سایر منابع:
سایر خبرها
مدافع حرمی که برای رفتن به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد +تصاویر
... پدر: اون روز من رفته بودم سر زمین کشاورزی مان در محلمون. یکی از دوستان که قبلا قرار بود برایش برنج ببرم تماس گرفت و گفت می تونید امروز امانتی ما رو بیارید؟ گفتم من امروز سر زمین هستم و تا ظهر هم منزل نمی روم. اصرار کرد و گفت نمی شه حالا یه کاریش بکنید؟ گفتم برو منزل ما و بگیر. گفت نه خودت بیار. منم گفتم تا ظهر نیستم. یک ربع بعد دوباره یکی دیگه از دوستان تماس گرفت و به او هم گفتم ...
درخواست شهید مدافع حرم از حاج قاسم سلیمانی
...، هر روز دو رکعت نماز برای عاقبت به خیری از روز اول تولد بچه ها تا الان خواندم اگر در توان شما بود برای شان بخوانید . یادتان باشد در تمامی مراحل زندگی فقط توکل کنید به خدا و قناعت کنید و به هر چیزی که خداوند به شما داده راضی باشید و از کسی جز خداوند چیزی نخواهید . ببخشید که در لحظات سخت نبودم، هرچند وظیفه ی بنده بود . اما به خاطر همه ی سختی ها از شما عذر خواهی میکنم .همیشه ...
دفاع از اهل بیت(ع) مرز نمی شناسد
ام شود. 14 سال داشتم که خدا حاج حمید را به من داد. به حاج حمید گفتم: به جنگ نرو. گفت: مامان تو با این سن و سالت هنوز برای اسلام و انقلاب تلاش می کنی، من چطور آرام بنشینم. نروم که بیایند و به کشورم تجاوز کنند. ما باید برویم که امریکا جرأت نکند دست به خاک ما دراز کند و مسلمانان را بکشد و از راه عراق و سوریه وارد کشور ما شود. حرف های دردانه ام حق بود و من سال ها خودم به خاطر این حرف ها بود که فعالیت می کردم. راضی شدم به رفتنش. امروز هم می گویم که همه فرزندانم فدای اسلام و قرآن. منبع:رجا نیوز ...
گفتگو با نویسنده سینما و تئاتر ایران و همکار حاتمی کیا در "دعوت"، که این روزها قصه عاشقانه واقعی اش در ...
برای نسل امروز شاید خنده دار باشه اما نبود، برای دختر من این عشق یه جاهاییش همیشه خنده دار بود! یادمون نره دختر من مال نیمه دوم دهه هفتاده و من یه عالمه دهه هفتادی تو صفحه ام داشتم... سوال کردن، شایدم یه جاهایی خندیدن اما ادامه دادن. بقیه شو خواستن و خوندن، منم بردن به اون دوران! من: این داستان واقعا واقعیه؟ چیستا: واقعا! البته خب درصدی هم تصویرسازی نویسنده اضافه می شه و گرنه ...
برای قطع دست مدیران ناکارآمد می آیم / از اردبیل کاندیدا می شوم
نوعی نقش موثر داشته ام. از استان شدن اردبیل تا بحث ورود گاز به استان و ساخت فرودگاه، دانشگاه ها و جاده ها و اخذ مجوز راه آهن در زمان آقای خاتمی (که متاسفانه امروز سرنوشت اسفناک آن را به جهت بی تدبیری ها در پیگیری شاهدیم). در بحث تقسیمات کشوری و با توجه به سابقه اینجانب به عنوان مدیرکل تقسیمات کشوری علاوه بر استان شدن اردبیل در تبدیل نمین به شهرستان و تبدیل روستاها به بخش ها و بخش ها به شهر نظیر آبی ...
فرماندهان شهید/ علمدار کمیل؛ شهید ابراهیم هادی
: کجایی ابرام جون؟ مادرت خیلی نگرانه. مکثی کرد وگفت: توی این چند روز، من ودوستم تلاش می کردیم تا مشخصات شهدایی که گمنام بودند را پیدا کنیم. چون کسی نبود به وضعیت شهدا در پزشکی قانونی رسیدگی کنه. شب بیست ودوم بهمن بود. ابراهیم با چند تن از جوانان انقلابی برای تصرف کلانتری محل اقدام کردند. آن شب بعد از تصرف کلانتری 14 با بچه ها مشغول گشت زنی در محل بودیم. صبح روز بعد خبر پیروزی انقلاب از رادیو ...
دارالشهدای تهران، پنج شهید گمنام دیگر را در آغوش کشید
کسب فیض از سیره و سلوک شهدا، ایثارگران و خانوادۀ معزز ایشان مغتنم بر می شماریم. امید به فضل الهی و به یمن خاکسپاری پنج شهید گمنام دفاع مقدس که همزمان با پایان ماه صفر و در شب شهادت حضرت علی بن موسی الرضا المرتضی (علیه السلام) برگزار شده است، منشأ خیر و بصیرت برای نسلهای جوان و موجب تجدید عهد هم نسل های شهدا و ایثارگران شود. روح شان شاد، یادشان گرامی و راه شان پر رهرو باد. ...
این موتورسازی 40 سال است با روضه باز می شود
هیئت های کودکان می خواندم . پدر و مادر در سعادتمند شدن بچه هایشان نقش دارند. الان اگر به صندوق خیریه مسجد کمک می کنم و هر روز در مغازه و هیئت روضه می خوانم همه یادگاری های پدرم است. باور کنید یکبار هم پدرم گوشزد نکرد هیئت بروم. بلکه او رفت و من هم به دنبالش راه افتادم. بچه ها بیشتر از اینکه به حرف گوش کنند حرکات و رفتار والدینشان را می بینند و همان طور عمل می کنند. این پیرغلام هم محله ای 3 پسر و یک ...
گفتگو با آزاده رضا هوشیار راوی دفاع مقدس
سپاه شهرستان بهار شدیم. همان جایی که لباس ها و لوازمم را پنهان کرده بودم. همه از مینی بوس پیاده شدیم و دقایقی را در پادگان بودیم. من به سراغ لوازمم رفتم. بعد از پوشیدن لباس های نظامی، اعلام کردند سوار مینی بوس شویم. باز هم استرس و نگرانی از اینکه بابا و مامان رد مرا زده و به دنبالم آمده باشند، در مینی بوس دراز کشیدم و خودم را به خواب زدم. تا رسیدن به شهر همدان، تمام وجودم استرس بود. وارد ...
جدال سنگین برادران نیکزاد در عرصه فوتبال و انتخابات
بفرمایید؟ بنده حدود دو دهه در قوه مجریه مسئولیت داشته ام و کارم را از کارشناسی شروع کرده و به صورت پله ای معاون اداره شهرستان، مدیر شهرستان، معاون اداره کل، مسئول ستاد بازسازی در بم، مدیرکل، شهردار، معاون استاندار و استاندار دو استان شده ام و بعد از تحویل دادن مسئولیت استانداری اردبیل از نهاد ریاست جمهوری به بنیاد مستضعفان مأمور شدم و ضمن خدمت در بنیاد با کمیسیون امور داخلی کشور و ...
پاسخ یک مجتهد برای انتخاب مرجع تقلید
چنان در جان میرزا حبیب اللّه رشتی عجین شده بود که از هر فرصتی برای ذکر و تسبیح و قرائت قرآن بهره می جست. او هر روز که برای تدریس به سوی حرم مطهر می رفت، وضو می گرفت و سوره مبارک یس را در راه می خواند تا به در قبله صحن مطهرامیر مؤمنان علیه السلام می رسید و بعد خواندن سوره را در کنار آرامگاه استاد خود، شیخ انصاری به پایان می رسانید. هم چنین نوشته اند که او مدام در عبادت بود؛ بسیار نماز می ...
مادرم خواب زینب (س) را که دید، گفت: "پسرم عاقبت به خیر شد"
بگویید چند فرزند هستید؟ حاج آقا برادر بزرگ بنده و اولین فرزند خانواده است. خانواده ای 9 نفره که 3 خواهر 6 برادر داریم. حاج آقا متولد سال 1355 است و یک دختر 14 ساله و یک پسر 4 ساله دارد. درس حوزه را از چه زمانی شروع کرد؟ درس حوزه را از 18 سالگی به بعد و پس از گرفتن دیپلم شروع کرد اول به حوزه ایروانی واقع در چهارراه مولوی رفت و بعد هم وارد حوزه علمیه ی کرج شد. در ...
از قولی که یک عروس از امام گرفت تا تذکر رهبری به مداحان
العظمی تبریزی که بنده در کنار قبر ایشان ایستاده بودم؛ بعد از قرار دادن پیکر در قبر و آداب تدفین، یک پرچم سرخ گنبد حضرت عباس(ع) روی پیکر این مرجع تقلید انداختند و تربت امام حسین(ع) را نیز روی سینه ایشان گذاشتند و بنده نیز چند دقیقه مداحی کردم که برنامه خاصی شد و همه حال عجیبی پیدا کردند. چندین مرتبه نیز در محضر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مدیحه سرایی کردم؛ در زمان افتتاح بنیاد بین ...
هاشمی ساکت فتنه بود
نقل کرده ام که ایشان معتقد بودند که همه اقتصاد باید دست مردم باشد که در کتاب خاطرات بنده نیز آمده است. امام(ره) همیشه می گفتند، زندگی مردم را دست کارمند ندهید، اما اکنون زندگی مردم دست کارمند است و راه نجات اقتصادی ما التماس به آمریکا و رابطه با آمریکا نیست. * ماجرای پدر و پدر بزرگ موشکی ایران و قاب عکسی که تهرانی مقدم هدیه داد *تسنیم: داستان سیر تحولات صنعت موشکی کشور که شهید طهرانی ...
دریافت مجوز رفتن به جبهه از امام خمینی/ ماجرای پاسخ امام به نامه طلبه جوان
مجید غزیعلی چند روز بعد از عملیات، شهدا را آوردند چیزی که خیلی احوالش را دگرگون کرد، شهادت شهید مجید غزیعلی بود. خیلی دوستش داشت،خیلی. فرمانده گروهان اخلاص گردان جعفر طیار بود. زمانی که شنید آقا مجید به شهادت رسیده خیلی به هم ریخت. الان هم تصویر شهید مجید غزیعلی در لوازم شخصیاش است. اولین سری شهدای عملیات والفجر 8 که قرار بود تشییع بشوند من در خدمت پدر برای تشییع رفتیم. مراسم از ...
سرسپرده حسینم و لاغیر
سرسپرده نیستم. بنده از همان زمانی که انجمن شعر حسینی دارالارشاد را راه اندازی کردم، شبانه روز تلاش کردم تا متعهدانه در این راه قدم برداشته و با اخلاص جلو بروم هر چند پنج سال نزد استادم مرحوم انوری شعر سرودم و توانسته ام از این ستاره بی فروغ شعر حسینی و آیینی بهره بگیرم اما همیشه سعی کردم تا در مسیر اعتلا و ارتقاء جایگاه شعر آیینی و حسینی گام بردارم. چه تعداد کتاب تاکنون ...
زارعی: اگر حرف مردم را نزنیم، مردم هم تئاتر نمی بینند
تاکنون با آن ها کار کرده بودم و در این راه مدیر تولید نمایش هم به شدت زحمت کشید. نکته مهم دیگر که بنده باید به آن اشاره کنم این است که اروند خون نمایشی نیست که بخواهیم بگوییم دغدغه همین الان ما است. واقعا ما ادای دین کردیم. رهبر معظم انقلاب در بحث خانواده شهدا مطالب بسیاری گفته اند، اما خاطره ای بیان می کردند که واقعا مادران وهمسران رزمندگان و به ویژه شهدا نقشی اساسی داشتند، ما نیز این ...
توضیحات دوباره حامد زمانی، موزیسین اصول گرا، درباره واکنش ها به پرسش های انکاری اش درباره کوروش+ پاسخ ...
حامد زمانی به انتقادات درباره اظهاراتش در خصوص کوروش پاسخ داد. او در کانال خود نوشت: گفتم این چند روز عزاداری بگذره و بعد یه توضیحی اونم فقط از زاویه ی اخلاقی بدم! هر چند بارها... هم پاسخ داده شد! هم مطرح شد که اینها فقط سوال بوده! نه توهین به چیزی! نه انکار چیزی! اما طبق معمول دچار قضاوت و عادت ندیده و نشنیده قضاوت کردن شدیم! ...
مداحی که جوانان ایرانی مقیم آمریکا را تحسین می کند
دعوت کنیم. چه افتخاری از این بالا تر! حاج محسن طاهری درباره آن روضه گفته است: آن سال که بنده عاشورا خدمت امام (ره) خواندم، دیگر به جلساتی که وعده کرده بودم، نرسیدم. جلسات روز عاشورامان از صبح زود شروع می شد. من آن موقع از نازی آباد با موتور وسپا حرکت می کردم و ابتدا به مسجد امیرالمؤمنین (ع) آیت الله علوی می رفتم و حدود طلوع آفتاب زیارت عاشورا می خواندم. بعد از آن به هیئت دیوانگان حسینی ...
نواده روح الله
سرانجام درخواست های مکرر مجامع و محافل گوناگون سیاسی نتیجه داد و حجت الاسلام والمسلمین سیّد حسن خمینی قدم به انتخابات پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری گذارد. حجت الاسلام خمینی فرزند ارشد مرحوم حاج سیّد احمد خمینی که پس از درگذشت پدر، مسئولیت حرم مطهر و مؤسسه حفظ و نشر آثار امام(ره) را بر عهده داشته، تا پیش از این از قبول درخواست های برخی گروه های اصلاح طلب جهت نامزدی در انتخابات پیشین خبرگان رهبری و ...
اتهام دروغ ساواک برای مصادرة اموال مبارزان(پاورقی)
: بگذار استراحت کند، بعد حرف بزنید! ببینم غذا خوردی ؟ گرسنه ای ؟ پدر به تندی گفت : اگر جواب ندهد استراحت هم نمی کند، غذا هم نمی خورد. خب پسر کجا بودی ؟ در صدایش تیزی برنده ای حس کردم . خواستم حرفی بزنم اما نگفتم . - خب برای چه کاری این سه شب را بیرون از خانه مانده ای ؟ نگاه پدر لحظه به لحظه عرصه را برایم تنگ تر می کرد. گفتم : رفته بودم ... ...
رد تصمیم شورای حکمیت اصول گرایان توسط پیشوا
هر چند نباید از خطر نفوذ نرم و فرهنگی که بارها مورد تاکید مقام معظم رهبری بوده در تصمیم سازی های کلان جریانات دوست دار نظام غافل شد. در پایان ضمن تقدیر مجدد از مردم شریف، متدین و ولایتمدار شهرستان های بویراحمد و دنا و همه کسانی که در این مدت به نحوی به اینجانب لطف و محبت داشته اند با توجه به نکات ذکر شده ضمن احترام به شورای محترم حکمیت از پذیرش تصمیم و لطف دوستان امتناع ورزیده و اعلام ...
هاشمی ساکت فتنه بود
سپاه ملحق شو که به این ترتیب بنده به سپاه آمدم. اگر چه در حزب نبودم، اما روزی که آن نامرد (کلاهی) می خواست آن کار را بکند با من که در آن زمان در پادگان مشغول خدمت بودم، تماس گرفت و گفت که امروز قرار است جلسه مهمی در حزب جمهوری تشکیل شود و چند تن از افراد غیر حزبی مانند شما، لاجوردی و شهید بهشتی نیز دعوت شده اند.بنده برای شرکت در این جلسه حرکت کردم و حوالی میدان بهارستان متوجه صدای انفجار شدم که ...
سومین کارت زرد مجلس به نعمت زاده
نعمت زاده کلیه اسناد را به بنده ارائه کردند و تا جایی که راه داشت تلاش کردند که بنده را از طرح سوال منصرف کنند و بنده باید سند می دیدم تا انصراف دهم. اکنون که بنده روز گذشته این اسناد را دیدم متوجه شدم که چقدر این سوال من به جا است . این نماینده در ادامه سوال خود از وزیر صنعت، معدن و تجارت گفت که براساس اسناد و مدارک موجود آقای نعمت زاده شما در دوره بعد که می روید تاریخ تغییر هیات مدیره ها ...
فرزندشهیدی که مشتاق وصال پدر با شهادت بود
در کنار آنها برای همگان افتخار بزرگی است تا در نهایت به فوز عظیم شهادت نائل شویم. درست است که آرمان نهایی همه ما شهادت است اما همگی با هدف مبارزه با استکبار و تکفیری پای در میدان نبرد گذاشتیم تا مظلومان را از ظلم ظالمان نجات دهیم که با دیدگاه لبیک گویی به ندای هل من ناصر ینصرنی امام حسین (ع) در روز عاشورا بود چرا که امروز این ندای امام حسین(ع) از سوریه و عراق می آید. وی با تاکید بر اینکه ...
ناگفته های یوسف مجتهد از تحقیق و تفحص بنیاد
این گزارش ها محرمانه است آقایان به چه حقی این گزارش ها را به افراد می دهند. خب این ها نشان دهنده این است که واقعا” تفحص در کشور ما یک امر جدی نیست. اگر این امر واقعا” یک امر جدی بود امروز خیلی از مدیرانی که مفسده داشتند .. مجازات شده بودند و خیلی از مفاسد جلویش گرفته می شد، نه اینکه روز به روز ما شاهد رشد این مسائل باشیم طوری که نمایندگان بعضی هایشان که واقعا” دلسوزند و می دانند که فساد اقتصادی چه ...
چند روایت زنانه از شیره کش خانه های زابل + تصاویر
به دیوارهای دود زده، سه مرد، دو زن و یک پسربچه 15 ساله دور یک گله آتش نشسته اند و سیخ های فلزی را روی شعله گاز پیک نیکی داغ می کنند؛ سر زده وارد می شویم؛ دوربین را که می بینند شوکه می شوند و معذب؛ تنها کسی که در آن میان راحت سیخ سرخ به سفیدی کراک می چسباند و دود می گیرد، همان پسر 15 ساله است؛ لباس زابلی قهوه ای به تن کرده و رو به مردی که از همه عصبانی تر است، می گوید خب کاری با ما ندارن... مرد عصبی ...
دستورامام نسبت به رفتار متکبرانه آمریکایی ها/وقتی رزمندگان دل امام را شاد کردند
های وحشیانه دشمن قرار می گیرد وآنچه که از ظاهر پیکر شهید مشاهده شد، این است که امریکایی ها سینه آن عزیز را با میخ های فولادی بلند سوراخ کرده و پس از آن یک تیر به بازو یک تیر به قلب و یک تیر به سجده گاهش زده و بدین گونه تحت شکنجه های قرون وسطایی شهیدش کرده بودند. قسمتی از وصیت نامه شهید: برادرانم اسلام عزیز احتیاج به جانبازی دارد، بیایید تا خودمان را آماده جان فشانی کنیم. پدر و مادر عزیزم، امروز حسین ...
علی انصاریان: کاش قبل از مادرم بمیرم
شده است. چقدر موفقیت امروز خود را مدیون مادرتان هستید؟ همه آن را؛ البته هم مدیون پدرم هستم و هم مدیون مادرم. پدرم خدابیامرز من و برادرم (محمد) را برای پیشرفت خیلی تشویق می کرد و در کنار مادرم نقش عمده ای برای پیشرفت ما داشت. او کل هفته را سرکار بود و فقط روز جمعه- تنها روز تعطیل او- از صبح تا شب درخدمت ما بود؛ ابتدا ما را به حمام می برد، بعد به خانه برمی گشتیم، ظهر به لاله ...
لباس تک سایز شهادت را به تن کرد
جنگ پیش بیاید. گفت امروز مرجع من حکم جهاد داده اند، این ندا، ندایی است از سوی امام زمان که باید لبیک بگویم. هر چه اصرار کردم قبول نکرد. در نهایت با تلاش و پیگیری هایش توانست به عنوان یک نیروی مردمی به عراق برود. دو روز بعد از ماه مبارک رمضان رفت. ابتدا هم برای رهایی مردم جفر السخر بسیار تلاش می کنند و بعد از پیروزی های به دست آمده به لطف خدا مردم به خانه هایشان بازمی گردند. امام حسن عسگری ...