عنوان کسی که شاگردش بودی چه صحبتی داری؟ من یک سال در تیم شهرداری تبریز شاگرد فراز کمالوند بودم و خیلی خوب او را می شناسم. ابتدا باید بگویم که فراز مربی بسیار خوب و توانمندی است و این موضوع را نمی شود کتمان کرد. در مورد پرسپولیسی بودن او که شکی وجود ندارد، همه آنهایی که با فراز کار کردند، می توانند شهادت دهند که او پرسپولیسی است. بارها وقتی در مورد پرسپولیس با هم حرف می زدیم به من می گفت آرزویم مربیگری در پرسپولیس است و خیلی دوست دارم روزی روی نیمکت این تیم بنشینم. نمی دانم الان چه چیزهایی گفته ولی جلوی من که نمی تواند پرسپولیسی بودنش را کتمان کند. ...
خلعتبری: با کمال میل در سپاهان ماندم
.... خلعتبری درباره بحث جدایی اش از سپاهان و پیوستنش به نساجی گفت: خودم تمایلی به جدایی نداشتم. سپاهان خانه من است و اصفهان را مثل شهر خودم دوست دارم. قبلا هم گفته بودم اگر یک روز نتوانم به سپاهان کمک کنم خودم از این تیم می روم. من همیشه با همه وجودم برای سپاهان بازی می کنم و دوست دارم فوتبالم را در اصفهان تمام کنم. نویدکیا علاوه بر این که دوست صمیمی من است مربی ام هم هست و تلاش می کنم او در سال اول مربیگری اش موفق باشد. باشگاه نساجی خواهان من بود اما سپاهان با جدایی ام مخالفت کرد. من هم با کمال میل در سپاهان ماندم و امیدوارم بتوانم در کسب قهرمانی با این تیم هت تریک کنم. ...
قداست غار حرا
چون شب وحی رسید، جبرئیل نازل شد. پیامبر گوید: جبرئیل آمد و صفحه ای از دیبا به دست داشت که در آن نوشته بود و گفت: بخوان ، گفتم: چه بخوانم؟ جبرئیل مرا چنان فشرد که پنداشتم مرگ است، آنگاه گفت: بخوان، گفتم: چه بخوانم؟ و این را گفتم که باز مرا فشرد و گفت: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّک الَّذِی خَلَقَ...(1) ابن هشام نیز آورده است: رسول خدا ص را رسم چنان بود که هر سال یک ماه در غار کوه حراء معتکف می شد ...
مروری بر خصوصیات فردی و شیوه های مدیریتی شهید همت
فعلاً شما پیش برادرهایمان استراحت کن تا بعد با هم صحبت کنیم. آن مرد مسلح بود، اما حاج همت اجازه نداد که اسلحه اش را بگیریم و او همان طور با خیال راحت در میان بچه ها نشسته بود. شب وقتی حاجی از وضعیت ضدانقلاب صحبت می کرد، آن بنده خدا به گریه افتاد و از حاجی خواست که کمکش کند تا پاسدار شود. حاجی هم گفت اشکال ندارد؛ از همین لحظه به بعد تو پاسدار هستی. رفتار و برخورد حاج همت از یک طرف و جاذبه ی خاص او ...
عاشقانه های ذبیح عاشق با خدا
آقا می آیند منزل شما. پدر شهدا از خوشحالی به سجده می افتد و مادر شهید از خوشحالی بی اختیار دست می زند. به محض ورود حضرت آقا، مادر شهدا خودش را به رهبر می رساند و عبایش را می بوسد: خیلی خوش آمدی آقا! قدم به چشممان گذاشتی. الهی فدات بشم آقا. ای عزیز دلم. ای گلم... بقیه هم می زنند زیر گریه و یکی یکی جلو می آیند برای سلام و علیک ، پدر همین طور پشت سر هم خدا را شکر می کند و مادر می گوید همه ...
رأفت: استعفا کردم تا شهرداری آستارا را نجات دهند
ها را تقبل می کنند. این افراد دوست دارند هزینه کنند، اما پول ندارند و فوتبال هزینه بر است. باید بودجه خوبی باشد که دچار مشکل نشویم. برای تمرین در آستارا یک ساعت و نیم وقت داریم وی درخصوص مشکلات باشگاه شهرداری عنوان کرد: شهرداری آستارا هزینه سفرها و هتل اعضای تیم را تقبل می کند، اما حقوق بازیکنان هم مهم است. شب عید نزدیک است و گفتم بیش از این شرمنده بچه ها نشوم. هر روز باید روی ...
پایان رافت: شاید یک عده از بودن من ناراحت هستند
.... در حالیکه تیم باید الان در شادی باشد. اما هیچکس و هیچ مسئولی نبود که به تیم سر بزند. واقعاً دلم برای بچه ها سوخت. پایان رافت در مورد اینکه آیا پیشنهادی از تیم های دیگر دارد، گفت: فعلاً هیچ برنامه خاصی ندارم و نمی دانم در آینده چه اتفاقی می افتد. نزدیک 3-4 ماه زن و بچه ام را در تهران تنها گذاشتم و به شهر خودم آمدم. می دانستند تحت چه شرایط سختی قرار دارم. می خواهم شب عید در کنار خانواده ام باشم و به آن ها برسم تا شرمنده شان نشوم. هیچ پیشنهادی ندارم ولی اگر پیشنهادی باشد حتماً بررسی می کنم چون کار و شغل من فوتبال است اما به هر حال هرچه خدا بخواهد همان می شود. ...
علی وار زندگی کرد و حسین وار به شهادت رسید
المقدس با مجروحیت حاج احمد و شهادت محمود شهبازی و محسن وزوایی کار شهید همت چندین برابر شد. حساس بودن موقعیت و فشار زیاد کارها، حاج ابراهیم را کاملاً درگیر عملیات کرده بود. آزادی خرمشهر تنها آزادی یک شهر نبود. آزادی این شهر که صدام کلید بصره را به آن داد معادله صدام و حامیانش را تغییر داد. علی وار زیستن شهید همت در عملیات پیروزمند بیت المقدس در سمت معاونت تیپ محمد رسول الله (ص ...
خطرات هوا و هوس
اقشار هست. عالم، جاهل، فقیر، غنی، مشهور، گمنام، جوان، پیر، هوس در همه هست. گاهی وقت ها بلندگوی مسجد اذان می گوید. می بینی اذان می گوید ولی همین اذان هم هوس اوست. تو اگر برای خدا اذان می گویی پدر جان شما الآن سالهاست در این مسجد اذان گفتی، خدا جزای خیرت داده است. حالا بده به یک جوانی اذان بگوید که او هم تشویق شود. می گوید: نخیر، من چهل سال است اینجا اذان گفتم حالا به این بچه ها بدهم ...
روایتی خواندنی از نحوه شهادت سردار خیبر
همت به عنوان مسئول ستاد تیپ فعالیت می کردند. او در مدّت فرماندهی تیپ محمد رسول الله(ص) که بعد به لشکر 27 تبدیل شد در چندین عملیات به صورت خط شکن وارد شد. شهید همت سرانجام در عملیات خیبر در17 اسفند 1362 به فیض شهادت نائل و در گلزار شهدای شهرستان شهرضا به خاک سپرده شد. همچنین مزار یادبود این شهید والامقام در قطعه 24 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) زیارتگاه عاشقان شهدا است. سردار جعفر ...
3 حکایت از چشم و گوش و سَر شهید همت
آن فرماندهان بود که در عملیات خط شکن می شد و این را بعضی ها می دانند که یعنی چی و بعضی ها نمی دانند؛ عیبی ندارد، بماند! در فنون رزم دفاع مقدس هم معلم بود و فرماندهان جنگ با عباراتی از وی یاد می کنند نظیر این که محسن رضایی گفت: ما در حقیقت 4 لشکر داشتیم که این ها وقتی هرجا وارد می شدند، هیچ خطی در مقابلشان قدرت مقاومت نداشت؛ حاج همت و لشکر 27 محمد رسول الله (ص)، حسین خرازی و لشکر 14 ...
کسی نمی دانست آنکه افتاده، شهید همت است
مقابله با فقر فرهنگی منطقه اهتمام چشمگیری از خود نشان می داد تا جایی که هنگام ترک آنجا، مردم منطقه گریه می کردند و حتی تحصن نموده و نمی خواستند از این بزرگوار جدا شوند. از شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم متجاوز عراق او و سردار رشید اسلام، حاج احمد متوسلیان، به دستور فرماندهی محترم کل سپاه ماموریت یافتند ضمن اعزام به جبهه جنوب، تیپ محمد رسول الله (ص) را تشکیل دهند. شهید همت در عملیات ...
اخلاص و امر به معروف به سبک شهید همت
شفقنا-شهید بزرگوار، محمدابراهیم همت، پیش از عملیات خیبر، در جمع نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله گفت: برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما شود، باید اخلاص داشته باشیم. برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می خواهد که ما از همه چیزمان بگذریم، و برای اینکه از همه چیزمان بگذریم، باید شبانه روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان با خدا باشد. این قدر پاک باشیم که خدا کلّاً از ما راضی ...
درسی که حجازی به کمالوند داد/ این روزنامه را ببین، حالا پاره اش می کنم!
زحمت می کشی، یک نفر می گوید این چه تعویضی بود آقای حجازی کرد؟ به همین سادگی تخریب می کنی. همین مسئله که راجع به فضای مجازی گفتم. شما یک ساختمان 10 طبقه بخواهی بسازی سه سال طول می کشد، بخواهی تخریبش کنی 24 ساعت. همواره تخریب آسان است. این خاطره ای بود که از خدا بیامرز قشنگ یادم است. راجع به ناصر خان فقط می خواهم بگویم خیلی آدم حسابی بود. درجه یک بود، در همه چی، نوع برخورد، نجابت، صداقت، اصلا انسان سیاسی کاری نبود، شفاف بود، مثل کف دست، مثل آب زلال، من خیلی دوستش داشتم. خدا انشاءالله روحش را شاد کند. مطمئن هستم جایگاه او بهشت است چون ناصر خان صداقت کامل بود. ...
چیزی بزرگ تر از جان آدمی
کلماتی که عباس کریمی پس از شهادت او در بین فرماندهان لشکر گفت، پشت دیوار گریه هیچ گاه شنیده نشدند. بله، محمدابراهیم همت را دوست هایش به دیگران روایت کردند؛ دوستانی که از روی عشق و علاقه این تصویر دلنشین را در ذهن همه رقم زده اند و اگر می بینید قابی تمام مینا را مقابل چشمان ما گذاشتند، از این نیست که این طور خواسته باشند، این طور دیده اند، اگرنه که جنگ شهید و فرمانده کم نداشت. آنچه همت به خدا ...
خطر از بیخ گوش فرماندهان لشکر 27 گذشت! + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - انتشارات 27 بعثت، اولین کتاب از دوره کتاب های خاطرات شفاهی اش را به خاطرات فرمانده بسیجی، مصطفی عبدالرضا اختصاص داده است. این خاطرات از ستاد جنگ های نامنظم شروع می شود و تا گردان شهادت لشکر 27 محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله) ادامه می یابد. این کتاب را سیدحسین هوشی سادات نوشته و اکرم دژهوست، ویرایش کرده است. در این خاطرات که حاصل 60 ساعت گفتگوی ...
سرداری که تا پای جان برای اجرای فرمان امام(ره) ایستاد/ همتی با گوشت و خون برای حفظ جزایر مجنون
خون به حفظ جزیره، همت نماییم، یا اینکه پرچم ذلت و تسلیم را در مقابل دشمنان خدا بالا ببریم و این ننگ و بدبختی را به دامن مطهر اعتقادمان روا داریم، که اطمینان دارم شما طالبان حریت و شرف هستید، نه ننگ و بدنامی . فاتح خیبر سردار بزرگ اسلام حاج محمد ابراهیم همت در تاریخ 17 اسفند 1362 در جزیره مجنون به دیدار معبود شتافت و به جمع دوستان شهیدش ملحق شد و بر دستان گرم مردم شهید پرور شهرضا تشییع و ...