پایان 28 سال کارتن خوابی زن روستایی
سایر منابع:
سایر خبرها
فریبا عروس سیاهپوش خانم مدیر بانک ! / خیانت در پاتوق کثیف!
موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود بلکه مادرش نیز تحصیلات تکمیلی داشت و مدیر یکی از دوایر مهم بانک بود. در حالی که مادر من حتی سواد خواندن و نوشتن نداشت و در روستا خانه داری می کرد با وجود این برای رسیدن به حاتم به هر حیله و ترفندی دست زدم، حتی از خانه فرار کردم و تا مرز خودکشی هم پیش رفتم. اصرار و مقاومت های من دیگر چاره ای برای پدر و مادرم باقی نگذاشت و آن ها با چشمانی اشک بار بالاخره پای سفره عقد ...
میهمان ناخوانده سارق خانه سرایداری بود
خانه اش را در اختیار من قرار می دهد. مرد سرایدار در ادامه گفت: همسرم مدتی قبل فوت کرد و تنها شدم. چند روز قبل برای خرید بیرون رفته بودم و در حال عبور از خیابان بودم که یک نفر مرا صدا زد. وقتی دقت کردم متوجه شدم یکی از دوستان قدیمی ام است که مرا دیده و شناخته است از دیدنش خیلی خوشحال شدم اما وقتی جلوتر رفتم با دیدن چهره تکیده و سر و ضع آشفته اش ناراحت شدم. هوشنگ دوست دوران کودکی و ...
تصادف جانخراش یک مدافع حرم! + عکس
گروه جهاد و مقاومت مشرق - این که کتاب یک روز بعد از حیرانی به قلم خانم فاطمه سلیمانی ازندریانی درباره شهید مدافع حرم، محمدرضا دهقان امیری منتشر شده بود، کنجکاوی ما برای دیدار با مادر شهید را کم نکرد و سرکار خانم فاطمه طوسی نیز با بزرگواری، ما را در خانه ای که آقامحمدرضا در آن نفس کشیده و زیسته بود، به حضور پذیرفتند و حدود سه ساعت، بی وقفه برایمان از پسر ارشدشان که در سوریه و دو برادرشان که در سال ...
قسمت 5/ بچه ی دوازده ساله را به جرم آن که دوچرخه اش چراغ نداشته به زندان آوردند!
زندان قصر منتقل می شدند و یا به داخله ی زندان موقت می رفتند. از همه مضحک تر شخصی بود به نام عباس دیوانه که هر وقت در داخل زندان شلوغ می کرد و مزاحم این و آن می شد او را به زندان انفرادی منتقل می کردند و یکی دو روز اسباب اذیت ما را فراهم می کرد و دائما به مامورین بد و بی راه می گفت و عربده می کشید. یک روز هم یک بچه ی دوازده ساله ی ارمنی را به جرم آن که دوچرخه اش چراغ نداشته و از ...
ماجراهایی عجیب، غیر قابل توضیح اما واقعی!
، بیان کرد. پرز زندانی شد، زیرا تصور می شد که وی یک فراری است. سرانجام، دو ماه بعد خبر مرگ فرماندار توسط مسافران یک کشتی به مکزیک رسید. برخی از مسافران کشتی نیز پرز را که آخرین بار در 23 اکتبر در مانیل دیده بودند، شناختند. پرز آزاد شد، به فیلیپین اعزام و وظیفه نگهبانی خود را از سر گرفت. داستان Berbalangs of Cagayan Sulu در اوایل سال 1896، داستان هایی در مورد جزیره ای به نام ماپون ...
نویسنده موش برگر : هیچکدام از کتاب هایم را نخوانده ام
لحاظ سیاسی تاثیر زیادی بر من گذاشتند. مزرعه حیوانات را در کودکی خواندم و 1984 را در نوجوانی اما آثار غیرداستانی او را هم دوست داشتم. اگرچه در کالج ایتون تحصیل کرده بود اما تصمیم گرفت درباره وحشت حاکم بر زندگی طبقه کارگری اسکله ویگان در دهه 1930 بنویسد. این کتاب هنوز یک اثر قدرتمند است. مرا از خواب کودکی مرفه ام به عنوان عضوی از طبقه متوسط جامعه بیدار کرد و از من یک سوسیالیست ساخت. کتاب ...
گرمخانه خاوران
گرمخانه خاوران سرپناهی موقت و شبانه است که از سال 1385 فعالیت خود را به صورت فرامنطقه ای آغاز کرد؛ این گرمخانه در محله رضویه منطقه 15 تهران قرار گرفته و هر شب سرپناه کسانی است که جایی برای ماندن ندارند؛ بی خانمان ها و کارتن خواب ها و معتادان میهمانان اصلی این گرم خانه اند. از اواسط آبان سال 98 تمامی گرمخانه های تهران به صورت دائمی و چهار فصل فعالیت خود را ادامه دادند. خدمات بهداشتی، وعده غذایی گرم، خدمات مددکاری اجتماعی و اقداماتی دیگر بخشی از حمایت هایی است که در گرمخانه های تهران ارائه می شود. افراد به صورت خودمعرف، جذب و شناسایی توسط واحدهای فوریت های اجتماعی و معرفی توسط شهروندان می توانند به این گرمخانه ها مراجعه کنند. همزمان با هفته مبارزه با مواد مخدر فیلم های سینمایی و آثار مستند برای مددجویان گرمخانه خاوران با همکاری سازمان اوج و شهرداری تهران اکران شد./علیرضا معصومی ...
امیرمحمد متقیان: عموپورنگ پدر معنویم است/سر و زبان خوبی داشتم!
...> همان روز اول شبکه جام جم بود که عمو پورنگ نقش کوتاهی به من داد و بازی کردم و تمام شد. بعد از 6 ماه که گفتند بیا رفتم به شبکه یک و آن زمام هم مثل الان برنامه عمو پورنگ بیننده داشت و بچه ها هم در مدرسه من را می شناختند و این برایم خیلی جذاب بود. یک سری از بچه ها هم در عالم بچگی حسادت می کردند اما سعی می کردم این را باور نکنم که من با بقیه بچه ها فرق می کنم. برای همین هم با همه در زنگ تفریح ها بازی می ...
وقتی راننده صیاد صید شد!
خواستم به سمتش هجوم ببرم که بچه هایمان مرا گرفتند. او هم اسلحه اش را مسلح کرد که شلیک کند، اما مافوقش با یک شلاق که دستش بود به سینه او زد و جلویش را گرفت. اگر جلویش را نگرفته بود، مرا کشته بود. بعد ما را سوار ماشین های آیفا کردند و به بعقوبه آوردند. بعد به تکریت بردند و تا پایان اسارت آنجا بودم. * چندسال اسارت طول کشید؟ من تقریبا دو سال اسیر بودم و 14 شهریور 69 برگشتم. اسم مرا جزء ...
خستگی مان بیرون می رود، وقتی با هم شیرین کاری می کنند
.../ وقتی فهمیدم باردارم، تصمیم گرفتم بچه را سقط کنم / گفتیم حتماً خواست خدا در این بوده که سه تا باشند و عمرشان به دنیا باشد / چند وقت یک بار باید برای سونوگرافی به شیراز می رفتم که هزینه هایش سنگین بود / هیچ کس را ندارم که در تر وخشک کردنشان به من کمک کند / از زمانی که سه قلوها به دنیا آمده اند، یک شب نتوانسته ام تا صبح راحت بخوابم / فقط می گویند بچه بیاورید ...
زن 18 ساله: برای انتقام با شهرام وارد رابطه شدم
بودم که واقعا عاشق شهرام شدم اما خانواده های مان با ازدواج ما مخالفت می کردند. خانواده من، شهرام را فردی بیکار و لاابالی می خواندند و خانواده شهرام نیز من را به عنوان عروس شان قبول نداشتند و دختری خیابانی می دانستند. من و شهرام چاره ای نیافتیم جز این که از خانه فرار کنیم تا خانواده های مان در عمل انجام شده قرار بگیرند. بدین ترتیب مدارک شناسایی مان را برداشتیم و با خودروی شخصی شهرام به سوی یکی از ...
دورهمی بدنسازان بانو در تابستان
ابراهیم پور توانسته ایم در این مجموعه محیطی شاد برای بانوان شهرمان فراهم کنیم تا برای ساعتی در کنار هم شاد باشیم. صمیمت بین بچه ها زیاد است اعظم خادم، 40 ساله می گوید: چیزی حدود هشت ماه پیش احساس کسالت داشتم و عضله هایم ضعیف شده بود، وقتی به دکتر مراجعه کردم، ورزش ایروبیک و بدنسازی را به من پیشنهاد داد و من از هفته بعد به باشگاه آمدم شاید همه فکر کنند این جا تنها یک محیط ورزشی است ...
فدایی اَجاره ای
.... کمترین چیز برای زیندَگانی هم نداشتند. حالا شَنیده کردم برخی مردمان آنجا از سری ناچاری همراه مواد از شرق بی غرب روان مَی شوند و پولی ناچیز گرفته مَی کونند. اگر مواد لَو رفت، خودَشان همَه چیز را گردن مَی گیرند و 10 - 15 سال محبس را بی جان خریدَه می کونند. آخر حتی اگر بی محبس هم روان شوند، از زیندَگانی در وَلایت خودشان بهتر است؛ هم خواب و خوراکَشان رایَگان است و هم مَیلَه (تفریح ...
خانمان سوزی به نام مواد مخدر/ تجربیات تلخ مصرف کنندگان مواد مخدر/ پل هایی که ویران شد
بیشتر می شود چرا که خانواده ها هیچ اطلاعی از مواد مخدر ندارند، امروزه مصرف به سمت ماری جوانا رفته، خانواده ها می گویند بچه ام سیگار می کشد عیبی ندارد در حالی که در همین سیگار چه موادی که مصرف نمی کنند. مظفری با تاکید مجدد بر فرزند پروری و تاب آوری در خانواده ها گفت: داشتن مهارت فرزند پروری موجب سالم بودن کانون خانواده می شود و بچه ها از خانه فرار نمی کند متاسفانه شاهد افزایش اعتیاد ...
نجات سرایدار از مرگ پس از 3 روز بیهوشی
ندارد و داخل بوستان ها و خیابان ها می خوابد. دلم به حالش سوخت و تصمیم گرفتم شب ها او را برای خواب به خانه ام راه بدهم. از طرفی هم دوست نداشتم به شهرستان برود و به دوستان و بستگانم بگوید که من برای او کاری انجام ندادم و به همین خاطر به او گفتم که می تواند شب ها بری خواب به محل زندگی من بیاید و روز ها هم دنبال کار بگردد. 3 روز بی هوشی وی ادامه داد: ستار که انگار از قبل منتظر این پیشنهاد بود ...
جنگ به روایت لبخند \ خاطرات شیرین و طنز جانباز سرافراز احمد محمدی
شبه کج و معوج می کردیم. بچه ها می گفتند: توانا بود هرکه دانا بود.. و من بلندگو را می گرفتم توی دستم، لبم را با زبانم تر می کردم و می خواندم: در آبگوشت همیشه یرالما بود. و خنده بچه ها بلند میشد. یک شب یکی از مسولان از صدای شعر خواندن ما، بدجور عصبانی شد. در حالی که اخم هایش توی هم رفته بود، هوارکشان نزدیکمان شد: این مجلس مطربی چیه راه انداختید؟ پاشید این قروقمیشاتون رو جمع کنید ببینم. خواب نزاشتید ...
ماجرای شفایافتن یک آقازاده توسط حضرت زهرا(س) که شهید شد+عکس
، خیلی با بچه ها و دوستان مهربان برخورد می کرد. رضا متوجه ماجرا می شود و با جسارتی عجیب وارد جلسه شده و همه را به رگبار می بندد. چند نفر از سرکرده ها را می کشد و پا به فرار می گذارد. او را تعقیب می کنند. رضا که دیگر خسته شده بود و گلوله ای هم به پایش داشت از بالای تپه ای می افتد و در میان برف ها محو می شود. تعقیب کنندگان از کنارش می گذرند ولی متوجه نمی شوند. شب هنگام رضا خود ...
خانواده گلچهره در شب خواستگاری شرط کردند که باید خلافکار حرفه ای باشم
به خاطر او مجبور شدم به سرقت هایم ادامه دهم. یعنی او از تو می خواست سرقت کنی؟ نه خانواده اش در کارهای خلاف بودند وقتی به خواستگاری گلچهره رفتم خانواده اش شرطی برای ازدواج ما گذاشتند که باعث شد به کارهای خلافم ادامه دهم. چه شرطی برای ازدواج گذاشتند؟ آنها همه سابقه دار و خلافکار بودند و شرطشان این بود که دامادشان هم باید سابقه دار و خلافکار باشد. من هم به ...
امبر هرد و دختر دو ماهه اش، بچه دار شدنش را پنهان کرده بود
طریق لقاح مصنوعی او عکسی را از خودش در حالی که نوزادش را در آغوش گرفته، به اشتراک گذاشته و در توضیح عکس نوشته است: چهار سال پیش، تصمیم گرفتم که بچه دار شوم . می خواستم این کار را با شرایط خودم انجام دهم. اکنون قدردانی می کنم که چقدر رادیکال است که ما زنان می توانیم به یکی از اساسی ترین بخش های سرنوشت خود فکر کنیم. امبر همچنین گفته: بخشی از من می خواهد از این موضوع حمایت کند که زندگی ...
زندگینامه فرانتس کافکا به همراه داستان کوتاه گراکوس شکارچی به مناسبت زادروز او
آشغال در یک گوشه چهره درهم کرد. روی پلکان بنای یادبود، پوست میوه ریخته شده بود؛ از کنار آن ها گذشت و با عصا جای روی شان کرد. در خانه را به صدا درآورد و در همان حال با دستش که دستکش سیاهی آن را پوشانده بود کلاه سیلندرش را از سر برداشت. در بی درنگ باز شد و نزدیک به پنجاه پسر بچه، در دو ردیف، در دالان دراز، ظاهر شدند و جلو از تعظیم کردند. زورق ران از پلکان پایین آمد، به مرد سیاه ...
امبر هرد مادر شد + عکس و جزئیات
هرگز نمی تواند بچه ای باردار شود، از طریق رحم جانشین صاحب فرزند شده است. افشای این مطلب در مورد امبر هرد درست پس از گذشت پنج سال از طلاق او از جانی دپ 58 ساله است و البته هر دو آنها همچنان درگیر جنگ های سخت دادگاهی خود هستند و با گذشت این سال ها هنوز مسائل بین آنها به طور کامل فیصله پیدا نکرده است. هدف ام بر هرد از افشا کردن ناباروری خود منبع مذکور همچنین توضیح داد که برای ...
معتادی که صادرکننده شد/ از کارآفرینی تا نجات 50 خانواده از اعتیاد
اینکه اکنون زنبورداری می کنم و در عرصه فروش عسل فعالیت می کنم می گوید: بعد از ترک اعتیاد ازدواج کردم و 12 سال است که ترک کرده ام، معتقدم بعد از ترک اعتیاد همه شانس های خوب به من رو کردند. از او سوال کردم همسرش از اعتیاد او مطلع است یا نه که عنوان می کند: به همسرم از ترک اعتیادم گفته ام و خودم هم وقتی می بینم روزی حلال به خانه می آید خوشحالم و شکر خدا را می کنم. این بهبودیافته ...
نجات از چوبه دار بعد از قتل با ادعای دفاع مشروع
رفتم با دوستان دیگرم روبه رو شدم. جواد برای خرید خوراکی از خانه بیرون رفته بود که دوستانش تصمیم گرفتند مواد مخدر بکشند. به همین خاطر در خانه را قفل کردند و مشغول مصرف مواد شدند. آنها حالت طبیعی نداشتند و شروع به ناسزاگویی کردند. من به آنها اعتراض کردم و همان موقع سعید به سمتم حمله ور شد. او به رویم چاقو کشید و می خواست مرا بزند. می خواستم برای اینکه مشکلی پیش نیاید، هر طور شده از خانه ...
دعوای مرگبار دریک جشن تولد
بود در جریان این درگیری از ناحیه قفسه سینه چاقو خورده و حالش وخیم بود. اگرچه او برای درمان به بیمارستان انتقال یافت، اما لحظاتی بعد به دلیل شدت جراحت و خونریزی، جانش را از دست داد. با شروع تحقیقات پلیسی مشخص شد که آن شب در این باغ جشن تولدی برپا بوده و مهمان ها درباره کرونا و مسایل اقتصادی با هم صحبت می کردند که اختلاف نظرها درباره این مسایل بالا گرفته و به بحث و کری خوانی و در نهایت درگیری ...
■ عبادت امیرکبیر / فضیلت گفتن سبحان الله
شهادت رسید، وقتی به خانه برگشتم ، ساعت نزدیک 2 نیمه شب بود که صدای زنگ ساعتش به صدا در آمد. همه از خواب برخاستیم . انتظار داشتیم باز صدای ناله های محزون پدر را بشنویم ، ولی خبری نشد. بلند شدیم و با یاد او ایستادیم به نماز، با چشمهایی گریان و قلبی پر از درد. ساعت پدرم هنوز شبها زنگش به صدا در می آید، بی حضور پدر، اما با یاد پدر. (11) نیایش امام محمد باقر علیه السلام امام ...
معتادان در قرنطینه اعتیاد و کرونا
. برادرم سال هاست که همه اعضای خانه را به خاک سیاه نشانده است. کرونا هم که تمام نمی شود تا بتوانیم روی مشکل اعتیاد برادرم متمرکز شویم و چاره ای پیدا کنیم. لیلا 13 سال است که ازدواج کرده، او به ما می گوید: همان اوایل ازدواج فهمیده بودم شوهرم مواد مصرف می کند، اوایل حاشا می کرد، ولی بعد از مدتی دیگر در خانه هم مصرف می کرد. اول تریاک بعد شیشه حالا هم هروئین، یک پسر کوچک هم داریم از چند سال پیش شب ...