سایر منابع:
سایر خبرها
فرار از اسارتگاه دوست شیشه ای
بازداشت متهم، وی تحت بازجویی های پلیسی و قضائی قرار گرفت و به جرم خود اعتراف کرد. وی در اعترافات خود به ماموران گفت: آن روز شیشه کشیده بودم و اصلا حالت طبیعی نداشتم. برای همین تصمیم به سرقت از او گرفتم. اما در مورد ربودن او، تنها می خواستم دوستم را به مرکز کمپ ترک اعتیاد ببرم تا اعتیادش را ترک کند. می دانستم اگر به خودش موضوع را بگویم، قبول نمی کند. برای همین به زور متوسل شدم و تصمیم به ربودنش گرفتم. با اعترافات این پسر، وی با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات دراین باره همچنان ادامه یافت. ...
خدا نکند کسی در تبریز هنرمند باشد / عاقبت کسی که گیر صدا و سیما بیفتد/ بی انصاف ها روحیه را از من گرفتند!
بود که نقش مهمی در شکل گیری و محبوبیت نابغه داشت. یک بار این پسرک به مدرسه نمی آید و روز بعد، وقتی معلمش می گوید: چرا دیروز نیامده بودی؟ در جواب می گوید: آقا ما وقتی دیروز صبح داشتیم می آمدیم و از جلوی در خانه شما رد می شدیم، دیدیم مادر شما، شلوارتان را شسته و از رخت پهن کرده؛ فکر کردیم شما هم مثل ما تنها یک شلوار دارید و امروز به مدرسه نمی آیید!! این ایده ها، دقیقاً از تخیلات کودکی خودم نشات می ...
من آدم ربا نیستم، معتادان را ترک می دهم
به گزارش قدس آنلاین به نقل از جام جم ، رسیدگی به این پرونده نوزدهم خرداد و همزمان با مراجعه پسر 26 ساله ای به کلانتری یافت آباد آغاز شد. پسر جوان به نام کامبیز در شکایتش به ماموران گفت: ساعتی قبل در حال رفتن به خانه مان بودم که دوستم، بهنام مرا به خانه شان دعوت کرد. وقتی وارد خانه شدم، دریافتم او حالت طبیعی ندارد و شیشه مصرف کرده است. دقایقی بعد بهنام با تهدید چاقو، گوشی تلفن همراهم را گرفت و با ...
معمای پیچیده سرقت مرگ بار از مرد مسن
اعتراض به رأی قصاص دو پسر جوانی که متهم هستند 10 سال قبل مردی را به قصد سرقت به قتل رسانده اند، این پرونده را وارد مرحله جدیدی کرد. به گزارش شرق، مأموران پلیس زمستان سال 84 جسد مردی 70ساله را در تاکستان قزوین پیدا کردند. این جنازه کنار دیوار یک کارخانه رها شده بود. در ابتدا این تصور به وجود آمد که متوفی به دلیل سرمازدگی جان خود را از دست داده است اما تحقیقات بعدی که منجر به شناسایی ...
رضا عطارانِ محبوب، ستاره سینمای ایران
طراحی صنعتی را انتخاب کردم، آن هم فقط به این دلیل که در دانشکده هنرهای زیبا باشم. شاگرد زرنگ هم بودم. از درس می ترسیدم. فکر می کردم درس خواندن وظیفه ای است بر دوشم و باید به بهترین نحو انجامش دهم اگر یک روز مدرسه نمی رفتم تا دو ماه فکر می کردم که آن یک روز را چگونه جبران کنم که معلمم از دستم ناراحت نباشد. در همان سن و سال، زمان نوشتن انشای در آینده می خواهید چه کاره شوید چه چیزی نوشته ...
نماینده ولی فقیه در سپاه:کیهان مگر چقدر مخاطب دارد و تأثیر گذار است؟ زمانیکه احمدی نژاد از ارزش ها عدول ...
. در عرصه روزنامه ها هم، چنین کاری می شود کرد؟ آیا ما حق داریم دست به حرکات ژورنالیستی بزنیم و به هر قیمتی مخاطب را بالا ببریم؟ خبرنگاری گاهی تلفنی با من تماس می گرفت و با من مصاحبه می کرد و من هم جواب می دادم. بعد یک بار دیدم که به اینجا آمده است. به او گفتم دیگر جای قبلی نیستی؟ گفت نه رفتم جای دیگر. دلیلش را پرسیدم؛ گفت: من مسائلی را آنجا دیدم. به من گفتند اگر خبری بیاوری که روزنامه ...
نقش عشق مادر شهید بر 8 گلیم و قالیچه
صورتش سرخ شده بود. می گفت به خاطر سن کم باید شما اجازه بدهید. به او گفتم خودم همراه تو می آیم و رضایت می دهم. باید بروی و از خاک کشور دفاع کنی. خیلی عجله داشت و چند روز بعد با پوشیدن لباس رزم او را از زیر قرآن عبور دادم و به جبهه رفت. در مدتی که جبهه بود نامه می نوشت و گفته بود از پادگان ابوذر کرند غرب به سرپل ذهاب آمده ایم. بی سواد بودم و نامه ها را خواهران و برادرانش برای من می خواندند. در آخرین ...
پس از ارسال نامه گله مندانه به امام زمان(ع)؛ پاسخ مرجع تقلید به نامه دختر ایرانی
ضربه روحی که از رابطه جنسی در کودکی خورده است، آیا این زن می تواند انسانی عادّی باشد و به سوی خدا گام بردارد؟ تکلیف او چیست؟ گناه این که تعادل روانی اش را از دست می دهد و سرکوب می شود به گردن کیست؟ آیا یک بار فرصت زندگی که دارد و با این تیره روزی تباه می شود قابل جبران است؟ 3. چرا مرد هر زمان که اراده کند می تواند همسرش را طلاق گوید حتّی اگر همسر راضی نباشد؟ و زن نمی تواند طلاق بگیرد مگر ...
از دراکولا تا فرانچسکو رزی و عمر شریف/ دنیای سینما در سال 2015 با این چهره ها خداحافظی کرد
پورتو در شمال پرتغال به دنیا آمد. پدرش یک کارخانه دار بود و او در خانواده ای مرفه بزرگ شد. از دستاوردهای پدر دی اولیویرا راه اندازی یک کارخانه انرژی الکتریکی و تولید اولین لامپ های الکتریکی در پرتغال بود. در جریان انقلاب 1974 در پرتغال، این کارخانه توسط مخالفان چپ گرای رژیم فاشیستی اشغال و پس از آن ورشکسته شد. دی اولیویرا بخش زیادی از ثروت خود از جمله خانه قدیمی اش را از دست داد. عجیب ...
رضاییان: 8 را به خاطر علی کریمی نشان دادم که مدیونش هستم
یکشنبه 6 دی 1394 0 چه گلی زدی؟ چه دقیقه ای، از چه فاصله ای؟ خدا را شکر که ضربه کاشته ام گل شد. هرچند اگر می بردیم، بیشتر خوشحال می شدم اما به هر حال همین که نباختیم، جای شکرش باقی است البته من یک دلیل شخصی هم برای این خوشحالی دارم! چه دلیلی؟ تولد پدرم... شنبه روز تولد پدرم بود و خوشحالم پرسپولیس در روز تولد پدرم که هوادار قدیمی این تیم است نباخت، آن هم با گل پسری ...
پسر جوان در دفاع از پدرش، دست به جنایت زد
به گزارش " رویکرد " اوایل امسال بود که پسر جوانی با پلیس تهران تماس گرفت و آنها را از ماجرای قتل در خانه شان با خبر کرد. وقتی مأموران در محل حاضر شدند، متوجه شدند که مردی به نام کامیار با چند ضربه چاقو کشته شده است. نیما، پسری که پلیس را از ماجرا باخبر کرده بود، به قتل اقرار کرد و گفت من و کامیار دوست بودیم و رابطه خوبی هم داشتیم و به خاطر اختلافی که داشتیم، او را کشتم. پس از آن جسد به ...
دو دختر دانشجو از سرنوشت سیاه شان پرده برداشتند
می دانستم که دستگیر می شوم. اعتیاد داری؟ نه. چرا فقط به دزدی قناعت نکردی؟ نمی دانم، وقتی دیدم دختر جوان ترسیده وسوسه شیطانی به جانم افتاد. با چاقو و قمه چه کسی جرأت مقاومت دارد؟ پشیمانم و نمی دانم چرا آن کار را انجام دادم. نقشه سرقت را چه کسی طراحی کرد؟ همه کارها زیر سر پوریا است و او از ما خواست تا دست به این کار بزنیم. شما هم به راحتی قبول کردید؟ سرباز بودم و پولی نداشتم و چون همگی دوست بودیم پذیرفتیم تا با هم در این کار شریک باشیم. ...
تهمورس پورناظری:جشنواره موسیقی فجر ورشکسته بود
سال 1370 من برای اولین بار به فستیوال اوینیون که یکی از مهم ترین فستیوال های موسیقیِ هنری دنیاست، رفتم. در آن سال، این فستیوال تمام تمرکزش را بر روی هنر ایران گذاشته بود و گروه های مختلفی از ایران در آن حضور داشتند از جمله گروه شمس به سرپرستی پدرم و خوانندگی آقای ناظری. *همان سالی که حاج قربان هم بود. بله. حاج قربان هم بود و خیلی از گروه های دیگر مثلا یک گروه زورخانه؛ من از آن ...
زن محکوم به مرگ بخشیده شد
حادثه گفته است، عصر روز حادثه در خانه پنهان شده بودم. وقتی شوهرش خوابیدف اکرم با چاقو سه ضربه به گردنش زد. پیرمرد خواست بلند شود که من یک روسری برداشتم و دور گردنش انداختم و چند ضربه به او زدم که کشته شد. دو متهم در جریان بازجویی های اولیه همچنین اقرار کرده اند که بارها با هم روابط نامشروع داشته اند. کیفرخواست به اتهام مشارکت در قتل عمد و رابطه نامشروع علیه دو متهم صادر و جلسه دادگاه یازدهم ...
مرگ مشکوک پسر ایرانی در شهر مرزی ترکیه
به گزارش خبرنگار ما، صبح دیروز مرد جوانی به دادسرای جنایی تهران آمد و از مرگ مشکوک برادر 28 ساله اش در یکی از شهرهای مرزی ترکیه شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا به قاضی سعید احمدبیگی، بازپرس شعبه 7 ویژه قتل گفت: روز 12 آذر ماه برادرم پوریا با چهار نفر از دوستانش برای تفریح به شمال رفتند. چند روزی گذشت و خبری از او نشد تا اینکه فهمیدیم او 30 میلیون تومان پس اندازی از که داشته از حسابش برداشت ...
از دانشگاه تهران تا خط مقدم دفاع از حرم
که ما را دور زدند. ان پیرمرد مسن که به او کربلایی می گفتیم هم با ما بود. رفتیم جلوی ان گروه یک خط تشکیل دادیم. شب بود و تاریک. درگیری شدت گرفت. بعد از مدتی گفتم کربلایی من خسته شدم. شما برو بالا نگاه کن. جواب نداد. سینه خیز رفتم کنارش. تکانش دادم. جواب نداد. دست روی بدنش کشیدم. خشک بود. دست به سرش کشیدم. خیس بود. بچه ها را صدا زدم و گفتم: بچه ها کربلایی دیگه نیست. بچه ها خیلی منقلب شدند. شاید فقط ...
ماجرای شربت شهادتی که نواب به رهبرانقلاب تعارف کرد و ایشان نوشیدند
...> من با تمام سلول های تنم سید مجتبی را دوست داشتم هنگامی که او شهید شد من 22 سال داشتم و از مجتبی یک فرزند دختر پنج ساله، یک فرزند دختر دو ساله و یک فرزند دختر شش ماهه باردار بودم. زمانی که خبر شهادت و تیرباران سید مجتبی به من رسید حس جنون به من دست داد؛ زیرا راضی بودم خودم و سه فرزندم را به تیر ببندند؛ اما مجتبی آسیبی نبیند. روز بعد جهت انجام مراسم تشییع و خاکسپاری بر سر قبر ...
اسارت برای ما یک فرصت بود
گیری شد. یکی دو هفته اول بیشتر صرف شناختن اخلاق و روحیات و خلقیات افراد شد و تقریبا بدون برنامه ریزی و هدف گذشت. کم کم بچه ها همدیگر را که شناختند گروهها و دسته های تشکیل شد. بعد از انکه امکانات محدودی به هر اردوگاه داده شد. ( دو هفته اول غالبا بچه ها لباس کامل نداشتند؛ به هر اسیر یک دست لباس دادند) روز دوم غذایی که به ما دادند فاسد بودند و تمام اسرای اردوگاه مسموم شدند و ...
تجاوز دو پسر به دو دختر دانشجو در شرق پایتخت
جوان نقاب دار که چاقو و قمه در دست داشتند، وارد خانه شدند. چاقویی زیر گلویمان گذاشتند و با تهدید پول و طلاهایمان را خواستند. یکی از پسرها درکنار دوستم ماند و پسر دیگر به زور مرا به اتاق برد. یک میلیون تومان طلا و مقداری پول به همراه کارت عابرم که 4 میلیون تومان در آن بود، به او دادم. زورگیر به زور شماره رمز کارتم را از من گرفت و بعد تلفنی با یک نفر دیگر حرف زد و از او خواست به در خانه ما ...
زنان، قربانیان کوچ اجباری در انتظار حمایت و مهربانی
دست به یک کارهای غیرعقلانی می زدم که خودم از این شرایط ناراحتم، اعتیاد همه چیزم را از من گرفت الان 3 ماه است که بچه ام را ندیده ام و چندین بار برادرانم به این پارک آمدند و نتوانستند مرا پیدا کنند. به او می گویم: چند وقت است که در این پارک به سر می بری؟ می گوید: سه ماه است که در اینجا هستم ولی روی برگشتن به خانه را ندارم، حرف هایی که در دلم است نمی توانم به هیچ کسی بگویم، آخه پدری که دو ...
خواندن شانزده جلد کتاب برای پیدا کردن یک روایت
همراه پدرش خدمت ایشان رسیدند. امام (ره) پرسید: این پیرمردی که پشت سر شماست، کیست؟. گفت: ایشان پدرم هستند. امام بسیار ناراحت شد و در حالی که آثار ناراحتی در چهره امام (ره) نمایان شده بود، فرمود: پدرت را پشت سر انداخته ای؟ درست است که وزیر هستی، امّا هر چه باشی فرزند اویی. * دعای پدر این کونه مستجاب می شود؟ نیمه شبی پدر علامه مجلسی (ره) برای دعا و مناجات آماده شده بود، حال خاصی به ...
جزئیات حمله به خانه 2 دختر دانشجو در تهران
زده و در حالی که چاقو و قمه به دست داشتند وارد خانه مان شدند. ترسیده بودیم و آنها با تهدید به مرگمان خواستند تا آرام روی مبل بنشینیم. این دختر جوان ادامه داد: 2 پسر جوان ابتدا طلا و کارت های بانکی مان را دزدیدند و پس از پرسیدن رمزهای عابربانکمان با جوان دیگری تماس گرفتند که وی با گرفتن کارت ها به بانک رفت تا درست بودن رمزها را تأیید کند. او گفت: التماسشان می کردیم که کاری به ...
حمله دزدان نقابدار به خانه زنان تنها
قمه و چاقو همراه داشتند، وارد سالن شده و ما را تهدید به قتل کردند. وی اضافه کرد: از ترس نمی دانستم چکار کنم. دو پسر جوان با تهدید چاقو به زور مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند. آنها قصد داشتند مهسا را نیز مورد آزار و اذیت قرار دهند که با التماس های او از این کار منصرف شدند. مردان نقابدار سپس با تهدید کارت بانکی من و دوستم را گرفتند و به همدستش که در خیابان بود، دادند. ساعتی بعد متوجه شدم سه ...
یزید از آغاز تا فرجام؛ به مناسبت سالمرگ یزید
السلام) است و از بیعت با یزید سر باز زد. عبدالله بن عمر گفت که اگر قرار بود خلافت از پدر به پسر برسد من الآن پس از پدرم خلیفه بودم و بدین ترتیب ادعای خلافت هم کرد. عبدالله بن زبیر در مکه از اطاعت از یزید سرباز زد و به دعوت علیه حکومت یزید پرداخت. در میان همهٔ مخالفان یزید، فقط برای دفع قیام حسین بن علی و عبدالله بن زبیر به خشونت گرایید. واقعه حمله به شهر مکه به دستور یزید بن معاویه از مسلمات تاریخی ...
صداهای عجیب دستور گروگانگیری داد
ماجرا از این قرار بود که 19خرداد امسال جوانی با سر و صورتی کبود به اداره پلیس رفت و از یک گروگانگیری خبر داد. او گفت: ساعتی قبل برای انجام کاری به جنوب غرب تهران رفته بودم که یکباره یاد یکی از دوستانم که خانه اش در آن حوالی بود افتادم. موبایلم را برداشتم و به او زنگ زدم. اتفاقا دوستم به نام حسین داخل خانه بود و مرا برای صرف ناهار به آپارتمانش دعوت کرد. من هم به آنجا رفتم. وقتی حسین را ...
ثبت رضایت رسمی در پرونده زن محکوم به قصاص
قتل شوهرم را کشیدیم. روز حادثه فریدون به خانه من آمد و در کمد میان رختخواب ها پنهان شد. شوهرم از همه جا بی خبر برای صرف ناهار به خانه آمد. او پس از خوردن ناهار به اتاق رفت تا بخوابد. وقتی مطمئن شدم خوابیده است با چاقو چند ضربه به او زدم. پس از آن فریدون به اتاق آمد و او هم با چاقو چند ضربه زد. پس از قتل خانه را آتش زدم و همراه فریدون فرار کردیم اما او مرا در شمال جا گذاشت و ناپدید شد ...
عاشقانه های من///قسمت ششم
بودم که گرومپ ! یکی از پشت محکم کوباند به عقب ماشینم. جوری که در صندوق بلند شد و همان طور باز ماند و جلوی دید عقبم را گرفت. چاره ای نداشتم و زیر سیل باران پیاده شدم که ببینم چه خاکی به سرم شده که کسی اسمم را صدا زد. برگشتم و در جا شناختمش. راننده ماشین عقبی همان پسرک ریغوی همسایه ی دوران کودکی ام بود که یکبار ناخن های دست و پایش را برایش لاک قرمز زده بودم. یکبار هم موقع بازی قایم باشک که در ...
آلوده ترین زبان دنیا انگلیسی است
در آنجا با کمک دکتر شوارتز در زمینه زبانشناسی ایران موفق به اخذ فوق لیسانس در سال 1982 شدم. در مقطع دکتری ادبیات خواندم و در سال 1984 این دوره را به پایان رساندم. گمان کنم تنها دانشجویی بودم که توانستم درمدت کوتاه این کار را انجام دهم. چون معمولاً دوره دکتری بیشتر از دو سال زمان نیاز دارد اما من از همان زمان کارشناسی ارشد می دانستم که از این رشته چه می خواهم و مطالعاتم حول محور این موضوع بود. گرچه ...
نگرش مقایسه ای بر قیام امام حسین و عبدالله بن زبیر
جعفر بن زبیر را به نزد ولید فرستاد؛ و او به ولید گفت امروز را دست از عبدالله بازدارید، فردا خودش خواهد آمد. چون روز به پایان رسید عبدالله بن زبیر به همراه برادرش جعفر از بیم تعقیب نیروهای ولید شبانه و از بیراهه به مکه گریخت.[3] ابن زبیر چون به مکه رسید به خانه خدا پناهنده شد و گفت من پناهنده ام.[4] به استناد روایات او یک روز قبل از حسین بن علی (ع) از مدینه خارج شده است و قاعدتاً از آن جهت ...
داعش هم برای خود عقلانیتی دارد!
شهر ما، زنجان در مسیر تبریز و تهران بود. صف کامیون های ترکیه از شهر عبور می کردند و همه مراقب بودند و می گفتند که این ترک ها قابل اعتماد نیستند، به آنها نزدیک نشوید. دزدی و قتل مرتکب می شوند و مواردی از این دست. بعد از مدتی که دولت اعتدال و توسعه با همه مصیبت هایی که درست کرده روی کار آمد، ظرف 15-10 سال وقتی که به ترکیه سفر کردم، احساس کردم مدنیت مستقری ایجاد شده است. فاصله این دو گونه رفتار زیاد ...